#نکته
#انقلاب، یک دنیا نیاز دارد، یک دنیا کار میخواهد، یک دنیا مسئله روی زمینمانده دارد، بعد من بهجای اینکه در یک #نقطه_کانونی به کارهای مهم انقلاب بپردازم، یک روز درگیر این #حاشیه هستم و روز دیگر درگیر حاشیه بعدی.
#هسته_سخت و نرم را رها کنیم، بچسبیم به کارهای اصلی و #مسئله_انقلاب.
هسته سخت یعنی کسیکه گرفتار حاشیه نمیشود و سخت مشغول کارهای اصلی و اساسی انقلاب است. هسته سخت کسی است که #سهل بهم نمیریزد.
گاهی دامنزدن به یک مسئله حاشیهای خودش بخشی از پازل #اختلال در ذهن جبهه انقلاب و غفلت از #مسئله_اصلی است.
#مسئله_اصلی
#هسته_سخت
#جبهه_انقلاب
#حاشیه
🆔 @taalighat
🔖 آسیبشناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب (۱)
۱. رخدادهای مختلف و کنشهای جبهه انقلاب در مواجهه با حوادث گوناگون نشاندهنده برخی نارساییهاست. این کاستیها و نارساییها قطعا ریشههایی دارد و یکی از این ریشهها مبادی و مراجع فکری هستند که ما به آنها مراجعه میکنیم. پس برای اصلاح وضع موجود باید از سرچشمه سخن گفت.
۲. طبیعی است که وقتی احساس فقر تحليل دارم به دیگری که او را صاحب تحلیل میدانم تکیه کنم. پس #نیاز مبدا رجوع است. اما گوش سپردن به سخن افراد امری ساده نیست و گاه به پیروی و عبودیت بهمعنای عام منجر میشود. یعنی من دنبالهرو میشوم و همه ذهنم را به او میسپارم و همانطورکه او میخواهد عمل میکنم. چنانکه جواد الائمه (علیه السلام) فرمودند:
مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ.
۳. دراین میانه نیاز و مراجعه، آقا برای جامعه نسخه گرویدن به #فکر را ارائه میدهند و بر لزوم مراجعه به #استاد_فکر تصریح میکنند و حتی برای مشخص شدن تراز این چنین استادی، مثال هم میزنند و نام میبرند و فردی چون مرحوم #آیتالله_مصباح را معرفی میکنند.
۴. هم تصریح به لزوم تفکر، هم تصریح به لزوم داشتن استاد فکر و هم بیان مصداق همه معنادار است:
یک: #فکر در انقلاب مهم است. اقدام باید ریشه در مبنا داشته باشد نه احساس و هیجان صرف. اقدامی که ریشه در تفکر دارد، ماندگار است، متقن است، قابل دفاع و دعوت است و حجت بر آن وجود دارد.
دو: اما این مسیر خضر راه میخواهد. استاد میخواهد. کسیکه راه را نشان دهد میخواهد. آموختن میخواهد. گوش کردن و زانو زدن میخواهد. پس باید دنبال استاد بود. دنبال بزرگتر بود.
سه. مفاد معرفی آیتالله مصباح بهعنوان استاد فکر چیست؟
فکر را نباید از هرجایی و هرکسی گرفت. فکر باید ریشه عمیق در باورهای بنیادین و مبانی معرفتی دینی داشته باشد. فکر باید ریشه در دین و فهم اجتهادی اصیل از دین داشته باشد.
با خواندن چهارتا روایت از روی ترجمه، تفقه دینی و فهم عمیق حاصل نمیشود.
با خواندن چهارتا تحلیل رسانهای بلاگرها فکر تولید نمیشود.
با خواندن غیر منضبط از این و آن فکر حاصل نمیشود.
فکر باید اصالت داشته باشد. قوام داشته باشد. ریشه در دین داشته باشد آن هم ریشه در فهم عمیق از دین نه فهم یکسویه و سطحی از دین که از آن ظاهرگرایی دربیاید.
پس فهم اجتهادی موضوعیت دارد، محوریت دارد. نمیتوان ذهن را بهدست هرکسی که مختصر آشنایی با آموزههای دین دارد، سپرد. اینجاست که ارزش و جایگاه یک #مجتهد_متفکر خود را نشان میدهد.
📌 ادامه دارد...
#آسیبشناسی
#جبهه_انقلاب
#مرجعیت_فکری
#استاد_فکر
#فکر
🆔 @taalighat
تعلیقات
🔖 آسیبشناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب (۱) ۱. رخدادهای مختلف و کنشهای جبهه ان
🔖 آسیبشناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب (۲)
🔻 مبارزه با مقوله بزرگتری
یک مفهوم بسیار اثرگذار در بین قدیمیها، مفهوم #بزرگ و بزرگتری بود. هر صنف و هر جمعی یک بزرگ داشت که در شعاع او اتفاقات مبارکی رقم میخورد. یکی از مهمترین دغدغههای بزرگ یک جمع #دغدغه_تربیت بود. دغدغه #رشد اطرافیان بود. بزرگترها خودشان را نسبت به رشد اطرافیانشان مسئول میدیدند. مفهوم بزرگتری در رأس هرم عبارت بود از "مرجعیت فکری منضبط و فهم عمیق و اجتهادی از دین" در پاییندست هرم از همین سرچشمه تغذیه میشود.
حالا این دغدغه و این بزرگی کردن بروزات و #ظهورات مختلفی داشت. گاهی با گفتن یک تذکر، گاهی با یک حضور بهموقع هنگام انحراف، گاهی با ریش سفیدی هنگام اختلاف بین دونفر، گاهی با سنگ صبور شدن، گاهی با انتقال یک تجربه، و... . بزرگ، بزرگی میکرد و #تکیهگاه جوانترها بود.
از یک سو بزرگترها #بزرگی میکردند، ستون خیمه یک جمع بودند و نقش #پدری و #مربی گری برای اطرافیانشان داشتند. از سوی دیگر #کوچکترها دنبال یک #بزرگ بودند و نسبت به بزرگ جمع خود، کوچکی و #تبعیت و خضوع داشتند. با کنار هم قرار گرفتن این دو عنصر، امر #تربیت رقم میخورد. البته در هر جمعی بر اساس تراز همان صنف و جمع.
هم بزرگان جمع، بزرگی میکردند و مدار و محور و تکیهگاه و #مربی و مرشد بودند. هم کوچکترها، بهدنبال بزرگتری بودند تا دست در دست او نهند. کوچکی کردن در مقابل بزرگ ترها، بزرگی و رشد و تعالی به همراه داشت تا اینکه بهمرور و طی حوادثی احساس #نیاز به یک بزرگتر کم شد. جوان خودش را صاحب تشخيص میداند و گوشش به حرف کسی بدهکار نیست.
اما اتفاقی که طی این سالها افتاد این بود که اساسا با مقوله #بزرگتر مبارزه و مفهوم اصیل آن #تحریف شد. تفسیر قیم مآبانه و سیاسی از آن پدید آمد و به نفی کلی بزرگترها منجر شد. گویی هر بزرگتری که از سر خیرخواهی هم چیزی به ما بگوید او متصل به یک #جریان_مخوف_امنیتی است و یا میخواهد جوانان انقلابی را اغفال کند. اینجا آنقدر #ادبیات_سخیف تولید شد که اصل مفهوم به محاق رفت.
ادبیات استقلال از بزرگان چنان پررنگ شد و داشتن بزرگتر چنان تقبیح شد و استقلال از بزرگترها چنان مدح شد که نظام ارزشی آسیب دید. بهگونهای که "حرمتشکنی" به "حریت" و "توهین" به "انقلابیگری" تفسیر شد. با حرمتشکنی و انگ زدنها چهره بسیاری از انسانهای خدوم و دلسوز نیز مخدوش شد.
با شکستن حریمها، به اسم اقدام انقلابی به راحتی نقش بزرگان کمرنگ شد و بسیاری حذف شدند و بسیاری دیگر تصمیم به سکوت و گوشهگیری گرفتند. با کنار رفتن یا کنار زدن بزرگترهای دلسوز و صاحب صلاحیت، جا برای مراجع تحلیلی سخیف باز شد و ناپختگی ها توزیع شد.
این فرآیند در طول تاریخ بارها اتفاق افتاده و جوامع آسیبهای اساسی از آن دیدهاند. اگر مجالی بود توضیح میدادم حتی در #تاریخ_غرب و نیز در #ایران_معاصر چگونه این مسیر طی شد و چه نتایجی داشت.
📌 ادامه دارد...
#آسیبشناسی
#جبهه_انقلاب
#مرجعیت_فکری
🆔 @taalighat
تعلیقات
🔖 آسیبشناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب (۲) 🔻 مبارزه با مقوله بزرگتری یک مفهوم
🔖 آسیبشناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب(۳)
🔻 پدیده #بلاگر_تحلیلگر
امروز اما متأسفانه جامعه انقلابی بیش از آنکه تحلیل خود را از مبادی عالی و متقن که رهبری از آن با عنوان #استاد_فکر یاد کردند، بگیرد، تحلیلش را از #بلاگر_تحلیلگرها میگیرد. بلاگری اقتضائاتی دارد که موجب میشود تحلیل سطحی شود. برای فهم این اقتضائات باید پدیده بلاگر تحلیلگر را بررسی کنیم:
۱. #بلاگر_تحلیلگر کسی است که همه حیات او به رسانه بسته است. رسانه نباشد او نیست. ریشه در آب دارد. رسانه عامل شناخت او است، محیط جولان او است. عامل برجستهشدن و مخاطب دار شدن او است. رسانه رکن حیات بلاگرها است. بدون رسانه کسی نه آنها را میشناسد و نه تحویل میگیرد.
۲. وقتی میگوییم رسانه در حیات #بلاگر_تحلیلگر رکن است یعنی او در محیط فکر، دانش و علم هيچگاه محل توجه و ارجاع نیست. او متعلق به نهاد فکر و اندیشه نیست. نه از جهت سابقه، نه از جهت سطح تولید محتوا و تحلیل و نه از جهت محیط نشو و نمو. او متعلق به رسانه است.
۳. تأکید بر ارتباط تحلیلگر با نهاد علم بهمعنای ایجاد انحصار منفی نیست. بلکه اگر کسی دارای استعدادی باشد و بیرون از نهاد علم رشد کرده باشد اما اتقان سخنش در حدی باشد که مورد توجه و ارجاع نهاد علم قرار گیرد هم برای اثبات اتقان کافی است. مهم آن است که
۴. #بلاگر_تحلیلگر بر هیجان سوار است. بر احساسات سوار است. بلاگر فکر را برنمیانگیزد بلکه احساسات و هیجانات زودگذر را تحریک میکند. هیجان محوری زمينهساز تهمت زدن، حرف های غیر متقن زدن و اظهارنظرهای زودهنگام قبل از روشن شدن همه جوانب واقعیت است.
۵. #بلاگر_تحلیلگر بر رانت تکیه دارد نه رشد طبیعی. بلاگرها علیه رانتخواری مینویسند اما با #رانت_رسانه بالا آمدهاند و تلاش میکنند کسی این را نفهمد. پس در دل #برخی انواع بلاگری دروغ نهفته. پس گاهی بلاگر تحلیلگر خود را آن چیزی نشان میدهد که واقعا نیست.
۶. #بلاگر_تحلیلگر ریشه در آب دارد. و ریشه ذهن و کنش مخاطب را نیز در آب میگذارد. بلاگر چون ریشه در فکر ندارد، حرف و تحلیل سطحی تولید میکند و مخاطب را بهمرور سطحی تربیت میکند. مخاطب سطحی تحقیق نمیکند بلکه با هیجان هر حرفی را باور و تکرار میکند.
۷. توسعه #مرجعیت_بلاگرتحلیلگرها منجر به سطحی شدن جامعه، سطحی شدن کنشها و اقدامات، و سطحی شدن نتایج میشود. در نتیجه #رشد رخ نمیدهد. بلاگر تحلیلگرها منشأ رشد نخواهند بود.
۸. نتیجه توسعه تحلیلهای سطحی، تغییر ذائقه است. ذائقه مهم است.
۹. "بلاگر تحلیلگر" یک نماد است. چهبسا کسی از بستر رسانه رشد نکرده باشد اما در این چند مؤلفه با بلاگر تحلیلگرها شریک باشد، او هم همین است. تحلیل سطحی و عدم اتصال به مبانی، تحلیل یأس آفرین، تحلیل هیجانی، میل به خودنمایی و تعجیل در تحلیل برخی از مولفههایی است که در کار برخی دیگر نیز موج میزند.
۱۰. تحلیل بستر رشد، شرایط رشد و علت مرجعیت یافتن #بلاگر_تحلیلگرها خود موضوع مهم و مستقلی است که باید در جای خود درباره آن نوشت. استقبال ما از این دست افراد در تولید و ترویج این جنس کماثر نیست.
📌 ادامه دارد...
#آسیبشناسی
#جبهه_انقلاب
🆔 @taalighat
تعلیقات
🔖 آسیبشناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب(۳) 🔻 پدیده #بلاگر_تحلیلگر امروز اما م
🔖 آسیبشناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب(۴)
🔻 مرجعیت های جدید و فقر هویت
شاید قبلتر اینطور بود که اگر از کسی بهعنوان مرجع فقهی یا #مرجع_فکری سخن بهمیان میآمد برای تعیین #پایگاه_فکری و مشرب اندیشهای از #تبار_فکری او سخن بهمیان میآمد. اینکه #استاد او کیست، تحصیلات او چیست، سوابق و فعالیتهای او چه بوده، و پرسشهایی از این دست. حتی اگر از یک مبارز بازاری سخن میگفتند ابتدا حرف از این بود که از بچههای کدام #جلسه_قرآن است.
داشتن #پایگاه_فکری مهم بود چون پایگاه فکری ثبات عملی میآورد و فرد را از تذبذب جدا میکرد. پایگاه فکری مهم بود چون رفتار فرد را بهجای هیجان محور، اندیشهمحور میکرد. پایگاه فکری مهم بود چون رفتار و خط تحلیلی را پیشبینی پذیر میکرد. پایگاه فکری مهم بود چون ریشههای تحلیل و سخن نهایی را نشان میداد. نشان میداد این سخن از کجا نشأت میگیرد و ریشه در کدام #مبنا دارد.
یعنی برای مخاطب مهم بود #ریشه هر فرد کجاست. کجا بزرگ شده، رشد کرده، از چه فکری تغذیه کرده و آیا میشود از او چیزی شنید یا نه. #فکر مهم است، از هرکسی نمیتوان فکر گرفت، فکر #جهت زندگی و مسیر انتخابهای انسان را میسازد. برخی مفسرین این آیه را بر مقوله علم نیز تطبیق کردهاند:
"و لینظر الانسان الی طعامه" و طعام را خوراک فکری برشمردند که انسان باید در آن و منشأش مراقبت کند.
اما وقتی به بسیاری از مرجعیت های خبری، تحلیلی و حتی فکری جدید نگاه میکنیم با انبوهی از #فیک_نیوز ها مواجهیم. دهها #چیز_نیوز داریم که معلوم نیست پشت آن نیوز چه کسی یا کسانی با کدام رویکرد و نگرش نشستهاند. دهها کانال بدون نام داریم و هزاران مخاطب. از طرف دیگر حتی در ناحیه افرادی که اسم و رسم مشخصی دارند نیز همین مسئله جاری است. مخاطب از همان نقطه آشنایی با فرد او را میپذیرد و به کمی تجربه قبلی آشنایی در مثلا رسانه با او اکتفا میکند.
همین #سهلانگاری موجب میشود صدها کانال و دهها فرد با شیوههای مختلف رشد کنند، چهره شوند و در بزنگاه ها تحلیلهای رهزن بدهند و جامعه را ملتهب و مختل و مذبذب کنند.
اینجا جای تطبیق "انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال" نیست. این مربوط به مقام تشخیص و فرد دارای صلاحیت تمییز و تحلیل و فرقان است نه عموم جامعه. اینجا اتفاقا سختگیرانه باید به "من قال" نگریست وقتی که سخن از مرجع تحلیل برای "عموم جامعه" بهمیان میآوریم. اینجا بحث تجویز یا عدم تجویز این جنس از مرجعیت هاست. بحث در ارائه ملاک است.
قبلا ملاک #بینش و اندیشهی توأم با عمل بود و امروز ملاک فقط #کنش و اقدام شده است. وقتی معیار در انتخاب و گزینش مرجعیت تغییر کرد، کنشگری و شلوغکاری و بازیگری کاری ندارد.
درنهایت امروز طیف بسیار زیادی از کانالهای تحلیلی و حتی افراد خرده مرجع فاقد پیشینه روشن و هویت فکری و پایگاه اندیشهای روشن هستند. و این موجب تزلزل جبهه، و تذبذب و آشفتگی آن شده است.
📌 ادامه دارد...
#آسیبشناسی
#جبهه_انقلاب
🆔 @taalighat
📝 لینک یادداشتهایی باعنوان:
"آسیبشناسی مرجعیت های نوظهور فکری-تحلیلی در جبهه انقلاب"
🔹اول: اهمیت فکر و استاد فکر
https://eitaa.com/taalighat/2023
🔹دوم:مبارزه با مقوله بزرگتری
https://eitaa.com/taalighat/2025
🔹سوم:پدیده بلاگر-تحلیلگر
https://eitaa.com/taalighat/2026
🔹چهارم:مرجعیت های جدید و فقر هویت
https://eitaa.com/taalighat/2029
🔹 پنجم: تحلیل و خضوع قلب [انقلاب، هیئت، مناجات]
https://eitaa.com/taalighat/1986
🔹ششم: حرمت قلم و امکان سخن
https://eitaa.com/taalighat/2039
🔹هفتم: مطالعه گریزی و تحلیل پذیری
https://eitaa.com/taalighat/2040
🔻 دو يادداشت مرتبط:
🔹 لزوم بازنگری در مرجعیت های جدید جبهه انقلاب
https://eitaa.com/taalighat/1620
🔹 شبیخون به ذهن و ذائقه مردم ایران
https://eitaa.com/taalighat/1982
#آسیبشناسی
#مرجعیت_فکری
#جبهه_انقلاب
🆔@taalighat
تعلیقات
🔖 ماجرای ما و اندیشه و آثار رهبری
(مروری بر مقاطع اتصال به اندیشه و آثار رهبری)
امسال دیدن چندین مجموعه آثار از بیانات و دروس آقا برایم لذتبخش و معنادار بود. گاهی برخی اتفاقات برای مان طبیعی و عادی بهنظر میرسد. مثلا اینکه تعدادی از کتابهای آقا چاپ شده، خیلی عجیب نیست. ولی اگر به مسیر طی شده طی بیش از دو دهه نگاه کنیم خواهیم دید این نقطه محصول سالها تلاش و مرارت است.
اواسط دهه هفتاد بود که آقا در دیدار با جمعی از جوانان با نوعی گلایه گفتند:
"در این سخنرانیهای ما هم گاهی حرفهای خوبی در گوشه کنار هست؛ منتها غالباً دقّت نمیشود و همینطور ناپدید میگردد."
بیانات در دیدار جمعی از جوانان
https://farsi.khamenei.ir/amp-content?id=2884
این جمله تلنگری مهم و شاید مبدأ توجه جدی جبهه انقلاب به بیانات رهبری بهعنوان یک منبع غنی و سرشار برای فهم جهتگیری انقلابی، تبیین مبانی و رویکردهای کلان در مسائل حیاتی و... بود.
در همان ایام چند اثر کوتاه از بیانات رهبری منتشر شد. مجموعه حدیث ولایت که بیانات رهبری را بهصورت تاریخی و ترتیبی شبیه صحیفه نور کار میکرد نیمهکاره ماند و کارهای موضوعی آغاز شد. مجموعه پنج جلدی نشر معارف از جذابترین کارها در این زمینه بود که بهصورت موضوعی چندین مسئله از منظر رهبری را بررسی میکرد. آن موقع کتاب دوجلدی "حوزه و روحانیت" آقا برای طلبهها به یک کتاب مرجع تبدیل شده بود و با شوق دستبهدست میشد.
از اواسط دهه هشتاد و با تغییر دولت و روی کار آمدن جریان انقلابی توجه به بیانات رهبری سرعت بیشتری گرفت. سخنان آقا نیز جدیتر و صریحتر شد و بیش از پیش ایدههای متفاوت خود در سطوح حکمرانی را با جوانان در میان میگذاشتند تا کمکم ایده #فرآیند_پنج_مرحلهای_انقلاب که از سالها قبل در بیانات آقا وجود داشت، حالا بهعنوان یک کلان رویکرد موردتوجه ویژه قرار گرفت و نحوهای از #تعامل_فکورانه و اندیشهورزانه با #تفکر_رهبری پدید آید.
جبهه انقلاب یک #منبع_اندیشه ناب یافته بود که باید برای رسیدن به قله از آن تغذیه کند. این نقطه رشد بخش خوبی از جبهه بود: "اتصال به منبع تفکر و اندیشه رهبری" . فکر کردن به انقلاب، به تمدن، به تولید علم برای پیشبرد انقلاب، اساسا مقوله اندیشیدن ذیل تفکر رهبری و انقلاباندیشی و انديشهپژوهی رهبری بهعنوان یک مسئله و موضوع روی میز جبهه انقلاب قرار گرفت.
کمکم دهها جمع و مؤسسه و مرکز مردمنهاد شکل گرفت و تا اواسط دهه ۹۰ بیش از ۴۰ مجموعه پژوهشی حول اندیشه رهبری پدید آمد. تا جاییکه بنابر پژوهش یکی از پژوهشگران تا اواسط دهه ۹۰ بالغ بر ۱۵۰۰ عنوان کتاب حول اندیشه رهبری منتشر شده بود.
انتشار کتاب "#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی در قرآن" و "#انسان_دویست_و_پنجاه_ساله" توسط گروه جهادی صهبا و بعد کتاب "دغدغههای فرهنگی" یک نقطه عطف مهم در توجه و تعامل با اندیشه بنیادین رهبری بود.
تصور نگارنده این است که پس از ورود قوی مجموعه #صهبا و دیگر مجموعههاي مردمنهاد و انقلابی بود که انتشارات انقلاب اسلامی[وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب] با جدیت بیشتری وارد پژوهش و تولید آثار رهبری شد.
کمکم آثار درباره اندیشه رهبری از لایه گردآوری بیانات، به لایه کشف منظومه فکری و استنباط #طرح_رهبری ارتقا پیدا کرد. روش تحقیق رشد کرد، آثار بهصورت کیفی تر از قبل تولید شد. هم به لحاظ محتوا و هم از جهت فرم و قالب.
همانطور که قبلا بارها گفتم، اعتلای ایران و راه ساخت ایران و رسیدن به رؤیای ایرانی #عصر_انقلاب در گرو فهم طرح رهبری، و طراحی بر مبنای اندیشه بنیادین انقلاب اسلامی است. اما در پی این همه تلاش و مجاهدت و اخلاص برای رسیدن به اندیشه ولی جامعه امروز با انبوهی از منابع مستقیم از اندیشه رهبری مواجهیم. این اندیشه هم نسل جدید فکور و مجاهد میسازد و هم آیندهای روشن و در افق تمدنی.ما امروز دارای #منبع_اندیشه هستیم و شاید نمیدانیم ارزش منبع برای ساخت آینده و طی یک مسیر تا چه حد راهبردی و حیاتی است. اکنون باید به شیوه #بسط_اندیشه_رهبری اندیشید.
دیدن مجموعه آثار موضوعی که موسسه انقلاب اسلامی منتشر کرده، مجموعه شرح روایات، مجموعه آثار تفسیری، مجموعه شرح نهجالبلاغه، و... شوق آفرین است. بعدا باید چند موضوع را جداگانه بررسی کرد:
۱. تنوع و گستره و عمق و زاویه دید جدید در پرداخت به موضوعات را باید جداگانه تحلیل کرد.
۲. روش و مقاطع طراحی گفتمانی رهبری برای رشد جبهه و تحول اجتماعی ایران
۳. احتیاج ما به اندیشه رهبری برای ساخت آینده ایران و نیل به تمدن نوین
۴. راهبرد و شیوه تربیت نسل از سوی آقا
بهنوبه خود قدردان و سپاسگزار بیش از دو دهه مجاهدت سطوح مختلف جبهه انقلاب برای شناخت و معرفی اندیشه رهبر معظم انقلاب هستم.
#اندیشه_رهبری
#طرح_رهبری
#استاد_فکر
#جبهه_انقلاب
🆔 @taalighat
✅ پیشنهاد میکنم کانال برادر بزرگوارمان حجتالاسلام آقامحمد استادحسینی از طلاب سابق و فاضل معصومیه و از اساتید #مکتب_امام که در غالب #کوتاهنوشت نکات دقیقی مینویسند را دنبال کنید:
#معرفی
#مکتب_امام
#جبهه_انقلاب
#نسل_جدید_طلاب_انقلابی
🔻🔻🔻
🆔 @m_o_hoseini
🔖 انقلاب، عقل، طمأنینه
در دل #انقلاب حرکت و شور و خروش است. انقلابها معمولا در دل خود هیجان و فوران و میل به تغییر با مقیاس سرعت دارند. این طبیعت انقلاب است.
اما انقلاب وقتی اسلامی شد، گویا مجمع الاضداد میشود، همچون وجود انسان کامل. انقلاب وقتی اسلامی بود، در عین شور، مملو از عقل است. #عقلانیت_انقلابی غیر از عقلانیت مادی است. عقلانیتی الهی است اما هر چه هست عقل است. این عقل را کمتر میشناسیم.
انقلاب در عین شور و خروش اما وقتی در بستر اسلام پدید آمد چون وجود انسان کامل، مملو از آرامش و #طمأنینه است. آرام است. در عین طمأنینه، در خروش است. خروش را در دل عقل انقلابی و طمأنینه اش دنبال میکند.
کسیکه این پدیده را نمیشناسد و متأثر از دوران مدرن، انقلاب اسلامی را مدرن قرائت میکند، معنای سکوت و آرامش انقلاب در بزنگاه را، خروج از انقلاب میداند. چرا که انقلاب را در فریاد معنا کرده است، چون انقلاب را مدرن خوانده است هرچند نداند. اما پدیده خروش در #طمأنینه را نمیشناسد.
اميرالمؤمنين در خطبه همام، یکی از صفات متقین را حزن در قلب و فرح در ظاهر میدانند. یعنی متقین بر احساس و هیجان خود مسیطر و مسلط هستند. زیر خاکستر شاید آتش برافروخته دارند اما نمیگذارند این اندرون مگر در موقع لزوم خود را بروز دهد. آنها هستند که تصمیم میگیرند کجا لایه درون، بروز بیرونی بیابد. آرامش او را به حساب بیخیالی نگذار، شاید درون برافروخته دارد و شعله آن دارد آتش یک #اقدام میشود اما بدون هیاهو بلکه با طمأنینه.
انقلابی در ادبیات دینی نیز اینگونه است. نباید سکوت او، آرامش او، طمأنینه او را تخطئه کرد و او را متهم به غیر انقلابی شدن و سازشکار شدن و الینه شدن کرد. باید افق او را شناخت. در همان افق تحلیلش کرد. متقین چون در مقام #عدل هستند، هر چه را در جای خود دارند. سکوت و خروش را دارند ولی در جای خود. این را باید فهمید.
مؤمن انقلابی، #عقل دارد. عقل از عقال است، انسان را باز میدارد. گاه از خروش و گاه از سکون. اما سکون و خروش هردو ریشه و مبدأ و منشأ دارند. و این محیط و مسلط بودن بر #سکون و #خروش یعنی طمأنینه. اما کسیکه اسیر هیجان است فقط تمنای خروش آن هم در ظاهر را دارد. حتی خروش آرام را نمیشناسد و دائم در اعتراض است و این و آن را متهم میکند.
شیوه مدیریت و رهبری آقا مصداق طمأنینه و عقل انقلابی است. در این منظومه هم #صبر_راهبردی وجود دارد هم گزاره "من دیپلمات نیستم، من انقلابیام". #مبارزه_دائمي و اصیل و دقیق در زندگی یک انقلابی جریان دارد، اما در عین عقل و طمأنینه. اما کسیکه افق را نمیشناسد دائم در حال تخطئه است هم صبر راهبردی را، هم مبارزه دائمي را.
حالا وضعیت دور و برمان را نگاه کنیم، اوضاع چطور است؟!
#عقل_انقلابی
#آسیبشناسی
#جبهه_انقلاب
🆔 @taalighat
🔖 ده ضابطه مطالبهگری در کلام رهبری (بیان ده ضابطه در دو سخنرانی)
رهبر معظم انقلاب فقط در همین ۴ ماه گذشته و فقط در دو سخنرانی ده ضابطه برای مطالبهگری بیان و تأکید کردهاند. نگاهی به این ضوابط نشانمیدهد طیفی از کنشها با عنوان مطالبهگری نیازمند آسیبشناسی اساسی است. در شرایط خطیر امروز کشور توجه به این ضوابط مدنظر رهبری ضروری است:
۱. احتمال صحت بدهید
بعضی از ایرادها و انتقادهای دانشجویان به مسئولان بر اثر #بیاطلاعی است؛ چرا مثلاً فرض کنید #وعدهی_صادق در فلان وقت انجام نگرفت و فلان وقت انجام گرفت؟ اگر در فلان وقت انجام میگرفت، فلان حادثه اتفاق نمیافتاد. خب، این درست نیست. آن کسانی که متصدی این کارها هستند به انقلاب دلبستگیشان، وابستگیشان، عشقشان و آمادگیشان کمتر از من و شما نیست؛ نمیشود متهم کرد. حساب دارند و با محاسبه کار میکنند. آنچه که انجام میدهند، اگر شما هم جای آنها بودید، همین کار را انجام میدادید. این احتمال را همیشه در ذهنتان داشته باشید. متهم نکنید افراد را.
۲. تهمت نزنید
من سال گذشته یکی از توصیههایم این بود که انتقاد کنید، نقد اشکال ندارد. منتها نقد کردن با #تهمت زدن فرق میکند. مراقب باشید وقتی #نقد میکنید، کسی را متهم نکنید.
۳. در برخی موارد، حتی سوال را هم مطرح نکنید
سؤال مطرح بشود اشکال ندارد، سؤال مطرح بشود، ابهام مطرح بشود و فرصت جواب دادن بوجود بیاید. گاهی هست که بعضی از سؤالات را طرف جواب هم نمیتواند بدهد، یعنی #فرصت_جواب ندارد یا #امکان_جواب دادن نیست نسبت به این قضیه. اینطور موارد #حتی_ابهام_را_مطرح_هم_نکنید.
۴. بنبستنمایی نکنید
در انتقادها مراقب باشید #بنبستنمایی نشود؛ یعنی جوری انتقاد نکنید که وقتی مردم عادی میشنوند، احساس بنبست بکنند. گاهی اوقات اشکالی که بیان میشود، جوری است که وقتی انسان آن را میشنود، احساس میکند واقعاً هیچ راهی وجود ندارد. خب، این غلط است.
۱۴۰۳/۱۲/۲۲
۵. انتقاد با لحن مناسب
ممکن است کسی در یک قضیهی مربوط به نظامی یا دیپلماسی یا غیره به یک مسئولی اعتراض داشته باشد، ما نمیگوییم اعتراض را نگویند. چرا، منتها:
اولاً لحنی که برای بیان اعتراض و بیان انتقاد انتخاب میشود #لحن قابل قبولی باشد.
۶. کسب اطلاع، شرط انتقاد
ثانیاً بعد از تحقیق باشد. بعد از اطلاعیابی باشد. گاهی اوقات یک چیزهایی را، بعضی انسان، من میبینم در روزنامهها بعضی جاهای دیگر، میبینم بعضی یک حرفهایی میزنند، اعتراضهایی میکنند، ناشی از #بیاطلاعی است، نمیدانند چه کار انجام گرفته یا چه کار باید انجام میگرفته و نشده، مثلاً انجام بگیرد. ناشی از #بیاطلاعی است. اطلاع درست به دست بیاورند و با لحن مناسب نظراتشان را ابراز کنند.
۷. تبیین آری، جنجال نه
#تبیین لازم است. رفع مغالطههایی که گاهی انجام میگیرد لازم است. اما #ایرادهای_غیر_لازم را به میان کشیدن و دربارهاش بحث کردن و بر روی مسائل کوچک #جنجال کردن این مضّر است. اینها با هم فرق دارد. همان ابطال مغالطهای هم که عرض کردیم، با بهترین شکلش باید آن را انجام بدهند که مشکلی برای کشور به وجود نیاید.
۸. بحثهای جناحی ممنوع
وفاداری به نظام به زبان، در زبان، در اظهار، این چیز لازم و مفیدی است. هم لازم است، هم مفید است؛ که همه سیاستهای کلی نظام را در همین زمینهی مورد بحث تأیید کنند و حمایت کنند و مورد قبول قرار بدهند. این لازم است اما اینکه یک اختلافنظرهایی وجود دارد بین افراد، اینها را غلیظ کنند که این مال فلان #جناح است، این مال فلان جناح است، این حرفش این جوری است، نه، این مضرّ است. این #مضرّ است.
۹. شور انقلابی آری، بیصبری نه
شور و هیجان عمومی مردم لازم است. امروز ملّت ایران یک شور و هیجانی دارد، به خصوص جوانها شور و هیجان دارند، این چیز خیلی خوبی است، این چیز خیلی لازمی است، اما #بیصبری مضرّ است. اینکه بیصبری کنند، #هی_پا_بهزمین_بکوبند که آقا چرا نشد، چرا نکردید، چرا اقدام نشد، فلان، این مضرّ است. یعنی بدانیم کدام کار، کار درستی است، کدام کار کار مضرّی است.
۱۰. اتحاد ملی را حفظ کنید
... افراد با جهتگیریهای سیاسی گوناگون، با جهتگیریهای سیاسی گاهی متقابل، با وزن مذهبیِ کاملاً متفاوت، در کنار هم ایستادند و این وحدت بزرگ را، این #اتحاد_عظیم_ملّی را به وجود آوردند. من حرفم این است: این را حفظ کنید، این را نگه دارند... هر کسی یک وظیفهای دارد در قبال این حالت، این را نگه دارند. این با اختلاف سلیقهی سیاسی منافات ندارد، با اختلاف وزن مذهبی منافات ندارد. این در کنار هم ایستادنِ برای دفاع از یک حقیقت است، دفاع از کشور است، دفاع از نظام است، دفاع از ایران عزیز است.
۱۴۰۴/۰۴/۲۵
#مطالبهگری
#آسیبشناسی
#جبهه_انقلاب
#اتحاد_عظیم_ملّی
🆔 @taalighat
🔖 ناترازی انرژی، حوزه و جبهه فکری _ فرهنگی انقلاب
یکی از مسائل امروز کشور ناترازی انرژی است. در این مورد دهها تحلیل و عامل، از ترک فعل دولتها تا ضعف ستاد مدیریت بحران و نفوذ و... بیان میشود که همه در جای خود قابل تأمل است. اما من میگویم یکی از مقصران این موضوع #حوزه و #جبهه_انقلاب است.
به سال 88 بازگردیم. مقام معظم رهبری سال را بهنام سال #اصلاح_الگوی_مصرف نامگذاری کردند و مفصل درباره موضوع سخن گفتند. اصلاح الگوی مصرف دو ضلع دارد: یک بعد فرهنگی، مردمی و اجتماعی و یک بعد حاکمیتی، فنی و کلان مدیریت منابع انرژی.
الگوی مصرف صحیح یکی از مصادیق و زوایای #سبک_زندگی_اسلامی است. مسئله اساسی این است که حوزه باید خود را متولی #زندگی مردم و جامعه بداند. "متولی زندگی" غیر از چند نصیحت و منبر و سخنرانی است. کسیکه خود را در این مقیاس مسئول بداند، نوع مواجهه اجتماعی و حتی تولید علم آن متفاوت میشود. پرداختن به مقوله #فرهنگسازی و تولید نظریههای مادر در حوزه عدالت اجتماعی و مصرف.
امروز که طیف قابل توجهی از جبهه فکری و فرهنگی انقلاب در حال #مطالبهگری در موضوعات مختلف است، باید از خود سوال کنیم چه کسی مسئولیتهای ما را یادآوری کند؟ اگر از سال ۸۸ تا کنون مسئله اصلاح الگوی مصرف بهعنوان یکی از وظایف ما قلمداد میشد، متناظر با آن خلق محتوا، ادبیات و #فرهنگسازی میکردیم شاید تفاوتهایی را شاهد بودیم. ارزیابی عملکرد ما نشان نمیدهد کنش ما متناسب با این نیاز ملی بوده باشد.
🔻 آسیبشناسی ملی در کلام رهبری
رویهی آقا بیان نقاط قوت، برجستگیها و مزیتهای ملت ایران است ولی رهبر اسلامی چون طبیب و مصلح اجتماعی است، جایی که لازم باشد عیب را هم بیان میکند تا علاج شود و رشد رخ دهد. از این رو آقا صریحا ملت را مبتلا به اسراف میداند و آن را عیب ملی معرفی میکند:
* اسراف یک عیب ملی ماست
#ما_مردم_مسرفی_هستیم؛ ما اسراف میکنیم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسائل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزین. کشوری که تولیدکنندهی نفت است، واردکنندهی فرآوردهی نفت- بنزین- است! این تعجبآور نیست؟! هر سال میلیاردها بدهیم بنزین وارد کنیم یا چیزهای دیگری وارد کنیم برای اینکه بخشی از جمعیت و ملت ما دلشان میخواهد ریختوپاش کنند! این درست است؟! ما ملت، به عنوان یک #عیب_ملی به این نگاه کنیم. اسراف بد است؛ [بیانات در خطبههای نماز عید سعید فطر ۱۳۸۶/۰۷/۲۱]
باید خودمان را اصلاح کنیم. باید #الگوی_مصرف جامعه و کشور اصلاح شود. ما الگوی مصرفمان غلط است. [۱۳۸۸/۰۱/۰۱]
* اسراف همان کاری را با کشور میکند که دشمن میخواهد!
ببینید #اسراف چه کار میکند! اسراف در نان، اسراف در آب، اسراف در برق، اسراف در مصالح ساختمانی، اسراف در انواع و اقسام کالاهای گوناگون، اسراف در اسباب بازی بچه و در وسایل تجملاتی! عزیزان من! این اسراف همان کاری را با کشور میکند که #دشمن میخواهد! او از آن طرف به وسیلهی نفت، بهوسیلهی تحریم اقتصادی و انواع و اقسام ضربهها بر ملت ایران ضربه وارد میکند؛ از این طرف هم خود ما با اسراف و #صرفهجویی نکردن، ضربهی او را تکمیل میکنیم! حرف من این است." [بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی ۱۳۷۷/۰۱/۰۱]
🔻 نکته اصلی:
برخی از ما آنجایی که آقا میخواهد باشیم، نیستیم. ما اولویتهایمان را از آقا نمیگیریم. هروقت از خط آقا و طرح آقا و مطلوبیتهای ملی آقا تخطی کردیم، ضربه خوردیم و عقب افتادیم و هرجا تولی و پیروی کردیم، پیروز شدیم و به موفقیت رسیدیم.
#ناترازی_انرژی
#جبهه_انقلاب
#آسیبشناسی
#حوزه
🆔 @taalighat
🔖 نفاق، تحریف، تأویل
نفاق پیچیدهترین مسئلهای است که جامعه اسلامی با آن مواجه است. قرآن میکوشد تصویر واضحی از منافقین ارائه دهد تا راهبرد مواجهه با آنها روشن شود.
۱. تأویل، راهبرد کتمان مخالفت با ولی
#نفاق، چون نمیخواهد و بلکه نمیتواند نظر خود را صریح در تقابل با ولی جامعه بزند، نظر صریح رهبر جامعه را به آنچه خود میخواهد، #تأویل میبرد. خاصیت تأویل این است که ضمن آن ادعا میشود من به حرف ولی جامعه پایبندم اما معنای آن را با خوانش دیگری میفهمم. تأویل بهجای مخالفت صریح با مفاد سخن، یعنی دورویی در بیان نسبت با ولی اعلام وفاداری و پایبندی به خطوط قرمز.
۲. تأویل و توسعه خط تردید در نص
نفاق، اما با تأویل یک هدف مهمتر را نشانه گرفته و آن ایجاد #خط_تردید در امور بیّن و #نص کلام ولی. وقتی رهبر جامعه با ورود قاطع مقابل خط نفاق میایستد بهنحوی که صحنه روشن شود و ابهامی باقی نماند، جریان نفاق با تأویل در پی مخدوش کردن نص و تصریح رهبر با راهبرد #تردید است. خاصیت نص، تفسیرناپذیری آن است و نفاق میخواهد نص را از نص بودن بیاندازد تا راه عبور از آن را برای خود باز کند.
۳. تأویل، زمینهساز تحریف و طغیان
نفاق صحنه را غبارآلود میکند، امکان فهم اجتماعی و تبدیل سخن ولی بهعنوان راهبرد اصلی جامعه اسلامی را سد میکند تا زمینه برای صداهای دیگری که میتوانند از در مخالفت وارد شوند، باز شود تا حرف مخالف را دیگران بزنند و هزینه بر دوش نفاق نیافتد. اما این سدشکنی بهدست جریان نفاق رخ میدهد.
۴. نفاق و انسجام
ولی جامعه اسلامی محور انسجام ملی است. تعیین و حراست راهبردها و سیاستهای کلان جامعه بهدست ولی جامعه است. هنگامی که درباره مسائل کلان، راهبردی را بیان میکند که تکلیف و خط اصلی روشن میشود، تمکین به آن یعنی برآمدن صدای واحد و منسجم از جامعه اسلامی و خلق قدرت اجتماعی. اما نفاق با توسعه تأویل و تردید و تحريف به جنگ این انسجام و یکپارچگی میرود.
۵. دو سوی نفاق
نفاق در هر دو طیف امکان شکلگیری دارد. هم مخالفان ولی امر و هم موافقان و موالیان. مسئله اصلی در نفاق، ایستادن در نقطه خودرایی و عدم پذیرش ولایت ولی است. ازاین رو طیفی در هر دو طیف میتوانند در بزنگاهها سخن ولی جامعه را به تأویل ببرند. این دو جریان نفاق در یک نقطه بهم میرسند: عبور از رهبر جامعه اسلامی، حال هرکدام با یک ادبیات و مدل و کنش.
#آسیبشناسی
#جبهه_انقلاب
#نفاق
🆔 @taalighat