مدرسه علوم انسانی سها
📋لیبرالیسم و آزادی سوژه بدون واقعیت مطلقه اساساً نمیتوان به آزادی دست یافت. اوج اندیشه لیبرالها،
📋فلسفه اقتصاد فراملیتی در اندیشه هگل
هگل [درفلسفه خود] مکان را تحت زمان تعریف میکند؛ یعنی دیگر برای مکان اصالت قائل نیست و همواره بودن را در دل شدن توضیح میدهد.
هنگامی که هویت من (بودن من) با امور ثابتی چون طلبه بودن، ایرانی بودن، آذری بودن، فرهنگ و دین توضیح داده میشود، این شیوه، نحوهٔ بودن من را تبیین میکند. اما زمانی که این بودن زیر زمان تعریف شد، همواره با خود درگیر میشود و پیوسته با شدن آمیخته میگردد؛ یعنی شما هرگز نمیتوانید هویت واحدی داشته باشید.
مکان امری جغرافیایی نیست، بلکه امری فرهنگی است. هنگامی که میگویم ایران، مجموعهای از تجربیات تاریخی، فرهنگها (رستم، سعدی، حافظ)، پیروزیها و شکستها در آن حضور دارد و بودن من را شکل میدهد.
اگر این وجود (که بودن من است) پیوسته در حالت شدن باشد، این حالت شدن باعث میشود که من از این هویت کنده شوم و دیگر نتوانم خود را ایرانی بدانم.
در اقتصاد سرمایهداری، هنگامی که هویت (بودن تو) را مدام با شدن و زمان نقد میکنی، این هویت سیلان مییابد و احساس میکنی که هویت واحدی نداری. این سیلان هویت موجب میشود که تو، مثلاً، از ایران کنده شوی و وابسته به ایران نباشی.
این تفکر سبب میشود که در اقتصاد، شرکتهای ملی به شرکتهای چندملیتی (فراملی) تبدیل شوند؛ زیرا خود را زیر زمان تعریف کرده و هویت سرزمینیشان را از دست دادهاند. سرمایه به دنبال هویتی فراتر از سرزمین میگردد (جهانیشدن).
انسان جهانی (انسان هگلی) دیگر نسبت خاصی با ملیت، جغرافیای خاص، هویت خاص یا دین خاص ندارد. اما آن انسان جهانی نیز خود امری کلی و ثابت نیست؛ باید پیوسته هویت خود را از دست بدهد و مدام نقد شود. اینها نشان میدهد که تمام ارزشها در حال محو شدناند، که نیچه میگوید: «خدا مُرد، انسان هم مُرد».
🗒 بریده از جلسه 12 مبانی فلسفی نظام سازی
_____
#یادداشت
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه
#امام_خمینی #علامه_طباطبایی #هگل
#دوران_مدرن #مارکس #عقل_نقاد
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
📋انواع علم: علم به معنی دانشی آن
یادداشت 01 از معانی علم
📚1- علم به معنای دانش (مجموعه گزارهها):
گاهی از واژه «علم» مراد، مجموعهای از گزارههاست. این مجموعه گزارهها ـ چه از حیث سنخ، چه از حیث هدف، و چه از حیث اثری که دارند ـ توسط عواملی همچون جامعه علمی، جامعه یا اثر خاص علم ساماندهی میشوند؛ و این است آنچه در اینجا از علم مقصود است.
این مجموعه گزارهها دانشی تاریخی محسوب میشود؛ بدین معنا که در طول تاریخ شکل گرفتهاند و محصول یک عالم واحد نیستند. بسیاری از دانشمندان در طول تاریخ حتی با تکتک این گزارهها مخالف بودهاند.
به عنوان مثال، در علم فلسفه: چند تن از فیلسوفان در طول تاریخ با اصالتالوجود که ملاصدرا مطرح کرده است، موافق بودهاند؟ برای بسیاری از آنان، اصلاً واژه «اصالتالوجود» در تاریخ علم فلسفه مطرح نبوده است. شاید علم فلسفه با چهار یا پنج گزاره آغاز شده باشد که آن نیز فلسفه نامیده میشد؛ اما فلسفهای که اکنون ـ شاید ـ صدها بلکه نزدیک به هزاران گزاره دارد، همچنان فلسفه است.
در این فلسفه، گزارههای صحیح و گزارههای غلط وجود دارد؛ گزارههایی مطابق با واقع و گزارههایی غیرمطابق با واقع. عالمی با گزارهای موافق است که آن را فلسفی میداند، در حالی که عالم دیگری مخالف است و میگوید این گزاره اصلاً فلسفی نیست.
بنابراین، علم به عنوان مجموعهای از گزارهها، امری اعتباری است که ارتباط مسائل آن با یکدیگر نیز اعتباری است؛ حتی مسئله آن نیز اعتباری است. این بدان معناست که دانشمندان از منظر علمی میپذیرند که موضوعی در فلسفه قابل بحث و بررسی است.
اما هنگامی که اکثریت دانشمندان در دورهای تاریخی اعلام کنند که موضوعی دیگر فلسفی نیست، آن اعتبار از آن سلب میشود. این بدان معناست که حتی اگر در کتابها نیز موجود باشد، دیگر آن را فلسفی تلقی نمیکنند؛ یعنی تاریخ مصرف آن گزاره به عنوان یک گزاره فلسفی سپری شده و دیگر اعتبار فلسفی ندارد.
اما اگر دانشمندان ـ ولو بخشی از آنان موافق و بخشی مخالف باشند ـ هنوز بتوانند اعتباری به نام دانش فلسفه به آن ببخشند، یعنی هنوز بحث و نزاع درباره مسائلی همچون «الماهیة من حیث هی لیست إلا هی، لا موجودة ولا معدومة» یا «الماهیة من حیث هی» در برابر «لیست الماهیة من حیث هی» ادامه دارد؛ بحثی درباره اینکه اصلاً معنای ماهیت در فلسفه چیست.
اگرچه این مسئله در تاریخ فلسفه حلشده و مدت طولانی است که کسی حتی آن اقوال مخالف را نمیپذیرد، اما هنوز نزاعی معتبر محسوب میشود. گاهی حتی قولی مردود است، اما نزاع همچنان نزاعی معتبر شناخته میشود. چرا؟ زیرا مثلاً اثر آموزشی دارد و در فهم گزارههای بعدی مؤثر است.
بدین معنا که ده گزاره بعدتر، اگر آن مسئله را با درک این نزاع بفهمیم، در مسئله دیگری که بر اساس هر یک از این اقوال معنایی از ماهیت شکل گرفته است، متوجه میشویم که اگر آن نزاع را درک نکرده بودیم، در محل نزاع جدید دچار مشکل خواهیم شد و آن را نخواهیم فهمید.
بنابراین، اگر چنین باشد، میتوان گفت مجموعه گزارهها که آن را دانش یا دیسیپلین مینامیم، گزارههایی اعتباری هستند، هرچند ثبوت آن علم حقیقی باشد.
🗒 برداشتی از جلسه 2 مبانی فلسفی نظام سازی
_____
#یادداشت
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه #معانی_علم
#امام_خمینی #علامه_طباطبایی #علم #علم_اعتباری #علم_تاریخی #هگل
#دوران_مدرن #مارکس #عقل_نقاد
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
مدرسه علوم انسانی سها
💡#منتشر_شد جلسه 12 مبانی فلسفی نظام سازی 🗒 سوژه گمشده: از بحران مدرنیته تا امید توحیدی 🎙 برای دستر
«ریشه دغدغه مسئله نظام سازی»
[نظام سازی به معنی نظام اجرایی نیست]
📋 یادداشت 01 از بخش اول چیستی نظام؟
دغدغه مسئله نظامسازی از بینشهایی که مرحوم امام یا حضرت علامه و خود حضرت آقا بعضاً مطرح کردند حاصل شده که نسبت دین و دنیا چیست؟
مرحوم امام، ادعا دارند که دین برای در واقع اداره جامعه آمده است و دین میتواند جامعه را اداره کند و میتواند جامعه را سامان دهد.
از همین گزاره که «دین میتواند جامعه را سامان دهد و نظام دهد و دین توانایی اداره جامعه را دارد»، خیلیها به این حیص و بیص افتادند که پس در واقع اگر ما دنبال نظامسازی هستیم، معنایش میشود نظام اجرایی کشور.
یعنی فکر کردند که در واقع نظام اجرایی کشور همان است که مثلاً ایدههای نظامساز دنبالش هستند، و برای همین بعضی از آقایان الان مثلاً درسهای خارجی دارند، «درس خارج نظامسازی» دارند و در آنجا سر این بحث میکنند که ما چهجوری نظام اجرایی را سامان بدهیم که بشود به آن «نظامسازی» گفت.
در واقع یک سامانهای که در حوزه اجرا کاربست پیدا میکند. این [نوع نگاه به نظام سازی] خیلی به ایدههای مدیریت و سازمان و اینها که در غرب وجود دارد، به آنها خیلی نزدیکاند. وقتی در بیان آقایان «نظامسازی» گفته میشود، به این معنا فهم میشود. ما در این جلسات میخواهیم بگوییم نظام سازی این نیست.
📝 بریده از جلسه 1 نظام سازی
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه #چیستی_نظام #نظام_اجرایی
#امام_خمینی #علامه_طباطبایی
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
💡#منتشر_شد
جلسه 13 مبانی فلسفی نظام سازی
[نفسانیت بی جوهر: آناتومی بحران مدرنیته]
🎙 لینک دسترسی رایگان به جلسات👇🏻
https://B2n.ir/rb3833
📒سرفصلهای جلسه:
۱. نقد تحجر روشنفکری و جریانهای فکری معاصر ایران
• تأثیر هگل بر لیبرالیسم ایرانی و تقلید کورکورانه (تحجر)
• تقسیمبندی سهگانه جریانهای فکری ایران:
-جریان روشنفکری
-جریان متحجر سنتی
-جریانهای ضد مدرنیت/ضد غرب
۲. نقد مارکس به هگل و مفهوم نقد در دوران مدرن
• مبنای دوران مدرن بر نقد
• تقابل مارکس با هگل
۳. بیگانگی و آگاهی کاذب
• آفریدهها (دین، دولت، اقتصاد) تبدیل به ایده مطلق هگلی شدهاند
• آگاهیهای کاذب برای توجیه وضع موجود
۴. تناقض در مارکسیسم
• تضاد بین تغییر خودانگیخته و نقش حزب آهنین
• جبرگرایی و نقش اراده انسانی
۵. ماهیت انسان و کار در دیدگاه مارکس
• انسان موجود مادی با ماهیت کار
• تقسیم کار سازنده انسان تاریخی
• جریان آگاهی از زمین به آسمان
۶. اشکال سوژگی در مارکسیسم
• تناقض مارکس در نقد سوژگی هگلی
۷. مدرنیته: نفسانیت بیجوهر (بحران ذاتی)
• تفاوت فلسفه سنتی با مدرنیته
• سوژه به عنوان حیثیت نفسانیت بیجوهر
• مدرنیته در ذات خود بحران است
۸. نقش احساسات در مدرنیته
• تخالف عقلانیت با احساس
• شکاف عمیق بین زندگی و عقلانیت
📢 لینک معرفی درس گفتار:
🌐 https://eitaa.com/msoha_ir/539
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📄خلاصه سرفصل جلسات قبل
🖥 راهنمای ثبت نام
______________
#درس_گفتار #سخنرانی
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
مدرسه علوم انسانی سها
«ریشه دغدغه مسئله نظام سازی» [نظام سازی به معنی نظام اجرایی نیست] 📋 یادداشت 01 از بخش اول چیستی نظ
📝 تحلیل دیدگاه مرحوم امام درباره نسبت دین و اجرا
[نظام سازی علمی شامل نظام اجرایی نمیشود]
📋 یادداشت 02 از بخش اول چیستی نظام؟
چنانکه در جای خود در علم اصول تبیین گردیده، دین با اجرا ملازمهای ندارد. از این رو، اگر کسی بخواهد از کلام مرحوم امام چنین استنباط کند که «نظامسازی به معنای نظام اجرایی در دین وجود دارد»، این برداشت به ایشان منتسب نیست. زیرا خودِ ایشان در بحث مراتب حکم شرعی، به لزوم تفکیک میان «ثبوت دین»، «فهم مجتهد» و «ابلاغ» قائل هستند و نظام اجرایی را نیز مرتبهای دیگر میشمارند. به عبارت دیگر، در یک مرتبه، «دین ثبوتی» قرار دارد که خود، مرتبهای متمایز از نظام اجرایی است.
اساساً بحث نظامسازی به حوزۀ «علم» تعلق دارد و به این پرسش میپردازد که چگونه میتوان به نظامسازی علمی دست یافت. علم امری متفاوت از اجراست و این دو، مقولههایی جدا از یکدیگرند.
بر این اساس، نقد وارد بر دیدگاهی که نظامسازی را به معنای نظام اجرایی میداند، آن است که نباید اجرا را با خودِ دین یکسان پنداشت. حتی اگر اجرا بخواهد وصف دینی به خود بگیرد، «دینی» میشود، اما هرگز «خودِ دین» نخواهد بود. برای مثال، هنگامی که فردی با استناد به منابع دینی، مسئلهای را بر آن تطبیق میدهد، به دلیل این تطبیق صحیح، عمل او «دینی» توصیف میشود؛ یعنی با دین نسبت مییابد، اما این عمل، عینِ دین نیست.
📝 برداشتی از جلسه 1 نظام سازی
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه #چیستی_نظام #نظام_اجرایی
#امام_خمینی #مراتب_حکم #نظام_علمی #علم_دینی #نظام_اجرایی
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
مدرسه علوم انسانی سها
📝 تحلیل دیدگاه مرحوم امام درباره نسبت دین و اجرا [نظام سازی علمی شامل نظام اجرایی نمیشود] 📋 یادداشت
📝 مقصود از نظام؛ منظومه نیست
[بازخوانی مفهوم منظومه در پرتو نظریۀ «همجوابی» دورکیم]
📋 یادداشت 03 از بخش اول چیستی نظام؟
در تبیین معنای «نظام»، یکی از دیدگاههای مطرحشده آن را معادل «شبکه مفهومی» در نظر میگیرد. در این تلقی، که غالباً با تفسیری سادهانگارانه همراه است، روابط میان مفاهیم بهسان اجزای یک سیستم مکانیکی، نظیر سازوکار یک خودرو، درک میشود. در چنین سیستمی، یک مهندس طراح، روابط خطی و عملکردی اجزا را مشخص میسازد؛ برای مثال، نسبت موتور به گیربکس و گیربکس به دیفرانسیل را بهشکلی از پیشتعیینشده و یکسویه تعریف میکند.
برای تعمیق این مفهوم و کاربرد آن در حوزۀ زیست اجتماعی و انسانی، میتوان از نظریۀ امیل دورکیم بهره جست. دورکیم مفهومی کلیدی با عنوان «Function» را مطرح میکند که ترجمۀ رایج آن به «کارکرد» در زبان فارسی، حق مطلب را ادا نمیکند و نارساست. مقصود دقیق دورکیم از این واژه، پدیدهای است که میتوان آن را «رابطۀ همجوابی» (Co-responsiveness) نامید. رابطۀ همجوابی به تحول متقابلی اشاره دارد که دو یا چند عنصر در نسبت با یکدیگر تجربه میکنند.
بهعنوان مثال، در یک کنش متقابل اجتماعی، رفتار و حالت هر یک از طرفین در نسبت با حضور دیگری تغییر میکند. دورکیم این منطق را برای تحلیل جامعه بهمثابۀ یک کل به کار میگیرد و آن را به یک ارگانیسم زنده تشبیه میکند. همانگونه که در یک بدن، گلبولهای سفید و قرمز در یک رابطۀ همجوابی حیاتی با یکدیگر قرار دارند، اجزا و نهادهای گوناگون اجتماعی (نظیر نظامات اقتصادی و سیاسی) نیز در نسبتی متقابل با یکدیگر شکل گرفته و معنا مییابند.
با تسری این دیدگاه به حوزۀ معرفت و علوم، پرسش اصلی اینگونه صورتبندی میشود: هر مسئله یا باب علمی در نسبت با مسائل و ابواب دیگر، چه رابطۀ همجوابی برقرار میکند؟ بر این اساس، ارتباط میان گزارهها یک تأثیرگذاری یکسویه و خطی نیست؛ بلکه در بسیاری از موارد، تأثیری دوسویه و متقابل حاکم است که در آن، هر مسئله، معنای مسئلۀ دیگر را قوام میبخشد و همزمان از آن معنا میپذیرد.
این فهم از شبکه با تلقی رایج و سطحی از «منظومه» تفاوت بنیادین دارد. در فهم متعارف، منظومه بهمثابۀ زنجیرهای منطقی و طولی از مسائل تصور میشود که در آن، یک مسئله بهصورت پیشفرض برای مسئلۀ بعدی عمل میکند و در صورت مخدوش شدن حلقۀ اول، کل زنجیره فرومیپاشد.
در مقابل این دیدگاه خطی، مقصود از «فهم منظومهوار» که پیشتر بر آن تأکید شده است، دقیقاً همین شبکۀ مبتنی بر «رابطۀ همجوابی» است؛ یعنی درک ابواب و مسائل علمی در وضعیتی که بهطور متقابل یکدیگر را تعریف و تحدید میکنند. بنابراین، این معنای خاص از «منظومه» بهعنوان اولین مرحله در فهم روشمند علوم مطرح میشود، درحالیکه «نظام» به مفهومی در سطحی فراتر و متعالیتر از این منظومه اشاره دارد.
📝 برداشتی از جلسه 1 نظام سازی
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه #چیستی_نظام #منظومه #شبکه_مفهومی
#امیل_دورکیم #هم_جوابی
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
مدرسه علوم انسانی سها
📝 مقصود از نظام؛ منظومه نیست [بازخوانی مفهوم منظومه در پرتو نظریۀ «همجوابی» دورکیم] 📋 یادداشت 03 ا
📝مفهوم نظام معرفتی و مؤلفههای هفتگانه آن
[تبیین ارکان و اجزاء]
📋 یادداشت 04 از بخش اول چیستی نظام؟
مفهوم سومی که در اینجا مطرح میشود، به خودی خود نقد دیدگاه منظومهای را نیز شامل خواهد شد. این همان تبیینی است که بارها درباره چیستی «نظام» ارائه کردهایم، هرچند قصد داریم از این بیان نیز در آینده فراتر رویم.
یکی از تعاریف «نظام» که در جزوه «تکلیف دوسویه تحول حوزه علمیه؛ نوشته حجت الاسلام و المسلمین اسدپور » ذکر شده، با این توضیح آغاز میشود که ابتدا باید «نظام اجرایی» را کنار گذاشت. منظور از نظام در اینجا، «نظام معرفتی» است.
اما «ماینظم» به چه معناست؟ با وجود وضوح معنای عربی این واژه، ایشان بیان میدارند که در هر علمی، مجموعهای از «مبادی»، «مبانی»، «اهداف»، «غایات»، «متد» (یا روش)، «ملاکات» و «منابع» وجود دارد.
1- منابع
هنگامی که وارد یک علم میشوید – مثلاً برای مطالعه اصول فقه – منابعی چون کتاب فیزیک «هالیدی» را به کار نمیبرید. به همین ترتیب، در فیزیک نیز نمیتوان کتاب شیخ انصاری را منبع دانست. هر علمی منابع خاص خود را دارد. از این رو، بسیاری از اساتید در آغاز تدریس یک علم، به «منبعشناسی» آن میپردازند و میپرسند: «منابع این علم چیست؟» یا حداقل «منابع تدریس من کدام است؟» – چرا که تدریس با خودِ علم متفاوت است.
بنابراین، منابع یکی از ارکان اصلی است که مشخص میکند چه مطالبی در یک علم مورد استفاده قرار میگیرد و به طور خودکار، علوم دیگر را از حوزه بحث خارج میسازد. منابع، به ایجاد «ماینظم» کمک میکنند. برای مثال، وقتی میپرسید: «منابع در اصول چیست؟» پاسخ این است که «قرآن، سنت، عقل و اجماع» (که محل بحث است).
یا وقتی بیان میکنید: «من اصول را برای فقه میخوانم و فقه نیز ریشه در این چهار منبع دارد؛ لذا من چهار منبع اصلی دارم.» با همین تعریف منابع، بسیاری از موضوعات کنار گذاشته میشوند؛ یعنی هر آنچه در کتاب، سنت، عقل و اجماع نباشد، به طور طبیعی از قلمرو بحث خارج میشود.
به همین دلیل، در اصول فقه میگفتیم: «مگر ریاضیات از ابتدا داخل در علم اصول فقه بود که بخواهد خارج شود؟» برخی مطرح میکردند که «با تعریفی که از اصول ارائه میدهید، ریاضیات، فیزیک و ادبیات نیز در آن جای میگیرند.» اما ما پاسخ میدادیم که در علم اصول از تعینات کتاب، سنت و عقل سخن میگوییم؛ بنابراین، این علوم از ابتدا در دایره بحث نبودهاند که نیازی به خارج کردنشان باشد. این موضوع در جای خود مفصلاً بحث شده است.
بدین ترتیب، منابع باعث نظمیافتگی و نظاممند شدن یک علم میشوند.
2- مبادی
دومین جزء، «مبادی» است. هر علمی دارای مبادی تصوری و تصدیقی خاص خود است که بدون پذیرش آنها، فهم آن علم ممکن نیست. یکی از نقدهای ما به حوزههای علمیه این است که به «المدخل» (مقدمات علم) توجه کافی نمیشود و به همین دلیل، نظام علمی برای طلاب شکل نمیگیرد. این رویکرد به این استدلال منجر میشود که «چون این مطلب در فقه فایدهای ندارد، پس ضروری نیست» و بسیاری از مباحث کنار گذاشته میشوند.
«مبدأ» به معنای سرآغاز است. سرآغاز یک علم چیست؟ این سرآغاز میتواند حتی یک مبدأ منطقی باشد. برای مثال، ممکن است یک علم، از ریشه و اساس غلط باشد، یا شما کل منطق موجود را نپذیرید و به مدل فعلی دانش منطق، نقدی ریشهای داشته باشید. اما همین دانش منطق، با ساختار فعلیاش، قطعاً مستلزم پذیرش «علم حصولی» است.
حال، اگر کسی بگوید «ما علم حصولی نداریم»، دانش منطقی که در طول سالیان متمادی شکل گرفته است، نمیتواند قوام یابد. پس مبدأ سخن گفتن درباره منطق چیست؟ برای شکلگیری و سامانیابی منطق، باید «تصور»، «تصدیق» و «علم حصولی» را پذیرفت. اینها سرآغازهای علم هستند. اگر کسی اصل وجود علم حصولی را محل مناقشه بداند و بگوید: «من علمی به نام حصولی نمیشناسم»، چنین فردی در مبادی اختلاف نظر دارد و این مبدأ را قبول ندارد. با این حال، نظام دانش منطق بر پایه پذیرش «علم حصولی» شکل گرفته است.پس، وجود مبادی در هر علم ضروری است.
ادامه دارد...
📝 برداشتی از جلسه 1 نظام سازی
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه #چیستی_نظام #مبانی #ملاکات #منابع #المدخل #ماینظم
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
مدرسه علوم انسانی سها
📝مفهوم نظام معرفتی و مؤلفههای هفتگانه آن [تبیین ارکان و اجزاء] 📋 یادداشت 04 از بخش اول چیستی نظا
📝چیستی اهداف و غایات: ضرورت تفکیک حیث دانشی یک علم با جهت ثبوتی آن
📋 یادداشت 05 از بخش اول چیستی نظام؟
3-اهداف و غایات
«اهداف» و «غایات» دو مفهوم متمایز هستند. برای روشن شدن این تمایز، میتوان گفت که «هدف» را باید به «عالِم» نسبت داد، در حالی که «غایت» به «خودِ علم» تعلق دارد.
به عبارت دیگر، اهداف، انتظارات و مقاصدی هستند که یک عالِم در دوران خود از یک علم (مثلاً منطق) دارد. این اهداف، اگرچه توسط علما تعیین میشوند، اما در پیشبرد تاریخی علم نقش بسزایی دارند، زیرا علما در دل دانش به آنها میاندیشند، نقد و اثبات میکنند.
اما «غایت علم»، اثری است که از مجموعۀ مسائل آن علم حاصل میشود؛ اثری که ممکن است حتی عالِمِ منفرد آن را قبول نداشته باشد. علم، محصول کار یک فرد نیست. برای مثال، دانش منطق حاصل تلاش یک نفر نیست، بلکه ریشههای آن به دوران پیشاسقراطی و ارسطو بازمیگردد و سپس توسط شاگردانش مانند فرفوریوس و پس از او، به دست ابوعلی سینا، فارابی و دیگران گسترش یافته است.
آثاری که ارسطو در پی آنها بود، شاید امروز بر منطق کنونی بار نشود، زیرا دانش منطق یک منطق تاریخی است. این متفاوت از «ثبوت منطق» یا منطقی است که هر فرد بر اساس مبانی خود به آن اجتهاد کرده است. ممکن است منطقی با مبانی خاص خود را صحیح و دیگران را غلط بدانم؛ اما «ثبوت منطق» مفهومی فراتر است و ممکن است برخی مبانی فردی با آن سازگار نباشند.
دانش منطق، شامل تمام نظرات صحیح و غلطی است که در طول تاریخ شکل گرفتهاند. اینگونه نیست که صرفاً بگوییم «دانش منطق یعنی کتاب شفا». بلکه دانش منطق، همان چیزی است که در ذهن علما و در کتب وجود دارد؛ تمام آنچه که به لحاظ تاریخی تکوین یافته است. حتی ممکن است مسئلهای در کتب و از جمله «شفا» وجود داشته باشد، اما به قدری توسط علما نقض شده باشد که دیگر کسی آن را مسئلهای منطقی نداند و حتی مطالعه نشود.
مثالی از این دست در فقه – یا اصول فقه که بسیاری از دوستان با آن آشنا هستند – بحث «انسداد» است. تقریباً همۀ اساتید و طلاب، به جز عدهای خاص که هنوز قائل به انسداد هستند، این بحث را رد میکنند. یکی از اساتید با وجود تأکید بر مطالعه دقیق آن در «رسائل»، در درس خارج اصول خود، آن را رد کرده و حتی تمایلی به تدریس آن ندارد. این نشاندهنده تأثیر دانش تاریخی اصول است که در نهایت به این درک میرسد که فهم این بحث اگرچه مهم است، اما عدم فهم آن نیز خللی ایجاد نمیکند.
این تمایز در فهم مسئله حائز اهمیت است. بنابراین، علم دارای آثاری است که ما آنها را «غایات علم» مینامیم. ما معتقدیم «هدف» را باید به عالِم نسبت داد – یعنی علما در دوران خودشان چه انتظاری از علم منطق دارند و چه میخواهند – و «غایت» را باید به خودِ علم، یعنی مجموعۀ مسائل آن، نسبت دهیم. البته اهداف علما نیز از دانش منطق جدا نیست، چرا که همین اهداف هستند که منطق را به لحاظ تاریخی به پیش میبرند و علما در دل دانش منطق به آن فکر میکنند، نقد و اثبات میکنند. لذا اهداف علما مهم است.
📝 برداشتی از جلسه 1 نظام سازی
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه #چیستی_نظام #مبانی #ملاکات #منابع #المدخل #ماینظم
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
مدرسه علوم انسانی سها
📝چیستی اهداف و غایات: ضرورت تفکیک حیث دانشی یک علم با جهت ثبوتی آن 📋 یادداشت 05 از بخش اول چیستی نظ
📝چیستی روش: مبنا سازنده متد و رورش است
📋 یادداشت 06 از بخش اول چیستی نظام؟
۴- روش (Method)
چهارمین رکن در نظامسازی، «روش» (Method) است. در سادهترین تعریف، روش به رویکرد کلی در مطالعه یک علم اطلاق میشود؛ برای نمونه، اینکه آیا یک علم به شیوۀ عقلی مطالعه میشود یا تجربی؟ در علوم تجربی، بهکارگیری حس و تجربه، روشی رایج و بنیادین است.
روش از «منبع» متمایز است. عقل میتواند هم منبع معرفت باشد و هم روش دستیابی به آن. جایگاه روشی عقل، متفاوت از جایگاه آن بهمثابه منبع است. برای مثال، هنگامی که از طریق عملیات ضرب به این نتیجه میرسیم که «دو ضرب در دو مساوی با چهار است»، از عقل به عنوان «روش» بهره بردهایم. این کاربرد روششناختی عقل، با آن عقلی که صرفاً بهمثابه منبع معرفت (برای مثال، منبع فیض الهی در نظر برخی فلاسفه) یا قوهای که نتیجه را درمییابد، تفاوت دارد. بهعبارت دیگر، «روش عقلی» ناظر بر چگونگی بهکارگیری عقل در یک فرایند استدلالی است، حال آنکه «منبع» به خاستگاه و سرچشمه معرفت اشاره دارد.
روشهای عقلی نیز خود انواع گوناگونی دارند؛ مانند منطق ریاضی، منطق ارسطویی یا منطق فازی. نحوه چینش «اشکال اربعه» در قیاسهای منطق ارسطویی، نمونهای از یک روش عقلی معین است. بنابراین، صرفاً بیان اینکه «روش ما عقلی است» کفایت نمیکند، زیرا مفهوم «عقلی» در هر مکتب فکری و نزد هر اندیشمندی، معنای ویژهای مییابد. در اینجا است که «سنخ سلوک علمی» یا شیوه خاص مواجهه با یک مسئله اهمیت مییابد.
هرچند میتوان روشها را در یک تقسیمبندی کلی به «عقلی، تجربی و نقلی» دستهبندی کرد، اما باید توجه داشت که خودِ «روش عقلی» یکپارچه و واحد نیست. باید مشخص شود که کدام «سامانۀ عقلی» مدنظر است. برای مثال، اندیشمندی که به «حرکت جوهری» ملاصدرا باور دارد و ذوات ثابت را نمیپذیرد، چهبسا منطق ارسطویی را به دلیل ماهیت ذاتگرایانهاش، روش عقلی مناسبی برای فلسفهورزی خود نداند. به همین ترتیب، متفکری در سنت پدیدارشناسی هایدگر که انسان را «دازاین» (Dasein) و موجودی تاریخمند و مفسر میداند، ممکن است با مبانی منطق ارسطویی سازگار نباشد. هر دو این رویکردها نظامی عقلی را نمایندگی میکنند، اما تفاوتهای بنیادینی میان آنها وجود دارد.
این سامانههای عقلی خود «مبنا» محسوب نمیشوند؛ بلکه این مبانی هستند که به شکلگیری چنین روشهایی میانجامند. برخلاف تصور برخی، این روش نیست که مبنا را میسازد، بلکه مبناست که روش را تعیین میکند. از این رو، شناخت دقیق روش و تمایز آن از مبنا، از اهمیتی حیاتی برخوردار است.
_______________________
📝 برداشتی از جلسه 1 نظام سازی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🪧 لینک مجموعه یادداشت های چیستی نظام سازی👇🏼
1- ریشه دغدغه مسئله نظام سازی
2- تحلیل دیدگاه مرحوم امام درباره نسبت دین و اجرا
3- مقصود از نظام؛ منظومه نیست
4- مفهوم نظام معرفتی و مؤلفههای هفتگانه آن
5- ضرورت تفکیک حیث دانشی یک علم با جهت ثبوتی آن
__________________________
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه #چیستی_نظام #مبانی #ملاکات #منابع #المدخل #ماینظم
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
💡#منتشر_شد
جلسه 14 و 15 مبانی فلسفی نظام سازی
ظهور ابر انسان: نیچه و هایدگر؛ نظام سازانِ ضد نظام
🎙 لینک دسترسی رایگان به جلسات👇🏻
https://B2n.ir/rb3833
📋 گزارش جلسه 14: در این جلسه، ابتدا نقدی بر مارکس مطرح شد که چگونه با وجود تلاش برای حذف “سوژه”، خود یک کلانروایت تاریخی جدید میسازد. سپس بحث به فلسفه نیچه رسید که به شکلی رادیکالتر، کل “تفکر مفهومی” در تاریخ فلسفه را به چالش میکشد و آن را عامل “مرگ خدا”، سرکوب زندگی و حاکمیت نیستانگاری (نیهیلیسم) میداند. در نهایت، این نقد به خود نیچه نیز وارد شد که او هم با محور قرار دادن “اراده معطوف به قدرت”، ناخواسته به آخرین فیلسوف نظامساز تبدیل میشود.
📋 گزارش جلسه 15: این جلسه به بررسی تاریخ نظامسازی در فلسفه غرب به عنوان مقدمهای برای فهم نگاه هایدگر پرداخت. بحث شد که نظامسازی در غرب همواره حول یک محور شکل گرفته است: ابتدا «طبیعت» (دوران پیشاسقراطی)، سپس «خدا» (قرون وسطی) و در نهایت «من» یا سوژه در دوران مدرن. در دوره مدرن، دکارت «من» را بر پایه «شک» به محور شناخت تبدیل کرد و کانت با ایجاد شکاف میان شناخت ما و «شیء فی نفسه» (ذات ناشناختنی اشیاء)، این نگاه را نظاممند ساخت.
📢 لینک معرفی درس گفتار:
🌐 https://eitaa.com/msoha_ir/539
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📄خلاصه سرفصل جلسات قبل
🖥 راهنمای ثبت نام
______________
#درس_گفتار #سخنرانی
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
مدرسه علوم انسانی سها
📋انواع علم: علم به معنی دانشی آن یادداشت 01 از معانی علم 📚1- علم به معنای دانش (مجموعه گزارهها):
📋انواع علم: علم به معنی ثبوتی آن
[تبیین تمایز میان سه ساحت «ثبوت»، «اثبات» و «دانش»]
📝 یادداشت 02 از "معانی علم"
در بررسی ماهیت یک «نظام» یا هر حوزه معرفتی دیگر، ضروری است که میان سه ساحت مختلف از معنی آن تفکیک قائل شویم. این تمایز به ما کمک میکند تا دریابیم که هنگام سخن از مبانی و گزارههای یک علم، دقیقاً به کدام وجه آن اشاره داریم. این سه ساحت عبارتند از:
۱. ساحت ثبوت (واقعیت خارجی):
این ساحت به واقعیت عینی و نفسالأمری حقایق و گزارهها، مستقل از فهم و معرفت انسانی، اشاره دارد. در این مرتبه، ممکن است بیشمار گزارهٔ فلسفی یا علمی وجود داشته باشد که هنوز توسط هیچ دانشمندی کشف (اثبات) نشده و به تبع آن، در بدنه رسمی آن علم (دانش) نیز وارد نگردیده است. این حوزه، همان «علم ثبوتی» است.
۲. ساحت اثبات (معرفت و فهم فردی):
ساحت اثبات، به حیطه فهم، استنباط و باور یک عالم یا مجتهد در یک رشته علمی معین بازمیگردد. در این مرتبه، یک متخصص بر اساس مبانی خود، مجموعهای از گزارهها را به عنوان حقیقت آن علم پذیرفته و گزارههای دیگری را نفی میکند. این نفی و اثبات، چارچوب ذهنی و معرفتی آن شخص را شکل میدهد. برای مثال، یک منطقدان ممکن است با ارائه مبنایی جدید (مانند ابتنای منطق بر ذهنشناسی)، بسیاری از گزارههای رایج در علم منطق را ناصحیح بداند و در آثار و تدریس خود آنها را طرد کند. این موضعگیری، آن گزارهها را از «نظام فکری» او خارج میسازد، اما لزوماً آنها را از بدنه کلی «دانش منطق» حذف نمیکند.
۳. ساحت دانش (مجموعه گزارههای معتبر):
این ساحت، به مجموعه گزارههایی اطلاق میشود که در یک رشته علمی دارای «اعتبار بینالاذهانی» هستند و مورد پذیرش جامعه علمی آن رشته قرار گرفتهاند. «دانش» صرفاً محتوای کتب نیست، بلکه یک توافق و اعتبار جمعی میان متخصصان است. گزارهای که توسط یک عالم در ساحت «اثبات» رد میشود، تا زمانی که مورد پذیرش جامعه علمی باشد، همچنان بخشی از «دانش» محسوب میشود.
تبیین با مثال:
برای روشنتر شدن این تمایز، میتوان به مفهوم «واقعیت مطلق» در اندیشه علامه طباطبایی اشاره کرد. این مفهوم، پیش از ایشان در ساحت «ثبوت» وجود داشته و عرفا نیز به نحوی با آن در ارتباط بودهاند. با این حال، تبیین نظاممند و فلسفی آن توسط علامه، این گزاره را به نحو مؤثری وارد ساحت «اثبات» (برای ایشان و پیروانشان) و سپس «دانش» فلسفه نمود.
طرح مسئله:
با توجه به این تفکیک سهگانه، پرسش بنیادین این است که وقتی متفکران مختلف از «مبادی» یک نظام فکری سخن میگویند، مقصود ایشان کدام یک از این سه ساحت است؟ آیا ایشان به مبادی نفسالأمری (ثبوت)، مبادی مبتنی بر فهم و اثبات شخصی، یا مبادی پذیرفتهشده در بدنه دانش رسمی اشاره دارند؟ شفافسازی این موضوع برای فهم دقیق دیدگاه ایشان ضروری است.
🗒 برداشتی از جلسه 2 مبانی فلسفی نظام سازی
🗂 #پوشه_نظام_سازی
ــــــــــــــــــــ
📎 لینک مجموعه یادداشت های معانی علم:
1- علم به معنی دانشی آن
_____
#یادداشت
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه #معانی_علم #علم_ثبوتی
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
مدرسه علوم انسانی سها
📋انواع علم: علم به معنی ثبوتی آن [تبیین تمایز میان سه ساحت «ثبوت»، «اثبات» و «دانش»] 📝 یادداشت 02 ا
📋انواع علم: علم به معنی اطلاقی و علم به معنی آموزه
[علم به معنی آموزه خارج از علم اطلاقی قابل تصویر نیست]
📝 یادداشت 03 از "معانی علم"
۳. علم به معنای اطلاقی
در این معنا، «علم» به واقعیتی اطلاق میشود که هیچ امری خارج از آن وجود ندارد. این تعریف نیز ماهیتی «ثبوتی» دارد، اما گستره آن از معنای ثبوتی که در تقابل با «اثبات» قرار میگیرد، وسیعتر است. در این دیدگاه، نه تنها عالم واقع، بلکه ذهن، دانش بشری و حتی امور اعتباری و قراردادی نیز همگی در دل این واقعیت مطلق (علم) قرار میگیرند. به عبارت دیگر، هر آنچه که به هر نحوی «هست» و میتوان درباره آن سخن گفت، مشمول این معنای اطلاقی از علم میشود.
این مفهوم در روایتی که بیان میدارد «اصلُ العلمِ معرفةُ الجبار» نیز قابل ردیابی است. بر اساس این تفسیر، معرفت خداوند به مثابه معرفت به همه چیز تلقی میشود.
فلاسفه اسلامی نیز با تعریف فلسفه (حکمت) به «صیرورةُ ذهنِ عالمٍ عقلیٍ مُضاهیاً لِلعالمِ العینی» (تبدیل شدن ذهن به جهانی عقلی مشابه جهان عینی)، به دنبال دستیابی به چنین علم فراگیری بودهاند. با این حال، تعریف سنتی حکمت، با تقسیم آن به نظری و عملی و علوم ششگانه برهانی، محدودیتهایی داشت و اموری مانند اعتباریات را خارج از دایره خود قرار میداد. بنابراین، «علم به معنای اطلاقی» مفهومی جامعتر از «حکمت مقسم» در سنت فلسفی است، زیرا تمام وجوه هستی، اعم از عینی و اعتباری را در بر میگیرد.
۴. علم به معنای آموزه (رویکرد ضدنظام)
در دوران معاصر، معنای چهارمی از علم توسط فیلسوفان ضدنظام (Anti-System) مطرح شده است که میتوان آن را «آموزه» نامید. این دیدگاه، دانش نظاممند و سیستماتیک را ابزاری برای سلطه و کنترل بشر میداند. با استناد به مضامینی چون علم منجر به برتری و سلطنت میشود، معتقدند که علم برای ایجاد نظم و حکومت بر ذهن و زندگی افراد به کار گرفته میشود.
این فیلسوفان، با تأکید بر شعار «آزادی» در دوران مدرن، استدلال میکنند که روشنفکران و صاحبان علم، جایگزین حاکمان سنتی شده و با تولید دانش، نوع جدیدی از سلطه را بر جوامع تحمیل کردهاند.
در مقابلِ علمِ حاکم، آنها رویکرد «آموزه» را پیشنهاد میدهند که مبتنی بر «آری گفتن به لحظه زندگی» است. در این دیدگاه:
هیچ سلسله مراتب قطعی برای دانش وجود ندارد؛ برای مثال، دانش یک مهندس کشاورزی لزوماً برتر از دانش تجربی یک کشاورز نیست.
اعتبار یک گزاره یا تجربه، به انطباق آن با حالات روحی و کارایی آن در زندگی شخصی فرد بستگی دارد، نه صدق عینی آن. فرد، یافتههایی را میپذیرد که بتواند با آنها زندگی کند و برای او لذتبخش و معنادار باشد.
در نتیجه، این متفکران از تدوین نظامهای جامع در علومی مانند اخلاق یا سیاست پرهیز میکنند.
جالب توجه است که خودِ این رویکرد ضدنظام و افرادی که چنین باوری دارند، به عنوان پدیدههایی موجود در عالم واقع، ذیل همان «علم به معنای اطلاقی» (معنای سوم) قرار میگیرند؛ چرا که معنای سوم، چنانکه ذکر شد، در برگیرنده تمام واقعیات، از جمله اندیشهها و شیوههای زیست گوناگون است.
🗒 برداشتی از جلسه 2 مبانی فلسفی نظام سازی
🗂 #پوشه_نظام_سازی
ــــــــــــــــــــ
📎 لینک مجموعه یادداشت های معانی علم:
1- علم به معنی دانشی آن
2- علم به معنی ثبوتی آن
_____
#یادداشت
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه #معانی_علم #علم_ثبوتی #علم_اطلاقی #آموزه
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت