eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
7 عکس
39 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ج۱ص۱۵۴ احتیاج راه به و ؛ شرط (= ) و (= ) در مربی؛ ضرورت وجود راهنما برای طریق کمال و ضرورت وجود در راهنما و و بودن راهنما؛ سنجش امانت در راهنما به نسبت همان وادی و بودن راهنما نشان راه ز دزدان ره چه می‌پرسی نه هر که بر سر راه است رهبری داند ضرورت وجود ایجاد در مورد راهنما؛ نکته‌ای در مورد ذکر حضرت اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم به اینکه حضرت راه را رفته‌اند و می‌توانند دستگیری کنند فرق بین و ؛ بر خبرویت و امانت راهنما؛ تکریم اشخاص با القاب عمو و پدر: يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا سلام الله علیها:۴۳؛ فرمایش حضرت علیه‌السلام به مبنی بر از خود به علت وجود برای شدن؛ دلیل و در مورد از عالم؛ هر وادی مخصوص همان وادی است؛ دو به در : ۱) نهایتاً سه دقیقه ذکر و بین دو نماز ۲) عدم سوال از شغل بازاریان؛ ملاک در مورد ؛ پرهیز از عالم ؛ خطر عالم دنیاطلب؛ بی‌نظیر علم؛ جریاناتی از بی‌توجهی استاد به برخی از ثروتمندان «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ای هشام خدای متعال به داود علیه‌السلام وحی کرد که به بندگان من بگو: بین من خدا و بین خودشان عالمی که شیفته دنیاست را قرار ندهند که شما را از یاد من باز می‌دارد؛ نهی از اخذ از کسی دنیاست و سفارش به اخذ دیپ از عالمی که به دنیا اقبال ندارد؛ خطر عالم دنیاطلب به باز داشتن انسان از خدا و از راه و الهی؛ ماهیت حقیقی عالم دنیاطلب (= قطاع الطّریق) بودن راه خدا است؛ اولین که سر عالم دنیاطلب آمده این است که شیرینی خدا و شیرینی مناجات با خدا از دل این‌ها رفته است چون شیرینی دنیا را چشیده است؛ زندگی آبرومندانه از عالم دلیل دنیاطلبی نیست؛ جریان ذکر وضعیت زندگی آبرومندانه برای و فرمایش شیخ مینی بر دیانت و دیانت؛ زندگی موقرانه حاج در دوران ؛ ریاست دو عالم در دوران ملاعلی کنی در که بوده و در که بوده؛ فرمایش میرزا حبیب الله رشتی به شاه‌زاده‌ای از قاجار کن به ملاعلی کنی تعریض کرده بود؛ ضرورت سنجش عالم با مردم و عرف منطقه خود؛ عالم و راهنما طبق تعالیم دینی نباید «مکبا علی الدنیا» باشد؛ ملاک در دنیاطلبی عالم به دارایی و نداری نیست بلکه به برخورد با و و به قاعده و حساب عمل کردن است؛ دو عالم در ضرب‌المثل بوده: علم الهدی و ؛ استقراض قاجار از سید شفتی در جنگ بین و ؛ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ ۚ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ :۹۰؛ آن کسی که به این قاعده و احسان عمل می‌کند ولو دارا باشد دنیاطلب نیست ولی آنکه طبق این قاعده عمل نمی‌کند ولو دارا نباشد دنیاطلب است صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین تشنه لبا به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم گرچه بلای دوست را از سر شوق حاملم بار فراق دوستان بسکه نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم تا تو بخاطر منی دیده بخواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلت از تو در ره شام خراب کی شود؟ معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه به شخص غائبی، در نظری مقابلم دیوان روضه اسارت علیهاالسلام سری به نیزه بلند است، در برادر زینب خدا کند که نباشد، سر برادر زینب حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان داس غم تو می‌کند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ج۱ص۱۵۴ روکرده به علمش را مشوب به می‌کند؛ لطافت تا آن اندازه‌ای است که می‌تواند با هر امری همراهی کند و ممزوج بشود یعنی موضوع در مقام تجرید ذهنی اگرچه از علم از انسان جداست ولی در مقام نمایاندن در انسان تؤام با خواسته‌های آنان شخص خود را می‌نماید؛ فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ :۵۰؛ نگرش به آثار رحمت خدا با دنیاطلبی یا با باور به خدا؛ امکان جمع علم با هر منکری فلذا دستور است که علم را از اخذ کنید: لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِیٍّ ج۱ص۱۳۷؛ بیان صفات الهی با ؛ نقل جریانی از یکی از علمای ؛ کاسه جایی رود که بازآید قدح ؛ تغییر شکل مجالس و ها از هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو (برو) وصف حال مرحوم آیت‌الله و تعریف مرحوم آیت‌الله از ایشان؛ تفاوت کسی‌که علم برای او است و کسی‌که علم برای او است؛ با علم می‌شود هر بازی‌ای در آورد؛ علم در راه نفسانیت تا جایی‌که شخص خودش را هم فریب می‌دهد: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (۱۰۳) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا :۱۰۴؛ ضرورت دقت در نشدن به عالمی که در ظاهر نشانه‌های مذموم را دارد زیرا شاید توجیه درستی داشته باشد بلکه این مطالب برای متذکر شدن از مکاید خود انسان است؛ خیال خوب بودن با مکاید و بازی‌های نفس با انسان؛ احتیاج انسان در تمام طول حیات خود به ؛ بیان مستقیمی از مرحوم آیت‌الله در مورد رجوع (حتی در دوران ) به حاج آقا حسین برای مطالب اخلاقی در حالی‌که خود حاج آقا حسین فاطمی از مرحوم امام تقلید می‌کرده‌اند؛ اگر بنای نفسانیت در کار باشد همه امور قابل هستند «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري» مفتون به دنیا است یعنی دنیا اش شده و یعنی اسیر دنیاست و اگر دنبال این عالم انسان برود فقط باید از علمش استفاده کند وگرنه از او ربانیت در نمی‌آید؛ نفلی از یکی از اساتید دانشگاه که در ادبیات عرب بسیار مسلط بوده است و اهل هم بوده است؛ مرحوم آقا شیخ که با گونی خمس مردم را برای آیت الله می‌برد؛ مفتون شدن به شخصی که اهل دنیا بود و هفت سال در حال بود؛ وصایت مرحوم آیت‌الله برای مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری و نقل‌های ایشان در مورد ماترک مرحوم خوانساری و حالات روزهای پایانی عمر ایشان؛ نقل یکی از آقایان در مورد مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری؛ مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری برای کسی که به ایشان فحاشی کرده بود «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» عالم مفتون به دنیا مانع از خدا می‌شود و راه به خدا را می‌بندد؛ قطاع الطّریق بودن عالم مفتون به دنیا؛ اولین چیزی که عالم مفتون به دنیا گرفته می‌شود با خداست؛ وصف حال مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین و آیت الله سید احمد خوانساری و آیت الله و اعراض عجیب ایشان از دنیا؛ عوض شدن وضع مردم پس از ؛ در نظر معرضین از دنیا که ایشان هم اعراض از دنیاست؛ شغل قرار دادن خرید و فروش ملک ج۱۷ص۶۹ «بَابُ اسْتِحْبَابِ شِرَاءِ الْعَقَارِ وَ کَرَاهَةِ بَیْعِهِ إِلَّا أَنْ یُشْتَرَی بِثَمَنِهِ بَدَلُهُ وَ کَوْنِ الْعَقَارَاتِ مُتَفَرِّقَةً» صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ای سمت نوکری‌ات شرف و عزت و فخر همه ای به تمنای غمت به لب اهل ولا زمزمه ذاکر و مداح توام نظری ای پسر فاطمه
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ (۱) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ (۲) إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ :۳ ایام یکی از اسماء حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها اسم است؛ اختصاص به سلام‌الله‌علیها است؛ کوثر به معنای که همان خیر بسیار زیاد است؛ این خیر کثیر در حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها چیست؟؛ یکی از وجوه خیر کثیری حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است؛ تلاش برای منقطع کردن نسل اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم پس از ایشان؛ وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (۲۰۴) وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ :۲۰۵؛ تولّی یا به معنای پشت کردن است یا به معنای هنگامی‌که به رسیدند؛ اراده و به نسبت از بین بردن نسل پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ بنی العباس وجاهت خود را در قبال پسرعمویی پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم کسب کرده بودند و به طریق اولی کسانی‌که وجاهتشان بدین سبب اولویت داشت را تحمل نمی‌کردند؛ پایه جریان از سوی بنی امیه برای از بین بردن نسل بود؛ مشاور : وَحَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ صَالِح الْمُقْرِئُ عَن أبي زبيد عَنْ أبي حصين قَالَ: بلغ يزيد بْن مُعَاوِيَة أن الحسين عليه السلام يريد الخروج إلى الكوفة فغمه ذلك وساءه، فأرسل إلى سرجون مولاهم وكان كاتبه وأنيسه فاستشاره فيمن يوليه الكوفة فأشار بعبيد اللَّه بْن زياد، فَقَالَ: إنه لا خير عنده، قَالَ: أرأيت لو كان مُعَاوِيَة حيّا فأشار عليك به أكنت توليه؟ قَالَ: نعم، قَالَ: فهذا عهد مُعَاوِيَة إليه بخاتمه وقد كان ولاه، فلم يمنعني أن أعلمك ذلك إلا معرفتي ببغضك له، فأنفذه إليه وعزل النعمان بْن بشير، وكتب إليه: أما بعد فإن الممدوح مسبوب يومًا وإن المسبوب ممدوح يومًا، وقد سمي بك يومًا إلى غاية أنت فيها كما قَالَ الأول: رفعت فجاوزت السحاب وفوقه ... فما لك إلا مرقب الشمس مقعد تألیف: ج۵ص۳۷۹؛ اشاره به ریشه‌کن کردن توسط دشمنان: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ (۱) أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ (۲) وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ (۳) تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ (۴) فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ :۵؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ (۱) إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ (۲) فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ (۳) الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ :۴؛ ورود بین سه در کریم: بین سوره : (إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ :۳۰) و سوره و بنابر نظر امثال و :(مسأله 777: " والضحى " و " انشراح " يك سوره است و سوره " فيل " و " قريش " نيز يك سوره است و بسمله در ميان هر يك از دو سوره مذكور واجب است تألیف ص۲۵۲) و سوره و ؛ قصد برای از بین بردن قریش و قصد و یزید بر از بین بردن بنی‌هاشم؛ نمونه‌ای از سیاست‌های معاویه؛ جریان شروع و تثبیت جانشینی یزید برای معاویه با اقدامات و نظر در کتاب ج۱صص۱۸۵-۱۸۸؛ زندیق از که همان ایل هستند که خود زند به معنای آتش است که مقصود از زندیک همان آتش‌پرست است که عرب به انسان می‌گفت زندیق؛کلام مغیره به فرزندش در مورد بودن معاویه به علت قصد او بر هدم بنی‌هاشم و ریشه‌کنی نسل پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ پذیری معاویه در موارد مختلف غیر از نصحیت در مورد بنی‌هاشم؛ نمونه‌ای از اراده بنی‌العباس بر ریشه‌کنی بنی‌هاشم؛ جنایات بر علیه و جریان توصیه به عروس خود (= همسر )؛ ریشه‌کن شدن بنی امیه و بنی‌العباس مگر شرذمه قلیلی از مدعیان سادات بنی‌العباس در و ؛ وجود سادات در کشورهای نشین همچون و و و و با عنوان و که هستند؛ وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ :۲۰۵؛ یکی از وجوه کوثریت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرزندان حضرت هستند؛ بخشش باغی از طرف
شذرات المعارف
شب چهارم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۵ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و مشاورة العاقل الناصح يمنٌ و بركةٌ ورشدٌ و توفيقٌ من الله، فإذا أشار عليك العاقل الناصح فإياك و الخلاف فإن في ذلك العطب.» ج۱ص۱۵۵ انتخاب و در بین رؤسا و سلاطین از میان صاحبان و و که مجموع این سه صفت در کسی اگر باشد به او می‌گویند؛ تبیین وجود جهات مختلف در امور و امور علمی؛ خاطره‌ای از مرحوم آیت‌الله از اشکالات وارده بر نگارش کتاب به محضر مرحوم علامه ؛ جریانی از صاحب کتاب علیه‌السلام مرحوم از مراجع علمی ؛ وجود اشتباهات مختلف در میان آثار مختلف حتی در میان آثار صاحبان فن؛ فرهنگ و در برخی از جوامع صنعتی؛ تبیین معنای به معنای بررسی کردن نه به معنای اعتراض و اصل نقد در عربی به معنای سکه طلا و نقره است؛ پذیرش یعنی پذیرش انتقاد؛ آوازه در جهان؛ جریان ارائه نظریه از سوی پروفسور در رد نظر انیشتین به وی؛ جریاناتی از نقد پذیری مرحوم آیت‌الله شیخ نصیحت پذیری در فرمایش امام علیه‌السلام و تفاوت مقام و مقام ؛ در نصیحت انسان خود را در عرض دیگری قرار می‌دهد؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله به نقل از آیت الله ؛ کلمه نصح به معنای نرمی و است؛ جریانی از طرح اصل مبحث شبهه و سؤال بی‌موقع شخصی؛ وجود مباشر در کسب و کار در قدیم الایام؛ در زمان سلاطین و ؛ جریانی به نقل از مرحوم پدر جناب استاد در مورد نگهداری ریش‌سفیدان و گیس‌سفیدان در قدیم الایام در خانه‌ها برای مشاوره دادن به مردان و زنان و تکریم ایشان؛ وجود مشاورین به‌عنوان در میان بیوت مراجع همچون در بیت آیت الله و نقل مرحوم در این مورد؛ تکرار زیاد از مرحوم آیت‌الله شیخ در مورد فرمایش مولا صلوات الله علیه پیرامون اهمیت رأی نسبت به : قَالَ (علیه السلام): رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ وَ [يُرْوَى‏] رُوِيَ مِنْ مَشْهَدِ الْغُلَامِ‏ حکمت ۸۳؛ سیرهٔ جاری برخی از ممالک در استفاده از و کاربرد آن در بررسی آرای «و مشاورة العاقل الناصح يمنٌ و بركةٌ ورشدٌ و توفيقٌ من الله» مشاوره با انسان یمن دارد؛ به معنای شگون است؛ یعنی زیادتی و فزون؛ یمن و برکت و از ناحیه خدای متعال در مشورت با عاقل ناصح «فإذا أشار عليك العاقل الناصح فإياك و الخلاف فإن في ذلك العطب.» خطر سر باز زدن بی‌جهت از مشاوره‌ای که عاقل ناصح به انسان داده است که این و است صلی‌الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله الحسین السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ای تاب و توانم را برده رحمی بر این دل افسرده برگی از گلشن خرم عمر باقی بود آن هم پژمرده خوناب جگر از ساغر دل در فصل بهار غمت خورده بیمار توایم و نپرسیدی کاین غمزده به شد یا مرده دیوان روضه صلوات الله علیه فسقط عن الفرس و جلس علی التراب فجعل یمسح التراب عن وجهه فوضع خده علی خده و صاح سبع مرات و قال ولدی علیّ علی الدنیا بعدک العفا قتل الله قوما قتلوک حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب چهارم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۵ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب پنجم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۶ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به واهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية» ج۱ص۱۵۵ درس گرفتن با استفاده از چیزهای مختلف؛ نصیحتی از به اینکه: انسان با معنای زندگی را از طبیعت بگیرد؛ کلام سلطان مبنی بر اینکه درس خود را از یک مورچه یاد گرفت؛ دزد گردنه بودن برخی از همچون سلطان محمود غزنوی و قبل از رسیدن به سلطنت؛ روشنی دزد بودن به علت به سلطنت نرسیدن کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ‌زنان درس گرفتن بدون ضرر از صنف کاسبان ؛ جریانی از مرحوم آقای (امام جماعت مسجد) در برخورد با یکی از اهل بازار؛ درس گرفتن از اهل بازار برای بهره بردن از ؛ به در : عدم سوال از شغل بازاریان «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس» جریانی از برخورد یک با اقوام و آشنایان خود؛ قاعده زندگی: کن فی الناس و لا تکن معهم؛ «خَالِطُوا النَّاسَ بِأَبْدَانِکُمْ وَ زَایِلُوهُمْ بِقُلُوبِکُمْ وَ أَعْمَالِکُمْ» ج۲ص۷۹؛ پرهیز از مخالطت با مگر با کسی‌که واقعاً با تو داشته باشد که این در طول زندگی مشخص می‌شود؛ قدیمی تهرانی‌ها: آن که سر خزینه به احترام دوستی یک مشت آب تعارف بهت می‌کنه قربة الی الله، رو این میتونی حساب کنی اما آن که در بزم میگه قربونت برم معلوم نیست چی از آب در بیاد؛ رسم آب تعارف کردن قبل از رفتن به خزینه در قدیم؛ جریان از برخورد با مرحوم در حین پست و مقام داشتن و پس از آن؛ جریان در موقع موقعیت داشتن و نداشتن؛ توصیه‌ای از دستور مقدس مبنی بر اینکه برخورد خود را با کسی‌که وجاهت داشته و الان از دست داده عوض نکنید، و عدم رعایت این مسأله در ؛ ضرب‌المثلی در ؛ عدم ستیز با مردمی که به درد رفاقت نمی‌خورند «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً» ایاک و مخالطة الناس از باب است یعنی بپرهیز از مخالطت با مردم و گرفتن با آن‌ها؛ علت پرهیز از انس با مردم به جهت ضربات روحی خوردن از ایشان؛ استثنا شدن پرهیز از مخالطت با مردم در افرادی که و و خویشتن‌دار باشند؛ معنای در حفظ ؛ معنای دیگر مأمون مبنی بر اینکه روند واحدی در برخورد با انسان دارد؛ جریانی از درددل فردی با یکی از حضرت علیه‌السلام «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به واهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية» فرار از مردمی که عاقل و مأمون نباشند همانند فرار از درندگان وإخوانٍ تخذتهمُ دروعاً فكانوها ولكنْ للأعادي وخِلتهم سهاماً صائبات فكانوها ولكن في فؤادي وقالوا قد صفت منا قلوبٌ لقد صَدَقوا ولكن من ودادي صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای شمع جهان افروز بیا وی شاهد عالم سوز بیا ای مهر سپهر قلمرو غیب شد روز ظهور و بروز بیا ای طائر سعد فرخ رخ امروز توئی فیروز بیا عمریست گذشته به نادانی ای علم و ادب آموز بیا شد گلشن عمر خزان از غم ای باد خوش نوروز بیا دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن شب پنجم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب دوازدهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۳ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «قال هشام: فقلت له: فإن وجدت رجلا طالبا له غير أن عقله لا يتسع لضبط ما القي إليه؟ قال عليه‌السلام: فتلطف له في النصيحة، فإن ضاق قلبه لا تعرضن نفسك للفتنة. واحذر رد المتكبرين، فإن العلم يدل على أن يملى على من لا يفيق» ص۳۹۵ برخی سوالات دقیق است ولی ظرفیتی برای پذیرش آن نیست؛ جریانی از مجتهد جامع الشرایط مرحوم آشیخ و وصف ایشان از زبان آیت الله ؛ مرحوم آشیخ امام جماعت مسجد و از اساتید آقایان و بودند؛ مقدمات ضروریه برای رسیدن به پاسخ برخی مطالب «قال هشام: فقلت له: فإن وجدت رجلا طالبا له غير أن عقله لا يتسع لضبط ما القي إليه؟» عدم طالب حقیقت؛ مرام مرحوم علامه در پاسخ به سوالات؛ وصف حال مرحوم آسید (از بنی اعمام مرحوم علامه طباطبایی)؛ به روز بودن خرج زندگی مرحوم آسید حسین قاضی و جریانی از رسیدن عین خمس به ایشان از طرف مرحوم آیت‌الله ؛ رفاقت آسیدحسین قاضی با و جریانی از کلام مرحوم امام به ایشان مبنی از پرهیز مطالعه کتاب به علت اینکه مقدمات استفاده از آن را نداشتند «قال عليه‌السلام: فتلطف له في النصيحة» راهکار امام علیه‌السلام مبنی بر چگونگی پاسخ به کسی‌که ظرفیت لازم برای دریافت پاسخ را ندارد به اینکه او را عالمانه کن؛ تفاوت جواب علمی با نصیحت عالمانه «فإن ضاق قلبه لا تعرضن نفسك للفتنة» اگر ظرفیت وی گسترش پیدا نکرد دیگر خود را در معرض فتنه قرار مده؛ گرایش مرحوم میرزا در ؛ قول مبنی بر عدم نجاست آب قلیل در ملاقات با نجاست مگر به تغییر بو و رنگ و مزه، در مقابل نظر مبنی بر انفعال آب قلیل در ملاقات با نجاست؛ جریان نجس دانستن میرزا جواد آقا ملکی تبریزی از سوی طلبه‌ای که قول مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم را شنیده بوده است؛ شدن نوع افرادی که خیال می‌کنند مطلبی را فهمیده‌اند و به آن مطلب لوازمی را بار می‌کنند؛ بیان مسأله‌ای در باب احکام طهارت و نجاست؛ تفاوت محکوم به طهارت با طاهر بودن شیئی؛ مسأله بلد نبودن بسیاری از وسواسی‌ها؛ تفاوت لوازمات نزد و برای مسائل مختلف «قال عليه‌السلام: فتلطف له في النصيحة، فإن ضاق قلبه لا تعرضن نفسك للفتنة. واحذر رد المتكبرين» تحریر از رد ؛ ضرورت با شخصی که ظرفیت لازم را ندارد؛ جریانی از یکی از پامنبری های آقا و مدارای ایشان با این پامنبری صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین تا نیک یقین کند که این کشته کیست با دیدهٔ معرفت در آن تن نگریست عریان بدنی بدید کز تیغ و سنان اعداد و جراحتش هزار است و دویست چون دید سرش بریده از راه قفاست وان پیکر انورش لگدکوب جفاست دانست یقین که باشد این جسم امام زیرا که بلا همیشه بر اهل ولاست حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب دوازدهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۳ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب بیست و دوم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۶ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
42 - رجال الكشي: أحمد بن علي السكري، عن الحسين بن عبد الله، عن ابن أورمة عن ابن يزيد. عن ابن عميرة، عن المفضل، قال: دخلت على أبي عبد الله عليه السلام يوم صلب فيه المعلى فقلت له: يا ابن رسول الله، ألا ترى هذا الخطب الجليل الذي نزل بالشيعة في هذا اليوم؟ قال: وما هو؟ قال: قلت: قتل المعلى بن خنيس قال: رحم الله المعلى قد كنت أتوقع ذلك لأنه أذاع سرنا، وليس الناصب لنا حربا بأعظم مؤونة علينا من المذيع علينا سرنا. فمن أذاع سرنا إلى غير أهله لم يفارق الدنيا حتى يعضه السلاح أو يموت بخيل. 43 - المحاسن: ابن الديلمي، عن داود الرقي، ومفضل، وفضيل، قال: كنا جماعة عند أبي عبد الله عليه السلام في منزله يحدثنا في أشياء، فلما انصرفنا وقف على باب منزله قبل أن يدخل، ثم أقبل علينا فقال: رحمكم الله لا تذيعوا أمرنا ولا تحدثوا به إلا أهله، فإن المذيع علينا سرنا أشد علينا مؤونة من عدونا، انصرفوا رحمكم الله ولا تذيعوا سرنا. ج۲صص۷۳-۷۴؛ افضلیت بر ؛ بیان پیرامون چرایی عظمت : چون شب قدر از همه مستور شد لاجرم، از پای تا سر نور شد اسم اعظم، چون که کس نشناسدش سروری بر کل اسما باشدش تا تو نیز از خلق پنهانی همی لیلةالقدری و اسم اعظمی پوشاندن جهل با خودنمایی در اظهار علم؛ نقلی از مرحوم آیت‌الله ؛ نقلی از مرحوم ؛ توصیه به جاهل: «قال هشام: فقلت له: فإن وجدت رجلا طالبا له غير أن عقله لا يتسع لضبط ما القي إليه؟ قال عليه‌السلام: فتلطف له في النصيحة، فإن ضاق قلبه لا تعرضن نفسك للفتنة. واحذر رد المتكبرين، فإن العلم يدل على أن يملى على من لا يفيق» ص۳۹۵ یک نصیحت ز سر صدق جهانی ارزد صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه حضرت زینب سلام الله علیها تشنه لبا به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم گرچه بلای دوست را از سر شوق حاملم بار فراق دوستان بسکه نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم تا تو به خاطر منی دیده به خواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلت از تو در ره شام خراب کی شود؟ معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه به شخص غائبی، در نظری مقابلم داس غم تو می‌کند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو رفتم و دل بماند در سلسلۀ غمت گرو ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک برو کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم دیوان رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست تار و پودش از محبت‌های اوست گه به کوفه، گه به شامم می‌برد می‌کشد هرجا که خاطرخواه اوست یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین ما توهمت يا شقيق فؤادي كان هذا مقدرا مكتوبا ج۴۵ص۱۱۵ حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب بیست و دوم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
مراسم هفتگی بیست و یکم شوال المکرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۲/۰۲/۲۱ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/aka
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون توضیحاتی پیرامون حدیث طولانی اولی الالباب و اهمیت آن و منبع آن: ؛ فرازهای متعدد و از مباحث تا مواعظ متعدد؛ ورود حدیث اولی الالباب در جلد اول در کتاب العقل و العلم و الجهل توسط مرحوم علامه و توضیحاتی از ایشان پیرامون فرازهای مختلف این حدیث؛ مرحوم علامه (که از اوحدی ربانیون علمای شیعه و از افاخم حکمای عالم اسلام است و دویست سال از زمان خود جلوتر است) بر هفت جلد اول بحارالأنوار دارد که پیرامون این حدیث می‌فرماید حاوی مطالب مهمی است که در هیچ جای دیگری پیدا نمی‌شود؛ توضیح معنای در این مبحث نه به‌عنوان بلکه وصیت در این روایت و امثال آن به معنای و کردن و و نمودن است؛ بیان مرحوم علامه طباطبایی در مورد ضرورت نگاه به طرف مقابل امام علیه‌السلام در احادیث و روایات زیرا این کلمات به اندازه هر شخص صادر می‌شوند؛ شخصیت شناسی جناب هشام بن حکم و اهمیت وصیت‌های حضرت امام کاظم علیه‌السلام به وی؛ جایگاه هشام در محضر علیه‌السلام همچون جایگاه جناب فارسی رضی الله عنه در محضر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم و جایگاه جناب رضی الله عنه در محضر صلوات الله علیه را داشته است؛ تکامل جایگاه هشام بن حکم به مرور زمان تا هنگام تشرف خدمت امام کاظم علیه‌السلام؛ سابقه مذهب انحرافی [ از شاخه ] هشام بن حکم پیش از تشیع و ایشان از آیات کریم و رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم بنابر مذهب خودشان؛ جریان هشام بن حکم در محضر علیه‌السلام: كَانَ ابْنُ أَخِي هِشَامٍ يَذْهَبُ فِي الدِّينِ مَذْهَبَ الْجَهْمِيَّةِ خَبِيثاً فِيهِمْ، فَسَأَلَنِي أَنْ أُدْخِلَهُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) لِيُنَاظِرَهُ، فَأَعْلَمْتُهُ أَنِّي لَا أَفْعَلُ مَا لَمْ أَسْتَأْذِنْهُ فِيهِ، فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) فَاسْتَأْذَنْتُهُ فِي إِدْخَالِ هِشَامٍ عَلَيْهِ، فَأَذِنَ لِي فِيهِ، فَقُمْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ خَطَوْتُ خُطُوَاتٍ فَذَكَرْتُ رِدَائَتَهُ وَ خُبْثَهُ، فَانْصَرَفْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) فَحَدَّثْتُهُ رِدَائَتَهُ وَ خُبْثَهُ، فَقَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) يَا عُمَرُ تَتَخَوَّفُ عَلَيَّ! فَخَجِلْتُ مِنْ قَوْلِي وَ عَلِمْتُ أَنِّي قَدْ عَثَرْتُ، فَخَرَجْتُ مُسْتَحِياً إِلَى هِشَامٍ، فَسَأَلْتُهُ تَأْخِيرَ دُخُولِهِ وَ أَعْلَمْتُهُ أَنَّهُ قَدْ أَذِنَ لَهُ بِالدُّخُولِ عَلَيْهِ، فَبَادَرَ هِشَامٌ فَاسْتَأْذَنَ وَ دَخَلَ فَدَخَلْتُ مَعَهُ، فَلَمَّا تَمَكَّنَ فِي مَجْلِسِهِ سَأَلَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَارَ فِيهَا هِشَامٌ وَ بَقِيَ، فَسَأَلَهُ هِشَامٌ أَنْ يُؤَجِّلَهُ فِيهَا، فَأَجَّلَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) فَذَهَبَ هِشَامٌ فَاضْطَرَبَ فِي طَلَبِ الْجَوَابِ أَيَّاماً فَلَمْ يَقِفْ عَلَيْهِ، فَرَجَعَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) فَأَخْبَرَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) بِهَا، وَ سَأَلَهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ أُخْرَى فِيهَا فَسَادُ أَصْلِهِ وَ عَقْدُ مَذْهَبِهِ، فَخَرَجَ هِشَامٌ مِنْ عِنْدِهِ مُغْتَمّاً مُتَحَيِّراً، قَالَ، فَبَقِيتُ أَيَّاماً لَا أُفِيقُ مِنْ حَيْرَتِي، قَالَ عُمَرُ بْنُ يَزِيدَ: فَسَأَلَنِي هِشَامٌ أَنْ‌ ‌أَسْتَأْذِنَ لَهُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) ثَالِثاً، فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) فَاسْتَأْذَنْتُ لَهُ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) لِيَنْتَظِرْنِي فِي مَوْضِعٍ سَمَّاهُ بِالْحِيرَةِ لِأَلْتَقِيَ مَعَهُ فِيهِ غَداً إِنْ شَاءَ اللَّهُ إِذَا رَاحَ إِلَيْهَا وَ قَالَ عُمَرُ: فَخَرَجْتُ إِلَى هِشَامٍ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَقَالَتِهِ وَ أَمْرِهِ، فَسُرَّ بِذَلِكَ هِشَامٌ وَ اسْتَبْشَرَ وَ سَبَقَهُ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي سَمَّاهُ، ثُمَّ رَأَيْتُ هِشَاماً بَعْدَ ذَلِكَ فَسَأَلْتُهُ عَمَّا كَانَ بَيْنَهُمَا فَأَخْبَرَنِي أَنَّهُ سَبَقَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي كَانَ سَمَّاهُ لَهُ فَبَيْنَا هُوَ، إِذَا بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَدْ أَقْبَلَ عَلَى بَغْلَةٍ لَهُ، فَلَمَّا بَصُرْتُ بِهِ وَ قَرُبَ مِنِّي، هَالَنِي مَنْظَرُهُ وَ أَرْعَبَنِي حَتَّى بَقِيتُ لَا أَجِدُ شَيْئاً أَتَفَوَّهُ بِهِ وَ لَا انْطَلَقَ لِسَانِي لَمَّا أَرَدْتُ مِنْ مُنَاطَقَتِهِ، وَ وَقَفَ عَلَيَّ أَبُو