شذرات المعارف
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«يا هشام المتكلّمون ثلاثة : فرابح، و سالم، و شاجب: فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت، و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» #بحارالأنوار ج۱ص۱۴۹
#سخن در محل خود سبب ترقی و #کمال است و اگر در غیر محل باشد سبب انحطاط/تکلم اعضای بدن انسان با #زبان در هر روز: «عن علي بن الحسين علیهماالسلام قال: إن لسان ابن آدم يشرف كل يوم على جوارحه فيقول: كيف أصبحتم؟ فيقولون: بخير إن تركتنا، ويقولون: الله الله فينا و يناشدونه و يقولون: إنما نثاب بك و نعاقب بك» #بحارالأنوار ج۷۱ص۲۷۸/تجربه علاوه بر علم میگوید اگر سخن در موضع خود باشد سبب خیر و اگر در غیر موضع خود باشد سبب شر میشود.
معنای لغوی و اصطلاحی #متکلم / متکلم در اصطلاح به صاحبان عقل متعهد به دین برای اثبات دین میگویند/ متکلمان مثل #شیخ_مفید و #سیدمرتضی و #شیخ_طوسی و #خواجه_نصیرطوسی و #علامه_حلی
متکلم در روایت معهود منظور سخنگو است از جهت سود و زیان و ساکت (بدون سود و زیان)
سخنگوی منتفع و سودمند کسی است که #ذکرالله و #یادخدا دارد/ذکر خدا مصادیق مختلف در سخن و قول و وراء سخن و قول دارد ( #سخن_درونی )/ #ذاکر به معنای یاد کننده است/#تذکار به معنای یادآوری؛ سوغات سابق سفر #کربلا کبریتهایی بود که روی آن مکتوب بود: تذکار کربلا/تبیین #ذکر_فعلی خدا در وقت #جماع در بیان مرحوم #شهیدثانی : «(والجماع مستقبل القبلة ومستدبرها) للنهي عنه (والكلام) من كل منهما (عند التقاء الختانين إلا بذكر الله تعالى)» #الروضة_البهیة_فی_شرح_اللمعة_الدمشیة ( #شرح_لمعه ) ج۵صص۹۴-۹۵/ «أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ(۵۸)أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ» #الواقعة :۵۹/ تعبیر #فکر به #ذاکره در برخی مواقع/ذکر فعلی خدا در مواطن مختلف مثل ذکر فعلی#کاسب در کاسبی: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ #الکافی ج۵ص۸۸/ذکر نام #اهلبیت علیهمالسلام و ذکر #احکام الهی از مصادیق ذکر خداست.
«فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل»
دم فرو بستن در زمان مناسب
زبان بریده به کنجی نشسته صُمٌّ بُکمٌ
به از کسی که نباشد زبانش اندر حُکم
#گلستان_سعدی
#شاجب و زیان کننده در صورت بیجا حرف زدن/ مقام مرحوم #ملااحمدنراقی و حکایتی از ایشان در #مثنوی_طاقدیس پیرامون سخن گفتن بهجا و بیجا/ وقار و مهابت با #سکوت : «المزاح يأكل الهيبة ، وقد أكثر من الهيبة الصامت.» #بحارالأنوار ج۷۸ص۱۱۳
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
#گلستان_سعدی
صلی الله علیک یا اباعبدالله
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
تشنه لبا به آب مهر تو سرشته شد گلم
چون بکنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم
گرچه بلای دوست را از سر شوق حاملم
بار فراق دوستان بسکه نشسته بر دلم
میروم و نمیرود ناقه بزیر محملم
عزیز مادرم حسین
تا تو بخاطر منی دیده بخواب کی شود؟
راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟
غفلت از تو در ره شام خراب کی شود؟
معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟
گرچه بشخص غائبی، در نظری مقابلم
دیوان #کمپانی
روضه اسارت #حضرت_زینب علیهاالسلام
سری به نیزه بلند است، در برادر زینب
خدا کند که نباشد، سر برادر زینب
حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان
داس غم تو می کند حاصل عمر را درو
درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو
رفتم و دل بماند در سلسلۀ غمت گرو
ای که مهار میکشی صبر کن و سبک برو
کز طرفی تو میکشی وز طرفی سلاسلم
دیوان #کمپانی
رشته ای بر گردنم افکنده دوست
تار و پودش از محبتهای اوست
گه به کوفه گه به شامم میبرد
میکشد هرجا که خاطرخواه اوست
حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان
سیدنا المظلوم یا اباعبدالله
۲۷محرم ۱۴۴۴
۱۴۰۱٫۶/۳
#شیخ_عباس_اخوان
https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«إنَّ الله حرم الجنّة على كلَّ فاحش بذي قليل الحياء، لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» #بحارالأنوار ج۱ص۱۴۹
#سخن گفتن و رعایت #حیاء و نسبت حیا به #ایمان /راه #کمال رعایت حیاء
بی حیایی انسان را به بیحساب حرف زدن میکشاند/ مسئولیت انسان نسبت به سخن گفتن: مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ #ق :۱۸/ عاقبت عدم رعایت شئون در سخن گفتن به بی دینی میکشد که همان گروه #شاجب سابقالذکر است
«إنَّ الله حرم الجنّة على كلَّ فاحش بذي قليل الحياء، لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه»
#فحش و #فاحش و #فاحشه در عربی یعنی کسیکه ابایی از بیپروایی و دریدگی ندارد؛ وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا #الإسراء :۳۲؛ آیه در مقام بیان این است که قرب و نزدیکی به #زنا فاحشه است
#بذی همان سخن به درشتی و ناروایی است
قلیل الحیاء؛ بحث از کم حیا است که بهشت نمیرود؛ گاهی انسان به خود تلقین میکند که من بیحیا نیستم که از مقولهٔ اثبات #نفس و خودفریبی است/ انسانها حالاتشان هرکسی با دیگری فرق دارد/انسان موجود بسیار عجیب و پیچیدهای است/مصادیق متعدد اقناع نفس حتی در جنایتکاران که در خیال خودشان دارند کار نیکو میکنند/ نفس انسان میزانالحراره عجیبی دارد/ موش و گربه بازی نفس!/ جریانی به نقل از #مرحوم_امام به نقل از مرحوم آیتالله شیخ #عبدالکریم_حائری : ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محالِ/نقل جریانی از مرحوم آیتالله شیخ #مرتضی_حائری پیرامون #سلوک پدرشان مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی در دوران جوانی؛ #ذنب_عرفانی
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
#نشاط_اصفهانی
#گناه در لسان اهل #عرفان یعنی جایی وظیفه #صبر کردن بودن صبر نکردیم/وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ #یس :۲۰؛ یاری مردم مناطق پایین #شهر به #انبیاء علیهمالسلام؛ #مؤمن_انطاکیه از اقصی المدینة بوده/ #حقوق_مهمان / تصنعی نبودن حالات #اولیاء «يرون في أنفسهم أنّهم أشرار، وإنهم لأكياس وأبرار» #بحارالأنوار ج۱ص۱۴۹
«إنَّ الله حرم الجنّة على كلَّ فاحش بذي قليل الحياء، لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه»
حرمت #بهشت بر کم حیای بد زبان
«لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه»
جلوه به حیوانیت در کسانیکه چیزی در کف ندارند/ انسان دارا #کتوم و صاحب #وقار است
صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان
ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
رهروِ منزلِ عشقیم و ز سرحدِّ عَدَم
تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمدهایم
آبرو میرود ای ابرِ خطاپوش ببار
که به دیوانِ عمل نامه سیاه آمدهایم
#حافظ
یادی از مرحوم آیتالله شیخ #محمدناصری (۴شهریور۱۴۰۱)
به خدا که ز غیر تو بیزارم
وز خویش همیشه در آزارم
آوارۀ کوه و بیابانم
سرگشتۀ کوچه و بازارم
چون مرغ شب آویزم همه شب
روزانه چو بلبل گلزارم
مولای من یابن الحسن یوسف فاطمه
رنجورم و باز مرنجانم
بیزارم و باز نیازارم
آن خاطر نازک را ترسم
کز زاری خویش بیازارم
من مفتقر سودا زدهام
اینست متاعم و ابزارم
دیوان #کمپانی
یابن الحسن یابن الحسن
یابن الحسن یابن الحسن
تا به کی ای نوش جان میزنیم نیشتر
زخم از این بیشتر یا دل از این ریشتر
ز آه من اندیشه کن بیخ جفا تیشه کن
مهر و وفا پیشه کن بیشتر از پیشتر
در نظر اهل دل سادگی آزادگی است
جز متصنع مدان از همه بدکیشتر
ای به نصاب جمال یافته حدّ کمال
نیست مرا آرزو جز نظری بیشتر
خرمن حسن تو را موقع احسان بود
مفلسم و مفتقر از همه درویشتر
دیوان #کمپانی
یابن الحسن یابن الحسن
یابن الحسن یابن الحسن
توسل به #حضرت_عباس علیهالسلام
و بان الانکسار فی وجه الحسین...
بود امیدم تا مرا یاری کنی
سالها بهرم علمداری کنی
ای دریغا شد امیدم نا امید
بی برادر گشتم و پشتم خمید
سیدنا المظلوم یا اباعبدالله
سیدنا الغریب یا اباعبدالله
سیدنا العطشان یا اباعبدالله
۲۸محرم ۱۴۴۴
۱۴۰۱٫۶/۴
#شیخ_عباس_اخوان
https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«يا هشام المتكلّمون ثلاثة : فرابح، و سالم، و شاجب: فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت، و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» #بحارالأنوار ج۱ص۱۴۹
برداشت انسان از امور مختلف و واکنشهای انسان نسبت به آنها به صورت کنش و واکنش؛ واکنش_شرطی در انسان/تلقیها در انسان همواره هست مگر در مقام #غفلت و حاصل این تلقیها #بینش و نگرش در انسان است/بروز تلقی نسبت به دیگران گاهی به واکنش است مثل واکنش به اشاره یا واکنش به حرکت اعضا و جوارح یا واکنش به سخن/ #سخن گفتن انسان معمولاً در مواجهه با دیگران به صورت کنش و واکنش است که گاهی برای #دفع_ضرر است یا برای #جلب_منفعت است/سخن گفتن انسان احکامی دارد که کجا سخن بگوید و چه بگوید و چه نگوید و کجا حرف نزند و امثالهم
زبان بریده به کنجی نشسته صُمٌّ بُکمٌ
به از کسی که نباشد زبانش اندر حُکم
#گلستان_سعدی
مزیت سخن نگفتن برای کسیکه مقید به حکم الهی نیست/ اقسام #متکلم در لغت و اصطلاح/اطلاق #ساکت بر متکلم در روایت از باب نسبت انسان در مواجهه با سخن گفتن است که یکی از اقسام سهگانهاش میشود ساکت
«المتكلّمون ثلاثة: فرابح»
#رابح اسم فاعل #ربح است که معنای سودجو است/اصل کلمه #سودجو به غلط برای انسان حقهباز استفاده میشود و در #قرآن کریم خدای متعال انسان را به #سود دعوت میکند؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ (۱۰) تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ #الصف :۱۱/معنای لغوی سودجو به کسی اطلاق میشود که دنبال رسیدن به منفعت خودش است که یک قسم از آن منفعت از طریق سخن گفتن است
«و سالم و شاجب»
#سالم مقصود سکوت کنندهای است که سالم میماند و #شاجب سخنگویی است که دچار خسران است
«فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت، و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل»
رابح و سودکننده کسی است که سخنش را در #ذکر و یاد خدا به کار میبرد/ #یاد_خدا گاهی به ترکیب الفاظی از #اسماءوصفات الهی است که به انسان یادآور میشود و یا اینکه یاد خدا امور و سخنانی است که منجر به یاد خدا میشود؛ یعنی آدمی وقتی انسان حرف میزند توجهاش به خداست یعنی کلامی میگوید که مورد رضای خداست که این کلام یا کلام مورد تأیید #عقل آیت یا مورد تأیید #شرع است یا کلام متعارفی است که مورد امضای شارع است/ #ذکر_فعلی خدا در مواطن مختلف مثل ذکر فعلی#کاسب در کاسبی: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ #الکافی ج۵ص۸۸/ #ذکر_خدا یا #ذکر_قولی است (که شامل #اذکار و کلامی که مرضی نظر خدا باشد میباشد) و یا #ذکر_فعلی است/بیان مصادیق ذکر خدا در رفتار/ از افضل ذکر خدا در روایات کلامی است که دفع #فتنه کند یا کلامی که مطلبی را در راه حق ثابت کند یا مطلبی که کسی را به راه حق بکشاند با از باطل باز بدارد
«يا هشام المتكلّمون ثلاثة: فرابح، و سالم، و شاجب: فأمّا الرابح فالذاكر للّه»
مزایای سخن درست و به موقع؛
کنونت که امکان گفتار هست
بگو ای برادر به لطف و خوشی
که فردا چو پیک اجل در رسید
به حکم ضرورت زبان در کَشی
#گلستان_سعدی
#سکوت عالی است اما در جاییکه انسان نباید سخن بگوید اما در جاییکه سخن باید بگو باید سخن به خوبی بگوید
«و أمّا السالم فالساكت»
سالم همان ساکت است/ نزدیکی لغت_عربی با #لغت_فارسی ؛ دور کردن مردم از #معارف دینی با معادلسازی لغات عربی به فارسی/ #سلامت در کلام امام علیهالسلام دو فرض دارد: #سلامت_دنیوی و #سلامت_اخروی /الكلامُ في وَثاقِكَ ما لم تَتَكلَّمْ بهِ، فإذا تَكَلَّمتَ بهِ صِرتَ في وَثاقِهِ، فَاخزُنْ لِسانَكَ كما تَخزُنُ ذَهَبَكَ و وَرِقَكَ، فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَت نِعمَةً و جَلَبَت نِقمَةً #نهج_البلاغه ح۳۸۱
شذرات المعارف
#حدیث_اولی_الالباب خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب «يا هشام
«و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل»
#شاجب کسی است که وقتی به سخن گفتن میرسد خوض در باطل میکند و در باطل فرو میرود؛ خوض یعنی فرو رفتن؛
مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (۴۲) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (۴۳) وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ (۴۴) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ (۴۵) وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (۴۶) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ #المدثر :۴۷/ سخن بیهوده یا خود #لغو است یا اینکه مطلب صحیح و درست را نادرست میکند یا اینکه مطلب نادرستی را میخواهد درست نشان دهد که اینها شاخههایی دارد مثل #نمیمه و #غیبت و #تهمت و #چاپلوسی ؛ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (۱۶) إِذْيَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ (۱۷) مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ #ق :۱۸؛ بررسی کلام انسان از دو حیثیت: چه نتیجهای داشت؟ از چه جهت صادر شد؟؛ وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ #آل_عمران :۱۰۳؛ تعالیم #پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله وسلم به کسانیکه در لبهٔ پرتگاه جهنم بودند تا جاییکه ریگ در دهان میگذاشتند تا مبادا حرف بیجا بزنند؛ «و بعضی از اصحاب حضرت رسول صلی الله علیه و آله سنگریزه به دهان خودمی گذاردند، تا بی اختیار سخن نگویند.» #معراج_السعادة ص۸۹۰/مصادیق و موارد دیگری از سخن گفتن و تکلم به #تکلم_ایمائی و #غمز و #اشاره و #تصدیق دیگران به سر و دست و چشم تکان دادن؛ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ #الهمزة :۱/انسان عاقل سخن نمیگوید مگر برای جلب منفعتی یا دفع مضرت/ #سکوت باید به گونهای باشد که نسبت به مطلبی واکنشی نمیرساند نه اینکه سکوتش از صد بار حرف زدن بدتر باشد
فرو رفتن و خوش در بدی و پستی؛ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (۴۲) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (۴۳) وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ (۴۴) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ (۴۵) وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (۴۶) حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ #المدثر :۴۷
صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله
روضه مواجهه #حضرت_زینب با پیکر مطهر #سیدالشهداء علیهماالسلام
تسلیم و رضا نگر که آن دُخت بتول
در مقتل کشتگان چو فرمود نزول
شکرانه سرود، که ای خداوند جلیل
قربانی ما به پیشگاه تو قبول
آن مهر سپهر حلم و گردون وقار
میريخت ز ديده اشك چون ابر بهار
چون حركت آسمان روان شد به زمين
بى صبر و قرار ليك با صبر و قرار
ناگه نظرش فتاد آن طلعت پاک
بر پیکر انوری که افتاده به خاک
در بحر عجب فتاد و گفتا عجب است
گنجایش آسمان در این تیر مغاک
تا نیک یقین کند که این کشته کیست
با دیدهٔ معرفت در آن تن نگریست
عریان بدنی بدید کز تیغ و سنان
اعداد و جراحتش هزار است و دویست
#فؤادکرمانی
جان اخا ملبوس پیکرت کو
خاکم به سر عمامه سرت کو
حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان
۱۴۰۱٫۸/۱
#شیخ_عباس_اخوان
https://eitaa.com/akavan110