eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
7 عکس
39 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، وكن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» ج۱ص۱۵۴ اهمیت فقره تکان دهنده مذکور؛ از و انسان اندازه‌ای از آن که به درد انسان می‌خورد این است که با آن راه خدا را برود و واقف به خودش باشد که این علم ایجاد بیچارگی معمولاً برای انسان نمی‌کند؛ قسمی از علم که و زیادتی است که گاهی سبب بدبختی می‌شود؛ وظایف انسان نسبت به علم و و و ملزومات آن‌ها تا انسان با آن‌ها چارچوب فکری برای خود فراهم کند؛ قسم علمی که برای انسان است مثل زیورآلات است؛ دلشکستگی و آه و ناله دیگران در پی به در شخص صاحب مکنت؛ کردن فضائل خود در بیان : کار من اینست که کاریم نیست عاشقم از عشق تو عاریم نیست تا که مرا شیر غمت صید کرد جز که همین شیر شکاریم نیست در تک این بحر چه خوش گوهری که مثل موج قراریم نیست باده‌ات از کوه سکونت برد عیب مکن زان که وقاریم نیست می‌کشم از مصر شکر سوی روم گر چه شتربان و قطاریم نیست گر چه ندارم به جهان سروری دردسر بیهده باریم نیست خطرات کردن بی‌جا در مسائل و از قهقهه بیجاست ای کبک دری کز خون شاهین کندت رنگین چنگال عقابی را مکاشفه‌ای از مرحوم میرزا اسماعیل ؛ کلامکم نور ؛ خطر جلوه در محضر در حالی‌که این مخفی هستند که ثمره شوم آن خدا با انسان است که نه دیگر و نه شخص درست می‌شود: «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك» ای هشام بپرهیز از اینکه در محضر اولیای من کنی و جلوی او خودت را بالا ببری؛ کش دادن علمی است که به جلوه‌نمایی در دارایی مازاد است؛ از این است که در محضرش ذکر نظرات دیگران را نکنی و دیگر اینکه بسیار و مکرر از او نکنی: عن أبي عبدالله علیه‌السلام قال : كان علي علیه‌السلام يقول: إنّ من حق العالم أن لا تكثر عليه السؤال، و لا تجر بثوبه، و إذا دخلت عليه و عنده قوم فسلم عليهم جميعا، و خصه بالتحية دونهم، و اجلس بين يديه، و لاتجلس خلفه، و لا تغمز بعينيك، و لا تشر بيدك، و لا تكثر من قول قال فلان و قال فلان خلافا لقوله، و لا تضجر بطول صحبته، فإنما مثل العالم مثل النخلة ينتظر بها متى يسقط عليك منها شئ، والعالم أعظم أجرا من الصائم القائم الغازي في سبيل الله، و إذا مات العالم ثلم في الاسلام ثلمة لايسدها شئ إلى يوم القيامة ج۲ص۴۳؛ در مقام استطاله شخص می‌خواهد بگوید که من یک کسی هستم «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك و لا آخرتك» عبارت از است که که خدا با شخصی که بر ولی از اولیایش تکبر ورزد کینه‌توزی می‌کند و او را تحقیر کرده و دشمن او می‌شود که بعد از این دشمنی خدا نه ثمری از شخص می‌برد و نه از خود؛ اینکه کسی مورد روایت مذکور را حصر در علیهم‌السلام اسلام کند هم‌خوانی با روایاتی که می‌فرمایند برخی اولیای من مخفی هستند ندارد؛ مقام علمی و معنوی مرحومان محمدحسین بن محمدرحیم رازی ایوان‌کیفی حائری اصفهانی معروف به ( ) و برادرش محمدتقی رازی نجفی اصفهانی مولف ( )؛ جریانی منقول از (صاحب فصول) در مورد ارتباط با یکی اولیای الهی؛ جریان در اصفهان تألیف شیخ صص۴۸۵-۴۹۰؛ در به علم می‌گویند؛ یا محمد یا علی یا فاطمة یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان رفت دلم همچو گوی، در خم چوگان دوست وه که ز من برگرفت، رفت به قربان دوست نی متصوّر مراست خوبتر از صورتش ماه برآرد اگر سر ز گریبان دوست بر سر سودای دوست گر برود سر ز دست پای نخواهم کشید از سر میدان دوست من نه به خود گشته‌ام فتنهٔ آن روی و موی فتنهٔ جان و دل است نرگس فتّان دوست ذره صفت تا به چرخ، رقص‌کنان می‌روم گر دهدم پرتوی، مهر درخشان دوست گر به علاج دلم آمده‌ای ای طبیب درد دلم را بجوی، چاره ز درمان دوست یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن السلام علیک حین تقوم و تقعد السلام علیک حین ترکع و تسجد السلام علیک حین تهلل و تکبر السلام علیک حین تحمد و تستغفر
شذرات المعارف
السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد التریب السلام علی المجدلین فی الفلوات أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ حسین جان حسین جان ۱۴۰۲/۱/۱۷ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام مجالسة أهل الدين شرف الدنيا و الآخرة، و مشاورة العاقل الناصح يمنٌ و بركةٌ و رشدٌ و توفيقٌ من الله، فإذا أشار عليك العاقل الناصح فإياك و الخلاف فإن في ذلك العطب.» ج۱ص۱۵۴ تبیین موضوع و هم‌نشینی و ضرورت آن برای انسان؛ و بودن ؛ عامل پیدایش و مبحث در علم به علت نیاز انسان به ارتباط با دیگران؛ مفاد احتیاج و نیاز و به سبب آن با ارتباط با دیگران به ناچار درونش داد و ستدی رخ می‌دهد؛ هم سخنی به علت نیاز برای رفع نیاز؛ هم افق شدن انسان با دیگران برای رفع نیاز؛ انسان و غیر دنیاطلب؛ در رفع نیاز انسان از دیگران باید بالاتر از آن‌چه که مطلوب انسان است به طرف مقابل داد تا نیاز تو را برطرف کند مثل اینکه انسان از یک انسان دنیاطلب برای رفع نیاز دنیایی خود تقاضایی کند که آن شخص چون دنیاطلب است برای رفع حاجت دنیایی‌اش چیزی بالاتر از طرف مقابل می‌خواهد تا نیاز او را برطرف کند؛ بر درِ اربابِ بی‌مروّتِ دنیا چند نشینی که خواجه کی به درآید برای نیاز دنیایی اگر از کسی طلب نیاز بشود که دنیاطلب نیست او با انسان با رفتار می‌کند فلذا برای رفع خواسته دنیا باید از کسی طلب کرد که آن شخص دنیاطلب نباشد که علاوه بر رفع مطلوب انسان چیز اضافه‌ای نیز از روی کرامت می‌دهد؛ سفارش به رفع نیاز نزد انسان ؛ قَالَ علیه السلام لَهُ أَمَّا خَمْسُمِائَةٍ فَاقْضِ بِهَا دَیْنَكَ وَ أَمَّا خَمْسُمِائَةٍ فَاسْتَعِنْ بِهَا عَلَی دَهْرِكَ وَ لَا تَرْفَعْ حَاجَتَكَ إِلَّا إِلَی أَحَدِ ثَلَاثَةٍ إِلَی ذِی دِینٍ أَوْ مُرُوَّةٍ أَوْ حَسَبٍ فَأَمَّا ذُو الدِّینِ فَیَصُونُ دِینَهُ وَ أَمَّا ذُو الْمُرُوَّةِ فَإِنَّهُ یَسْتَحْیِی لِمُرُوَّتِهِ وَ أَمَّا ذُو الْحَسَبِ فَیَعْلَمُ أَنَّكَ لَمْ تُكْرِمْ وَجْهَكَ أَنْ تَبْذُلَهُ لَهُ فِی حَاجَتِكَ فَهُوَ یَصُونُ وَجْهَكَ أَنْ یَرُدَّكَ بِغَیْرِ قَضَاءِ حَاجَتِكَ. ج۷۵ص۱۱۸-۱۱۹ «يا هشام مجالسة أهل الدين شرف الدنيا و الآخرة» مجالست بر اساس نیاز است؛ خاطره‌ای از دوران نوجوانی استاد و سفر به مشهد مقدس به همراه خانواده؛ نمونه‌ای از رفتار در رفتار یکی از اهل ؛ قسمی از این است که با دیگران به گونه‌ای رفتار شود که احساس کند بر او نیست؛ جریانی از آیت الله شیخ و ؛ وجهه علامه طباطبایی در قم اینگونه بود که وقتی وارد جلسه‌ای می‌شد مثل این بود که یک ملک و فرشته‌ای آمده در مجلس؛ جریانی از مشایخ مورد استفاده استاد: مرحوم آیت‌الله و تدریس از کتاب در راه رفتن بین مدرس تا حرم؛ وصف حال دوران تحصیل استاد در ؛ «مجالسة أهل الدين شرف الدنيا و الآخرة» در رفتار علامه طباطبایی؛ ضرورت داشتن در ؛ مرحوم علامه طباطبایی و جریان بیماری و وفات مرحوم علامه طباطبایی و دعا در حق آیت الله سبحانی؛ علامه طباطبایی؛ حق واجب شرعی ؛ جریانی منقول از آیت الله سبحانی از از آیت الله ؛ ادب والای مرحوم امام در کسوت روحانیت؛ وظیفه متقابل صاحب خانه و مهمان نسبت به یکدیگر؛ رعایت فقر و شأن صاحب خانه در مصرف پذیرایی توسط مهمان؛ نقل مرحوم آقای از پدرشان مرحوم از ایشان در هنگام مرگ به دادن ؛ قسمی از ابتلای آخوندها؛ ضرورت بررسی علت «نداریم، نداریم» گفتن در اجتماعی؛ از بلاهای دوره در تقابل طرفین مشروطه‌خواهان و مخالفان مشروطه بود؛ تقابل دو جریان مرحوم آخوند خراسانی و مرحوم ؛ جریانی از کرامت آخوند خراسانی؛ اگر انسان با شخص رفاقت کند امید می‌رود که به جایی برسد صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه سلام الله علیها این نخله که داحی نبوت مقرش پیوند ولایت است بر شاخ ترش البته چو زینب آورد میوه پدید طوبی که نکو، نخل طوبی ثمرش تسلیم و رضا نگر که آن دخت بتول در مقتل کشتگان چو فرمود نزول شکرانه سرود کی خداوند جلیل قربانی ما به پیشگاه تو قبول ما توهمت يا شقيق فؤادي كان هذا مقدرا مكتوبا ج۴۵ص۱۱۵ زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان جای یک بوسه من در همه اعضای تو نیست حسین جان حسین جان ۱۴۰۲/۱/۱۸ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام مجالسة أهل الدين شرف الدنيا و الآخرة، و مشاورة العاقل الناصح يمنٌ و بركةٌ و رشدٌ و توفيقٌ من الله، فإذا أشار عليك العاقل الناصح فإياك و الخلاف فإن في ذلك العطب.» ج۱ص۱۵۵ مطلب مهمی در عرفیات که حضرت می‌فرمایند مطلب است؛ ذکر خیر یکی از اقوام استاد که انسان عاقل و مورد مشاوره آشنایان بوده است؛ اهمیت وجود افرادی عاقل در اطراف انسان برای مشاوره؛ ذکر خیری از مرحوم پدر استاد؛ ارتباط مرحوم آیت‌الله با عموی استاد؛ حرمت و در قدیم؛ فرمایش مولا صلوات الله علیه پیرامون اهمیت رأی نسبت به : قَالَ (علیه السلام): رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ وَ [يُرْوَى‏] رُوِيَ مِنْ مَشْهَدِ الْغُلَامِ‏ حکمت ۸۳؛ از علل قوام بیشتر در قدیم نسبت به امروزه نظر گرفتن و بررسی در امر بود «و مشاورة العاقل الناصح يمنٌ و بركةٌ و رشدٌ و توفيقٌ من الله، فإذا أشار عليك العاقل الناصح فإياك و الخلاف فإن في ذلك العطب.» شناخت انسان که باشد سبب و (=زیاده شدن) است؛ اهمیت استفاده از ؛ آدم رعایت احترام در اجتماع ما با وجود تأکید بر این امر؛ احترام بسیار خاص به افراد سنین بالای ۸۰ سال در برخی از جوامع به‌جهت اهمیت به این افراد؛ وجود افراد معتمد نزد عظامی همچون حضرات آیات و که این افراد با تعبیر مسامحی شناخته می‌شدند که به مراجع خط می‌دادند؛ دستور دین است که انسان در انجام کارهای خود و بی‌جا نداشته باشد و امر را بررسی و سبک و سنگین کند و حتی کارش را در برخی موارد که احتیاج است با پیش ببرد؛ در زندگی‌های قدیم افراد متمول تهران افرادی بودند برای مشورت که به آن‌ها می‌گفتند که مورد کار و شغلشان مشورت دادن به این افراد بود؛ علت تأکید بر مشورت در روایات این است که انسان کارهای خود را فقط با تکیه بر عقل خود انجام ندهد بلکه از دیگران نیز استفاده کند نه از دیگران؛ درستی سخن «دو تا عقل بهتر از یک عقل است» به شرط اینکه طرف کرد مشاوره برای خود نکند بلکه خیرخواه انسان باشد که در مواضع مختلف این خیرخواهی شخص مقابل خود را می‌نمایاند؛ اهمیت و خیرخواه؛ سخن یکی از دوستان استاد پیرامون ارزش ؛ ذکر جریان حکیمانه توسط (با اینکه حدیث نبوده) در میان کتب ج۲ص۵۸۴ به‌بعد؛ نظر برخی بر اینکه همان است؛ ترجمه داستان بلوهر و یوذاسف توسط مرحوم در ج۱ص۵۰۳ به‌بعد؛ ذکر خیر مرحومه مادر استاد که در سن چهار پنج سالگی استاد بر سر سفره برای فرزندان خود داستان بلوهر و یوذاسف را می‌خواندند؛ داستان بلوهر و یوذاسف مثل یک است که به صورت حکایت در حکایت می‌آید؛ جریانی از استاد در حضور مرحومین آیت الله و در حوزه ؛ داستانی در میان حکایت بلوهر و یوذاسف پیرامون مشورت؛ انسان همه عمرش بگردد از و خود مشاوره‌ای صاف‌تر و زلال‌تر و خیرخواه‌تر پیدا نمی‌کند؛ نقلی از مرحوم پدر استاد پیرامون نگهداری از افراد با تجربه در منازل خود برای مشورت گرفتن؛ خانه‌ای که در آن ریش سفید و گیس سفید نباشد برکت ندارد که از آن الان فاصله گرفته شده است؛ ذکر بسیار زیاد مرحوم آیت‌الله شیخ این روایت را: قَالَ (علیه السلام): رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ وَ [يُرْوَى‏] رُوِيَ مِنْ مَشْهَدِ الْغُلَامِ‏ حکمت ۸۳؛ نقلی از یک راننده با تجربه و خوش‌ نیت: جاده با کسی شوخی ندارد؛ هر موفقی یک رقیب دارد شخصیت او را ترور کند؛ داستان امر حقیقی در است که با حسنک وزیر را پیش پادشاه از چشم انداختند که سرانجام بر اثر پادشاه موجب بر دار رفتن حسنک وزیر شد؛ جریانی از مشورت شخصی که در زندگی‌اش بین و مادرش اختلاف بود «و مشاورة العاقل الناصح يمنٌ و بركةٌ و رشدٌ و توفيقٌ من الله» مشاوره با عاقل خیرخواه یمن و برکت و و از ناحیه خدای متعال دارد از پاکی انسان است که خودش را بد بداند سفارش به برای ذوی‌الحقوق سختی بسیار زیاد روضه حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه [شام نوزدهم ماه مبارک رمضان] صلی الله علیک یا مولانا یا امیرالمؤمنین ۱۴۰۲/۱/۲۰ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به و اهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية.» ج۱ص۱۵۵ نیاز به در انسان به دلیل بودنش که اقتضای این انس این است که با دیگری باشد؛ دیگران در انسان به دلیل اینکه انسان به انس سبب تاثیرپذیری از دیگران می‌شود؛ المجالسة مأثرة؛ حال انسان به چه کسی کند که در تاثیرپذیری قهری از او این تأثیر مفید باشد؟؛ خیال عدم تاثیر انسان از دیگران است مگر اینکه این و مجالست بسیار حساب شده باشد که در اینصورت تاثیر کمتر می‌شود؛ در علوم گفته شده که انسان با هرکسی معاشرت کند همان کس است ولو خیال نکند تاثیر نمی‌گیرد تو اول بگو با کیان دوستی پس آنگه بگویم که تو کیستی منشین با بدان که صحبت بد گرچه پاکی ترا پلید کند آفتاب ار چه روشن‌ست او را پاره‌ای ابر ناپدید کند معاشرت با نشان از به و معاشرت با نشان از گرایش به است؛ میل انسان را به جهات مختلف می‌کشد گر در همه شهر یک سر نیش‌ترست در پای کسی رود که درویش‌ترست با این همه راستی که میزان دارد میل از طرفی رود که زر بیشتر است جریان شخصی که مدام میل به داشت کمی انسان و کثرت انسان ؛ به معنای عام و تربیت به معنای خاص؛ در بحث ما تربیت به معنای خاص منظور است که انسان با تربیت کسی است که در راه وجودی خودش گام برداشته است؛ مسأله تربیت پذیری در ؛ کردن علیه‌السلام: وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا (۲۶) إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا علیه‌السلام:۲۷؛ تأثیر جامعه از تربیت عام ؛ تبیین کمی تربیت خاص مطابق با کمال وجودی در جامعه؛ تبیین تاثیرپذیری انسان با مثال جریان شخصی که در به محله‌ای برخورد به نام محله که عین است که در آن‌جا زندگی می‌کنند؛ بودن تاثیرپذیری در بسیاری از موارد؛ صورت ظاهر بی‌تربیت (به معنای خاص) مربوط به تعاملات ظاهری است و حقیقت باطن مردم بی‌تربیت همان است که در صلوات الله علیه به فرزندشان جناب آمده است: وَ إِیَّاکَ أَنْ تَغْتَرَّ بِمَا تَرَی مِنْ إِخْلاَدِ أَهْلِ الدُّنْیَا إِلَیْهَا وَ تَکَالُبِهِمْ عَلَیْهَا فَقَدْ نَبَّأَکَ اللَّهُ عَنْهَا وَ نَعَتْ هِیَ لَکَ عَنْ نَفْسِهَا وَ تَکَشَّفَتْ لَکَ عَنْ مَسَاوِیهَا فَإِنَّمَا أَهْلُهَا کِلاَبٌ عَاوِیَهٌ وَ سِبَاعٌ ضَارِیَهٌ یَهِرُّ بَعضُهَا عَلَی بَعضٍ وَ یَأکُلُ عَزِیزُهَا ذَلِیلَهَا نامه ۳۱؛ استعمال عباراتی مثل و در بسیاری از موارد برای مردمان بی‌تربیت؛ ( ) تألیف (۱۱۶۶-۱۲۲۱ق) که بوده و از تا سفر کرده که از مجالس شب‌نشینی در می‌گوید که خوشی در شب‌ها به شکایت در محاکم در روزها از همدیگر می‌رسد آدمی صورتان به صورت دیو نه یکی صد هزار می‌بینم اوصاف مرحوم آیت‌الله شیخ استاد مرحوم و دیگران؛ ذکر شخصیت و حالات بی‌نظیر و عجیب مرحوم (۱۱۹۰- ۱۲۷۰ق) در روزنامه رسمی دولتی و اهمیت آن کتاب تألیف دوران ؛ وجود منحصر دو کتاب کریم و در حجره آخوندملاحسن آرندی نائینی؛ جریانی از آخوندملاحسن آرندی نائینی رحمه‌الله در دستوری به به نقل مرحوم حاج آقا رحیم ؛ جریانی از شخصی که باطن مردم بی‌تربیت را در دیده بود؛ توصیه‌ای از مرحوم آیت‌الله پیرامون معاشرت و تاثیر نفَس مردم؛ حالات مرحوم آیت‌الله و جریانی از ایشان «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به و اهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية.» ای هشام بپرهیز از مخالطت و مجالست یا مردم و انس با ایشان مگر اینکه بیابی در میان ایشان انسانی و ؛ بی‌عقل به درد نمی‌خورد: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَحْمَرِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِینِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ کَیْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لَا أَدْرِی فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَی
شذرات المعارف
قَدْرِ الْعَقْلِ ج۱ص۱۱؛ ارزش انسان با توجه میزان عقل شخص؛ الهى آن که را عقل‏ دادى‏ پس چه ندادى؟ و آن که را عقل ندادى پس چه دادى «إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به و اهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية.» یعنی انسان از ناحیه او احساس کند؛ امین نسبت به : نقل از یکی از علما و نمازگزاران بازاری مسجدش!؛ امین نسبت به : انسان بد گاهی می‌خواهند دیگران را هم مثل خودشان کنند؛ هنر اینکه انسانی که بد است خودش را بد بداند و جواب یکی از علما به سوال انسانی که کار بدش را بد می‌داند؛ زینت دادن به اعمال بد: أَ فَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ صلی‌الله علیه وآله وسلم:۱۴؛ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا علیه‌السلام:۱۸و۸۳؛ نمونه‌ای از نقشه کشیدن اشخاص بد برای گمراه کردن دیگران با نقل جریانی از مرحوم آیت‌الله سید جمال‌الدین گلپایگانی و برخورد با رفیق طلبه خود پس از سالیان دراز «إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به و اهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية.» با عاقل مأمون انس بگیر و از باقی مردم فرار کن همان‌گونه که از حیوانات درنده فرار می‌کنی [شام ۲۱ ماه مبارک رمضان] السلام علیک یا مولانا یا امیرالمؤمنین السلام علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین توسل به آقا امیرالمؤمنین و صلوات الله علیهم اجمعین غلام تو منم حسین اگرچه روسیاهم خودت می‌دونی عمریه عاشق یک نگاتم به جان زهرا مادرت، حسین بده پناهم می‌میرم از برای تو اگه کنی نگاهم چی کارکنم دوست دارم خدای تو می‌دونه در بگشا، عقده گشا، راهم بده تو خونه حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان مُلْقی ثَلاثا بِلا غُسلٍ وَلا کفَنٍ «مُلقی فِی الارضِ جُثةً بِلا رَأسٍ وَ لاغُسْلٍ وَلا کفنٍ» ج۴۵ص۱۹۱ حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۱۴۰۲/۱/۲۲ آیت الله https://eitaa.com/akavan110