eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
7 عکس
39 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و ما بعث الله نبيّاً إلّا عاقلاً حتّى يكون عقله أفضل من جميع جهد المجتهدين، و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» ج۱ص۱۵۴ توفیق پی بردن به علل و اسباب خود؛ پشت پا زدن برخی به اسباب موفقیت خود وقتی افتاد فتنه‌ای در شام هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند استفاده برخی از مواهب برای رسیدن به به در معرض قرار دادن خود؛ إن لربكم في أيام دهركم نفحات الا فتعرضوا لها ج۸۴ص۲۶۷؛ عنصر بسیار مهم در ؛ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ ۖ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ علیهم‌السلام:۹؛ از مواهب الهی موضوع در مبادی است؛ یافت جایگاه انسان با فکر صحیح به در مقام عبودیت بودن و ضرورت سیر به سمت کمال؛ درست کردن گاهی مسامحتا گفته شده و به تعبیر مسامحی‌تر گاهی گفته می‌شود؛ و بی نیازی خدای متعال، و آفرینش و ظهور و جلوه هستی بر اساس و ازلی؛ به عبث خلق نشدن مخلوقات و برای مخلوقات؛ مقام و در انسان که بنابر می‌تواند به برسد؛ در انسان برای رسیدن کمال؛ ماهیت به انتقال از عالمی به عالمی دیگر؛ در انسان و ضرورت به فعلیت رساندن استعدادها و پیدایش بحث و بنابر ؛ راهنمایی عقل به اینکه انسان برای طی مراحل کمال نیاز به راهنمایی الهی علیهم‌السلام دارد؛ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا سلام الله علیها:۳۱؛ نیاز به و عبادت برای رسیدن کمال طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت بدر آی تا ببینی طیران آدمیت «و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» بنده هر واجبی از واجبات را که انجام می‌دهد تعقل می‌کند که این برای خود انسان است تا از حضیض عالم اسفل به بالاترین مراتب کمال برسد؛ أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى :۳۶؛ راهنمایی مقام برای انسان؛ کلام امام علیه‌السلام ناظر به این معنا است که انسان تعقل می‌کند که برای رسیدن به کمال نیاز به این معرفت و عبادت دارد و انسان هر فریضه‌ای را که انجام می‌دهد برای خودش انجام می‌دهد و منفعتی برای خدا ندارد نه اینکه به این معنا باشد که خدا چرا مثلاً نماز صبح را دو رکعت قرار داده است صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای مرهم سینۀ خستۀ ما وی مونس قلب شکستۀ ما در نغمه گری دستان تواند در گلشن وحدت دستۀ ما پیوسته بود با نفخۀ صور این زمزمۀ پیوستۀ ما برخاسته تا افق گردون فریاد ز بخت نشستۀ ما کی حلقه شود در گردن یار این دست به گردن بستۀ ما دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن به خدا که ز غیر تو بیزارم وز خویش همیشه در آزارم آوارۀ کوه و بیابانم سرگشتۀ کوچه و بازارم چون مرغ شب آویزم همه شب روزانه چه بلبل گلزارم در خرمن نه فلک آتش زد یک شعله ز آه دل زارم رنجورم و باز مرنجانم بیزارم و باز نیازارم آن خاطر نازک را ترسم کز زاری خویش بیازارم دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن عزیزٌ علیّ أن أری الخلقَ و لا تُری و لا أسمع لک حسیسا و لا نجوی دعای روضه بازگشت به خیمه‌گاه فلاندبنك صباحا ومساء، ولابكين عليك بدل الدموع دما ... وأسرع فرسك شاردا، وإلى خيامك قاصدا، محمحما باكيا. ج۱۰۱صص۲۳۸-۲۴۰ الظليمة الظليمة من امة قتلت ابن بنت نبيها ج۴۴ص۳۰۸ حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان بابی العطشان حتی قضی بابی المهموم حتی مضی روحی فداک یا اباعبدالله ۱۴۰۲/۱/۱۰ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ خدای متعال در کریم ما را ملتفت به ریشه مسائل و تبیین آن با طرح بحث در و به اینکه منشأ ماده از بحث جزء لا یتجزاء رسید به و سپس با شکافت اتم رسید به ذرات اتم و تا رسید به اینکه در سال ۲۰۱۲ در به این رسیدند که منشأ ماده یک شیء یک بعدی است که از پدید آمده است که البته این هیچ، با متفاوت است و این همان بحث است که می‌گوید: منشأ ماده عالم ورای ماده است؛ مشایعت با قطرات باران: وَ مُشَیعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ، وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ، وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیاحِ، وَ الْمُوَکلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیاهِ، وَ کیلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا. صلوات الله علیه دعای سوم؛ اتصال هر امر به عالم ماورای ماده؛ ذره و عدم قصد توسط محققین آن؛ الاهیون به عالم ورای ماده عالم می‌گویند که در باور فیزیکدان با نگرش فیزیکی‌اش هیچ می‌شود در حالی‌که هیچ نیست بلکه یک حیثیت ورای ماده است؛ وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ :۲۱؛ چیزی در این عالم نیست بلکه ما محاسبه آن را نمی‌دانیم؛ به کار بردن عبارت بی‌شمار برای ستارگان توسط برخی به علت عدم علم به محاسبه آن بوده وگرنه در بی‌شمار نیست و محاسبه دارد؛ جایی است که اصل هر چیزی آنجاست؛ «بقدر معلوم» یعنی اندازه آن مشخص است؛ وَ عِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَآ إِلاَّ هُوَۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِی ٱلْبَرِّ وَ ٱلْبَحْرِۚ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَٰبٍ مُّبِينٍ :۵۹؛ در آیه که کلید عالم غیب است را خدا می‌داند که به علیهم‌السلام خود آموخته است؛ رد بر نظر در مورد و و قطع ارتباط با این عالم؛ امر به سؤال صلی‌الله علیه وآله وسلم از رسولان قبلی: وَ سْـَٔلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلْنَا مِن دُونِ ٱلرَّحْمَٰنِ ءَالِهَةً يُعْبَدُونَ :۴۵؛ انتقال فلسفه و علوم از به و نوع پوشش اساتید غربی با و که عبا به شنل و عمامه به کلاه مندیل دار که شبیه تحت‌الحنک عمامه است تبدیل شد چون این علوم از به ایشان رسید؛ جریان که با محاسبات هندسی که از مسلمین گرفته بود مالیات مردم را محاسبه می‌کرد و چون مردم به این کار آگاهی نداشتند این کار پاپ را می‌دانستند و به او پاپ شیطان می‌گفتند؛ محاسبه داشتن همه عالم؛ بیشتر بودن تعداد اتم‌های یک حبه قند از تمام دانه‌های شن کره زمین که هر کدام از این‌ها طول موج و انا الحق خودش را دارد که نه تقابل و نه تداخل با شیء دیگر ندارد چنان لطف او شامل هر تن است که هر بنده گوید خدای من است علی‌السویه بودن به همه‌چیز؛ روایات دال بر کم و زیاد شدن عمر انسان بر اثر برخی امور مربوط به است که مربوط به علم ملائکه است نه ؛ رقم تمام محاسبات در لیله قدر زده می‌شود و این یکی از شئون فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است؛ : كان النبي (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) يعظم شأنها و يرفع مكانها، و كان يكنّيها بأمّ أبيها و يحلّها من محبّته محلّا لا يقاربها فيه أحد و لا يوازيها. تألیف ج۱ص۴۳۸؛ یکی از معانی ام ابیها: محاسبه وجود ملکی خود پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم هم در وجود حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها انجام می‌گیرد السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند طوطی طبع شوخ من گر که شکر شکن شود کام زمانه را پر از شکر جان‌فزا کند بلبل نطق من ز یک نغمه عاشقانه‌ای گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند خامه مشک‌سای من گر بنگارد این رقم صفحه روزگار را مملکت ختا کند نظم برد بدین نسق از دم عیسوی سبق خاصه دمی که از مسیحا نفسی ثنا کند
شذرات المعارف
شب دوم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۳ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و كن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» ج۱ص۱۵۵ تکان دهندهٔ این روایت شریف و فرمایش مرحوم علامه پیرامون این روایت؛ توصیه به عدم سکونت در به‌عنوان کسی‌که این‌جا خانه‌اش نیست؛ این توصیه حضرت علیه‌السلام مربوط به سن و سال خاصی نیست؛ جهت موعظه حضرات معصومین علیهم‌السلام درباره حذر داشتن از دنیا به‌عنوان ایجاد سختی و صعوبت به دنیا هنگام است گذر ز دانه و دام جهان و خویش مباز که مرغ با پر آزاد می‌کند پرواز علامه برخی از تعابیر روایات راجع به ساعت انتقال از این دنیا مربوط به به این دنیاست که مانع از راحتی انتقال است؛ بیان مرحوم آیت‌الله شیخ محمدعلی به نقل از مرحوم پدر استاد، پیرامون صعوبت مفارقت از دنیا نزد کسانی‌که دنیا نزدشان «اکبر همّ» است؛ خطر هنگام مرگ و دشمنی با مأموران الهی همچون جناب علیه‌السلام؛ توصیه امام علیه‌السلام ناظر به نداشتن دنیا نیست بلکه توصیه به عدم دلبستگی است؛ روایتی از علیه‌السلام پیرامون اینکه اگر کسی بگوید من از پول بدم می‌آید من در اولین چیزی که در او سک می‌کنم در عقل اوست؛ انجام گرفتن کمالات با مال و منال به‌عنوان بستر ؛ تعبیر به از مال دنیا: كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا ٱلْوَصِيَّةُ لِلْوَٰلِدَيْنِ وَ ٱلْأَقْرَبِينَ بِٱلْمَعْرُوفِۖ حَقًّا عَلَی ٱلْمُتَّقِينَ :۱۸۰؛ خطر در داشتن تعلق به مال دنیاست که تشخیصش مشکل است؛ از مواضع شناخت تعلق داشتن یا نداشتن به مال دنیا در جایی است که وظیفهٔ انسان به کردن مال و رد و ادای دین و و امثالهم است که ببیند آیا به سهولت این کار را انجام می‌دهد یا نه. «يا هشام مجالسة أهل الدين شرف الدنيا والآخرة» ج۱ص۱۵۵ سیرهٔ علامه طباطبایی مینی بر ؛ تعهد صاحب (=میرزا مُحمّدعَلی (۱۲۹۶-۱۳۷۳ق) در مجالست با علما و حضور ایشان در مدت مدیدی در حوزه تهران؛ رنگ و بو گرفتن انسان در با دیگران؛ المجالسة مؤثرة؛ استثنا شدن برخی به علت قوت روحی ایشان در نهی از مجالست با اهل معصیت؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله پیرامون شخصی که برخی رفتارها را در برخورد و کشیدن اهل معصیت به وظایف دینی داشته است؛ وجود دو در دوران علیه‌السلام؛ برخورد ابابصیر با در بازار و ادامه جریان؛ مؤمن طاق بوده است و بسیار مورد عنایت امام صادق علیه‌السلام بوده است و نزد به علت اذیت شدن از ناحیهٔ او شیطان طاق گفته می‌شود؛ محمّد بن علی بن نعمان بی‌أبی طریفة بجلی کوفی(درگذشت ۱۶۰ یا پس ۱۸۰ق) ملقب به مؤمن الطاق؛ مشارکت اسمی با مومن طاق در اسم و معروف بودن مومن طاق به نعمان احول، و جریان حاضرجوابی مومن طاق در برخورد با ابوحنیفه: وَ قَدْ كَانَتْ لِأَبِي جَعْفَرٍ مُؤْمِنِ اَلطَّاقِ مَقَامَاتٌ مَعَ أَبِي حَنِيفَةَ فَمِنْ ذَلِكَ مَا رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ يَوْماً مِنَ اَلْأَيَّامِ لِمُؤْمِنِ اَلطَّاقِ إِنَّكُمْ تَقُولُونَ بِالرَّجْعَةِ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ فَأَعْطِنِي اَلْآنَ أَلْفَ دِرْهَمٍ حَتَّى أُعْطِيَكَ أَلْفَ دِينَارٍ إِذَا رَجَعْنَا قَالَ اَلطَّاقِيُّ لِأَبِي حَنِيفَةَ فَأَعْطِنِي كَفِيلاً بِأَنَّكَ تَرْجِعُ إِنْسَاناً وَ لاَ تَرْجِعُ خِنْزِيراً وَ قَالَ لَهُ يَوْماً آخَرَ لِمَ لَمْ يُطَالِبْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ بِحَقِّهِ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنْ كَانَ لَهُ حَقٌّ فَأَجَابَهُ مُؤْمِنُ اَلطَّاقِ فَقَالَ خَافَ أَنْ تَقْتُلَهُ اَلْجِنُّ كَمَا قَتَلُوا سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَ بِسَهْمِ اَلْمُغِيرَةِ بْنِ شُعْبَةَ وَ كَانَ أَبُو حَنِيفَةَ يَوْماً آخَرَ يَتَمَاشَى مَعَ مُؤْمِنِ اَلطَّاقِ فِي سِكَّةٍ مِنْ سِكَكِ اَلْكُوفَةِ إِذَا بِمُنَادٍ يُنَادِي مَنْ يَدُلُّنِي عَلَى صَبِيٍّ ضَالٍّ فَقَالَ مُؤْمِنُ اَلطَّاقِ أَمَّا اَلصَّبِيُّ اَلضَّالُّ فَلَمْ نَرَهُ وَ إِنْ أَرَدْتَ شَيْخاً ضَالاًّ فَخُذْ هَذَا عَنَى بِهِ أَبَا حَنِيفَةَ وَ لَمَّا مَاتَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ رَأَى أَبُو حَنِيفَةَ مُؤْمِنَ اَلطَّاقِ فَقَالَ لَهُ مَاتَ إِمَامُكَ قَالَ نَعَمْ أَمَّا إِمَامُكَ فَ‍ مِنَ اَلْمُنْظَرِينَ `إِلىٰ يَوْمِ اَلْوَقْتِ اَلْمَعْلُومِ ج۴۷ص۳۹۹؛ هنر گیری و استفاده آن در محل خودش؛ رنگ گرفتن از اهل دنیا
شذرات المعارف
شب سیزدهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۴ شب ولادت حضرت امام علی امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه آیت الله
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شب ولادت حضرت امام علی امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه هَلْ أَتَیٰ عَلَی ٱلْإِنسَٰنِ حِينٌ مِّنَ ٱلدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْـًٔا مَّذْكُورًا :۱ گرامیداشت مقام و یاد خیر سلسلهٔ آباء و اسیران خاک؛ حیثیت : وَ لَقَدْ خَلَقْنَا ٱلْإِنسَٰنَ مِن سُلَٰلَةٍ مِّن طِينٍ (۱۲) ثُمَّ جَعَلْنَٰهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّكِينٍ ۱۳ ثُمَّ خَلَقْنَا ٱلنُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا ٱلْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا ٱلْمُضْغَةَ عِظَٰمًا فَكَسَوْنَا ٱلْعِظَٰمَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَٰهُ خَلْقًا ءَاخَرَۚ فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحْسَنُ ٱلْخَٰلِقِينَ :۱۴؛ تبیین حیثیت انسان در و مثال آن به لیوانی که به پر می‌شود نه دفعتاً؛ در مقام استکمال در بدن انسان مواد طبیعی مثل آهن و فسفر و ... موجود است که همگی در سلالهٔ طین بدان اشاره شده است؛ غیر از و است که در جنینی که میت به دنیا آمده وجود داشته است؛ تبیین حیات انسانی یا یا به حقیقتی که از عالم دیگری به بدن توجه می‌کند؛ حقیقت روح مربوط به : وَ يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلرُّوحِۖ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ مَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً :۸۵؛ عالم امر امور است و امور است؛ مباحث طولانی چندهزارساله مربوط به اجزاء تشکیل دهنده و قائل شدن برخی به جزء لا یتجزا (=الجزء الذی لا یتجزا) که برخی این جزء را همان دانستند که بعداً مشخص شد خود اتم اجزاء دارد که حدود ۱۷۰ ذره زیر اتمی می‌باشد تا سال ۲۰۱۲م که به ماده تک بعدی رسیدند که در ترجمه فارسی آن گفتند: ذره خدا، که گفتند از آمده است که در مقابل ما می‌گوئیم این از عالم امر آمده است؛ اتمام در عالم خلق و عدم علم آن به عالم امر که وقتی می‌گوید: هیچ، یعنی دیگر فیزیکی نیست که ما به آن عالم امر می‌گوییم؛ مشایعت با قطرات باران که اشاره دارد بدین که ریشه عالم ماده در عالم امر است و حقیقت امری مَلَک: وَ مُشَیعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ، وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ، وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیاحِ، وَ الْمُوَکلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیاهِ، وَ کیلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا. صلوات الله علیه دعای سوم؛ محدود شدن درک به عالم ماده: يَعْلَمُونَ ظَٰهِرًا مِّنَ ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ ٱلْأَخِرَةِ هُمْ غَٰفِلُونَ :۷؛ علم ما به ظاهر انسان و مباحث مربوطه از زمان تا به امروز؛ حالات در کار کردن مداوم برای دیگران و حکایتی در این زمینه؛ قطع ارتباط بین عالم خلق با عالم امر هنگام ؛ تبیین عالم امر: إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ :۸۲؛ ملائکه و عالم امر: إِذْ يُوحِی رَبُّكَ إِلَی ٱلْمَلَٰٓئِكَةِ أَنِّی مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا۟ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ۚ سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱلرُّعْبَ فَٱضْرِبُوا۟ فَوْقَ ٱلْأَعْنَاقِ وَ ٱضْرِبُوا۟ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ :۱۲؛ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٍ مِّنَ ٱلْمَلَٰٓئِكَةِ مُنزَلِينَ (۱۲۴) بَلَیٰٓۚ إِن تَصْبِرُوا۟ وَ تَتَّقُوا۟ وَ يَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَٰذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ ءَالَٰفٍ مِّنَ ٱلْمَلَٰٓئِكَةِ مُسَوِّمِينَ :۱۲۵؛ تبیین عالم امر و موجودات امری به همدیگر همچون علم و میکائیل به همدیگر که در جریان وارد شده: وقال الثعلبي: ورأيت في الكتب إن رسول الله صلى الله عليه وسلم لما أراد الهجرة خلف علي بن أبي طالب بمكة لقضاء ديونه ورد الودايع التي كانت عنده فأمره ليلة خرج إلى الغار وقد أحاط المشركون بالدار أن ينام على فراشه صلى الله عليه وسلم وقال له: (إتشح ببردي الحضرمي الأخضر، ونم على فراشي، فإنه لا يخلص إليك منهم مكروه إنشاء الله، ففعل ذلك علي، فأوحى الله تعالى إلى جبرئيل وميكائيل إني قد آخيت بينكما وجعلت عمر أحدكما أطول من عمر الأخر فأيكما يؤثر صاحبه بالبقاء والحياة؟ فإختار كلاهما الحياة فأوحى الله تعالى إليهما: أفلا كنتما مثل علي بن أبي طالب ج آخيت بينه وبين محمد صلى الله عليه وسلم فبات على فراشه (يفديه) نفسه ويؤثره بالحياة، إهبطا إلى الأرض فاحفظاه من عدوه، فنزلا فكان جبرئيل عند رأس علي وميكائيل عند رجليه، وجبرئيل ينادي: بخ بخ من مثلك يا بن أبي طالب، فنادى الله عز وجل الملائكة وأنزل الله على رسوله صلى الله عليه وسلم وهو متوجه إلى المدينة في شأن عليج " * (ومن
شذرات المعارف
شب پانزدهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۶ شب وفات حضرت زینب سلام الله علیها آیت الله #شیخ_عباس_اخوان h
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «قال هشام: فقلت له: فإن وجدت رجلا طالبا له غير أن عقله لا يتسع لضبط ما القي إليه؟ قال عليه السلام: فتلطف له في النصيحة، فإن ضاق قلبه لا تعرضن نفسك للفتنة. واحذر رد المتكبرين، فإن العلم يدل على أن يملى على من لا يفيق. قلت: فإن لم أجد من يعقل السؤال عنها؟ قال عليه السلام: فاغتنم جهله عن السؤال حتى تسلم من فتنة القول و عظيم فتنة الرد.» صص۳۹۸-۳۹۹ طلب از سوی کسی‌که ظرفیت لازم را ندارد با ارائهٔ پاره‌ای از حکمت؛ چگونگی برخورد با کسی‌که طلب حکمت ندارد و عقل او به این مباحث نمی‌رسد؛ عمومی و همگانی بودن پامنبری‌ها و چگونگی برخورد با ایشان و نقل جریانی در این مورد؛ جریانی از مرحوم پدر استاد و مرحوم آشیخ پیرامون مرحوم آیت‌الله شیخ محمد علی ؛ خاطره‌ای از پسر عمهٔ استاد (که مکبّر نماز جماعت مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی بودند) پیرامون والای مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی؛ توضیح اجمالی مبحث از مباحث پر دامنهٔ علم ؛ توصیهٔ مرحوم آقا سيّد حسين به مرحوم علامه مبنی بر استفاده از مرحوم آیت‌الله در علم برای آمادگی بیشتر در ؛ پیش‌نیازی ریاضیات برای فلسفه؛ مباحث عقلی حفظی نیست بلکه فهمیدنی است؛ خاطره‌ای از دوران تعلیم نزد یکی از اساتید؛ خاطره‌ای از یکی از بزرگان که درک محضر مرحوم آقای را هم کرده بودند؛ مراتب علوم حوزوی در اهل علم: ، ، ؛ مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم (که مرد ملایی بود)؛ تلمذ مرحوم حق‌شناس در اوایل طلبگی خدمت مرحوم آشیخ ؛ تأثیرات مثبت مرحوم شیخ محمدحسین زاهد در شاگردان خود همچون آقایان حق‌شناس و شیخ و شیخ ؛ مرحوم حق‌شناس از مرحوم شیخ محمدحسین زاهد؛ ربانیت مرحوم آیت‌الله سید و جریانی از ایشان؛ تکامل علمی پس از رحلت یا علیا مکرمه سلام الله علیها روضه سلام الله علیها خواهرش بر سینه و بر سرزنان رفت تا گیرد برادر را عنان سیل اشکش بست بر شه، راه را دود آهش کرد حیران، شاه را در قفای شاه رفتی هر زمان بانگ مهلا مهلنش بر آسمان یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین شب پانزدهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب بیستم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۱ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و من طال أمله ساء عمله.» ص۳۹۹ ضرورت پرهیز از یا و ؛ شکل‌گیری آرزو با توجه به واقعیت و بدون توجه به واقعیت؛ جریانی از انسانی خیالباف؛ ضرر بی‌جا مثل و ناامیدی بی‌جا است؛ گردش عالم به علل و اسباب و ضرورت توجه به علل و اسباب در انجام امور و آرزو؛ عوارض (= آرزوی دراز) همچون: سنگدلی در انسان، و سلب قدرت ، و خرابی عمل «و من طال أمله ساء عمله.» یا موافق تعقل است که موفقیت به دنبال دارد، یا موافق تعقل نیست که به نتیجه مطلوب نمی‌رسد؛ رابطهٔ بد و بدرفتاری؛ ضرورت درس گرفتن از دیگران در مقابل ؛ خدمت برخی از ها به بشریت: آب در هاون کوبیدن؛ تهیه بستنی بر بسته شدن تدریجی در مقابل آب در هاون کوبیدن «يا هشام لو رأيت مسير الاجل لالهاك عن الامل» ص۳۹۹ اگر نگاه کنی چگونه سراغ انسان می‌آید، آرزوهایت کوتاه و از خیال‌بافی و خیال‌پردازی دور می‌شوی؛ شرح احوالی از یک غیرمسلمان از آمریکای لاتین؛ تفاوت آرزو داشتن و انجام وظیفه کردن؛ انجام وظیفه نسبت به دارایی خود برای تدبیر امور ورثه؛ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِی حَدِیثٍ قَالَ: إِنْ أُجِّلْتَ فِی عُمُرِکَ یَوْمَیْنِ فَاجْعَلْ أَحَدَهُمَا لِأَدَبِکَ لِتَسْتَعِینَ بِهِ عَلَی یَوْمِ مَوْتِکَ قِیلَ لَهُ وَ مَا تِلْکَ الِاسْتِعَانَهُ قَالَ تُحْسِنُ تَدْبِیرَ مَا تُخَلِّفُ وَ تُحْکِمُهُ. ج۱۹ص۲۶۶؛ اندیشه و برنامه‌ریزی انسان هم جزء دارایی انسان است؛ جریانی از دگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم و دیگران بخورند عمل آمدن متریال چینی با حدود هفتاد سال فعالیت برای ساخت ظرف چینی؛ مطلوب شارع بودن برنامه‌ریزی برای آینده با توجه به اسباب و علل صلی‌الله علیک یا مولانا یا امیرالمؤمنین اکنون در خانه علی را یک جانی نابکار بسته سر رشته نظم عالمین را یک ضربت ناروا گسسته در بستر احتضار حیدر از غصه روزگار رسته مردم مردم به کنار خانهٔ او، استاده، نشسته، دسته دسته مصیبت حضرت مولا صلوات‌الله‌علیه هنگام شهادت حضرت به و و اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ نامه۴۷ تو ای علی مرتضی که مظهر خداستی به کوفه رفته‌ای به خواب و خود کجا رواستی حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب بیستم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۱ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب بیست و چهارم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۸ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده و لم يفرّج المحزونين بقدر حزنهم و لكن بقدر رأفته و رحمته» ص۳۹۹ لحاظ منشأ برای (= ) و (= ) و بررسی امکان رفع آن‌ها و اقدام برای رفع آن‌ها؛ بررسی نسبت عاجل (حال) و أجل (آینده) بودن خوف و حزن؛ ذکر برخی اقدامات عجیب بشر برای رفع خوف؛ دامنهٔ وسیع خوف در جوامع بشری؛ بازگشت اقدامات جانفشانانهٔ بشر برای خود: مَّنِ ٱهْتَدَیٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا :۱۵؛ اولویت از خودگذشتگی نسبت به خود تا از خودگذشتگی نسبت به دیگران؛ ضرورت بررسی منشأ خوف به اینکه آیا منشأ آن وهمی است یا عقلائی تا کی غم آن خورم که دارم یا نه وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه پرکن قدح باده که معلومم نیست کاین دم که فرو برم برآرم یا نه ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود نی نام ز ما و نی‌ نشان خواهد بود زین پیش نبودیم و نَبُد هیچ خِلَل زین پس چو نباشیم همان خواهد بود نگرانی انسان برای خود به پشتوانهٔ اینکه خلقت من حکمتی داشته است؛ أَيَحْسَبُ ٱلْإِنسَٰنُ أَن يُتْرَكَ سُدیً (۳۶) أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ يُمْنَیٰ :۳۷؛ ذکر سیر استکمالی انسان و استخراج آز آن توسط رحمه‌الله؛ و ؛ وَ لَقَدْ خَلَقْنَا ٱلْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ (۱۲) ثُمَّ جَعَلْنَٰهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّكِينٍ (۱۳) ثُمَّ خَلَقْنَا ٱلنُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا ٱلْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا ٱلْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا ٱلْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَٰهُ خَلْقًا ءَاخَرَۚ فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحْسَنُ ٱلْخَٰالِقِينَ :۱۴؛ راسخ‌تر شدن انسان در هنگام سیر خود به سوی ؛ غم و اندوه انسان بر اثر دغدغهٔ اینکه اگر به حکمت و غایت خلقت خودم نرسم چه می‌شود؟؛ افتخار موافقین و مخالفین به شاگردی خدمت مرحوم میرزا ؛ حالات مرحوم آشتیانی: «افسوس من خام می‌میرم» و جریان افسوس خوردن ایشان مرا باشد از درد طفلان خبر که در طفلی از سر برفتم پدر بازی‌های ؛ به خدا گفتن‌هایی برای در رفتن از کار ساقیا یک جرعه‌ای زان آبِ آتش‌گون که من در میانِ پُختگانِ عشقِ او خامم هنوز ذکر نمونه‌هایی از نفهمی‌های انسان‌ها در جهل به حکمت خلقت خودشان؛ جبران بچگی کردن انسان؛ بازگشت و توبه علیه‌السلام و غم گرفتم او به مدت ۲۵۰ سال و رسیدن به مقام و : إِنَّ ٱللَّهَ ٱصْطَفَیٰٓ ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَٰهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ عَلَی ٱلْعَٰالَمِينَ :۳۳؛ «و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده و لم يفرّج المحزونين بقدر حزنهم و لكن بقدر رأفته و رحمته» در جای خود و پاسخ خدای متعال به این غم به اندازهٔ و خود؛ حکمت بر صلوات الله علیه کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ‌زنان بر جهان تکیه مکن ور قدحی مِی‌ داری شادی زهره‌جبینان خور و نازک‌بدنان پیر پیمانه‌کش من که روانش خوش باد گفت پرهیز کن از صحبت پیمان‌شکنان با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم که شهیدان که‌اند این همه خونین‌کفنان گفت حافظ من و تو محرم این راز نه‌ایم از می لعل حکایت کن و شیرین‌دهنان جریان اصرار مرحوم شیخ صاحب بر خاکسپاری بدنش پس از مرگ در اشرف و بازگشت از این رأی در آخر عمر خویش بر وصیت به تدفین خود در صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله الحسین السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ای تاب و توانم را برده رحمی بر این دل افسرده برگی از گلشن خرم عمر باقی بود آن هم پژمرده خوناب جگر از ساغر دل در فصل بهار غمت خورده بیمار توایم و نپرسیدی کاین غمزده به شد یا مرده دیوان روضه صلوات الله علیه فسقط عن الفرس و جلس علی التراب فجعل یمسح التراب عن وجهه فوضع خده علی خده و صاح سبع مرات و قال ولدی علیّ علی الدنیا بعدک العفا قتل الله قوما قتلوک حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب بیست و چهارم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۸ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب پنجم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۱۶ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام لو رأيت مسير الأجل لالهاك عن الأمل.» ص۳۹۹ از عوامل موثر در رفتاری (= در زیاد خوش نبودن و زیاد ناخوش نبودن و در زیاد در تعب و زیاد در آسایش خود را ندیدن) توجه کردن به غایات و نهایات و پایان امور است؛ جریان درخواست از دیگران جمله‌ای برای حکّ بر سنگ قیمتی نگین انگشتری: هذا أیضاً قد ینقضی (این نیز بگذرد؛ خوابیدن باد و فیس انسان در هنگام توجه به غایات؛ جریان روزهای پایانی عمر مرحوم و زمزمه این اشعار: این کاخ که می‌بینی گاه از تو و گاه از من جاوید نخواهد ماند خواه از تو و خواه از من گردون چو نمی‌گردد بر کام کسی هرگز گیرم که تواند بود مهر از تو و ماه از من کبکی به هزاری گفت پیوسته بهاری نیست این خنده و افغان چیست گل از تو گیاه از من با خویش در افتادیم تا ملک ز کف دادیم از جنگ کسان شادیم داد از تو و آه از من نه تاج کیانی ماند نه افسر ساسانی افسر ز چه نالانی تاج از تو کلاه از من خطر در ؛ بر طرف شدن بی‌جا با زیارت ؛ نکوهش غفلت هنگام زیارت اهل قبور: أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (۱) حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ :۲ «يا هشام لو رأيت مسير الأجل لالهاك عن الأمل.» أجل پایان و نهایت هر چیز است؛ پایان همهٔ پایان‌ها؛ جهل انسان به پایان امور و مسیر أجل که آیا با برکت است یا با هلاکت و ذکر نمونه‌هایی از این مسأله در ؛ انسان متأمل هرچه سنش بالاتر می‌رود در مورد امور به دیده تردید و امکان می‌نگرد؛ وظیفهٔ انسان کردن مطابق با است ولی دست انسان نیست؛ جریان فوت یکی از آشنایان؛ فرمایش صلوات الله علیه مبنی بر اینکه وقتی انسان همه‌چیز را در مسیر کامروایی دید یک مرتبه همه‌چیز به هم می‌ریزد و تمام می‌شود؛ انسان موفق کسی است که به وظایف خود عامل است و به خدای متعال دارد؛ وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ ۖ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا :۱۱؛ پشتوانه بسیار و در های جوامع مختلف تو نپندارى كزين لاف و دروغ هرگز افتد نان تلبيست به دوغ‏ ترتیزک کاشتیم قاتق نونمون بشه قاتل جونمون شد وظیفهٔ انسان و کردن است نه دست روی دست گذاشتن: يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَىٰ :۳۵؛ سعی و تلاش و و در نظر گرفتن غایت با توجه به اینکه خدای ورای امور است (و الله من وراء القصد) که نتیجه آن نه خوشی بسیار و نه ناخوشی بسیار است و در اینجاست که و سازی از انسان دور می‌شود؛ سوالی از یک پزشک در مورد اینکه ورای این امور دستی دیگر است؛ توصیه یک استاد پزشک به دانشجویان پزشکی: برای بیماران تاریخ مرگ معلوم نکنید، مرگ دست خداست؛ آن که پشت اراده‌هاست خدای ذوالجلال است صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوة و رحمة الله و برکاته شب پنجم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۱۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
جلسه هفتگی ۱۷ ربیع الثانی ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۸/۱۱ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون 00:57 «يا هشام ثم وعظ أهل العقل ورغبهم في الآخرة فقال: "وما الحيوة الدنيا إلا لعب ولهو وللدار الآخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون". وقال: "وما اوتيتم من شئ فمتاع الحيوة الدنيا وزينتها وما عند الله خيرا وأبقى أفلا تعقلون» ص۳۸۴ مبسوط بودن مباحث آیات قرآن؛ بررسی «افلا تعقلون» و اهمیت و 03:07 «وقال: "وما اوتيتم من شئ فمتاع الحيوة الدنيا وزينتها وما عند الله خيرا وأبقى أفلا تعقلون» معارف عالی آیه مبارکه؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ امام جماعت مسجد و از اساتید آقایان و بودند 05:10 تبیین در آیه به‌عنوان هرچیزی که گذران عمر است؛ بررسی احتمال مفرد بودن واژهٔ متاع یا محذوف شدن مضاف الیه آن؛ تبیین عبارت : وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ :۱۸۵ :۲۰؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ در سفر حج و استفاده از آن برای فن ؛ اشتباه بودن ترجمه «متاع الغرور» به «کالای فریبنده»؛ جریان تفحص بیست سالهٔ برای پیدا کردن معنای چند لغت از جمله لغت متاع الغرور؛ لنگه کفش هم در بیابان نعمت است ؛ ضرورت استفاده صحیح از عبارات در ترجمه عربی؛ راه پیدا کردن معنای لغات عربی گردش و در عرب بوده است و شرح حال برای تألیف کتاب لغت ؛ در عرب و مهمانخانه منزل در بناهای سابق ؛ تشبیه به متاع الغرور 12:03 «يا هشام ثم وعظ أهل العقل ورغبهم في الآخرة فقال: "وما الحيوة الدنيا إلا لعب ولهو وللدار الآخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون". وقال: "وما اوتيتم من شئ فمتاع الحيوة الدنيا وزينتها وما عند الله خيرا وأبقى أفلا تعقلون» بررسی واژهٔ متاع و واژهٔ ؛ آن چیزهایی که با انسان یکی می‌شوند متاع هستند و آن چیزهایی که با انسان یکی نمی‌شوند زینت اوست؛ اشاره‌ای به مبحث در ؛ یکی شدن برخی از با انسان؛ قابلیت رفتن به و علومی که با انسان یکی می‌شوند برخلاف علومی که صرفاً مربوط به همین دنیا هستند؛ همراهی برکات و تاوان زینت دنیا با توجه به شخص در برزخ و قیامت؛ همراه نشدن زینت با انسان در برزخ و قیامت 19:42 «وما عند الله خيرا وأبقى أفلا تعقلون» همراهی هر انسان یا با خودبینی یا بدون خودبینی؛ ضرورت جهت دادن خودها با خدای متعال 21:30 خاصیت ؛ بررسی تعلق به امور دنیوی و عواقب آن هنگام و پس از آن؛ وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ :۱۷۶؛ تبیین در دنیا؛ تذکری پیرامون ؛ جریانی از علیه‌السلام و برخوردش با : «۲»-فس، تفسیر القمی أَبِی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی خَبَرِ یُونُسَ قَالَ فَدَخَلَ الْحُوتُ فِی بَحْرِ الْقُلْزُمِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی بَحْرِ مِصْرَ ثُمَّ دَخَلَ إِلَی بَحْرِ طَبَرِسْتَانَ ثُمَّ خَرَجَ فِی دِجْلَةَ الْغَوْرَاءِ قَالَ ثُمَّ مَرَّتْ بِهِ تَحْتَ الْأَرْضِ حَتَّی لَحِقَتْ بِقَارُونَ وَ كَانَ قَارُونُ هَلَكَ فِی أَیَّامِ مُوسَی وَ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكاً یُدْخِلُهُ فِی الْأَرْضِ كُلَّ یَوْمٍ قَامَةَ رَجُلٍ وَ كَانَ یُونُسُ فِی بَطْنِ الْحُوتِ یُسَبِّحُ اللَّهَ وَ یَسْتَغْفِرُهُ فَسَمِعَ قَارُونُ صَوْتَهُ فَقَالَ لِلْمَلَكِ الْمُوَكَّلِ بِهِ أَنْظِرْنِی فَإِنِّی أَسْمَعُ كَلَامَ آدَمِیٍّ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی الْمَلَكِ الْمُوَكَّلِ بِهِ أَنْظِرْهُ فَأَنْظَرَهُ ثُمَّ قَالَ قَارُونُ مَنْ أَنْتَ قَالَ یُونُسُ أَنَا الْمُذْنِبُ الْخَاطِئُ یُونُسُ بْنُ مَتَّی قَالَ فَمَا فَعَلَ شَدِیدُ الْغَضَبِ لِلَّهِ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ قَالَ هَیْهَاتَ هَلَكَ قَالَ فَمَا فَعَلَ الرَّءُوفُ الرَّحِیمُ عَلَی قَوْمِهِ هَارُونُ بْنُ عِمْرَانَ قَالَ هَلَكَ قَالَ فَمَا فَعَلَتْ كُلْثُمُ بِنْتُ عِمْرَانَ الَّتِی كَانَتْ سُمِّیَتْ لِی قَالَ هَیْهَاتَ مَا بَقِیَ مِنْ آلِ عِمْرَانَ أَحَدٌ فَقَالَ قَارُونُ وَا أَسَفَاهْ عَلَی آلِ عِمْرَانَ فَشَكَرَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ فَأَمَرَ اللَّهُ الْمَلَكَ الْمُوَكَّلَ بِهِ أَنْ یَرْفَعَ عَنْهُ الْعَذَابَ أَیَّامَ الدُّنْیَا فَرُفِعَ عَنْهُ الْخَبَرَ ج۱۳ص۲۵۳ در شکم ماهی؛ آثار نیک از خود در آمدن؛ تبیین معنای بر باد فنا تا ندهی گرد خودی را هرگز نتوان دید جمال احدی را با خود نظری داشت که بر لوح رقم زد کلک ازلی، نقش جمال ابدی را
شذرات المعارف
سخنرانی #شب_سوم دهه اول محرم الحرام #بنی_امیه #یهود #اصحاب_فیل آیت‌الله #شیخ_عباس_اخوان https://
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 00:30 يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (٢٧) ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً (٢٨) فَادْخُلِي فِي عِبَادِي (٢٩) وَ ادْخُلِي جَنَّتِي 00:57 ذکر آباء و اجداد ائمه اطهار علیهم‌السلام به‌منظور تذکر به جریانی در بسترهٔ که از زمان علیه‌السلام و دو فرزند وی آمده به‌عنوان دو مسیر: وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ 02:50 معارضت همیشگی دو مسیر حق و باطل؛ تبیین معارضت قهری جریان باطل با جریان حق و حکمت آن با خداسازی برای خود؛ زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعَامِ وَ الْحَرْثِ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ اللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ؛ أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلٰهَهُ هَوَاهُ أَ فَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلا ؛ هجوم همیشگی جریان باطل و شرک به جریان توحیدی به علت دلبستگی جریان باطل به : لَئِنْ بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ؛ نمونه‌ای از فخرفروشی اهالی جریان باطل به اهالی جریان حق و توحید: وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَ حَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا (٣٢) كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَ فَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا (٣٣) وَ كَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَ هُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَ أَعَزُّ نَفَرًا (٣٤) وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هٰذِهِ أَبَدًا (۳۵) وَ مَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدتُ إِلَىٰ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنقَلَبًا (٣٦) قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَ هُوَ يُحَاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا (٣٧) لٰكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا 06:50 عواقب دلدادگی به غیر خدا و جریانی در مورد شخصی که نذر علیهماالسلام کرد ولی توفیق ادای نذر خود را پیدا نکرد 10:18 خدا شدن دنیا برای کسی که دنیا اکبر هم اوست: لا تَكُنِ الدُّنيا أكبَرَ هَمِّكَ ج۷۸ص۹۸؛ کلامی از مرحوم آیت‌الله از خطر محبوب شدن دنیا نزد انسان در هنگام و عداوت کردن با علیه‌السلام هنگام مرگ 11:10 فضلیت توحیدی آباء و اجداد طاهرین اکرم و ائمه اطهار علیهم‌السلام در کفرستان : أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیَابِهَا ؛ موحد بودن آباء و اجداد حضرات معصومین علیهم‌السلام همچون جناب علیه‌السلام از اجداد پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم و علیه‌السلام؛ وجود جریان و ریشهٔ همهٔ پستی‌ها یعنی ؛ معلوم نبودن تبار و ریشهٔ بنی امیه و ساخت داستان‌های جعلی به‌منظور گم کردن ریشهٔ بنی امیه؛ وجود جریان‌های فساد همچون و در در دست بنی امیه و تقابل ایشان با طائفهٔ شریف 13:35 جریان کردن با علیه‌السلام نزد یک کاهنه و شکست امیه و تبعید ده سالهٔ به و پایه‌گذاری ریشهٔ عداوت بنی امیه با بنی هاشم در شام؛ ادامه عداوت تاریخی بنی امیه با بنی هاشم و ولادت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم در زمانیکه رباخواری در مکه در دست بنی امیه بود؛ ظهور آثار متعالی از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم و انکار فضائل حضرت توسط بنی‌امیه؛ يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا وَ أَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ ؛ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ ؛ فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ
شذرات المعارف
سخنرانی #شب_هفتم دهه اول محرم الحرام فضائل #امیرالمؤمنین صلوات الله علیه #یهود آیت الله #شیخ_عبا
أَخَذَ رَايَةَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، ثُمَّ نَهَضَ فَقَاتَلَ قِتَالًا شَدِيدًا ثُمَّ رَجَعَ» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ "K4339 - صحيح؛ 4340 - أَخْبَرَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَحْبُوبِيُّ، بِمَرْوَ، ثنا سَعِيدُ بْنُ مَسْعُودٍ، ثنا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى، ثنا نُعَيْمُ بْنُ حَكِيمٍ، عَنْ أَبِي مُوسَى الْحَنَفِيِّ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: «سَارَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى خَيْبَرَ، فَلَمَّا أَتَاهَا بَعَثَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ، وَبَعَثَ مَعَهُ النَّاسَ إِلَى مَدِينَتِهِمْ أَوْ قَصْرِهِمْ، فَقَاتَلُوهُمْ فَلَمْ يَلْبَثُوا أَنْ هَزَمُوا عُمَرَ وَأَصْحَابَهُ، فَجَاءُوا يُجَبِّنُونَهُ وَيُجَبِّنُهُمْ فَسَارَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ» الْحَدِيثُ. «هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ» K4340 - ج۳ص۳۹-۴۰؛ اعطای پرچم اسلام به دست امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه به علت بین او و بین خدای متعال و رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم: وروى السيد المرتضى في كتاب الشافي عن أبي سعيد الخدري أن النبي (صلی الله علیه وآله وسلم) أرسل عمر إلى خيبر فانهزم ومن معه ، فقدم على رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم يجبن أصحابه ويجبنونه، فبلغ ذلك من رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم كل مبلغ، فبات ليلته مهموما، فلما أصبح خرج إلى الناس ومعه الراية فقال: « لاعطين الراية اليوم رجلا يحب الله ورسوله ويحبه الله ورسوله كرارا غير فرار» فتعرض لها جميع المهاجرين والانصار ، فقال صلی‌الله علیه وآله وسلم: أين علي؟ فقالوا: يارسول الله هو أرمد، فبعث إليه أبا ذر وسلمان فجاءا به يقاد لايقدر على فتح عينيه من الرمد، فلما دنا من رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم تفل في عينيه وقال: «اللهم اذهب عنه الحر والبرد وانصره على عدوه فانه عبدك يحبك ويحب رسولك غير فرار » ثم دفع إليه الراية ج۳۹ص۱۵؛ عدم عقب‌نشینی امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه حتی اگر همه ضد او شوند: وَاللّهِ لَوْ تَظاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلى قِتالى لَما وَلَّيْتُ عَنْها نامه۴۵؛ اشتیاق امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه به : وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ خطبه۵ 30:16 شکست یهود خیبر از امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه و کینهٔ یهود از حضرت به علت بر آب شدن نقشهٔ یهود در تصرف ؛ دشمنی یهود با (که مقصود علیهم‌السلام است) به علت بر آب کردن نقشه‌های ایشان، نه مردمان عرب که هم‌دست یهود هستند؛ دسیسهٔ یهود ضد اسلام به علت اینکه تا اسلام هست ما کامروا نمی‌شویم؛ لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ ؛ توطئه‌های یهود ضد اهل‌بیت علیهم‌السلام همچون شهادت رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم با توطئه زن یهودیه و مسمومیت حضرت: قَالُوا: لَمّا فَتَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَيْبَرَ وَاطْمَأَنّ جَعَلَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ الْحَارِثِ تَسْأَلُ: أَيّ الشّاةِ أَحَبّ إلَى مُحَمّدٍ؟ فَيَقُولُونَ: الذّرَاعُ وَالْكَتِفُ. فَعَمَدَتْ إلَى عَنْزٍ لَهَا فَذَبَحَتْهَا، ثُمّ عَمَدَتْ إلَى سُمّ لَابَطِيّ، قَدْ شَاوَرَتْ الْيَهُودَ فِي سُمُومٍ فَأَجْمَعُوا لَهَا عَلَى هَذَا السّمّ بِعَيْنِهِ، فَسَمّتْ الشّاةَ وَأَكْثَرَتْ فِي الذّرَاعَيْنِ وَالْكَتِفَيْنِ. فَلَمّا غَابَتْ الشّمْسُ صَلّى رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الْمَغْرِبَ وَانْصَرَفَ إلَى مَنْزِلِهِ، وَيَجِدُ زَيْنَبَ جَالِسَةً عِنْدَ رَحْلِهِ فَيَسْأَلُ عَنْهَا فَقَالَتْ: أَبَا الْقَاسِمِ، هَدِيّةٌ أَهْدَيْتهَا لَك. وَكَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَأْكُلُ الْهَدِيّةَ وَلَا يَأْكُلُ الصّدَقَةَ، فأمر رسول الله صلى الله عليه وسلم بِالْهَدِيّةِ فَقَبَضْت مِنْهَا وَوَضَعْت بَيْنَ يَدَيْهِ، ثُمّ قال رسول الله صلى الله عليه وسلم صْحَابِهِ وَهُمْ حُضُورٌ، أَوْ مَنْ حَضَرَ مِنْهُمْ: اُدْنُوا فَتَعَشّوْا! فَدَنَوَا فَمَدّوا أَيْدِيَهُمْ، وَتَنَاوَلَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الذّرَاعَ، وَتَنَاوَلَ بِشْرُ بْنُ الْبَرَاءِ عَظْمًا، وَأَنْهَشَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْهَا نَهْشًا وَانْتَهَشَ بِشْرٌ، فَلَمّا ازْدَرَدَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَكْلَتَهُ ازْدَرَدَ بِشْرٌ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: كُفّوا أَيْدِيَكُمْ فَإِنّ هَذِهِ الذّرَاعَ تُخْبِرُنِي أَنّهَا مَسْمُومَةٌ.