شذرات المعارف
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«يا هشام بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه، إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله» #بحارالأنوار ج۱ص۱۵۰
ابتلاء و بیچارگی انسان به اندازهای است که خود را آماده برای #زندگی مناسب نکرده است مثل #معاشرت با دیگران که میتواند #منفعت و یا #ضرر به دنبال داشته باشد که همگی معلق به مقدماتی است/یکی از عوارض مبتلابه انسان ابتلای به #بدبینی #سوءظن به دیگران است که بر اثر عدم #توکل به خدای متعال رخ میدهد/بدبینی و سوءظن را باید برطرف کرد ولی اگر بهجای رفع آن انسان مشکلات خود را به گردن دیگران بیندازد همگی این موارد محصول #تکبر است که تکبر هم برخواسته از بی عرضگی انسان است/مضرات تکبر/ضرورت یادگیری و #علم آموزی برای نیل به #سعادت /کسیکه تکبر را کنار نگذاشت برای رفع ناکامی خود گاهی به #نمامی (دورو در فارسی و #منافق به معنای اینکه شخص #نمام پشت سر دیگران حرف میزند و بدگویی میکند)/ #رذیله نمامی و دورویی مثل بذر خبیثی است (=تکبر و #منیت ) که در ارض وجودی انسان روییده که شجره و میوهاش (=نمامی) هم خبیث است/تکبر ریشه همه بدی هاست!/ #تکبر به معنای خود را بزرگ و والا دانستن در جاییکه بزرگ و والا نیست
#سعدی مطالب حکمی و #نصایح را به صورت نظم و نثر در #بوستان و #گلستان به خوبی آورده است
وقتی افتاد فتنهای در شام
هر کس از گوشهای فرا رفتند
روستازادگان دانشمند
به وزیری پادشا رفتند
پسران وزیر ناقص عقل
به گدایی به روستا رفتند
#گلستان #سعدی
تکبر شخص را از مقام پذیرش و #تربیت باز میدارد/انسان اگر تن به تربیت بدهد باارزش میشود
«يا هشام بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه، إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله»
«بئس العبد» (بد بندهای است) و البته این را هم میگوید که این بد #بندگی کرده که به اینجا رسیده است یعنی آنجاییکه باید میپذیرفت نپذیرفت و آنجاییکه نباید میپذیرفت پذیرفت و حالا که بدبخت شده دیگران را مقصر میداند
«یکون ذاوجهین» انسان دورو زیاد پیدا میشود که علل ناکامی خود را در دیگران جستجو میکند/هر انسان موفقی زحمت کشیده که به جایی رسیده/ #مدارا کردن #انوشیروان ( #نوشیروان ، #نوشین_روان ) با جناب #بزرگمهر ( #بوذرجمهر ) که معلم و #مؤدب او بوده است و حکایت توصیه همیشگی بزرگمهر به انوشیروان «قربان، سحرخیز باش تا کامروا شوی» #ضرب_المثل
انسان به بیعاری به جایی نمیرسد و هرچه به دست آورد به تلاش و #زحمت کشیدن است؛ يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ #الانشقاق :۶/انسان تا زنده است #بازنشستگی ندارد/خود #استراحت یک نوع فعالیت برای آمادگی برای موفقیتهای بعدی است و تنپروری نیست/انسان شأنش این است که تا زنده است باید منشأ اثر باشد؛ جریان چهار سال زندانی بودن مرحوم آیتالله #سیدمحمدتقی_خوانساری در زندان #انگیس ها/
«يا هشام بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه»
#مدح در هنگام غیبت شخص و #غیبت و خوردن او در هنگام نبودنش؛ وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ #الحجرات :۱۲/علت #غیبت کردن عجز غیبت کننده است؛ الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ #نهج_البلاغه
«إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله»
#حسد در هنگام مشاهده نعمت دیگری و اگر #ابتلاء در دیگران دید او را خوار کند؛ وظیفه انسان در قبال موفقیت دیگران #شاد بودن است و اگر مشکل دیگران را دید باید از آنان #دستگیری کند/ این شخص مورد نظر در روایت هم بد بندهای است و هم باید از او حذر کرد چون به تو صدمه میزند و اگر مجبور به معاشرتی باید بهگونهای معاشرت کنی تا گرفتار نشوی
صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان
بر جان، شرار عشقت، خوش میکشد زبانه
باور نداشت بختم، این دولت از زمانه
دیشب دل پریشم، تا صبح، شکوه میکرد
گاهی ز دست زلف، گاهی ز دست شانه
خواهم که چون سکندر، گرد جهان بگردم
شهد لبت بنوشم، آب بقاء بهانه
فرهاد، بهر شیرین، گر کَند جوئی از شیر
من کردهام ز دیده، سیلاب خون روانه
وقت صبوحی آمد ای ساقی سحر خیز
برخیز تا بنوشیم، از این می شبانه
#شاطرعباس_صبوحی
یابن الحسن یابن الحسن
یابن الحسن یابن الحسن
السلام علی الشیب الخضیب
السلام علی الخد التریب
روضه حضرت #سیدالشهداء علیهالسلام
وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِكَ وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلَی نَحْرِكَ قَابِضٌ عَلَی شَیْبَتِكَ بِیَدِهِ ذَابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ #بحارالأنوار ج۹۸ص۳۲۲
حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان
۱۴۰۱٫۸/۲۲
#شیخ_عباس_اخوان
https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«يا هشام لا خير في العيش إلّا لرجلين: لمستمع واع، و عالم ناطق.» #بحارالأنوار ج۱ص۱۵۴.
تحلیل امور و جریانات وابسته به #بینش و نگرش در زندگی انسان است و این بینش بنابر چهارچوب فکری متغیر است؛ #زندگی از نگاه امام کاظم علیهالسلام مطلبی است بی ثمر مگر اینکه دو امر در آن باشد: مستمع واع و عالم ناطق؛ این نگرش مربوط به #مکتب_امامت است تا انسان به #سعادت برسد
«لا خير في العيش إلّا لرجلين»
#عیش جنبه زندگانی نیکوست؛ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ (۲۱) فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ (۲۲) قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ #الحاقة:۲۳؛ فرمایش حضرت ناظر سرانجام نیکو است که در قرآن کریم آمده است
دسترنج تو همان به که شود صرف به کام
دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن؟
خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن؟
تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن
#حافظ
کلام نغز حافظ برگرفته از قرآن است؛ #می در لسان قرآن برای اهل #بهشت است: وَ أَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ #محمد صلیالله علیه وآله وسلم:۱۵؛ می تحقق تحقق پست دنیوی دارد که مورد توجه مردم دنیاطلب؛ #جام ظرف وجودی است که میخواهد #سکر در آن واقع بشود تا بتواند آن فیضی را به او بدهد که یکسره او را فارغ بکند تا به مآل و #غایت_وجودی خودش رویکرد داشته باشد
«لا خير في العيش إلّا لرجلين»
لا خیر: اصلاً خیری نیست در زندگانی مگر در دو مورد که این دو #خیر تابع نگرش شخص است؛ این فرمایش حضرت در چارچوبی است که شخص در آن دارد زندگی میکند یعنی کسیکه #توجه دارد که من در مسیری هستم که باید برای آن غایت وجودی خودم به تحقق برسم که این در دو شأن به تحقق میرسد:
«لمستمع واع، و عالم ناطق.»
مستمع واع یعنی شنوای گیرنده
و عالم ناطق یعنی دانشمندی گویا
إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ (۱۱) لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ #الحاقة:۱۲؛ ما آنگاه که آب طغیان کرد (چه در طوفان #حضرت_نوح علیهالسلام و چه در هر جاییکه در طول زندگی هر کسی محقق میشود) شما را به کشتی نشانیدیم تا اینکه این نشانیدن بر کشتی را برای شما یادگاری قرار دهیم و هر کس نمیفهمد این را بلکه گوش شنوا این را میگیرد: (=مستمع واع)؛ تبیین گوش شنوا با استناد به اشعار #ناقوسیه منسوب به مولا #امیرالمؤمنین صلوات الله علیه؛ نواختن #ناقوس و فرمایش امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه به اینکه اگر خوب گوش دهید این صدای #تذکر و #توجه است
إخباره بما یقول الناقوس
بِحَذْفِ اَلْإِسْنَادِ عَنِ اَلْحَارِثِ اَلْأَعْوَرِ قَالَ: بَیْنَمَا أَنَا أَسِیرُ مَعَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی اَلْحِیرَةِ إِذَا بِدَیْرَانِیٍّ یَضْرِبُ اَلنَّاقُوسَ قَالَ فَقَالَ علیه السلام َلِیٌّ علیه السلام یَا حَارِثُ أَ تَدْرِی مَا یَقُولُ هَذَا اَلنَّاقُوسُ قُلْتُ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اِبْنُ عَمِّ رَسُولِهِ أَعْلَمُ قَالَ إِنَّهُ یَضْرِبُ مَثَلَ اَلدُّنْیَا وَ خَرَابِهَا وَ یَقُولُ
لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ
حَقّاً حَقّاً صِدْقاً صِدْقاً
إِنَّ اَلدُّنْیَا [قَدْ] غَرَّتْنَا
وَ شَغَلَتْنَا وَ اِسْتَهْوَتْنَا
یَا اِبْنَ اَلدُّنْیَا مَهْلاً مَهْلاً
یَا اِبْنَ اَلدُّنْیَا دَقّاً دَقّاً
یَا اِبْنَ اَلدُّنْیَا جَمْعاً جَمْعاً
تَفْنَی اَلدُّنْیَا قَرْناً قَرْناً
مَا مِنْ یَوْمٍ یَمْضِی [عَنَّا]
إِلاَّ أَوْهَنَ مِنَّا رُکْناً
قَدْ ضَیَّعْنَا دَاراً تَبْقَی
وَ اِسْتَوْطَنَّا دَاراً تَفْنَی
لَسْنَا نَدْرِی مَا فَرَّطْنَا
فِیهَا إِلاَّ لَوْ قَدْ مِتْنَا
قَالَ اَلْحَارِثُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلنَّصَارَی یَعْلَمُونَ ذَلِکَ قَالَ لَوْ عَلِمُوا ذَلِکَ مَا اِتَّخَذُوا اَلْمَسِیحَ إِلَهاً مِنْ دُونِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَذَهَبْتُ إِلَی اَلدَّیْرَانِیِّ فَقُلْتُ لَهُ بِحَقِّ اَلْمَسِیحِ عَلَیْکَ لَمَّا ضَرَبْتَ اَلنَّاقُوسَ عَلَی اَلْجِهَةِ اَلَّتِی تَضْرِبُهَا قَالَ فَأَخَذَ یَضْرِبُ وَ أَنَا أَقُولُ حَرْفاً [حَرْفاً] حَتَّی بَلَغَ إِلَی مَوْضِعِ إِلاَّ لَوْ قَدْ مِتْنَا قَالَ بِحَقِّ نَبِیِّکُمْ مَنْ أَخْبَرَکُمْ بِهَذَا قُلْتُ هَذَا اَلرَّجُلُ اَلَّذِی کَانَ مَعِی أَمْسِ قَالَ فَهَلْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ نَبِیِّکُمْ مِنْ قَرَابَةٍ قُلْتُ هُوَ اِبْنُ عَمِّهِ قَالَ بِحَقِّ نَبِیِّکُمْ أَ سَمِعَ هَذَا مِنْ نَبِیِّکُمْ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَأَسْلَمَ ثُمَّ قَالَ وَ اَللَّهِ إِنِّی وَجَدْتُ فِی اَلتَّوْرَاةِ أَنَّهُ یَکُونُ فِی آخِرِ اَلْأَنْبِیَاءِ نَبِیٌّ وَ هُوَ یُفَسِّرُ مَا یَقُولُ اَلنَّاقُوسُ #ارشادالقلوب مرحوم #دیلمی صص۳۷۳-۳۷۴
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«يا هشام لا خير في العيش إلّا لرجلين: لمستمع واع، و عالم ناطق.» #بحارالأنوار ج۱ص۱۵۴.
اصطلاحات وارده در #اسلام و پیدایش الفاظ مطابق با #فرهنگ_اسلامی مثل #نماز و #روزه و #حج و #زکات؛ در هر مکتبی که نو باشد در شروع آن به تدریج الفاظ و اصطلاحاتی نو مطابق آن مکتب پدید میآید؛ پیدایش اصطلاح #عالم و #دانشمند در مکتب اسلام؛ مدح وارده در اسلام برای عالم تؤام با #خشیت است: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ #الفاطر:۲۸؛ دخل رسول الله صلیالله علیه وآله وسلم المسجد فإذا جماعة قد أطافوا برجل، فقال: ما هذا؟ فقيل: علّامة، قال: و ما العلامة؟ قالوا: أعلم الناس بأنساب العرب و وقائعها، و أيّام الجاهليّة، و بالأشعار و العربيّة، فقال النبيّ صلیالله علیه وآله وسلم: ذاك علم لايضرّ من جهله، و لا ينفع من علمه ... ثمّ قال صلیالله علیه وآله وسلم: إنّما العلم ثلاثة آيةٌ محكمةٌ، أو فريضةٌ عادلةٌ، أو سنّةٌ قائمةٌ، و ما خلاهنّ هو فضل. #بحارالأنوار ج۱ص۱۲۸؛ #علم در نظر رسول الله صلیالله علیه وآله وسلم در سه امر خلاصه میشود: #آیت_محکمه و #فریضه_عادله و #سنت_قائمه و مابقی علوم #فضل (=برتری) است که اگر این فضل با آن سه امر تؤام بشود به مراتب بالای #کمال میتواند برسد ولی اگر تؤام نشود برای او برتری #اجتماعی میسازد ولی در عین حال دستگیری #معنوی از او نمیکند
#معنویت دو جنبه دارد: امر زائد بر سازمان که در نزد نوع مردم هست که این صرفاً در عین خوب بودنش میتواند سکوی پرش به بالا باشد و دیگر اینکه معنویت به معنای داشتن چارچوب فکری است که همه #زندگی در این چارچوب فکری معنا بشود تا سبب راهی که این چارچوب مینماید به #سعادت و کمال برسد که این معنای دوم معنویت در بحث ما مورد نظر است؛ علمی که رسول الله صلیالله علیه وآله وسلم میفرمایند علمی است که تؤام با این معنویت است وگرنه فقط مثل اوراقی است که پراکنده هستند که صاحب آن خودش هم نمیداند در پی چیست
«يا هشام لا خير في العيش إلّا لرجلين: لمستمع واع، و عالم ناطق.»
صاحب علم تؤام با معنویت فائدهاش برای دیگران هم جاری است که #عالم_ناطق یعنی دانشمندی گویاست؛ العقل ولادة، والعلم إفادة، و مجالسة العلماء زيادة #بحارالأنوار ج۱ص۱۶۰؛ #عقل به ما مینماید چه چیزی سودآوری و چه چیزی زیان برای ما دارد ولی اینکه خود سود و زیان چیست دوباره عقل دیگری میخواهد؛ امکان تشخیص اشتباه سود و زیان در #محیط اجتماع؛ مثالی به بازی تیلهگلی در دوران کودکی استاد در مورد تشخیص سود و زیان؛ تبیین مفهوم #سود و #زیان در اسلام؛ سودآوری آن است که اندوختهها طوری به کار بیاید که مسیر انسان در راه کمال هموارتر بشود؛ اصلاح دید انسان در مورد سودآوری در #دنیا به گونهای که زیان #آخرت در آن نباشد؛ قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ #التوبة:۲۴؛ تذکری پیرامون تصور اشتباه از مردم #مکه و گفتار #ویلدورانت پیرامون جزیرة العرب در #تاریخ_تمدن ج۴ص۱۹۹
https://www.ghbook.ir/Book/9132
#تجارت مردم مکه با مسیر جانبی #جاده_ابریشم از #چین تا به #روم؛ دوستداری همه موارد مثل #خانواده و #اموال در راستای خدا باید باشد وگرنه مورد مورد غضب الهی است؛ اهمیت اسلام به #تجارت؛ نه جزء از ده جزء #عبادت در #کسب_حلال است: اَلْعِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلالِ #بحارالأنوار ج۱۰۳ص۹؛ وصف حال #محمدبن_مسلم از اصحاب خاص #امام_صادق علیهالسلام در مورد #شغل داشتن؛ اهمیت #کار و شغل در اسلام؛ جریانی از مرحوم حاج آقا رضا #جعفری از کاسبان قدیم هم محلی استاد؛ عن رسول الله ( صلّى الله عليه وآله ) ـ في حديث طويل ـ انه رأى ليلة الاسراء ، هذه الكلمات مكتوبة على الباب السادس من الجنّة : لا إله إلا الله ، محمّد رسول الله ، على ولىّ الله ، من أحب أن يكون قبره واسعا فسيحا ، فليبن المساجد ، ومن أحبّ أن لا تأكله الديدان تحت الأرض ، فليكنس المساجد ، ومن أحب أن لا يظلم لحده ، فلينوّر المساجد ، ومن أحب ان يبقى طريا تحت الأرض فلا يبلى جسده ، فليشتر بُسط المسجد #مستدرک_الوسائل ج۳ص۲۸۵؛ دستور به #انفاق ولو به یک حبه خرما؛ #اقتصاد مناسب برای حرکت صحیح معنوی
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«و ما بعث الله نبيّاً إلّا عاقلاً حتّى يكون عقله أفضل من جميع جهد المجتهدين، و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» #بحارالأنوار ج۱ص۱۵۴
در #مکتب_شیعه بالاترین اصل #عقلگرا بودن است؛ کتاب اصلی شیعه همچون #الکافی باب ابتداییاش کتاب #العقل_والجهل و باب دوم آن کتاب #الفضل_العلم است؛ وَ سَمِعَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ رَجُلاً مِنَ اَلْحَرُورِيَّةِ يَتَهَجَّدُ وَ يَقْرَأُ فَقَالَ: نَوْمٌ عَلَى يَقِينٍ خَيْرٌ مِنْ صَلاَةٍ فِي شَكٍّ. #نهج_البلاغة ص۴۵۸؛ نقش #یقین در #عبادت
توسعه واژه #عقل در محاورات مردم؛ تبیین مقصود از #عقل در اسلام؛ چرایی استفاده از مواد مختلف در تفکر و تعقل؛ تبیین عقل مورد نظر شارع؛ در فکر انسان هر مادهای میتواند استفاده شود نهایتاً آن مادهای مورد استفاده متدین است تا به #سعادت و #کمال برسد و مادهای مورد استفاده غیر متدین است تا به مقاصد نفسانی خود برسد؛ تفکر در #معاویه و مقابلهاش با مولا #امیرالمؤمنین صلوات الله علیه؛ #نکراء و #شیطنت در معاویه: أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا الْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِی کَانَ فِی مُعَاوِیَةَ فَقَالَ تِلْکَ النَّکْرَاءُ تِلْکَ الشَّیْطَنَةُ وَ هِیَ شَبِیهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَیْسَتْ بِالْعَقْلِ. #الکافی ج۱ص۱۱؛ عقل در کلام معصوم علیهالسلام آن حقیقتی است که انسان را به کمال وجودیاش برساند؛ استفاده از #هوش و سرعت انتقال اگر در خدمت مقاصد عالیه باشد مورد مدح شارع است وگرنه مورد مدح شارع نیست؛ تیشه به ریشه خود زدن در صورت استفاده نامطلوب از هوش و استعداد؛ جوان رشد کرده در مکتب #مرجئه به نام #هشام_بن_حکم و مناظره با #امام_صادق علیهالسلام و پذیرش حقانیت #امامت با کمک #عقل؛ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: کَانَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ حُمْرَانُ بْنُ أَعْیَنَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ النُّعْمَانِ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ الطَّیَّارُ وَ جَمَاعَةٌ فِیهِمْ هِشَامُ بْنُ الْحَکَمِ وَ هُوَ شَابٌّ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَا هِشَامُ أَ لَا تُخْبِرُنِی کَیْفَ صَنَعْتَ بِعَمْرِو بْنِ عُبَیْدٍ وَ کَیْفَ سَأَلْتَهُ فَقَالَ هِشَامٌ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أُجِلُّکَ وَ أَسْتَحْیِیکَ وَ لَا یَعْمَلُ لِسَانِی بَیْنَ یَدَیْکَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ إِذَا أَمَرْتُکُمْ بِشَیْ ءٍ فَافْعَلُوا قَالَ هِشَامٌ بَلَغَنِی مَا کَانَ فِیهِ عَمْرُو بْنُ عُبَیْدٍ وَ جُلُوسُهُ فِی مَسْجِدِ الْبَصْرَةِ فَعَظُمَ ذَلِکَ عَلَیَّ فَخَرَجْتُ إِلَیْهِ وَ دَخَلْتُ الْبَصْرَةَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَأَتَیْتُ مَسْجِدَ الْبَصْرَةِ فَإِذَا أَنَا بِحَلْقَةٍ کَبِیرَةٍ فِیهَا عَمْرُو بْنُ عُبَیْدٍ وَ عَلَیْهِ شَمْلَةٌ سَوْدَاءُ مُتَّزِراً بِهَا مِنْ صُوفٍ وَ شَمْلَةٌ مُرْتَدِیاً بِهَا وَ النَّاسُ یَسْأَلُونَهُ فَاسْتَفْرَجْتُ النَّاسَ فَأَفْرَجُوا لِی ثُمَّ قَعَدْتُ فِی آخِرِ الْقَوْمِ عَلَی رُکْبَتَیَّ ثُمَّ قُلْتُ أَیُّهَا الْعَالِمُ إِنِّی رَجُلٌ غَرِیبٌ تَأْذَنُ لِی فِی مَسْأَلَةٍ فَقَالَ لِی نَعَمْ فَقُلْتُ لَهُ أَ لَکَ عَیْنٌ فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَیُّ شَیْ ءٍ هَذَا مِنَ السُّؤَالِ وَ شَیْ ءٌ تَرَاهُ کَیْفَ تَسْأَلُ عَنْهُ فَقُلْتُ هَکَذَا مَسْأَلَتِی فَقَالَ یَا بُنَیَّ سَلْ وَ إِنْ کَانَتْ مَسْأَلَتُکَ حَمْقَاءَ قُلْتُ أَجِبْنِی فِیهَا قَالَ لِی سَلْ قُلْتُ أَ لَکَ عَیْنٌ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَمَا تَصْنَعُ بِهَا قَالَ أَرَی بِهَا الْأَلْوَانَ وَ الْأَشْخَاصَ قُلْتُ فَلَکَ أَنْفٌ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَمَا تَصْنَعُ بِهِ قَالَ أَشَمُّ بِهِ الرَّائِحَةَ قُلْتُ أَ لَکَ فَمٌ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَمَا تَصْنَعُ بِهِ قَالَ أَذُوقُ بِهِ الطَّعْمَ قُلْتُ فَلَکَ أُذُنٌ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَمَا تَصْنَعُ بِهَا قَالَ أَسْمَعُ بِهَا الصَّوْتَ قُلْتُ أَ لَکَ قَلْبٌ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَمَا تَصْنَعُ بِهِ قَالَ أُمَیِّزُ بِهِ کُلَّ مَا وَرَدَ عَلَی هَذِهِ الْجَوَارِحِ وَ الْحَوَاسِّ قُلْتُ أَ وَ لَیْسَ فِی هَذِهِ الْجَوَارِحِ غِنًی عَنِ الْقَلْبِ فَقَالَ لَا قُلْتُ وَ کَیْفَ ذَلِکَ وَ هِیَ صَحِیحَةٌ سَلِیمَةٌ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ الْجَوَارِحَ إِذَا شَکَّتْ فِی شَیْ ءٍ شَمَّتْهُ أَوْ رَأَتْهُ أَوْ ذَاقَتْهُ أَوْ سَمِعَتْهُ