📋انواع علم: علم به معنی دانشی آن
یادداشت 01 از معانی علم
📚1- علم به معنای دانش (مجموعه گزارهها):
گاهی از واژه «علم» مراد، مجموعهای از گزارههاست. این مجموعه گزارهها ـ چه از حیث سنخ، چه از حیث هدف، و چه از حیث اثری که دارند ـ توسط عواملی همچون جامعه علمی، جامعه یا اثر خاص علم ساماندهی میشوند؛ و این است آنچه در اینجا از علم مقصود است.
این مجموعه گزارهها دانشی تاریخی محسوب میشود؛ بدین معنا که در طول تاریخ شکل گرفتهاند و محصول یک عالم واحد نیستند. بسیاری از دانشمندان در طول تاریخ حتی با تکتک این گزارهها مخالف بودهاند.
به عنوان مثال، در علم فلسفه: چند تن از فیلسوفان در طول تاریخ با اصالتالوجود که ملاصدرا مطرح کرده است، موافق بودهاند؟ برای بسیاری از آنان، اصلاً واژه «اصالتالوجود» در تاریخ علم فلسفه مطرح نبوده است. شاید علم فلسفه با چهار یا پنج گزاره آغاز شده باشد که آن نیز فلسفه نامیده میشد؛ اما فلسفهای که اکنون ـ شاید ـ صدها بلکه نزدیک به هزاران گزاره دارد، همچنان فلسفه است.
در این فلسفه، گزارههای صحیح و گزارههای غلط وجود دارد؛ گزارههایی مطابق با واقع و گزارههایی غیرمطابق با واقع. عالمی با گزارهای موافق است که آن را فلسفی میداند، در حالی که عالم دیگری مخالف است و میگوید این گزاره اصلاً فلسفی نیست.
بنابراین، علم به عنوان مجموعهای از گزارهها، امری اعتباری است که ارتباط مسائل آن با یکدیگر نیز اعتباری است؛ حتی مسئله آن نیز اعتباری است. این بدان معناست که دانشمندان از منظر علمی میپذیرند که موضوعی در فلسفه قابل بحث و بررسی است.
اما هنگامی که اکثریت دانشمندان در دورهای تاریخی اعلام کنند که موضوعی دیگر فلسفی نیست، آن اعتبار از آن سلب میشود. این بدان معناست که حتی اگر در کتابها نیز موجود باشد، دیگر آن را فلسفی تلقی نمیکنند؛ یعنی تاریخ مصرف آن گزاره به عنوان یک گزاره فلسفی سپری شده و دیگر اعتبار فلسفی ندارد.
اما اگر دانشمندان ـ ولو بخشی از آنان موافق و بخشی مخالف باشند ـ هنوز بتوانند اعتباری به نام دانش فلسفه به آن ببخشند، یعنی هنوز بحث و نزاع درباره مسائلی همچون «الماهیة من حیث هی لیست إلا هی، لا موجودة ولا معدومة» یا «الماهیة من حیث هی» در برابر «لیست الماهیة من حیث هی» ادامه دارد؛ بحثی درباره اینکه اصلاً معنای ماهیت در فلسفه چیست.
اگرچه این مسئله در تاریخ فلسفه حلشده و مدت طولانی است که کسی حتی آن اقوال مخالف را نمیپذیرد، اما هنوز نزاعی معتبر محسوب میشود. گاهی حتی قولی مردود است، اما نزاع همچنان نزاعی معتبر شناخته میشود. چرا؟ زیرا مثلاً اثر آموزشی دارد و در فهم گزارههای بعدی مؤثر است.
بدین معنا که ده گزاره بعدتر، اگر آن مسئله را با درک این نزاع بفهمیم، در مسئله دیگری که بر اساس هر یک از این اقوال معنایی از ماهیت شکل گرفته است، متوجه میشویم که اگر آن نزاع را درک نکرده بودیم، در محل نزاع جدید دچار مشکل خواهیم شد و آن را نخواهیم فهمید.
بنابراین، اگر چنین باشد، میتوان گفت مجموعه گزارهها که آن را دانش یا دیسیپلین مینامیم، گزارههایی اعتباری هستند، هرچند ثبوت آن علم حقیقی باشد.
🗒 برداشتی از جلسه 2 مبانی فلسفی نظام سازی
_____
#یادداشت
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه #معانی_علم
#امام_خمینی #علامه_طباطبایی #علم #علم_اعتباری #علم_تاریخی #هگل
#دوران_مدرن #مارکس #عقل_نقاد
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
مدرسه علوم انسانی سها
📋انواع علم: علم به معنی دانشی آن یادداشت 01 از معانی علم 📚1- علم به معنای دانش (مجموعه گزارهها):
📋انواع علم: علم به معنی ثبوتی آن
[تبیین تمایز میان سه ساحت «ثبوت»، «اثبات» و «دانش»]
📝 یادداشت 02 از "معانی علم"
در بررسی ماهیت یک «نظام» یا هر حوزه معرفتی دیگر، ضروری است که میان سه ساحت مختلف از معنی آن تفکیک قائل شویم. این تمایز به ما کمک میکند تا دریابیم که هنگام سخن از مبانی و گزارههای یک علم، دقیقاً به کدام وجه آن اشاره داریم. این سه ساحت عبارتند از:
۱. ساحت ثبوت (واقعیت خارجی):
این ساحت به واقعیت عینی و نفسالأمری حقایق و گزارهها، مستقل از فهم و معرفت انسانی، اشاره دارد. در این مرتبه، ممکن است بیشمار گزارهٔ فلسفی یا علمی وجود داشته باشد که هنوز توسط هیچ دانشمندی کشف (اثبات) نشده و به تبع آن، در بدنه رسمی آن علم (دانش) نیز وارد نگردیده است. این حوزه، همان «علم ثبوتی» است.
۲. ساحت اثبات (معرفت و فهم فردی):
ساحت اثبات، به حیطه فهم، استنباط و باور یک عالم یا مجتهد در یک رشته علمی معین بازمیگردد. در این مرتبه، یک متخصص بر اساس مبانی خود، مجموعهای از گزارهها را به عنوان حقیقت آن علم پذیرفته و گزارههای دیگری را نفی میکند. این نفی و اثبات، چارچوب ذهنی و معرفتی آن شخص را شکل میدهد. برای مثال، یک منطقدان ممکن است با ارائه مبنایی جدید (مانند ابتنای منطق بر ذهنشناسی)، بسیاری از گزارههای رایج در علم منطق را ناصحیح بداند و در آثار و تدریس خود آنها را طرد کند. این موضعگیری، آن گزارهها را از «نظام فکری» او خارج میسازد، اما لزوماً آنها را از بدنه کلی «دانش منطق» حذف نمیکند.
۳. ساحت دانش (مجموعه گزارههای معتبر):
این ساحت، به مجموعه گزارههایی اطلاق میشود که در یک رشته علمی دارای «اعتبار بینالاذهانی» هستند و مورد پذیرش جامعه علمی آن رشته قرار گرفتهاند. «دانش» صرفاً محتوای کتب نیست، بلکه یک توافق و اعتبار جمعی میان متخصصان است. گزارهای که توسط یک عالم در ساحت «اثبات» رد میشود، تا زمانی که مورد پذیرش جامعه علمی باشد، همچنان بخشی از «دانش» محسوب میشود.
تبیین با مثال:
برای روشنتر شدن این تمایز، میتوان به مفهوم «واقعیت مطلق» در اندیشه علامه طباطبایی اشاره کرد. این مفهوم، پیش از ایشان در ساحت «ثبوت» وجود داشته و عرفا نیز به نحوی با آن در ارتباط بودهاند. با این حال، تبیین نظاممند و فلسفی آن توسط علامه، این گزاره را به نحو مؤثری وارد ساحت «اثبات» (برای ایشان و پیروانشان) و سپس «دانش» فلسفه نمود.
طرح مسئله:
با توجه به این تفکیک سهگانه، پرسش بنیادین این است که وقتی متفکران مختلف از «مبادی» یک نظام فکری سخن میگویند، مقصود ایشان کدام یک از این سه ساحت است؟ آیا ایشان به مبادی نفسالأمری (ثبوت)، مبادی مبتنی بر فهم و اثبات شخصی، یا مبادی پذیرفتهشده در بدنه دانش رسمی اشاره دارند؟ شفافسازی این موضوع برای فهم دقیق دیدگاه ایشان ضروری است.
🗒 برداشتی از جلسه 2 مبانی فلسفی نظام سازی
🗂 #پوشه_نظام_سازی
ــــــــــــــــــــ
📎 لینک مجموعه یادداشت های معانی علم:
1- علم به معنی دانشی آن
_____
#یادداشت
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه #معانی_علم #علم_ثبوتی
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت
مدرسه علوم انسانی سها
📋انواع علم: علم به معنی ثبوتی آن [تبیین تمایز میان سه ساحت «ثبوت»، «اثبات» و «دانش»] 📝 یادداشت 02 ا
📋انواع علم: علم به معنی اطلاقی و علم به معنی آموزه
[علم به معنی آموزه خارج از علم اطلاقی قابل تصویر نیست]
📝 یادداشت 03 از "معانی علم"
۳. علم به معنای اطلاقی
در این معنا، «علم» به واقعیتی اطلاق میشود که هیچ امری خارج از آن وجود ندارد. این تعریف نیز ماهیتی «ثبوتی» دارد، اما گستره آن از معنای ثبوتی که در تقابل با «اثبات» قرار میگیرد، وسیعتر است. در این دیدگاه، نه تنها عالم واقع، بلکه ذهن، دانش بشری و حتی امور اعتباری و قراردادی نیز همگی در دل این واقعیت مطلق (علم) قرار میگیرند. به عبارت دیگر، هر آنچه که به هر نحوی «هست» و میتوان درباره آن سخن گفت، مشمول این معنای اطلاقی از علم میشود.
این مفهوم در روایتی که بیان میدارد «اصلُ العلمِ معرفةُ الجبار» نیز قابل ردیابی است. بر اساس این تفسیر، معرفت خداوند به مثابه معرفت به همه چیز تلقی میشود.
فلاسفه اسلامی نیز با تعریف فلسفه (حکمت) به «صیرورةُ ذهنِ عالمٍ عقلیٍ مُضاهیاً لِلعالمِ العینی» (تبدیل شدن ذهن به جهانی عقلی مشابه جهان عینی)، به دنبال دستیابی به چنین علم فراگیری بودهاند. با این حال، تعریف سنتی حکمت، با تقسیم آن به نظری و عملی و علوم ششگانه برهانی، محدودیتهایی داشت و اموری مانند اعتباریات را خارج از دایره خود قرار میداد. بنابراین، «علم به معنای اطلاقی» مفهومی جامعتر از «حکمت مقسم» در سنت فلسفی است، زیرا تمام وجوه هستی، اعم از عینی و اعتباری را در بر میگیرد.
۴. علم به معنای آموزه (رویکرد ضدنظام)
در دوران معاصر، معنای چهارمی از علم توسط فیلسوفان ضدنظام (Anti-System) مطرح شده است که میتوان آن را «آموزه» نامید. این دیدگاه، دانش نظاممند و سیستماتیک را ابزاری برای سلطه و کنترل بشر میداند. با استناد به مضامینی چون علم منجر به برتری و سلطنت میشود، معتقدند که علم برای ایجاد نظم و حکومت بر ذهن و زندگی افراد به کار گرفته میشود.
این فیلسوفان، با تأکید بر شعار «آزادی» در دوران مدرن، استدلال میکنند که روشنفکران و صاحبان علم، جایگزین حاکمان سنتی شده و با تولید دانش، نوع جدیدی از سلطه را بر جوامع تحمیل کردهاند.
در مقابلِ علمِ حاکم، آنها رویکرد «آموزه» را پیشنهاد میدهند که مبتنی بر «آری گفتن به لحظه زندگی» است. در این دیدگاه:
هیچ سلسله مراتب قطعی برای دانش وجود ندارد؛ برای مثال، دانش یک مهندس کشاورزی لزوماً برتر از دانش تجربی یک کشاورز نیست.
اعتبار یک گزاره یا تجربه، به انطباق آن با حالات روحی و کارایی آن در زندگی شخصی فرد بستگی دارد، نه صدق عینی آن. فرد، یافتههایی را میپذیرد که بتواند با آنها زندگی کند و برای او لذتبخش و معنادار باشد.
در نتیجه، این متفکران از تدوین نظامهای جامع در علومی مانند اخلاق یا سیاست پرهیز میکنند.
جالب توجه است که خودِ این رویکرد ضدنظام و افرادی که چنین باوری دارند، به عنوان پدیدههایی موجود در عالم واقع، ذیل همان «علم به معنای اطلاقی» (معنای سوم) قرار میگیرند؛ چرا که معنای سوم، چنانکه ذکر شد، در برگیرنده تمام واقعیات، از جمله اندیشهها و شیوههای زیست گوناگون است.
🗒 برداشتی از جلسه 2 مبانی فلسفی نظام سازی
🗂 #پوشه_نظام_سازی
ــــــــــــــــــــ
📎 لینک مجموعه یادداشت های معانی علم:
1- علم به معنی دانشی آن
2- علم به معنی ثبوتی آن
_____
#یادداشت
#نظام_سازی #مبانی_فلسفه #معانی_علم #علم_ثبوتی #علم_اطلاقی #آموزه
ــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت