🔖 نفاق، تحریف، تأویل
نفاق پیچیدهترین مسئلهای است که جامعه اسلامی با آن مواجه است. قرآن میکوشد تصویر واضحی از منافقین ارائه دهد تا راهبرد مواجهه با آنها روشن شود.
۱. تأویل، راهبرد کتمان مخالفت با ولی
#نفاق، چون نمیخواهد و بلکه نمیتواند نظر خود را صریح در تقابل با ولی جامعه بزند، نظر صریح رهبر جامعه را به آنچه خود میخواهد، #تأویل میبرد. خاصیت تأویل این است که ضمن آن ادعا میشود من به حرف ولی جامعه پایبندم اما معنای آن را با خوانش دیگری میفهمم. تأویل بهجای مخالفت صریح با مفاد سخن، یعنی دورویی در بیان نسبت با ولی اعلام وفاداری و پایبندی به خطوط قرمز.
۲. تأویل و توسعه خط تردید در نص
نفاق، اما با تأویل یک هدف مهمتر را نشانه گرفته و آن ایجاد #خط_تردید در امور بیّن و #نص کلام ولی. وقتی رهبر جامعه با ورود قاطع مقابل خط نفاق میایستد بهنحوی که صحنه روشن شود و ابهامی باقی نماند، جریان نفاق با تأویل در پی مخدوش کردن نص و تصریح رهبر با راهبرد #تردید است. خاصیت نص، تفسیرناپذیری آن است و نفاق میخواهد نص را از نص بودن بیاندازد تا راه عبور از آن را برای خود باز کند.
۳. تأویل، زمینهساز تحریف و طغیان
نفاق صحنه را غبارآلود میکند، امکان فهم اجتماعی و تبدیل سخن ولی بهعنوان راهبرد اصلی جامعه اسلامی را سد میکند تا زمینه برای صداهای دیگری که میتوانند از در مخالفت وارد شوند، باز شود تا حرف مخالف را دیگران بزنند و هزینه بر دوش نفاق نیافتد. اما این سدشکنی بهدست جریان نفاق رخ میدهد.
۴. نفاق و انسجام
ولی جامعه اسلامی محور انسجام ملی است. تعیین و حراست راهبردها و سیاستهای کلان جامعه بهدست ولی جامعه است. هنگامی که درباره مسائل کلان، راهبردی را بیان میکند که تکلیف و خط اصلی روشن میشود، تمکین به آن یعنی برآمدن صدای واحد و منسجم از جامعه اسلامی و خلق قدرت اجتماعی. اما نفاق با توسعه تأویل و تردید و تحريف به جنگ این انسجام و یکپارچگی میرود.
۵. دو سوی نفاق
نفاق در هر دو طیف امکان شکلگیری دارد. هم مخالفان ولی امر و هم موافقان و موالیان. مسئله اصلی در نفاق، ایستادن در نقطه خودرایی و عدم پذیرش ولایت ولی است. ازاین رو طیفی در هر دو طیف میتوانند در بزنگاهها سخن ولی جامعه را به تأویل ببرند. این دو جریان نفاق در یک نقطه بهم میرسند: عبور از رهبر جامعه اسلامی، حال هرکدام با یک ادبیات و مدل و کنش.
#آسیبشناسی
#جبهه_انقلاب
#نفاق
🆔 @taalighat