eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
6 عکس
39 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
شب هفدهم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۲/۲۷ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام احذر هذه الدنيا و احذر أهلها، فإنّ الناس فيها على أربعة أصناف: رجل مترد معانق لهواه.» ص۴۰۰ امکان تقسیم مردم به جهان مختلف و تقسیم علیه‌السلام؛ مهم بودن بسیار ابن فقره از روایت و جریانی از برخورد اول استاد با این فقره؛ یپکرد به عظمت از حدیث اولی الالباب «يا هشام احذر هذه الدنيا و احذر أهلها، فإنّ الناس فيها على أربعة أصناف: رجل مترد معانق لهواه.» بپرهیز از و از که چهار دسته‌اند؛ دسته اول: رجل مترد معانق لهواه؛ مترد از تردی فی البئر آمده است که کنایه از افتادن غافلانه در چاهی که بدون محفظه و دیواره است؛ ضرورت رعایت موجود در هر وادی پس از مشاهده خطر؛ حماقت در مرز جنون در انسانی که خطر را مشاهده کرده و خود را در معرض این خطر با خوشحالی قرار داده است که این شخص که ملاحظهٔ خود را نمی‌کند به قیاس اولویت ملاحظهٔ دیگران را هم نمی‌کند؛ کاربرد بسیار در علوم؛ حال بدتر از حال موضع پیشین شامل کسی است که سقوط کرده و از سقوط خود نیز خوشحال است!؛ جریانی از شخص کلاهبرداری که ورشکسته شده بود و تحت تعقیب هم بود و خوشحال هم بود!؛ با جنبه بسیار بالا بودن آقای حاج غلامعلی میزبان جلسات مرحوم میرزا اسماعیل ؛ جریان منبری بعد از مرحوم دولابی در منزل آقای مصلحی و برخورد با شخصی متوهم بعد از منبر «رجل مترد معانق لهواه» خوش بودن شخص سقوط کننده با مستی ز علائق جسمانی رسوا شده‌ای و نمی‌دانی حذر کن از انسانی که زمین خورده و نابود شده و سقوطش حتمی است و با این حال خوش است!؛ بدتر بودن وضعیت کسی که سقوط کرده و خوش است از مسی که سقوط کرده و بدین حال و کارش را واقف است و جریانی از شخصی در محضر مرحوم آیت‌الله در زمان ؛ و علیهم‌السلام آمده‌اند تا از کسی‌که سقوط کرده ولی خوشحال از این سقوطش نیست دستگیری کنند شب هفدهم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۲/۲۷ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب هجدهم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۲/۲۸ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام احذر هذه الدنيا و احذر أهلها، فإنّ الناس فيها على أربعة أصناف: رجل مترد معانق لهواه. و متعلم متقری كلما ازداد علما ازداد كبرا، يستعلي بقراءته وعلمه على من هو دونه» ص۴۰۰ حذر دادن از و ؛ پستی دنیا و لزوم رفعت داشتن در آن برای آمادگی ورود به عالمی دیگر که لازمه‌اش بلندی و رفعت است؛ أسفل بودن دنیا در ماهیت وجودی خودش و أسفل بودن اهل دنیا؛ حکمت أسفل بودن دنیا به‌عنوان عالم برای شکوفایی امور بالقوه؛ مزرعه بودن دنیا برای شکوفایی استعدادات در : الدنيا مزرعة الاخرة ج۱ص۲۶۷؛ تشبیه ضرورت تکامل در دنیا برای آمادگی در آخرت به رشد جنین در رحم مادر؛ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا :۱۲۵؛ کران و کوران در آخرت به سبب عدم آمادگی تهیه شده در دنیا؛ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ :۲۲؛ شکوفایی و جوانه زدن همچون جوانه زدن در برخی بذرها برای پیدا کردن: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ :۱؛ (افلح) مربوط به اول رشد در این دنیا است نه آخر رشد در جایی دیگر؛ فرمایش صلوات الله علیه پیرامون اینکه اگر کسی یک عملش درست باشد باقی اعمالش را در قیامت من درست می‌کنم؛ تبیین اینکه اول کار است نه آخر کار؛ توسعهٔ به وزان توسعهٔ آسمان: سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ :۲۱؛ وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ :۴۷؛ توسعه در عرض وجود نه در مراتب طولی و عدم اتمام ؛ وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الْمُنْتَهَىٰ :۴۲؛ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ :۱۵۶؛ از کسی‌که مواد مستعده را برای آخرت ندارد بپرهیز؛ الجنس الى الجنس یمیل؛ بدتر بودن با برخی از بدی سم قاتل؛ ترک مجالست با غیر عالم توسط مرحوم در طول سی سال تألیف ؛ تغییر ظاهر و تشبه به ظاهر مذهبی توسط هنگام حضور در ایران برای استفاده‌های علمی؛ تأثیر بالای در انسان «يا هشام احذر هذه الدنيا و احذر أهلها، فإنّ الناس فيها على أربعة أصناف» بپرهیز از دنیا و از اهل دنیا؛ ظهور خودبخود آنچه انسان اهل آن است در اموراتش؛ ظهور مظاهر دنیا در اهل دنیا؛ بدی دنیا گفتن به جهت دست پیدا نکردن بدان!؛ جریانی از و ملاقات با زنی عارفه کنونت که امکان گفتار هست بگو ای برادر به لطف و خوشی که فردا چو پیک اجل در رسید به حکم ضرورت زبان در کشی تشبیه کسانی که ادای ترک دنیا در می‌آورند به کسی که سیگار را ترک کرده است به نرمی ار نبود با عتاب هم شد شد ممدوح بودن به خود برای ترک امری مذموم: أوَّلُ الزُّهدِ التَّزَهُّدُ ص۱۸۹ «رجل مترد معانق لهواه.» آن کسی که غرق شده و به غرق شدن خود غره است مستی ز علائق جسمانی رسوا شده‌ای و نمی‌دانی دستگیری از کسی که غرق شده ولی به غرق شدن خود غره نمی‌باشد؛ و علیهم‌السلام آمده‌اند تا از کسی‌که سقوط کرده ولی خوشحال از این سقوطش نیست دستگیری کنند؛ جریان برخورد علی نبینا و آله و علیه السلام با عده‌ای غافل و فرمایش حضرتشان به ایشان؛ جریان لطیفانهٔ مرحوم آسید مهدی ؛ وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا :۱۰۳؛ مبعوث شدن اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم در میان جماعتی که همه فسادها در میانشان بود؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله پیرامون شخصی که برخی رفتارها را در برخورد و کشیدن اهل معصیت به وظایف دینی داشته است «رجل مترد معانق لهواه.» حذر از کسی که از سقوط خود خوشحال است «و متعلم متقری كلما ازداد علما ازداد كبرا، يستعلي بقراءته وعلمه على من هو دونه» دسته دوم از مردم: برای رشد خود و متعلم برای ؛ مذمت یادگیری برای خودنمایی و «متعلم متقری» غوره نخورده مویز شده «و متعلم متقری كلما ازداد علما ازداد كبرا، يستعلي بقراءته وعلمه على من هو دونه» متعلم متقری و خودنما هرچه که به علمش اضافه شود به خودبزرگ‌بینی و او اضافه می‌شود؛ کلامی از مرحوم آیت‌الله سیدمحمدرضا در واکنش به برخی مستشکلین درس ایشان؛ سؤال در مقابل دیگران برای اینکه بگوید من کسی هستم!؛ لزوم رعایت شأن : وَ قَالَ (علیه السلام) لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ: سَلْ تَفَقُّهاً، وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً؛ فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ، وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ
شذرات المعارف
شب هجدهم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۲/۲۸ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
[الْمُتَعَنِّتَ] شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ. حکمت۳۲۰ ؛ اهمیت کردن قبل از امر دیگر: مَنْ بَدَأَ بِالْكَلاَمِ قَبْلَ اَلسَّلاَمِ فَلاَ تُجِيبُوهُ وَ قَالَ اِبْدَءُوا بِالسَّلاَمِ قَبْلَ اَلْكَلاَمِ فَمَنْ بَدَأَ بِالْكَلاَمِ قَبْلَ اَلسَّلاَمِ فَلاَ تُجِيبُوهُ ج۲ص۶۴۴؛ سیرهٔ مرحوم علامه آملی در پذیرش شاگرد در درس صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان از یار نیاز ندیده کسی جز عشوه و ناز ندیده کسی گویند بسوز و بساز ولی این سوز و گداز ندیده کسی یک ساعت جور ترا بر من در عمر دراز ندیده کسی باز آگه اینهمه دوری را از محرم راز ندیده کسی جز لطف و نوازش و دلجوئی از بنده نواز ندیده کسی این شور و نوای عراقی را در ملک حجاز ندیده کسی جز از لب مفتقرت هرگز این نغمه و ساز ندیده کسی دیوان غزل۳۰ یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن فلاندبنك صباحا و مساء، و لابكين عليك بدل الدموع دما ... و أسرع فرسك شاردا، و إلى خيامك قاصدا، محمحما باكيا. ج۱۰۱صص۲۳۸-۲۴۰ الظليمة الظليمة من امة قتلت ابن بنت نبيها ج۴۴ص۳۰۸ صدای شیهه‌اش را تا شنیدند همه از خیمه‌ها بیرون دویدند تو که آتش بریزی ز سوز سینه بگو از راکب خود با سکینه چو خنجر بر گلوی او نهادند به آن لب تشنه آیا آب دادند هل سقی ابی ام قتل عطشانا حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب هجدهم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۲/۲۸ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب بیستم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۲/۳۰ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام احذر هذه الدنيا و احذر أهلها، فإنّ الناس فيها على أربعة أصناف: رجل مترد معانق لهواه. و متعلم متقری كلما ازداد علما ازداد كبرا، يستعلي بقراءته و علمه على من هو دونه» ص۴۰۰ توصیف در چهار دسته؛ دستهٔ دوم: طالبان و ؛ دانش‌اندوزی به جهت واقعیت علوم یا در پی چیز دیگری؛ واقعیت علوم کشف است که به حضرت و باور توحیدی منتهی می‌شود؛ علت اینکه علوم تجربی گاهی در خدمت قرار می‌گیرند سیر علوم پیرامون خواص و عوارض و آثار موجودات نه حقیقت وجودی آن‌ها است؛ انحصار منتهی شدن حقیقت به مبدأ تعالی؛ اَلَلَّهُمَّ اَرِنِی الْاَشْیَاءَ کَمَا هِیَ ج۱۴ص۱۰-۱۱؛ تفاوت رویت اشیاء با بینش ما و با انگونه که اشیاء هستند؛ رسیدن به با خود علم با توجه کردن به ماهیات و حقایق علوم و رسیدن به تقوا با امر بیرون از علم؛ با علم و دانش و مثالی در این جهت از مرحوم علامه آملی در برخورد با شخصی مدعی علم و دانش و اظهار شکل در علم و استشهاد به قول مرحوم خواجه ؛ در قم (حضرات آیات و و کوه کمره‌ای)؛ چهار سال زندانی بودن مرحوم آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری در زندان انگلیس‌ها در بر اثر اسیر شدن در جنگ موسوم به در آزادسازی ؛ تذکر دیپلماسی به عراق به‌منظور یادآوری استقلال عراق از استعمار با فتوای مراجع شیعه ایرانی مثل مرحوم آیت‌الله شیخ (میرزای دوم)؛ عده‌ای از در ثوره عشرین همچون شهادت فرزند مرحوم آیت‌الله و اسارت برخی از علما مثل اسارت چهارساله مرحوم آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری؛ تدریس مرحوم آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری به سرهنگ انگلیسی در زندان از باب وظیفه شرعی؛ تفاوت تکریم و تحقیر توسط استاد و استادنما به نسبت متعلم؛ لزوم حذر از کسی که طالب علم است برای «و متعلم متقری كلما ازداد علما ازداد كبرا، يستعلي بقراءته و علمه على من هو دونه» دانشجویی پر افاده که هرچه به علمش اضافه شود خودنمایی‌اش بیشتر می‌شود، با افادهٔ علمی‌اش می‌خواهد خودش را بیشتر بنمایاند و خودش را بالاتر نشان بدهد صلی الله علیک یا مولانا یا امیرالمؤمنین جان از تو صیقلی یا مرتضی علی دل از تو منجلی یا مرتضی علی یا والی الولی یا مرتضی علی ای ذات تو علی یا مرتضی علی جانم علی علی، جانم علی علی جانم علی علی، جانم علی علی دل‌خانهٔ خداست تا خانهٔ تو شد جان مست بادهٔ پیمانهٔ تو شد اطراف شمع هو پروانهٔ تو شد هرکس تو را شناخت دیوانهٔ تو شد جانم علی علی، جانم علی علی جانم علی علی، جانم علی علی شب بیستم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۲/۳۰ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب بیست و دوم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۴/۱/۲ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و متعلم متقری كلما ازداد علما ازداد كبرا، يستعلي بقراءته و علمه على من هو دونه. و عابد جاهل يستصغر من هو دونه في عبادته يحب أن يعظم و يوقر.» ص۴۰۰ اهمیت (که کشف حقایق است) به علت آشنا کردن انسان با حقیقت عالم هستی است و انسان را از تعلقات برهاند و سوق به عالم حقیقت بدهد؛ به‌کارگیری علم برای امور غیر مقصود بالذات علم همچون به‌کارگیری علم برای جلب کردن نظر دیگران یا سوار شدن بر مردم یا برای کاسبی کردن، که این به‌کارگیری امر بسیار شریف علم در جهت امر پست دنیایی است، که این انسان نیست و و نادان است؛ به درد نخوردن انسان غیر حکیم «يستعلي بقراءته و علمه على من هو دونه» با علمش می‌خواهد به گردهٔ مردم سوار بشود؛ یستعلی: طلب علو می‌کند؛ اثر نزدیکی به در انسان است زیرا بیشتر وقوف یه بیچارگی خودش پیدا می‌کند؛ کار قبیح را نیکو دیدن: یرون أقبح ما یأتونه حسنا ج۱ص۱۱؛ انسان نفهم وقتی خیر خودش را نمی‌فهمد خیز تو را به قیاس اولویت نمی‌فهمد «و عابد جاهل يستصغر من هو دونه في عبادته يحب أن يعظم و يوقر.» تبیین شأن و جایگاه آن؛ إِإِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ النَّاسُ حکمت۱۴۷؛ اصل عبودیت بر پایه است؛ تبیین تشکیل لغت عبودیت؛ شأن و در لغت عرب؛ تبیین نحوهٔ معاملهٔ عرب با بردگان در رفتار برخی از ظلمه: وجود اهالی در به دلیل اسارت گرفتن برخی از مردم توسط (۹۱۶ق) و انتقال آن‌ها بدان دیار و گریه بر ابن مصائب وارده؛ اشتراک نحوهٔ معامله با در و و دیگران؛ عبد و برده وقت بردگی هیچ شأنی از خود نداشت؛ اصل عبودیت این است که وقتی عبدی دیگر از خودت اراده نداری: العبودية جوهرة كنهها الربوبية ص۷؛ عدم برخی امور با عبودیت «و عابد جاهل يستصغر من هو دونه في عبادته يحب أن يعظم و يوقر.» پذیرش است صلی الله علیک یا مولانا یا امیرالمؤمنین منم آن مجرد زنده دل که دم از ولای تو می‌زنم ره کوه و دشت گرفته ام قدم از برای تو می‌زنم به همین نفس که تو دادیم نفس از ثنای تو می‌زنم شب و روز حلقهٔ التجا به در سرای تو می‌زنم نروم اگر بکشی مرا ز صف نعال تو یا علی علی یا علی، علی یا علی علی یا علی، علی یا علی شب بیست و دوم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۴/۱/۲ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب بیست و چهارم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۴/۱/۴ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و عابد جاهل يستصغر من هو دونه في عبادته يحب أن يعظم و يوقر.» ص۴۰۰ استفاده از یک تشبیه زیبا و تبیین اینکه: انسان تا نداند اموری مثل اعتقادات و عبادات برای چه هستند و حکمت آن‌ها از ابتدا برایش درست تبیین نشود تا آخر به اشتباه می‌رود؛ تبیین اینکه برای چیست؟؛ صعوبت تحلیل امر عبادت حتی برای برخی از خواص؛ عبادت آمده تا انسان با آن درمان بشود و این عبادت گاهی همراه می‌شود با اقبال نسبت به انسان که اگر شخص حکمت این عبادت را نداند خیال می‌کند که مثلاً عبادت برای اقبال جامعه به وی بوده است ولذا امورات خود را طوری تنظیم می‌کند تا اقبال بیشتر به او شود؛ خاطره‌ای از اقبال شخصی به ؛ عبادت برای این است که انسان را آنچنان پُر کند تا به وجودی خودش برسد در حالی‌که عبادت معمولاً با عناوینی همچون و مشقت و کلفت شناخته می‌شود؛ عبادت مثل غذایی است که اگر خورده نشود انسان می‌میرد؛ چه بسیار کسانی که خودشان را می‌دانند ولی مردگانی هستند که خیال می‌کنند زده‌اند؛ عبادت حقیقت وجودی است که انسان را در کمال خودش سیر می‌دهد؛ شرح حال واماندگان از عبادت: يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ :۱۳؛ نفع عبادت به خود انسان؛ نفع و ضرر و به خود انسان: مَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا :۱۵؛ ذکر خاطرات و نمونه‌هایی از مکاید نفس در عبادت‌کنندگان به شأن قائل شدن برای خودشان «و عابد جاهل يستصغر من هو دونه في عبادته يحب أن يعظم و يوقر.» پرهیز و تحذیر از همنشینی با عابدِ! که به عبادت مردم به کوچکی نگاه می‌کند؛ محبت قلبی استاد به مرحوم میرزا اسماعیل و انتقاد به برخی صحبت‌های ایشان در میان برخی افراد؛ نقل مکاشفه‌ای از دولابی در حرم علیه‌السلام؛ جلوات نفس در عابد جاهل با لحاظ بشرط شیء (بشرط وجود دیگران)؛ عبادت حیات روحی ماست و باید خدا را هم کشید که به ما إذن داده عبادت او بکنیم؛ اللَّهُمَّ أَذِنْتَ لِي فِي دُعَائِكَ وَ مَسْأَلَتِك‏ دعای ؛ مضرات عدم طراوت بدون برای روح؛ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ :۳۱ «و عابد جاهل يستصغر من هو دونه في عبادته يحب أن يعظم و يوقر.» عابد جاهلی که عبادت دیگران را کوچک می‌شمارد و دوست دارد که بزرگ دانسته شود و مورد تکریم و وقار واقع شود، که از این شخص هم فرار کن که است؛ جریان دادن شخصی متدین؛ وصیت صلوات الله علیه به جناب در نیاز به دستگیری از در مسیر سفر : وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَيُوَافِيكَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِيَّاهُ وَ أَكْثِرْ مِنْ تَزْوِيدِهِ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَيْهِ فَلَعَلَّكَ تَطْلُبُهُ فَلَا تَجِدُه نامه۳۱؛ منت فقیر بر انسان صدقه دهنده نه بلعکس؛ اهمیت تحقق نگرش‌های اولیه صحیح و دینی برای پیشروی در سیر کمالی خویش 28:45 السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجمیلة الجلیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه منم گدای فاطمه، منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه، منم گدای فاطمه شب بیست و چهارم رمضان المبارک ۱۴۴۶ ۱۴۰۴/۱/۴ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
مراسم هفتگی بیست و یکم شوال المکرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۲/۰۲/۲۱ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/aka
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون توضیحاتی پیرامون حدیث طولانی اولی الالباب و اهمیت آن و منبع آن: ؛ فرازهای متعدد و از مباحث تا مواعظ متعدد؛ ورود حدیث اولی الالباب در جلد اول در کتاب العقل و العلم و الجهل توسط مرحوم علامه و توضیحاتی از ایشان پیرامون فرازهای مختلف این حدیث؛ مرحوم علامه (که از اوحدی ربانیون علمای شیعه و از افاخم حکمای عالم اسلام است و دویست سال از زمان خود جلوتر است) بر هفت جلد اول بحارالأنوار دارد که پیرامون این حدیث می‌فرماید حاوی مطالب مهمی است که در هیچ جای دیگری پیدا نمی‌شود؛ توضیح معنای در این مبحث نه به‌عنوان بلکه وصیت در این روایت و امثال آن به معنای و کردن و و نمودن است؛ بیان مرحوم علامه طباطبایی در مورد ضرورت نگاه به طرف مقابل امام علیه‌السلام در احادیث و روایات زیرا این کلمات به اندازه هر شخص صادر می‌شوند؛ شخصیت شناسی جناب هشام بن حکم و اهمیت وصیت‌های حضرت امام کاظم علیه‌السلام به وی؛ جایگاه هشام در محضر علیه‌السلام همچون جایگاه جناب فارسی رضی الله عنه در محضر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم و جایگاه جناب رضی الله عنه در محضر صلوات الله علیه را داشته است؛ تکامل جایگاه هشام بن حکم به مرور زمان تا هنگام تشرف خدمت امام کاظم علیه‌السلام؛ سابقه مذهب انحرافی [ از شاخه ] هشام بن حکم پیش از تشیع و ایشان از آیات کریم و رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم بنابر مذهب خودشان؛ جریان هشام بن حکم در محضر علیه‌السلام: كَانَ ابْنُ أَخِي هِشَامٍ يَذْهَبُ فِي الدِّينِ مَذْهَبَ الْجَهْمِيَّةِ خَبِيثاً فِيهِمْ، فَسَأَلَنِي أَنْ أُدْخِلَهُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) لِيُنَاظِرَهُ، فَأَعْلَمْتُهُ أَنِّي لَا أَفْعَلُ مَا لَمْ أَسْتَأْذِنْهُ فِيهِ، فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) فَاسْتَأْذَنْتُهُ فِي إِدْخَالِ هِشَامٍ عَلَيْهِ، فَأَذِنَ لِي فِيهِ، فَقُمْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ خَطَوْتُ خُطُوَاتٍ فَذَكَرْتُ رِدَائَتَهُ وَ خُبْثَهُ، فَانْصَرَفْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) فَحَدَّثْتُهُ رِدَائَتَهُ وَ خُبْثَهُ، فَقَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) يَا عُمَرُ تَتَخَوَّفُ عَلَيَّ! فَخَجِلْتُ مِنْ قَوْلِي وَ عَلِمْتُ أَنِّي قَدْ عَثَرْتُ، فَخَرَجْتُ مُسْتَحِياً إِلَى هِشَامٍ، فَسَأَلْتُهُ تَأْخِيرَ دُخُولِهِ وَ أَعْلَمْتُهُ أَنَّهُ قَدْ أَذِنَ لَهُ بِالدُّخُولِ عَلَيْهِ، فَبَادَرَ هِشَامٌ فَاسْتَأْذَنَ وَ دَخَلَ فَدَخَلْتُ مَعَهُ، فَلَمَّا تَمَكَّنَ فِي مَجْلِسِهِ سَأَلَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَارَ فِيهَا هِشَامٌ وَ بَقِيَ، فَسَأَلَهُ هِشَامٌ أَنْ يُؤَجِّلَهُ فِيهَا، فَأَجَّلَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) فَذَهَبَ هِشَامٌ فَاضْطَرَبَ فِي طَلَبِ الْجَوَابِ أَيَّاماً فَلَمْ يَقِفْ عَلَيْهِ، فَرَجَعَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) فَأَخْبَرَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) بِهَا، وَ سَأَلَهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ أُخْرَى فِيهَا فَسَادُ أَصْلِهِ وَ عَقْدُ مَذْهَبِهِ، فَخَرَجَ هِشَامٌ مِنْ عِنْدِهِ مُغْتَمّاً مُتَحَيِّراً، قَالَ، فَبَقِيتُ أَيَّاماً لَا أُفِيقُ مِنْ حَيْرَتِي، قَالَ عُمَرُ بْنُ يَزِيدَ: فَسَأَلَنِي هِشَامٌ أَنْ‌ ‌أَسْتَأْذِنَ لَهُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) ثَالِثاً، فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) فَاسْتَأْذَنْتُ لَهُ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) لِيَنْتَظِرْنِي فِي مَوْضِعٍ سَمَّاهُ بِالْحِيرَةِ لِأَلْتَقِيَ مَعَهُ فِيهِ غَداً إِنْ شَاءَ اللَّهُ إِذَا رَاحَ إِلَيْهَا وَ قَالَ عُمَرُ: فَخَرَجْتُ إِلَى هِشَامٍ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَقَالَتِهِ وَ أَمْرِهِ، فَسُرَّ بِذَلِكَ هِشَامٌ وَ اسْتَبْشَرَ وَ سَبَقَهُ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي سَمَّاهُ، ثُمَّ رَأَيْتُ هِشَاماً بَعْدَ ذَلِكَ فَسَأَلْتُهُ عَمَّا كَانَ بَيْنَهُمَا فَأَخْبَرَنِي أَنَّهُ سَبَقَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي كَانَ سَمَّاهُ لَهُ فَبَيْنَا هُوَ، إِذَا بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَدْ أَقْبَلَ عَلَى بَغْلَةٍ لَهُ، فَلَمَّا بَصُرْتُ بِهِ وَ قَرُبَ مِنِّي، هَالَنِي مَنْظَرُهُ وَ أَرْعَبَنِي حَتَّى بَقِيتُ لَا أَجِدُ شَيْئاً أَتَفَوَّهُ بِهِ وَ لَا انْطَلَقَ لِسَانِي لَمَّا أَرَدْتُ مِنْ مُنَاطَقَتِهِ، وَ وَقَفَ عَلَيَّ أَبُو