eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
7 عکس
40 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام الحياء من الإيمان و الإيمان في الجنّة، و البذاء من الجفاء و الجفاء في النار» ج۱ص۱۴۹ «الحياء من الإيمان و الإيمان في الجنّة»؛ نتیجه: بعض الجنة من الحیاء؛ یعنی جزئی از حیاء است، و نتیجه ایمان جنت است؛ یعنی جزئی از ایمان حیاء است. عبارت از بازداشتن است در آنجایی که رعایت حضور غیر می‌شود که این غیر یا به اعتبار لحاظ می‌شود یا حقیقتا. بعضی از اعمال در تنهایی زشت نیست ولی در حضور دیگران زشت است مثل آب دهان انداختن بر زمین که برای رعایت احترام دیگری در حضور او انجام نمی‌شود. بیان برخی مصادیق اینکه حیاء جزئی از ایمان است؛ توجه داشتن به مرزها و رعایت حرمات در کریم که در بردارنده باز داشتن نفس است که خچدش بزرگی است/نفس در سرشت خودش فقط است مثل خوشی من، راحتی من، منفعت من، که همه کمال این است که انسان از این "من" خارج شود که با رعایت حضور "دیگری" که چه حقیقی باشد مثل خدای متعال یا مجازی و اعتباری است، که به وسیله این مسأله کار سیر کمال برای انسان محیا می‌شود/رعایت شأن دیگری یک قدم از خود و من بیرون آمدن است/ رعایت شأن دیگری باعث پیدایش نفسانی اخلاقی در انسان می‌شود که یا کاملا جلوی کار زشتی مثل دزدی در او را می‌گیرد یا اگر دست به دزدی خواست بزند با ترس و لرز و سؤال اینکه آیا می‌توانم روزی این کار را جبران کنم، این کار را می‌کند، که این هم در حد خودش کمال است که راهی را برای بازگشت خود باز می‌گذارد که این‌ها یکی از شئون است/حیا یا مستقیماً انسان را به می‌برد یا مقدمه ورود برای به بهشت می‌شود/انسان هیچ حد و مرزی برای دیگران نمی‌شناسد ِ وَ اِعْلَمْ أَنَّكَ لاَ تَكْسِبُ مِنَ اَلْمَالِ شَيْئاً فَوْقَ قُوتِكَ إِلاَّ كُنْتَ فِيهِ خَازِناً لِغَيْرِكَ وَ اِعْلَمْ أَنَّ فِي حَلاَلِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ وَ فِي اَلشُّبُهَاتِ عِتَابٌ فَأَنْزِلِ اَلدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ اَلْمَيْتَةِ ج۴۴ص۱۳۸ مثل مردار است «و البذاء من الجفاء و الجفاء في النار» یعنی به دیگری چه باشد چه بی‌ اخلاقی باشد که دارد یعنی کسی‌که حیاء ندارد، این به دیگران تعدی و تجاوز می‌کند که این همان جفاست که در آتش است که منشأ آن است/ نکته مهمی پیرامون وضعیت فعلی قشر نسل فعلی اجتماع؛ روش غلط و ضعیف؛ تربیت نسل قدیم به کفاف در خوراک داشت عباس قلی خان پسری پسر بی ادب و بی هنری اسم او بود علی مردان خان کُلفَت خانه ز دستش به اَمان هرچه می‌دادَند می گفت کم است مادرش مات که این چه شکمست ! نه پدر راضی از او نه مادر نه‌ معلم نه لَلِه نه نوکر نکاتی پیرامون برای جلوگیری از بی‌حیایی و رعایت مرز دیگران/لزوم تربیت و آموزش کودکان برای رعایت حرمت مجالس دینی و حضور دیگران/از امور مسلم است که کودک نباید رها و ول تربیت شود؛ معنای روایات سید و امیر بودن تا هفت سالگی ول و رها بودن کودک نیست؛ و قال النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله: الولد سيد سبع سنين عبد سبع سنين و وزير سبع سنين فان رضيت خلائقه لاحدى و عشرين، و إلا فضرب على جنبه فقد أعذرت إلى الله تعالى ج۱۰۴ص۹۵/ انسان از هفت سال به بعد کپی تربیت تا هفت سالگی‌اش است/خاطره‌ای از برخورد مرحوم پدر بزرگوار استاد اخوان با ایشان در سن چهار سالگی/باید به زبان و بیان خود طفل و کودک با او تعامل کرد/امیر در روایت یعنی آنی که هست، تو او را بساز، تو نمی‌توانی شخصیت دیگری به بچه بدهی. غیر از تربیت است. یکی شخصیتش مستعد نقاشی و هنر است که نمی‌توانی او را به ریاضی بکشانید و باید در هنر او را پرورید/حیا از امور تربیتی است که از خارج وارد ساحت شخص می‌شود. شخصیت را نمی‌شود عوض کرد ولی می‌توان شخص را تربیت کرد. رفت دلم همچو گوی، در خم چوگان دوست وه که ز من برگرفت، رفت به قربان دوست نی متصوّر مراست خوبتر از صورتش ماه برآرد اگر سر ز گریبان دوست بر سر سودای دوست گر برود سر ز دست پای نخواهم کشید از سر میدان دوست من نه به خود گشته‌ام فتنهٔ آن روی و موی فتنهٔ جان و دل است نرگس فتّان دوست گر به علاج دلم آمده‌ای ای طبیب درد دلم را بجوی، چاره ز درمان دوست یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن ۱۴۰۱٫۷/۲۴ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه، إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله» ج۱ص۱۵۰ ابتلاء و بیچارگی انسان به اندازه‌ای است که خود را آماده برای مناسب نکرده است مثل با دیگران که می‌تواند و یا به دنبال داشته باشد که همگی معلق به مقدماتی است/یکی از عوارض مبتلابه انسان ابتلای به به دیگران است که بر اثر عدم به خدای متعال رخ می‌دهد/بدبینی و سوءظن را باید برطرف کرد ولی اگر به‌جای رفع آن انسان مشکلات خود را به گردن دیگران بیندازد همگی این موارد محصول است که تکبر هم برخواسته از بی‌ عرضگی انسان است/مضرات تکبر/ضرورت یادگیری و آموزی برای نیل به /کسی‌که تکبر را کنار نگذاشت برای رفع ناکامی خود گاهی به (دورو در فارسی و به معنای اینکه شخص پشت سر دیگران حرف می‌زند و بدگویی می‌کند)/ نمامی و دورویی مثل بذر خبیثی است (=تکبر و ) که در ارض وجودی انسان روییده که شجره و میوه‌اش (=نمامی) هم خبیث است/تکبر ریشه همه بدی هاست!/ به معنای خود را بزرگ و والا دانستن در جاییکه بزرگ و والا نیست مطالب حکمی و را به صورت نظم و نثر در و به خوبی آورده است وقتی افتاد فتنه‌ای در شام هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند روستازادگان دانشمند به وزیری پادشا رفتند پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند تکبر شخص را از مقام پذیرش و باز می‌دارد/انسان اگر تن به تربیت بدهد باارزش می‌شود «يا هشام بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه، إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله» «بئس العبد» (بد بنده‌ای است) و البته این را هم می‌گوید که این بد کرده که به اینجا رسیده است یعنی آنجاییکه باید می‌پذیرفت نپذیرفت و آنجاییکه نباید می‌پذیرفت پذیرفت و حالا که بدبخت شده دیگران را مقصر می‌داند «یکون ذاوجهین» انسان دورو زیاد پیدا می‌شود که علل ناکامی خود را در دیگران جستجو می‌کند/هر انسان موفقی زحمت کشیده که به جایی رسیده/ کردن ( ، ) با جناب ( ) که معلم و او بوده است و حکایت توصیه همیشگی بزرگمهر به انوشیروان «قربان، سحرخیز باش تا کامروا شوی» انسان به بی‌عاری به جایی نمی‌رسد و هرچه به دست آورد به تلاش و کشیدن است؛ يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ :۶/انسان تا زنده است ندارد/خود یک نوع فعالیت برای آمادگی برای موفقیت‌های بعدی است و تن‌پروری نیست/انسان شأنش این است که تا زنده است باید منشأ اثر باشد؛ جریان چهار سال زندانی بودن مرحوم آیت‌الله در زندان ها/ «يا هشام بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه» در هنگام غیبت شخص و و خوردن او در هنگام نبودنش؛ وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ :۱۲/علت کردن عجز غیبت کننده است؛ الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ «إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله» در هنگام مشاهده نعمت دیگری و اگر در دیگران دید او را خوار کند؛ وظیفه انسان در قبال موفقیت دیگران بودن است و اگر مشکل دیگران را دید باید از آنان کند/ این شخص مورد نظر در روایت هم بد بنده‌ای است و هم باید از او حذر کرد چون به تو صدمه می‌زند و اگر مجبور به معاشرتی باید به‌گونه‌ای معاشرت کنی تا گرفتار نشوی صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان بر جان، شرار عشقت، خوش می‌کشد زبانه باور نداشت بختم، این دولت از زمانه دیشب دل پریشم، تا صبح، شکوه می‌کرد گاهی ز دست زلف، گاهی ز دست شانه خواهم که چون سکندر، گرد جهان بگردم شهد لبت بنوشم، آب بقاء بهانه فرهاد، بهر شیرین، گر کَند جوئی از شیر من کرده‌ام ز دیده، سیلاب خون روانه وقت صبوحی آمد ای ساقی سحر خیز برخیز تا بنوشیم، از این می شبانه یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد التریب روضه حضرت علیه‌السلام وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِكَ وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلَی نَحْرِكَ قَابِضٌ عَلَی شَیْبَتِكَ بِیَدِهِ ذَابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ ج۹۸ص۳۲۲ حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۱۴۰۱٫۸/۲۲ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام ما أقبح الفقر بعد الغنى و أقبح الخطيئة بعد النسك، و أقبح من ذلك العابد للّه ثمّ يترك عبادته» ج۱صص۱۵۳-۱۵۴. دگرگونی و در انسان؛ وَوْا فِي غَيْرِ الْكُتُبِ الْمَشْهُورَةِ قِرَاءَةَ الدُّعَاءِ التَّالِي عِنْدَ تَحْوِيلِ السَّنَةِ كَثِيراً، وَ قَالَ بَعْضُهُمْ بِقِرَاءَتِهِ 360 مَرَّةً: يَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ. وَ بِرِوَايَةٍ أُخْرَى: يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ يَا مُدَبِّرَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ. علامه ؛ حول یعنی گردش یعنی ای خداوندگار را به بهترین حال بگردان؛ تحول دائمی انسان از حالی به حالی دیگر و از مرحله‌ای به مرحله‌ای دیگر؛ و انسان در عمر خود به سوی که یا به سوی است یا به سوی ؛ درخواست به گردش حول به مطلوب که همگی تابع و نگرش و انسان است متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست گروهی آن گروهی این پسندند قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ :۸۴؛ همه مردم بر اساس ؛ تبیین شاکله به مقام جهان‌بینی‌ای که انسان دارد بر این زادم و هم بر این بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم چرا یکی می‌شود و یکی می‌شود سلطان که یکی مولا علیه‌السلام و یکی امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌شود که همه این‌ها بر اثر شاکله فکری شخص است که به مرور زمان در شخص شکل می‌گیرد؛ دگرگونی و تحول در باورها که گاهی به حق برای شخص باب جدید باز می‌شود و گاهی به باطل؛ بازگشت برخی افراد از مسیر باطل به حق و از مسیر حق به باطل؛ دگرگونی یکباره در نظر ماست و بروز و ظهور می‌کند وگرنه حقیقتی است که به در شخص شکل گرفته است؛ تابعیت در هر شخص؛ نیت جنبه نهانی درون هر کسی است؛ تفسیر شاکله به نیست در برخی روایات؛ الصّادق ( عَنْ سُفْیَانَ‌بْنِ‌عُیَیْنَهًَْ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ اللَّهِ (وَ النِّیَّهًُْ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلَا وَ إِنَّ النِّیَّهًَْ هِیَ الْعَمَلُ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ عزّوجلّ قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ یَعْنِی عَلَی نِیَّتِهِ. ج۲ص۱۶ الصّادق ( إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِی النَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّهًِْ فِی الْجَنَّهًِْ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِیهَا أَنْ یُطِیعُوا اللَّهَ أَبَداً فَبِالنِّیَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَی قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ قَالَ عَلَی نِیَّتِهِ. ج۲ص۸۵ الصّادق ( عَنْ سُفْیَانَ‌بْنِ‌عُیَیْنَهًَْ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (فِی قَوْلِهِ عزّوجلّ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا قَالَ لَیْسَ یَعْنِی أَکْثَرَکُمْ عَمَلًا وَ لَکِنْ أَصْوَبَکُمْ عَمَلًا وَ إِنَّمَا الْإِصَابَهًُْ خَشْیَهًُْ اللَّهِ تَعَالَی وَ النِّیَّهًُْ الصَّادِقَهًُْ الْحَسَنَهًُْ ثُمَّ قَالَ: الْإِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتَّی یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِی لَا تُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عزّوجلّ وَ النِّیَّهًُْ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلَا وَ إِنَّ النِّیَّهًَْ هِیَ الْعَمَلُ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ عزّوجلّ قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ یَعْنِی عَلَی نِیَّتِهِ. ج۶۷ص۲۵۰ مثال تحول یکباره توسط ؛ إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ :۸۰؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله سیدمحمدرضا که به همراه به عیادت مریضی رفتند؛ نگهداری در شخص از ابتدا تا موقعی که حب دنیا در شخص بروز و ظهور کند؛ عدم جمع با و ؛ در آمدن با دستمایه کردن دین تفاوت دارد «يا هشام ما أقبح الفقر بعد الغنى» مثال به (اقبح=) رنج‌آور بودن بعد و تبیین آن؛ دستور شارع به برخورد کریمانه مثل دوره عزت شخص با فقیری که زمانی غنی بوده است؛ ضرورت دقت در برخورد مناسب و کرامت مندانه با گدایی که زمانی عزیز و غنی بوده است؛ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى :۲۶۳
شذرات المعارف
شب اول رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۲ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، و كن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» ج۱ص۱۵۶ دو فقره: بر الهی و در کبر بر اولیای الهی؛ امتیاز دانش در امور مختلف و بر آن؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ محمد و فرمایش ایشان: در محضر الهی باید گدایی کرد، گدایی کرد، گدایی؛ امکان و چشیدن بدون دانستن در برخی افراد و ضرورت مواظب بودن بر مفاخره بر ایشان که سبب و الهی می‌گردد؛ نقلی از یکی از علمای «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائی» در عبارت «اولیایی» ممکن است کبر بر اولیای الهی باشد بنابر اینکه باشد و یا کبر بر اولیای علیه‌السلام؛ امر امام کاظم علیه‌السلام بر برخی از اولیای خود که خودشان را به حالت بزنند مثل : نقل است كه هارون به واسطۀ حفظ‍‌ ملك عقيم همواره در دفع امام واجب التعظيم بود و بهانه‌ها مى‌انگيخت كه آن حضرت را به درجۀ شهادت برساند و خاطر از ممر او جمع گرداند تا آنكه در آن ايام امام را متهم به داعيۀ خروج نمود و از متقيان زمان خود يكى از آن جمله بهلول بود استفسار اباحۀ قتل امام معصوم نمود ديگران فتوى دادند و بهلول به خدمت حضرت امام رفت و از صورت واقعه خبر داد و التماس نمود كه او را در آن باب ارشادى نمايد آن حضرت فرمودند كه خود را گسسته مهار و ديوانه و بى‌وقار ظاهر مى‌ساز بهلول به مقتضاى اشارۀ واجب‌الاطاعه عمل نموده خود را از تكليف هارون خلاص فرمود ج۲ص۱۴؛ بودن بهلول: مجنون- بهلول بن عمرو - كوفى صوفى، عالم عارف كامل، كاشف از اسرار فنون و معروف به بهلول مجنون .... بنوشته روضات الجنّات از خواص تلامذه حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام و بفنون آداب و حكم و معارف عارف و از جمله مفتيان زمان خود بود و موافق طريقت حقّه جعفريّه فتوى ميداد تا وقتيكه هرون قتل حضرت امام موسى بن جعفر علیه‌السلام را تصميم داده و خواستار فتوى شرعى گرديد. همه مفتيان بلد ببهانه داعيه خروج، به مهدور الدّم بودن آن امام معصوم علیه‌السلام فتوى دادند. فقط بهلول خوددارى نمود و قضيه را پنهانى بعرض حضور آن حضرت رسانيده و خواستار هدايت و ارشاد طريق نجات گرديد، حسب الاشاره آن حضرت تجنّن كرده و در انظار ايشان اظهار سفه و هذيان مينمود تا بدان وسيله حفظ ديانت و احقاق حق و ابطال باطل كند و موفق بوظائف امر بمعروف و نهى از منكر گردد. چنانكه جابر جعفى سابق الذّكر نيز كه از اصحاب اسرار ائمّه اطهار علیهم‌السلام بوده محض اينكه در نشر مناقب ايشان اهتمام داشته والى كوفه مأمور بقتل او و فرستادن سرش نزد خليفه گرديد بدين‌جهت هنگام رفتن بكوفه از طرف قرين الشرف حضرت امام باقر علیه‌السلام مأمور به تجنّن شد و بدان وسيله مستخلص گرديد. در روضات بعد از اين جمله گويد الّا اينكه جنون جابر ادوارى و بجهت قلّت تقيّه در زمان امام باقر و امام صادق علیه‌السلام مخصوص بهمان اوقات بوده بخلاف جنون بهلول كه بجهت كثرت و شدت تقيّه در زمان او اطباقى و در تمامى عمر خود بحالت جنون بوده است. تألیف مرحوم محمدعلی ج۵صص۲۰۶-۲۰۷؛ اظهار کردن در مقابل اولیای مخفی الهی و عواقب تلخ آن «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، وكن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» یعنی چیزی را که بلدی پیش دیگران ابراز کنی و اظهار فخر بدان‌ها نمایی؛ گردن‌کشی نزد اولیای الهی و عاقبت آن که شکستن گردن انسان توسط خداست؛ نهایت عداوت‌ورزی است؛ بعد از مورد غصب الهی واقع شدن نه دنیا به درد شخص می‌خورد نه آخرت؛ جریانی از شخصی که پس از ابتلایی می‌گفت خدایا فقط برای دنیایم باشد نه آخرت؛ جریانی از ابتلای ساعتچی حرم علیه‌السلام از قول مرحوم ؛ خطر وقت الهی در مورد شخصی که به حرفی که می‌زند نمی‌کند: كَبُرَ مَقْتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُوا۟ مَا لاَ تَفْعَلُونَ :۳؛ فرمایش استاد پیرامون معامله واجب کردن با رفتن و کنایه شخصی به ایشان؛ دشمنی کردن با خدا و شدن خدا با شخص؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله در مورد دو نفر در اشرف؛ اقتدای عظام تقلید نجف اشرف به مرحوم آشیخ علی و قداست و ورع ایشان؛ استطاله علمی کردن یعنی علم خودت را به رخ بکشی که نتیجه‌اش مقت الهی است که نتیجه‌اش عدم نفع در دنیا و است؛ نتیجه عمل خیر و عمل شر در برخی موارد: عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ
شذرات المعارف
سخنرانی شب عید مبعث پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم) هیئت بیت الاحزان آیت الله #شیخ_عباس_اخ
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شب عید پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم لَقَدْ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَی ٱلْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُوا۟ عَلَيْهِمْ ءَايَٰتِهِۦ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ ٱلْكِتَٰبَ وَ ٱلْحِكْمَةَ وَ إِن كَانُوا۟ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَٰلٍ مُّبِينٍ :۱۶۴ مشابهت نبی مکرم اسلام صلی‌الله علیه وآله وسلم با حضرت بقیة الله الأعظم علیه‌السلام؛ بعثت رسول خدا صلی‌الله علیه وآله وسلم در جزیرة العرب: وَ لَمَّا جَآءَهُمْ كِتَٰبٌ مِّنْ عِندِ ٱللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَ كَانُوا۟ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَی ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ فَلَمَّا جَآءَهُم مَّا عَرَفُوا۟ كَفَرُوا۟ بِهِۦۚ فَلَعْنَةُ ٱللَّهِ عَلَی ٱلْكَٰفِرِينَ :۸۹؛ واکنش و در مقابل ظلمی که از ناحیه به ایشان می‌شد؛ شناخت و ذکر افراد به آن‌ها همچون یادکرد رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم به نعمت الله و سپس انکار حضرتشان: يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ ٱللَّهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا وَ أَكْثَرُهُمُ ٱلْكَٰفِرُونَ :۸۳؛ شناخت رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم توسط دیگران: ٱلَّذِينَ ءَاتَيْنَٰهُمُ ٱلْكِتَٰبَ يَعْرِفُونَهُۥ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمْۖ وَ إِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ ٱلْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ :۱۴۶؛ تبیین اینکه چرا منتظران حقیقت پشت به آن حقیقت می‌کنند؛ مرض و در انسان‌های مریض همچون یهود و نصاری که تمام تقصیرات را از ناحیهٔ کفار می‌دیدند؛ حکم به حق و حقیقت توسط منجی و واکنش‌های منتظران؛ ان اَلنَّاس عَبِيدُ اَلدُّنْيَا وَ اَلدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ اَلدَّيَّانُونَ. ج۷۸ص۱۱۷؛ کمی در زمان ظهور و ؛ وصف بودن پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ پایه‌های شهر قبل از ظهور بر چهار امر: ، و و واکنش ایشان به نهی پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم ایشان را از اموری که منفعت ایشان در آن بود؛ خاطره‌ای از منبری در زمان قدیم؛ تبیین مرام به اعراض از دنیا همچون رؤسای مثل و ؛ تفاوت با پهلوانی؛ جریان فوت شیخ انصاری و شانه خالی کردن دو تن از ریاست پس از شیخ انصاری و رسیدن زعامت شیعه به میرزای شیرازی؛ خطرات همچون پشت کردن افراد به مولا صلوات‌الله‌علیه؛ بهره بردن از بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم با زیر پا و ؛ جریانی منقول از آیت الله در هنگام تحصیل خصوصی نزد آیت الله ؛ تفاوت ظاهر مبعث که مربوط به است و روح مبعث که مربوط به دعوت انسان به عدم شیفتگی به نفس و منیت است؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله امام جماعت ماقبل مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری در مسجد تهران؛ كَما تَدينُ تُدانُ ص۵۳۵؛ معامله با انسان در همان‌گونه که انسان در دنیا با خود و دیگران معامله کرده است؛ گرویدن افرادی که اهل منیت نبودند به دعوت رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم و رد اهل منیت بر ایشان؛ روح بعثت در دور کردند منیت از خود است دور کن یکدم ز خود جهل هوی اندیش را چشم خودبین باز کن بنگر خدای خویش را بهرهٔ هر کسی از بعثت به میزان دوری از منیت است هان رستخیز جان رسید، شد در بدن زلزال‌ها افکند تن اثقال‌ها، بگشود جان را بال‌ها سخنرانی شب عید مبعث پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم) هیئت بیت الاحزان آیت الله ۱۴۰۰/۱۲/۹ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب بیست و سوم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۷ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
مُرَٰغَمًا كَثِيرًا وَ سَعَةًۚ وَ مَن يَخْرُجْ مِنۢ بَيْتِهِۦ مُهَاجِرًا إِلَی ٱللَّهِ وَ رَسُولِهِۦ ثُمَّ يُدْرِكْهُ ٱلْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُۥ عَلَی ٱللَّهِۗ وَ كَانَ ٱللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا :۱۰۰؛ بیرون آمدن از بیت خود: كَمَآ أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِٱلْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِيقًا مِّنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ لَكَٰرِهُونَ :۵؛ از بیت ؛ بیرون آمدن از منیت نفس به صبحدم دیدم که ناگه آفتاب میزند سر بر در و دیوار ما یوسف از کنعان بپای خویشتن مشتری شد بر سر بازار ما کفر ما آخر به ایمان میکشد چون سر زلف تو شد زنار ما آفتاب روی او برهان ماست شیخ و زاهد گر کند انکار ما صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه سلام الله علیها عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده پدر فدای سر نورانی‌ات سنگ جفا که زد به پیشانی‌ات بس که دویدم عقب قافله پای من از ره شده پر آبله حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب بیست و سوم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۷ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب هفتم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۱۸ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إياك والطمع. و عليك باليأس مما في أيدي الناس. و أمت الطمع من المخلوقين، فإن الطمع مفتاح للذل، و اختلاس العقل، و اختلاق المروات، و تدنيس العرض، و الذهاب بالعلم.» ص۳۹۹ همانند چشم‌داشت است؛ چشم‌داشت به حق که از مقولهٔ طمع منفی نیست و چشم‌داشت بی‌جهت همان طمع منفی است؛ «اختلاق المروات» عوارض طمع همچون دوری از و و مردانگی؛ رسم جوانمردی پیش از و انجام آن برای نفسانی؛ اوصاف خطبه طولانی حضرت صلوات الله علیه در میان و و شروح متعدد بر آن همچون شرح ؛ وجه تسمیه خطبه (قاصعه) و واقعهٔ آن در ؛ تحذیر حضرت از سرگذشت و بین ایشان: اِعْتَبِرُوا بِحَالِ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ وَ بَنی إِسْحَاقَ وَ بَنِی إِسْرَائِیلَ. فَمَا أَشَدَّ اعْتِدَالَ الْاَحْوَالِ، وَ أَقْرَبَ اشْتِبَاهَ الْاَمْثَالِ! تَأَمَّلُوا أَمْرَهُمْ فِی حَالِ تَشَتُّتِهِمْ وَ تَفَرُّقِهِمْ، لَیالِی كَانَتِ الْاَكَاسِرَةُ وَ الْقَیاصِرَةُ أَرْبَاباً لَهُمْ، یحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ الْافَاقِ، وَ بَحْرِ الْعِرَاقِ، وَ خُضْرَةِ الدُّنْيا، إِلَی مَنابِتِ الشِّیحِ، وَ مَهَافِی الرِّیحِ، وَ نَكَدِ الْمَعَاشِ، فَتَرَكُوهُمْ عَالَةً مَسَاكِینَ إِخْوَانَ دَبَر وَ وَبَر، أَذَلَّ الْاُمَمِ دَاراً، وَ أَجْدَبَهُمْ قَرَاراً، لایأْوُونَ إِلَی جَنَاحِ دَعْوَة یعْتَصِمُونَ بِها، وَ لاإِلَی ظِلِّ أُلْفَة یعْتَمِدُونَ عَلَی عِزِّهَا. فَالْاَحْوَالُ مُضْطَرِبَةٌ، وَ الْاَیدِی مُخْتَلِفَةٌ، وَ الْكَثْرَةُ مُتَفَرِّقَةٌ; فِی بِلاَءِ أَزْل، وَ أَطْبَاقِ جَهْل! مِنْ بَنَات مَوْؤُودَة، وَ أَصْنَام مَعْبُودَة، وَ أَرْحَام مَقْطُوعَة، وَ غَارَات مَشْنُونَة. خطبه ؛ نصایح امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه در مورد عواقب شوم ورزیدن (= اعصاب خرابی)؛ ذکر آثار حمیده در عرب جاهلی در کلام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه: فَإِنْ کَانَ لاَ بُدَّ مِنَ الْعَصَبِیَّهِ فَلْیَکُنْ تَعَصُّبُکُمْ لِمَکَارِمِ الْخِصَالِ وَ مَحَامِدِ الْاءَفْعَالِ، وَ مَحَاسِنِ الْاءُمُورِ الَّتِی تَفَاضَلَتْ فِیهَا الْمُجَدَاءُ وَ النُّجَدَاءُ مِنْ بُیُوتَاتِ الْعَرَبِ وَ یَعَاسِیبِ القَبَائِلِ بِالْاءَخْلاَقِ الرَّغِیبَهِ، وَ الْاءَحْلاَمِ الْعَظِیمَهِ، وَ الْاءَخْطَارِ الْجَلِیلَهِ، وَ الْآثَارِ الْمَحْمُودَهِ. فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ لِلْبِرِّ، وَ الْمَعْصِیَهِ لِلْکِبْرِ، وَ الْاءَخْذِ بِالْفَضْلِ، وَ الْکَفِّ عَنِ الْبَغْیِ، وَ الْإِعْظَامِ لِلْقَتْلِ، وَ الْإِنْصَافِ لِلْخَلْقِ، وَ الْکَظْمِ لِلْغَیْظِ، وَ اجْتِنَابِ الْفَسَادِ فِی الْاءَرْضِ. خطبه ؛ نمونه‌هایی از مروات در عرب؛ سه روز پذیرایی در عرب از قدیم الأیام و ادامه آن تا زمان فعلی در زیارت ؛ زنده به گور کردن های خود توسط در زمان : حدثنا عَبْدَانُ بن أَحْمَدَ ثنا الْحُسَيْنُ بن مَهْدِيٍّ الأُبُلِّيُّ ثنا عبد الرَّزَّاقِ أنا إِسْرَائِيلُ ثنا سِمَاكُ بن حَرْبٍ قال سَمِعْتَ النُّعْمَانَ بن بَشِيرٍ يقول سمعت عُمَرَ بن الْخَطَّابِ يقول وَسُئِلَ عن قَوْلِهِ وإذا الموؤودة سئلت قال جاء قَيْسُ بن عَاصِمٍ إلي رسول اللَّهِ صلي اللَّهُ عليه وسلم قال إني وَأَدَتُ ثَمَانِيَ بناتٍ لي في الْجَاهِلِيَّةِ قال اعتق عن كل وَاحِدَةٍ منها رَقَبَةً قلت إني صَاحِبُ إِبِلٍ قال اهْدِ إن شِئْتَ عن كل وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بَدَنَةً . تألیف ج ۱۸ص۳۳۷؛ وَرُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّي وَأَدْتُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ فَقَالَ : أَعْتِقْ عَنْ كُلِّ مَوْؤُودٍ رَقَبَةً . والموؤودةُ البنتُ المقتولةِ عندما تَوَلَّدَ ، كان أهلُ الجاهليةِ يفعلونَ ذلك مخافةَ العارِ والفقرِ. تألیف ج۱۹ص۱۸۷؛ وَرُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّي وَأَدْتُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ. فَقَالَ : أَعْتِقْ عَنْ كُلِّ مَوْؤُودٍ رَقَبَةً. وَذَلِكَ أَنَّ الْعَرَبَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ كَانَتْ تَحْفِرُ تَحْتَ الْحَامِلِ إِذَا ضَرَبَهَا الطَّلْقُ حُفَيْرَةً يَسْقُطُ فِيهَا وَلَدُهَا إِذَا وَضَعَتْهُ ، فَإِنْ كَانَ ذَكَرًا أَخْرَجُوهُ مِنْهَا ، وَإِنْ كَانَ أُنْثَي تُرِكَتْ فِي حُفْرَتِهَا ، وَطُمَّ التُّرَابُ عَلَيْهَا حَتَّي تَمُوتَ ، وَهَذَا قَتْلُ عَمْدٍ ، وَقَدْ أُوجِبَتْ فِيهِ الْكَفَّارَةُ تألیف ج۱۳ص۶۷؛ وقد جاءَ عن