eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
8 عکس
40 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
شب پنجم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۶ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به واهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية» ج۱ص۱۵۵ درس گرفتن با استفاده از چیزهای مختلف؛ نصیحتی از به اینکه: انسان با معنای زندگی را از طبیعت بگیرد؛ کلام سلطان مبنی بر اینکه درس خود را از یک مورچه یاد گرفت؛ دزد گردنه بودن برخی از همچون سلطان محمود غزنوی و قبل از رسیدن به سلطنت؛ روشنی دزد بودن به علت به سلطنت نرسیدن کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ‌زنان درس گرفتن بدون ضرر از صنف کاسبان ؛ جریانی از مرحوم آقای (امام جماعت مسجد) در برخورد با یکی از اهل بازار؛ درس گرفتن از اهل بازار برای بهره بردن از ؛ به در : عدم سوال از شغل بازاریان «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس» جریانی از برخورد یک با اقوام و آشنایان خود؛ قاعده زندگی: کن فی الناس و لا تکن معهم؛ «خَالِطُوا النَّاسَ بِأَبْدَانِکُمْ وَ زَایِلُوهُمْ بِقُلُوبِکُمْ وَ أَعْمَالِکُمْ» ج۲ص۷۹؛ پرهیز از مخالطت با مگر با کسی‌که واقعاً با تو داشته باشد که این در طول زندگی مشخص می‌شود؛ قدیمی تهرانی‌ها: آن که سر خزینه به احترام دوستی یک مشت آب تعارف بهت می‌کنه قربة الی الله، رو این میتونی حساب کنی اما آن که در بزم میگه قربونت برم معلوم نیست چی از آب در بیاد؛ رسم آب تعارف کردن قبل از رفتن به خزینه در قدیم؛ جریان از برخورد با مرحوم در حین پست و مقام داشتن و پس از آن؛ جریان در موقع موقعیت داشتن و نداشتن؛ توصیه‌ای از دستور مقدس مبنی بر اینکه برخورد خود را با کسی‌که وجاهت داشته و الان از دست داده عوض نکنید، و عدم رعایت این مسأله در ؛ ضرب‌المثلی در ؛ عدم ستیز با مردمی که به درد رفاقت نمی‌خورند «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً» ایاک و مخالطة الناس از باب است یعنی بپرهیز از مخالطت با مردم و گرفتن با آن‌ها؛ علت پرهیز از انس با مردم به جهت ضربات روحی خوردن از ایشان؛ استثنا شدن پرهیز از مخالطت با مردم در افرادی که و و خویشتن‌دار باشند؛ معنای در حفظ ؛ معنای دیگر مأمون مبنی بر اینکه روند واحدی در برخورد با انسان دارد؛ جریانی از درددل فردی با یکی از حضرت علیه‌السلام «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به واهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية» فرار از مردمی که عاقل و مأمون نباشند همانند فرار از درندگان وإخوانٍ تخذتهمُ دروعاً فكانوها ولكنْ للأعادي وخِلتهم سهاماً صائبات فكانوها ولكن في فؤادي وقالوا قد صفت منا قلوبٌ لقد صَدَقوا ولكن من ودادي صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای شمع جهان افروز بیا وی شاهد عالم سوز بیا ای مهر سپهر قلمرو غیب شد روز ظهور و بروز بیا ای طائر سعد فرخ رخ امروز توئی فیروز بیا عمریست گذشته به نادانی ای علم و ادب آموز بیا شد گلشن عمر خزان از غم ای باد خوش نوروز بیا دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن شب پنجم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب بیست و سوم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۷ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده.» ص۳۹۹ از مهم‌ترین امور در مقام تعلیم و تعلم برای دانش‌آموز وقوف به خود است و به این ظرفیت (= توانستن) ایمان داشته باشد؛ استعداد انسان در جلوه‌گری از افق خود در صورت همراهی درست با معلم و استاد خویش؛ تبیین سلسله روایات غضب الهی بر و تحت بودن ملائکه نسبت به که شدهٔ خداست: وباسناده مرفوعا إلى جابر بن يزيد الجعفي قال : قال أبوجعفر محمد بن علي الباقر علیهماالسلام: يا جابر كان الله ولا شئ غيره ولا معلوم ولا مجهول ، فأول ما ابتدأ من خلق خلقه أن خلق محمدا صلی‌الله علیه وآله وسلم وخلقنا أهل البيت معه من نوره وعظمته ، فأوقفنا أظلة خضراء بين يديه ، حيث لا سماء ولا أرض ولا مكان ولا ليل ولا نهار ولا شمس ولا قمر يفصل نورنا من نور ربنا كشعاع الشمس من الشمس ، نسبح الله تعالى ونقدسه ونحمده ونعبده حق عبادته. ثم بدا لله تعالى عزوجل أن يخلق المكان فخلقه ز وكتب على المكان : لا إله إلا الله ، محمد رسول الله ، علي اميرالمؤمنين ووصيه ، به أيدته ونصرته ، ثم خلق الله العرش فكتب على سرادقات العرش مثل ذلك ، ثم خلق الله السماوات فكتب على أطرافها مثل ذلك ، ثم خلق الجنة والنار فكتب عليها مثل ذلك ، ثم خلق الملائكة وأسكنهم السمآء ثم تراءى لهم الله تعالى وأخذ عليهم الميثاق له بالربوبية ولمحمد (صلی‌الله علیه وآله وسلم) بالنبوة ولعلي علیه‌السلام بالولاية ، فاضطربت فرائص الملائكة ، فسخط الله على الملائكة واحتجب عنهم فلاذوا بالعرش سبع سنين يستجيرون الله من سخطه ويقرون بما أخذ عليهم ، ويسألونه الرضا فرضي عنهم بعدما أقروا بذلك وأسكنهم بذلك الا قرار السمآء واختصهم لنفسه واختارهم لعبادته ، ثم أمر الله تعالى أنوارنا أن تسبح فسبحت ، فسبحوا بتسبيحنا ولولا تسبيح أنوارنا ما دروا كيف يسبحون الله ولا كيف يقدسونه. ج۲۵صص۱۷-۱۸؛ پناه بردن ملائکه به (که به معنای ظهور خدای متعال است) که ملائکه به واسطهٔ ظهور قدرت الهی در انسان کامل تخت إشراف و سیطرهٔ یکی از صفات انسان کامل است؛ جمع بین عدم به مقام انسانیت و بین شأن داشتن مخلوق و مصنوع خدای متعال؛ آفت خودمحدودبینی و کوته‌بینی خود و در نتیجه کوتاه کردن خود «و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده.» از اینکه انسان به خود نرسد؛ در انسان و تلاش در جهت رسیدن به کمال وجودی خویش و رسیدن به نتایج بالاتر از مقدار خوف در انسان خائف من خَس بی سر و پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد اعم بودن منشأ خوف از یا فقدان یک امر؛ وهم منشأ خوف بی‌جا است و بیهودگی فعالیت در اثر این امر؛ خوف بر اثر و منشأ واقعی و رسیدن به بیش از آنچه که انسان خائف در تصور داشت «و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده.» تبیین چرایی امنیت الهی بیش از مقدار خوف انسان خائف؛ وجود شأنی در انسان که منشأ ظهور صفات الهی بشود رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت انسان؛ إِنِّی جَاعِلٌ فِی ٱلْأَرْضِ خَلِيفَةً :۳۰؛ خلقت هرآنچه در آسمان‌ها و زمین است برای انسان: تَرَوْا۟ أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ مَا فِی ٱلْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُۥ ظَٰهِرَةً وَ بَاطِنَةًۗ وَ مِنَ ٱلنَّاسِ مَن يُجَٰدِلُ فِی ٱللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لاَ هُدًی وَ لاَ كِتَٰبٍ مُّنِيرٍ علیه‌السلام:۲۰؛ عدم تصور از آنچه در آسمان‌ها و زمین است ته که ناخوانده‌ای علم سماوات ته که نابرده‌ای ره در خرابات ته که سود و زیان خود ندانی به یاران کی رسی هیهات هیهات حکمت وجود کلیدهای نزد خدای متعال برای باز کردن و رسیدن انسان : وَ عِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَآ إِلاَّ هُوَۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِی ٱلْبَرِّ وَ ٱلْبَحْرِۚ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَٰبٍ مُّبِينٍ :۵۹؛ در قرآن کریم: إِنَّ قَٰرُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَیٰ فَبَغَیٰ عَلَيْهِمْۖ وَ ءَاتَيْنَٰهُ مِنَ ٱلْكُنُوزِ مَآ إِنَّ مَفَاتِحَهُۥ لَتَنُوٓأُ بِٱلْعُصْبَةِ أُوْلِی ٱلْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُۥ قَوْمُهُۥ لاَ تَفْرَحْۖ إِنَّ ٱللَّهَ لاَ يُحِبُّ ٱلْفَرِحِينَ :۷۶؛ روایات پیرامون بهت انسان از عنایت الهی در ؛ شأن انسانی که در راه حرمت کرده باشد: وَ مَن يُهَاجِرْ فِی سَبِيلِ ٱللَّهِ يَجِدْ فِی ٱلْأَرْضِ