eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
7 عکس
38 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و قال امیرالمؤمنين صلوات الله عليه: إنَّ لله عبادا كسرت قلوبهم خشیته، وأسكتتهم عن النطق وإنّهم لفصحاء عقلاء، يستبقون إلى الله بالأعمال الزكيّة ، لا يستكثرون له الكثير ، ولا يرضون له من أنفسهم بالقليل ، يرون في أنفسهم أنّهم أشرار ، وإنهم لأكياس وأبرار» ج۱ص۱۴۸-۱۴۹ شباهت این فراز با خطبه امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه در حکمت ذکر امام کاظم علیه‌السلام از امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه؛ یاد علیه‌السلام/ یاد منشأ /استادان دزدی علمی! و قبح بسیار آن/دورهٔ و /منع تحدیث از دورهٔ تا دورهٔ /قَالُوا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: حَدِيثِي حَدِيثُ أَبِي وَ حَدِيثُ أَبِي حَدِيثُ جَدِّي وَ حَدِيثُ جَدِّي حَدِيثُ اَلْحُسَيْنِ وَ حَدِيثُ اَلْحُسَيْنِ حَدِيثُ اَلْحَسَنِ وَ حَدِيثُ اَلْحَسَنِ حَدِيثُ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ حَدِيثُ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ حَدِيثُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ حَدِيثُ رَسُولِ اَللَّهِ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ج۱ص۵۳ «إنَّ لله عبادا كسرت قلوبهم خشیته»؛ به معنای ریزش و و آن ترسی است که انسان در آن دلش می‌ریزد/بروز جنبه‌ها و شئون مختلف در انسان بغال خوب باید پاچلاق دکانش باشد /کسرت قلوبهم یعنی در این مقام مستقرند لله عبادا حصر دارد/ عامل شکست اینان خشیت الهی است وأسكتتهم عن النطق؛ نکته‌ای پیرامون / یادآوری از سن یک سالگی/قبح دیگران/نقش مهم کنترل و سخن گفتن در انسان با ؛ فروکش کردن نطق پس از نزول آیه: ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ #ق :۱۸/خشیت باعث حرف نزدن اهل تقوا شده است/ضرورت سخن گفتن در جای خود دو چیز طَیرهٔ عقل است؛ دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی «وإنّهم لفصحاء عقلاء» آنکس که سخن به کام و لب خاموش است حرف زدن در جای خود و مسئولیت انسان در قبال آن/تمجید آیت‌الله از مرحوم آیت‌الله در باب کنترل زبان و جریاناتی از ایشان/انسان «يستبقون إلى الله بالأعمال الزكيّة» حرف زیاد جلوی را می‌گیرد/ سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ :۲۱ جواب شبهه‌ای پیرامون پذیرایی در مجالس عزای علیه‌السلام توسل به علیه‌السلام آن سینه که مهر تو مه دارد روزی چه شبان سیه دارد قربان وفای دلی گردم کو جانب عشق نگه دارد اقلیم ملاحت را نازم کامروزه بمثل توشه دارد جانم به فدای زنخدانی کان یوسف حسن به چه دارد در حلقۀ زلف خم اندر خم یک سلسله خیل و سپه دارد شاها دل غمزده ام گله ها زان صاحب تاج و کله دارد هر چند که بنده گنهکارم گر لطف کنی چه گنه دارد ای سرو سهی قد، مفتقرت عمریست که چشم بره دارد دیوان مهر تو رسانده به ماه مرا وز چه به ذروه جاه مرا افسوس كه طالع تيره من بنشاند به خاك سياه مرا جز خرقه فقر و فنا نبود تشريف عنايت شاه مرا عمرى به درش برديم پناه نگرفت دمى به پناه مرا در رهگذرش چون خاك شدم بگذشت و نكرد نگاه مرا چون گرد دويدم در عقبش بگذشت و گذاشت به راه مرا سوزاند مرا چندان كه نماند جز شعله ناله و آه مرا من سوخته تو و مفتقرم ديگر مستان به گناه مرا دیوان السلام علیک حین تقوم و تقعد السلام علیک حین ترکع و تسجد السلام علیک حین تهلل و تکبر السلام علیک حین تحمد و تستغفر السلام علیک حین تصبح و تمسی گریه و ندبه حضرت بر حد غریب خود در هر صبح و شام ۲۱محرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۱٫۵٫۲۸ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و قال امیرالمؤمنين صلوات الله عليه: إنَّ لله عبادا كسرت قلوبهم خشیته، وأسكتتهم عن النطق وإنّهم لفصحاء عقلاء، يستبقون إلى الله بالأعمال الزكيّة، لا يستكثرون له الكثير، ولا يرضون له من أنفسهم بالقليل، يرون في أنفسهم أنّهم أشرار، وإنهم لأكياس وأبرار» ج۱ص۱۴۸-۱۴۹ و گفتن مطابق با مقام الهی؛ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ :۵۰ متصور بودن سه شأن برای انسان به نسبت نزد اهل : توحید دانستنی ( ) و توحید معاینة ( ) و توحید یافتنی ( ) / غلیان است و عشق نزد عرفا در بحر توحید است آنچنان برده یادت از هوشم که به کلی ز خود فراموشم «إنَّ لله عبادا كسرت قلوبهم خشیته» مقام چون و ود را در الهی مشاهده می‌کنند نه اینکه فانی باشند/ تشریفاتی نبودن مقام مشاهده/ عالم محضر خداست /هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ :۴/ خدا با بندگان نه معیت بندگان با خدا/دانایی باعث سکوت می‌شود و نادانی باعث حرّافی است کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پر جریان تشرف یکی از شاگردان مرحوم خدمت ایشان «وأسكتتهم عن النطق وإنّهم لفصحاء عقلاء، يستبقون إلى الله بالأعمال الزكيّة» اشتفال به عبادی/ نقل‌هایی از مرحوم آقای و مرحوم آیت‌الله از حالات «لا يستكثرون له الكثير» شأن عاقل و جاهل در مواجهه با عمل برای و /نقل جریانی از مرحوم / لزوم رعایت محضر هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین بینش اهل حـقیقت چو حقیقت بین است در تو بینند حقیقت که حقیقت این است نیست چشم دگران سوی حقیقت نگران ورنه آن رایت حقیقت که چنین آئینست من اگر جاهل گمراهم اگر شیخ طریق قبله‌ام روی حسین است و همینم دین است او چو بینا حقیقت بود از دیدهٔ من به حقیقت که مرا چشم حقیقت بین است خردلی بار غمت را دل عالم نکشد آه از این بار امانت که عجب سنگین است دختری را به که گویم که سر نعش پدر تسلیت سیلی شمر و سر نی تسکین است روضه علیهاالسلام این بدن از کیست که سر ندارد عزیز زهراست کفن ندارد می‌کشد غیرت دینم که بگویم به امم این جفا بر نبی از امت بی تمکین است ۲۲محرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۱٫۵٫۲۹ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و قال امیرالمؤمنين صلوات الله عليه: ... لا يستكثرون له الكثير، ولا يرضون له من أنفسهم بالقليل، يرون في أنفسهم أنّهم أشرار، وإنهم لأكياس وأبرار» ج۱ص۱۴۸-۱۴۹ الهی/تبیین بزرگ شمردن امر به به نسبت واقع و نسبت وعاء وجودی خود/شأن صاحب در هنگام توجه به خود و بزرگ ندیدن عمل خود و در نسبت به خدای متعال و کمال پیش روی خود/اعمال انسان مثل بذر است که رسد آن به دست خدای متعال است/سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ :۲۱/وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ :۴۷/عمل انسان مثل نطفه است که رشد خود را تا انسان شدن به پرورش الهی طی می‌کند/ لا يستكثرون له الكثير از باب نیست «ولا يرضون له من أنفسهم بالقليل» تبیین به کم راضی شدن/نیاز به دستگیری از در مسیر سفر و منت فقیر بر انسان: «وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَيُوَافِيكَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِيَّاهُ وَ أَكْثِرْ مِنْ تَزْوِيدِهِ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَيْهِ فَلَعَلَّكَ تَطْلُبُهُ فَلَا تَجِدُه» نامه۳۱/جریانی از مرحوم آیت‌الله در برخورد با فقیر/جریانی از مرحوم شیخ در اهانت شخصی به ایشان/چرایی عدم قبولی اعمال دشمنان علیهم‌السلام صلی الله علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین تا چه کرد آن شیرخوار شیر خوی با امیر شیرخویان گفتگوی بانگ زد کای ساقی بزم الست شیرخوار از کودکی شد می پرست اندکی گر شیر جانم هی کند شیر گردون شیر جان را قی کند غیر دستت نیست جایی چون مرا بر به دستت نیست پایی چون مرا گر ندارم گردنی شمشیر جوی تیر عشقت را سپر سازم گلوی گر که نتوانم به میدان تاختن سوی میدان جان توانم باختن یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین روضه علیه‌السلام عشق بر پیغام اصغر شد سروش آمد آواز علی شه را به گوش تاخت سوی خیمه‌گه بار دگر تا از آن صاحب صدا جوید اثر یا اختاه ایتینی بولدی الصغیر حتی اودعه حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۲۳محرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۱٫۵٫۳۰ https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام لا خير في العيش إلّا لرجلين: لمستمع واع، و عالم ناطق.» ج۱ص۱۵۴. اصطلاحات وارده در و پیدایش الفاظ مطابق با مثل و و و ؛ در هر مکتبی که نو باشد در شروع آن به تدریج الفاظ و اصطلاحاتی نو مطابق آن مکتب پدید می‌آید؛ پیدایش اصطلاح و در مکتب اسلام؛ مدح وارده در اسلام برای عالم تؤام با است: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ :۲۸؛ دخل رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم المسجد فإذا جماعة قد أطافوا برجل، فقال: ما هذا؟ فقيل: علّامة، قال: و ما العلامة؟ قالوا: أعلم الناس بأنساب العرب و وقائعها، و أيّام الجاهليّة، و بالأشعار و العربيّة، فقال النبيّ صلی‌الله علیه وآله وسلم: ذاك علم لايضرّ من جهله، و لا ينفع من علمه ... ثمّ قال صلی‌الله علیه وآله وسلم: إنّما العلم ثلاثة آيةٌ محكمةٌ، أو فريضةٌ عادلةٌ، أو سنّةٌ قائمةٌ، و ما خلاهنّ هو فضل. ج۱ص۱۲۸؛ در نظر رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم در سه امر خلاصه می‌شود: و و و مابقی علوم (=برتری) است که اگر این فضل با آن سه امر تؤام بشود به مراتب بالای می‌تواند برسد ولی اگر تؤام نشود برای او برتری می‌سازد ولی در عین حال دستگیری از او نمی‌کند دو جنبه دارد: امر زائد بر سازمان که در نزد نوع مردم هست که این صرفاً در عین خوب بودنش می‌تواند سکوی پرش به بالا باشد و دیگر اینکه معنویت به معنای داشتن چارچوب فکری است که همه در این چارچوب فکری معنا بشود تا سبب راهی که این چارچوب می‌نماید به و کمال برسد که این معنای دوم معنویت در بحث ما مورد نظر است؛ علمی که رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم می‌فرمایند علمی است که تؤام با این معنویت است وگرنه فقط مثل اوراقی است که پراکنده هستند که صاحب آن خودش هم نمی‌داند در پی چیست «يا هشام لا خير في العيش إلّا لرجلين: لمستمع واع، و عالم ناطق.» صاحب علم تؤام با معنویت فائده‌اش برای دیگران هم جاری است که یعنی دانشمندی گویاست؛ العقل ولادة، والعلم إفادة، و مجالسة العلماء زيادة ج۱ص۱۶۰؛ به ما می‌نماید چه چیزی سودآوری و چه چیزی زیان برای ما دارد ولی اینکه خود سود و زیان چیست دوباره عقل دیگری می‌خواهد؛ امکان تشخیص اشتباه سود و زیان در اجتماع؛ مثالی به بازی تیله‌گلی در دوران کودکی استاد در مورد تشخیص سود و زیان؛ تبیین مفهوم و در اسلام؛ سودآوری آن است که اندوخته‌ها طوری به کار بیاید که مسیر انسان در راه کمال هموارتر بشود؛ اصلاح دید انسان در مورد سودآوری در به گونه‌ای که زیان در آن نباشد؛ قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ :۲۴؛ تذکری پیرامون تصور اشتباه از مردم و گفتار پیرامون جزیرة العرب‌ در ج۴ص۱۹۹ https://www.ghbook.ir/Book/9132 مردم مکه با مسیر جانبی از تا به ؛ دوستداری همه موارد مثل و در راستای خدا باید باشد وگرنه مورد مورد غضب الهی است؛ اهمیت اسلام به ؛ نه جزء از ده جزء در است: اَلْعِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلالِ ج۱۰۳ص۹؛ وصف حال از اصحاب خاص علیه‌السلام در مورد داشتن؛ اهمیت و شغل در اسلام؛ جریانی از مرحوم حاج آقا رضا از کاسبان قدیم هم محلی استاد؛ عن رسول الله ( صلّى الله عليه وآله ) ـ في حديث طويل ـ انه رأى ليلة الاسراء ، هذه الكلمات مكتوبة على الباب السادس من الجنّة : لا إله إلا الله ، محمّد رسول الله ، على ولىّ الله ، من أحب أن يكون قبره واسعا فسيحا ، فليبن المساجد ، ومن أحبّ أن لا تأكله الديدان تحت الأرض ، فليكنس المساجد ، ومن أحب أن لا يظلم لحده ، فلينوّر المساجد ، ومن أحب ان يبقى طريا تحت الأرض فلا يبلى جسده ، فليشتر بُسط المسجد ج۳ص۲۸۵؛ دستور به ولو به یک حبه خرما؛ مناسب برای حرکت صحیح معنوی