eitaa logo
شذرات المعارف
1.2هزار دنبال‌کننده
6 عکس
41 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام لا يكون الرجل مؤمناً حتّى يكون خائفاً راجياً، و لا يكون خائفاً راجياً حتّى يكون عاملاً لما يخاف و يرجو.» ج۱ص۱۵۰ کلام حکیمانه (دانشمند پیش از باستان در ): انسان باید راه درست زندگی کردن را از جهان طبیعت بیاموزد؛ یک سلسله قواعد و قوانینی دارد که خدای متعال به او داده است که اگر حکیمانه به آن‌ها نگریسته شود انسان را راهنمایی به عالم می‌کند چون این قوانین از عالم توحید برخاسته است؛ یکی از قواعد مهم که از طبیعت می‌توان آموخت این است که انسان برای بهره‌وری از سلامت می‌بایست دو مطلب را لحاظ کند: ۱- به نسبت سلامتی خودش امیدوار باشد؛ ۲- نسبت به درست انجام ندادن وظیفه بیمناک باشد؛ بی‌جا از مریضی سبب دائم‌المرض بودن در مسائل روحی است؛ ضرورت مواظبت بر جسم؛ در معنویت هم اگر انسان بی‌جا نگران باشد مبتلا به می‌شود و اگر هیچ نگران نباشد منجر به و بی‌باک شدن می‌شود؛ خوشنودی انسان در صورت انجام دادن وظیفه و ترس انسان به سبب اینکه خدای متعال آیا از او پذیرفته است یا نه. «يا هشام لا يكون الرجل مؤمناً حتّى يكون خائفاً راجياً، و لا يكون خائفاً راجياً حتّى يكون عاملاً لما يخاف و يرجو.» انسان مؤمن نمی‌باشد مگر اینکه و باشد؛ نگرانی نسبت به خود و آن‌چه که بر عهدهٔ انسان است؛ امیدواری به آن‌چه که مورد نظر خداست انجام داده‌ام و امیدوار باشم که بعد از این بتوانم به لطف خدای متعال به وظایف خودم عامل باشم؛ و در انسان مؤمن اگر بر دیگری غلبه کند می‌تواند سبب فساد در انسان بشود؛ روایت دارد که مؤمن تا لحظه مرگش نمی‌داند که مورد لطف خدای متعال هست یا نه. «و لا يكون خائفاً راجياً حتّى يكون عاملاً لما يخاف و يرجو.» تعادل بین خوف و رجا با به آنچه مورد خوف و نگرانی است و آنچه که مورد امیدواری است؛ خوف و رجا عامل موفقیت انسان است اگر در محل خودش رعایت شود؛ اهمیت رعایت محل و موقعیت کردن. «يا هشام قال الله جلّ وعزّ: و عزّتي و جلالي و عظمتي و قدرتي و بهائي و علويّ في مكاني، لا يؤثر عبد هواى على هواه إلّا جعلت الغنى في نفسه، و همّه في آخرته و كففت عليه ضيعته، و ضمنت السماوات و الأرض رزقه، و كنت له من وراء تجارة كلّ تاجر.» مطلب بسیار ریشه‌ای و مهم عبارت فوق؛ دوگونه مواجهه انسان با امور روزمره که برخی با ناله کردن است و برخی با رضا؛ فراتر رفتن از نیازهای روزمره به سبب آرام کردن خود است؛ تلاش برای روز مبادا؛ جریانی پیرزن پولداری که برای روز مبادا گدایی می‌کرد؛ عدم اتمام تأمین دغدغهٔ روز مبادا برای انسان مگر برای اهل و ؛ جریان مریضی که به نوکرش گفت برو حکیم (طبیب) بیاور...؛ روز مبادای متعارف از تأسی به و انسان‌های فهمیده نشأت گرفته است؛ برای روز مبادای متعارف؛ روایتی پیرامون تدبیر در دارایی انسان. «يا هشام قال الله جلّ وعزّ: و عزّتي و جلالي و عظمتي و قدرتي و بهائي و علويّ في مكاني، لا يؤثر عبد هواى على هواه إلّا جعلت الغنى في نفسه، و همّه في آخرته و كففت عليه ضيعته، و ضمنت السماوات و الأرض رزقه، و كنت له من وراء تجارة كلّ تاجر.» یکتائی است ولی معنای التزامی‌اش یکتائی است. اولین بهره و اثر ایثار و زیر پا گذاشتن و رجحان دادن هوای خدای متعال و بی‌نیازی در خود آن شخص است و اینکه آسایش روحی پیدا می‌کند و نگرانی‌های بی‌جایی که دیگران دارند را او ندارد. اثر دیگر این است که و فکر او را در راه قرار می‌گیرد. اثر دیگر این است که خواسته‌های زندگی او کفایت می‌شود؛ خاطره‌ای از مرحوم آیت‌الله صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین کشتی‌شکست‌خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون تپیدهٔ میدان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم، ز قحط آبْ سلیمان کربلا گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا آه از دمی که لشکر اعدا نکرده شرم کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب پنجم رجب المرجب ۱۴۴۴ ۱۴۰۱/۱۱/۶ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير.» ج۱ص۱۵۴ مضر و سرطان‌گونهٔ در انسان؛ برخی صفات مقدار کم آن ضرر ندارد ولی اگر زیاد بشود مهلک است مثل ؛ ضرورت رعایت حد و حدود خودباوری و در انسان؛ باور تا اندازه‌ای که انسان در جنبه نباشد لازم است یعنی باشد که بر اساس علل و به مطلوب خودش می‌رسد در غیر اینصورت اگر خودباوری بی‌جا باشد است یعنی خود را بی‌جا بزرگ می‌انگارد که این سبب محرومیت شخص می‌شود؛ رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ ص۳۷۳؛ این رحم الله است علی‌الظاهر نه یعنی خدا بر کسی است که اندازه خودش را می‌داند؛ بررسی مفهوم خاص و عام در روایات؛ یعنی طرد و ملعون یعنی مطرود؛ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ‌ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةً الْآكِلَ زَادَهُ وَحْدَهُ وَ النَّائِمَ فِي بَيْتٍ وَحْدَهُ وَ الرَّاكِبَ فِي الْفَلَاةِ وَحْدَهُ‌ ج۲ص۲۷۷؛ معنای ملعون بودن کسی‌که تنها برود و تنها کند این است که خودش را از رحمت دور کرده است؛ کسی‌که (=اندازه) خودش را نمی‌داند از رحمت دور است؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله ؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ ؛ مرعوب نشدن به کثرت و ضابطه‌مندی فقیه در این مسئله؛ سر جای خود نشستن خیلی مهم است خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير.» انسان در خودبزرگ‌بینی؛ انسان هر اندازه داشته باشد کم است زیرا علم بیشتر موارد را به انسان بیشتر نشان می‌دهد و هرچه زیادتر بداند بیشتر به جهل خود پی می‌برد؛ دوره درس مرحوم آیت‌الله (صاحب ) در مبحث هفتاد سال طول کشید؛ فرمایشی از مرحوم آیت‌الله درباره اینکه چرا به سر دارد در حالی‌که برخی چیزها را نمی‌داند: (عمامه کهیر من این نشانه ابن است که من یک چیزهایی را می‌دانم نه اینکه همه‌چیز را می‌دانم)؛ همه‌چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده‌اند مواجهه انسان در خود با عجایبی که باد و بود انسان را می‌ریزد؛ مرحوم که از اوحدی فحول علمای است که نقل کرده کفاشی را در در دیدم که از من اعلم بود؛ حکم به در ؛ عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) ـ في حديث ـ قال: كلّ شيء نظيف حتّى تعلم أنه قذر، فإذا علمت فقد قذر، و ما لم تعلم فليس عليك ج۳ص۴۶۷؛ عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: الماء كله طاهر حتى تعلم أنه قذر ج۱ص۱۴۲؛ اصالت حمل عمل مومن به احسن وجه خرده بینانند در عالم بسی واقفند از کار و بار هر کسی نقلی از در برخورد با اولیای خدا؛ جریانی از شیخ بهائی در مدت در بلاد (= ) که امروزه شامل و و می‌شود؛ زندگی بدوی و بودن مردم بلاد شامات سابق؛ وصف هنر که از چند یک کشور ساخت؛ وجود ها ها و ذکر آن در کتاب و اهل خاص در بلاد شامات؛ کتاب علمی بودن شیخ بهایی گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده‌ای بگیری، مردی به بزرگی از علما که بزرگان به دیدن او می‌رفتند به واسطه نگهداری یک شب از یک شخص بیچاره؛ انسان برای خدا کار کند اصلا به حساب نمی‌آید عارفانِ رُخ تو جمله ظَلومند و جَهول این ظلومیّ‌ و جهولی‌، سَر و سودای‌ من است خمینی ظلوم به زیر پا گذاشتن و به فراموشی هر کار خیری که کرده است؛ جریانی از مجلس خصوصی مرحوم آیت‌الله و بحث از و ضبط لفظ ستاره ؛ کتاب حاکم در علم کتب مرحوم است؛ (جدا) فِی حَدِیثِ الْقِبْلَةِ: ضَعِ الْجَدْیَ قَفَاکَ وَصَلِّ ». الْجَدْیُ - بالفتح فالسکون -: نجم إلی جنب القطب تعرف به القبلة، ویقال له: « جَدْیُ الفرقد » و قیل: هو الْجُدَیّ مصغرا، و الأول أعرف.