eitaa logo
شذرات المعارف
1.2هزار دنبال‌کننده
5 عکس
40 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ج۱ص۱۵۴ بالذات و فارغ از اینکه این دارا باشد یا ندار یا زشت باشد یا زیبا؛ مجذوب شدن انسان به علم؛ عالم منحرف با جذبه‌ای که در علمش دارد می‌تواند عده‌ای را به انحراف بکشد؛ فرمایش صلوات الله علیه پیرامون علت مردم به علت ممزوج شدن و با همدیگر: فلَو أنَّ الباطلَ خَلَصَ مِن مِزاجِ الحقِّ لَم يَخْفَ علَى المُرتادِينَ، و لَو أنَّ الحقَّ خَلَصَ مِن لَبْسِ الباطلِ انْقَطَعتْ عنه ألْسُنُ المُعانِدينَ، و لكنْ يُؤخَذُ مِن هذا ضِغْثٌ و مِن هذا ضِغْثٌ خطبه ۵۰؛ گمراهی با جذبه‌ای که مربوط به ناخالصی در عالم ربطی نه به بدی در علم زیرا علم بدی ندارد؛ انسان بالذات در پی علم و دانستن و کشغ حقیقت و نفس الأمر است و اگر انسان سستی در کسی علم می‌کند چون مقدمات علم را ندارد و اگر مقدمات را داشته باشد به دنبال علم می‌رود؛ جریانی از سیره شخصی که از های ( ) سنتی بود؛ تبیین ممزوج کردن حق و باطل در و ؛ اعمال بد عالم برگرفته از علم او نیست بلکه برگرفته از اوست ولی دیگران همراه با گرفتن علم او این بدی‌های در عمل او را هم می‌گیرند «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي» ای هشام خدای متعال به علیه‌السلام وحی کرد که به بندگانم بگو (این وحی برای رسیدن پیام به بندگان بوده)؛ گستره مبحث در و اینکه عدالت در هر طائفه‌ای فرق می‌کند مثل فرق عدالت مورد نیاز بین و و صاحب فتوا؛ شرطیت (= مکبا علی الدنیا) نبودن : فلا یجوز علی الأحوط تقلید المفضول مع التمکن من الأفضل و أن لا یکون متولدا من الزنی و أن لا یکون مقبلا علی الدنیا و طالبا لها مکبا علیها مجدا فی تحصیلها ج۱ص۹؛ مرحوم آیت‌الله شیخ : فلانی عادل پدرسوخته‌ایست «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا» نخی از دنباله‌روی عالم مفتون شده به ؛ به دنیا یعنی شیفته و شیدای دنیا؛ مفتون به دنیا خلاف عدالت نیست ولی را نمی‌شود از او گرفت زیرا در لابلای دین به تو دنیاطلبی را هم می‌آموزد و خودبه‌خود این‌گونه می‌شوی؛ خاطره‌ای از مرحوم آیت‌الله ؛ خاصیت زرق و برق دنیا انسان به آن است؛ وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ۚ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ :۱۳۱؛ وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا :۷۴ «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» به بندگان من بگو بین من و خودشان عالمی را که شیفته دنیاست قرار ندهند که این عالم سبب می‌شود شما از یاد خدا باز بمانید؛ جریان سفر به و گذر از و ملاقات با مرحوم تألیف ناصرالدین شاه؛ و ملاهادی سبزواری؛ قسمتی از نقل از ملاقات ملاهادی سبزواری با ناصرالدین شاه «... شاه می گوید: من گفتم كه بفرمایید ناهار بیاوردند تا خدمت شما صرف طعام هم كرده باشیم. حاجی، بدون این كه از محل خود حركتی بكند خادم خود را امر به آوردن ناهار كرد، خادم فوراً یك طبق چوبین با نمك و دوغ و چند قاشق و چند قرص نان پیش ما گذاشت، حاجی نخست آن قرصها را با كمال ادب بوسید و بر رو و پیشانی گذاشت و شكرهای بسیار از ته دل بجا آورد، سپس آنها را خورده كرده و توی دوغ ریخت، یك قاشق پیش من گذاشته و گفت شاها بخور كه نان حلال است، زراعت و جفت كاری آن دسترنج خودم می باشد، شاه گوید من یك قاشق صرف كردم، دیدم كه خوردن آن برای من دشوار است، اینك بعد از اجازه بقیۀ آن قرصها را به دستمالم بسته و به پیشخدمت دادم كه موقع مرض و كسالت یكی از افراد خانواده سلطنتی از آن نان حلال استشفا نمایند» تألیف محمد علی صص۴۲۴-۴۲۵؛ جریان درویشی که طلب سالیانه خیک روغن از ملاهادی سبزواری می‌کرد؛ یکی به مکبا علی الدنیا است و یکی به ؛ ملاک
شذرات المعارف
شب اول رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۲ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، و كن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» ج۱ص۱۵۶ دو فقره: بر الهی و در کبر بر اولیای الهی؛ امتیاز دانش در امور مختلف و بر آن؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ محمد و فرمایش ایشان: در محضر الهی باید گدایی کرد، گدایی کرد، گدایی؛ امکان و چشیدن بدون دانستن در برخی افراد و ضرورت مواظب بودن بر مفاخره بر ایشان که سبب و الهی می‌گردد؛ نقلی از یکی از علمای «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائی» در عبارت «اولیایی» ممکن است کبر بر اولیای الهی باشد بنابر اینکه باشد و یا کبر بر اولیای علیه‌السلام؛ امر امام کاظم علیه‌السلام بر برخی از اولیای خود که خودشان را به حالت بزنند مثل : نقل است كه هارون به واسطۀ حفظ‍‌ ملك عقيم همواره در دفع امام واجب التعظيم بود و بهانه‌ها مى‌انگيخت كه آن حضرت را به درجۀ شهادت برساند و خاطر از ممر او جمع گرداند تا آنكه در آن ايام امام را متهم به داعيۀ خروج نمود و از متقيان زمان خود يكى از آن جمله بهلول بود استفسار اباحۀ قتل امام معصوم نمود ديگران فتوى دادند و بهلول به خدمت حضرت امام رفت و از صورت واقعه خبر داد و التماس نمود كه او را در آن باب ارشادى نمايد آن حضرت فرمودند كه خود را گسسته مهار و ديوانه و بى‌وقار ظاهر مى‌ساز بهلول به مقتضاى اشارۀ واجب‌الاطاعه عمل نموده خود را از تكليف هارون خلاص فرمود ج۲ص۱۴؛ بودن بهلول: مجنون- بهلول بن عمرو - كوفى صوفى، عالم عارف كامل، كاشف از اسرار فنون و معروف به بهلول مجنون .... بنوشته روضات الجنّات از خواص تلامذه حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام و بفنون آداب و حكم و معارف عارف و از جمله مفتيان زمان خود بود و موافق طريقت حقّه جعفريّه فتوى ميداد تا وقتيكه هرون قتل حضرت امام موسى بن جعفر علیه‌السلام را تصميم داده و خواستار فتوى شرعى گرديد. همه مفتيان بلد ببهانه داعيه خروج، به مهدور الدّم بودن آن امام معصوم علیه‌السلام فتوى دادند. فقط بهلول خوددارى نمود و قضيه را پنهانى بعرض حضور آن حضرت رسانيده و خواستار هدايت و ارشاد طريق نجات گرديد، حسب الاشاره آن حضرت تجنّن كرده و در انظار ايشان اظهار سفه و هذيان مينمود تا بدان وسيله حفظ ديانت و احقاق حق و ابطال باطل كند و موفق بوظائف امر بمعروف و نهى از منكر گردد. چنانكه جابر جعفى سابق الذّكر نيز كه از اصحاب اسرار ائمّه اطهار علیهم‌السلام بوده محض اينكه در نشر مناقب ايشان اهتمام داشته والى كوفه مأمور بقتل او و فرستادن سرش نزد خليفه گرديد بدين‌جهت هنگام رفتن بكوفه از طرف قرين الشرف حضرت امام باقر علیه‌السلام مأمور به تجنّن شد و بدان وسيله مستخلص گرديد. در روضات بعد از اين جمله گويد الّا اينكه جنون جابر ادوارى و بجهت قلّت تقيّه در زمان امام باقر و امام صادق علیه‌السلام مخصوص بهمان اوقات بوده بخلاف جنون بهلول كه بجهت كثرت و شدت تقيّه در زمان او اطباقى و در تمامى عمر خود بحالت جنون بوده است. تألیف مرحوم محمدعلی ج۵صص۲۰۶-۲۰۷؛ اظهار کردن در مقابل اولیای مخفی الهی و عواقب تلخ آن «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، وكن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» یعنی چیزی را که بلدی پیش دیگران ابراز کنی و اظهار فخر بدان‌ها نمایی؛ گردن‌کشی نزد اولیای الهی و عاقبت آن که شکستن گردن انسان توسط خداست؛ نهایت عداوت‌ورزی است؛ بعد از مورد غصب الهی واقع شدن نه دنیا به درد شخص می‌خورد نه آخرت؛ جریانی از شخصی که پس از ابتلایی می‌گفت خدایا فقط برای دنیایم باشد نه آخرت؛ جریانی از ابتلای ساعتچی حرم علیه‌السلام از قول مرحوم ؛ خطر وقت الهی در مورد شخصی که به حرفی که می‌زند نمی‌کند: كَبُرَ مَقْتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُوا۟ مَا لاَ تَفْعَلُونَ :۳؛ فرمایش استاد پیرامون معامله واجب کردن با رفتن و کنایه شخصی به ایشان؛ دشمنی کردن با خدا و شدن خدا با شخص؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله در مورد دو نفر در اشرف؛ اقتدای عظام تقلید نجف اشرف به مرحوم آشیخ علی و قداست و ورع ایشان؛ استطاله علمی کردن یعنی علم خودت را به رخ بکشی که نتیجه‌اش مقت الهی است که نتیجه‌اش عدم نفع در دنیا و است؛ نتیجه عمل خیر و عمل شر در برخی موارد: عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ
شذرات المعارف
شب دوم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۳ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و كن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» ج۱ص۱۵۵ تکان دهندهٔ این روایت شریف و فرمایش مرحوم علامه پیرامون این روایت؛ توصیه به عدم سکونت در به‌عنوان کسی‌که این‌جا خانه‌اش نیست؛ این توصیه حضرت علیه‌السلام مربوط به سن و سال خاصی نیست؛ جهت موعظه حضرات معصومین علیهم‌السلام درباره حذر داشتن از دنیا به‌عنوان ایجاد سختی و صعوبت به دنیا هنگام است گذر ز دانه و دام جهان و خویش مباز که مرغ با پر آزاد می‌کند پرواز علامه برخی از تعابیر روایات راجع به ساعت انتقال از این دنیا مربوط به به این دنیاست که مانع از راحتی انتقال است؛ بیان مرحوم آیت‌الله شیخ محمدعلی به نقل از مرحوم پدر استاد، پیرامون صعوبت مفارقت از دنیا نزد کسانی‌که دنیا نزدشان «اکبر همّ» است؛ خطر هنگام مرگ و دشمنی با مأموران الهی همچون جناب علیه‌السلام؛ توصیه امام علیه‌السلام ناظر به نداشتن دنیا نیست بلکه توصیه به عدم دلبستگی است؛ روایتی از علیه‌السلام پیرامون اینکه اگر کسی بگوید من از پول بدم می‌آید من در اولین چیزی که در او سک می‌کنم در عقل اوست؛ انجام گرفتن کمالات با مال و منال به‌عنوان بستر ؛ تعبیر به از مال دنیا: كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا ٱلْوَصِيَّةُ لِلْوَٰلِدَيْنِ وَ ٱلْأَقْرَبِينَ بِٱلْمَعْرُوفِۖ حَقًّا عَلَی ٱلْمُتَّقِينَ :۱۸۰؛ خطر در داشتن تعلق به مال دنیاست که تشخیصش مشکل است؛ از مواضع شناخت تعلق داشتن یا نداشتن به مال دنیا در جایی است که وظیفهٔ انسان به کردن مال و رد و ادای دین و و امثالهم است که ببیند آیا به سهولت این کار را انجام می‌دهد یا نه. «يا هشام مجالسة أهل الدين شرف الدنيا والآخرة» ج۱ص۱۵۵ سیرهٔ علامه طباطبایی مینی بر ؛ تعهد صاحب (=میرزا مُحمّدعَلی (۱۲۹۶-۱۳۷۳ق) در مجالست با علما و حضور ایشان در مدت مدیدی در حوزه تهران؛ رنگ و بو گرفتن انسان در با دیگران؛ المجالسة مؤثرة؛ استثنا شدن برخی به علت قوت روحی ایشان در نهی از مجالست با اهل معصیت؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله پیرامون شخصی که برخی رفتارها را در برخورد و کشیدن اهل معصیت به وظایف دینی داشته است؛ وجود دو در دوران علیه‌السلام؛ برخورد ابابصیر با در بازار و ادامه جریان؛ مؤمن طاق بوده است و بسیار مورد عنایت امام صادق علیه‌السلام بوده است و نزد به علت اذیت شدن از ناحیهٔ او شیطان طاق گفته می‌شود؛ محمّد بن علی بن نعمان بی‌أبی طریفة بجلی کوفی(درگذشت ۱۶۰ یا پس ۱۸۰ق) ملقب به مؤمن الطاق؛ مشارکت اسمی با مومن طاق در اسم و معروف بودن مومن طاق به نعمان احول، و جریان حاضرجوابی مومن طاق در برخورد با ابوحنیفه: وَ قَدْ كَانَتْ لِأَبِي جَعْفَرٍ مُؤْمِنِ اَلطَّاقِ مَقَامَاتٌ مَعَ أَبِي حَنِيفَةَ فَمِنْ ذَلِكَ مَا رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ يَوْماً مِنَ اَلْأَيَّامِ لِمُؤْمِنِ اَلطَّاقِ إِنَّكُمْ تَقُولُونَ بِالرَّجْعَةِ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ فَأَعْطِنِي اَلْآنَ أَلْفَ دِرْهَمٍ حَتَّى أُعْطِيَكَ أَلْفَ دِينَارٍ إِذَا رَجَعْنَا قَالَ اَلطَّاقِيُّ لِأَبِي حَنِيفَةَ فَأَعْطِنِي كَفِيلاً بِأَنَّكَ تَرْجِعُ إِنْسَاناً وَ لاَ تَرْجِعُ خِنْزِيراً وَ قَالَ لَهُ يَوْماً آخَرَ لِمَ لَمْ يُطَالِبْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ بِحَقِّهِ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنْ كَانَ لَهُ حَقٌّ فَأَجَابَهُ مُؤْمِنُ اَلطَّاقِ فَقَالَ خَافَ أَنْ تَقْتُلَهُ اَلْجِنُّ كَمَا قَتَلُوا سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَ بِسَهْمِ اَلْمُغِيرَةِ بْنِ شُعْبَةَ وَ كَانَ أَبُو حَنِيفَةَ يَوْماً آخَرَ يَتَمَاشَى مَعَ مُؤْمِنِ اَلطَّاقِ فِي سِكَّةٍ مِنْ سِكَكِ اَلْكُوفَةِ إِذَا بِمُنَادٍ يُنَادِي مَنْ يَدُلُّنِي عَلَى صَبِيٍّ ضَالٍّ فَقَالَ مُؤْمِنُ اَلطَّاقِ أَمَّا اَلصَّبِيُّ اَلضَّالُّ فَلَمْ نَرَهُ وَ إِنْ أَرَدْتَ شَيْخاً ضَالاًّ فَخُذْ هَذَا عَنَى بِهِ أَبَا حَنِيفَةَ وَ لَمَّا مَاتَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ رَأَى أَبُو حَنِيفَةَ مُؤْمِنَ اَلطَّاقِ فَقَالَ لَهُ مَاتَ إِمَامُكَ قَالَ نَعَمْ أَمَّا إِمَامُكَ فَ‍ مِنَ اَلْمُنْظَرِينَ `إِلىٰ يَوْمِ اَلْوَقْتِ اَلْمَعْلُومِ ج۴۷ص۳۹۹؛ هنر گیری و استفاده آن در محل خودش؛ رنگ گرفتن از اهل دنیا
شذرات المعارف
شب هجدهم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۲/۲۸ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام احذر هذه الدنيا و احذر أهلها، فإنّ الناس فيها على أربعة أصناف: رجل مترد معانق لهواه. و متعلم متقری كلما ازداد علما ازداد كبرا، يستعلي بقراءته وعلمه على من هو دونه» ص۴۰۰ حذر دادن از و ؛ پستی دنیا و لزوم رفعت داشتن در آن برای آمادگی ورود به عالمی دیگر که لازمه‌اش بلندی و رفعت است؛ أسفل بودن دنیا در ماهیت وجودی خودش و أسفل بودن اهل دنیا؛ حکمت أسفل بودن دنیا به‌عنوان عالم برای شکوفایی امور بالقوه؛ مزرعه بودن دنیا برای شکوفایی استعدادات در : الدنيا مزرعة الاخرة ج۱ص۲۶۷؛ تشبیه ضرورت تکامل در دنیا برای آمادگی در آخرت به رشد جنین در رحم مادر؛ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا :۱۲۵؛ کران و کوران در آخرت به سبب عدم آمادگی تهیه شده در دنیا؛ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ :۲۲؛ شکوفایی و جوانه زدن همچون جوانه زدن در برخی بذرها برای پیدا کردن: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ :۱؛ (افلح) مربوط به اول رشد در این دنیا است نه آخر رشد در جایی دیگر؛ فرمایش صلوات الله علیه پیرامون اینکه اگر کسی یک عملش درست باشد باقی اعمالش را در قیامت من درست می‌کنم؛ تبیین اینکه اول کار است نه آخر کار؛ توسعهٔ به وزان توسعهٔ آسمان: سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ :۲۱؛ وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ :۴۷؛ توسعه در عرض وجود نه در مراتب طولی و عدم اتمام ؛ وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الْمُنْتَهَىٰ :۴۲؛ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ :۱۵۶؛ از کسی‌که مواد مستعده را برای آخرت ندارد بپرهیز؛ الجنس الى الجنس یمیل؛ بدتر بودن با برخی از بدی سم قاتل؛ ترک مجالست با غیر عالم توسط مرحوم در طول سی سال تألیف ؛ تغییر ظاهر و تشبه به ظاهر مذهبی توسط هنگام حضور در ایران برای استفاده‌های علمی؛ تأثیر بالای در انسان «يا هشام احذر هذه الدنيا و احذر أهلها، فإنّ الناس فيها على أربعة أصناف» بپرهیز از دنیا و از اهل دنیا؛ ظهور خودبخود آنچه انسان اهل آن است در اموراتش؛ ظهور مظاهر دنیا در اهل دنیا؛ بدی دنیا گفتن به جهت دست پیدا نکردن بدان!؛ جریانی از و ملاقات با زنی عارفه کنونت که امکان گفتار هست بگو ای برادر به لطف و خوشی که فردا چو پیک اجل در رسید به حکم ضرورت زبان در کشی تشبیه کسانی که ادای ترک دنیا در می‌آورند به کسی که سیگار را ترک کرده است به نرمی ار نبود با عتاب هم شد شد ممدوح بودن به خود برای ترک امری مذموم: أوَّلُ الزُّهدِ التَّزَهُّدُ ص۱۸۹ «رجل مترد معانق لهواه.» آن کسی که غرق شده و به غرق شدن خود غره است مستی ز علائق جسمانی رسوا شده‌ای و نمی‌دانی دستگیری از کسی که غرق شده ولی به غرق شدن خود غره نمی‌باشد؛ و علیهم‌السلام آمده‌اند تا از کسی‌که سقوط کرده ولی خوشحال از این سقوطش نیست دستگیری کنند؛ جریان برخورد علی نبینا و آله و علیه السلام با عده‌ای غافل و فرمایش حضرتشان به ایشان؛ جریان لطیفانهٔ مرحوم آسید مهدی ؛ وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا :۱۰۳؛ مبعوث شدن اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم در میان جماعتی که همه فسادها در میانشان بود؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله پیرامون شخصی که برخی رفتارها را در برخورد و کشیدن اهل معصیت به وظایف دینی داشته است «رجل مترد معانق لهواه.» حذر از کسی که از سقوط خود خوشحال است «و متعلم متقری كلما ازداد علما ازداد كبرا، يستعلي بقراءته وعلمه على من هو دونه» دسته دوم از مردم: برای رشد خود و متعلم برای ؛ مذمت یادگیری برای خودنمایی و «متعلم متقری» غوره نخورده مویز شده «و متعلم متقری كلما ازداد علما ازداد كبرا، يستعلي بقراءته وعلمه على من هو دونه» متعلم متقری و خودنما هرچه که به علمش اضافه شود به خودبزرگ‌بینی و او اضافه می‌شود؛ کلامی از مرحوم آیت‌الله سیدمحمدرضا در واکنش به برخی مستشکلین درس ایشان؛ سؤال در مقابل دیگران برای اینکه بگوید من کسی هستم!؛ لزوم رعایت شأن : وَ قَالَ (علیه السلام) لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ: سَلْ تَفَقُّهاً، وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً؛ فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ، وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ