eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
7 عکس
39 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ مقام فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها؛ به معنای اندازه؛ همانا ما هرچیزی را به اندازه آفریدیم و امر ما نیست مگر یک مرتبه مثل چشم گرداندن و هر آن چیز را انجام می‌دهند در آثار نوشته شده موجود است و هر ریز و درشتی؛ ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم یعنی کمّاً و کیفاً و هر حیثیتی که دارد محاسبه شده است؛ هر چیزی به دیدگاه الوهی به اندازه و تقدیر خودش است برخلاف دیدگاه برخی بهتر است که گونهٔ دیگری باشد جهان چون زلف و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِینِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ کَیْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لَا أَدْرِی فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَی قَدْرِ الْعَقْلِ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ فِی جَزِیرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ خَضْرَاءَ نَضِرَةٍ کَثِیرَةِ الشَّجَرِ ظَاهِرَةِ الْمَاءِ وَ إِنَّ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ مَرَّ بِهِ فَقَالَ یَا رَبِّ أَرِنِی ثَوَابَ عَبْدِکَ هَذَا فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالَی ذَلِکَ فَاسْتَقَلَّهُ الْمَلَکُ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنِ اصْحَبْهُ فَأَتَاهُ الْمَلَکُ فِی صُورَةِ إِنْسِیٍّ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِی مَکَانُکَ وَ عِبَادَتُکَ فِی هَذَا الْمَکَانِ فَأَتَیْتُکَ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَکَ فَکَانَ مَعَهُ یَوْمَهُ ذَلِکَ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ لَهُ الْمَلَکُ إِنَّ مَکَانَکَ لَنَزِهٌ وَ مَا یَصْلُحُ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ إِنَّ لِمَکَانِنَا هَذَا عَیْباً فَقَالَ لَهُ وَ مَا هُوَ قَالَ لَیْسَ لِرَبِّنَا بَهِیمَةٌ فَلَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَیْنَاهُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنَّ هَذَا الْحَشِیشَ یَضِیعُ فَقَالَ لَهُ ذَلِکَ الْمَلَکُ وَ مَا لِرَبِّکَ حِمَارٌ فَقَالَ لَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا کَانَ یَضِیعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِیشِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَی قَدْرِ عَقْلِهِ. ج۱ص۱۲؛ امکان تنازل یا به نحو تلبس به صورت بشری (قول مشهور) یا به استخدام ماده (قول محققین)؛ تبیین معنای توسط ملک؛ مقام در همه آفریده شدگان؛ بیان در ج۱صص۲۲۹-۲۳۰ پیرامون روایت پیشین؛ عالم همان عالم است؛ جاری در عالم امکان در محل خودش قرار می‌گیرد مثل براده‌های آهن که در مقابل آهن ربا و در میدان مغناطیسی که قرار بگیرند هرکدام سر جای خودشان قرار می‌گیرند؛ بیان پیرامون اینکه خود عالم امکان برای خودش قاعده دارد؛ الشّیء ما لم یجب لم یوجد؛ یکی از لوازم به وجود آمدن اشیاء به است که اگر آن حکمت وجودی نباشد خلقت آن شیء لغو می‌باشد؛ تبیین معنای عبارت ابن سینا: «ما جعل الله المشمشة مشمشة بل اوجدها»؛ به مقام حکمت از جایگاه همهٔ اشیاء معلوم است؛ و بروز عوالم در هر عالمی؛ یکی بودن تمام آفرینش به یک امر الهی؛ خدای متعال به غایات مثل علم او به مبادی است؛ عدم در علم خدای متعال بلکه تدریج مربوط به ظهور و بروز ملکی است؛ إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ (۸۲) فَسُبْحَٰنَ ٱلَّذِی بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ :۸۳؛ ظهور و بروز تعدد و از عالم امر که عالم است به وساطت لیلة القدر به اینکه فیض واحد از این طریق و عالم ظهور کثرت پیدا می‌کند؛ عالم وحدت در جایی عالم خزائن نامیده شده: وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ :۲۱؛ و در جایی به عالم امر نامیده شده: و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰؛ و در جایی عالم نامیده شده: عن أبي عبد الله عليه السلام قال: خلق الله المشيئة بنفسها ثم خلق الأشياء بالمشيئة ج۱ص۱۱۰؛ عباراتنا شتی و حسنک واحد؛ همهٔ این عوالم یک عالم است با تعدد تعابیر که هرکدام در مکتبی ناظر به شأنی است؛ خانه قاضی گردو زیاده ولی شماره داره ؛ تبیین تعدد پیدا کردن امر واحد به کثرت با مثال تقسیم برق فشار قوی به برق ضعیف؛ فیض سنگین : وَ لَوْ أَنَّ قُرْءَانًا سُيِّرَتْ بِهِ
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
ٱلْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ ٱلْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ ٱلْمَوْتَیٰۗ بَل لِّلَّهِ ٱلْأَمْرُ جَمِيعًا :۳۱ بادهٔ گلرنگِ تلخِ تیزِ خوش‌خوارِ سَبُک نقلَش از لَعلِ نگار و نقلَش از یاقوتِ خام فیض ثقیل سنگین در یک جایگاهی لطیف می‌شود که آن جایگاه لیلة القدر است که ظهور سلام الله علیها است که اوست که فیوضات را می‌گیرد و تعدیل می‌کند و به مقام می‌آورد: وَ كُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَٰهُ تَفْصِيلاً :۱۲؛ که این یکی از شئون فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است؛ مَن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد أدرَكَ لَيلَةَ القَدرِ ج۴۳ص۶۵ السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله محبوبهٔ حق، جان جهان فاطمه‌ام بود هم قائمهٔ روح و روان فاطمه‌ام بود مام حسنین، مونس جان فاطمه‌ام بود غمخوار دل غمزدگان فاطمه‌ام بود بقیع فاطمه‌ام کو؟ دُر عالمه‌ام کو؟ در راه خدا طائر من گشته فدایی ما بین من و فاطمه افتاده جدایی طفلان همه گویند که مادر به کجایی ای سینه شکسته ز چه در خانه نیایی بقیع فاطمه‌ام کو؟ دُر عالمه‌ام کو؟ یا ابتاه یا رسول الله یا فضة خذینی فوالله سقط ما فی احشائی زهرا جان زهرا جان فاطمیه سال ۱۳۹۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ در این آیات مبارکات خدای متعال به بندگان خود و و می‌دهد که غیر از مباحث است؛ بینش به معلوم؛ اگر بحث از نباشد مباحث و یا هیچ ثمره‌ای ندارد یا ثمره کمی دارد؛ انسان باید بداند که بینش و نگرش و و می‌تواند انسان را در مسیر موفق بدارد؛ نبود بینش صحیح در مذکور در روایت: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِینِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ کَیْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لَا أَدْرِی فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَی قَدْرِ الْعَقْلِ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ فِی جَزِیرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ خَضْرَاءَ نَضِرَةٍ کَثِیرَةِ الشَّجَرِ ظَاهِرَةِ الْمَاءِ وَ إِنَّ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ مَرَّ بِهِ فَقَالَ یَا رَبِّ أَرِنِی ثَوَابَ عَبْدِکَ هَذَا فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالَی ذَلِکَ فَاسْتَقَلَّهُ الْمَلَکُ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنِ اصْحَبْهُ فَأَتَاهُ الْمَلَکُ فِی صُورَةِ إِنْسِیٍّ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِی مَکَانُکَ وَ عِبَادَتُکَ فِی هَذَا الْمَکَانِ فَأَتَیْتُکَ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَکَ فَکَانَ مَعَهُ یَوْمَهُ ذَلِکَ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ لَهُ الْمَلَکُ إِنَّ مَکَانَکَ لَنَزِهٌ وَ مَا یَصْلُحُ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ إِنَّ لِمَکَانِنَا هَذَا عَیْباً فَقَالَ لَهُ وَ مَا هُوَ قَالَ لَیْسَ لِرَبِّنَا بَهِیمَةٌ فَلَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَیْنَاهُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنَّ هَذَا الْحَشِیشَ یَضِیعُ فَقَالَ لَهُ ذَلِکَ الْمَلَکُ وَ مَا لِرَبِّکَ حِمَارٌ فَقَالَ لَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا کَانَ یَضِیعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِیشِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَی قَدْرِ عَقْلِهِ. ج۱ص۱۲؛ از بیش از شش هزار آیات کریم حدود پانصد آیه پیرامون است و مابقی پیرامون مباحث معارفی است؛ عدم ثمره از بدون باور به ؛ روایتی پیرامون طعنه شخصی به پیرامون علیه‌السلام و پاسخ عباس بن عبدالمطلب به او؛ اهمیت باور توحیدی؛ انسانی که نگرش توحیدی دارد هم فرق دارد با دیگران؛ فرمایش علیه‌السلام هنگام تیر خوردن به گلوی جناب علیه‌السلام: تلقى الدم بكفيه فلما امتلأتا رمى بالدم نحو السماء ثم قال: هون على ما نزل بي إنه بعين الله ص۶۱؛ به سیدالشهداء علیه‌السلام: فنودي من الهواء: «دعه يا حسين، فإنّ له مرضعا في الجنّة» تألیف: ج۲ص۱۶۴؛ در الهی دیدن خود در علیه‌السلام: وَ ٱصْنَعِ ٱلْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا وَ لاَ تُخَٰطِبْنِی فِی ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓا۟ۚ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ علیه‌السلام:۳۷؛ خطاب به : أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ يَرَیٰ :۱۴؛ بینش دادن آیات قرآن به انسان برای و عدم فایدهٔ بدون آدم سازی؛ تشکیل سمیناری در سال ۱۹۸۶م در در با حضور دانشمندان برجسته‌ای مثل و برخی آخوندهای فراری پیرامون اینکه چرا نمی‌میرد؟!؛ بررسی مسأله نهادینه شدن (=از بین رفتن روح این ادیان و ماندن ظاهر) به جز شیعه در سمینار تلاویو و نتیجه‌گیری سمینار به اینکه تا شیعه (صلوات الله علیه) را دارد نمی‌میرد و باید حسین را از شیعه بگیریم!؛ سمینار دیگری پس از چند سال و نتیجه دیگر اینکه علاوه بر حسین، شیعه زنده به است و باید (صلوات الله علیه) را از شیعه بگیریم!؛ سمینار سوم پیرامون شیعه و اینکه عامل سوم نمردن شیعه (صلوات الله علیه) است؛ علت حمله به ها جریانی برون‌مرزی است تا بساط شیعه از بین برود؛ و با امام مهدی علیه‌السلام؛ دو در دستگاه سیدالشهداء و امام زمان علیهماالسلام و یک عمل در دستگاه امام صادق علیه‌السلام؛ چگونه منتهی شدن به و مشکل ها در این جهت که قائل به دو خدایی خوبی و بدی شدند؛ ماه‌های و و تا آخر هرکدام الاهه‌های مکتب زردشتی‌گری است و قرار دادن این‌ها به عنوان ماه‌های سال از دورهٔ که ماقبل آن
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
ماه‌ها بر اساس ماه‌های بود و ماه‌های بر اساس اسامی قدیم آن‌ها مثل و بود؛ اسامی ها مثل و و آلهه‌های است که به‌عنوان اسماء سیارات گذاشتند و از تمام این‌ها در آمد زیرا در آن‌ها نگرش توحیدی نبود؛ بحث لیلة القدر از مهام مباحث توحیدی است که انسان با آن می‌فهمد که وحدت چگونه کثرت می‌شود؛ لیلة القدر این عالم است و آنچه ما در این عالم کثرات شروع می‌شود از یک نقطه که همان لیلة القدری است منشأ می‌گیرد إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰ چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی گر به اقلیم عشق روی آری همه آفاق گلستان بینی آنچه بینی دلت همان خواهد وانچه خواهد دلت همان بینی هرچه داری اگر به عشق دهی کافرم گر جوی زیان بینی تعابیر مختلف از حقیقت لیلة القدر مثل و که همگی منتهی می‌شود به یک اصل که آن اصل هم تحت یک قرار دارد: و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰: سر به سر گرفتن قرآن در ؛ نگرش درست نباشد از آن بیرون می‌آید؛إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِی لَيْلَةٍ مُّبَٰرَكَةٍۚ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ :۳؛ منشأ نمو و زیادتی است؛ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِی لَيْلَةِ ٱلْقَدْرِ :۱؛ سر سفارش یه قرائت سوره در شب قدر برای درک شب قدر که در آن مباحث که ظهور عالم وحدت است مطرح شده: لِّمَنِ ٱلْمُلْكُ ٱلْيَوْمَۖ لِلَّهِ ٱلْوَٰحِدِ ٱلْقَهَّارِ :۱۶؛ وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَٰدَیٰ كَمَا خَلَقْنَٰكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ :۹۴؛ همان‌گونه که یکی یکی بر می‌گردید یکی یکی هم بشوید: قُلْ إِنَّمَآ أَعِظُكُم بِوَٰحِدَةٍۖ أَن تَقُومُوا۟ لِلَّهِ مَثْنَیٰ وَ فُرَٰدَیٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا۟ۚ مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍۚ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَیْ عَذَابٍ شَدِيدٍ :۴۶؛ توجه به در قیامت؛ يُبَصَّرُونَهُمْۚ يَوَدُّ ٱلْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذِۢ بِبَنِيهِ (۱۱) وَ صَٰحِبَتِهِۦ وَ أَخِيهِ (۱۲) وَ فَصِيلَتِهِ ٱلَّتِی تُـْٔوِيهِ (۱۳) وَ مَن فِی ٱلْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ :۱۱؛ اصلاح پیش از موقعی که بخواهی همه‌چیز را فدا کنی تا نجات پیدا کنی؛ لِّمَنِ ٱلْمُلْكُ ٱلْيَوْمَۖ لِلَّهِ ٱلْوَٰحِدِ ٱلْقَهَّارِ :۱۶؛ وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَٰدَیٰ كَمَا خَلَقْنَٰكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ :۹۴؛ وجود جلوه لیله قدر در فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نسبت بت همهٔ ائمه اطهار علیهم‌السلام؛ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها کعبه و قبله همه ائمه اطهار علیهم‌السلام است؛ تعارف نبودن توجه اهلبیت علیهم‌السلام به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها: قَالَ صلی‌الله علیه وآله وسلم قَدْ فَعَلَتْ فَدَاهَا أَبُوهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لابن شهرآشوب، ج۳ص۳۴۳؛ عدم در علیه‌السلام و فرمایش در در این باب؛ تعبیر «سیدتی و مولاتی» صلوات‌الله‌علیه نسبت به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها: وعن جعفر بن محمد عن آبائه عليهم السلام قال: لما حضرت فاطمة الوفاة بكت فقال لها أمير المؤمنين عليه السلام يا سيدتي ما يبكيك ؟ قالت: أبكي لما تلقى بعدي قال لها لا تبكي، فو الله إن ذلك لصغير عندي في ذات الله ج۴۳ص۲۱۸؛ سفارشات پیامبر به امیرالمؤمنین در شب عروسی با حضرت زهرا صلوات الله علیهم اجمعین؛ علت توسل به علیه‌السلام در آخر به اینکه او قدر خودش را فهمید که باید دست به دامن فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بزند؛ من تعلق بذیل من ذیولها نجاه الله من النار لیله قدر اولیا، نور نهار اصفیا صبح جمال او طلوع از افق علا کند بضعۀ سید بشر، ام ائمۀ غرر کیست جز او که همسری با شه لافتیٰ کند؟ وحی نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب قصه‌ای از مروتش سورهٔ «هل اتی» کند دامن کبریای او دسترس خیال نی پایهٔ قدر او بسی پایه به زیر پا کند در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان در نشأت کن فکان، حکم بما تشا کند دیوان السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله شمس دين تا كه نور گستر شد همه آفاق از او منور شد مكه شد رشك آسمان كه در او مولد دختر پيمبر شد زهره آمد كه بنگرد زهراء از خجالت خفيف و مضطر شد خود به خود گفت زهره با زهرا كى تواند كجا برابر شد تا كه اين غم ز دل كند بيرون رفت سرگرم چنگ و مزمر شد پايه دين حق از اين دختر گرچه بودى قوى قوى‌تر شد
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
اصل ميزان حق شناسى را به دو كفه كشنده داور شد خواست بيند به كفه‌ئى كه على است كس برابر توان به حيدر شد ديد هم سنگ حيدر كرار كه نخواهد ديگر میسر شد كرد آنگاه خلقت زهراء آمد و با على برابر شد مرتضى را كجا بدى همسر گر نه زهراش جفت و همسر شد آن نيامد به رتبه چون زهرا مرد هم چون على ولى خدا بنشین در برم ای خانه نشین صورت فاطمه را سیر ببین زهرا جان زهرا جان شب که تاریک شود محفل من عوض شمع بسوزد دل من رشته زندگی‌ام پاره شده کودکانم همه آواره شده زهرا جان زهرا جان فاطمیه سال ۱۳۹۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ فضائل و مناقب سلام الله علیها و لیلة القدری حضرتشان؛ چیستی در بیان و مرحوم آیت‌الله شیخ محمد علی به اینکه لیلة القدر شأن و مرتبه‌ای که انسان به جایگاه خود واقف می‌شود و معنای دیگر لیلة القدر به عنوان و وقتی که انسان به جایگاه ‌و شأن خود می‌رسد دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند بحث و تبیین اینکه آیا شب قدر هر انسانی همان شب قدر عالم خلقت هست؟ یا اینکه شب قدر یک جنبهٔ خلقی دارد که در عالم وجود است و یک جنبهٔ شخصی دارد که مربوط به آدمیان است؟ بحث و برای تقریب مطلب؛ سْأَلُكَ یَا اللَّهُ وَ أَسْأَلُكَ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَرَجَنَا بِفَرَجِهِمْ ج۹۵ص۲۴؛ ما با فرج علیه‌السلام یکی است یا نه؟؛ منشأ برخی اشتباهات در تفسیر یا مبنی بر اینکه به خواب بیننده یا مکاشفه کننده گفتند: فلان سال فرج واقع می‌شود و فرج امام زمان علیه‌السلام در آن سال نمی‌شود؛ تفاوت و و اینکه قدر شخصی جلوه‌ای از قدر خلقی است؛ : َ وَ عِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَآ إِلاَّ هُوَۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِی ٱلْبَرِّ وَ ٱلْبَحْرِۚ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَٰبٍ مُّبِينٍ :۵۹؛ ؛ مذمت در کریم: يَعْلَمُونَ ظَٰهِرًا مِّنَ ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ ٱلْأَخِرَةِ هُمْ غَٰفِلُونَ :۷؛ فهم انحصاری از و عدم فهم حیات دنیا به مفهوم و فحوای آیه؛ بنابر اینکه تعلیق کلام به وصف مشعر به علیت است، انحصار علم به ظاهر معلوم می‌کند که از علم به باطن دنیا غافلند؛ إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ (۸۲) فَسُبْحَٰنَ ٱلَّذِی بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ :۸۳؛ الهی و در دست بودن هر چیز به دست خدای متعال؛ ملکوت آن دنباله‌ای است که از این عالم متصل شده است به ؛ مطلبی پیرامون صنعتی از صنایع بودن و چگونگی استفاده از این صنعت؛ تحت تأثیر است و از نظر صنعت شعر حافظ بسیار قوی است و بسیار لطیف است ولی به پای شعر خواجوی کرمانی نمی‌رسد ولی شعر خواجوی کرمانی با اینکه گاهی زمخت است ولی خود حافظ در مبهوت خواجوی کرمانی است و بیش از صد غزل حافظ استقبال از خواجوی کرمانی است اینهمه مستی ما مستی مستی دگرست وین همه هستی ما هستی هستی دگرست چرایی ارزش والای بر علیه‌السلام به علت اتصال به اشک علیه‌السلام؛ جریانی از یکی از اهالی از شاگردان مرحوم آقای و وصف ایشان از و روضه‌خوانی بر سیدالشهداء علیه‌السلام من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم منسوب به بحثی از و تمثیل به بازی حباب بازی و لطافت پوستهٔ محاط بر اطراف عالم که موقعی می‌ترکد؛ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِذَا ٱلشَّمْسُ كُوِّرَتْ (۱) وَ إِذَا ٱلنُّجُومُ ٱنكَدَرَتْ :۲؛ فضای عالم تحت ارادهٔ جناب علیه‌السلام است و وقتی جناب علیه‌السلام در بدمد آن فشار متناسب پوسته اطراف زمین به هم خورده و عالم به هم می‌خورد؛ يَوْمَ نَطْوِی ٱلسَّمَآءَ كَطَیِّ ٱلسِّجِلِّ لِلْكُتُبِۚ كَمَا بَدَأْنَآ أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُۥۚ وَعْدًا عَلَيْنَآۚ إِنَّا كُنَّا فَٰعِلِينَ :۱۰۴؛ تحت ارادهٔ جناب میکائیل بودن خلائق برای دریافت ؛ جناب میکائیل در عالم ملکوت است و از عالم ملکوت، را تدبیر می‌کند: فَٱلْمُدَبِّرَٰتِ أَمْرًا :۵؛ یادکرد به عظمت جناب در قرآن به‌عنوان متصدی به طریق و جناب میکائیل که متصدی است وهر دو در عالم ملکوت هستند و از عالم ملکوت عالم ملک را تدبیر می‌کنند که خود ایشان همگی ( جناب جبرئیل و جناب میکائیل و جناب
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
اسرافیل و جناب علیهم‌السلام) همگی تحت هستند که هر کدام به نحوی عالم را تدبیر می‌کنند؛ مختص خدای متعال است و همهٔ کمالات برای ذوات مقدسه علیهم‌السلام همگی به إذن خدای متعال است؛ وَ ٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَهِیَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ (۱۶) وَ ٱلْمَلَكُ عَلَیٰٓ أَرْجَآئِهَاۚ وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَٰنِيَةٌ :۱۷؛ حمله الهی از چهار ملک و چهار انسان: و و و ؛ سیر علیه‌السلام فوق عرش و آسمانهاست پای نهادن به عرش مرتبهٔ پست اوست كعبه‌صفت لا مكان، خانهٔ در بست اوست وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ هرچیز به انجام می‌رسد نوشته شده است؛ تبیین اینکه انسان دائماً دارد می‌میرد؛ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلْمَوْتَ وَ ٱلْحَيَوٰةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاًۚ وَ هُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلْغَفُورُ :۲؛ أعوان و عساکر داشتن مثلاً اعوان داشتن عزرائیل: ٱلَّذِينَ تَتَوَفَّیٰهُمُ ٱلْمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِیٓ أَنفُسِهِمْ :۲۸؛ تثبیت دادن جبرئیل به واسطه ملائکه به دیگران: إِذْ يُوحِی رَبُّكَ إِلَی ٱلْمَلَٰٓئِكَةِ أَنِّی مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا۟ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ۚ سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱلرُّعْبَ فَٱضْرِبُوا۟ فَوْقَ ٱلْأَعْنَاقِ وَ ٱضْرِبُوا۟ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ :۱۳؛ يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ بِٱلْقَوْلِ ٱلثَّابِتِ فِی ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَ فِی ٱلْأَخِرَةِۖ وَ يُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِينَۚ وَ يَفْعَلُ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ علیه‌السلام:۲۷؛ فرمانده کل قوای ملائکه که همگی شب قدر تنزل می‌کنند: تَنَزَّلُ ٱلْمَلَٰٓئِكَةُ وَ ٱلرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ:۴؛ جایگاه و معنای تنزل ملائکه در شب قدر؛ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَٰبٍ مُّبِينٍ :۵۹؛ معصوم امام همهٔ خلقت و عوالم هستی است من جمله امام ملائکه پیشوای رسل بود جبریل بهر جبریل پیشواست علی تحت تصرف ولی معصوم بودن ملائکه و ولی معصوم فیض یک سال ملائکه را از به ملائکه تعلیم می‌دهد که این‌ها همه در ظرف و حیثیت لیلة القدر است که خود لیلة القدر یک جلوه از فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است که در آن تمام ملائکه الهی قرار می‌گیرند و قرآن کریم هم در آن ظرف فرود می‌آید و ولی معصوم هم در آن ظرف قرار می‌گیرد؛ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِی لَيْلَةِ ٱلْقَدْرِ (۱) وَ مَآ أَدْرَیٰكَ مَا لَيْلَةُ ٱلْقَدْرِ :۲ وهم به اوج قدس ناموس اله کی رسد؟ فهم که نعت بانوی خلوت کبریا کند؟ دامن کبریای او دسترس خیال نی پایهٔ قدر او بسی پایه به زیر پا کند در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان در نشأت کن فکان، حکم بما تشا کند دیوان فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها برای گریه کنندگان بر سیدالشهداء علیه‌السلام؛ شروع با صیحه و ناله سلام الله علیها ج۴۳صص۲۲۵ـ۲۲۷؛ قیامت به صیحه خدیجه کبری، به ناز فاطمه زهرا، به تقاص خون سیدالشهداء شروع می‌شود روضه سلام الله علیها تا تو افشان مو نگاهی سوی زینب می‌کنی ای مه ابرو هلالم روز من شب می‌کنی من صبورم لیک از هجران طاقت سوز خود کاسه صبر مرا از غم لبالب می‌کنی می‌خورد بر هم لبت ای میزبان کائنات قصهٔ تلخ پذیرایی دیشب می‌کنی حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان فاطمیه سال ۱۳۹۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ مرور مباحث پیرامون لیلة القدر بودن حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها؛ قدر و اندازه داشتن موجودات و موجودات؛ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلْكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلْأَرْضِ وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَ لَمْ يَكُن لَّهُۥ شَرِيكٌ فِی ٱلْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُۥ تَقْدِيرًا :۲؛ تبیین تقدیر در فارسی که به توصیف می‌شود که خارج از مفهوم آن تقدیر در کریم است؛ تقدیر به معنای اندازه‌گیری است که در قرآن کریم این اندازه‌گیری به عناوین مختلف تفسیر شده که گاهی به تقدیر سالیانه با عنوان بیان شده که شب در آن به جهت مخفی و پوشیده بودن آن است که مکنون است در ؛ مانعیت نداشتن ظهور شب قدر در این عالم و تقارن آن با یک شب ولی اینکه به شب نامگذاری شده به معنای وجود آن در شب قدر نیست؛ إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ :۴۹؛ تبیین دو و در قرآن کریم؛ عالم امر به منزلهٔ عالمی است که امور در آن به نحو کلی است؛ تعبیر از عالم امر به : وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ :۲۱؛ وجود اصل هر چیزی در عالم خزائن؛ وجود حساب و کتابها در عالم تقدیر که در همهٔ این‌ها مشخص می‌شود؛ عدم تداخل این مباحث با مبحث بلکه فقط در نهایت بنده تقارن می‌کند با آنچه که تقدیر شده است؛ وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳؛ معلوم بودن همهٔ امور و داشتن همهٔ امور؛ و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰؛ به امر خدا بودن امور و عدم تحول در علم الهی؛ تبیین اینکه علم خدای متعال به مبادی عین علم او به غایات است؛ اللهم إني أسئلك من مشيتك بأمضاها وكل مشيتك ماضية، اللهم وأسئلك بمشيتك كلها ج۹۷ص۳۷۰؛ تبیین علم الهی و ماضیه الهی؛ وَ اَسْعَدَهُ عَلى ذلِكَ الْقَضاَّءُ ؛ معلوم شدن علم الهی بر سال به سال؛ مردم یکی از شئون ولی الهی است؛ یکی از از شئون ولی الهی این است که دارد: وَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَسْتَ مُرْسَلاًۚ قُلْ كَفَیٰ بِٱللَّهِ شَهِيدَاۢ بَيْنِی وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُۥ عِلْمُ ٱلْكِتَٰبِ :۴۳؛ کتاب قرآن نازلهٔ علم خدای متعال است: بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِی لَيْلَةِ ٱلْقَدْرِ :۱؛ علم خدای متعال از جانب خدای متعال به ولی خودش داده می‌شود که این حیثیت همان لیلة القدر است که این حیثیت در نهایت می‌کند با شب زمانی لیلة القدر نه اینکه خود آن حیثیتی شب قدر باشد و در این حیثیت لیلة القدر تمام ملائکه و نازل می‌شوند: تَنَزَّلُ ٱلْمَلَٰٓئِكَةُ وَ ٱلرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ :۴؛ وجود حیثیات مختلف و و در انسان؛ در حیثیت لیلة القدر سه شأن واقع می‌شود: ولی خدا، قرآن کریم، ملائکه؛ وصف برخی از ملائکه در کلام صلوات الله علیه: وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْیا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ خطبه۱ ای برون از وَهْم و قال و قیل من خاک بر فرق من و تمثیل من علیه‌السلام الهی را برای یک سال می‌گیرد و به ملائکه در حیثیت لیلة القدر می‌دهد که خود این حیثیت لیلة القدری یک از شئون سلام‌الله‌علیها گاهی در بر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم نازل می‌شده و گاهی به‌خاطر وجود علیه‌السلام بر شانه پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم سجده حضرت طولانی می‌شده است: خرج علینا رسول الله(ص)فی احدی صلاتی العشی: الظهر او العصر و هو حامل احد ابنیه الحسن او الحسین فتقدم رسول الله(ص)فوضعه عند قدمه الیمنی فسجد رسول الله(ص) سجدة اطالها قال ابی: فرفعت راسی من بین الناس فاذا رسول الله(ص)ساجد و اذا الغلام راکب علی ظهره فعدت فسجدت فلما انصرف رسول الله(ص)قال الناس: یا رسول الله لقد سجدت فی صلاتک هذه سجدة ما کنت تسجدها، افشی ء امرت به او کان یوحی