eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
7 عکس
39 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
🔉سخنرانی 🎤 آیت الله شیخ عباس اخوان ✅️شب هشتم صفرالمظفر ۱۴۴۶ قمری 🎪هیئت عزیزم حسین علیه السلام
السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره و الوتر الموتور اهمیت بحث و اندازه شناسی/ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ :۴۹/تبیین معنای تقدیر به اندازه/ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا :۲/ بغیر حساب یعنی اندازه نشده/ خدای متعال به غایات مثل علمش است به بدایات/کمی علم انسان نسبت به امور: وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا :۸۵/ نقلی از یکی از پزشکان پیرامون عدم زمان برای مردم/ تقدیر امر بی حساب و کتاب نیست/وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا :۲؛ همه مخلوقات اندازه‌ای دارند و هیچ مخلوقی همچون علیهم‌السلام عظمت ندارد و عدم علم ما به عظمت ایشان: قطره ز اوصاف بحر هر چه بگويد خطاست‏ دیوان ص۳۵۱/نقلی از آقای / حال انسان است که تا به چیزی نرسیده آن را باور نمی‌کند/ کلامی منسوب به : کاش یک‌بار به دنیا می‌آمدیم، تجربه می‌کردیم، می‌مردیم، یک‌بار دیگر می‌آمدیم و از این تجربه‌ها استفاده می‌کردیم/ وصف ما از حضرات معصومین به اندازه خودمان است/ وصف خدای متعال از صلوات‌الله‌علیه: یا رسول الله تو را نشناخت مگر من و و من را نشناخت مگر تو و علی و علی را نشناخت مگر من و تو نزول می‌کند که دست ما را بگیرد نه اینکه ما بالا برویم و به او برسیم/ جریانی از عنایت علیه‌السلام به مرحوم شیخ (از معتدل و صاحب کتاب و اهمیت آن در ) / عشق مرحوم بحرانی به اشرف و عوض شدن وصیت خود مبنی بر دفن در نجف به جای در آخر عمر بشکست چو این صدف در این بحر دیدم در وادی نجف بود وصفش ز خرد سئوال کردم آن بر در این سخن خزف بود شایسته بزم حضرت حق زان گشت که تحفه التحف بود شمشاد قدش به گلشن قدس زیبنده و راست چون الف بود پشتش چو به بندگی دو تا شد آن حرف الف چو حرف با شد مفتی شهر که می‌دیدمش از منع شراب روز و شب ورد زبان مساله لا و لن است دیدمش دوش که در کوی خرابات، خراب بی‌خود و بی‌خرد و بی‌خبر از خویشتن است چون سبو تا بخورد باده، سرا پا شکم است چون قدح تا بزند شیشه، سراسر دهن است گفتمش کان همه ناموس کجا رفت و چه شد گفت خشت سر خم شیشه تقوی شکن است نتیجه اینکه معنای والوتر الموتور این است که: حسین تو تکی! کسی در افق وجودی تو نیست. خواست آن خم همه یک‌جا نوشد غیرت آورد که تنها نوشد خشت را از سر آن خم برداشت قدمی از پی مردم برداشت خاک هم باده از آن خم نوشید که در او خون شهیدان جوشید مرحوم (از دوستان استاد) آنی که تنهایی مال کربلاست حسین است، دو تا ندارد، یک کربلاست و یک حسین، مابقی را خودش برده.... اندازه‌ها را خودش می‌داند... سربریدهٔ وادی تقدیر حسین است و بس. قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (۱۰۵)... وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ (۱۰۷)وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ(۱۰۸) سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ :۱۰۹ فرمایشی از مرحوم علامه در مورد انتظار از آجرهای صحن و سرای حضرات معصومین علیهم السلام تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت از سمک تا به سما کش کشش لیلا برد من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد همه یاران به سر راه تو بودیم ولی غم روی تو مرا دید و ز من یغما برد همه دلباخته بودیم و هراسان که غمت همه را پشت سر انداخت، مرا تنها برد علامه هرجا که به سوی تو می‌بینم یک جا همه روی تو می‌بینم طغرای صحیفۀ هستی را در طرۀ موی تو می‌بینم از صبح ازل تا شام ابد یک نعمه ز هوی تو می‌بینم نبود عجب ار خم گردون را سرشار سبوی تو می‌بینم دیوان غزل۲۸ نقلی مستقیم از مرحوم آیت‌الله و شخصی دیگر از شاگردان مرحوم / لزوم انجام و داشتن / عدم اطلاع انسان از آینده‌اش شیخی پس صد چله پی دختر ترسا آن کرد، از او غیرت دین بیشترم نیست جریانی از مرحوم حاج آقا / جریانی از جوانی.../نقلی از نمازگزاری در نماز جماعت مرحوم آیت‌الله / نقلی دیگر از مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی از برخورد با شخصی مست و تقاضای روضه صلوات الله علیه شب هشتم صفرالمظفر ۱۴۴۶ ۱۴۰۳٫۵٫۲۲ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ در این آیات مبارکات خدای متعال به بندگان خود و و می‌دهد که غیر از مباحث است؛ بینش به معلوم؛ اگر بحث از نباشد مباحث و یا هیچ ثمره‌ای ندارد یا ثمره کمی دارد؛ انسان باید بداند که بینش و نگرش و و می‌تواند انسان را در مسیر موفق بدارد؛ نبود بینش صحیح در مذکور در روایت: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِینِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ کَیْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لَا أَدْرِی فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَی قَدْرِ الْعَقْلِ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ فِی جَزِیرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ خَضْرَاءَ نَضِرَةٍ کَثِیرَةِ الشَّجَرِ ظَاهِرَةِ الْمَاءِ وَ إِنَّ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ مَرَّ بِهِ فَقَالَ یَا رَبِّ أَرِنِی ثَوَابَ عَبْدِکَ هَذَا فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالَی ذَلِکَ فَاسْتَقَلَّهُ الْمَلَکُ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنِ اصْحَبْهُ فَأَتَاهُ الْمَلَکُ فِی صُورَةِ إِنْسِیٍّ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِی مَکَانُکَ وَ عِبَادَتُکَ فِی هَذَا الْمَکَانِ فَأَتَیْتُکَ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَکَ فَکَانَ مَعَهُ یَوْمَهُ ذَلِکَ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ لَهُ الْمَلَکُ إِنَّ مَکَانَکَ لَنَزِهٌ وَ مَا یَصْلُحُ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ إِنَّ لِمَکَانِنَا هَذَا عَیْباً فَقَالَ لَهُ وَ مَا هُوَ قَالَ لَیْسَ لِرَبِّنَا بَهِیمَةٌ فَلَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَیْنَاهُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنَّ هَذَا الْحَشِیشَ یَضِیعُ فَقَالَ لَهُ ذَلِکَ الْمَلَکُ وَ مَا لِرَبِّکَ حِمَارٌ فَقَالَ لَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا کَانَ یَضِیعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِیشِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَی قَدْرِ عَقْلِهِ. ج۱ص۱۲؛ از بیش از شش هزار آیات کریم حدود پانصد آیه پیرامون است و مابقی پیرامون مباحث معارفی است؛ عدم ثمره از بدون باور به ؛ روایتی پیرامون طعنه شخصی به پیرامون علیه‌السلام و پاسخ عباس بن عبدالمطلب به او؛ اهمیت باور توحیدی؛ انسانی که نگرش توحیدی دارد هم فرق دارد با دیگران؛ فرمایش علیه‌السلام هنگام تیر خوردن به گلوی جناب علیه‌السلام: تلقى الدم بكفيه فلما امتلأتا رمى بالدم نحو السماء ثم قال: هون على ما نزل بي إنه بعين الله ص۶۱؛ به سیدالشهداء علیه‌السلام: فنودي من الهواء: «دعه يا حسين، فإنّ له مرضعا في الجنّة» تألیف: ج۲ص۱۶۴؛ در الهی دیدن خود در علیه‌السلام: وَ ٱصْنَعِ ٱلْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا وَ لاَ تُخَٰطِبْنِی فِی ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓا۟ۚ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ علیه‌السلام:۳۷؛ خطاب به : أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ يَرَیٰ :۱۴؛ بینش دادن آیات قرآن به انسان برای و عدم فایدهٔ بدون آدم سازی؛ تشکیل سمیناری در سال ۱۹۸۶م در در با حضور دانشمندان برجسته‌ای مثل و برخی آخوندهای فراری پیرامون اینکه چرا نمی‌میرد؟!؛ بررسی مسأله نهادینه شدن (=از بین رفتن روح این ادیان و ماندن ظاهر) به جز شیعه در سمینار تلاویو و نتیجه‌گیری سمینار به اینکه تا شیعه (صلوات الله علیه) را دارد نمی‌میرد و باید حسین را از شیعه بگیریم!؛ سمینار دیگری پس از چند سال و نتیجه دیگر اینکه علاوه بر حسین، شیعه زنده به است و باید (صلوات الله علیه) را از شیعه بگیریم!؛ سمینار سوم پیرامون شیعه و اینکه عامل سوم نمردن شیعه (صلوات الله علیه) است؛ علت حمله به ها جریانی برون‌مرزی است تا بساط شیعه از بین برود؛ و با امام مهدی علیه‌السلام؛ دو در دستگاه سیدالشهداء و امام زمان علیهماالسلام و یک عمل در دستگاه امام صادق علیه‌السلام؛ چگونه منتهی شدن به و مشکل ها در این جهت که قائل به دو خدایی خوبی و بدی شدند؛ ماه‌های و و تا آخر هرکدام الاهه‌های مکتب زردشتی‌گری است و قرار دادن این‌ها به عنوان ماه‌های سال از دورهٔ که ماقبل آن
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ فضائل و مناقب سلام الله علیها و لیلة القدری حضرتشان؛ چیستی در بیان و مرحوم آیت‌الله شیخ محمد علی به اینکه لیلة القدر شأن و مرتبه‌ای که انسان به جایگاه خود واقف می‌شود و معنای دیگر لیلة القدر به عنوان و وقتی که انسان به جایگاه ‌و شأن خود می‌رسد دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند بحث و تبیین اینکه آیا شب قدر هر انسانی همان شب قدر عالم خلقت هست؟ یا اینکه شب قدر یک جنبهٔ خلقی دارد که در عالم وجود است و یک جنبهٔ شخصی دارد که مربوط به آدمیان است؟ بحث و برای تقریب مطلب؛ سْأَلُكَ یَا اللَّهُ وَ أَسْأَلُكَ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَرَجَنَا بِفَرَجِهِمْ ج۹۵ص۲۴؛ ما با فرج علیه‌السلام یکی است یا نه؟؛ منشأ برخی اشتباهات در تفسیر یا مبنی بر اینکه به خواب بیننده یا مکاشفه کننده گفتند: فلان سال فرج واقع می‌شود و فرج امام زمان علیه‌السلام در آن سال نمی‌شود؛ تفاوت و و اینکه قدر شخصی جلوه‌ای از قدر خلقی است؛ : َ وَ عِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَآ إِلاَّ هُوَۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِی ٱلْبَرِّ وَ ٱلْبَحْرِۚ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَٰبٍ مُّبِينٍ :۵۹؛ ؛ مذمت در کریم: يَعْلَمُونَ ظَٰهِرًا مِّنَ ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ ٱلْأَخِرَةِ هُمْ غَٰفِلُونَ :۷؛ فهم انحصاری از و عدم فهم حیات دنیا به مفهوم و فحوای آیه؛ بنابر اینکه تعلیق کلام به وصف مشعر به علیت است، انحصار علم به ظاهر معلوم می‌کند که از علم به باطن دنیا غافلند؛ إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ (۸۲) فَسُبْحَٰنَ ٱلَّذِی بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ :۸۳؛ الهی و در دست بودن هر چیز به دست خدای متعال؛ ملکوت آن دنباله‌ای است که از این عالم متصل شده است به ؛ مطلبی پیرامون صنعتی از صنایع بودن و چگونگی استفاده از این صنعت؛ تحت تأثیر است و از نظر صنعت شعر حافظ بسیار قوی است و بسیار لطیف است ولی به پای شعر خواجوی کرمانی نمی‌رسد ولی شعر خواجوی کرمانی با اینکه گاهی زمخت است ولی خود حافظ در مبهوت خواجوی کرمانی است و بیش از صد غزل حافظ استقبال از خواجوی کرمانی است اینهمه مستی ما مستی مستی دگرست وین همه هستی ما هستی هستی دگرست چرایی ارزش والای بر علیه‌السلام به علت اتصال به اشک علیه‌السلام؛ جریانی از یکی از اهالی از شاگردان مرحوم آقای و وصف ایشان از و روضه‌خوانی بر سیدالشهداء علیه‌السلام من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم منسوب به بحثی از و تمثیل به بازی حباب بازی و لطافت پوستهٔ محاط بر اطراف عالم که موقعی می‌ترکد؛ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِذَا ٱلشَّمْسُ كُوِّرَتْ (۱) وَ إِذَا ٱلنُّجُومُ ٱنكَدَرَتْ :۲؛ فضای عالم تحت ارادهٔ جناب علیه‌السلام است و وقتی جناب علیه‌السلام در بدمد آن فشار متناسب پوسته اطراف زمین به هم خورده و عالم به هم می‌خورد؛ يَوْمَ نَطْوِی ٱلسَّمَآءَ كَطَیِّ ٱلسِّجِلِّ لِلْكُتُبِۚ كَمَا بَدَأْنَآ أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُۥۚ وَعْدًا عَلَيْنَآۚ إِنَّا كُنَّا فَٰعِلِينَ :۱۰۴؛ تحت ارادهٔ جناب میکائیل بودن خلائق برای دریافت ؛ جناب میکائیل در عالم ملکوت است و از عالم ملکوت، را تدبیر می‌کند: فَٱلْمُدَبِّرَٰتِ أَمْرًا :۵؛ یادکرد به عظمت جناب در قرآن به‌عنوان متصدی به طریق و جناب میکائیل که متصدی است وهر دو در عالم ملکوت هستند و از عالم ملکوت عالم ملک را تدبیر می‌کنند که خود ایشان همگی ( جناب جبرئیل و جناب میکائیل و جناب
شذرات المعارف
شب اول فاطمیه دوم ۱۴ دی ۱۴۰۰ https://eitaa.com/akavan110
فَلَمَّا أَسْلَمَ حَمْزَةُ عَرَفَتْ قُرَيْشٌ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ عَزَّ وَامْتَنَعَ، وَأَنَّ حَمْزَةَ سَيَمْنَعُهُ، فَكَفُّوا عَنْ بَعْضِ مَا كَانُوا يَنَالُونَ [4] مِنْهُ. تألیف ج۱صص۲۹۱-۲۹۲ وصف حال حاجی و های منحصر به فرد ایشان و روضه‌خوانی حاجی سراج در محضر مرحوم آیت‌الله و فرمایش مرحوم خوانساری پیرامون روضه‌خوانی حاجی سراج: به نظرم که کربلا را به ایشان نشان داده‌اند؛ گذر حاجی سراج از بازار و گریه ایشان؛ مدح صفت غیرت؛ لزوم دفاع سلام الله علیها از امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه؛ عدم حرمت نگه‌داری در حمله‌کنندگان به بیت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها: لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ :۱۰؛ مسلم بودن هجوم به بیت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در حتی در آثار علمای معاصر مثل (۱۲۹۱-۱۳۷۲ش) در کتاب ؛ نقل مستقیم استاد از برخورد یکی از علمای عرب با عبدالفتاح عبدالمقصود مصری در و سپس در اشرف و نکردن عبدالفتاح عبدالمقصود و اینکه گفته: من مورخ منصف هستم و شیعه نیستم؛ های فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها: فَأَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام حَتَّی دَخَلَ عَلَی فَاطِمَةَ علیها السلام وَ هِیَ لَا تُفِیقُ مِنَ الْبُكَاءِ وَ لَا یَنْفَعُ فِیهَا الْعَزَاءُ فَلَمَّا رَأَتْهُ سَكَنَتْ هُنَیْئَةً لَهُ فَقَالَ لَهَا یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله إِنَّ شُیُوخَ الْمَدِینَةِ یَسْأَلُونِّی أَنْ أَسْأَلَكِ إِمَّا أَنْ تَبْكِینَ أَبَاكِ لَیْلًا وَ إِمَّا نَهَاراً فَقَالَتْ یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا أَقَلَّ مَكْثِی بَیْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِیبِی مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا أَسْكُتُ لَیْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِی رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله فَقَالَ لَهَا عَلِیٌّ علیه السلام افْعَلِی یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ مَا بَدَا لَكِ ثُمَّ إِنَّهُ بَنَی لَهَا بَیْتاً فِی الْبَقِیعِ نَازِحاً عَنِ الْمَدِینَةِ یُسَمَّی بَیْتَ الْأَحْزَانِ وَ كَانَتْ إِذَا أَصْبَحَتْ قَدَّمَتِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیهما السلام أَمَامَهَا وَ خَرَجَتْ إِلَی الْبَقِیعِ بَاكِیَةً فَلَا تَزَالُ بَیْنَ الْقُبُورِ بَاكِیَةً فَإِذَا جَاءَ اللَّیْلُ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِلَیْهَا وَ سَاقَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ إِلَی مَنْزِلِهَا ج۴۳ص۱۷۷؛ ریشه‌های جریان : وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ ٱنقَلَبْتُمْ عَلَیٰٓ أَعْقَٰبِكُمْۚ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلَیٰ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ ٱللَّهَ شَيْـًٔاۗ وَ سَيَجْزِی ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَ :۱۴۴؛ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها: قال الراوي: فجلست سبعة أيام فلما كان اليوم الثامن خرجت لزيارة قبر أبيها فأقبلت نادبة وهي تعثر في أذيالها وهي لا تبصر شئ من عبرتها ومن تواتر دمعتها حتى دنت من القبر الشريف فأغمي عليها، فتبادرت النسوان إليها فنضحن الماء عليها حتى أفاقت، فلما أفاقت من غشيتها. قالت: رفعت قوتي وخانني جلدي وشمت بي عدوي والكمد قاتلي، يا أبتاه بقيت والهة وحيدة، وحيرانة فريدة، فقد انخمد صوتي وانقطع ظهري، وتنغص عيشي وتكدر دهري، فما أجد يا أبتاه بعدك أنيسا لوحشتي ولا رادا لدمعتي ص۱۶۴؛ مظلومیت امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیهما بنشین در برم ای خانه نشین صورت فاطمه را سیر ببین وصف حال و بیان ایشان پیرامون انحصار بین در امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیهما و انحصار دلدادگی به تمام معنا در بین بین و سلام الله علیهما مصائب فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها امیرالمؤمنین بر بالین فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیهما: ... فبكى علي (عليه السلام)، فجعلت فاطمة (عليها السلام) تأخذ من دموعه و تمسح به وجهها ... تألیف ج۱۵ص۱۱۴ آن یار کز او خانهٔ ما جایِ پَری بود سر تا قدمش چون پَری از عیب بَری بود اوقاتِ خوش آن بود که با دوست به سر رفت باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود حنطني وغسلني وكفنني بالليل وصل علي وادفني بالليل ص۱۸۰ مَا لِي وَقَفْتُ عَلَى اَلْقُبُورِ مُسَلِّماً قَبْرَ اَلْحَبِيبِ فَلَمْ يَرُدَّ جَوَابِي أَ حَبِيبُ مَا لَكَ لاَ تَرُدُّ جَوَابَنَا أَ نَسِيتَ بَعْدِي خُلَّةَ اَلْأَحْبَابِ ج۴۳ص۲۱۷ ما توهمت يا شقيق فؤادي كان هذا مقدرا مكتوبا
شذرات المعارف
سخنرانی #شب_نهم دهه اول محرم الحرام شب #تاسوعا #حضرت_عباس علیه‌السلام آیت‌الله #شیخ_عباس_اخوان ht
هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو ثم جلس عنده وانحنى الحسين على أخيه أبي الفضل ليحمله إلى المخيّم رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو 18:17 جریانی از روضه‌خوانی مرحوم برای جماعت در مجلس و ذکر وقایع روز عاشورا و شهادت حضرت عباس علیه‌السلام از جانب جناب زعفر جنی؛ احترام و علیهم‌السلام و نقلی از سیرهٔ مرحوم آیت‌الله در مورد اینکه صاحب عزای مجلس روضه سلام الله علیها است؛ روضه‌خوان کربلا خود خدای متعال است؛ شخصی که به واسطه روضهٔ سیدالشهداء علیه‌السلام به رسید؛ گریه مثل مادر بچه مرده توسط سیدالشهداء علیه‌السلام بر بالین حضرت عباس علیه‌السلام ناحَ عَلى أَخِيهِ نَوْحَ الثَّكْلى بَلْ النَّبِيُّ فِي الرَّفِيقِ الأَعْلى ص۱۴۷ حجاب شدن جماعت جن بین اسرای کربلا و دشمنان برای محافظت از رویت و اذیت اهل‌بیت علیهم‌السلام 29:33 گریه و زاری و مصیبت سیدالشهداء علیه‌السلام بر بالین حضرت عباس علیه‌السلام؛ : فصار جلده کالقنفذ؛ وصیت حضرت عباس علیه‌السلام به سیدالشهداء علیه‌السلام سوی خیمه مرا مبر که تا زنده‌ام چونکه از دخترت سکینه شرمنده‌ام مصیبت سیدالشهداء علیه‌السلام بر بالین حضرت عباس علیه‌السلام رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو تشجیع جناب زهیر بن قین نسبت به حضرت عباس علیه‌السلام در روز عاشورا و واکنش حضرت عباس علیه‌السلام: وهنا لما سمع أبو الفضل العباس (علیه السلام) كلام زهير وما قصه به عليه، كما في الخبر الأوّل، وكذلك سمع ما قالته له السيّدة زينب (عليها السلام) وحدثته به كما في الخبر الثاني، ثارت غيرته الهاشمية، وتفجّرت همّته العلوية، فتمطى في ركابه حتى قطعه، ثمّ التفت إلى زهير - على الخبر الأول - وقال له وبكل عزم وحزم، وشدّة وصلابة: تشجّعني يا زهير في هذا اليوم! فوالله لأرينّك شيئاً ما رأيته، كما أنه (علیه السلام) التفت إلى اخته عقيلة الرسالة والإمامة السيدة زينب (عليها السلام) وقال لها ما يطمئنها ويشدّ قلبها ويُسكنُ روعها وخوفها. ص۲۴۶؛ حضرت عباس علیه‌السلام ذخیره سیدالشهداء علیه‌السلام: «وقد ادّخره أبوه لينصر ولده الإمام الحسين (علیه السّلام) بمهجته، ويواسيه بنفسه» ص۷۵ داد بر او سمت سقایی تا نیابد سر او سودایی وصف حضرت عباس علیه‌السلام در بیان ملای رومی مشک بدرید و بینداخت دلو غرقه آب آمد سقای من يوم أبو الفضل استجار به الهدى ومن الختومات المجرّبة لتسهيل الحوائج وقضائها، وإنجاحها وإمضائها هو مخاطبة العباس (علیه السّلام) بعدد حروف اسمه (۱۳۳) بما يلي: «يا كاشف الكرب عن وجه أخيه الحسين عليه السلام إكشف كربي بحق أخيك الحسين عليه السلام». ص۷۶ ثم قالوا ولما قتل العباس قال الحسين عليه السلام الآن انكسر ظهري وقلت حيلتي. ج۴۵ص۴۲ آیت‌الله https://eitaa.com/akavan110