eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
1.5هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
923 ویدیو
1 فایل
🌱درمنظومه شمسی سیاره ایست به نام زمین🌱 درگوشه ای از این سیاره جغرافیای ست به نام ایران در تاریخ ایستادگی ایران روایت ست بنام #دفاع_مقدس🌱 #نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس 🌱چه سر ها داده ایم برای سربلندی ایران🌱 #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
💢بد نیست بدانیم 👇 ♦️بذری که معاویه در شامات کاشت. را تکثیرکرد.... 🔹شاید باور نکنیم این موضوع که سرزمین شامات، شاهد کشی بوده ولی کمی به تاریخ مراجعه کنیم معلوم می شود! 👈تکفیر این علما و سپس شهادت بهترین های دینی که حتی بعضاً شاگردانی از چهار شاخه اهل تسنن نیز داشتند. و ایضاً علمایِ نامی که در این سرزمین . ♦️ابتدا این علما را تکفیر و سپس یا در آتش سوزانده یا به دار میکردند. از جمله این بزرگان دینی که به دست جاهلات شام و سپس به شهادت رسیدند صاحب دمشقی و شهید صاحب تحریر الروضه فی شرح الُعمه بودکه سرش توسط وزیرِ سلطانِ عثمانی از تن جدا شد... ♦️ بین مذاهب به ویژه ظهور تکفیری ها در شام یک امر نو و جدیدی نیست و از قرنها قبل وجود داشته است حتی در عصر صفوی👇 ♦️عثمانی ها کرده بودند با کشتن چند شیعه بهشت واجب میشود راه عثمانی را پیش گرفته البته به روش معاویه جد بزرگش‌.. ♦️آری جنگ با جهالت به این آسانی نیست فقط شخصی مکار می‌توانست با خدعه و فریب بر آن مردم حکومت کند 👈هرچند انقلاب اسلامی و ایثار ومبارزه ی مجاهدان ومدافعان حرم با تکفیری ها و گسترش ارتباطات خیلی از مردم سوریه به حقیقت تلخ ذات تکفیری ها پی بردند ولی در هرحال ماجرایِ ادامه دارد... با اندک مرور در تاریخ شام میتوان خیلی از رخدادها را پیش بینی کرد نگاه تکفیری از قدیم در این سرزمین حاکم بوده و سرچشمه آن به کاخ سبز. معاویه میرسد. @seYed_Ekhlas🇮🇷
خاطرات اسیر عراقی               دکتر مجتبی الحسینی          ‌‌‍‌‎‌ ♦️ حال بعضی از زخمی‌ها وخیم بود. از ترس این که مبادا گناه مردن آنها به گردنم بیفتد تصمیم گرفتم آنها را به وسیله زره پوش به پشت جبهه تخلیه نمایم. از این جهت به بهیارها دستور دادم تا آنها را به داخل زره پوش منتقل کنند. به راننده زره پوش گفتم که آنها را به مقر تیپ ببرد. در آن هنگام تعدادی سرباز همراه با ستوان یکم «صادق» گروهان سوم از راه رسیدند. آنها دسته جمعی سوار زره پوش شدند. پیش از حرکت زره پوش سرباز «صباح» (بیسیم‌چی) آمد و گفت: «دکتر همراه ما بیا!» گفتم: نه، شما بروید من هم با آمبولانس دنبال شما خواهم آمد. ♦️زره پوش به راه افتاد و من ماندم با بقیه افراد تیم پزشکی. اوضاع منطقه تقریباً آرام شد و جز صدای شلیک سلاحهای سبک از سمت مقر هنگ صدای دیگری شنیده نمی‌شد. بهیاران دورم حلقه زدند و از من خواستند تا به وسیله آمبولانس از منطقه فرار کنیم. اما تصمیم خود را گرفته بودم. به آنها گفتم «نیروهای ما هنوز در مواضع خود هستند و به جنگ ادامه می‌دهند و من هیچ دستور عقب نشینی دریافت نکرده ام.» ساعت حدود هشت صبح بود که آخرین افراد جیش الشعبی در فاصله کوتاهی خسته و پریشان حال خود را به ما رساندند. آنها را همراه با بهیاران به طرف پناهگاه راهنمایی کردم و به بهانه جمع آوری نامه هایم وانمود به آمادگی جهت فرار با آنها کردم. ♦️به بالای خاکریز رفته و به مقرهنگ نگاه کردم دیدم نیروهای اسلام وارد مقر هنگ شده و پرچم‌های خود را بر فراز آنها به اهتزاز در آورده اند. به سوی دوستانم بازگشتم و به آنها گفتم که نیروهای ما هنوز در پشت خاکریز واقع در مرز بین المللی مستقر هستند. سپس سلاحهایشان را روی سقف پناهگاه جمع کردم و از آنها خواستم تا وسایل و لوازمشان را آماده کنند. آنها اصرار داشتند که فرار کنند. گفتم بسیار خوب... ابتدا وسایلتان را جمع آوری کنید. ♦️اما آنها گفتند ما آنها را نمی‌خواهیم. ما می‌خواهیم دست خالی فرار کنیم و جانمان را نجات دهیم. گفتم نه باید هرچه دارید به داخل آمبولانس حمل کنید. می‌خواستم وقت کشی کنم تا نیروهای اسلام سربرسند. وقتی که آنها سرگرم بسته بندی لوازمشان بودند دیدم پیشتازان نیروهای اسلام در حال نزدیک شدن به ما هستند. به آنها گفتم: «زود باشید! بروید داخل پناهگاه نیروهای ایرانی در چند قدمی شما هستند.» همه وارد پناهگاه شدند، ♦️بجز یک نفر که او هم عاشق امام و جمهوری اسلامی ایران بود. آن دقایق آخر را هرگز فراموش نخواهم کرد ؛ دقایقی تاریخی و سرنوشت ساز در زندگی من. این درست است که من از آبانماه سال ۱۳۶۰ تصمیم گرفته بودم که به نیروهای اسلام پناهنده شوم، اما هیچ گاه فرصت چنین کاری برایم پیش نیامد. اما اکنون به مراد خود رسیده و به این فرصت طلایی دست یافته بودم. ♦️تسلیم شدن به نیروهای اسلام برای پزشکی که چه از نظر مادی و چه از نظر علمی آینده درخشانی در پیش داشت کار ساده ای نبود. آسان نیست بر کسی که وطن و خانواده و خویشان خود را رها کند و به کشوری پناهنده شود که هیچ آشنایی با مردم آن ندارد. به ویژه اگر پناهنده شدن و تسلیم شدن به آنها در شرایط غیر عادی یعنی در زمان و در حین نبرد صورت پذیرد. این گونه تسلیم شدن به معنای خویشتن را به دست مجهول سپردن است، به دست سربازانی که در عرف جنگ، دشمنان تو تلقی می‌شوند. آنها هیچ گونه اطلاعی از درون تو ندارند. پس تسلیم شدن بدانها نمی‌تواند چیزی جز ماجراجویی باشد. ♦️اما این همه محاسبات و پیش بینی‌ها در برابر اعتقادات و ارزشهای اسلامی و اشتیاق من برای رسیدن به آزادی و رهایی از یوغ بردگی بسیار ناچیز و بی اهمیت بود. این را برای می‌گویم، گواهی می‌دهم هنگامی که منتظر رسیدن نیروهای اسلام بودم آسوده و روحیه ای مطمئن داشتم. ♦️من در آن لحظات همانند کسی بودم که مشتاقانه انتظار یار را می‌کشد. می‌خواستم جانم را به خدا و به برادران مسلمان ایرانیم بسپارم. دو تن از نیروهای داوطلب آهسته و با احتیاط به طرف ما آمدند. من و دوستانم با به اهتزاز در آوردن پارچه های به نشانه تسلیم، آنها را به سوی خود فراخواندیم. من با جمله ای ساده صدا زدم: ... تسلیم! اما آنها همچنان آرام و با احتیاط پیش می آمدند. در آن لحظه من در کنار در پناهگاه ایستاده بودم. هنگامی که همکارانم از نزدیک شدن آنها یقین حاصل کردند بهیار محمد سلیم از جابرخاست و مرا به داخل پناهگاه کشید که مبادا اتفاقی برایم بیفتد. به محض رسیدن با فریاد الله اکبر از آنها استقبال کردیم.        ‌      ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
🔰 | رژیم صهیونی، نیروی نیابتی شیطان بزرگ 📝 بیش از هفت دهه است که سایه‌ای شوم بر سرزمین فلسطین گسترده شده است، سایه‌ای که هر روز بر عمق زخم‌های این سرزمین کهن می‌افزاید. پدیده‌ای جعلی که چونان خنجری زهرآلود در قلب منطقه غرب آسیا فرو رفته و هنوز نیز با تیزی تیغش، مردمان بی‌دفاع را به خاک و خون می‌کشد. این رژیم که با حمایت‌های بی‌دریغ قدرت‌های استعمارگر به حیات خود ادامه می‌دهد، گویی تنها رسالتش در این جهان خلق فجایع و نابودی عدالت است. 👈 صهیونیست‌ها، ابزاری در دستان استعمارگران غربی ♦️ سرآغاز این تراژدی را باید در دوم نوامبر ۱۹۱۷ جستجو کرد، زمانی که آرتور بالفور وزیر خارجه وقت با نوشتن نامه‌ای گویی فرمانی برای غارت، خونریزی و بی‌خانمان کردن ملتی مظلوم صادر کرد. این نامه نه فقط جرقه‌ای برای آغاز بحران، بلکه شعله‌ای بود که آتشی خانمان‌سوز را در دل تاریخ افروخت؛ آتشی که تاکنون نیز فروکش نکرده و شعله‌هایش هنوز بر جان و مال مردم فلسطین و فراتر از آن تمام منطقه‌ی می‌سوزد. ♦️ رژیم نامشروع صهیونیستی همچون ابزاری در دستان عمل کرده است؛ نیرویی نیابتی که مأموریت دارد تا در راستای منافع آنان، جنگ و ویرانی را در منطقه غرب آسیا بگستراند. در برابر این خوش‌خدمتی، غرب نیز در حمایت از آن هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد. چشمانشان را بر جنایت‌ها می‌بندند، اخلاق را در مسلخ منفعت‌طلبی قربانی می‌کنند و با بی‌شرمی تمام، از و کودک‌کشی حمایت می‌کنند. ♦️ این اتحاد شوم لکه‌ی ننگی بر پیشانی است، تمدنی که دم از حقوق بشر می‌زند اما خود همدست بزرگ‌ترین ناقضان آن است: «در اظهارات سیاسی‌ای که غربی‌ها میکنند، مکرّر شنیده‌اید که از نیروهای نیابتی اسم می‌آورند؛ ملّتهای شجاع منطقه، جوانان غیور منطقه را به نیابتی بودن متّهم میکنند. من میخواهم بگویم در این منطقه[غرب آسیا] فقط یک نیروی نیابتی وجود دارد و آن، رژیم صهیونی غاصب فاسد است. رژیم صهیونیستی به نیابت از استعمارگران آتش‌افروزی میکند، نسل‌کشی میکند، جنایت میکند؛ اگر دستش برسد به کشورهای دیگر تجاوز میکند.» ۱۴۰۴/۰۱/۱۱ 👈صهیونیسم، سگ هار نظام سلطه ♦️ استعمار غرب و مشخصا دولت به عنوان رأس رژیم صهیونیستی را به‌عنوان سگ هارش در منطقه گماشته تا همچون درنده‌ای وحشی و جنایتکار، منافع مستکبرین را تأمین کند. معامله‌ای ننگین میان غرب و رژیم صهیونیستی برقرار است: آن‌ها از این حمایت بی‌قیدوشرط می‌کنند و در ازای آن، صهیونیست‌ها وظیفه دارند که منطقه‌ی غرب آسیا را در آتش جنگ و خونریزی فرو ببرند. ♦️این رژیم پلید و غاصب که از لحظه‌ی تولدش در بطن تاریخ چیزی جز آتش جنگ، جنایت و خونریزی به ارمغان نیاورده، همچنان در مسیری گام برمی‌دارد که از آغاز با خیانت و سفاکی درهم تنیده شده است. دستان خون‌چکانش لحظه‌ای از قتل بی‌گناهان بازنمی‌ایستد، گویی که تشنگی سیری‌ناپذیرش جز با ریختن خون آرام نمی‌گیرد؛ کودکان را در گهواره‌هایشان خاموش می‌کند، خانه‌ها را بر سر ساکنان بی‌پناه‌شان فرو می‌ریزد و شهرهای آباد را به ویرانه‌هایی سوخته بدل می‌سازد. ♦️ اما این هیولای بی‌سیرت که از جنایت سیراب نمی‌شود، تنها به خاک اکتفا نکرده و در توهمات بیمارگونه‌ی خود، سودای بلعیدن سرزمین‌هایی از نیل تا فرات را در سر می‌پروراند. از تجاوز به کشورهای غرب آسیا ابایی ندارد گویی که جهان را به نامش سند زده‌اند. این اهریمن که از خاکستر تغذیه می‌کند، جز با ویرانی و مرگ آرام نمی‌گیرد و تا زمانی که این غده‌ی سرطانی از پیکره‌ی منطقه ریشه‌کن نشود، غرب‌ آسیا روی صلح و آرامش را نخواهد دید. ♦️شعله‌های مقاومت، نابودکننده غده سرطانی ♦️ اما تاریخ در صفحات خود بارها ثابت کرده است که هیچ ظلمی نمی‌تواند تا ابد باقی بماند و هیچ غاصبی در سایه‌ی دسیسه‌های خود برای همیشه بر سرزمین‌های اشغال‌شده تسلط نخواهد یافت. مردم فلسطین اگرچه در زیر قدم‌های سنگین و زهرآگین در بندند، اما شعله‌های مقاومتشان همچنان فروزان است. ♦️ اراده و ایمان آنان همانند سروهایی تناور، در برابر فشارها و خباثتها سخت خواهد کرد و آن روز که حق بر باطل پیروز گردد، این غده‌ی چرکین و سرطانی به دست عدالت و حقیقت از ریشه برکنده خواهد شد. به حول و قوه‌ی الهی، آن روز دیر نیست: «این گروه تبهکار باید از فلسطین ریشه‌کن بشود و به حول و قوّه‌ی الهی ریشه‌کن هم خواهد شد.» ۱۴۰۴/۰۱/۱۱      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
/( ۱۸) دفاع مقدس به روایت دشمن عبيد محمد الكعبي ♦️ سپهبد عبید محمد الکعبی در سال [۱۹۶۴م (۱۳۴۳ش)] به نیروی دریایی عراق پیوست. آموزش جنگ افزارهای زیر آبی در مصر، دوره آموزش علوم دفاعی در دانشکده ستاد هند از جمله آموزشهای ایشان بود. وی در سال [۱۹۸۷م (۱۳۵۶ش)] به ریاست اداره آموزش نیروی دریایی عراق منصوب شد. ژنرال الکعبی در سال [۱۹۸۰م (۱۳۵۹ ش)] معاون عملیات نیروی دریایی شد و دوسال بعد هم به فرماندهی این نیرو منصوب شد. ♦️ علوان حسون العبوسي سرلشکر علوان حسون العبوسی در سال [۱۹۶۳م (۱۳۴۲ش)] به نیروی هوایی عراق پیوست. در طول جنگ ایران و عراق فرماندهی بعضی پایگاه ها، گروه ها و اسکادران های مرکب هوایی را بر عهده داشت و در اواخر جنگ هم به سرپرستی و جانشینی رئیس اداره آموزش نیروی هوایی عراق منصوب شد. عبوسی می گوید: ♦️عراق از روز ۲۸ سپتامبر [۱۹۸۰م) (۶ مهرماه ۱۳۵۹ش) خواهان پایان بود وصدام در شب همین روز در این زمینه سخنرانی کرد. همچنین به ما دستور داده شد برای سه روز همه پروازهای جنگی را کنیم. اما ایران با استفاده از موقعیت همه پایگاه ها، ما را کرد. صدام حدود ۲۴ ساعت دیگر هم صبر کرد و پس از آن بار دیگر عملیات های نظامی را از سرگرفتیم. ... صدام هیچ یا تجربه یی در زمینه نیروی هوایی نداشت. این خیرالله بود که به نیروی هوایی می آمد، با هواپیماهای ما پرواز می‌کرد و ارتباط نزدیکی با کارکنان این نیرو داشت. ... ♦️الجبوری در سال [۱۹۷۹م] فرمانده نیروی هوایی عراق شد. او خلبان هواپیماهای انگلیسی هانتر (Hunter) بود و در آموزش دیده بود. افزون بر این، فرد جسور و متهوری بود که برای نیروی هوایی کاملاً مناسب می‌نمود و به طور مداوم در تمرینات آموزشی شرکت می کرد. الجبوری یک بار پس از شرکت در جلسه توجیه تمرین آموزشی پایگاه هوایی حوریه، شخصاً در این تمرینات شرکت کرد. جلسات زیادی با خلبانها برگزار می‌کرد و ارتباط خوبی هم با خدمه هوایی داشت. ♦️ نیروی هوایی عمدتاً به دست افسران شایسته اداره می‌شد و امکان پیوستن افسران نالایق به این نیرو وجود نداشت. افزون بر این ژنرال خیرالله شخصاً نیروی هوایی را هدایت می‌کرد. ما همیشه می‌گفتیم اگر زنده بود، عراق هرگز به حمله نمی کرد. بجز عدنان به حرف هیچ کس گوش نمی داد. وقتی عدنان توسط او کشته شد، ارتش عراق هم با او ! ♦️ خیر الله آدم خوبی بود. از دوستان من بود و هنگامی که فرمانده آموزش نیروی هوایی بودم گاهی در مورد کارهایش می‌گفت: می خواهم این کار را بکنم، ممکن است به من کمک کنید؟ من هم با توجه به ارتباط دوستانه یی که با او داشتم، درخواست هایش را انجام می دادم. او میخواست توان رزمی نیروی هوایی را ارتقا دهد. برایمان ضایعه بزرگی بود. ♦️ البته با مرگ او زمینی هم از دست رفت؛ زیرا افرادی مانند علی حسن المجید که سکان هدایت این نیرو را به دست داشتند، سیاستمدارانی بودند که هیچ چیز از امور نمی دانستند و ابتدا فقط آنها در کار نیروی زمینی دخالت می‌کردند، اما بعدها شخص هم مداخله در امور این نیرو را آغاز کرد. ... همیشه می‌گفت سربازان خوب، های خوبی هستند، حتی اگر بعثی هم نباشند. ... الدورى فقط حرف میزد و هرگز تأثیر یا نفوذش بر نیروی زمینی به اندازه نزار الخزرجی نبود. ♦️ همان طور که گفتم آموزش ها را تشدید کردیم تا توانمندی های نیروی هوایی عراق را در مقابل نیروی هوایی ایران متوازن کنیم. من در آن زمان فرمانده ناوگان هوایی بودم و نمی توانستم بگویم اجرای این حمله و کسب موفقیت در آن ممکن است یا غیر ممکن. بنابراین، حدود ۱۸ ساعت پیش از این عملیات، به خلبانهای زیر امرم گفتم گرچه مأموریت شما به ظاهر عملیاتی علیه ایران به نظر می‌رسد ولی در واقع مأموریتی آموزشی در قالب برنامه های وسیع آموزشی ست که ماه ها بر روی آن کارکرده ایم. ... توضیح👇 🔻البته در این گزارش ژنرال عراقی یک تناقض است مبنی بر اینکه صدام بعداز آغاز تجاوز نظامی در 31 شهریورسال 59 میخواست جنگ را تمام کند وایران با واکنش وحمله به پایگاهای هوایی عراق سبب ادامه جنگ شد ؛ 👈 ایران در مقابل حمله وتجاوز گسترده زمینی وهوایی عراق قانوناً حق دفاع از کشور وملت را داشت ! ‌‌‍‌‎ کانال بچه های جبهه وجنگ      ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
/( 19) دفاع مقدس به روایت دشمن عبيد محمد الكعبي ♦️ سپهبد عبید محمد الکعبی در سال [۱۹۶۴م (۱۳۴۳ش)] به نیروی دریایی عراق پیوست. آموزش جنگ افزارهای زیر آبی در مصر، دوره آموزش علوم دفاعی در دانشکده ستاد هند از جمله آموزشهای ایشان بود. وی در سال [۱۹۸۷م (۱۳۵۶ش)] به ریاست اداره آموزش نیروی دریایی عراق منصوب شد. ژنرال الکعبی در سال [۱۹۸۰م (۱۳۵۹ ش)] معاون عملیات نیروی دریایی شد و دوسال بعد هم به فرماندهی این نیرو منصوب شد. ♦️ علوان حسون العبوسي سرلشکر علوان حسون العبوسی در سال [۱۹۶۳م (۱۳۴۲ش)] به نیروی هوایی عراق پیوست. در طول جنگ ایران و عراق فرماندهی بعضی پایگاه ها، گروه ها و اسکادران های مرکب هوایی را بر عهده داشت و در اواخر جنگ هم به سرپرستی و جانشینی رئیس اداره آموزش نیروی هوایی عراق منصوب شد. عبوسی می گوید: ♦️عراق از روز ۲۸ سپتامبر [۱۹۸۰م) (۶ مهرماه ۱۳۵۹ش) خواهان پایان بود وصدام در شب همین روز در این زمینه سخنرانی کرد. همچنین به ما دستور داده شد برای سه روز همه پروازهای جنگی را کنیم. اما ایران با استفاده از موقعیت همه پایگاه ها، ما را کرد. صدام حدود ۲۴ ساعت دیگر هم صبر کرد و پس از آن بار دیگر عملیات های نظامی را از سرگرفتیم. ... صدام هیچ یا تجربه یی در زمینه نیروی هوایی نداشت. این خیرالله بود که به نیروی هوایی می آمد، با هواپیماهای ما پرواز می‌کرد و ارتباط نزدیکی با کارکنان این نیرو داشت. ... ♦️الجبوری در سال [۱۹۷۹م] فرمانده نیروی هوایی عراق شد. او خلبان هواپیماهای انگلیسی هانتر (Hunter) بود و در آموزش دیده بود. افزون بر این، فرد جسور و متهوری بود که برای نیروی هوایی کاملاً مناسب می‌نمود و به طور مداوم در تمرینات آموزشی شرکت می کرد. الجبوری یک بار پس از شرکت در جلسه توجیه تمرین آموزشی پایگاه هوایی حوریه، شخصاً در این تمرینات شرکت کرد. جلسات زیادی با خلبانها برگزار می‌کرد و ارتباط خوبی هم با خدمه هوایی داشت. ♦️ نیروی هوایی عمدتاً به دست افسران شایسته اداره می‌شد و امکان پیوستن افسران نالایق به این نیرو وجود نداشت. افزون بر این ژنرال خیرالله شخصاً نیروی هوایی را هدایت می‌کرد. ما همیشه می‌گفتیم اگر زنده بود، عراق هرگز به حمله نمی کرد. بجز عدنان به حرف هیچ کس گوش نمی داد. وقتی عدنان توسط او کشته شد، ارتش عراق هم با او ! ♦️ خیر الله آدم خوبی بود. از دوستان من بود و هنگامی که فرمانده آموزش نیروی هوایی بودم گاهی در مورد کارهایش می‌گفت: می خواهم این کار را بکنم، ممکن است به من کمک کنید؟ من هم با توجه به ارتباط دوستانه یی که با او داشتم، درخواست هایش را انجام می دادم. او میخواست توان رزمی نیروی هوایی را ارتقا دهد. برایمان ضایعه بزرگی بود. ♦️ البته با مرگ او زمینی هم از دست رفت؛ زیرا افرادی مانند علی حسن المجید که سکان هدایت این نیرو را به دست داشتند، سیاستمدارانی بودند که هیچ چیز از امور نمی دانستند و ابتدا فقط آنها در کار نیروی زمینی دخالت می‌کردند، اما بعدها شخص هم مداخله در امور این نیرو را آغاز کرد. ... همیشه می‌گفت سربازان خوب، های خوبی هستند، حتی اگر بعثی هم نباشند. ... الدورى فقط حرف میزد و هرگز تأثیر یا نفوذش بر نیروی زمینی به اندازه نزار الخزرجی نبود. ♦️ همان طور که گفتم آموزش ها را تشدید کردیم تا توانمندی های نیروی هوایی عراق را در مقابل نیروی هوایی ایران متوازن کنیم. من در آن زمان فرمانده ناوگان هوایی بودم و نمی توانستم بگویم اجرای این حمله و کسب موفقیت در آن ممکن است یا غیر ممکن. بنابراین، حدود ۱۸ ساعت پیش از این عملیات، به خلبانهای زیر امرم گفتم گرچه مأموریت شما به ظاهر عملیاتی علیه ایران به نظر می‌رسد ولی در واقع مأموریتی آموزشی در قالب برنامه های وسیع آموزشی ست که ماه ها بر روی آن کارکرده ایم. ... توضیح👇 🔻البته در این گزارش ژنرال عراقی یک تناقض است مبنی بر اینکه صدام بعداز آغاز تجاوز نظامی در 31 شهریورسال 59 میخواست جنگ را تمام کند وایران با واکنش وحمله به پایگاهای هوایی عراق سبب ادامه جنگ شد ؛ 👈 ایران در مقابل حمله وتجاوز گسترده زمینی وهوایی عراق قانوناً حق دفاع از کشور وملت را داشت ! ‌‌‍‌‎ کانال بچه های جبهه وجنگ      ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
؛؛؛ 💢هدف ازاعزام ناوهایهای هواپیما بر آمریکا به غرب آسیاچیست؟ آیا حمله آمریکا به ایران قریب الوقوع است؟ ♦️اینکه غربیها ودر راس آن آمریکا آروز ی حمله به ایران را دارند و نقشه هم میشکند در آن هیچ شکی نیست؛ امّا آیا هدف از گسیل تجهیزات متحرک نظامی از قبیل ناوهای هواپیمابر به منطقه برای حمله به ایران است ؟ ♦️باید عرض شود از نقطه نظر نظامی قطعاً این کار اشتباه است ! چرا که هیچ وقت دشمن با توجه به نقطه قوت ایران که توان بی نظیر موشکی آن است ؛و قرار دادن ناوها وهواپیماهای آمریکا در تیرس موشک های قدرتمند ایران؛ هرگز یک تاکتیک درست واز نظر نظامی قابل توجیه نیست! ♦️بماند که تمام امکانات وپایگاه های نظامی آنها در منطقه هم در های ایران است ! پس با توجه به این نقطه ضعف؛ از نظر نظامی هدف آمریکا از گسیل ناوها وهواپیماها فقط بازی روانی است ؛که هدفش تاثیر در مناسبات اقتصادی و تحت شعاع قرار دادن افکار عمومی در منطقه ودر داخل ایران است؛ که اکثر صاحب نظران نظامی این نمایش آمریکا را در زمره جنگ روانی میدانندتا یک اقدام نظامی ؛ ♦️تمام پایگاه ها وناوهای دشمن درتیرس موشک های منحصربفرد ایران است ! 🖌سیّد اخلاص موسوی      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
🍃به وقت انقلاب ‌‌‍‌‎ماموریت خاطرات سرتيپ ۲ زرهی ستاد محمود فردوسی ♦️ در همان روزها، با برنامه‌ای که به احتمال زیاد کار ساواک بود، تعدادی از نظامی‌ها با چوب و چماق و تانک در شهر راه افتادند. وقتی می‌خواستند از پادگان خارج شوند، دو نفر مقابل آن‌ها ایستادند. یکی معتمدی و دیگری من. دم در پادگان، هر دو جلوی تانک‌ها خوابیدیم. دست و پای ما را مانند گوسفند گرفتند و روی زمین کشاندند. آن‌ها به احتمال زیاد از طرف ساواک تحریک شده بودند. ♦️انقلاب که پیروز شد، در ستاد لشکر جمع شدیم و تصمیم گرفتیم پادگان را همراه چند نفر از بزرگان شهر حفظ کنیم. آقای ابوترابی مسئولیت درِ ورودی پادگان با من بود. به نگهبان‌ها گفتم فقط پرسنل نظامی، آن هم بدون تجهیزات حق ورود و خروج دارند. عده‌ای تصمیم داشتند حمله کنند که جلوی آن‌ها را گرفتیم. ♦️عده دیگری هم با پرچم و پلاکارد آمدند و می‌خواستند آن را روی در ورودی نصب کنند. به آن‌ها گفتم: «من نوشته شما را به ستاد لشکر می‌فرستم، اگر موافقت کردند آن را نصب می‌کنم.» سربازی را صدا کردم و پارچه را به دستش دادم تا نزد آقای ابوترابی ببرد. سرباز رفت و بعد از مدتی برگشت و گفت: «می‌گویند این نوشته مورد تأیید نیست!» ♦️پلاکارد را به دستشان دادم و گفتم: «بفرمایید از راهی که آمده‌اید برگردید!» از طرف دیگر، کلیدهای اسلحه‌دارها را گرفتم، چون اوضاع ناجور بود و احتمال هر برخوردی می‌رفت. به لطف خدا، پادگان حفظ شد. ♦️تعدادی از افسران و درجه‌داران و سربازان در زندان بودند. خیلی از آن‌ها بی‌گناه بودند. یک روز حاج آقا ابوترابی در صبحگاه گفت: «اگر این‌ها شاکی خصوصی نداشته باشند، دادگاهی نمی‌شوند.» گفتم: «حاج آقا، شاکی خصوصی آن‌ها را به ما معرفی کنید؛ ما یا پوتین می‌اندازیم گردنمان یا نان می‌گیریم دستمان یا شمشیر می‌بندیم کمرمان. پوتین می‌اندازیم و التماس می‌کنیم که این‌ها زن و بچه دارند، یا نان و نمک می‌خوریم و می‌گوییم به این نان و نمک که خوردیم از آن‌ها بگذرید و اگر خدای ناکرده مرتکب خطایی شده‌اند، مجازاتشان می‌کنیم.» ♦️ یکی از افتخاراتم این است که با این حرکت، اکثر نظامی‌های زندانی، از درجه‌دار و افسر و سرباز که فقط طبق دستور در حکومت نظامی شرکت کرده و به کسی آزار نرسانده و خونی نریخته بودند، آزاد شدند که با شروع حقانیت کار من ثابت شد. البته اول انقلاب بعضی حرکات اجتناب‌ناپذیر بود و اگر نبود، چه بسا انقلاب مثل انقلاب‌های دیگر شکست می‌خورد. در این میان قضاوت‌های ناحق هم صورت گرفت که بیشتر خود نظامی‌ها مقصر بودند و بعضی اغراض شخصی و دست منافقین و گره های ضد انقلاب هم در آن دخیل بود. ♦️مدتی که گذشت، باب استعفا را باز کردند. تعدادی از نظامی‌ها خودشان استعفا دادند و رفتند و تعدادی رنگ عوض کردند. آن‌هایی هم که و اسلامی داشتند، روی شدند. کسانی بودند مثل ستوان نصرتی که رفته بود و جنگ که شروع شد برگشت و هم شد. سرهنگ باوندپور، زمانی که جنگ شروع شد، به عنوان مظنون شرکت در کودتا در زندان بود، در صورتی که اصلاً ارتباطی با کودتا نداشت. وقتی می‌خواستند حکم آزادی او را بدهند، دادستان می‌گوید: «الان از ما چه می‌خواهی؟» می‌گوید: «تقاضای بازنشستگی دارم.» دادستان می‌گوید: «اگر جنگ شروع شده باشد و عراق حمله کرده باشد، چه کار می‌کنی؟» می‌گوید: «از همین جا لباس می‌پوشم و .» ♦️می‌خواهم بگویم. خیلی از نظامیان ما به خاطر شاه و زن شاه لباس نظامی به تن نکرده بودند. نظامی واقعی به خاطر وطن و حفظ ناموس مملکت این شغل را انتخاب کرده بود و و محک برای اثبات اعتقادات ارتشیانی بود که و مردانه جلوی دشمن ایستادند. ادامه دارد ....      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷 ‌‌‍
(۲۰ ) دفاع مقدس به روایت دشمن حامد الجبوری ♦️حامد الجبوری در زمان وزارت دولتش به عنوان سرپرست، در رأس وزارتخانه های خارجه کشور، بهداشت، اسکان کار آموزش و پژوهشهای علمی و همچنین دیوان ریاست جمهوری عراقی هم قرار داشته است. کما اینکه در طول ۲۵ سال، به عنوان نماینده عراق در بسیاری از کنفرانسهای عربی و بین المللی شرکت نموده است. با پافشاری صدام بر آغاز جنگش با ایران، در نیمه دوم سال [۱۹۸۰] روابط بین دو کشور تیره شد. ♦️ رفته رفته زد و خوردهای مرزی هم بین دو کشور به چشم می خورد. حسین سفری منطقه ای به بعضی کشورها نظیر عربستان و اردن و غیره داشت تا تأییدی برای راه انداختن این به دست بیاورد و اولین گلوله این جنگ در ۲۲ سپتامبر [۱۹۸۰] شلیک شد و منابع بسیاری تأکید کرده اند که ملک پادشاه اردن بود که این گلوله را به صورت :نمادین_شلیک کرد. ♦️حامد الجبوري: روابط بین عراق و ایران متشنج بود و این تشنج رو به افزایش می رفت. پیش از این در مکه موضوع هجوم اسلامگرای [مسلح] به حرم مکی [مسجد الحرام] رخ داد. داستان معروف سال [۱۹۷۹]. ... جرج براوون وزیر امور خارجه وقت انگلیس و شاهپور نخست وزیر سابق ایران که در پاریس اقامت داشت و نصیری در جلسه‌یی با وی را به به ایران تشویق کردند. ♦️ پیش از آغاز جنگ، روابط بین ایران و عراق پر تنش بود. در بغداد احتمال وقوع درگیری های نظامی محدود به ویژه در مناطق مرزی مورد اختلاف بین ایران و عراق بحث بود. الجبوری افزود من در بخشی از دیدارهای صدام حسین با جورج براون وزیر خارجه وقت و شاهپور بختیار نخست وزیر سابق ایران که در اقامت داشت و یک ژنرال ایرانی مقیم پاریس که گمان می‌کنم نصیری بود حضور داشتم. ♦️ در این جلسات همه کسانی که با ملاقات می‌کردند تأکید داشتند که ایران در آستانه فروپاشی ست و ارتش این کشور متلاشی شده و نیروی هوایی این کشور به علت همه آنها به گونه‌یی صحبت می‌کردند که گویا بعد از عملیات اعدام افسرانش زمینگیر شده است. نظامی به ایران صرفاً نوعی است و همین مسئله را به آغاز جنگ با ایران تشویق می کرد! ♦️رهبران عراق در آن زمان به برتری نظامی خود مطمئن بودند. عراق در آن زمان بیش از میلیون نظامی داشت و سلاحهای پیشرفته‌یی که عمدتاً ساخت شوروی بود در اختیار این کشور قرار می‌گرفت و بعداً هواپیماهای پیشرفته فرانسوی و موشک های اگزوست در اختیار ارتش صدام قرار گرفت. ♦️الجبوری درباره عراق از ایران در مراحل بعدی جنگ گفت: ایرانی‌ها در مراحل میانی جنگ از دکترین نظامی راه انداختن موجهای انسانی استفاده کردند. ایرانی‌ها از نظر روانی و به خاطر توانستند بر عراقی‌ها شوند. ♦️من در اوایل جنگ از زبان عزت ابراهیم الدوری که شخص عراق پس از بود، شنیدم که می‌گفت: اگر این جنگ شش ماه هم طول بکشد، ما ادامه می‌دهیم! اطلاعات کننده‌یی که به مقامات عراقی رسیده بود چنین تصوری ایجاد کرده بود که این جنگ بسیار به پایان خواهد رسید. وی در ادامه با اشاره به کمک آمریکا و کمک مالی به عراق در زمان جنگ با ایران و دو بار سفر دونالد به بغداد برای دیدار با صدام گفت: ♦️من در دیدار رامسفلد با صدام حضور نداشتم و چیزی از محتویات آن نمیدانم اما آمریکا بسیار حساسی را که از طریق و هواپیماهای آواکس به دست آورده بود در اختیار رهبران قرا می داد. این اطلاعات به وزارت امور خارجه می‌رسید و ما آن را در اختیار (صدام) جمهور قرار می‌دادیم. ‌‌‍ کانال بچه های جبهه وجنگ جاماندگان ...      ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
خط ( 24 ) دفاع مقدس به روایت دشمن ♦️ هفته دیگر در تهران مصاحبه می‌کنم! صدام در مصاحبه‌یی که در یکی از مناطق اشغالی جنوب کشور حضور داشت، به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد و با خیالی گفت: بقیه سؤالات را حداکثر یک دیگر در مصاحبه بعدی در تهران پاسخ خواهم داد! فرماندهان ارتش عراق، انقلاب ایران را نشانه گرفته بودند. فرماندهان ارتش عراق پیش از حمله سراسری در جلساتشان به نتیجه رسیده بودند اگر نیروهایشان ۱۰ تا ۲۰ کیلومتر در خاک ایران پیشروی کنند حکومت انقلابی تهران متلاشی می شود. آنها تنها یک گزینه پیش رویشان می‌دیدند، پیروزی قطعی. ♦️ حمدانی از فرماندهان گارد ریاست جمهوری عراق می‌گوید ما به سریع رژیم تهران به حدی بود که سه لشکر ما در آغاز حمله هدف مشخصی نداشتند. ♦️ نظر سه فرمانده عراقی در مورد آغاز جنگ علیه ایران عراقی ها در توضیح علل شروع جنگ بر مفهوم حقوقی «پیشگیری» تأکید می‌کنند و در اظهارات خود بدون آنکه دلایل و ارائه کنند می‌گویند پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در برابر وضعیتی قرار داشتند که بجز مقاومت و برخورد با تجاوزگری راهی برای حفظ کشور خود نداشتند. ♦️از جمله اسناد مهم اثبات کننده برنامه ریزی ها و طرحریزی های قبلی عراق برای به ایران، اطلاع از جلسات آمادگی برای آغاز جنگ در ارتش عراق است. در این جلسات که در فاصله چند ماه مانده به تهاجم گسترده به ایران برگزار شده، برخی فرماندهان نظامی ارشد عراق حضور داشته و از نزدیک شاهد تصمیم گیری در خصوص حمله نظامی به ایران بوده اند. ♦️ میزان آمادگی ارتش عراق در حمله به ایران علاء الدین حسین مکی خمس: «ژنرال الخزرجی به من گفت که دو ماه پیش از آغاز جنگ در سال ۱۹۸۰ م (۱۳۵۹ ش) وزارت دفاع عراق همایشی برگزار کرده و از فرماندهان سپاه ها و لشکرها و از جمله خود الخزرجی که در آن زمان فرمانده لشکر ۷ کوهستان بود برای شرکت در این همایش دعوت کرده بود. ♦️ صدام در این همایش شرکت نداشت ولی وزیر دفاع، شنشل (رئیس ستاد مشترک) و سپهبد اسدی معاون عملیات ستاد مشترک در آن حضور داشتند. همه در مورد ایران خطری که پس از انقلاب سال (۱۹۷۹م ، ۱۳۵۷ ش)] در این کشور ما را تهدید می کرد و چگونگی دفاع در مقابل ایرانیان فکر می‌کردند و همه نگران وقوع جنگ بودند. ♦️ ژنرال الخزرجی در این همایش گفته بود: «اوضاع سیاسی به گونه ای ست که فکر می‌کنم باید جنگ را شروع کنیم، ولی برای آماده سازی و آموزش نیروهایمان به دو سال زمان نیاز داریم. یک سال برای رساندن نیروها به سطحی از آمادگی که برای متعارف لازم است و یک سال هم برای سازماندهی مجدد ارتش و ارتقای ضوابط انضباطی آن. در سال دوم می توانیم بر امور آموزش، آمادگی مجدد و جنگ افزار متمرکز شویم.» ♦️حاضران در همایش گفته بودند که او نباید این حرف ها را بگوید. پس از آن، رده های بالاتر ژنرال الخزرجی، به او دستور داده بودند که به واحد زیر امرش برود و آموزش نیروهایش را آغاز کند. در آن همایش هیچ کس نگفت که به این فوریت قرار است جنگ با ایران را آغاز کنیم. ♦️بعدها ژنرال الخزرجی به من گفت که همان وقت از رادیو شنیده که جنگ شروع شده است.» سپهبد دریایی عبید محمد میگوید: در مورد طرح ریزی جنگی عراق در تابستان [۱۹۸۰ (۱۳۵۹)] با ژنرال عراقی دیگر حمدانی طرفه و مکی - به جلسه‌ای در جولای [۱۹۸۰ (تیر ۱۳۵۹ش)] اشاره کردند که درباره احتمال وقوع جنگ با ایران بحث شده بود. ♦️آن طور که آنها می‌گفتند نمایندگانی از همه شاخه های نیروهای نظامی عراق در این جلسه حضور داشته اند. ... وقتی جنگ آغاز شد رئیس اداره آموزش نیروی دریایی بودم و چند ماه بعد هم معاون عملیات این نیرو شدم. زمانی که فرمانده بودم بحث هایی در مورد احتمال جنگ بین ایران و عراق وجود داشت و من هم در آن زمان در این بحث ها شرکت می‌کردم. جلسه‌یی که به آن اشاره می‌کنید در اداره طرح ریزی دفاع برگزار شد و افسران زیادی از نیروهای نظامی سه گانه عراق در آن شرکت داشتند. ‌‌ کانال بچه های جبهه وجنگ.      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
(36) دفاع مقدس به روایت دشمن ● مصاحبه‌ای مفصل با «نزار عبدالکریم الخزرجی» (2) ♦️نزار عبدالکریم الخزرجی در سال [۱۹۸۷م] (۱۳۶۶هـ.ش) به فرماندهی سپاه اول ارتش عراق منصوب شد. در این مدت، او توانست به این سپاه سروسامانی بدهد و تعدادی از نیروهای زبده ارتش عراق را در این سپاه گرد آورد. همچنین موفق شد بعضی از مناطقی که در دست نیروهای ما بود، از جمله قله گردمند دربندیخان، کوه‌های سید صادق و تپه سلطان را بازپس گیرد. تحرک پی‌درپی واحدهای تحت امر این ژنرال باعث شد که فرمانده کردهای عراق که به معروف بود و همچنین یکی از برادران طالبانی کشته شوند. ♦️ژنرال الخزرجی برای شناسایی مناطق همیشه از هلی‌کوپتر استفاده می‌کرد. در یکی از این پروازها، یکی از مقرهای نیروهای مخالف را شناسایی کرد. این مقر نزدیک روستایی کردنشین بود. او به موضع توپخانه شلیک داد، ولی سرگرد «هشام رهیف» با دلایل از گلوله‌باران طفره رفت. اما عاقبت ژنرال الخزرجی متقاعد نشد و با اسلحه کمری خود چند گلوله در سر هشام خالی کرد. ♦️ پس از آن، دستور گلوله‌باران روستا را داد. به دنبال خشونت‌های مکرر این ژنرال، منطقه شمال عراق با حالتی از خشم و نفرت برای مدت محدودی خاموش و بی‌تحرک شد. او همیشه از خلبان‌های عراقی می‌خواست که روستاهای ایران را به شدت کنند. ♦️ او (الخزرجی)معتقد بود این روستاها(عراق) محل تجمع نیروهای ایرانی است و این ضربه‌های کوبنده به آن‌ها اجازه ماندن در این مناطق را نمی‌دهد. درباره اهالی روستاهای بمباران شده هم می‌گفت: ما آنان را دشمن خود می‌دانیم و تفاوتی میان و جوان نیست. آنان به منزله سربازان دشمن هستند. به همین خاطر آنان را می‌کنیم تا تعداد بیشتری از طرفداران ایران را جلب نکنند. ♦️ژنرال الخزرجی به کسی که در مقابلش می‌ایستاد . از این رو درصدد تعدادی از افسرانی بود که مخالف خط مشی او بودند. احمد هاشم، سرهنگ سامی الاماره، سرهنگ اسعد سلطان و سرهنگ دوم فلاح مطلک الجبوری از افراد برجسته‌ای بودند که در با او در ارتش عراق شهرت داشتند. ♦️در سال [۱۹۸۵ (۱۳۶۴)]، صدام طی نامه‌ای از الخزرجی به خاطر تلاش‌هایی که در نبرد قادسیه، به ویژه در عملیات متعددی که توسط سپاه هفتم در مناطق شمالی انجام داد، تشکر و قدردانی کرد. وقتی جنگ با ایران پایان یافت، در تاریخ ۱۹۸۸/۳/۱۱ (۱۳۶۷هـ.ش) از طرف صدام طی حکمی این ژنرال به عنوان رئیس ستاد ارتش منصوب شد و دو سال بعد یعنی در تاریخ [۱۹۹۰/۹/۱۹ (۱۳۶۹هـ.ش)] مشاور نظامی صدام شد. ♦️ این ژنرال تیزهوش در مارس [۱۹۹۶] موفق شد از عراق کند. او ابتدا همسرش را به فرستاد تا مقدمات سفر او را فراهم کند. پس از گذشت سه ماه از سفر همسرش به امان و سپس به ترکیه،👇 از استان موصل به کردستان رفت. ♦️ در آنجا یک فروند هواپیمای در انتظارش بود تا او را به ببرد. الخزرجی در اردن اعلام کرد که به صفوف مخالفین عراق و به گروه «حرکت وفاق میهنی» پیوسته است، اما بعد حزب‌گرایی را مورد حمله قرار داد و گفت: «من تمایلی به حزب‌گرایی ندارم. ♦️ چهل سال پیش تحت لوای شعارهایی که می‌داد به این حزب ، اما هنگامی که مرحله فرارسید، عناصر اقداماتی انجام دادند که عراق باید بهای سیاست‌های غلط آنان را بپردازد.» ♦️او درباره جنگ عراق با ایران در اردن مطالب زیادی عنوان کرده است. او ادعا می‌کند که در عراق به ایران دخالتی نداشته است. این در حالیست که او کمیته نظارت بر بود. همچنین می‌گوید جنگ با ایران برای هر افسری یک امر طبیعی و عادی بود،👇 👈 زیرا و غرب خواستار عراق با ایران بودند. ‌‌‍‌‎‌ کانال بچه های جبهه وجنگ جاماندگان      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
(44) دفاع مقدس به روایت دشمن ● مصاحبه‌ای مفصل با «نزار عبدالکریم الخزرجی» 10 ♦️بعد از حمله عراق به کویت، سه یا چهار روز بعد، اولین ملاقات با صدام حسین برگزار شد. ما و وزیر دفاع احضار شدیم تا ملاقات کنیم. ماشین‌ها ما را به منطقه بردند. بعد از چرخاندن در خیابان‌های ، ما وارد مکانی شدیم. آنجا را که بر روی دیوارها آویزان بود، ملاحظه کردیم. ربع ساعت بعد، صدام حسین وارد شد. وی گفت: «لطفاً نکنید! ♦️من در مورد روند کویت به شما نگفتم و این بدان معنی نیست که من به شما اعتماد ندارم. دوم اینکه من کویت را با خاص خود به طور مستقیم آزاد کردم.» سپس به من گفت: «من می‌خواهم گارد جمهوری را برگردانم و شما باید در منطقه کویت باشید و ارتش را به جای گارد جمهوری قرار دهید. ما آن‌ها را به منطقه مرزی می‌رسانیم تا به عنوان پشتیبان باشند.» ♦️صدام در این جلسه خوشحال به نظر نمی‌رسید. من به کویت رفتم و میزان نیروهای مورد نیاز برای جایگزینی گارد جمهوری را تخمین زدم و اقدام نمودم. در نهمین روز از حمله، یک گزارش استراتژیک برای فرمانده کل، قائم مقام معاون او و وزیر دفاع نوشتم. در گزارش من در مورد این رویداد و اینکه چه تغییرات شگرفی در منطقه رخ داده است، صحبت کردم و اینکه چه اتفاقی می‌تواند در سطح و جهانی رخ دهد. من اشاره کردم که آنچه عراق انجام داده است، منجر به یک بزرگ می‌شود که ممکن است شبیه به یک جهانی کوچک باشد. ♦️گفتم که کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده در این جنگ همراه با کشورهای عربی شرکت خواهند کرد و ممکن است این جنگ فراتر از فقط آزادی‌سازی کویت باشد. ♦️چهار هفته پس از حمله، من یک گزارش عملیاتی نوشتم که در آن چگونگی مقابله نیروهای ائتلاف مقایسه شده است. توضیح دادم که جنگ صد درصد است و ما این جنگ را از خواهیم داد. این گزارش توصیه‌ای را مطرح می‌کند که ما از طریق :دیپلماتیک مشکل را برطرف کنیم. در ۱۸ سپتامبر، حدود شش هفته پس از حمله، ما را به جلسه‌ای با حضور وزیر دفاع، من، فرمانده نیروی هوایی، مدیر اطلاعات و همچنین دبیرکل فرماندهی احضار کرد. به نظر می‌رسید از زمان شروع جلسه، نگران است. صدام به من گفت: «شما دو گزارش تهیه کردید که می‌خواهم درباره آن‌ها بحث کنید.» ♦️ من شروع به ارائه گزارش‌ها کردم و خاطرنشان نمودم پتانسیل ما با آن‌ها هرگز برابر نیست، به این معنی که هیچ امکانی برای جنگ وجود ندارد و ما در مواضع خود نابود خواهیم شد. گفتم حداقل یک ماه قبل از آنکه دشمن شروع به حمله به سربازان از طریق حمله زمینی بکند، یورش‌های همه‌جانبه با هدف از بین بردن اماکن و مناطق زیربنایی حساس انجام می‌شود. ♦️صدام گفت: «چه؟! هیچ حمله هوایی یک ماه طول نمی‌کشد، فقط یک یا دو روز است و زمینی آغاز می‌شود و ما به آن‌ها درس عبرت می‌دهیم.» پاسخ دادم: «آقا! ما ♦️شانس چنین مقابله‌ای نخواهیم داشت. آن‌ها پل‌ها، پادگان‌ها و کارخانه‌ها را نابود می‌کنند و در نهایت به نیروهای رزمنده ما حمله خواهند کرد.» او ناراحت شده بود و من هنوز در بخش صحبت‌هایم بودم. بنابراین همه ایستادیم و خطاب به من گفت: «تیم نزار! چرا نمی‌گویی که جنگ کنی؟» حرف زدن برای من دردناک بود و من یک افسر بودم که با صراحت در مورد موضوع سرنوشت کشور صحبت می‌کردم. ♦️گفتم: «آقا! من یک سرباز هستم و زندگی خود را در ارتش و رئیس ستاد ارتش سپری کردم. به همین دلیل باید تمام حقیقت را بگویم. آقا! حقیقت از آنچه ذکر کردم بدتر است.» وی پاسخ داد: «بنابراین جلسه به پایان رسید.» در چشمانش بارز بود! خسته از جلسه خارج شدم. که به می‌رود و آن رهبر این نکته را در نظر که من به خاطر عشق به کشورم و بر اساس تجربه صحبت می‌کنم. بودم! ♦️در واقع من برای کشورم ترسیدم. من به عنوان یک سرباز می‌دانستم که قدرت نداریم. روز بعد، پس از مدتی، یکی از وابستگان صدام نزد من آمد تا نامه‌های شخصی خود را به نام مجید که در کاخ کار می‌کند، منتقل کنم. وی نامه سمت رئیس ستاد ارتش را به من تحویل داد. 👈"از صدام به ژنرال نزار الخزرجی. برای من دشوار است که به مردان و ارتش به طور خاص بگوییم که مواضع خود را تغییر دهند. مرحله فعلی شما را ملزم به تغییر موضع خود می‌کند. ما از شما برای همه تلاش‌ها و وقایعی که در جنگ قادسیه انجام داده‌اید، تشکر می‌کنیم. ♦️ما انتظار داریم که شما این وظیفه را همان‌طور که قبلاً قول داده‌اید، انجام دهید. صدام حسین." کانال بچه های جبهه وجنگ      ‌‌‍‌‎‌      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
(49) دفاع مقدس به روایت دشمن ♦️روایتی عراقی از عملیات فاو اهمیت فاو در این است که این جنگ به مثابه خنجری جانکاه در پهلوی نظام اسبق عراق محسوب شد. ♦️دیپلماسی ایرانی: خاورمیانه یکی از پیچیده‌ترین و بغرنج‌ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می‌شود. در این میان، عراق، کشوری که در سال ۱۹۲۱ تأسیس شد، یکی از و در عین حال کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذرش از به جمهوری، توأم با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت بعث نیز سرشار از اتفاقات بی‌نظیر بوده است. ♦️ دوران حزب بعث را می‌توان از و وقایع تاریخ عراق توصیف کرد. دوره‌ای که سراسر در گذشت و خشونت بی‌اندازه هیأت حاکمه، تاریخی بی‌نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه‌ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب‌های بسیار، هنوز کُنه بسیاری از مسائل باقی‌مانده و بسیاری از حقایق آن بیان است. برای همین انتظار می‌رود باز هم کتاب‌هایی درباره عراق نوشته شود و قصه‌های عجیب و غریب بی‌شماری از آن به گوش برسد. 👈سؤال: اهمیت درگیری‌های فاو چیست؟ ♦️اهمیت فاو در این است که این جنگ به مثابه در پهلوی می‌شود. با اشغال آن، عراق از منطقه فارس جدا شد و تبدیل به تهدیدی برای کشورهایی که به عراق همراه بودند، مانند کویت و عربستان و دیگران شد. ضروری بود که عملیات هجومی خود را به این منطقه که ظرف ۲۸ ساعت موفق شدیم آن را آزاد کنیم، آغاز کنیم. 👈سؤال: چه کسی فرمان آزادی فاو را صادر کرد؟ ♦️فرماندهی آزادسازی‌ها و رئیس ستاد ارتش که به طور سنتی تحت فرمان او نیروهای مسلح شامل نیروهای هوایی، دریایی و سازمان امنیت قرار داشتند، این فرمان را صادر کرد. بعد از ورود مداوم نیروی هوایی، این نیروها به طور مستقیم به آن مرتبط شدند. همین وضعیت درباره نیروی دریایی و سازمان امنیت و نهادهای توجیه‌کننده سیاسی و گارد جمهوری و صنایع نظامی نیز صدق می‌کند. به این معنا که ریاست ستاد ارتش عملاً فرماندهی لشکرهای زمینی را بر عهده داشت. ♦️طرح زمینی از جانب ما ارائه شد، در حالی که می‌شنیدیم نیروی هوایی و سلاح‌های کشتار جمعی(شیمیایی) نیز به حرکت درآمده‌اند و می‌خواهند جنگ‌های شهری را از طریق رادیو آغاز کنند. 👈سؤال: آیا شما مسئولیت هماهنگی میان نیروهای مختلف مسلح را نداشتید؟ ♦️این حرف صحیح است. همه چیز در انحصار فرماندهی کل قوا بود. اما رئیس ستاد ارتش که فرمانده فعلی نیروهای زمینی بود، قدرتی بر نیروی هوایی و نیروی دریایی و به همین ترتیب دیگران نداشت. 👈سؤال: بنابراین بعد از آمدن صدام، همه چیز عوض شد؟ ♦️بله، برای او این مسئله عملیاتی بود. نمی‌خواست کسی چیزی درباره سلاح‌های ارتش بداند و آن را در دست یک نفر قرار داده بود. این شیوه بعد از و مالی بزرگی که در جنگ شده بودیم، اتخاذ شده بود. اما درباره طرح هوایی، دریایی و موشکی، دستورات و اجرای آن از سوی فرماندهی کل قوا انجام می‌شد، ♦️بدون اینکه با ما هماهنگ شود. وظیفه من بود که درباره آزادسازی زمین‌ها و طرح‌ریزی برای لشکرها برای تحرک و از بین بردن نیروهای زمینی ایرانی از آن مناطق طرح بدهم. 👈سؤال: آیا صدام حسین مانند یک ژنرال با برخورداری از همه مسئولیت‌ها در این مسائل دخالت و رفتار می‌کرد؟ ♦️بله، او طرح‌هایی از نیروهای زمینی، هوایی، دریایی و موشکی می‌خواست و برای ستاد ارتش داشت و از طریق همه این طرح‌ها، طرح کامل خود را پیاده می‌کرد. 👈سؤال: وقت فرا رسیدن ساعت صفر چگونه به شما ابلاغ شد؟ ♦️این در طرح لحاظ شده بود، مگر اینکه حالت خاصی پیش می‌آمد، مثل همراهی نکردن وضعیت آب و هوا، که دقیقاً در آزادسازی فاو اتفاق افتاد. ‌‌‍‌ کانال بچه های جبهه وجنگ      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷