eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
7 عکس
39 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام المتكلّمون ثلاثة : فرابح، و سالم، و شاجب: فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت، و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» ج۱ص۱۴۹ در محل خود سبب ترقی و است و اگر در غیر محل باشد سبب انحطاط/تکلم اعضای بدن انسان با در هر روز: «عن علي بن الحسين علیهماالسلام قال: إن لسان ابن آدم يشرف كل يوم على جوارحه فيقول: كيف أصبحتم؟ فيقولون: بخير إن تركتنا، ويقولون: الله الله فينا و يناشدونه و يقولون: إنما نثاب بك و نعاقب بك» ج۷۱ص۲۷۸/تجربه علاوه بر علم می‌گوید اگر سخن در موضع خود باشد سبب خیر و اگر در غیر موضع خود باشد سبب شر می‌شود. معنای لغوی و اصطلاحی / متکلم در اصطلاح به صاحبان عقل متعهد به دین برای اثبات دین می‌گویند/ متکلمان مثل و و و و متکلم در روایت معهود منظور سخنگو است از جهت سود و زیان و ساکت (بدون سود و زیان) سخنگوی منتفع و سودمند کسی است که و دارد/ذکر خدا مصادیق مختلف در سخن و قول و وراء سخن و قول دارد ( )/ به معنای یاد کننده است/ به معنای یادآوری؛ سوغات سابق سفر کبریت‌هایی بود که روی آن مکتوب بود: تذکار کربلا/تبیین خدا در وقت در بیان مرحوم : «(والجماع مستقبل القبلة ومستدبرها) للنهي عنه (والكلام) من كل منهما (عند التقاء الختانين إلا بذكر الله تعالى)» ( ) ج۵صص۹۴-۹۵/ «أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ(۵۸)أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ» :۵۹/ تعبیر به در برخی مواقع/ذکر فعلی خدا در مواطن مختلف مثل ذکر فعلی در کاسبی: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ ج۵ص۸۸/ذکر نام علیهم‌السلام و ذکر الهی از مصادیق ذکر خداست. «فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» دم فرو بستن در زمان مناسب زبان بریده به کنجی نشسته صُمٌّ بُکمٌ به از کسی که نباشد زبانش اندر حُکم و زیان کننده در صورت بی‌جا حرف زدن/ مقام مرحوم و حکایتی از ایشان در پیرامون سخن گفتن به‌جا و بی‌جا/ وقار و مهابت با : «المزاح يأكل الهيبة ، وقد أكثر من الهيبة الصامت.» ج۷۸ص۱۱۳ تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد صلی الله علیک یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین تشنه لبا به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم گرچه بلای دوست را از سر شوق حاملم بار فراق دوستان بسکه نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه بزیر محملم عزیز مادرم حسین تا تو بخاطر منی دیده بخواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلت از تو در ره شام خراب کی شود؟ معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه بشخص غائبی، در نظری مقابلم دیوان روضه اسارت علیهاالسلام سری به نیزه بلند است، در برادر زینب خدا کند که نباشد، سر برادر زینب حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان داس غم تو می کند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو رفتم و دل بماند در سلسلۀ غمت گرو ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک برو کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم دیوان رشته ای بر گردنم افکنده دوست تار و پودش از محبت‌های اوست گه به کوفه گه به شامم می‌برد می‌کشد هرجا که خاطرخواه اوست حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان سیدنا المظلوم یا اباعبدالله ۲۷محرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۱٫۶/۳ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «إنَّ الله حرم الجنّة على كلَّ فاحش بذي قليل الحياء، لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» ج۱ص۱۴۹ گفتن و رعایت و نسبت حیا به /راه رعایت حیاء بی حیایی انسان را به بی‌حساب حرف زدن می‌کشاند/ مسئولیت انسان نسبت به سخن گفتن: مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ #ق :۱۸/ عاقبت عدم رعایت شئون در سخن گفتن به بی دینی می‌کشد که همان گروه سابق‌الذکر است «إنَّ الله حرم الجنّة على كلَّ فاحش بذي قليل الحياء، لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» و و در عربی یعنی کسی‌که ابایی از بی‌پروایی و دریدگی ندارد؛ وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا :۳۲؛ آیه در مقام بیان این است که قرب و نزدیکی به فاحشه است همان سخن به درشتی و ناروایی است قلیل‌ الحیاء؛ بحث از کم حیا است که بهشت نمی‌رود؛ گاهی انسان به خود تلقین می‌کند که من بی‌حیا نیستم که از مقولهٔ اثبات و خودفریبی است/ انسان‌ها حالاتشان هرکسی با دیگری فرق دارد/انسان موجود بسیار عجیب و پیچیده‌ای است/مصادیق متعدد اقناع نفس حتی در جنایتکاران که در خیال خودشان دارند کار نیکو می‌کنند/ نفس انسان میزان‌الحراره عجیبی دارد/ موش و گربه بازی نفس!/ جریانی به نقل از به نقل از مرحوم آیت‌الله شیخ : ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محالِ/نقل جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ پیرامون پدرشان مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی در دوران جوانی؛ طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد در لسان اهل یعنی جایی وظیفه کردن بودن صبر نکردیم/وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ :۲۰؛ یاری مردم مناطق پایین به علیهم‌السلام؛ از اقصی المدینة بوده/ / تصنعی نبودن حالات «يرون في أنفسهم أنّهم أشرار، وإنهم لأكياس وأبرار» ج۱ص۱۴۹ «إنَّ الله حرم الجنّة على كلَّ فاحش بذي قليل الحياء، لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» حرمت بر کم حیای بد زبان «لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» جلوه به حیوانیت در کسانی‌که چیزی در کف ندارند/ انسان دارا و صاحب است صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم رهروِ منزلِ عشقیم و ز سرحدِّ عَدَم تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمده‌ایم آبرو می‌رود ای ابرِ خطاپوش ببار که به دیوانِ عمل نامه سیاه آمده‌ایم یادی از مرحوم آیت‌الله شیخ (۴شهریور۱۴۰۱) به خدا که ز غیر تو بیزارم وز خویش همیشه در آزارم آوارۀ کوه و بیابانم سرگشتۀ کوچه و بازارم چون مرغ شب آویزم همه شب روزانه چو بلبل گلزارم مولای من یابن الحسن یوسف فاطمه رنجورم و باز مرنجانم بیزارم و باز نیازارم آن خاطر نازک را ترسم کز زاری خویش بیازارم من مفتقر سودا زده‌ام اینست متاعم و ابزارم دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن تا به کی ای نوش جان می‌زنیم نیشتر زخم از این بیشتر یا دل از این ریش‌تر ز آه من اندیشه کن بیخ جفا تیشه کن مهر و وفا پیشه کن بیشتر از پیشتر در نظر اهل دل سادگی آزادگی است جز متصنع مدان از همه بدکیش‌تر ای به نصاب جمال یافته حدّ کمال نیست مرا آرزو جز نظری بیشتر خرمن حسن تو را موقع احسان بود مفلسم و مفتقر از همه درویش‌تر دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن توسل به علیه‌السلام و بان الانکسار فی وجه الحسین... بود امیدم تا مرا یاری کنی سالها بهرم علمداری کنی ای دریغا شد امیدم نا امید بی برادر گشتم و پشتم خمید سیدنا المظلوم یا اباعبدالله سیدنا الغریب یا اباعبدالله سیدنا العطشان یا اباعبدالله ۲۸محرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۱٫۶/۴ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام المتكلّمون ثلاثة : فرابح، و سالم، و شاجب: فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت، و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» ج۱ص۱۴۹ برداشت انسان از امور مختلف و واکنش‌های انسان نسبت به آن‌ها به صورت کنش و واکنش؛ واکنش_شرطی در انسان/تلقی‌ها در انسان همواره هست مگر در مقام و حاصل این تلقی‌ها و نگرش در انسان است/بروز تلقی نسبت به دیگران گاهی به واکنش است مثل واکنش به اشاره یا واکنش به حرکت اعضا و جوارح یا واکنش به سخن/ گفتن انسان معمولاً در مواجهه با دیگران به صورت کنش و واکنش است که گاهی برای است یا برای است/سخن گفتن انسان احکامی دارد که کجا سخن بگوید و چه بگوید و چه نگوید و کجا حرف نزند و امثالهم زبان بریده به کنجی نشسته صُمٌّ بُکمٌ به از کسی که نباشد زبانش اندر حُکم مزیت سخن نگفتن برای کسی‌که مقید به حکم الهی نیست/ اقسام در لغت و اصطلاح/اطلاق بر متکلم در روایت از باب نسبت انسان در مواجهه با سخن گفتن است که یکی از اقسام سه‌گانه‌اش می‌شود ساکت «المتكلّمون ثلاثة: فرابح» اسم فاعل است که معنای سودجو است/اصل کلمه به غلط برای انسان حقه‌باز استفاده می‌شود و در کریم خدای متعال انسان را به دعوت می‌کند؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ (۱۰) تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ :۱۱/معنای لغوی سودجو به کسی اطلاق می‌شود که دنبال رسیدن به منفعت خودش است که یک قسم از آن منفعت از طریق سخن گفتن است «و سالم و شاجب» مقصود سکوت کننده‌ای است که سالم می‌ماند و سخنگویی است که دچار خسران است «فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت، و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» رابح و سودکننده کسی است که سخنش را در و یاد خدا به کار می‌برد/ گاهی به ترکیب الفاظی از الهی است که به انسان یادآور می‌شود و یا اینکه یاد خدا امور و سخنانی است که منجر به یاد خدا می‌شود؛ یعنی آدمی وقتی انسان حرف می‌زند توجه‌اش به خداست یعنی کلامی می‌گوید که مورد رضای خداست که این کلام یا کلام مورد تأیید آیت یا مورد تأیید است یا کلام متعارفی است که مورد امضای شارع است/ خدا در مواطن مختلف مثل ذکر فعلی در کاسبی: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ ج۵ص۸۸/ یا است (که شامل و کلامی که مرضی نظر خدا باشد می‌باشد) و یا است/بیان مصادیق ذکر خدا در رفتار/ از افضل ذکر خدا در روایات کلامی است که دفع کند یا کلامی که مطلبی را در راه حق ثابت کند یا مطلبی که کسی را به راه حق بکشاند با از باطل باز بدارد «يا هشام المتكلّمون ثلاثة: فرابح، و سالم، و شاجب: فأمّا الرابح فالذاكر للّه» مزایای سخن درست و به موقع؛ کنونت که امکان گفتار هست بگو ای برادر به لطف و خوشی که فردا چو پیک اجل در رسید به حکم ضرورت زبان در کَشی عالی است اما در جاییکه انسان نباید سخن بگوید اما در جاییکه سخن باید بگو باید سخن به خوبی بگوید «و أمّا السالم فالساكت» سالم همان ساکت است/ نزدیکی لغت_عربی با ؛ دور کردن مردم از دینی با معادل‌سازی لغات عربی به فارسی/ در کلام امام علیه‌السلام دو فرض دارد: و /الكلامُ في وَثاقِكَ ما لم تَتَكلَّمْ بهِ، فإذا تَكَلَّمتَ بهِ صِرتَ في وَثاقِهِ، فَاخزُنْ لِسانَكَ كما تَخزُنُ ذَهَبَكَ و وَرِقَكَ، فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَت نِعمَةً و جَلَبَت نِقمَةً ح۳۸۱
شذرات المعارف
#حدیث_اولی_الالباب خطابات حضرت #امام_کاظم علیه‌السلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب «يا هشام
«و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» کسی است که وقتی به سخن گفتن می‌رسد خوض در باطل می‌کند و در باطل فرو‌ می‌رود؛ خوض یعنی فرو رفتن؛ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (۴۲) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (۴۳) وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ (۴۴) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ (۴۵) وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (۴۶) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ :۴۷/ سخن بیهوده یا خود است یا اینکه مطلب صحیح و درست را نادرست می‌کند یا اینکه مطلب نادرستی را می‌خواهد درست نشان دهد که این‌ها شاخه‌هایی دارد مثل و و و ؛ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (۱۶) إِذْيَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ (۱۷) مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ #ق :۱۸؛ بررسی کلام انسان از دو حیثیت: چه نتیجه‌ای داشت؟ از چه جهت صادر شد؟؛ وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ :۱۰۳؛ تعالیم اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم به کسانیکه در لبهٔ پرتگاه جهنم بودند تا جاییکه ریگ در دهان می‌گذاشتند تا مبادا حرف بی‌جا بزنند؛ «و بعضی از اصحاب حضرت رسول صلی الله علیه و آله سنگریزه به دهان خودمی گذاردند، تا بی اختیار سخن نگویند.» ص۸۹۰/مصادیق و موارد دیگری از سخن گفتن و تکلم به و و و دیگران به سر و دست و چشم تکان دادن؛ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ :۱/انسان عاقل سخن نمی‌گوید مگر برای جلب منفعتی یا دفع مضرت/ باید به گونه‌ای باشد که نسبت به مطلبی واکنشی نمی‌رساند نه اینکه سکوتش از صد بار حرف زدن بدتر باشد فرو رفتن و خوش در بدی و پستی؛ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (۴۲) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (۴۳) وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ (۴۴) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ (۴۵) وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (۴۶) حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ :۴۷ صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله روضه مواجهه با پیکر مطهر علیهماالسلام تسلیم و رضا نگر که آن دُخت بتول در مقتل کشتگان چو فرمود نزول شکرانه سرود، که ای خداوند جلیل قربانی ما به پیشگاه تو قبول آن مهر سپهر حلم و گردون وقار می‌ريخت ز ديده اشك چون ابر بهار چون حركت آسمان روان شد به زمين بى صبر و قرار ليك با صبر و قرار ناگه نظرش فتاد آن طلعت پاک بر پیکر انوری که افتاده به خاک در بحر عجب فتاد و گفتا عجب است گنجایش آسمان در این تیر مغاک تا نیک یقین کند که این کشته کیست با دیدهٔ معرفت در آن تن نگریست عریان بدنی بدید کز تیغ و سنان اعداد و جراحتش هزار است و دویست جان اخا ملبوس پیکرت کو خاکم به سر عمامه سرت کو حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۱۴۰۱٫۸/۱ https://eitaa.com/akavan110