#آنسوی_خط (36)
دفاع مقدس به روایت دشمن
● مصاحبهای مفصل با
«نزار عبدالکریم الخزرجی» (2)
♦️نزار عبدالکریم الخزرجی در سال [۱۹۸۷م] (۱۳۶۶هـ.ش) به فرماندهی سپاه اول ارتش عراق منصوب شد. در این مدت، او توانست به این سپاه سروسامانی بدهد و تعدادی از نیروهای زبده ارتش عراق را در این سپاه گرد آورد. همچنین موفق شد بعضی از مناطقی که در دست نیروهای ما بود، از جمله قله گردمند دربندیخان، کوههای سید صادق و تپه سلطان را بازپس گیرد. تحرک پیدرپی واحدهای تحت امر این ژنرال باعث شد که فرمانده کردهای #مخالف عراق که به #ابوریشه معروف بود و همچنین یکی از برادران #جلال طالبانی کشته شوند.
♦️ژنرال الخزرجی برای شناسایی مناطق همیشه از هلیکوپتر استفاده میکرد. در یکی از این پروازها، یکی از مقرهای نیروهای #کرد مخالف را شناسایی کرد. این مقر نزدیک روستایی کردنشین بود. او به موضع توپخانه #دستور شلیک داد، ولی سرگرد «هشام رهیف» با دلایل #انسانی از گلولهباران طفره رفت.
اما عاقبت ژنرال الخزرجی متقاعد نشد و با اسلحه کمری خود چند گلوله در سر هشام خالی کرد.
♦️ پس از آن، دستور گلولهباران روستا را داد. به دنبال خشونتهای مکرر این ژنرال، منطقه شمال عراق با حالتی از خشم و نفرت برای مدت محدودی خاموش و بیتحرک شد. او همیشه از خلبانهای عراقی میخواست که روستاهای #مرزی ایران را به شدت #بمباران کنند.
♦️ او (الخزرجی)معتقد بود این روستاها(عراق) محل تجمع نیروهای ایرانی است و این ضربههای کوبنده به آنها اجازه ماندن در این مناطق را نمیدهد. درباره اهالی روستاهای بمباران شده هم میگفت: ما آنان را دشمن خود میدانیم و تفاوتی میان #پیر و جوان نیست. آنان به منزله سربازان دشمن هستند. به همین خاطر آنان را #نابود میکنیم تا تعداد بیشتری از طرفداران ایران را جلب نکنند.
♦️ژنرال الخزرجی به کسی که در مقابلش میایستاد #رحم_نمیکرد. از این رو درصدد #اعدام تعدادی از افسرانی بود که مخالف خط مشی او بودند. #سرتیپ احمد هاشم، سرهنگ سامی الاماره، سرهنگ اسعد سلطان و سرهنگ دوم فلاح مطلک الجبوری از افراد برجستهای بودند که در #مخالفت با او در ارتش عراق شهرت داشتند.
♦️در سال [۱۹۸۵ (۱۳۶۴)]، صدام طی نامهای از #ژنرال الخزرجی به خاطر تلاشهایی که در نبرد قادسیه، به ویژه در عملیات متعددی که توسط سپاه هفتم در مناطق شمالی انجام داد، تشکر و قدردانی کرد. وقتی جنگ #عراق با ایران پایان یافت، در تاریخ ۱۹۸۸/۳/۱۱ (۱۳۶۷هـ.ش) از طرف صدام طی حکمی این ژنرال به عنوان رئیس ستاد ارتش منصوب شد و دو سال بعد یعنی در تاریخ [۱۹۹۰/۹/۱۹ (۱۳۶۹هـ.ش)] مشاور نظامی صدام شد.
♦️ این ژنرال تیزهوش در مارس [۱۹۹۶] موفق شد از عراق #فرار کند. او ابتدا همسرش را به #اردن فرستاد تا مقدمات سفر او را فراهم کند. پس از گذشت سه ماه از سفر همسرش به امان و سپس به ترکیه،👇
#ژنرال_الخزرجی_با_لباس_زنان از استان موصل به کردستان رفت.
♦️ در آنجا یک فروند هواپیمای #آمریکایی در انتظارش بود تا او را به #اردن ببرد. #ژنرال الخزرجی در اردن اعلام کرد که به صفوف مخالفین عراق و به گروه «حرکت وفاق میهنی» پیوسته است، اما بعد حزبگرایی را مورد حمله قرار داد و گفت: «من تمایلی به حزبگرایی ندارم.
♦️ چهل سال پیش تحت لوای شعارهایی که #حزب_بعث میداد به این حزب #پیوستم، اما هنگامی که مرحله #عمل فرارسید، عناصر #دیکتاتور اقداماتی انجام دادند که عراق باید بهای سیاستهای غلط آنان را بپردازد.»
♦️او درباره جنگ عراق با ایران در اردن مطالب زیادی عنوان کرده است. او ادعا میکند که در #تجاوز عراق به ایران دخالتی نداشته است. این در حالیست که او #عضو کمیته نظارت بر #جنگ بود. همچنین میگوید جنگ با ایران برای هر افسری یک امر طبیعی و عادی بود،👇
👈 زیرا #آمریکا و غرب خواستار #جنگ عراق با ایران بودند.
#آنسوی_خط
کانال بچه های جبهه وجنگ
جاماندگان
@seYed_Ekhlas🇮🇷