eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
7 عکس
39 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ خدای متعال در کریم ما را ملتفت به ریشه مسائل و تبیین آن با طرح بحث در و به اینکه منشأ ماده از بحث جزء لا یتجزاء رسید به و سپس با شکافت اتم رسید به ذرات اتم و تا رسید به اینکه در سال ۲۰۱۲ در به این رسیدند که منشأ ماده یک شیء یک بعدی است که از پدید آمده است که البته این هیچ، با متفاوت است و این همان بحث است که می‌گوید: منشأ ماده عالم ورای ماده است؛ مشایعت با قطرات باران: وَ مُشَیعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ، وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ، وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیاحِ، وَ الْمُوَکلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیاهِ، وَ کیلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا. صلوات الله علیه دعای سوم؛ اتصال هر امر به عالم ماورای ماده؛ ذره و عدم قصد توسط محققین آن؛ الاهیون به عالم ورای ماده عالم می‌گویند که در باور فیزیکدان با نگرش فیزیکی‌اش هیچ می‌شود در حالی‌که هیچ نیست بلکه یک حیثیت ورای ماده است؛ وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ :۲۱؛ چیزی در این عالم نیست بلکه ما محاسبه آن را نمی‌دانیم؛ به کار بردن عبارت بی‌شمار برای ستارگان توسط برخی به علت عدم علم به محاسبه آن بوده وگرنه در بی‌شمار نیست و محاسبه دارد؛ جایی است که اصل هر چیزی آنجاست؛ «بقدر معلوم» یعنی اندازه آن مشخص است؛ وَ عِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَآ إِلاَّ هُوَۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِی ٱلْبَرِّ وَ ٱلْبَحْرِۚ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَٰبٍ مُّبِينٍ :۵۹؛ در آیه که کلید عالم غیب است را خدا می‌داند که به علیهم‌السلام خود آموخته است؛ رد بر نظر در مورد و و قطع ارتباط با این عالم؛ امر به سؤال صلی‌الله علیه وآله وسلم از رسولان قبلی: وَ سْـَٔلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلْنَا مِن دُونِ ٱلرَّحْمَٰنِ ءَالِهَةً يُعْبَدُونَ :۴۵؛ انتقال فلسفه و علوم از به و نوع پوشش اساتید غربی با و که عبا به شنل و عمامه به کلاه مندیل دار که شبیه تحت‌الحنک عمامه است تبدیل شد چون این علوم از به ایشان رسید؛ جریان که با محاسبات هندسی که از مسلمین گرفته بود مالیات مردم را محاسبه می‌کرد و چون مردم به این کار آگاهی نداشتند این کار پاپ را می‌دانستند و به او پاپ شیطان می‌گفتند؛ محاسبه داشتن همه عالم؛ بیشتر بودن تعداد اتم‌های یک حبه قند از تمام دانه‌های شن کره زمین که هر کدام از این‌ها طول موج و انا الحق خودش را دارد که نه تقابل و نه تداخل با شیء دیگر ندارد چنان لطف او شامل هر تن است که هر بنده گوید خدای من است علی‌السویه بودن به همه‌چیز؛ روایات دال بر کم و زیاد شدن عمر انسان بر اثر برخی امور مربوط به است که مربوط به علم ملائکه است نه ؛ رقم تمام محاسبات در لیله قدر زده می‌شود و این یکی از شئون فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است؛ : كان النبي (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) يعظم شأنها و يرفع مكانها، و كان يكنّيها بأمّ أبيها و يحلّها من محبّته محلّا لا يقاربها فيه أحد و لا يوازيها. تألیف ج۱ص۴۳۸؛ یکی از معانی ام ابیها: محاسبه وجود ملکی خود پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم هم در وجود حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها انجام می‌گیرد السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند طوطی طبع شوخ من گر که شکر شکن شود کام زمانه را پر از شکر جان‌فزا کند بلبل نطق من ز یک نغمه عاشقانه‌ای گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند خامه مشک‌سای من گر بنگارد این رقم صفحه روزگار را مملکت ختا کند نظم برد بدین نسق از دم عیسوی سبق خاصه دمی که از مسیحا نفسی ثنا کند
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ مرور مباحث پیرامون لیلة القدر بودن حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها؛ قدر و اندازه داشتن موجودات و موجودات؛ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلْكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلْأَرْضِ وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَ لَمْ يَكُن لَّهُۥ شَرِيكٌ فِی ٱلْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُۥ تَقْدِيرًا :۲؛ تبیین تقدیر در فارسی که به توصیف می‌شود که خارج از مفهوم آن تقدیر در کریم است؛ تقدیر به معنای اندازه‌گیری است که در قرآن کریم این اندازه‌گیری به عناوین مختلف تفسیر شده که گاهی به تقدیر سالیانه با عنوان بیان شده که شب در آن به جهت مخفی و پوشیده بودن آن است که مکنون است در ؛ مانعیت نداشتن ظهور شب قدر در این عالم و تقارن آن با یک شب ولی اینکه به شب نامگذاری شده به معنای وجود آن در شب قدر نیست؛ إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ :۴۹؛ تبیین دو و در قرآن کریم؛ عالم امر به منزلهٔ عالمی است که امور در آن به نحو کلی است؛ تعبیر از عالم امر به : وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ :۲۱؛ وجود اصل هر چیزی در عالم خزائن؛ وجود حساب و کتابها در عالم تقدیر که در همهٔ این‌ها مشخص می‌شود؛ عدم تداخل این مباحث با مبحث بلکه فقط در نهایت بنده تقارن می‌کند با آنچه که تقدیر شده است؛ وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳؛ معلوم بودن همهٔ امور و داشتن همهٔ امور؛ و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰؛ به امر خدا بودن امور و عدم تحول در علم الهی؛ تبیین اینکه علم خدای متعال به مبادی عین علم او به غایات است؛ اللهم إني أسئلك من مشيتك بأمضاها وكل مشيتك ماضية، اللهم وأسئلك بمشيتك كلها ج۹۷ص۳۷۰؛ تبیین علم الهی و ماضیه الهی؛ وَ اَسْعَدَهُ عَلى ذلِكَ الْقَضاَّءُ ؛ معلوم شدن علم الهی بر سال به سال؛ مردم یکی از شئون ولی الهی است؛ یکی از از شئون ولی الهی این است که دارد: وَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَسْتَ مُرْسَلاًۚ قُلْ كَفَیٰ بِٱللَّهِ شَهِيدَاۢ بَيْنِی وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُۥ عِلْمُ ٱلْكِتَٰبِ :۴۳؛ کتاب قرآن نازلهٔ علم خدای متعال است: بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِی لَيْلَةِ ٱلْقَدْرِ :۱؛ علم خدای متعال از جانب خدای متعال به ولی خودش داده می‌شود که این حیثیت همان لیلة القدر است که این حیثیت در نهایت می‌کند با شب زمانی لیلة القدر نه اینکه خود آن حیثیتی شب قدر باشد و در این حیثیت لیلة القدر تمام ملائکه و نازل می‌شوند: تَنَزَّلُ ٱلْمَلَٰٓئِكَةُ وَ ٱلرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ :۴؛ وجود حیثیات مختلف و و در انسان؛ در حیثیت لیلة القدر سه شأن واقع می‌شود: ولی خدا، قرآن کریم، ملائکه؛ وصف برخی از ملائکه در کلام صلوات الله علیه: وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْیا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ خطبه۱ ای برون از وَهْم و قال و قیل من خاک بر فرق من و تمثیل من علیه‌السلام الهی را برای یک سال می‌گیرد و به ملائکه در حیثیت لیلة القدر می‌دهد که خود این حیثیت لیلة القدری یک از شئون سلام‌الله‌علیها گاهی در بر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم نازل می‌شده و گاهی به‌خاطر وجود علیه‌السلام بر شانه پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم سجده حضرت طولانی می‌شده است: خرج علینا رسول الله(ص)فی احدی صلاتی العشی: الظهر او العصر و هو حامل احد ابنیه الحسن او الحسین فتقدم رسول الله(ص)فوضعه عند قدمه الیمنی فسجد رسول الله(ص) سجدة اطالها قال ابی: فرفعت راسی من بین الناس فاذا رسول الله(ص)ساجد و اذا الغلام راکب علی ظهره فعدت فسجدت فلما انصرف رسول الله(ص)قال الناس: یا رسول الله لقد سجدت فی صلاتک هذه سجدة ما کنت تسجدها، افشی ء امرت به او کان یوحی
شذرات المعارف
شب بیست و سوم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۷ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده.» ص۳۹۹ از مهم‌ترین امور در مقام تعلیم و تعلم برای دانش‌آموز وقوف به خود است و به این ظرفیت (= توانستن) ایمان داشته باشد؛ استعداد انسان در جلوه‌گری از افق خود در صورت همراهی درست با معلم و استاد خویش؛ تبیین سلسله روایات غضب الهی بر و تحت بودن ملائکه نسبت به که شدهٔ خداست: وباسناده مرفوعا إلى جابر بن يزيد الجعفي قال : قال أبوجعفر محمد بن علي الباقر علیهماالسلام: يا جابر كان الله ولا شئ غيره ولا معلوم ولا مجهول ، فأول ما ابتدأ من خلق خلقه أن خلق محمدا صلی‌الله علیه وآله وسلم وخلقنا أهل البيت معه من نوره وعظمته ، فأوقفنا أظلة خضراء بين يديه ، حيث لا سماء ولا أرض ولا مكان ولا ليل ولا نهار ولا شمس ولا قمر يفصل نورنا من نور ربنا كشعاع الشمس من الشمس ، نسبح الله تعالى ونقدسه ونحمده ونعبده حق عبادته. ثم بدا لله تعالى عزوجل أن يخلق المكان فخلقه ز وكتب على المكان : لا إله إلا الله ، محمد رسول الله ، علي اميرالمؤمنين ووصيه ، به أيدته ونصرته ، ثم خلق الله العرش فكتب على سرادقات العرش مثل ذلك ، ثم خلق الله السماوات فكتب على أطرافها مثل ذلك ، ثم خلق الجنة والنار فكتب عليها مثل ذلك ، ثم خلق الملائكة وأسكنهم السمآء ثم تراءى لهم الله تعالى وأخذ عليهم الميثاق له بالربوبية ولمحمد (صلی‌الله علیه وآله وسلم) بالنبوة ولعلي علیه‌السلام بالولاية ، فاضطربت فرائص الملائكة ، فسخط الله على الملائكة واحتجب عنهم فلاذوا بالعرش سبع سنين يستجيرون الله من سخطه ويقرون بما أخذ عليهم ، ويسألونه الرضا فرضي عنهم بعدما أقروا بذلك وأسكنهم بذلك الا قرار السمآء واختصهم لنفسه واختارهم لعبادته ، ثم أمر الله تعالى أنوارنا أن تسبح فسبحت ، فسبحوا بتسبيحنا ولولا تسبيح أنوارنا ما دروا كيف يسبحون الله ولا كيف يقدسونه. ج۲۵صص۱۷-۱۸؛ پناه بردن ملائکه به (که به معنای ظهور خدای متعال است) که ملائکه به واسطهٔ ظهور قدرت الهی در انسان کامل تخت إشراف و سیطرهٔ یکی از صفات انسان کامل است؛ جمع بین عدم به مقام انسانیت و بین شأن داشتن مخلوق و مصنوع خدای متعال؛ آفت خودمحدودبینی و کوته‌بینی خود و در نتیجه کوتاه کردن خود «و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده.» از اینکه انسان به خود نرسد؛ در انسان و تلاش در جهت رسیدن به کمال وجودی خویش و رسیدن به نتایج بالاتر از مقدار خوف در انسان خائف من خَس بی سر و پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد اعم بودن منشأ خوف از یا فقدان یک امر؛ وهم منشأ خوف بی‌جا است و بیهودگی فعالیت در اثر این امر؛ خوف بر اثر و منشأ واقعی و رسیدن به بیش از آنچه که انسان خائف در تصور داشت «و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده.» تبیین چرایی امنیت الهی بیش از مقدار خوف انسان خائف؛ وجود شأنی در انسان که منشأ ظهور صفات الهی بشود رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت انسان؛ إِنِّی جَاعِلٌ فِی ٱلْأَرْضِ خَلِيفَةً :۳۰؛ خلقت هرآنچه در آسمان‌ها و زمین است برای انسان: تَرَوْا۟ أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ مَا فِی ٱلْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُۥ ظَٰهِرَةً وَ بَاطِنَةًۗ وَ مِنَ ٱلنَّاسِ مَن يُجَٰدِلُ فِی ٱللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لاَ هُدًی وَ لاَ كِتَٰبٍ مُّنِيرٍ علیه‌السلام:۲۰؛ عدم تصور از آنچه در آسمان‌ها و زمین است ته که ناخوانده‌ای علم سماوات ته که نابرده‌ای ره در خرابات ته که سود و زیان خود ندانی به یاران کی رسی هیهات هیهات حکمت وجود کلیدهای نزد خدای متعال برای باز کردن و رسیدن انسان : وَ عِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَآ إِلاَّ هُوَۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِی ٱلْبَرِّ وَ ٱلْبَحْرِۚ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَٰبٍ مُّبِينٍ :۵۹؛ در قرآن کریم: إِنَّ قَٰرُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَیٰ فَبَغَیٰ عَلَيْهِمْۖ وَ ءَاتَيْنَٰهُ مِنَ ٱلْكُنُوزِ مَآ إِنَّ مَفَاتِحَهُۥ لَتَنُوٓأُ بِٱلْعُصْبَةِ أُوْلِی ٱلْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُۥ قَوْمُهُۥ لاَ تَفْرَحْۖ إِنَّ ٱللَّهَ لاَ يُحِبُّ ٱلْفَرِحِينَ :۷۶؛ روایات پیرامون بهت انسان از عنایت الهی در ؛ شأن انسانی که در راه حرمت کرده باشد: وَ مَن يُهَاجِرْ فِی سَبِيلِ ٱللَّهِ يَجِدْ فِی ٱلْأَرْضِ