eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
7 عکس
39 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
شب پنجم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۶ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به واهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية» ج۱ص۱۵۵ درس گرفتن با استفاده از چیزهای مختلف؛ نصیحتی از به اینکه: انسان با معنای زندگی را از طبیعت بگیرد؛ کلام سلطان مبنی بر اینکه درس خود را از یک مورچه یاد گرفت؛ دزد گردنه بودن برخی از همچون سلطان محمود غزنوی و قبل از رسیدن به سلطنت؛ روشنی دزد بودن به علت به سلطنت نرسیدن کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ‌زنان درس گرفتن بدون ضرر از صنف کاسبان ؛ جریانی از مرحوم آقای (امام جماعت مسجد) در برخورد با یکی از اهل بازار؛ درس گرفتن از اهل بازار برای بهره بردن از ؛ به در : عدم سوال از شغل بازاریان «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس» جریانی از برخورد یک با اقوام و آشنایان خود؛ قاعده زندگی: کن فی الناس و لا تکن معهم؛ «خَالِطُوا النَّاسَ بِأَبْدَانِکُمْ وَ زَایِلُوهُمْ بِقُلُوبِکُمْ وَ أَعْمَالِکُمْ» ج۲ص۷۹؛ پرهیز از مخالطت با مگر با کسی‌که واقعاً با تو داشته باشد که این در طول زندگی مشخص می‌شود؛ قدیمی تهرانی‌ها: آن که سر خزینه به احترام دوستی یک مشت آب تعارف بهت می‌کنه قربة الی الله، رو این میتونی حساب کنی اما آن که در بزم میگه قربونت برم معلوم نیست چی از آب در بیاد؛ رسم آب تعارف کردن قبل از رفتن به خزینه در قدیم؛ جریان از برخورد با مرحوم در حین پست و مقام داشتن و پس از آن؛ جریان در موقع موقعیت داشتن و نداشتن؛ توصیه‌ای از دستور مقدس مبنی بر اینکه برخورد خود را با کسی‌که وجاهت داشته و الان از دست داده عوض نکنید، و عدم رعایت این مسأله در ؛ ضرب‌المثلی در ؛ عدم ستیز با مردمی که به درد رفاقت نمی‌خورند «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً» ایاک و مخالطة الناس از باب است یعنی بپرهیز از مخالطت با مردم و گرفتن با آن‌ها؛ علت پرهیز از انس با مردم به جهت ضربات روحی خوردن از ایشان؛ استثنا شدن پرهیز از مخالطت با مردم در افرادی که و و خویشتن‌دار باشند؛ معنای در حفظ ؛ معنای دیگر مأمون مبنی بر اینکه روند واحدی در برخورد با انسان دارد؛ جریانی از درددل فردی با یکی از حضرت علیه‌السلام «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به واهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية» فرار از مردمی که عاقل و مأمون نباشند همانند فرار از درندگان وإخوانٍ تخذتهمُ دروعاً فكانوها ولكنْ للأعادي وخِلتهم سهاماً صائبات فكانوها ولكن في فؤادي وقالوا قد صفت منا قلوبٌ لقد صَدَقوا ولكن من ودادي صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای شمع جهان افروز بیا وی شاهد عالم سوز بیا ای مهر سپهر قلمرو غیب شد روز ظهور و بروز بیا ای طائر سعد فرخ رخ امروز توئی فیروز بیا عمریست گذشته به نادانی ای علم و ادب آموز بیا شد گلشن عمر خزان از غم ای باد خوش نوروز بیا دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن شب پنجم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب ششم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۷ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به واهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية» ج۱ص۱۵۵ اگر انسان با باشد از هر ملکی بالاتر است و اگر درنده بی تربیت باشد از هر درنده‌ای بالاتر است که نمونه‌اش جنایات بشر در طول تاریخ مدون چندهزارساله است در نگارش جنایاتی از بشر مثل ، ، ؛ ذکر خاطره‌ای از مرحوم پدر استاد در مورد عدم دسترسی به جنایت کاری در مورد کسانی‌که دستشان نرسیده جنایت کنند؛ کنترل بر روی افراد بی تربیت؛ تربیت ربطی به موقعیت ندارد؛ هنر کنترل ؛ ضربه زدن انسان بی تربیت به دیگران به علت وجود پتانسیل ضربه زدن به دیگران؛ لزوم فرار از انسان بی تربیت برای مصون ماندن «إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به واهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية» خطر بالقوه و بالفعل انسان بی تربیت؛ جریانی از تلخی‌های بی تربیتی؛ پستی انسان بی تربیت؛ انسان بی تربیت با دیگران برای رسیدن به بهره خود است و اگر برای رسیدن به بهره خود لازم باشد به دیگران صدمه بزند حتماً این کار را می‌کند؛ فرار از انسان بی تربیت همچون فرار از حیوانات درنده و جمع این مسأله با کمک کردن به دیگران در عدم انتظار داشتن از دیگران؛ نقلی از استاد استاد ؛ إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ ٱللَّهِ لاَ نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَ لاَ شُكُورًا :۹؛ وجود ملاحظات در روابط اجتماعی رود کاسه آن‌جا که باز آید قدح صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله الحسین السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین تشنه لبا به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم گرچه بلای دوست را از سر شوق حاملم بار فراق دوستان بسکه نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم تا تو بخاطر منی دیده بخواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلت از تو در ره شام خراب کی شود؟ معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه به شخص غائبی، در نظری مقابلم داس غم تو می‌کند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو رفتم و دل بماند در سلسلۀ غمت گرو ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک برو کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم دیوان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب ششم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۷ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب بیستم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۱ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و من طال أمله ساء عمله.» ص۳۹۹ ضرورت پرهیز از یا و ؛ شکل‌گیری آرزو با توجه به واقعیت و بدون توجه به واقعیت؛ جریانی از انسانی خیالباف؛ ضرر بی‌جا مثل و ناامیدی بی‌جا است؛ گردش عالم به علل و اسباب و ضرورت توجه به علل و اسباب در انجام امور و آرزو؛ عوارض (= آرزوی دراز) همچون: سنگدلی در انسان، و سلب قدرت ، و خرابی عمل «و من طال أمله ساء عمله.» یا موافق تعقل است که موفقیت به دنبال دارد، یا موافق تعقل نیست که به نتیجه مطلوب نمی‌رسد؛ رابطهٔ بد و بدرفتاری؛ ضرورت درس گرفتن از دیگران در مقابل ؛ خدمت برخی از ها به بشریت: آب در هاون کوبیدن؛ تهیه بستنی بر بسته شدن تدریجی در مقابل آب در هاون کوبیدن «يا هشام لو رأيت مسير الاجل لالهاك عن الامل» ص۳۹۹ اگر نگاه کنی چگونه سراغ انسان می‌آید، آرزوهایت کوتاه و از خیال‌بافی و خیال‌پردازی دور می‌شوی؛ شرح احوالی از یک غیرمسلمان از آمریکای لاتین؛ تفاوت آرزو داشتن و انجام وظیفه کردن؛ انجام وظیفه نسبت به دارایی خود برای تدبیر امور ورثه؛ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِی حَدِیثٍ قَالَ: إِنْ أُجِّلْتَ فِی عُمُرِکَ یَوْمَیْنِ فَاجْعَلْ أَحَدَهُمَا لِأَدَبِکَ لِتَسْتَعِینَ بِهِ عَلَی یَوْمِ مَوْتِکَ قِیلَ لَهُ وَ مَا تِلْکَ الِاسْتِعَانَهُ قَالَ تُحْسِنُ تَدْبِیرَ مَا تُخَلِّفُ وَ تُحْکِمُهُ. ج۱۹ص۲۶۶؛ اندیشه و برنامه‌ریزی انسان هم جزء دارایی انسان است؛ جریانی از دگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم و دیگران بخورند عمل آمدن متریال چینی با حدود هفتاد سال فعالیت برای ساخت ظرف چینی؛ مطلوب شارع بودن برنامه‌ریزی برای آینده با توجه به اسباب و علل صلی‌الله علیک یا مولانا یا امیرالمؤمنین اکنون در خانه علی را یک جانی نابکار بسته سر رشته نظم عالمین را یک ضربت ناروا گسسته در بستر احتضار حیدر از غصه روزگار رسته مردم مردم به کنار خانهٔ او، استاده، نشسته، دسته دسته مصیبت حضرت مولا صلوات‌الله‌علیه هنگام شهادت حضرت به و و اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ نامه۴۷ تو ای علی مرتضی که مظهر خداستی به کوفه رفته‌ای به خواب و خود کجا رواستی حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب بیستم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۱ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب پنجم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۱۶ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام لو رأيت مسير الأجل لالهاك عن الأمل.» ص۳۹۹ از عوامل موثر در رفتاری (= در زیاد خوش نبودن و زیاد ناخوش نبودن و در زیاد در تعب و زیاد در آسایش خود را ندیدن) توجه کردن به غایات و نهایات و پایان امور است؛ جریان درخواست از دیگران جمله‌ای برای حکّ بر سنگ قیمتی نگین انگشتری: هذا أیضاً قد ینقضی (این نیز بگذرد؛ خوابیدن باد و فیس انسان در هنگام توجه به غایات؛ جریان روزهای پایانی عمر مرحوم و زمزمه این اشعار: این کاخ که می‌بینی گاه از تو و گاه از من جاوید نخواهد ماند خواه از تو و خواه از من گردون چو نمی‌گردد بر کام کسی هرگز گیرم که تواند بود مهر از تو و ماه از من کبکی به هزاری گفت پیوسته بهاری نیست این خنده و افغان چیست گل از تو گیاه از من با خویش در افتادیم تا ملک ز کف دادیم از جنگ کسان شادیم داد از تو و آه از من نه تاج کیانی ماند نه افسر ساسانی افسر ز چه نالانی تاج از تو کلاه از من خطر در ؛ بر طرف شدن بی‌جا با زیارت ؛ نکوهش غفلت هنگام زیارت اهل قبور: أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (۱) حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ :۲ «يا هشام لو رأيت مسير الأجل لالهاك عن الأمل.» أجل پایان و نهایت هر چیز است؛ پایان همهٔ پایان‌ها؛ جهل انسان به پایان امور و مسیر أجل که آیا با برکت است یا با هلاکت و ذکر نمونه‌هایی از این مسأله در ؛ انسان متأمل هرچه سنش بالاتر می‌رود در مورد امور به دیده تردید و امکان می‌نگرد؛ وظیفهٔ انسان کردن مطابق با است ولی دست انسان نیست؛ جریان فوت یکی از آشنایان؛ فرمایش صلوات الله علیه مبنی بر اینکه وقتی انسان همه‌چیز را در مسیر کامروایی دید یک مرتبه همه‌چیز به هم می‌ریزد و تمام می‌شود؛ انسان موفق کسی است که به وظایف خود عامل است و به خدای متعال دارد؛ وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ ۖ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا :۱۱؛ پشتوانه بسیار و در های جوامع مختلف تو نپندارى كزين لاف و دروغ هرگز افتد نان تلبيست به دوغ‏ ترتیزک کاشتیم قاتق نونمون بشه قاتل جونمون شد وظیفهٔ انسان و کردن است نه دست روی دست گذاشتن: يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَىٰ :۳۵؛ سعی و تلاش و و در نظر گرفتن غایت با توجه به اینکه خدای ورای امور است (و الله من وراء القصد) که نتیجه آن نه خوشی بسیار و نه ناخوشی بسیار است و در اینجاست که و سازی از انسان دور می‌شود؛ سوالی از یک پزشک در مورد اینکه ورای این امور دستی دیگر است؛ توصیه یک استاد پزشک به دانشجویان پزشکی: برای بیماران تاریخ مرگ معلوم نکنید، مرگ دست خداست؛ آن که پشت اراده‌هاست خدای ذوالجلال است صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوة و رحمة الله و برکاته شب پنجم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۱۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب نهم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۲۰ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و عليك بالاعتصام بربك و التوكل عليه. و جاهد نفسك لتردها عن هواها، فإنه وجب عليك كجهاد عدوك.» ص۳۹۹ بعد از تقبیح به به خدا که جنبهٔ مخالف طمع هست پرداخته شده است؛ توکل یعنی خدای را وکیل خود کردن و به خدای اتکال داشتن؛ معنای غلط توکل نزد برخی بدین معنا که بنشیند و منتظر بشود امور خود به خود درست شود؛ ذکر روایتی پیرامون توکل؛ امور مربوط به همچون رفتن به محل کار که مخالف است، و گستراندن بساط، و خوش خلقی با مشتری؛ کج فهمی و انحراف بزرگ در خلط بین بلاهت و جهالت و بین توکل؛ اموری که در کارها دست بنده نیست و علم به اینکه خدای متعال برای انسان بد نمی‌خواهد؛ خلاف وظیفه عمل کردن و توکل نامیدن آن!؛ توکل به خدا و مقام ، به کارگیری های الهی همچون و و در محل خودشان به طور شایسته است و علم اینکه خلقت او بیهوده نبوده و بداند که نسبت به صفات درون خود نهاده شده مسئول است؛ وَ قِفُوهُمْ ۖ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ :۲۴؛ مقام خود را که میل به بیهودگی و بی‌برنامگی و ولگردی است را جای خدای متعال قرار داده است و اعتصام به نفس کرده است با اسم توکل به خدا!؛ توکل و اعتصام به نفس و توکل و اعتصام به خدای متعال «و عليك بالاعتصام بربك و التوكل عليه» و بر تو باد چنگ زدن به دامن کسی‌که پرورندهٔ تو است؛ حکمت إعطای نعم الهی برای به کارگیری در جایگاه مناسب خود تا انسان برای الهی بشود؛ اعتصام به خدای متعال و گرفتن «و عليك بالاعتصام بربك» (علیک=بگیر) در مقابل (ایاک=به‌پا، بر حذر باش) است و غیریت ایاک تحذیر با إیّاک ضمیر منفصل: إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ :۵ «و عليك بالاعتصام بربك» و بر تو با چنگ زدن به و خودت «و التوكل عليه» و تکیه به او بزن که مقابل طمع است؛ در طمع تکیه به مردمان است که به دنبال چیدن علل و اسباب اهداف خود به دست دیگران است؛ هر کس به امید همسایه نشیند گرسنه می‌خوابد ؛ در توکل تکیه شخص بر خداست؛ تبیین چنگ زدن و اعتصام به پروردگار «و جاهد نفسك لتردها عن هواها، فإنه وجب عليك كجهاد عدوك.» تبیین تقابل طمع با مجاهده با نفس؛ علت طمع داشتن پیروی از است؛ انحراف در نامیدن تنبلی و بی حمیتی؛ ضرورت مبارزه با نفس برای تفسیر درست واژگانی مثل توکل و تقوا و عمل طبق مقتضای آن‌ها؛ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَال کَانَ یَضِیعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِیشِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَی قَدْرِ عَقْلِهِ. ج۱ص۱۲؛ مشخص شدن طراز عقل شخص در و و کسب و کار؛ سوال اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم از افراد: كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذا نَظَرَ إلى الرّجُلِ فأعْجَبَهُ ، قالَ : هَل لَهُ حِرْفَةٌ؟ فإنْ قالوا : لا ، قالَ : سَقَطَ مِن عَيْني . قيلَ : وكيفَ ذلكَ يا رسولَ اللّه ِ ؟! قالَ : لأنَّ المؤمنَ إذا لَم يَكُن لَهُ حِرْفَةٌ يَعيشُ بدِينهِ تألیف ص۳۹۰؛ مستحق و ذکر روایتی در این باب؛ اهمیت کار کردن و شغل داشتن در ؛ فرمایش مرحوم آیت الله شیخ مبنی بر لزوم جبران از وجوهات شرعیه ورشکستگی شخصی که طبق کسب کرده ولی ورشکسته شده؛ تذکر یاد به همراه فراموش نکردن : وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا :۷۷؛ فرمایش اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم پیرامون اینکه اگر دارایی داری و دو روز از عمرت باقی مانده، یک روزش را صرف برنامه‌ریزی برای بعد خودت کن و یک روزش را هم توجه کن به بعد از این عالم؛ انجام وظیفه نسبت به دارایی خود؛ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِی حَدِیثٍ قَالَ: إِنْ أُجِّلْتَ فِی عُمُرِکَ یَوْمَیْنِ فَاجْعَلْ أَحَدَهُمَا لِأَدَبِکَ لِتَسْتَعِینَ بِهِ عَلَی یَوْمِ مَوْتِکَ قِیلَ لَهُ وَ مَا تِلْکَ الِاسْتِعَانَهُ قَالَ تُحْسِنُ تَدْبِیرَ مَا تُخَلِّفُ وَ تُحْکِمُهُ. ج۱۹ص۲۶۶؛ تلقی‌های اشتباه از مفاهیم دینی شب نهم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۲۰ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب دهم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۲۱ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و جاهد نفسك لتردها عن هواها، فإنه وجب عليك كجهاد عدوك.» ص۳۹۹ مقدمات لحاظ شده در هر امر موفقیت‌آمیزی فارغ از خوب و رد بودن آن امر؛ و آزمون و خطا و پشت هر مقدمه‌ای؛ و و حکایت توصیه همیشگی بزرگمهر به انوشیروان «قربان، سحرخیز باش تا کامروا شوی» ؛ انسان به بی‌عاری به جایی نمی‌رسد و هرچه به دست آورد به تلاش و کشیدن و وقت گذاشتن و زیر پا گذاشتن می‌خواهد؛ بیان مرحوم شهید پیرامون و در صص۱۹۹-۲۰۱؛ ادعاهای بی اساس انسان ؛ ذکر آثار حمیده در عرب جاهلی در کلام صلوات الله علیه: فَإِنْ کَانَ لاَ بُدَّ مِنَ الْعَصَبِیَّهِ فَلْیَکُنْ تَعَصُّبُکُمْ لِمَکَارِمِ الْخِصَالِ وَ مَحَامِدِ الْاءَفْعَالِ، وَ مَحَاسِنِ الْاءُمُورِ الَّتِی تَفَاضَلَتْ فِیهَا الْمُجَدَاءُ وَ النُّجَدَاءُ مِنْ بُیُوتَاتِ الْعَرَبِ وَ یَعَاسِیبِ القَبَائِلِ بِالْاءَخْلاَقِ الرَّغِیبَهِ، وَ الْاءَحْلاَمِ الْعَظِیمَهِ، وَ الْاءَخْطَارِ الْجَلِیلَهِ، وَ الْآثَارِ الْمَحْمُودَهِ. فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ لِلْبِرِّ، وَ الْمَعْصِیَهِ لِلْکِبْرِ، وَ الْاءَخْذِ بِالْفَضْلِ، وَ الْکَفِّ عَنِ الْبَغْیِ، وَ الْإِعْظَامِ لِلْقَتْلِ، وَ الْإِنْصَافِ لِلْخَلْقِ، وَ الْکَظْمِ لِلْغَیْظِ، وَ اجْتِنَابِ الْفَسَادِ فِی الْاءَرْضِ. خطبه ؛ انسان برای رسیدن به یا باید بزرگ باید یا بزرگوار؛ توصیه مرحوم پیرامون ملازمت همیشگی با چه با خوب چه با نیست غیر خوب داشت عباس قلی خان پسری پسر بی ادب و بی هنری اسم او بود علی مردان خان کُلفَت خانه ز دستش به اَمان نه پدر راضی از او نه مادر نه‌ معلم نه لَلِه نه نوکر هرچه می‌دادَند می گفت کم است مادرش مات که این چه شکمست! در افتادن با خواهش‌های توسط هر بزرگی؛ انسان با تن‌پروری و به جایی نمی‌رسد وقتی افتاد فتنه‌ای در شام هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند روستازادگان دانشمند به وزیری پادشا رفتند پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند مبارزه و جنگ با نفس و محاسن آن؛ موفقیت در امور و لزوم مقدمه چینی صحیح هیچ کس در نزد خود چیزی نشد هیچ آهن، خنجر تیزی نشد هیچ قنادی نشد استاد کار تا که شاگرد شکر ریزی نشد شریف است؛ از ضعیف‌ترین مشاغل است؛ حکایتی از سرایه‌داری صاحب فضل و‌ عالم با تحصیلات دو مکتب‌خانه؛ هر کسی به رأس جریانی رسیده با و کوشش بوده است «و جاهد نفسك لتردها عن هواها، فإنه وجب عليك كجهاد عدوك.» با نفست در بیفت تا رد کنی خودت را همچون با خودت؛ خاطره‌ای از آقای ؛ درس از سیرهٔ انسان تاجرپیشه برای شدن و برای موفقیت در قمار خودش لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان شب دهم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۲۱ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب چهاردهم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۲۵ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من أكرمه الله بثلاث فقد لطف له: عقل يكفيه مؤونة هواه. و علم يكفيه مؤونة جهله و غنى يكفيه مخافة الفقر.» ص۴۰۰ سه خصلت اگر در کسی باشد در کمالات به کفایت می‌رسد: ۱- عقل، ۲- علم، ۳- اقتصاد در امور مالی؛ اصول مهم مدار : لزوم برای کارکرد درست و اقدام به موقع توسط انسان؛ نیاز به برای به‌کارگیری صحیح عقل؛ عدم به‌کارگیری صحیح عقل علامت و است؛ عقل برای جلوگیری از تبعیت از ؛ امکان زیرورو شدن تمام زندگی با یک اقدام یا عمل بی‌جا؛ جریانی از مخفیانه رفتن بین مردم ما همه کردیم کار خویش را ای بزرگ آخر بجنبان ریش را جریان شراب‌خواری شبانه نادرشاه؛ نیاز به علم و برای به‌کارگیری عقل در حالی صحیح تا از هلاکت رها شود؛ نیاز به و در نحوهٔ کاربرد و کارکرد عقل مذکور در روایت در انسان و مثالی در این جهت از نحوهٔ مدیریت در بر انسان‌های مبتلا به بر خلاف جامعه ما؛ عقل در این‌جا یعنی نیروی تحلیل مسائل که نیرویی است که احتیاج به علم و تجربه و تربیت دارد که در کجا مصرف شود «يا هشام من أكرمه الله بثلاث فقد لطف له: عقل يكفيه مؤونة هواه و علم يكفيه مؤونة جهله» جریانی از عقل و منفور شدن در اجتماع؛ پرورش عقل نیاز به نزد مربی دارد؛ تربیت به دست روزگار: مَنْ لَمْ يُهَذِّبْ نَفْسَهُ فَضَحَهُ سُوءُ الْعَادَةِ ص۲۴۰؛ مربی انسان یا تجربه است یا اطرافیان که همهٔ این‌ها نیاز به پذیرش در شخص دارد هر آنچه ناصِحِ مُشْفِق بگویَدَت بپذیر «و غنى يكفيه مخافة الفقر.» روش درست زندگی کردن و نیاز به درست به معنای اینکه حوری زندگی کند تا دست حاجت جلوی کسی دراز نکند؛ به‌کارگیری عقل بر اساس دانایی؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ ؛ روابط اجتماعی و روش و اهمیت کردن قبل از امر دیگر: مَنْ بَدَأَ بِالْكَلاَمِ قَبْلَ اَلسَّلاَمِ فَلاَ تُجِيبُوهُ وَ قَالَ اِبْدَءُوا بِالسَّلاَمِ قَبْلَ اَلْكَلاَمِ فَمَنْ بَدَأَ بِالْكَلاَمِ قَبْلَ اَلسَّلاَمِ فَلاَ تُجِيبُوهُ ج۲ص۶۴۴؛ اهمیت ارتباطات صحیح در برای برقراری رابطه با و جریانات و مثال‌هایی در این رابطه در و زندگی؛ روابط اجتماعی خراب و اثر آن در ؛ در نحوهٔ برقراری ارتباط در طول زندگانی از ریشه‌های اساسی موفقیت است؛ نیاز روابط عمومی به دانش‌اندوزی و کسب تجربه در جای خود؛ جریان بنایی که مناره بلند بدون پله ساخته بود؛ لازمهٔ دانستن است؛ یاسین در گوش خر خواندن ؛ خاصیت جهل این است که انسان جاهل خود را از همه داناتر می‌داند؛ مضمون کلامی عجیب از صلوات‌الله‌علیه بدین بیان که: من با هیچ عالمی سخن نگفتم مگر اینکه بر او غلبه کردم و با هیچ جاهلی سخن نگفتم مگر اینکه او به من غلبه کرد «و غنى يكفيه مخافة الفقر.» به‌کارگیری عقل و علم در زندگی به‌گونه‌ای که گرفتار (چه کنم چه کنم) مادی نشود؛ درست استفاده نکردن از مسائل و شدن؛ سوال اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم از افراد: كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذا نَظَرَ إلى الرّجُلِ فأعْجَبَهُ، قالَ : هَل لَهُ حِرْفَةٌ؟ فإنْ قالوا: لا، قالَ: سَقَطَ مِن عَيْني. قيلَ: وكيفَ ذلكَ يا رسولَ اللّه ِ ؟! قالَ : لأنَّ المؤمنَ إذا لَم يَكُن لَهُ حِرْفَةٌ يَعيشُ بدِينهِ تألیف ص۳۹۰؛ ضرورت فعالیت و اشتغال انسان حتی پس از ؛ جریان خاص بازنشستگی در ؛ مذموم بودن عدم فعالیت در ؛ فعالیت و پدید آمدن تجربه برای انسان؛ در برخی روایات کسی شمرده شده است که خودش را نتواند در چرخهٔ تسهیل امور استفاده کند صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان به خدا که ز غیر تو بیزارم وز خویش همیشه در آزارم آوارۀ کوه و بیابانم سرگشتۀ کوچه و بازارم چون مرغ شب آویزم همه شب روزانه چه بلبل گلزارم در خرمن نه فلک آتش زد یک شعله ز آه دل زارم رنجورم و باز مرنجانم بیزارم و باز نیازارم آن خاطر نازک را ترسم کز زاری خویش بیازارم من سوختهٔ تو و مفتقرم این است متاعم و ابزارم دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن شب چهاردهم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۲۵ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب هجدهم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۲/۲۸ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام احذر هذه الدنيا و احذر أهلها، فإنّ الناس فيها على أربعة أصناف: رجل مترد معانق لهواه. و متعلم متقری كلما ازداد علما ازداد كبرا، يستعلي بقراءته وعلمه على من هو دونه» ص۴۰۰ حذر دادن از و ؛ پستی دنیا و لزوم رفعت داشتن در آن برای آمادگی ورود به عالمی دیگر که لازمه‌اش بلندی و رفعت است؛ أسفل بودن دنیا در ماهیت وجودی خودش و أسفل بودن اهل دنیا؛ حکمت أسفل بودن دنیا به‌عنوان عالم برای شکوفایی امور بالقوه؛ مزرعه بودن دنیا برای شکوفایی استعدادات در : الدنيا مزرعة الاخرة ج۱ص۲۶۷؛ تشبیه ضرورت تکامل در دنیا برای آمادگی در آخرت به رشد جنین در رحم مادر؛ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا :۱۲۵؛ کران و کوران در آخرت به سبب عدم آمادگی تهیه شده در دنیا؛ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ :۲۲؛ شکوفایی و جوانه زدن همچون جوانه زدن در برخی بذرها برای پیدا کردن: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ :۱؛ (افلح) مربوط به اول رشد در این دنیا است نه آخر رشد در جایی دیگر؛ فرمایش صلوات الله علیه پیرامون اینکه اگر کسی یک عملش درست باشد باقی اعمالش را در قیامت من درست می‌کنم؛ تبیین اینکه اول کار است نه آخر کار؛ توسعهٔ به وزان توسعهٔ آسمان: سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ :۲۱؛ وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ :۴۷؛ توسعه در عرض وجود نه در مراتب طولی و عدم اتمام ؛ وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الْمُنْتَهَىٰ :۴۲؛ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ :۱۵۶؛ از کسی‌که مواد مستعده را برای آخرت ندارد بپرهیز؛ الجنس الى الجنس یمیل؛ بدتر بودن با برخی از بدی سم قاتل؛ ترک مجالست با غیر عالم توسط مرحوم در طول سی سال تألیف ؛ تغییر ظاهر و تشبه به ظاهر مذهبی توسط هنگام حضور در ایران برای استفاده‌های علمی؛ تأثیر بالای در انسان «يا هشام احذر هذه الدنيا و احذر أهلها، فإنّ الناس فيها على أربعة أصناف» بپرهیز از دنیا و از اهل دنیا؛ ظهور خودبخود آنچه انسان اهل آن است در اموراتش؛ ظهور مظاهر دنیا در اهل دنیا؛ بدی دنیا گفتن به جهت دست پیدا نکردن بدان!؛ جریانی از و ملاقات با زنی عارفه کنونت که امکان گفتار هست بگو ای برادر به لطف و خوشی که فردا چو پیک اجل در رسید به حکم ضرورت زبان در کشی تشبیه کسانی که ادای ترک دنیا در می‌آورند به کسی که سیگار را ترک کرده است به نرمی ار نبود با عتاب هم شد شد ممدوح بودن به خود برای ترک امری مذموم: أوَّلُ الزُّهدِ التَّزَهُّدُ ص۱۸۹ «رجل مترد معانق لهواه.» آن کسی که غرق شده و به غرق شدن خود غره است مستی ز علائق جسمانی رسوا شده‌ای و نمی‌دانی دستگیری از کسی که غرق شده ولی به غرق شدن خود غره نمی‌باشد؛ و علیهم‌السلام آمده‌اند تا از کسی‌که سقوط کرده ولی خوشحال از این سقوطش نیست دستگیری کنند؛ جریان برخورد علی نبینا و آله و علیه السلام با عده‌ای غافل و فرمایش حضرتشان به ایشان؛ جریان لطیفانهٔ مرحوم آسید مهدی ؛ وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا :۱۰۳؛ مبعوث شدن اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم در میان جماعتی که همه فسادها در میانشان بود؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله پیرامون شخصی که برخی رفتارها را در برخورد و کشیدن اهل معصیت به وظایف دینی داشته است «رجل مترد معانق لهواه.» حذر از کسی که از سقوط خود خوشحال است «و متعلم متقری كلما ازداد علما ازداد كبرا، يستعلي بقراءته وعلمه على من هو دونه» دسته دوم از مردم: برای رشد خود و متعلم برای ؛ مذمت یادگیری برای خودنمایی و «متعلم متقری» غوره نخورده مویز شده «و متعلم متقری كلما ازداد علما ازداد كبرا، يستعلي بقراءته وعلمه على من هو دونه» متعلم متقری و خودنما هرچه که به علمش اضافه شود به خودبزرگ‌بینی و او اضافه می‌شود؛ کلامی از مرحوم آیت‌الله سیدمحمدرضا در واکنش به برخی مستشکلین درس ایشان؛ سؤال در مقابل دیگران برای اینکه بگوید من کسی هستم!؛ لزوم رعایت شأن : وَ قَالَ (علیه السلام) لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ: سَلْ تَفَقُّهاً، وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً؛ فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ، وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ
شذرات المعارف
جلسه هفتگی ۱۰ ربیع الثانی ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۸/۴ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون 00:45 «يا هشام ثم وعظ أهل العقل ورغبهم في الآخرة فقال: "وما الحيوة الدنيا إلا لعب ولهو وللدار الآخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون". وقال: "وما اوتيتم من شئ فمتاع الحيوة الدنيا وزينتها وما عند الله خيرا وأبقى أفلا تعقلون» ص۳۸۴ 02:30 تبیین متولدات در کلام امام کاظم علیه‌السلام؛ آنچه که عقل به آن می‌دهد کدام است؟ 04:23 و جاوید بودن نزد انسان حتی نزد کسی‌که خودکشی می‌کند؛ توجه به حب بقاء انسان را به پیگیری امر خودش می‌کشاند؛ تلاش بشر برای بیشتر: وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا ۚ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ :۹۶؛ خب بقاء در انسانی است و بدان در فرهنگ دینی می‌گویند 08:04 «فقال: "وما الحيوة الدنيا إلا لعب ولهو وللدار الآخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون".» نیست مگر لعب و لهو؛ در لغت مایعی است که از کنار لب طفل بدون اختیار در خارج می‌شود 08:45 نمونه‌هایی از مختصر انسان در و جریان شخصی که برای دزدی به خانه یکی از علما رفته بود و عاقبت امر انسان شد؛ ایجاد مطالب مختلف در قبال اراده انسان 14:03 بسته بدی تو در و بام سرا آمدت آن حکم ز بامی دگر گر به سَنام سر گردون روی بر تو قضا راست سنامی دگر ای ز تو صد کام دلم یافته می‌طلبد دل ز تو کامی دگر غزل۱۷۷۱ نمونه‌هایی از عدم علم انسان به عاقبت امر خویش؛ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ علیه‌السلام:۳۴؛ بساط دنیا لعب است یعنی جاری می‌شود بدون ارادهٔ تو 19:40 «و لهو»؛ تبیین به اینکه اراده و خواستهٔ تو محقق نمی‌شود؛ ترتیزک کاشتیم قاتق نونمون بشه قاتل جونمون شد 20:58 راهی برای نجات در کنار لهو و لعب با ارشاد و راهنمایی عقل؛ راه خدا اینچنین است که در صورت انسان مأجور است 23:19 «يا هشام ثم وعظ أهل العقل ورغبهم في الآخرة فقال: "وما الحيوة الدنيا إلا لعب ولهو وللدار الآخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون"» ارادهٔ امتثال و اجر خدادادی؛ همه‌اش برکت است و همه‌اش ضرر است ولو به ظاهر سود کرده باشد منفعت‌ها بسی در این ضرر است 26:50 ذکر مصیبت و سلام الله علیهما تسلیم و رضا نگر که آن دخت بتول در مقتل کشتگان چو فرمود نزول شکرانه سرود کی خداوند جلیل قربانی ما به پیشگاه تو قبول ناگه نظرش فتاد بر آن طلعت پاک بر پیکر انوری که افتاده به خاک در بحر عجب فتاد و گفتا عجب است گنجایش آسمان در این تیر مغاک ۱۰ ربیع الثانی ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۸/۴ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
جلسه هفتگی ۱۷ ربیع الثانی ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۸/۱۱ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون 00:57 «يا هشام ثم وعظ أهل العقل ورغبهم في الآخرة فقال: "وما الحيوة الدنيا إلا لعب ولهو وللدار الآخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون". وقال: "وما اوتيتم من شئ فمتاع الحيوة الدنيا وزينتها وما عند الله خيرا وأبقى أفلا تعقلون» ص۳۸۴ مبسوط بودن مباحث آیات قرآن؛ بررسی «افلا تعقلون» و اهمیت و 03:07 «وقال: "وما اوتيتم من شئ فمتاع الحيوة الدنيا وزينتها وما عند الله خيرا وأبقى أفلا تعقلون» معارف عالی آیه مبارکه؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ امام جماعت مسجد و از اساتید آقایان و بودند 05:10 تبیین در آیه به‌عنوان هرچیزی که گذران عمر است؛ بررسی احتمال مفرد بودن واژهٔ متاع یا محذوف شدن مضاف الیه آن؛ تبیین عبارت : وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ :۱۸۵ :۲۰؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ در سفر حج و استفاده از آن برای فن ؛ اشتباه بودن ترجمه «متاع الغرور» به «کالای فریبنده»؛ جریان تفحص بیست سالهٔ برای پیدا کردن معنای چند لغت از جمله لغت متاع الغرور؛ لنگه کفش هم در بیابان نعمت است ؛ ضرورت استفاده صحیح از عبارات در ترجمه عربی؛ راه پیدا کردن معنای لغات عربی گردش و در عرب بوده است و شرح حال برای تألیف کتاب لغت ؛ در عرب و مهمانخانه منزل در بناهای سابق ؛ تشبیه به متاع الغرور 12:03 «يا هشام ثم وعظ أهل العقل ورغبهم في الآخرة فقال: "وما الحيوة الدنيا إلا لعب ولهو وللدار الآخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون". وقال: "وما اوتيتم من شئ فمتاع الحيوة الدنيا وزينتها وما عند الله خيرا وأبقى أفلا تعقلون» بررسی واژهٔ متاع و واژهٔ ؛ آن چیزهایی که با انسان یکی می‌شوند متاع هستند و آن چیزهایی که با انسان یکی نمی‌شوند زینت اوست؛ اشاره‌ای به مبحث در ؛ یکی شدن برخی از با انسان؛ قابلیت رفتن به و علومی که با انسان یکی می‌شوند برخلاف علومی که صرفاً مربوط به همین دنیا هستند؛ همراهی برکات و تاوان زینت دنیا با توجه به شخص در برزخ و قیامت؛ همراه نشدن زینت با انسان در برزخ و قیامت 19:42 «وما عند الله خيرا وأبقى أفلا تعقلون» همراهی هر انسان یا با خودبینی یا بدون خودبینی؛ ضرورت جهت دادن خودها با خدای متعال 21:30 خاصیت ؛ بررسی تعلق به امور دنیوی و عواقب آن هنگام و پس از آن؛ وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ :۱۷۶؛ تبیین در دنیا؛ تذکری پیرامون ؛ جریانی از علیه‌السلام و برخوردش با : «۲»-فس، تفسیر القمی أَبِی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی خَبَرِ یُونُسَ قَالَ فَدَخَلَ الْحُوتُ فِی بَحْرِ الْقُلْزُمِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی بَحْرِ مِصْرَ ثُمَّ دَخَلَ إِلَی بَحْرِ طَبَرِسْتَانَ ثُمَّ خَرَجَ فِی دِجْلَةَ الْغَوْرَاءِ قَالَ ثُمَّ مَرَّتْ بِهِ تَحْتَ الْأَرْضِ حَتَّی لَحِقَتْ بِقَارُونَ وَ كَانَ قَارُونُ هَلَكَ فِی أَیَّامِ مُوسَی وَ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكاً یُدْخِلُهُ فِی الْأَرْضِ كُلَّ یَوْمٍ قَامَةَ رَجُلٍ وَ كَانَ یُونُسُ فِی بَطْنِ الْحُوتِ یُسَبِّحُ اللَّهَ وَ یَسْتَغْفِرُهُ فَسَمِعَ قَارُونُ صَوْتَهُ فَقَالَ لِلْمَلَكِ الْمُوَكَّلِ بِهِ أَنْظِرْنِی فَإِنِّی أَسْمَعُ كَلَامَ آدَمِیٍّ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی الْمَلَكِ الْمُوَكَّلِ بِهِ أَنْظِرْهُ فَأَنْظَرَهُ ثُمَّ قَالَ قَارُونُ مَنْ أَنْتَ قَالَ یُونُسُ أَنَا الْمُذْنِبُ الْخَاطِئُ یُونُسُ بْنُ مَتَّی قَالَ فَمَا فَعَلَ شَدِیدُ الْغَضَبِ لِلَّهِ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ قَالَ هَیْهَاتَ هَلَكَ قَالَ فَمَا فَعَلَ الرَّءُوفُ الرَّحِیمُ عَلَی قَوْمِهِ هَارُونُ بْنُ عِمْرَانَ قَالَ هَلَكَ قَالَ فَمَا فَعَلَتْ كُلْثُمُ بِنْتُ عِمْرَانَ الَّتِی كَانَتْ سُمِّیَتْ لِی قَالَ هَیْهَاتَ مَا بَقِیَ مِنْ آلِ عِمْرَانَ أَحَدٌ فَقَالَ قَارُونُ وَا أَسَفَاهْ عَلَی آلِ عِمْرَانَ فَشَكَرَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ فَأَمَرَ اللَّهُ الْمَلَكَ الْمُوَكَّلَ بِهِ أَنْ یَرْفَعَ عَنْهُ الْعَذَابَ أَیَّامَ الدُّنْیَا فَرُفِعَ عَنْهُ الْخَبَرَ ج۱۳ص۲۵۳ در شکم ماهی؛ آثار نیک از خود در آمدن؛ تبیین معنای بر باد فنا تا ندهی گرد خودی را هرگز نتوان دید جمال احدی را با خود نظری داشت که بر لوح رقم زد کلک ازلی، نقش جمال ابدی را
شذرات المعارف
سخنرانی #شب_پنجم دهه اول محرم الحرام #یهود #سرجون آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akav
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 01:10 مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلا شخصیت منفی طائفهٔ در طی قرون متمادی در جوامع مختلف و در خصوصاً در طول زندگی اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم تا ماجرای شهادت علیه‌السلام و به باد رفتن توطئه یهود توسط سیدالشهداء علیه‌السلام؛ درگیری مستمر یهود با شخصیت‌های ربانی‌ای که نوعاً در سلسلهٔ اجداد پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم بوده‌اند همچون علیه‌السلام و مثل ماجرای و مثل تعارضی که با علیه‌السلام خواستند بنمایند و مثل توطئهٔ قتل علیه‌السلام 04:12 توطئه‌چینی یهود در آغاز اسلام در شهر و درصدد بودن اعلام پایتختی یهود در مدینه از سالیان دور پیشین؛ از مشاغل همیشگی یهود شغل جواهرات و فلزات گران‌بها که در دوران صدر اسلام تبلورش در طلا و نقره بوده است؛ وقوع درگیری‌های مختلف یهود با مردم عرب؛ سرگردانی همیشگی قوم یهود و سرگردانی در : قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ؛ ادعای همیشگی توسط یهود در جوامع مختلف همچون ادعای سرزمین موعود در و و جنایات یهود در این‌باره بنابر گزارشات خودشان؛ سرزمین موعود فعلی یهود در ؛ گزینش مدینه به‌عنوان پایتخت یهود (نه سرزمین موعود) در صدر اسلام و توطئه تاج‌گذاری برای عبدالله_بن_أبی (رئیس مدینه) به‌عنوان پادشاه پایتخت یهود در مدینه؛ آیات در مذمت منافقین در سورهٔ به نوعی درصدد رد یهود از طریق رد عبدالله بن أبی است که رابط یهود در مدینه بوده است؛ خنثی شدن توطئه یهود با ورود پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم به مدینه و کینه‌توزی همیشگی یهود با حضرت؛ ساخت های زشت توسط یهود نسبت به رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ کینه یهود مضاعف بر کینه نسبت به رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ جریان جلوگیری آیت‌الله از فتنه کشتار مسلمانان توسط یهود در محلهٔ در مقدس؛ مشکل خاص یهود با و و بازگشت آن به ماجرای جشن یا عید و ارتباط آن با ؛ شخصیت مرضی‌الطرفین نزد مذهبیون و ها همچون ؛ اندرزنامه ملک الشعرای بهار به در مورد به‌عنوان یک یهودیِ یهودی‌زاده شاها کنم از خبث فروغی خبرت خون می‌کند این جهود ناکس جگرت خطبه‌ی شهی و عزل تو را خواهد خواند زان‌گونه که خواند از برای پدرت خیانت‌های متعدد فروغی از دوران تا و و استمرار این خیانت‌ها با کار تا به امروز و نمونهٔ آن در حذف اشعاری از دیوان که رگه‌هایی از را نشان می‌داده است؛ کار یهود در تعارض و غیرشیعه در طرفداری از غیرشیعه و در تعارض اسلام و غیراسلام به جانبداری از غیراسلام 14:23 ذکر شهر مدینه به‌عنوان شهر در کتب فعلی تحصیلی یهود تا ادعای ارضی‌شان نسبت به یثرب فراموش نشود؛ هم‌دستی یهود با ؛ ید طولانی بنی‌امیه در و و و به‌عنوان مشترکاتی بین بنی‌امیه و یهود؛ موقعیت تاریخی و ممتاز شهر پیش از اسلام به‌عنوان چهارراه تجاری کاروان‌های تجاری از غرب به شرق و بالعکس یعنی از (چین و ماچین) به غرب مثل تجارت پارچه‌های گران‌بهای و : وَ يَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ ؛ انحصار راز پارچه در قرون متمادی در دست چین؛ مسیر تجاری شرق به غرب: از چین به صحرای و به و و سپس به فلات ایران و شمال یا از مسیر به و از آن‌جا به و بازگشت کالاهای تجاری ارزشمند از به سمت شرق از طریق ایران یا جزیرة العرب؛ در مسیر شمال به جنوب و بالعکس بودن مکه؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ (۱) إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ ؛ قدمت تاریخی تمدن در به‌عنوان اولین تمدن‌های بشری مثل ابداع و فلز ( ) که کاروان‌های تجاری می‌آمدند به ( ): لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ (١٥) فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ
شذرات المعارف
جریاناتی از توطئه‌های یهود خبیث بر ضد پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم نکته: زمان سخنرانی به فا
۱) صاحب پیامبر شدن عرب ۲) به هم خوردن سلطنت یهود با هجرت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ دشمن ترین دشمنان با مسلمانان به بیام قرآن یهود هستند: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ 24:40 دشمنی با رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ نقش‌آفرینی کفار و اهل کتاب و منافقین در اسلام؛ در صدد بودن منافقین برای بازگشت سنن به اسلام 25:40 تبیین فضای عرب جاهلی؛ سطوت و غرور عرب جاهلی: وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ؛ معنای گفتن عرب جاهلی به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ ساخت علم و بعد از اسلام؛ در فضای جاهلیت یعنی قولٌ شعریٌ: کلام به هم بافته (می‌بافد)؛ : کج میگه اما رج میگه؛ وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ ؛ معنای شعر در قرآن؛ ورود وزن شعری در قرآن کریم: نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ؛ ورود وزن در قرآن کریم: وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ ساقی می ده مرا که از کتاب قویم نموده‌ام استماع کریمه‌ئی از کریم نبئ عبادی عنی انا الغفور الرحیم از پس این استماع ز خوردن باده بیم هذا شیء عجاب ذلک امر عظیم ذلک امر عظم هذا شیء عجاب وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ ؛ شایسته تو نیست یا رسول الله که قول بافتنی داشته باشی بلکه کلام تو قول است: ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ 29:20 به زور وارد شدن عرب جاهلی به اسلام؛ جامعه عرب جاهلی خود نشانه جامعه به معنای امروزی است؛ زندگی هفت هزار ساله عرب با تمدن خود؛ رد جاهلانه توسط اسلام و بنیانگذاری تمدن اسلامی بر پایه‌های نه پایه‌های بر اساس لذات ؛ وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ؛ وجود حکایات پیش از اسلام در عرب؛ جنگ زیر زیرکی منافقین با اسلام برخلاف کفار و اهل کتاب 32:20 اوصاف از منافقینی که در دربار ذی‌شأن شد؛ معرفی ولید بن عقبه در قرآن کریم به‌عنوان ؛ معنای لغوی فاسق و و معنای اصطلاحی آن؛ احتمال فستق (=پسته) از فسق؛ فسق در لغت آن چیزی است که پوسته را پاره می‌کند و می‌آید بیرون و در اصطلاح فاسق کسب است که پرده‌ها را می‌درد؛ أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ ؛ عدم برابری با فاسق؛ کشته در فرهنگ جاهلی کشته بسی دیده‌ام در هوسی داده جان زنده چو تو، کس ندید، کشته به ترک هوس شعر راجع به علیه‌السلام کشته شدن عرب جاهلی در راه هوی و هوس نه در راه سالم و ادامه این روند در لباس نفاق در اسلام و در جنگ‌ها 35:30 ولید بن عقبه در برابر صلوات الله علیه و نزول آیه: قوله تعالى: أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً، لا يَسْتَوُونَ الآيات. ۶۱۰- أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْفَقِيهُ قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْفَرَجِ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَمْرٍو، قَالَ: أَخْبَرَنَا مَنْدَلٌ، عَنِ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ: عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: نَزَلَتْ: أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ يَعْنِي بِالْمُؤْمِنِ عَلِيّاً وَ بِالْفَاسِقِ اَلْوَلِيدَ بْنَ عُقْبَةَ. ۱-۶۱۰- ب: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَافِظُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى بْنِ أَحْمَدَ الْجَلُودِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا اَلْمُغِيرَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْغَفَّارِ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ [إِبْرَاهِيمُ بْنُ] مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَزْدِيُّ قَالاَ: حَدَّثَنَا مَنْدَلُ بْنُ عَلِيٍّ عَنِ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: انْتَدَبَ عَلِيٌّ وَ اَلْوَلِيدُ بْنُ عُقْبَةَ فَقَالَ اَلْوَلِيدُ لِعَلِيٍّ: أَنَا أَحَدُّ مِنْكَ سِنَاناً وَ أَسْلَطُ مِنْكَ لِسَاناً وَ أَمْلَأُ مِنْكَ حَشْواً فِي الْكَتِيبَةِ. فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ: اُسْكُتْ يَا فَاسِقُ-فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى هَذِهِ الْآيَةَ.