eitaa logo
شذرات المعارف
1.2هزار دنبال‌کننده
6 عکس
41 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه، إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله» ج۱ص۱۵۰ یکی از بدترین بدی‌ها است؛ مثال به ساخت در که از اول با محاسبه اشتباه ساخته شده؛ مثال‌هایی در مورد مشکلات عدم تدبیر یا تدابیر سوء در طول ؛ برخی از تدابیر سوء مثل از است/تشریح اینکه چرا شخص دورو و می‌شود/نتیجه دورویی و دوزبانی و بیچارگی است؛ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ :۱۹/یکی از بدترین بیماری‌های است؛ تبیین بی‌هویتی به اینکه انسان خودش نمی‌داند که چی است که نتیجه‌اش گاهی می‌شود انسان یا انسان سه شخصیتی و ؛ انسان دو شخصیتی نمی‌تواند زندگی خود را بکند؛ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ :۱۵۰/وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ :۱۹؛ بیماری بی‌هویتی هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی کسی‌که ندارد او دستاویز ندارد/از علل سختی‌های شخص این است که خود را جوابگوی به کسی نمی‌بیند؛ کسی‌که عروه و دستاویز نداشته باشد در جامعه با بی‌هویتی پیش می‌رود. از مواردی که از بی‌هویتی نشأت می‌گیرد دو رو شدن انسان است؛ انسان شریف و با و نه کسی را می‌کند و نه به کسی می‌زند چون تکلیفش با خودش مشخص است ولی انسان و دو رو در برابر هرکسی یک رفتاری دارد که در حقیقت دارد ریشه خودش را می‌زند برای همین حضرت علیه‌السلام می‌فرماید: «بئس العبد» این بد آدمی است. «بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه» دو رو و دو چهره در برابر خود تعریف زیاد از او می‌کند و در پشت سر او مشغول خوردن اوست، «یأکله إذا غاب عنه» یعنی او را می‌کند؛ وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ :۱۲. «إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله» برخی بدی‌ها در انسان ریشهٔ بدی‌های دیگر می‌شود؛ در مسائل و در انسان‌ها اشتراک دیده می‌شود؛ علمای (به معنای خاص) ریشه‌یابی نمی‌کنند و سراغ ظاهر می‌روند که مثلاً غیبت نکن، تهمت نزن و امثالهم اما ریشه اینکه چرا انسان غیبت می‌کند در این علم نمی‌گنجد بلکه این ریشه‌ها در روانشناسی و مباحث معرفتی پیدا می‌شوند؛ خاطره‌ای از دوران کودکی استاد و عدم علاقه به غذا خوردن؛ تفاوت مدل طبابت اطبای و اطبای ؛ امام علیه‌السلام در این‌جا در مقام ریشه‌یابی امر است و می‌فرماید: بد بنده‌ای است که صاحب دو زبان و دو چهره است که نتیجه‌اش بی‌هویت شدن شخص است و جهت اینکه این‌طور شپده این است که کسی را ندارد که به او چنگ بزند و تکیه کندو مقتدای خودش کند بنابراین دنبال از راه دیگری است و در این موقع می‌گوید همه‌چیز باید مال من باشد تا من به آرامش برسم هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی بهتر از است و یکی از مقصودهای در کلماتش همین است که مورد انتقاد واقع شده است؛ جریانی از پدر مرحوم که بوده است؛ کریم و را تأیید نمی‌کند ولی در قبال هیچ آن را بهتر می‌داند؛ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا :۴۰؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله به خارج از کشور در مورد عدم تخریب جایگاه کلیسا و توصیه به مبارزه با منکرین اصل انسانی که هیچ چیزی را قبول ندارد و خودش بخواهد تدبیر کند «والله وراء القصد» و «عَرَفْتُ آللّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَائِمِ، وَحَلِّ آلْعُقُودِ، وَنَقْضِ آلْهِمَمِ» و «وَاللَّهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِيطٌ» :۲۰؛ این انسان این‌ها را نمی‌فهمد و فقط می‌گوید: «منم» و در این هنگام می‌خواهد همه‌چیز را تدبیر کند و این انسان در مقابل «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» :۱۵۶، می‌بیند چون همه‌چیز را در خودش می‌بیند و این شخص می‌شود و و ... «إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله» اگر نعمت در دیگران ببیند می‌ورزد و اگر آن‌ها را مبتلا ببیند آن‌ها را خوار و ذلیل می‌کند؛ سنت کشی توسط این افراد؛ تمام این رذائل ریشهٔ دارد و ریشهٔ تمام روان‌پریشی‌ها خدا نداشتن است؛ انسان همه‌طلب است که یا بیرون خود اوست که (انا لله و انا الیه راجعون) یا در درون خود اوست
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام مثل الدنيا مثل ماء البحر كلّما شرب منه العطشان ازداد عطشاً حتّى يقتله. يا هشام إيّاك و الكبر فإنّه لا يدخل الجنة من كان في قلبه مثقال حبّة من كبر، الكبر رداء الله فمن نازعه رداءه أكبّه الله في النار على وجهه.» ج۱ص۱۵۲. تؤام کردن برخی از مواضع با مثال توسط حضرت علیه‌السلام به جهت تأثیر بیشتر؛ مثل به آب دریا که خوردنش سبب عطش بیشتر می‌شود؛ ضرورت استفاده و مشغولیت به دنیا به اندازه نیاز انسان و ضرر بیشتر در صورت حریص بودن؛ و ریشه در دارد ولی در موضع اشتباه گرفته شده است؛ تبیین ظهور و بروز حرص و طمع و ریشه آن؛ نسبت انسان با دنیا از دو حال خارج نیست: یا بسنده می‌کند به آن نیاز یا بسنده نمی‌کند؛ روایت پیرامون در لباس داشتن مطابق با اشخاص؛ تبیین فطرت انسان؛ جریان عیادت استاد از مرحوم و نقلی از پسر ایشان؛ فطرت انسان راضی نمی‌شود مگر اینکه به همه‌چیز برسد و این همه‌چیز فقط با همراهی با خدای متعال به دست می‌آید که این امر در انسان دنیاطلب نیست ولذا سیر از دنیا نمی‌شود. «يا هشام إيّاك والكبر فإنّه لا يدخل الجنة من كان في قلبه مثقال حبّة من كبر ، الكبر رداء الله فمن نازعه رداءه أكبّه الله في النار على وجهه.» پرهیز از که محصول و است وز خیالی فخرشان و ننگشان جریانی از شخصی که برای سلوک نزد طریق رفت؛ تا انسان در بند خیال است به هیچ‌جا نمی‌رسد؛ نقلی از مرحوم در مورد شخصی که از علیه‌السلام خواست صورت باطنی خود را بداند؛ نقلی از خدا به شخصی که بسیاری از اهل معنا نزد او می‌رفتند. «يا هشام إيّاك و الكبر فإنّه لا يدخل الجنة من كان في قلبه مثقال حبّة من كبر، الكبر رداء الله فمن نازعه رداءه أكبّه الله في النار على وجهه.» یک ذره از کبر مانع ورود به است؛ کبر مال خداست؛ وَلَهُ الْكِبْرِيَاءُ :۳۷؛ تبیین ماهیت کبر به اینکه انسان در خود چیزی را ببیند چه آن چیز واقعاً در او نباشد مثل اینکه خود را اهل بداند در حالی‌که بی‌تقواست؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله ؛ مسئولیت انسان در قبال انسان و نادار و جریانی از شخصی در این مورد؛ در صورت مداقه در انسان بسیاری از خلأها مشاهده می‌شود. ای مرغ سحر، عشق ز پروانه بیاموز کآن سوخته را جان شد و آواز نیامد این مدعیان در طلبش بی‌خبرانند کآن را که خبر شد خبری باز نیامد جریانی از مرحوم آیت‌الله ؛ گاهی انسان با برخی کارهایش می‌خواهد خیال خودش را راحت کند در حالی‌که در خیلی زمینه‌ها مشکل دارد؛ در صورت اتکاء به خود انسان به هیچ‌جا نرسیده و فقط باید امید به خدا داشت؛ نقلی از مرحوم آیت‌الله در مورد انحصار امید ایشان به به علیه‌السلام؛ بودن مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری و نقلی از مرحوم آیت‌الله که ناظر مرحوم خوانساری بوده‌اند. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین کشتی‌شکست‌خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون تپیدهٔ میدان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم، ز قحط آبْ سلیمان کربلا گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا آه از دمی که لشکر اعدا نکرده شرم کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب یازدهم رجب المرجب ۱۴۴۴ ۱۴۰۱/۱۱/۱۲ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام تمثّلت الدنيا للمسيح علیه‌السلام في صورة امرأة زرقاء، فقال لها: كم تزوَّجت؟ فقالت: كثيراً، قال: فكلٌّ طلّقك؟ قالت: لا بل كلّاً قتلت! قال المسيح: فويح أزواجك الباقين كيف لايعتبرون بالماضين؟» ج۱ص۱۵۲. در کلام علیهم‌السلام گاهی تمثیل استفاده شده برای فهم بهتر مردم؛ تمثیل در کریم مثلاً برای سستی اهل غیر موحدین: مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ :۴۱؛ مثال سرگردانی و آشفتگی غیر موحدین: حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ :۳۱؛ اقتباس فرمایشات معصومین علیهم‌السلام از قرآن کریم؛ حضرت کاظم علیه‌السلام در این کلام مثال به جناب علیه‌السلام زدند با اینکه شأن بالاتر از شأن است و با اینکه علم داریم که ذوات معصومین علیهم‌السلام از پیامبران علیهم‌السلام بالاترند ولی اینکه حضرت این مثال را نسبت به حضرت عیسی علیه‌السلام می‌زنند به چهد جهت نافع است: ذکر یاد که ترویج و بزرگداشت خوبان است و دیگر اینکه خود این یادکرد منافع و برکاتی برای خود انسان دارد مثل اینکه کسی‌که بزرگان را بزرگ بدارد یک سلسله توفیقات برای او حاصل می‌شود و در مقابل کسی‌که بزرگان را تحقیر کند عمرشان کوتاه می‌شود؛ دو عالم معاصر به نام‌های مازندارنی و مازندارنی؛ شریف العلما مازندارنی استاد شیخ انصاری است؛ اصل شالوده علمی شیخ انصاری از سه نفر است: و شریف العلما و که ظاهراً موثرترین ایشان شریف العلما است که از نوابغ علمی است؛ ویژگی‌هایی از ؛ مرام شریف العلما در برخورد با عناوین علما؛ عمر کوتاه شریف العلما و واکنش سعید العلما؛ ایجاد در ذکر بزرگی نام بزرگان؛ بزرگش نخوانند اهل خرد که نامِ بزرگان به زشتی برد انتساب به منشأ آن در کلام حضرت کاظم علیه‌السلام؛ نقلی از مرحوم (که زحمت کشیده در بود) از ؛ ویژگی‌های مرحوم آقا بزرگ تهرانی؛ ذکر ویژگی‌ای از مرحوم صاحب و ذکر خیر مرحوم امین از مرحوم آقا بزرگ تهرانی؛ حکمت ذکر نام انبیاء علیهم‌السلام در معصومین علیهم‌السلام. «يا هشام تمثّلت الدنيا للمسيح علیه‌السلام في صورة امرأة زرقاء، فقال لها: كم تزوَّجت؟ فقالت: كثيراً، قال: فكلٌّ طلّقك؟ قالت: لا بل كلّاً قتلت! قال المسيح: فويح أزواجك الباقين كيف لايعتبرون بالماضين؟» بی اعتباری با ذکر مثالی از امام کاظم علیه‌السلام؛ عدم نوع مردم به بی اعتباری دنیا؛ فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ :۲۰۲؛ اینکه فرموده به یک باره سراغ انسان می‌آید یعنی خودش باور نداشت که مرگ سراغش می‌آید. «تمثّلت الدنيا للمسيح علیه‌السلام في صورة امرأة زرقاء» دنیا خودش را نمایانید به صورت زنی زیبا و چشم آبی. «فقال لها: كم تزوَّجت؟ فقالت: كثيراً، قال: فكلٌّ طلّقك؟ قالت: لا بل كلّاً قتلت! قال المسيح: فويح أزواجك الباقين كيف لايعتبرون بالماضين؟» حکایت ازدواج دنیا با طالبان خود و کشتن ایشان؛ انسانِ در پی یا به آرزویش می‌رسد یا نمی‌رسد و در آن می‌میرد؛ انسانی که دنیا آرزویش است هیچ موقع به به آرزویش نمی‌رسد و در آن می‌میرد؛ تبیین ماهیت آرزوی دنیا در انسان؛ آرزو فراتر از مایحتاج زندگی است؛ منشأ آرزو در انسان زیاده‌خواهی است که اصولاً تمامی ندارد چون از منشأ می‌گیرد و فطرت هم فقط با رسیدن به خدای متعال آرام می‌گیرد؛ کلام مرحوم آیت‌الله پیرامون فطرت به عنوان از براهین توحیدی؛ مطلق طلبی انسان فقط به مقام توحید تمام می‌شود. «قال المسيح: فويح أزواجك الباقين كيف لايعتبرون بالماضين؟» وای بر ازواج باقی دنیا که از گذشتگان پند و نمی‌گیرند! توسل و روضه صلوات الله علیها السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجمیلة الجلیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهراء بنت رسول الله آتش کین ز هر طرف چرا زبانه می‌کشد ناله ز دل خدای من بانوی خانه می‌کشد میان دود و آتش است بانوی دلشکسته‌ام به امر حق بود که من به خانه‌ام نشسته‌ام فاطمه آرام دلم گریه کنم برای تو به حق حق به گوش دل می‌شنوم صدای تو تو بین دیوار و دری پیش دو چشمان ترم میان خون شناوری فاطمه جان با پسرم
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام ما أقبح الفقر بعد الغنى و أقبح الخطيئة بعد النسك، و أقبح من ذلك العابد للّه ثمّ يترك عبادته» ج۱صص۱۵۳-۱۵۴. دگرگونی و در انسان؛ وَوْا فِي غَيْرِ الْكُتُبِ الْمَشْهُورَةِ قِرَاءَةَ الدُّعَاءِ التَّالِي عِنْدَ تَحْوِيلِ السَّنَةِ كَثِيراً، وَ قَالَ بَعْضُهُمْ بِقِرَاءَتِهِ 360 مَرَّةً: يَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ. وَ بِرِوَايَةٍ أُخْرَى: يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ يَا مُدَبِّرَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ. علامه ؛ حول یعنی گردش یعنی ای خداوندگار را به بهترین حال بگردان؛ تحول دائمی انسان از حالی به حالی دیگر و از مرحله‌ای به مرحله‌ای دیگر؛ و انسان در عمر خود به سوی که یا به سوی است یا به سوی ؛ درخواست به گردش حول به مطلوب که همگی تابع و نگرش و انسان است متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست گروهی آن گروهی این پسندند قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ :۸۴؛ همه مردم بر اساس ؛ تبیین شاکله به مقام جهان‌بینی‌ای که انسان دارد بر این زادم و هم بر این بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم چرا یکی می‌شود و یکی می‌شود سلطان که یکی مولا علیه‌السلام و یکی امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌شود که همه این‌ها بر اثر شاکله فکری شخص است که به مرور زمان در شخص شکل می‌گیرد؛ دگرگونی و تحول در باورها که گاهی به حق برای شخص باب جدید باز می‌شود و گاهی به باطل؛ بازگشت برخی افراد از مسیر باطل به حق و از مسیر حق به باطل؛ دگرگونی یکباره در نظر ماست و بروز و ظهور می‌کند وگرنه حقیقتی است که به در شخص شکل گرفته است؛ تابعیت در هر شخص؛ نیت جنبه نهانی درون هر کسی است؛ تفسیر شاکله به نیست در برخی روایات؛ الصّادق ( عَنْ سُفْیَانَ‌بْنِ‌عُیَیْنَهًَْ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ اللَّهِ (وَ النِّیَّهًُْ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلَا وَ إِنَّ النِّیَّهًَْ هِیَ الْعَمَلُ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ عزّوجلّ قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ یَعْنِی عَلَی نِیَّتِهِ. ج۲ص۱۶ الصّادق ( إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِی النَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّهًِْ فِی الْجَنَّهًِْ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِیهَا أَنْ یُطِیعُوا اللَّهَ أَبَداً فَبِالنِّیَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَی قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ قَالَ عَلَی نِیَّتِهِ. ج۲ص۸۵ الصّادق ( عَنْ سُفْیَانَ‌بْنِ‌عُیَیْنَهًَْ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (فِی قَوْلِهِ عزّوجلّ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا قَالَ لَیْسَ یَعْنِی أَکْثَرَکُمْ عَمَلًا وَ لَکِنْ أَصْوَبَکُمْ عَمَلًا وَ إِنَّمَا الْإِصَابَهًُْ خَشْیَهًُْ اللَّهِ تَعَالَی وَ النِّیَّهًُْ الصَّادِقَهًُْ الْحَسَنَهًُْ ثُمَّ قَالَ: الْإِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتَّی یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِی لَا تُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عزّوجلّ وَ النِّیَّهًُْ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلَا وَ إِنَّ النِّیَّهًَْ هِیَ الْعَمَلُ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ عزّوجلّ قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ یَعْنِی عَلَی نِیَّتِهِ. ج۶۷ص۲۵۰ مثال تحول یکباره توسط ؛ إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ :۸۰؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله سیدمحمدرضا که به همراه به عیادت مریضی رفتند؛ نگهداری در شخص از ابتدا تا موقعی که حب دنیا در شخص بروز و ظهور کند؛ عدم جمع با و ؛ در آمدن با دستمایه کردن دین تفاوت دارد «يا هشام ما أقبح الفقر بعد الغنى» مثال به (اقبح=) رنج‌آور بودن بعد و تبیین آن؛ دستور شارع به برخورد کریمانه مثل دوره عزت شخص با فقیری که زمانی غنی بوده است؛ ضرورت دقت در برخورد مناسب و کرامت مندانه با گدایی که زمانی عزیز و غنی بوده است؛ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى :۲۶۳
شذرات المعارف
نکته: زمان سخنرانی به فاصله چند روز پس از #طوفان_الأقصی است و در ۲۵ دقیقه ابتدایی حاوی مباحث مهم از
دشمنی با رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ نقش‌آفرینی کفار و اهل کتاب و منافقین در اسلام؛ در صدد بودن منافقین برای بازگشت سنن به اسلام؛ تبیین فضای عرب جاهلی؛ سطوت و غرور عرب جاهلی: وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ :۶؛ معنای گفتن عرب جاهلی به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ ساخت علم و بعد از اسلام؛ در فضای جاهلیت یعنی قولٌ شعریٌ: کلام به هم بافته (می‌بافد)؛ : کج میگه اما رج میگه؛ وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ :۶۹؛ معنای شعر در قرآن؛ ورود وزن شعری در قرآن کریم: نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ :۴۹؛ ورود وزن در قرآن کریم: وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ :۱۳ ساقی می ده مرا که از کتاب قویم نموده‌ام استماع کریمه‌ئی از کریم نبئ عبادی عنی انا الغفور الرحیم از پس این استماع ز خوردن باده بیم هذا شئی عجاب ذلک امر عظیم ذلک امر عظم هذا شئی عجاب وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ :۶۹؛ شایسته تو نیست یا رسول الله که قول بافتنی داشته باشی بلکه کلام تو قول است: ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ :۱۲۵ به زور وارد شدن عرب جاهلی به اسلام؛ جامعه عرب جاهلی خود نشانه جامعه به معنای امروزی است؛ زندگی هفت هزار ساله عرب با تمدن خود؛ رد جاهلانه توسط اسلام و بنیانگذاری تمدن اسلامی بر پایه‌های نه پایه‌های بر اساس لذات ؛ وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا :۵؛ وجود حکایات پیش از اسلام در عرب جنگ زیر زیرکی منافقین با اسلام برخلاف کفار و اهل کتاب؛ اوصاف از منافقینی که در دربار ذی‌شأن شد؛ معرفی ولید بن عقبه در قرآن کریم به‌عنوان ؛ معنای لغوی فاسق و و معنای اصطلاحی آن؛ احتمال فستق (=پسته) از فسق؛ فسق در لغت آن چیزی است که پوسته را پاره می‌کند و می‌آید بیرون و در اصطلاح فاسق کسب است که پرده‌ها را می‌درد؛ أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ :۱۸ عدم برابری با فاسق؛ کشته در فرهنگ جاهلی کشته بسی دیده‌ام در هوسی داده جان زنده چو تو، کس ندید، کشته به ترک هوس شعر راجع به علیه‌السلام کشته شدن عرب جاهلی در راه هوی و هوس نه در راه سالم و ادامه این روند در لباس نفاق در اسلام و در جنگ‌ها؛ ولید بن عقبه در برابر صلوات الله علیه و نزول آیه: قوله تعالى: أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً، لا يَسْتَوُونَ الآيات. ۶۱۰- أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْفَقِيهُ قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْفَرَجِ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَمْرٍو، قَالَ: أَخْبَرَنَا مَنْدَلٌ، عَنِ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ: عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: نَزَلَتْ: أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ يَعْنِي بِالْمُؤْمِنِ عَلِيّاً وَ بِالْفَاسِقِ اَلْوَلِيدَ بْنَ عُقْبَةَ. ۱-۶۱۰- ب: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَافِظُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى بْنِ أَحْمَدَ الْجَلُودِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا اَلْمُغِيرَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْغَفَّارِ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ [إِبْرَاهِيمُ بْنُ]مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَزْدِيُّ قَالاَ: حَدَّثَنَا مَنْدَلُ بْنُ عَلِيٍّ عَنِ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: انْتَدَبَ عَلِيٌّ وَ اَلْوَلِيدُ بْنُ عُقْبَةَ فَقَالَ اَلْوَلِيدُ لِعَلِيٍّ: أَنَا أَحَدُّ مِنْكَ سِنَاناً-وَ أَسْلَطُ مِنْكَ لِسَاناً وَ أَمْلَأُ مِنْكَ حَشْواً فِي الْكَتِيبَةِ. فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ: اُسْكُتْ يَا فَاسِقُ-فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى هَذِهِ الْآيَةَ. و رواه عن الكلبي كرواية مندل، أخوه حبان، و محمد بن فضيل، و حماد بن سلمة و محمود بن الحسن..
شذرات المعارف
جلسه هفتگی ۲۷ ربیع الأول ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۷/۲۰ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون 01:15 «يا هشام ثم وعظ أهل العقل ورغبهم في الآخرة فقال: " وما الحيوة الدنيا إلا لعب ولهو وللدار الآخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون". وقال: " وما اوتيتم من شئ فمتاع الحيوة الدنيا وزينتها وما عند الله خيرا وأبقى أفلا تعقلون» ص۳۸۴ 02:35 خاستگاه طلب در سرشت و انسان؛ زیبا جلوه‌گر شدن عمل زشت در نظر انسان: أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا :۸؛ فریفتن در زیبانمایی قتل علیه‌السلام: قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُم أَمْرًا ۖ فَصَبْرٌ جَمِيلٌ علیه‌السلام:۱۸؛ ذکر جنبه‌های و فریبندگی نفس در نظر انسان در آیات؛ فراموش کردن بد بودن عمل بد و لحاظ کردن خوبی برای عمل بد که البته این معنا طالب ذاتی بودن کمال در انسان را نمی‌پوشاند 07:15 امکان اینکه انسان در کلیات صیانت داشته باشد ولی در مورد مصادیق به اشتباه بیفتد؛ تبیین راهنمایی در کلیات و به اشتباه افتادن در امور جزئی؛ انسان موجود طالب است ولی ممکن است در مصادیق اشتباه کند: وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ :۲۱۶؛ فَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا :۱۹؛ بار معنایی کثرت در واژه (عسی) 11:00 نشان راه ز دزدان ره چه می‌پرسی نه هر که بر سر راه است رهبری داند 11:50 کمال طلب بودن انسان و به اشتباه افتادن انسان به علت نداشتن و مقتدای درست؛ عدم بد توسط خدای متعال و ضرورت توجه به ها و نامناسبت‌ها؛ آنچه در مقدس است کمال انسان در غالب دیانت است؛ تبیین علت به صورت حیوانات مختلف در عدم تناسب انسان با اموری است که در او کمال نیست و با او مناسبت ندارد 17:20 تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت قرار داده شده توسط خدای متعال و سیر دادن به انسان به سوی کمال و دعوت و علیهم‌السلام به سوی کمال برای گذر به سلامت از جهان؛ سراغ کمالی می‌رود که با فطرت اپ مناسبت دارد 21:00 «يا هشام ثم وعظ أهل العقل ورغبهم في الآخرة فقال: " وما الحيوة الدنيا إلا لعب ولهو وللدار الآخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون". وقال: " وما اوتيتم من شئ فمتاع الحيوة الدنيا وزينتها وما عند الله خيرا وأبقى أفلا تعقلون» پس از نمایاندن و ، اهل عقل را، به ایشان کرد؛ دنیا در نظر کوته اندیشان جلوه‌گری دارد 25:18 صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه و علیهماالسلام تا چه کرد آن شیرخوار شیر خوی با امیر شیرخویان گفتگوی بانگ زد کای ساقی بزم الست شیرخوار از کودکی شد می پرست شیرخواره عشق از امداد پیر شد به گوی بد مست و شیرگیر شیرخوارم گرچه خود شیر حقم زهرهٔ شیران بدرد ابلغم اندکی گر شیر جانم هی کنم شیر گردون شیر جان را قی کند یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین غیر دستت نیست جایی چون مرا بر به دستت نیست پایی چون مرا گر ندارم گردنی شمشیر جوی تیر عشقت را سپر سازم گلوی گر که‌ نتوانم‌ به‌ میدان تاختن‌ سوی میدان، جان توانم‌ باختن‌ یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین ۲۷ ربیع الأول ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۷/۲۰ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
جریاناتی از توطئه‌های یهود خبیث بر ضد پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم نکته: زمان سخنرانی به فا
۱) صاحب پیامبر شدن عرب ۲) به هم خوردن سلطنت یهود با هجرت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ دشمن ترین دشمنان با مسلمانان به بیام قرآن یهود هستند: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ 24:40 دشمنی با رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ نقش‌آفرینی کفار و اهل کتاب و منافقین در اسلام؛ در صدد بودن منافقین برای بازگشت سنن به اسلام 25:40 تبیین فضای عرب جاهلی؛ سطوت و غرور عرب جاهلی: وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ؛ معنای گفتن عرب جاهلی به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ ساخت علم و بعد از اسلام؛ در فضای جاهلیت یعنی قولٌ شعریٌ: کلام به هم بافته (می‌بافد)؛ : کج میگه اما رج میگه؛ وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ ؛ معنای شعر در قرآن؛ ورود وزن شعری در قرآن کریم: نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ؛ ورود وزن در قرآن کریم: وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ ساقی می ده مرا که از کتاب قویم نموده‌ام استماع کریمه‌ئی از کریم نبئ عبادی عنی انا الغفور الرحیم از پس این استماع ز خوردن باده بیم هذا شیء عجاب ذلک امر عظیم ذلک امر عظم هذا شیء عجاب وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ ؛ شایسته تو نیست یا رسول الله که قول بافتنی داشته باشی بلکه کلام تو قول است: ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ 29:20 به زور وارد شدن عرب جاهلی به اسلام؛ جامعه عرب جاهلی خود نشانه جامعه به معنای امروزی است؛ زندگی هفت هزار ساله عرب با تمدن خود؛ رد جاهلانه توسط اسلام و بنیانگذاری تمدن اسلامی بر پایه‌های نه پایه‌های بر اساس لذات ؛ وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ؛ وجود حکایات پیش از اسلام در عرب؛ جنگ زیر زیرکی منافقین با اسلام برخلاف کفار و اهل کتاب 32:20 اوصاف از منافقینی که در دربار ذی‌شأن شد؛ معرفی ولید بن عقبه در قرآن کریم به‌عنوان ؛ معنای لغوی فاسق و و معنای اصطلاحی آن؛ احتمال فستق (=پسته) از فسق؛ فسق در لغت آن چیزی است که پوسته را پاره می‌کند و می‌آید بیرون و در اصطلاح فاسق کسب است که پرده‌ها را می‌درد؛ أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ ؛ عدم برابری با فاسق؛ کشته در فرهنگ جاهلی کشته بسی دیده‌ام در هوسی داده جان زنده چو تو، کس ندید، کشته به ترک هوس شعر راجع به علیه‌السلام کشته شدن عرب جاهلی در راه هوی و هوس نه در راه سالم و ادامه این روند در لباس نفاق در اسلام و در جنگ‌ها 35:30 ولید بن عقبه در برابر صلوات الله علیه و نزول آیه: قوله تعالى: أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً، لا يَسْتَوُونَ الآيات. ۶۱۰- أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْفَقِيهُ قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْفَرَجِ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَمْرٍو، قَالَ: أَخْبَرَنَا مَنْدَلٌ، عَنِ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ: عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: نَزَلَتْ: أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ يَعْنِي بِالْمُؤْمِنِ عَلِيّاً وَ بِالْفَاسِقِ اَلْوَلِيدَ بْنَ عُقْبَةَ. ۱-۶۱۰- ب: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَافِظُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى بْنِ أَحْمَدَ الْجَلُودِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا اَلْمُغِيرَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْغَفَّارِ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ [إِبْرَاهِيمُ بْنُ] مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَزْدِيُّ قَالاَ: حَدَّثَنَا مَنْدَلُ بْنُ عَلِيٍّ عَنِ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: انْتَدَبَ عَلِيٌّ وَ اَلْوَلِيدُ بْنُ عُقْبَةَ فَقَالَ اَلْوَلِيدُ لِعَلِيٍّ: أَنَا أَحَدُّ مِنْكَ سِنَاناً وَ أَسْلَطُ مِنْكَ لِسَاناً وَ أَمْلَأُ مِنْكَ حَشْواً فِي الْكَتِيبَةِ. فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ: اُسْكُتْ يَا فَاسِقُ-فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى هَذِهِ الْآيَةَ.