eitaa logo
شذرات المعارف
1.2هزار دنبال‌کننده
6 عکس
40 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک یابن رسول الله مواجه شدن در به دادن به جای پیش از اسلام لزوم حکمت در تکرار سلام سنت اکرم صلی‌الله علیه وآله در تکرار سلام چرایی تکرار سلام در زیارات مختلف بیان مرحوم درباره تکرار سلام به وقوف بر شئون مختلف شخص به ظهور رسیدن شئون به مقام یا به مقام شخصیت عجیب مجلسی اول که از کملین بوده‌اند چهار تا پنج کمل در امامیه ۱) ۲) شهرت حاجت دادن دو تن از علما به واسطه یک شب تا صبح خدمت به ایشان ( ابن فهد حلی و مرحوم شیخ محمد ) ۳) ۴) مجلسی اول ۵) سید رد بودن مجلسی اول از سوی خود ایشان و پسرشان دو شرح فارسی و عربی مجلسی اول بر کتاب بیان مرحوم مجلسی از پدر بزرگوار خویش جریانی از مجلسی اول و خدمت علیه‌السلام ج۵صص۴۵۰-۴۵۲ به من فرمود پیر راه بینی مسیح آسا دمی خلوت گزینی که از جهل چهل سالت رهاند اگر با دل نشینی اربعینی شبان وادی دل صد هزارش ید بیضا بود در آستینی سلیمان حشمتان ملک عرفان کجا باشند محتاج نگینی بنازم ملک درویشی که آنجا بود قارون گدای خوشه‌چینی نروید لاله از هر کوهساری نخیزد سبزه از هر سرزمینی برو وحدت اگر ز اهل نیازی بکش پیوسته ناز نازنینی دیوان غزل ۵۹ از یار نیاز ندیده کسی جز عشوه و ناز ندیده کسی گویند بسوز و بساز ولی این سوز و گداز ندیده کسی یک ساعت جور ترا بر من در عمر دراز ندیده کسی باز آگه اینهمه دوری را از محرم راز ندیده کسی جز لطف و نوازش دلجوئی از بنده نواز ندیده کسی دیوان غزل۳۰ مقام و عشق ورزیدن ایشان به حضرت علیه‌السلام خواب از آخوند خراسانی و فرمایش ایشان در مورد مقام سیدالشهداء علیه‌السلام جریانی از ذاکر با اخلاص اهل‌بیت علیهم‌السلام جناب آقای صاحب مجموعه شعر لطف خاص به خدمتگزاران دستگاه سیدالشهداء علیه‌السلام باید از عمق جان و سوز و گداز شاعر در خلوت باید باشد توسل به امام زمان علیه‌السلام ای شمع جهان افروز بیا وی شاهد عالم سوز بیا ای مهر سپهر قلمرو غیب شد روز ظهور و بروز بیا ای طائر سعد فرخ رخ امروز توئی فیروز بیا روزم از شب تیره تر است ای خود شب ما را روز بیا عمریست گذشته به نادانی ای علم و ادب آموز بیا شد گلشن عمر خزان از غم ای باد خوش نوروز بیا دیوان غزل۱ مهر تو رسانده بماه مرا وز چه بذروۀ جاه مرا افسوس که طالع تیرۀ من بنشاند به خاک سیاه مرا عمری بدرش بردیم پناه نگرفت دمی به پناه مرا در رهگذرش چون خاک شدم بگذشت و نکرد نگاه مرا چون گرد دویدم در عقبش بگذشت و گذاشت براه مرا سوزانده مرا چندانکه نماند جز شعلۀ ناله و آه مرا من سوختۀ تو و مفتقرم دیگر مستان بگناه مرا دیوان غزل ۷ شب دوم صفرالمظفر ۱۴۴۶ ۱۴۰۳٫۵٫۱۶ آیت‌الله https://eitaa.com/akhavan133
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير.» ج۱ص۱۵۴ مضر و سرطان‌گونهٔ در انسان؛ برخی صفات مقدار کم آن ضرر ندارد ولی اگر زیاد بشود مهلک است مثل ؛ ضرورت رعایت حد و حدود خودباوری و در انسان؛ باور تا اندازه‌ای که انسان در جنبه نباشد لازم است یعنی باشد که بر اساس علل و به مطلوب خودش می‌رسد در غیر اینصورت اگر خودباوری بی‌جا باشد است یعنی خود را بی‌جا بزرگ می‌انگارد که این سبب محرومیت شخص می‌شود؛ رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ ص۳۷۳؛ این رحم الله است علی‌الظاهر نه یعنی خدا بر کسی است که اندازه خودش را می‌داند؛ بررسی مفهوم خاص و عام در روایات؛ یعنی طرد و ملعون یعنی مطرود؛ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ‌ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةً الْآكِلَ زَادَهُ وَحْدَهُ وَ النَّائِمَ فِي بَيْتٍ وَحْدَهُ وَ الرَّاكِبَ فِي الْفَلَاةِ وَحْدَهُ‌ ج۲ص۲۷۷؛ معنای ملعون بودن کسی‌که تنها برود و تنها کند این است که خودش را از رحمت دور کرده است؛ کسی‌که (=اندازه) خودش را نمی‌داند از رحمت دور است؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله ؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ ؛ مرعوب نشدن به کثرت و ضابطه‌مندی فقیه در این مسئله؛ سر جای خود نشستن خیلی مهم است خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير.» انسان در خودبزرگ‌بینی؛ انسان هر اندازه داشته باشد کم است زیرا علم بیشتر موارد را به انسان بیشتر نشان می‌دهد و هرچه زیادتر بداند بیشتر به جهل خود پی می‌برد؛ دوره درس مرحوم آیت‌الله (صاحب ) در مبحث هفتاد سال طول کشید؛ فرمایشی از مرحوم آیت‌الله درباره اینکه چرا به سر دارد در حالی‌که برخی چیزها را نمی‌داند: (عمامه کهیر من این نشانه ابن است که من یک چیزهایی را می‌دانم نه اینکه همه‌چیز را می‌دانم)؛ همه‌چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده‌اند مواجهه انسان در خود با عجایبی که باد و بود انسان را می‌ریزد؛ مرحوم که از اوحدی فحول علمای است که نقل کرده کفاشی را در در دیدم که از من اعلم بود؛ حکم به در ؛ عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) ـ في حديث ـ قال: كلّ شيء نظيف حتّى تعلم أنه قذر، فإذا علمت فقد قذر، و ما لم تعلم فليس عليك ج۳ص۴۶۷؛ عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: الماء كله طاهر حتى تعلم أنه قذر ج۱ص۱۴۲؛ اصالت حمل عمل مومن به احسن وجه خرده بینانند در عالم بسی واقفند از کار و بار هر کسی نقلی از در برخورد با اولیای خدا؛ جریانی از شیخ بهائی در مدت در بلاد (= ) که امروزه شامل و و می‌شود؛ زندگی بدوی و بودن مردم بلاد شامات سابق؛ وصف هنر که از چند یک کشور ساخت؛ وجود ها ها و ذکر آن در کتاب و اهل خاص در بلاد شامات؛ کتاب علمی بودن شیخ بهایی گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده‌ای بگیری، مردی به بزرگی از علما که بزرگان به دیدن او می‌رفتند به واسطه نگهداری یک شب از یک شخص بیچاره؛ انسان برای خدا کار کند اصلا به حساب نمی‌آید عارفانِ رُخ تو جمله ظَلومند و جَهول این ظلومیّ‌ و جهولی‌، سَر و سودای‌ من است خمینی ظلوم به زیر پا گذاشتن و به فراموشی هر کار خیری که کرده است؛ جریانی از مجلس خصوصی مرحوم آیت‌الله و بحث از و ضبط لفظ ستاره ؛ کتاب حاکم در علم کتب مرحوم است؛ (جدا) فِی حَدِیثِ الْقِبْلَةِ: ضَعِ الْجَدْیَ قَفَاکَ وَصَلِّ ». الْجَدْیُ - بالفتح فالسکون -: نجم إلی جنب القطب تعرف به القبلة، ویقال له: « جَدْیُ الفرقد » و قیل: هو الْجُدَیّ مصغرا، و الأول أعرف.
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ج۱ص۱۵۴ شأن در انسان و تشجیع و ترهیب خود بر اثر حدیث نفس؛ اتکاء به نفس قسمی از حدیث نفس است؛ افراط در حدیث نفس و لزوم کنترل آن برای رسیدن به حد کمال؛ خود انسان با حدیث نفس مربی درونی خود است که مثلاً خودش را و تشویق و ترغیب می‌کند؛ رسیدن انسان با درونی و حدیث نفس؛ بسیاری از شعرا ازمقوله حدیث نفس برای رسیدن به کمال در امور است ای بخت سرکش! تنگش به بَر کش گه جام زر کش، گه لعل دل‌خواه ادامهٔ حدیث نفس در انسان تا وقتی‌که به امری در انسان هست؛ تغییر و زائل شدن در انسان با راهنمایی اشتباه توسط دیگران؛ و در انسان مطابق آن امری است که در او بزرگ و با عظمت است؛ از راه‌های به انسان ساخت برای انسان است؛ به جوامع بشری برای ارائه الگوهای کاذب که غیر از هوی و هوس چیزی نیستند تا مبادا سراغ الگوهای درست بروند؛ هر آنچه که انسان بدان داشت خودبه‌خود و به صورت قهری از آن اثر گرفته و مقابلش کوتاه می‌آید؛ نهی امام علیه‌السلام در این فقره از دل دادن به عالمی که اهل است که او الگوهای کاذب برای انسان می‌سازد و انسان را خودش می‌کند و از می‌ماند؛ جریان رقاصی که نزد مرحوم (فرزند شهید ) آمده بود؛ تجزیه‌اش ایرادی ندارد مرده‌شور ترکیبت را ببرند؛ کسی‌که در دلش بود یعنی بالاترین همّ اوست؛ دل دادن به محب دنیا سبب اثرپذیری و دلدادگی مثل او به دنیا می‌شود؛ عالم اهل دنیا به اهل دنیا نبودن سبب باد دادن تظاهر به مریدش می‌شود؛ باز داشتن از راه خدا و بیرون آوردن خدا از دل توسط عالم محب دنیا با گرفتن مناجات با خدا از انسان؛ دلدادگی به دنیا ولو نیست ولی سبب باز ماندن از سایر کمالات می‌شود؛ بودن مرحوم میرزا اسماعیل (که از اساس کوره‌های آجرپزی داشتند) و جریانی از مراجعه شخصی به ایشان و پیشنهاد سود بیشتر در کار کوره‌پزی و کلام مرحوم دولابی به وی؛ چگونگی پدید آمدن گودهای بسیار بر اثر آجرپزی در ؛ دوران ساخت‌وساز تهران در دوره و پدید آمدن چاله‌های بسیار در اطراف تهران و پر کردن آن‌ها با تدبیر «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» قطاع طریق بودن مفتون به دنیا؛ کنار رفتن مناجات با خدا سبب سیاهی دل می‌شود؛ اثر در انسان؛ نهی از پرسش از و خدا از عالم مفتون به دنیا؛ فرق خدایی که عالم مفتون به دنیا می‌گوید با خدایی که معرفی می‌کند؛ نقلی از آقا شیخ از پدرش مرحوم ؛ شیعیان ؛ جمعیت بیشتر هندوستان نسبت به شیعیان و ؛ تضعیف شیعیان هندوستان توسط صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ساقیا بده جامی، زان شراب روحانی تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را آن‌چنان برافشانم، کز طلب خجل مانی بی‌وفا نگار من، می‌کند به کار من خنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانی ما ز دوست غیر از دوست، مقصدی نمی‌خواهیم حور و جنت ای زاهد! بر تو باد ارزانی ما سیه گلیمان را جز بلا نمی‌شاید بر دل بهائی نه هر بلا که بتوانی یابن الحسن یابن الحسن ۲۸محرم۱۴۴۵ ۲۴مرداد۱۴۰۲ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام [فایل صوتی از ابتدا ناقص است] لزوم بودن مطلب هنگام نقل؛ معرفی کتاب تألیف مرحوم که به زبان است؛ هنر بودن نگارش فقه به فارسی و متداول بودن تألیف فقه فارسی در سده‌های گذشته و اشکال بر عیب دانستن تألیف کتب به زبان فارسی؛ مرحوم محمدتقی ابتدا فارسی نگارش یافت ولی بر اثر اشکال به ایشان کتاب خود را با نام به نگارش کرد؛ مرحوم سید محمدباقر شفتی معروف به دو جلد فارسی دارند؛ عظمت انسانی که واقف به خود است؛ جریانی از در هنگام زیارت در قبرستان و ندایی که از بقعه شنید: می‌رود و به غفلت می‌رود گوش خر بفروش و دیگر گوش خر مقام شیخ بهایی که از به حساب می‌آید؛ دستور کریم در مورد شخص نسبت به خودش: اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا :۱۴؛ جریانی منقول از مرحوم شیخ محمدتقی از کسی که درخواست علم به باطن خود از علیه‌السلام کرده بود؛ هر انسان در جایی است که وقوف به خود پیدا کند که من چی هستم؛ فرمایش مرحوم شیخ محمدتقی جعفری در کنگره بزرگداشت ایشان در مورد یکی از اساتید خودشان در اشرف به نام آشیخ در مورد کسی‌که از ایشان کسی در حرم مولا علیه‌السلام استفتایی کرده بود که بالای صفحه عناوین و القاب بسیاری نوشته بوده یک چند به کودکی به استاد شدیم یک چند به استادی خود شاد شدیم پایان سخن شنو که ما را چه رسید از خاک در آمدیم و بر باد شدیم چون شب قدر از همه مستور شد لاجرم، از پای تا سر نور شد اسم اعظم، چون که کس نشناسدش سروری بر کل اسما باشدش تا تو نیز از خلق پنهانی همی لیلةالقدری و اسم اعظمی یکی از معانی لیلة القدر یعنی شأن و رتبتی است که انسان در آن واقع است؛ تبیین مسأله: لیله قدر ما آیا با لیله قدر علیه‌السلام یکی است یا نه؟؛ ما با فرج علیه‌السلام یکی است یا نه؟؛ منشأ برخی اشتباهات در تفسیر یا مبنی بر اینکه به خواب بیننده یا مکاشفه کننده گفتند: فلان سال فرج واقع می‌شود و فرج امام زمان علیه‌السلام در آن سال نمی‌شود زیرا این او بوده نه : أَسْأَلُكَ یَا اللَّهُ وَ أَسْأَلُكَ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَرَجَنَا بِفَرَجِهِمْ ج۹۵ص۲۴؛ رحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ ص۳۷۳؛ آیا لیله قدر ما با لیله قدر معصوم علیه‌السلام می‌شود مقارن بشود یا نه؟؛ وقتی آدم فهمید چه کاره است می‌نشیند سر جای خودش و اینکه آدم بنشیند سر جای خودش خیلی مهم است؛ جریانی از تصرف شیخ بهایی در ملا سلیمان که از او تقاضای پست و مسئولیت می‌کرد؛ از عنایات خاص سلام‌الله‌علیها این است که حضرت عنایت کنند جایگاه و قدر خودش را بشناسد صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای ز عشقت دلم زنده مهدی دین به مهر تو پاینده مهدی مهر خاور به مهر جمالت از افق می‌زند خنده مهدی عیسی ار مرده را زنده می‌کرد صد چو عیسی کنی زنده مهدی ای امید ناامیدان در کجایی غرق خون شد قلب ما، داد از جدایی یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن انبیا را تویی رهنما تو اولیا را تویی نور دیده یادگار شه لافتایی بر خسان خط باطل کشیده خود به کوی وصال تو ای گل دل چونان غنچه جامه دریده با خیال تو و قد سروت قامت سر عاشق خمیده تا کند رو به سوی تو پرواز دل به ببر چون کبوتر تپیده عاشق منتظر در پی تو، بس شماتت ز دشمن شنیده خیز و بر فاطمه مرهم آور مرهمی بر دل آن شهیده یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن صبر کن یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته مهدی‌ات با شیشه دارو و درمان خواهد آمد صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهرا السلام علیک و علی آل بیتک الطیبین الطاهرین و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته فاطمیه سال ۱۳۹۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ بحث در آیات قرآنی در شأن فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و اینکه یکی از شئون سلام‌الله‌علیها در قرآن بنابر روایات بودن حضرتشان است؛ آیا لیلة القدر مرتبهٔ زمانی است یعنی در این موجود است اعم از اینکه ما بدان علم داشته باشیم یا نه؟ که برخی روایات بدین معنا ناظر است؛ یا اینکه غرض آن شأن و مرتبه‌ای است که انسان به قدر خود وقوف پیدا کند؟؛ و یا اینکه هر دو مطلب با هم تقارن دارد؟؛ جلسه قبل بیان شد که بنا بر نظر برخی بزرگان مثل و غیره لیلة القدر آن شأنی است که انسان در حال، در نفس الأمر، دارد و بدان شأن خود وقوف پیدا کند که این مهم است؛ انسان اگر بهانه تراشی را کنار بگذارد می‌فهمد که چه کاره است ولی این مسأله مشکل است: بَلِ ٱلْإِنسَٰنُ عَلَیٰ نَفْسِهِۦ بَصِيرَةٌ (۱۴) وَ لَوْ أَلْقَیٰ مَعَاذِيرَهُ :۱۵؛ یکی از شئون همین است که می‌فهمی چه کاره هستی؛ ٱقْرَأْ كِتَٰبَكَ كَفَیٰ بِنَفْسِكَ ٱلْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا :۱۴؛ "اقرأ کتابک" به یک معنا در مورد قیامت است که در آن وقت می‌فهمی چه کاره‌ای و به یک معنا اگر کسی در این عالم به شأن خود وقوف پیدا کند قیامت شخصی او به پا شده است؛ تبیین اینکه اینقدر با انسان بازی می‌کند که کسی به راحتی نمی‌فهمد چه کاره است؛ اگر کسی متوجه شد که چه کاره است به لیلة القدر وجودی خودش رسیده است که این خودش شأنی پوشیده است و این یکی از عنایات حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است که به شخص رسیده است تبیین معنای دیگری در باب لیلة القدر؛ مطلب با کردن آن متفاوت است؛ بین علما مشهور است: الحفظ و الذکاء لا یجتمعان؛ در کسی که هم حفظش قوی است و هم در ایشان قوی است را می‌گویند همانند و در معاصرین مرحوم آیت‌الله شیخ محمد حسین اصفهانی ( )؛ از امور پوشیده بر ما این است که: علت اینکه انسان گاهی چندین بار یک مطلب علمی را می‌خواند و نمی‌فهمد ولی بعد از برهه‌ای همان مطلب را می‌فهمد چیست؟ برخی علت را و برخی و برخی سلسله‌ای از و را دخیل می‌دانند؛ فیوضاتی جریان پیدا می‌کند که وقتش است خودت را متصل به آن‌ها کنی: رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن يُصِيبَكُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا حدیث ۲۱۲۳۴؛ تبیین مطلب با مثالی در باب اشتغال؛ از بلاهای دوره ما دنبال میز گشتن بسیاری از افراد برای است؛ کلامی از مرحوم آشیخ : یکی دو سه بار در مسائل بهت لبخند می‌زنه، از این لبخند را گرفتی، موفق می‌شوی و می‌روی جلو، اگر این لبخند را نگرفتی تا آخر عمر تو بدو، آن بدو؛ این مسأله مذکور را می‌گویند؛ تبیین توفیق به معنای وفق شرایط و علل و اسباب با انسان؛ در مسائل و گاهی علل و شرایط فراهم است که همان توفیق است؛ وصف مرحوم آیت‌الله میرزا ملقب به ؛ برخی اساتید در استدلال خود در مباحث خود گاهی به نظریات در مرحوم آمیرزا مهدی آشتیانی استدلال می‌کردند؛ مرحوم آمیرزا مهدی آشتیانی گاهی در مباحث معنوی در حالی‌که پشب دست خود می‌زدند، می‌گفتند: «افسوس من خام می‌میرم.» ساقیا یک جرعه‌ای زان آبِ آتش‌گون که من در میانِ پُختگانِ عشقِ او خامم هنوز علت افسوس خوردن آمیرزا مهدی آشتیانی از زبان خودشان؛ انسان وقتی بخواهد کاری را نکند هزار می‌آورد؛ روی طنابش ارزن پهن کرده است ؛ إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ حدیث ۲۱۲۳۴؛ یکی از بی‌شمار علت می‌تواند انسان را از کاری باز بدارد که ما به آن‌ها علم نداریم و نقل جریانی در این مسأله من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم منسوب به اینکه یک سلسله علل و عوامل باید محقق بشود تا انسان در برهه‌ای از زمان به مطلبی برسد، آیا این برهه مال همین انسان است یا نه؟ و تبیین این مطلب با مثال؛ هر کسی یک فلز وجودی دارد که اگر مناسب با فلز وجودی خودش شخصی را مثلاً برای علم‌آموزی در حوزه پیدا نکند، به جایی نمی‌رسد، که شرایطی مثل استاد و شاگرد و غیره دارد که یکی از شرایط فلز وجودی شخص زمان خودش است؛ نقل کلام کسی در مورد به‌عنوان قرن ؛ بحث زمان در میان
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ فضائل و مناقب سلام الله علیها و لیلة القدری حضرتشان؛ چیستی در بیان و مرحوم آیت‌الله شیخ محمد علی به اینکه لیلة القدر شأن و مرتبه‌ای که انسان به جایگاه خود واقف می‌شود و معنای دیگر لیلة القدر به عنوان و وقتی که انسان به جایگاه ‌و شأن خود می‌رسد دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند بحث و تبیین اینکه آیا شب قدر هر انسانی همان شب قدر عالم خلقت هست؟ یا اینکه شب قدر یک جنبهٔ خلقی دارد که در عالم وجود است و یک جنبهٔ شخصی دارد که مربوط به آدمیان است؟ بحث و برای تقریب مطلب؛ سْأَلُكَ یَا اللَّهُ وَ أَسْأَلُكَ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَرَجَنَا بِفَرَجِهِمْ ج۹۵ص۲۴؛ ما با فرج علیه‌السلام یکی است یا نه؟؛ منشأ برخی اشتباهات در تفسیر یا مبنی بر اینکه به خواب بیننده یا مکاشفه کننده گفتند: فلان سال فرج واقع می‌شود و فرج امام زمان علیه‌السلام در آن سال نمی‌شود؛ تفاوت و و اینکه قدر شخصی جلوه‌ای از قدر خلقی است؛ : َ وَ عِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَآ إِلاَّ هُوَۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِی ٱلْبَرِّ وَ ٱلْبَحْرِۚ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَٰبٍ مُّبِينٍ :۵۹؛ ؛ مذمت در کریم: يَعْلَمُونَ ظَٰهِرًا مِّنَ ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ ٱلْأَخِرَةِ هُمْ غَٰفِلُونَ :۷؛ فهم انحصاری از و عدم فهم حیات دنیا به مفهوم و فحوای آیه؛ بنابر اینکه تعلیق کلام به وصف مشعر به علیت است، انحصار علم به ظاهر معلوم می‌کند که از علم به باطن دنیا غافلند؛ إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ (۸۲) فَسُبْحَٰنَ ٱلَّذِی بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ :۸۳؛ الهی و در دست بودن هر چیز به دست خدای متعال؛ ملکوت آن دنباله‌ای است که از این عالم متصل شده است به ؛ مطلبی پیرامون صنعتی از صنایع بودن و چگونگی استفاده از این صنعت؛ تحت تأثیر است و از نظر صنعت شعر حافظ بسیار قوی است و بسیار لطیف است ولی به پای شعر خواجوی کرمانی نمی‌رسد ولی شعر خواجوی کرمانی با اینکه گاهی زمخت است ولی خود حافظ در مبهوت خواجوی کرمانی است و بیش از صد غزل حافظ استقبال از خواجوی کرمانی است اینهمه مستی ما مستی مستی دگرست وین همه هستی ما هستی هستی دگرست چرایی ارزش والای بر علیه‌السلام به علت اتصال به اشک علیه‌السلام؛ جریانی از یکی از اهالی از شاگردان مرحوم آقای و وصف ایشان از و روضه‌خوانی بر سیدالشهداء علیه‌السلام من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم منسوب به بحثی از و تمثیل به بازی حباب بازی و لطافت پوستهٔ محاط بر اطراف عالم که موقعی می‌ترکد؛ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِذَا ٱلشَّمْسُ كُوِّرَتْ (۱) وَ إِذَا ٱلنُّجُومُ ٱنكَدَرَتْ :۲؛ فضای عالم تحت ارادهٔ جناب علیه‌السلام است و وقتی جناب علیه‌السلام در بدمد آن فشار متناسب پوسته اطراف زمین به هم خورده و عالم به هم می‌خورد؛ يَوْمَ نَطْوِی ٱلسَّمَآءَ كَطَیِّ ٱلسِّجِلِّ لِلْكُتُبِۚ كَمَا بَدَأْنَآ أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُۥۚ وَعْدًا عَلَيْنَآۚ إِنَّا كُنَّا فَٰعِلِينَ :۱۰۴؛ تحت ارادهٔ جناب میکائیل بودن خلائق برای دریافت ؛ جناب میکائیل در عالم ملکوت است و از عالم ملکوت، را تدبیر می‌کند: فَٱلْمُدَبِّرَٰتِ أَمْرًا :۵؛ یادکرد به عظمت جناب در قرآن به‌عنوان متصدی به طریق و جناب میکائیل که متصدی است وهر دو در عالم ملکوت هستند و از عالم ملکوت عالم ملک را تدبیر می‌کنند که خود ایشان همگی ( جناب جبرئیل و جناب میکائیل و جناب