#زیارت_عاشورا السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک یابن رسول الله #سلام #تهیت مواجه شدن در #اسلام به #سلام دادن به جای #حیاکم_الله پیش از اسلام لزوم حکمت در تکرار سلام سنت #پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله در تکرار سلام چرایی تکرار سلام در زیارات مختلف بیان مرحوم #مجلسی_اول درباره تکرار سلام به وقوف بر شئون مختلف شخص به ظهور رسیدن شئون به مقام #علم یا به مقام #کشف شخصیت عجیب مجلسی اول که از کملین بوده‌اند چهار تا پنج کمل در امامیه ۱) #سیدبن_طاووس ۲) #ابن_فهدحلی شهرت حاجت دادن دو تن از علما به واسطه یک شب تا صبح خدمت به ایشان ( ابن فهد حلی و مرحوم شیخ محمد #بهاری ) ۳) #شیخ_بهائی ۴) مجلسی اول ۵) سید #بحرالعلوم رد #صوفی بودن مجلسی اول از سوی خود ایشان و پسرشان دو شرح فارسی و عربی مجلسی اول بر کتاب #من_لا_یحضره_الفیقه بیان مرحوم مجلسی از پدر بزرگوار خویش جریانی از مجلسی اول و #تشرف خدمت #امام_زمان علیه‌السلام #روضة_المتقین ج۵صص۴۵۰-۴۵۲ به من فرمود پیر راه بینی مسیح آسا دمی خلوت گزینی که از جهل چهل سالت رهاند اگر با دل نشینی اربعینی شبان وادی دل صد هزارش ید بیضا بود در آستینی سلیمان حشمتان ملک عرفان کجا باشند محتاج نگینی بنازم ملک درویشی که آنجا بود قارون گدای خوشه‌چینی نروید لاله از هر کوهساری نخیزد سبزه از هر سرزمینی برو وحدت اگر ز اهل نیازی بکش پیوسته ناز نازنینی دیوان #وحدت_کرمانشاهی غزل ۵۹ از یار نیاز ندیده کسی جز عشوه و ناز ندیده کسی گویند بسوز و بساز ولی این سوز و گداز ندیده کسی یک ساعت جور ترا بر من در عمر دراز ندیده کسی باز آگه اینهمه دوری را از محرم راز ندیده کسی جز لطف و نوازش دلجوئی از بنده نواز ندیده کسی دیوان #کمپانی غزل۳۰ مقام #آخوندخراسانی و عشق ورزیدن ایشان به #زیارت حضرت #سیدالشهداء علیه‌السلام خواب از آخوند خراسانی و فرمایش ایشان در مورد مقام سیدالشهداء علیه‌السلام جریانی از ذاکر با اخلاص اهل‌بیت علیهم‌السلام جناب آقای #ذاکری صاحب مجموعه شعر #گلزاراشرفی لطف خاص به خدمتگزاران دستگاه سیدالشهداء علیه‌السلام #شعر باید از عمق جان و سوز و گداز شاعر در خلوت باید باشد توسل به امام زمان علیه‌السلام ای شمع جهان افروز بیا وی شاهد عالم سوز بیا ای مهر سپهر قلمرو غیب شد روز ظهور و بروز بیا ای طائر سعد فرخ رخ امروز توئی فیروز بیا روزم از شب تیره تر است ای خود شب ما را روز بیا عمریست گذشته به نادانی ای علم و ادب آموز بیا شد گلشن عمر خزان از غم ای باد خوش نوروز بیا دیوان #کمپانی غزل۱ مهر تو رسانده بماه مرا وز چه بذروۀ جاه مرا افسوس که طالع تیرۀ من بنشاند به خاک سیاه مرا عمری بدرش بردیم پناه نگرفت دمی به پناه مرا در رهگذرش چون خاک شدم بگذشت و نکرد نگاه مرا چون گرد دویدم در عقبش بگذشت و گذاشت براه مرا سوزانده مرا چندانکه نماند جز شعلۀ ناله و آه مرا من سوختۀ تو و مفتقرم دیگر مستان بگناه مرا دیوان #کمپانی غزل ۷ شب دوم صفرالمظفر ۱۴۴۶ ۱۴۰۳٫۵٫۱۶ #شیخ_عباس_اخوان https://t.me/akavan110 https://eitaa.com/akavan110

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم #حدیث_اولی_الالباب خطابات حضرت #امام_کاظم علیه‌السلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، وكن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» #بحارالأنوار ج۱ص۱۵۴ اهمیت فقره تکان دهنده مذکور؛ از #علم و #دانش انسان اندازه‌ای از آن که به درد انسان می‌خورد این است که با آن راه خدا را برود و واقف به #وظایف خودش باشد که این علم #ضروری ایجاد بیچارگی معمولاً برای انسان نمی‌کند؛ قسمی از علم که #فضل و زیادتی است که گاهی سبب بدبختی می‌شود؛ وظایف انسان نسبت به علم #توحید و #نبوت و #معاد و ملزومات آن‌ها تا انسان با آن‌ها چارچوب فکری برای خود فراهم کند؛ قسم علمی که #فضائل برای انسان است مثل زیورآلات است؛ دلشکستگی و آه و ناله دیگران در پی #تفاخر به #زیور در شخص صاحب مکنت؛ #مخفی کردن فضائل خود در بیان #ملای_رومی: کار من اینست که کاریم نیست عاشقم از عشق تو عاریم نیست تا که مرا شیر غمت صید کرد جز که همین شیر شکاریم نیست در تک این بحر چه خوش گوهری که مثل موج قراریم نیست باده‌ات از کوه سکونت برد عیب مکن زان که وقاریم نیست می‌کشم از مصر شکر سوی روم گر چه شتربان و قطاریم نیست گر چه ندارم به جهان سروری دردسر بیهده باریم نیست #دیوان_شمس خطرات #جلوه کردن بی‌جا در مسائل #مادی و #معنوی از قهقهه بیجاست ای کبک دری کز خون شاهین کندت رنگین چنگال عقابی را #وحدت_کرمانشاهی مکاشفه‌ای از مرحوم میرزا اسماعیل #دولابی؛ کلامکم نور #جامعه_کبیره؛ خطر جلوه در محضر #اولیای_الهی در حالی‌که این #اولیا مخفی هستند که ثمره شوم آن #دشمنی خدا با انسان است که نه دیگر #دنیا و نه #آخرت شخص درست می‌شود: «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك» ای هشام بپرهیز از اینکه در محضر اولیای من #تکبر کنی و جلوی او خودت را بالا ببری؛ #استطاله کش دادن علمی است که به جلوه‌نمایی در دارایی مازاد است؛ از #حق_عالم این است که در محضرش ذکر نظرات دیگران را نکنی و دیگر اینکه #سوال بسیار و مکرر از او نکنی: عن أبي عبدالله علیه‌السلام قال : كان علي علیه‌السلام يقول: إنّ من حق العالم أن لا تكثر عليه السؤال، و لا تجر بثوبه، و إذا دخلت عليه و عنده قوم فسلم عليهم جميعا، و خصه بالتحية دونهم، و اجلس بين يديه، و لاتجلس خلفه، و لا تغمز بعينيك، و لا تشر بيدك، و لا تكثر من قول قال فلان و قال فلان خلافا لقوله، و لا تضجر بطول صحبته، فإنما مثل العالم مثل النخلة ينتظر بها متى يسقط عليك منها شئ، والعالم أعظم أجرا من الصائم القائم الغازي في سبيل الله، و إذا مات العالم ثلم في الاسلام ثلمة لايسدها شئ إلى يوم القيامة #بحارالأنوار ج۲ص۴۳؛ در مقام استطاله شخص می‌خواهد بگوید که من یک کسی هستم «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك و لا آخرتك» #مقت عبارت از #کینه_ورزی است که که خدا با شخصی که بر ولی از اولیایش تکبر ورزد کینه‌توزی می‌کند و او را تحقیر کرده و دشمن او می‌شود که بعد از این دشمنی خدا نه ثمری از #دنیا شخص می‌برد و نه از #آخرت خود؛ اینکه کسی مورد روایت مذکور را حصر در #معصومین علیهم‌السلام اسلام کند هم‌خوانی با روایاتی که می‌فرمایند برخی اولیای من مخفی هستند ندارد؛ مقام علمی و معنوی مرحومان محمدحسین بن محمدرحیم رازی ایوان‌کیفی حائری اصفهانی معروف به #صاحب_فصول ( #الفصول_الغرویة_فی_الاصول_الفقهیة) و برادرش محمدتقی رازی نجفی اصفهانی مولف #هدایة_المسترشدین ( #هدایة_المسترشدین_فی_شرح_معالم_الدین)؛ جریانی منقول از #آقانجفی (صاحب فصول) در مورد ارتباط با یکی اولیای الهی؛ جریان #تشرف #ملاقاسم_رشتی در #تخت_فولاد اصفهان #دارالسلام تألیف شیخ #محمودعراقی_میثمی صص۴۸۵-۴۹۰؛ در #سلوک به علم #کیمیا #زادالمسافر می‌گویند؛ یا محمد یا علی یا فاطمة یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان رفت دلم همچو گوی، در خم چوگان دوست وه که ز من برگرفت، رفت به قربان دوست نی متصوّر مراست خوبتر از صورتش ماه برآرد اگر سر ز گریبان دوست بر سر سودای دوست گر برود سر ز دست پای نخواهم کشید از سر میدان دوست من نه به خود گشته‌ام فتنهٔ آن روی و موی فتنهٔ جان و دل است نرگس فتّان دوست ذره صفت تا به چرخ، رقص‌کنان می‌روم گر دهدم پرتوی، مهر درخشان دوست گر به علاج دلم آمده‌ای ای طبیب درد دلم را بجوی، چاره ز درمان دوست #شاطرعباس_صبوحی یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن السلام علیک حین تقوم و تقعد السلام علیک حین ترکع و تسجد السلام علیک حین تهلل و تکبر السلام علیک حین تحمد و تستغفر

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام میلاد امام رضا علیه‌السلام 00:00 معرفت #امام معصوم صلوات الله علیه از حیث #معرفت_ملکی و بشری و #معرفت_حقی و مَلَکی؛ ذو ابعاد بودن معصوم صلوات الله علیه و جلوات وی در عوالم مختلف و بالاتر بودن حقیقت مَلَکی و حقی معصوم علیه‌السلام از عوالم؛ محال بودن وقوف به #ذات_معصوم علیه‌السلام 01:30 توضیحاتی پیرامون کتاب مستطاب #بصائر_الدرجات تألیف #سعد_بن_عبدالله_اشعری_قمی و #مختصر_البصائر به کوشش شیخ #حسن_بن_سلیمان_حلی 02:20 روایتی پیرامون معرفت امام علیه‌السلام: عَنْ كَامِلٍ التَّمَّارِ، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام ذَاتَ يَوْمٍ، فَقَالَ لِي: «يَا كَامِلُ اجْعَلُوا لَنَا رَبّاً نَئُوبُ إِلَيْهِ، وَ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ». قَالَ: فَقُلْتُ: نَجْعَلُ لَكُمْ رَبّاً تَئُوبُونَ إِلَيْهِ وَ نَقُولُ فِيكُمْ مَا شِئْنَا؟ قَالَ: فَاسْتَوَى جَالِساً، فَقَالَ: «مَا عَسَى أَنْ تَقُولُوا، وَ اللَّهِ مَا خَرَجَ إِلَيْكُمْ مِنْ عِلْمِنَا إِلَّا أَلفاً غَيْرَ مَعْطُوفَةٍ» مختصر البصائر ص۱۸۸؛ اعتبار روایت مذکور نزد علمای بزرگی همچون مرحوم #علامه_امینی در #الغدیر ج۷ص۳۴ 03:30 تذکر #امام_صادق علیه‌السلام به راوی همه گفته‌اند و نگفته شد ز کتاب فضل تو یک الف #فؤادکرمانی 05:00 عوض شدن #معرفت در هنگام پیدایش بُعد جدید و مثالی از #ریاضیات در این جهت 07:00 سؤال راوی از امام علیه‌السلام پیرامون میزان #علم_امام علیه‌السلام 10:25 فرمایش #امام_عسکری صلوات الله علیه پیرامون دستگیری از #حضرت_موسی علیه‌السلام: فَالْكَلِیمُ أُلْبِسَ حُلَّةَ الِاصْطِفَاءِ لِمَا عَهِدْنَا مِنْهُ الْوَفَاءَ وروح القدس في جنان الصاقورة ذاق من حدائقنا الباكورة #بحارالأنوار ج۷۵ص۳۷۸؛ 11:20 سوال راوی پیرامون میزان علم امام‌ علیه‌السلام و بی‌انتها بودن علم امام علیه‌السلام 14:00 قطره ز اوصاف بحر هرچه بگوید خطاست #فؤادکرمانی 14:16 جریاناتی پیرامون #ولایتعهدی و سفر و عزیمت و تبعید حضرت #امام_رضا علیه‌السلام توسط #مأمون به #طوس؛ ضعف در #امام_شناسی مردم دوران امام رضا علیه‌السلام؛ اختلاف مردم در امر #امامت و خطبهٔ حضرت رضا علیه‌السلام در #مرو پیرامون امام علیه‌السلام: فَمَنْ ذَا الَّذِي يَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ أَوْ يُمْكِنُهُ اخْتِيَارُهُ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ‌ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ وَ أَقَرَّتْ بِالْعَجْزِ وَ التَّقْصِيرِ وَ كَيْفَ يُوصَفُ بِكُلِّهِ أَوْ يُنْعَتُ بِكُنْهِهِ أَوْ يُفْهَمُ شَيْ‌ءٌ مِنْ أَمْرِهِ أَوْ يُوجَدُ مَنْ يَقُومُ مَقَامَهُ وَ يُغْنِي غِنَاهُ لَا كَيْفَ وَ أَنَّى وَ هُوَ بِحَيْثُ النَّجْمُ مِنْ يَدِ الْمُتَنَاوِلِينَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِينَ فَأَيْنَ الِاخْتِيَارُ مِنْ هَذَا وَ أَيْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أَيْنَ يُوجَدُ مِثْلُ هَذَا #الکافی ج۱ص۲۰۱ 20:50 طلب اتصال و #رفاقت با امام علیه‌السلام در دعای #ندبه: صِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ وُصْلَهً تُؤَدِّی إِلَی مُرَافَقَهِ سَلَفِهِ نمود #دوست در ضمن جریان #تشرف #ملاقاسم_رشتی در #تخت_فولاد اصفهان #دارالسلام تألیف شیخ #محمودعراقی_میثمی صص۴۸۵-۴۹۰؛ در #سلوک به علم #کیمیا #زادالمسافر می‌گویند؛ یا محمد یا علی یا فاطمة یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی؛ صفت خاک‌نشینی مولا #امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه: سَمِحٌ سَخِیٌّ بَهِیٌّ بُهْلُولٌ زَكِیٌّ أَبْطَحِیٌّ رَضِیٌّ #بحارالأنوار ج۴۵ص۱۳۹ خاک‌نشینان عشق بی مدد جبرئیل هر نفسی می‌کنند سیر سماوات را #وحدت_کرمانشاهی 28:30 ساده‌ترین دوستی در میان ائمه اطهار علیهم‌السلام دوستی با #امام_رضا علیه‌السلام است؛ جریان مکاشفه مرحوم آیت‌الله شیخ #حسنعلی_نخودکی اصفهانی از عنایت امام رضا علیه‌السلام به زوار خودشان؛ وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ #الکهف:۱۸ 30:56 خوابی از مرحوم #محدث_نوری از عنایت امام رضا علیه‌السلام ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم