eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
7 عکس
39 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و قال امیرالمؤمنين صلوات الله عليه: إنَّ لله عبادا كسرت قلوبهم خشیته، وأسكتتهم عن النطق وإنّهم لفصحاء عقلاء، يستبقون إلى الله بالأعمال الزكيّة، لا يستكثرون له الكثير، ولا يرضون له من أنفسهم بالقليل، يرون في أنفسهم أنّهم أشرار، وإنهم لأكياس وأبرار» ج۱ص۱۴۸-۱۴۹ و گفتن مطابق با مقام الهی؛ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ :۵۰ متصور بودن سه شأن برای انسان به نسبت نزد اهل : توحید دانستنی ( ) و توحید معاینة ( ) و توحید یافتنی ( ) / غلیان است و عشق نزد عرفا در بحر توحید است آنچنان برده یادت از هوشم که به کلی ز خود فراموشم «إنَّ لله عبادا كسرت قلوبهم خشیته» مقام چون و ود را در الهی مشاهده می‌کنند نه اینکه فانی باشند/ تشریفاتی نبودن مقام مشاهده/ عالم محضر خداست /هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ :۴/ خدا با بندگان نه معیت بندگان با خدا/دانایی باعث سکوت می‌شود و نادانی باعث حرّافی است کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پر جریان تشرف یکی از شاگردان مرحوم خدمت ایشان «وأسكتتهم عن النطق وإنّهم لفصحاء عقلاء، يستبقون إلى الله بالأعمال الزكيّة» اشتفال به عبادی/ نقل‌هایی از مرحوم آقای و مرحوم آیت‌الله از حالات «لا يستكثرون له الكثير» شأن عاقل و جاهل در مواجهه با عمل برای و /نقل جریانی از مرحوم / لزوم رعایت محضر هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین بینش اهل حـقیقت چو حقیقت بین است در تو بینند حقیقت که حقیقت این است نیست چشم دگران سوی حقیقت نگران ورنه آن رایت حقیقت که چنین آئینست من اگر جاهل گمراهم اگر شیخ طریق قبله‌ام روی حسین است و همینم دین است او چو بینا حقیقت بود از دیدهٔ من به حقیقت که مرا چشم حقیقت بین است خردلی بار غمت را دل عالم نکشد آه از این بار امانت که عجب سنگین است دختری را به که گویم که سر نعش پدر تسلیت سیلی شمر و سر نی تسکین است روضه علیهاالسلام این بدن از کیست که سر ندارد عزیز زهراست کفن ندارد می‌کشد غیرت دینم که بگویم به امم این جفا بر نبی از امت بی تمکین است ۲۲محرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۱٫۵٫۲۹ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام المتكلّمون ثلاثة : فرابح، و سالم، و شاجب: فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت، و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» ج۱ص۱۴۹ در محل خود سبب ترقی و است و اگر در غیر محل باشد سبب انحطاط/تکلم اعضای بدن انسان با در هر روز: «عن علي بن الحسين علیهماالسلام قال: إن لسان ابن آدم يشرف كل يوم على جوارحه فيقول: كيف أصبحتم؟ فيقولون: بخير إن تركتنا، ويقولون: الله الله فينا و يناشدونه و يقولون: إنما نثاب بك و نعاقب بك» ج۷۱ص۲۷۸/تجربه علاوه بر علم می‌گوید اگر سخن در موضع خود باشد سبب خیر و اگر در غیر موضع خود باشد سبب شر می‌شود. معنای لغوی و اصطلاحی / متکلم در اصطلاح به صاحبان عقل متعهد به دین برای اثبات دین می‌گویند/ متکلمان مثل و و و و متکلم در روایت معهود منظور سخنگو است از جهت سود و زیان و ساکت (بدون سود و زیان) سخنگوی منتفع و سودمند کسی است که و دارد/ذکر خدا مصادیق مختلف در سخن و قول و وراء سخن و قول دارد ( )/ به معنای یاد کننده است/ به معنای یادآوری؛ سوغات سابق سفر کبریت‌هایی بود که روی آن مکتوب بود: تذکار کربلا/تبیین خدا در وقت در بیان مرحوم : «(والجماع مستقبل القبلة ومستدبرها) للنهي عنه (والكلام) من كل منهما (عند التقاء الختانين إلا بذكر الله تعالى)» ( ) ج۵صص۹۴-۹۵/ «أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ(۵۸)أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ» :۵۹/ تعبیر به در برخی مواقع/ذکر فعلی خدا در مواطن مختلف مثل ذکر فعلی در کاسبی: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ ج۵ص۸۸/ذکر نام علیهم‌السلام و ذکر الهی از مصادیق ذکر خداست. «فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» دم فرو بستن در زمان مناسب زبان بریده به کنجی نشسته صُمٌّ بُکمٌ به از کسی که نباشد زبانش اندر حُکم و زیان کننده در صورت بی‌جا حرف زدن/ مقام مرحوم و حکایتی از ایشان در پیرامون سخن گفتن به‌جا و بی‌جا/ وقار و مهابت با : «المزاح يأكل الهيبة ، وقد أكثر من الهيبة الصامت.» ج۷۸ص۱۱۳ تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد صلی الله علیک یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین تشنه لبا به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم گرچه بلای دوست را از سر شوق حاملم بار فراق دوستان بسکه نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه بزیر محملم عزیز مادرم حسین تا تو بخاطر منی دیده بخواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلت از تو در ره شام خراب کی شود؟ معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه بشخص غائبی، در نظری مقابلم دیوان روضه اسارت علیهاالسلام سری به نیزه بلند است، در برادر زینب خدا کند که نباشد، سر برادر زینب حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان داس غم تو می کند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو رفتم و دل بماند در سلسلۀ غمت گرو ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک برو کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم دیوان رشته ای بر گردنم افکنده دوست تار و پودش از محبت‌های اوست گه به کوفه گه به شامم می‌برد می‌کشد هرجا که خاطرخواه اوست حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان سیدنا المظلوم یا اباعبدالله ۲۷محرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۱٫۶/۳ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام المتكلّمون ثلاثة : فرابح، و سالم، و شاجب: فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت، و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» ج۱ص۱۴۹ برداشت انسان از امور مختلف و واکنش‌های انسان نسبت به آن‌ها به صورت کنش و واکنش؛ واکنش_شرطی در انسان/تلقی‌ها در انسان همواره هست مگر در مقام و حاصل این تلقی‌ها و نگرش در انسان است/بروز تلقی نسبت به دیگران گاهی به واکنش است مثل واکنش به اشاره یا واکنش به حرکت اعضا و جوارح یا واکنش به سخن/ گفتن انسان معمولاً در مواجهه با دیگران به صورت کنش و واکنش است که گاهی برای است یا برای است/سخن گفتن انسان احکامی دارد که کجا سخن بگوید و چه بگوید و چه نگوید و کجا حرف نزند و امثالهم زبان بریده به کنجی نشسته صُمٌّ بُکمٌ به از کسی که نباشد زبانش اندر حُکم مزیت سخن نگفتن برای کسی‌که مقید به حکم الهی نیست/ اقسام در لغت و اصطلاح/اطلاق بر متکلم در روایت از باب نسبت انسان در مواجهه با سخن گفتن است که یکی از اقسام سه‌گانه‌اش می‌شود ساکت «المتكلّمون ثلاثة: فرابح» اسم فاعل است که معنای سودجو است/اصل کلمه به غلط برای انسان حقه‌باز استفاده می‌شود و در کریم خدای متعال انسان را به دعوت می‌کند؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ (۱۰) تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ :۱۱/معنای لغوی سودجو به کسی اطلاق می‌شود که دنبال رسیدن به منفعت خودش است که یک قسم از آن منفعت از طریق سخن گفتن است «و سالم و شاجب» مقصود سکوت کننده‌ای است که سالم می‌ماند و سخنگویی است که دچار خسران است «فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت، و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» رابح و سودکننده کسی است که سخنش را در و یاد خدا به کار می‌برد/ گاهی به ترکیب الفاظی از الهی است که به انسان یادآور می‌شود و یا اینکه یاد خدا امور و سخنانی است که منجر به یاد خدا می‌شود؛ یعنی آدمی وقتی انسان حرف می‌زند توجه‌اش به خداست یعنی کلامی می‌گوید که مورد رضای خداست که این کلام یا کلام مورد تأیید آیت یا مورد تأیید است یا کلام متعارفی است که مورد امضای شارع است/ خدا در مواطن مختلف مثل ذکر فعلی در کاسبی: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ ج۵ص۸۸/ یا است (که شامل و کلامی که مرضی نظر خدا باشد می‌باشد) و یا است/بیان مصادیق ذکر خدا در رفتار/ از افضل ذکر خدا در روایات کلامی است که دفع کند یا کلامی که مطلبی را در راه حق ثابت کند یا مطلبی که کسی را به راه حق بکشاند با از باطل باز بدارد «يا هشام المتكلّمون ثلاثة: فرابح، و سالم، و شاجب: فأمّا الرابح فالذاكر للّه» مزایای سخن درست و به موقع؛ کنونت که امکان گفتار هست بگو ای برادر به لطف و خوشی که فردا چو پیک اجل در رسید به حکم ضرورت زبان در کَشی عالی است اما در جاییکه انسان نباید سخن بگوید اما در جاییکه سخن باید بگو باید سخن به خوبی بگوید «و أمّا السالم فالساكت» سالم همان ساکت است/ نزدیکی لغت_عربی با ؛ دور کردن مردم از دینی با معادل‌سازی لغات عربی به فارسی/ در کلام امام علیه‌السلام دو فرض دارد: و /الكلامُ في وَثاقِكَ ما لم تَتَكلَّمْ بهِ، فإذا تَكَلَّمتَ بهِ صِرتَ في وَثاقِهِ، فَاخزُنْ لِسانَكَ كما تَخزُنُ ذَهَبَكَ و وَرِقَكَ، فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَت نِعمَةً و جَلَبَت نِقمَةً ح۳۸۱
شذرات المعارف
#حدیث_اولی_الالباب خطابات حضرت #امام_کاظم علیه‌السلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب «يا هشام
«و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» کسی است که وقتی به سخن گفتن می‌رسد خوض در باطل می‌کند و در باطل فرو‌ می‌رود؛ خوض یعنی فرو رفتن؛ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (۴۲) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (۴۳) وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ (۴۴) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ (۴۵) وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (۴۶) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ :۴۷/ سخن بیهوده یا خود است یا اینکه مطلب صحیح و درست را نادرست می‌کند یا اینکه مطلب نادرستی را می‌خواهد درست نشان دهد که این‌ها شاخه‌هایی دارد مثل و و و ؛ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (۱۶) إِذْيَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ (۱۷) مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ #ق :۱۸؛ بررسی کلام انسان از دو حیثیت: چه نتیجه‌ای داشت؟ از چه جهت صادر شد؟؛ وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ :۱۰۳؛ تعالیم اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم به کسانیکه در لبهٔ پرتگاه جهنم بودند تا جاییکه ریگ در دهان می‌گذاشتند تا مبادا حرف بی‌جا بزنند؛ «و بعضی از اصحاب حضرت رسول صلی الله علیه و آله سنگریزه به دهان خودمی گذاردند، تا بی اختیار سخن نگویند.» ص۸۹۰/مصادیق و موارد دیگری از سخن گفتن و تکلم به و و و دیگران به سر و دست و چشم تکان دادن؛ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ :۱/انسان عاقل سخن نمی‌گوید مگر برای جلب منفعتی یا دفع مضرت/ باید به گونه‌ای باشد که نسبت به مطلبی واکنشی نمی‌رساند نه اینکه سکوتش از صد بار حرف زدن بدتر باشد فرو رفتن و خوش در بدی و پستی؛ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (۴۲) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (۴۳) وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ (۴۴) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ (۴۵) وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (۴۶) حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ :۴۷ صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله روضه مواجهه با پیکر مطهر علیهماالسلام تسلیم و رضا نگر که آن دُخت بتول در مقتل کشتگان چو فرمود نزول شکرانه سرود، که ای خداوند جلیل قربانی ما به پیشگاه تو قبول آن مهر سپهر حلم و گردون وقار می‌ريخت ز ديده اشك چون ابر بهار چون حركت آسمان روان شد به زمين بى صبر و قرار ليك با صبر و قرار ناگه نظرش فتاد آن طلعت پاک بر پیکر انوری که افتاده به خاک در بحر عجب فتاد و گفتا عجب است گنجایش آسمان در این تیر مغاک تا نیک یقین کند که این کشته کیست با دیدهٔ معرفت در آن تن نگریست عریان بدنی بدید کز تیغ و سنان اعداد و جراحتش هزار است و دویست جان اخا ملبوس پیکرت کو خاکم به سر عمامه سرت کو حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۱۴۰۱٫۸/۱ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و من حسن إسلام المرء ترك ما لا يعنيه.» ج۱ص۱۵۰ تقسیم به دو گروه دارای و بدون هدف؛ مردمان هدفمند برخی به هدف خود می‌رسند و برخی نمی‌رسند؛ اصل اساسی در گروه هدفمندی که به هدف خود رسیده‌اند این است که یا به کلی حواشی را از خود دور کرده‌اند و یا اینکه زوائد و حواشی را در زندگی‌شان به حداقل رسانده‌اند و دیگر اینکه تمام تلاش خود را به کار گرفته‌اند؛ زندگی موفق مرحوم در دوران تا جایی‌که گاهی به عنوان نایب‌السلطنه همراه پادشاه سفر می‌کرده است؛ از بقاع متبرکه اصفهان است که آقا حسین خوانساری و فرزندش در آن مدفونند؛ در علم آقا حسین خوانساری را به‌عنوان استاد الکل فی الکل عند الکل ذکر کرده‌اند؛ اثر معتبر مرحوم آقا حسین خوانساری به نام ؛ معاصرت آقا حسین خوانساری با و جریانی از دیدار ایشان با مرحوم آقا حسین خوانساری و تقدیم جبهٔ سلطنتی به ایشان و مذمت برخی بر مرحوم خوانساری در پی این کار و واکنش ایشان؛ جریان وصیت به در حضور یکی از خصوصیات افراد موفق عدم توقف ایشان در مسیر رسیدن به هدف خود در دامن مراد نبینی گل مراد بی ترک خواب راحت و بی نیش خار عشق مذمت در میان مگر اینکه خود شخص واقعاً جایگاهی بر اثر تلاش خود داشته باشد مثل آیت‌الله پسر ؛ جریان آقازادگی کردن آقا جمال خوانساری و ملاقات با ایشان و تحول در او بر اثر خود «و من حسن إسلام المرء ترك ما لا يعنيه.» «ما لا یعنی» یعنی آنچه که نیاز نیست که هر اندازه انسان به آنچه که نیاز نیست بپردازد به همان اندازه از موفقیت باز می‌ماند؛ ضرورت اکتفا به امور در ؛ شخص تا نباشد ثروتمند نمی‌شود؛ انسان به هر اندازه مشغول به زوائد شود از اصول می‌ماند و به هر اندازه به اصول بپردازد از زوائد می‌ماند؛ تشبیه زندگی انسان به مسافرت با قطار در مسافتی کوتاه یکی از امور «ما لا یعنی» گفتن‌های بیجاست؛ برخی افراد محافل مذهبی را به دید مکان تفریحی مذهبی نگاه می‌کنند و عمر خود را تلف می‌کنند. «و من حسن إسلام المرء ترك ما لا يعنيه.» یکی از لوازم بهره‌مندی از ترک زوائد است که در زوائد یک مورد ترک سخن «ما لا یعنی» است؛ ارادت مرحوم آیت‌الله آقا به مرحوم آیت‌الله ؛ ذکر برخی خصوصیات مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری عدم انحصار «ما لا یعنی» به سخن بیهوده و بی‌جا؛ توفیق مردن ؛ ِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : فِي رَجُلٍ قَتَلَ رَجُلاً مُؤْمِناً قَالَ يُقَالُ لَهُ مُتْ أَيَّ مِيتَةٍ شِئْتَ إِنْ شِئْتَ يَهُودِيّاً وَ إِنْ شِئْتَ نَصْرَانِيّاً وَ إِنْ شِئْتَ مَجُوسِي ج۷ص۲۷۳؛ جناب علیه‌السلام به فرزندان خود در مورد مسلمان مردن: وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ :۱۰۲؛ برخی انسان را از خارج می‌کند؛ ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ :۱۰؛ جریان خوابی از شخصی که مورد عنایت قرار گرفته بود تا مسلمان بمیرد. «و من حسن إسلام المرء ترك ما لا يعنيه.» یکی از زوائد که ترکش موجب موفقیت شخص می‌شود ترک سخن بی‌جا و بیشتر است. صلی الله علیک یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ای تاب و توانم را برده رحمی بر این دل افسرده برگی از گلشن خرم عمر باقی بود آن هم پژمرده خوناب جگر از ساغر دل در فصل بهار غمت خورده بیمار توایم و نپرسیدی کاین غمزده به شد یا مرده دیوان روضه صلوات الله علیه فسقط عن الفرس و جلس علی التراب فوضع خده علی خده و صاح سبع مرات و قال ولدی علیّ علی الدنیا بعدک العفا قتل الله قوما قتلوک حسین جان حسین جان شب چهارم رجب المرجب ۱۴۴۴ ۱۴۰۱/۱۱/۵ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
شب سوم فاطمیه اول ۲۷ آذر ۱۴۰۰ https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام «وروى عن مجاهد قال: خرج النبي صلی‌الله علیه وآله وسلم وهو آخذ بيد فاطمة فقال: من عرف هذه فقد عرفها، ومن لم يعرفها فهي فاطمة بنت محمد، وهي بضعة مني وهي قلبي وروحي التي بين جنبي، فمن آذاها فقد آذاني، ومن آذاني فقد آذي الله.» ج۴۳ص۵۴ وصف حال شخصیتی از اهل و مقبول از شاگردان مکتب صلوات الله علیه؛ جریان درخواست برای با امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه و واکنش امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه به و واکنش ابن عباس: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ ثَابِتٍ، قَالَ: لما استخلف أبو بكر قال ابو سفيان: ما لنا ولأبي فصيل، إنما هي بنو عبد مناف! قَالَ: فقيل لَهُ: إنه قد ولى ابنك، قَالَ: وصلته رحم! حُدِّثْتُ عَنْ هِشَامٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَوَانَةُ، قَالَ: لَمَّا اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَى بَيْعَةِ أَبِي بَكْرٍ، أَقْبَلَ أَبُو سُفْيَانَ، وَهُوَ يَقُولُ: وَاللَّهِ إِنِّي لأَرَى عَجَاجَةً لا يُطْفِئُهَا إِلا دَمٌ! يَا آلَ عَبْدِ مَنَافٍ فِيمَ أَبُو بَكْرٍ مِنْ أُمُورِكُمْ! أَيْنَ الْمُسْتَضْعَفَانِ! أَيْنَ الأَذَلانِ عَلِيٌّ وَالْعَبَّاسُ! [وَقَالَ: أَبَا حَسَنٍ! ابْسُطْ يَدَكَ حَتَّى أُبَايِعَكَ. فَأَبَى عَلِيٌّ عَلَيْهِ، فَجَعَلَ يَتَمَثَّلُ بِشِعْرِ الْمُتَلَمِّسِ: وَلَنْ يُقِيمَ عَلَى خَسْفٍ يُرَادُ بِهِ ... إِلا الأَذَلانِ عِيرُ الْحَيِّ وَالْوَتَدُ هَذَا عَلَى الْخَسْفِ مَعْكُوسٌ بِرُمَّتِهِ ... وَذَا يُشَجُّ فَلا يَبْكِي لَهُ أَحَدُ قَالَ: فَزَجَرَهُ عَلِيٌّ، وَقَالَ: إِنَّكَ وَاللَّهِ مَا أَرَدْتَ بِهَذَا إِلا الْفِتْنَةَ، وَإِنَّكَ وَاللَّهِ طَالَمَا بَغَيْتَ الإِسْلامَ شَرًّا! لا حَاجَةَ لَنَا فِي نَصِيحَتِكَ] ج۳ص۳۰۹؛ وقد كان أبوسفيان جاء إلى باب رسول اللّه صلی‌الله علیه وآله وسلم. وعليٌّ والعباسُ مُتَوفَران على النظر في أمره فنادى : بني هاشم لا تُطمِعوا الناسَ فيكمُ ولا سيّما تَيْمُ بن مُرّة أو عَدِيّ فما الاّمرُإلاّ فيكمُ وإليكمُ وليس لها إلاّ أبوحسنٍ علي أبا حَسَنٍ فاشدُدْ بها كفَّ حازمٍ فإنّكَ بالأمر الذي يُرْتَجى مَليّ ثمّ نادى بأعلى صوته : يا بني هاشم ، يا بني عبد مَناف ، أرَضِيتم أن يليَ عليكم أبو فَصِيْل الرَذْل بن الرَذْل ، أما واللّه لئن شئِتم لأمْلأنّها خَيْلاًَ ورجلاً. فناداه أمير المؤمنين علیه‌السلام : « اِرجِع يا با سُفيان ، فواللّه ما تريد اللّه بما تقول ، وما زلتَ تَكيد الإسلامَ وأهلَه ، ونحن مَشاغيلٌ برسول اللّه صلی‌الله علیه وآله وسلم، وعلى كلّ امرىءٍ ما اكتسب وهو وليُّ ما احتقب » فانصرف أبو سفيان إلى المسجد فوجد بني اُميّةَ مجتمعين فيه فحرَّضَهم على الأمرفلم يَنْهَضوا له. وكانت فتنةٌ عمّت وبليّة شملت وأسباب سوء اتّفقت ، تمكّن بها الشيطانُ وتعاون فيها أهلُ الإفك والعًدوان ، فتخاذل في إنكارها أهلُ الإيمان ، وكان ذلك تأويلُ قول اللّه عزّ اسمه : ( وَاتَقوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذين ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّة ) تألیف ج۱صص۱۹۰-۱۹۱؛ پاسخ امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه به ابن عباس پس از سالیان متعدد در زمان و دورهٔ بنی امیه؛ اقبال مردم پس از دوران غربت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه به حضرت؛ سبب امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه در مقابل جسارت به سلام‌الله‌علیها؛ فَرَأَیتُ أنَّ الصَّبرَ عَلى هاتا أحجى، فَصَبَرتُ، وفِی العَینِ قَذىً، وفِی الحَلقِ شَجاً خطبه ؛ اعتقاد ما مبنی بر اینکه مفترض الطاعة هر کاری می‌کند از الهی برخاسته است؛ وظیفهٔ مخصوص امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه پس از رحلت اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ عن علي بن أبي طالب قال: كنت أمشي مع النبي صلّى اللّه عليه و سلّم في بعض طرق المدينة،فأتينا على حديقة فقلت:يا رسول اللّه ما أحسن هذه الحديقة؟فقال:ما أحسنها؟و لك في الجنة أحسن منها.ثمّ أتينا على حديقة أخرى فقلت:يا رسول اللّه ما أحسن هذه الحديقة؟فقال:ما أحسنها و لك في الجنة أحسن منها.ثم أتينا على حديقة أخرى فقلت:يا رسول اللّه ما أحسنها من حديقة؟قال:لك في الجنة أحسن منها.[قال:فمشينا]حتى أتينا على سبع حدائق[و كلّما مررنا بحديقة منها كنت]أقول:يا رسول اللّه ما أحسنها؟ فيقول:لك في الجنة أحسن منها.فلما خلا له الطريق اعتنقني و أجهش باكيا!!!فقلت: يا رسول اللّه ما يبكيك؟قال:ضغائن في صدور أقوام لا يمدونها لك إلا بعدي!!! فقلت:في سلامة من ديني؟قال:في سلامة من دينك
شذرات المعارف
آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنَّآ أَعْطَيْنَٰكَ ٱلْكَوْثَرَ (۱) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ ٱنْحَرْ (۲) إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلْأَبْتَرُ :۳ تبیین تأثیرگذاری حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در عالم و عدم انحصار آن به زمان؛ دلخوشی جریان و در صدر اسلام (که بعداً شکل به خود گرفت) به رحلت اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم به‌عنوان پایان مسیر اسلام و برنامه‌ریزی برای احیای جریان ؛ وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ ٱنقَلَبْتُمْ عَلَیٰٓ أَعْقَٰبِكُمْۚ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلَیٰ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ ٱللَّهَ شَيْـًٔاۗ وَ سَيَجْزِی ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَ :۱۴۴؛ نسبت بودن به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم از سوی جریان کفر و نفاق؛ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلْأَبْتَرُ :۳؛ تشبیه جریانات به تشکیل سیلاب از چشمه‌های کوچک و عوض شدن سیلاب در برخی مواقع با یک ریگ؛ های مختلف در طول با بحران‌هایی روبرو شده‌اند که بر خلاف پیش‌بینی آن‌ها بوده است مثل ماجرای که با برنامه‌ریزی انجام شده بود که صلوات‌الله‌علیه را کنار بزنند؛ بیان افشای رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم در کریم که مربوط به همان رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم پیرامون امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه است که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم در موضع سکوت قرار گرفتند؛ توصیه رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم به امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه که بعد از من با موانعی روبرو می‌شوید که باید در موضع نسبت به علیهماالسلام قرار بگیری؛ : أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی ج۵ص۱۲۹؛ هارون بعد از رفتن موسی علیهماالسلام به کوه ؛ وَ وَٰعَدْنَا مُوسَیٰ ثَلَٰثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنَٰهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَٰتُ رَبِّهِۦٓ أَرْبَعِينَ لَيْلَةًۚ وَ قَالَ مُوسَیٰ لِأَخِيهِ هَٰرُونَ ٱخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ ٱلْمُفْسِدِينَ :۱۴۲؛ قَالَ يَٰهَٰرُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوٓا۟ (۹۲) أَلاَّ تَتَّبِعَنِۖ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِی (۹۳) قَالَ يَبْنَؤُمَّ لاَ تَأْخُذْ بِلِحْيَتِی وَ لاَ بِرَأْسِیٓۖ إِنِّی خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِیٓ إِسْرَٰٓءِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی :۹۴؛ حدیث منزلت بین و و اختلاف در تفسیر حدیث منزلت به اینکه موقف هارونی چیست که شیعه می‌گوید یکی بحث است؛ عدم پرداخت به نقش‌آفرینی سلام الله علیها در مورد نقش بر آب کردن نقشهٔ جریان سقیفه و مانع شدن برای بازگشت به اعقاب جاهلی؛ وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ ٱنقَلَبْتُمْ عَلَیٰٓ أَعْقَٰبِكُمْۚ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلَیٰ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ ٱللَّهَ شَيْـًٔاۗ وَ سَيَجْزِی ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَ :۱۴۴؛ جلوگیری بازگشت امت اسلامی به گوساله پرستی توسط فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها؛ لزوم تفکیک بین ایجاد و بین برگرداندن تمام اسلام به کفر؛ شروع اعتراض به دومی به اینکه در خانه‌ای که می‌خواهی هجوم ببری فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است؛ قالت : يا أبا بكر أسرع ما اغرتم على أهل البيت رسول الله ، والله لا أكلم عمر حتى ألقى الله تألیف (۳۳۳ق) ص۵۱؛ باز شدن باب بحث بین اهل‌بیت علیهم‌السلام و سران سقیفه با مقاومت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و خطبه خوانی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در مسجد؛ تأثیرگذاری در کل تاریخ اسلام: بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنَّآ أَعْطَيْنَٰكَ ٱلْكَوْثَرَ :۱؛ مجبور شدن و برای عیادت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و معذرت خواهی ایشان به علت اینکه قافیه را باختند؛ دستور به دفن شبانه و عدم حضور مخالفان در تدفین فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها تا بانک اعتراض حضرت بلند باشد: حنطني وغسلني وكفنني بالليل وصل علي وادفني بالليل ص۱۸۰؛ فدا کردن حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها خودشان را و باقی ماندن ؛ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنَّآ أَعْطَيْنَٰكَ ٱلْكَوْثَرَ (۱) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ ٱنْحَرْ (۲) إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلْأَبْتَرُ :۳؛ محکم کردن دیوار دین با نقش‌آفرینی و فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها؛ سرنگون کردن بیرق کفر در فاصله کوتاه ۷۵ یا ۹۵ روز تا شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها که خود برپایی یک با دفاع یک نفره بود؛ مجبور شدن جریان
شذرات المعارف
شب پانزدهم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۲۶ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من أكرمه الله بثلاث فقد لطف له: عقل يكفيه مؤونة هواه. و علم يكفيه مؤونة جهله و غنى يكفيه مخافة الفقر.» ص۴۰۰ جمع سه مطلب در شخص و اتمام در حق او؛ کمال در برخی موارد به جمع آمدن و انضمام برخی مطالب با همدیگر است مقام امن و می بی‌غش و رفیق شفیق گرت مدام میسر شود زهی توفیق خطر بیش از و مثالی پیرامون آن؛ لزوم کردن ؛ نوع افرادی که زمین می‌خورند روش مدیریت دارایی خود را نمی‌دانند؛ جریانی از شخصی ورشکسته؛ بیانی از مرحوم در پیرامون وظایف برای دستگیری شخصی که توان مدیریت اموال خود را ندارد؛ مثال‌هایی از افرادی که علمشان بیشتر از عقلشان بود؛ های عالم کم عقل و عاقل کم علم در مسجد و جرقه خوردن طلبگی استاد؛ لزوم عقل برای چگونگی به‌کارگیری و مدیریت امکانات و داشته‌ها وجود و و در امور برای تمام شدن لطف در انسان؛ ضرورت عقل برای استفاده صحیح علم در مواقع درست همچون گفتن و در وقت درست آن دو چیز طَیرهٔ عقل است؛ دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی (طیرهٔ عقل) یعنی خل بودن «يا هشام من أكرمه الله بثلاث فقد لطف له: عقل يكفيه مؤونة هواه. و علم يكفيه مؤونة جهله و غنى يكفيه مخافة الفقر.» جریان دعوای دو نفر و فر رسیدن و فرمایش وی در مورد شأن ؛ جریانی از برخورد مرحوم پدر استاد در بازار؛ دعوای کاسب و حمال؛ جریانی از راننده‌ای عاقل و جریانی جالب صلی الله علیک یا مولاتی یا زینب یا بنت امیرالمؤمنین روضه سلام الله علیها تسلیم و رضا نگر که آن دخت بتول در مقتل کشتگان چو فرمود نزول شکرانه سرود کی خداوند جلیل قربانی ما به پیشگاه تو قبول زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان جای یک بوسهٔ من در همه اعضای تو نیست صلی الله علیکم یا آل رسول الله و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته شب پانزدهم رجب المرجب ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۲۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
سخنرانی #شب_هفتم دهه اول محرم الحرام فضائل #امیرالمؤمنین صلوات الله علیه #یهود آیت الله #شیخ_عبا
إِنِّي لَأَصُدِّقُ مَنْ يُهَلِّلُ بِالتُّقَى رَجُلَانِ يَضْرِبَانِ كُلَّ ضَرَّابِ فَصَدَرْتُ حِينَ تَرَكْتُهُ مُتَجِدَّلًا كَالْجَذَعِ بَيْنَ دَكَادِكِ وَرَوَابِي وَعَفَفْتُ عَنْ أَثْوَابِهِ وَلَوْ أَنَّنِي كُنْتُ الْمُقْطِرَ يَزِنُ أَثْوَابِي عَبَدَ الْحِجَارَةَ مِنْ سَفَاهَةِ عَقْلِهِ وَعَبَدْتُ رَبَّ مُحَمَّدٍ بِصَوَابِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْوَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَوَجْهُهُ يَتَهَلَّلُ... ج۳ص۳۴؛ وروى الكراجكي رحمة الله قصة قتل عمرو نحوا مما مر، و ذكر أنه قال النبي صلی‌الله علیه وآله وسلم ثلاث مرات: «أيكم يبرز إلى عمرو وأضمن له على الله الجنة»؟ وفي كل مرة كان يقوم علي علیه‌السلام، والقوم ناكسوا رؤسهم ، فاستدناه وعممه بيده ، فلما برز قال صلی‌الله علیه وآله وسلم: « برز الايمان كله إلى الشرك كله» ج۲۰ص۲۱۵؛ جنگ همهٔ ایلام با همهٔ یعنی یهود تبلور تمام کفر است؛ وحشت لشکر مهاجم بعد از شکست در مقابل امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه؛ جریانات جنگ احزاب و آوردن بت بزرگی در جنگ؛ معجزات پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم در شکست دشمن؛ بنا نداشتن پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم در استفاده از معجزات مگر در مواقع ضرورت؛ وضعیت بسیار دشوار مسلمین در محاصرهٔ اقتصادی و نظامی در جنگ احزاب؛ ثُمَّ قَالَ فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لٰكِنَّ اَللّٰهَ قَتَلَهُمْ أَيْ أَنْزَلَ اَلْمَلاَئِكَةَ حَتَّى قَتَلُوهُمْ-ثُمَّ قَالَ وَ مٰا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لٰكِنَّ اَللّٰهَ رَمىٰ يَعْنِي اَلْحَصَى اَلَّذِي حَمَلَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صلی‌الله علیه وآله وسلم وَ رَمَى بِهِ فِي وُجُوهِ قُرَيْشٍ وَ قَالَ «شَاهَتِ اَلْوُجُوهُ» ثُمَّ قَالَ ذٰلِكُمْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ مُوهِنُ كَيْدِ اَلْكٰافِرِينَ أَيْ مُضْعِفُ كَيْدِهِمْ وَ حِيلَتِهِمْ وَ مَكْرِهِمْ ج۱ص۲۶۹-۲۷۰؛ خنثی شدن توطئه یهود در ترور رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم: أقول: قال الكازروني وغيره في شرح تلك القصة: كانت غزوة بني النضير في ربيع الاول وكانت منازلهم بناحية الفرع وما والاها بقرية يقال لها: زهرة، وإنهم لما نقضوا العهد، وعاقدوا المشركين على حرب النبي صلی‌الله علیه وآله وسلم خرج صلی‌الله علیه وآله وسلم يوم السبت وصلى في مسجد قبا ومعه نفر من أصحابه، ثم أتي بني النضير فكلمهم أن يعينوه في دية رجلين كان قد آمنهما فقتلهما عمرو بن أمية وهو لا يعلم، فقالوا: نفعل هموا بالغدر به: فقال عمرو بن الحجاش: أنا أظهر على البيت فأطرح عليه صخرة ، فقال سلام بن مشكم: لا تفعلوا فوالله ليخبرن بما هممتم فجاء جبرئيل فأخبره صلی‌الله علیه وآله وسلم، فخرج راجعا إلى المدينة، ثم دعا عليا وقال: لا تبرح من مكانك، فمن خرج عليك من أصحابي فسألك عني فقل: توجه إلى المدينة، ففعل ذلك، ثم لحقوا به... ج۲۰ص۱۶۴ 16:40 شروع جنگ با یهود و توصیف قلاع و درب‌های و فتح خیبر توسط امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه؛ وَأَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللهِ الْحَافِظُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ الْحَافِظُ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْهَيْثَمُ بْنُ خَلَفٍ الدُّورِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُوسَى السُّدِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُطَّلِبُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ لَيْثِ بْنِ أَبِي سُلَيْمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَهُوَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَيْهِ فَقَالَ حَدَّثَنَا جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ أَنَّ عَلِيًّا حَمَلَ الْبَابَ يَوْمَ خَيْبَرَ حَتَّى صَعِدَ الْمُسْلِمُونَ عَلَيْهِ فَافْتَتَحُوهَا وَأَنَّهُ حَرِبَ بَعْدَ ذَلِكَ فَلَمْ يَحْمِلْهُ أَرْبَعُونَ رَجُلًا. تَابَعَهُ فُضَيْلُ بْنُ عَبْدِ الْوَهَّابِ عَنِ الْمُطَّلِبِ بْنِ زِيَادٍ وَرُوِيَ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ ضَعِيفٍ عَنْ جَابِرٍ ثُمَّ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ سَبْعُونَ رَجُلًا فَكَانَ جُهْدَهُمْ أَنْ أَعَادُوا الْبَابَ تألیف ج۴ص۲۱۲؛ ماجرای اسلام آوردن یک یهودی در هنگام مشاهدهٔ کشیدن امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه به مسجد پس از ماجرای و منزل سلام الله علیها؛ امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه مثل سکوت علیه‌السلام 20:02 شجاعت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه در ماجرای جنگ و جنگ و پس از فرار لشکریان اسلام؛ إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ في أُخْراكُمْ فَأَثابَكُمْ غَمّاً بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ وَ اللهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ ؛ فِی قَوْلِهِ إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاتَلْوُونَ عَلی أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ قَالَ فَلَمْ یَبْقَ مَعَهُ مِنَ النَّاسِ یَوْمَ أُحُدٍ غَیْرُ علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه