eitaa logo
شذرات المعارف
1.1هزار دنبال‌کننده
7 عکس
39 ویدیو
23 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری و حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده تا محققین محترم بهره‌مند گردند لازم به ذکر است که این کانال هیچ ارتباطی با شخص حضرت آیت الله اخوان حفظه الله تعالی ندارد یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ خدای متعال در کریم ما را ملتفت به ریشه مسائل و تبیین آن با طرح بحث در و به اینکه منشأ ماده از بحث جزء لا یتجزاء رسید به و سپس با شکافت اتم رسید به ذرات اتم و تا رسید به اینکه در سال ۲۰۱۲ در به این رسیدند که منشأ ماده یک شیء یک بعدی است که از پدید آمده است که البته این هیچ، با متفاوت است و این همان بحث است که می‌گوید: منشأ ماده عالم ورای ماده است؛ مشایعت با قطرات باران: وَ مُشَیعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ، وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ، وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیاحِ، وَ الْمُوَکلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیاهِ، وَ کیلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا. صلوات الله علیه دعای سوم؛ اتصال هر امر به عالم ماورای ماده؛ ذره و عدم قصد توسط محققین آن؛ الاهیون به عالم ورای ماده عالم می‌گویند که در باور فیزیکدان با نگرش فیزیکی‌اش هیچ می‌شود در حالی‌که هیچ نیست بلکه یک حیثیت ورای ماده است؛ وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ :۲۱؛ چیزی در این عالم نیست بلکه ما محاسبه آن را نمی‌دانیم؛ به کار بردن عبارت بی‌شمار برای ستارگان توسط برخی به علت عدم علم به محاسبه آن بوده وگرنه در بی‌شمار نیست و محاسبه دارد؛ جایی است که اصل هر چیزی آنجاست؛ «بقدر معلوم» یعنی اندازه آن مشخص است؛ وَ عِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَآ إِلاَّ هُوَۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِی ٱلْبَرِّ وَ ٱلْبَحْرِۚ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَٰبٍ مُّبِينٍ :۵۹؛ در آیه که کلید عالم غیب است را خدا می‌داند که به علیهم‌السلام خود آموخته است؛ رد بر نظر در مورد و و قطع ارتباط با این عالم؛ امر به سؤال صلی‌الله علیه وآله وسلم از رسولان قبلی: وَ سْـَٔلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلْنَا مِن دُونِ ٱلرَّحْمَٰنِ ءَالِهَةً يُعْبَدُونَ :۴۵؛ انتقال فلسفه و علوم از به و نوع پوشش اساتید غربی با و که عبا به شنل و عمامه به کلاه مندیل دار که شبیه تحت‌الحنک عمامه است تبدیل شد چون این علوم از به ایشان رسید؛ جریان که با محاسبات هندسی که از مسلمین گرفته بود مالیات مردم را محاسبه می‌کرد و چون مردم به این کار آگاهی نداشتند این کار پاپ را می‌دانستند و به او پاپ شیطان می‌گفتند؛ محاسبه داشتن همه عالم؛ بیشتر بودن تعداد اتم‌های یک حبه قند از تمام دانه‌های شن کره زمین که هر کدام از این‌ها طول موج و انا الحق خودش را دارد که نه تقابل و نه تداخل با شیء دیگر ندارد چنان لطف او شامل هر تن است که هر بنده گوید خدای من است علی‌السویه بودن به همه‌چیز؛ روایات دال بر کم و زیاد شدن عمر انسان بر اثر برخی امور مربوط به است که مربوط به علم ملائکه است نه ؛ رقم تمام محاسبات در لیله قدر زده می‌شود و این یکی از شئون فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است؛ : كان النبي (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) يعظم شأنها و يرفع مكانها، و كان يكنّيها بأمّ أبيها و يحلّها من محبّته محلّا لا يقاربها فيه أحد و لا يوازيها. تألیف ج۱ص۴۳۸؛ یکی از معانی ام ابیها: محاسبه وجود ملکی خود پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم هم در وجود حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها انجام می‌گیرد السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند طوطی طبع شوخ من گر که شکر شکن شود کام زمانه را پر از شکر جان‌فزا کند بلبل نطق من ز یک نغمه عاشقانه‌ای گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند خامه مشک‌سای من گر بنگارد این رقم صفحه روزگار را مملکت ختا کند نظم برد بدین نسق از دم عیسوی سبق خاصه دمی که از مسیحا نفسی ثنا کند
شذرات المعارف
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام #فاطمیه إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَل
ناطقۀ مرا مگر روح قدس کند مدد تا که ثنای حضرت سیدهٔ نسا کند فیض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه چشم دل ار نظاره در مبدأ و منتهی کند بضعۀ سید بشر، ام ائمۀ غرر کیست جز او که همسری با شه لافتیٰ کند؟ وحی نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب قصه‌ای از مروتش سورهٔ «هل اتی» کند دامن کبریای او دسترس خیال نی پایهٔ قدر او بسی پایه به زیر پا کند در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان در نشأت کن فکان حکم بما تشا کند مفتقرا متاب رو از در او به هیچ سو زان که مس وجود را فضهٔ او طلا کند دیوان غم بی همنفسی کشت مرا در این شهر در میان، با که گذارم، غم پنهانی خویش علی والكمد قاتلي ص۱۶۴ زهرا جان زهرا جان زهرا جان زهرا جان الشمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِكَ وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلَی نَحْرِكَ قَابِضٌ عَلَی شَیْبَتِكَ بِیَدِهِ ذَابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ ج۹۸ص۳۲۲ فاطمیه سال ۱۳۹۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ مقام فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها؛ به معنای اندازه؛ همانا ما هرچیزی را به اندازه آفریدیم و امر ما نیست مگر یک مرتبه مثل چشم گرداندن و هر آن چیز را انجام می‌دهند در آثار نوشته شده موجود است و هر ریز و درشتی؛ ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم یعنی کمّاً و کیفاً و هر حیثیتی که دارد محاسبه شده است؛ هر چیزی به دیدگاه الوهی به اندازه و تقدیر خودش است برخلاف دیدگاه برخی بهتر است که گونهٔ دیگری باشد جهان چون زلف و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِینِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ کَیْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لَا أَدْرِی فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَی قَدْرِ الْعَقْلِ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ فِی جَزِیرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ خَضْرَاءَ نَضِرَةٍ کَثِیرَةِ الشَّجَرِ ظَاهِرَةِ الْمَاءِ وَ إِنَّ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ مَرَّ بِهِ فَقَالَ یَا رَبِّ أَرِنِی ثَوَابَ عَبْدِکَ هَذَا فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالَی ذَلِکَ فَاسْتَقَلَّهُ الْمَلَکُ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنِ اصْحَبْهُ فَأَتَاهُ الْمَلَکُ فِی صُورَةِ إِنْسِیٍّ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِی مَکَانُکَ وَ عِبَادَتُکَ فِی هَذَا الْمَکَانِ فَأَتَیْتُکَ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَکَ فَکَانَ مَعَهُ یَوْمَهُ ذَلِکَ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ لَهُ الْمَلَکُ إِنَّ مَکَانَکَ لَنَزِهٌ وَ مَا یَصْلُحُ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ إِنَّ لِمَکَانِنَا هَذَا عَیْباً فَقَالَ لَهُ وَ مَا هُوَ قَالَ لَیْسَ لِرَبِّنَا بَهِیمَةٌ فَلَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَیْنَاهُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنَّ هَذَا الْحَشِیشَ یَضِیعُ فَقَالَ لَهُ ذَلِکَ الْمَلَکُ وَ مَا لِرَبِّکَ حِمَارٌ فَقَالَ لَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا کَانَ یَضِیعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِیشِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَی قَدْرِ عَقْلِهِ. ج۱ص۱۲؛ امکان تنازل یا به نحو تلبس به صورت بشری (قول مشهور) یا به استخدام ماده (قول محققین)؛ تبیین معنای توسط ملک؛ مقام در همه آفریده شدگان؛ بیان در ج۱صص۲۲۹-۲۳۰ پیرامون روایت پیشین؛ عالم همان عالم است؛ جاری در عالم امکان در محل خودش قرار می‌گیرد مثل براده‌های آهن که در مقابل آهن ربا و در میدان مغناطیسی که قرار بگیرند هرکدام سر جای خودشان قرار می‌گیرند؛ بیان پیرامون اینکه خود عالم امکان برای خودش قاعده دارد؛ الشّیء ما لم یجب لم یوجد؛ یکی از لوازم به وجود آمدن اشیاء به است که اگر آن حکمت وجودی نباشد خلقت آن شیء لغو می‌باشد؛ تبیین معنای عبارت ابن سینا: «ما جعل الله المشمشة مشمشة بل اوجدها»؛ به مقام حکمت از جایگاه همهٔ اشیاء معلوم است؛ و بروز عوالم در هر عالمی؛ یکی بودن تمام آفرینش به یک امر الهی؛ خدای متعال به غایات مثل علم او به مبادی است؛ عدم در علم خدای متعال بلکه تدریج مربوط به ظهور و بروز ملکی است؛ إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ (۸۲) فَسُبْحَٰنَ ٱلَّذِی بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ :۸۳؛ ظهور و بروز تعدد و از عالم امر که عالم است به وساطت لیلة القدر به اینکه فیض واحد از این طریق و عالم ظهور کثرت پیدا می‌کند؛ عالم وحدت در جایی عالم خزائن نامیده شده: وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ :۲۱؛ و در جایی به عالم امر نامیده شده: و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰؛ و در جایی عالم نامیده شده: عن أبي عبد الله عليه السلام قال: خلق الله المشيئة بنفسها ثم خلق الأشياء بالمشيئة ج۱ص۱۱۰؛ عباراتنا شتی و حسنک واحد؛ همهٔ این عوالم یک عالم است با تعدد تعابیر که هرکدام در مکتبی ناظر به شأنی است؛ خانه قاضی گردو زیاده ولی شماره داره ؛ تبیین تعدد پیدا کردن امر واحد به کثرت با مثال تقسیم برق فشار قوی به برق ضعیف؛ فیض سنگین : وَ لَوْ أَنَّ قُرْءَانًا سُيِّرَتْ بِهِ
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
ٱلْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ ٱلْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ ٱلْمَوْتَیٰۗ بَل لِّلَّهِ ٱلْأَمْرُ جَمِيعًا :۳۱ بادهٔ گلرنگِ تلخِ تیزِ خوش‌خوارِ سَبُک نقلَش از لَعلِ نگار و نقلَش از یاقوتِ خام فیض ثقیل سنگین در یک جایگاهی لطیف می‌شود که آن جایگاه لیلة القدر است که ظهور سلام الله علیها است که اوست که فیوضات را می‌گیرد و تعدیل می‌کند و به مقام می‌آورد: وَ كُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَٰهُ تَفْصِيلاً :۱۲؛ که این یکی از شئون فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است؛ مَن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد أدرَكَ لَيلَةَ القَدرِ ج۴۳ص۶۵ السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله محبوبهٔ حق، جان جهان فاطمه‌ام بود هم قائمهٔ روح و روان فاطمه‌ام بود مام حسنین، مونس جان فاطمه‌ام بود غمخوار دل غمزدگان فاطمه‌ام بود بقیع فاطمه‌ام کو؟ دُر عالمه‌ام کو؟ در راه خدا طائر من گشته فدایی ما بین من و فاطمه افتاده جدایی طفلان همه گویند که مادر به کجایی ای سینه شکسته ز چه در خانه نیایی بقیع فاطمه‌ام کو؟ دُر عالمه‌ام کو؟ یا ابتاه یا رسول الله یا فضة خذینی فوالله سقط ما فی احشائی زهرا جان زهرا جان فاطمیه سال ۱۳۹۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ در این آیات مبارکات خدای متعال به بندگان خود و و می‌دهد که غیر از مباحث است؛ بینش به معلوم؛ اگر بحث از نباشد مباحث و یا هیچ ثمره‌ای ندارد یا ثمره کمی دارد؛ انسان باید بداند که بینش و نگرش و و می‌تواند انسان را در مسیر موفق بدارد؛ نبود بینش صحیح در مذکور در روایت: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِینِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ کَیْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لَا أَدْرِی فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَی قَدْرِ الْعَقْلِ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ فِی جَزِیرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ خَضْرَاءَ نَضِرَةٍ کَثِیرَةِ الشَّجَرِ ظَاهِرَةِ الْمَاءِ وَ إِنَّ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ مَرَّ بِهِ فَقَالَ یَا رَبِّ أَرِنِی ثَوَابَ عَبْدِکَ هَذَا فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالَی ذَلِکَ فَاسْتَقَلَّهُ الْمَلَکُ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنِ اصْحَبْهُ فَأَتَاهُ الْمَلَکُ فِی صُورَةِ إِنْسِیٍّ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِی مَکَانُکَ وَ عِبَادَتُکَ فِی هَذَا الْمَکَانِ فَأَتَیْتُکَ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَکَ فَکَانَ مَعَهُ یَوْمَهُ ذَلِکَ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ لَهُ الْمَلَکُ إِنَّ مَکَانَکَ لَنَزِهٌ وَ مَا یَصْلُحُ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ إِنَّ لِمَکَانِنَا هَذَا عَیْباً فَقَالَ لَهُ وَ مَا هُوَ قَالَ لَیْسَ لِرَبِّنَا بَهِیمَةٌ فَلَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَیْنَاهُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنَّ هَذَا الْحَشِیشَ یَضِیعُ فَقَالَ لَهُ ذَلِکَ الْمَلَکُ وَ مَا لِرَبِّکَ حِمَارٌ فَقَالَ لَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا کَانَ یَضِیعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِیشِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَی قَدْرِ عَقْلِهِ. ج۱ص۱۲؛ از بیش از شش هزار آیات کریم حدود پانصد آیه پیرامون است و مابقی پیرامون مباحث معارفی است؛ عدم ثمره از بدون باور به ؛ روایتی پیرامون طعنه شخصی به پیرامون علیه‌السلام و پاسخ عباس بن عبدالمطلب به او؛ اهمیت باور توحیدی؛ انسانی که نگرش توحیدی دارد هم فرق دارد با دیگران؛ فرمایش علیه‌السلام هنگام تیر خوردن به گلوی جناب علیه‌السلام: تلقى الدم بكفيه فلما امتلأتا رمى بالدم نحو السماء ثم قال: هون على ما نزل بي إنه بعين الله ص۶۱؛ به سیدالشهداء علیه‌السلام: فنودي من الهواء: «دعه يا حسين، فإنّ له مرضعا في الجنّة» تألیف: ج۲ص۱۶۴؛ در الهی دیدن خود در علیه‌السلام: وَ ٱصْنَعِ ٱلْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا وَ لاَ تُخَٰطِبْنِی فِی ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓا۟ۚ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ علیه‌السلام:۳۷؛ خطاب به : أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ يَرَیٰ :۱۴؛ بینش دادن آیات قرآن به انسان برای و عدم فایدهٔ بدون آدم سازی؛ تشکیل سمیناری در سال ۱۹۸۶م در در با حضور دانشمندان برجسته‌ای مثل و برخی آخوندهای فراری پیرامون اینکه چرا نمی‌میرد؟!؛ بررسی مسأله نهادینه شدن (=از بین رفتن روح این ادیان و ماندن ظاهر) به جز شیعه در سمینار تلاویو و نتیجه‌گیری سمینار به اینکه تا شیعه (صلوات الله علیه) را دارد نمی‌میرد و باید حسین را از شیعه بگیریم!؛ سمینار دیگری پس از چند سال و نتیجه دیگر اینکه علاوه بر حسین، شیعه زنده به است و باید (صلوات الله علیه) را از شیعه بگیریم!؛ سمینار سوم پیرامون شیعه و اینکه عامل سوم نمردن شیعه (صلوات الله علیه) است؛ علت حمله به ها جریانی برون‌مرزی است تا بساط شیعه از بین برود؛ و با امام مهدی علیه‌السلام؛ دو در دستگاه سیدالشهداء و امام زمان علیهماالسلام و یک عمل در دستگاه امام صادق علیه‌السلام؛ چگونه منتهی شدن به و مشکل ها در این جهت که قائل به دو خدایی خوبی و بدی شدند؛ ماه‌های و و تا آخر هرکدام الاهه‌های مکتب زردشتی‌گری است و قرار دادن این‌ها به عنوان ماه‌های سال از دورهٔ که ماقبل آن
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
ماه‌ها بر اساس ماه‌های بود و ماه‌های بر اساس اسامی قدیم آن‌ها مثل و بود؛ اسامی ها مثل و و آلهه‌های است که به‌عنوان اسماء سیارات گذاشتند و از تمام این‌ها در آمد زیرا در آن‌ها نگرش توحیدی نبود؛ بحث لیلة القدر از مهام مباحث توحیدی است که انسان با آن می‌فهمد که وحدت چگونه کثرت می‌شود؛ لیلة القدر این عالم است و آنچه ما در این عالم کثرات شروع می‌شود از یک نقطه که همان لیلة القدری است منشأ می‌گیرد إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰ چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی گر به اقلیم عشق روی آری همه آفاق گلستان بینی آنچه بینی دلت همان خواهد وانچه خواهد دلت همان بینی هرچه داری اگر به عشق دهی کافرم گر جوی زیان بینی تعابیر مختلف از حقیقت لیلة القدر مثل و که همگی منتهی می‌شود به یک اصل که آن اصل هم تحت یک قرار دارد: و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰: سر به سر گرفتن قرآن در ؛ نگرش درست نباشد از آن بیرون می‌آید؛إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِی لَيْلَةٍ مُّبَٰرَكَةٍۚ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ :۳؛ منشأ نمو و زیادتی است؛ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِی لَيْلَةِ ٱلْقَدْرِ :۱؛ سر سفارش یه قرائت سوره در شب قدر برای درک شب قدر که در آن مباحث که ظهور عالم وحدت است مطرح شده: لِّمَنِ ٱلْمُلْكُ ٱلْيَوْمَۖ لِلَّهِ ٱلْوَٰحِدِ ٱلْقَهَّارِ :۱۶؛ وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَٰدَیٰ كَمَا خَلَقْنَٰكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ :۹۴؛ همان‌گونه که یکی یکی بر می‌گردید یکی یکی هم بشوید: قُلْ إِنَّمَآ أَعِظُكُم بِوَٰحِدَةٍۖ أَن تَقُومُوا۟ لِلَّهِ مَثْنَیٰ وَ فُرَٰدَیٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا۟ۚ مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍۚ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَیْ عَذَابٍ شَدِيدٍ :۴۶؛ توجه به در قیامت؛ يُبَصَّرُونَهُمْۚ يَوَدُّ ٱلْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذِۢ بِبَنِيهِ (۱۱) وَ صَٰحِبَتِهِۦ وَ أَخِيهِ (۱۲) وَ فَصِيلَتِهِ ٱلَّتِی تُـْٔوِيهِ (۱۳) وَ مَن فِی ٱلْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ :۱۱؛ اصلاح پیش از موقعی که بخواهی همه‌چیز را فدا کنی تا نجات پیدا کنی؛ لِّمَنِ ٱلْمُلْكُ ٱلْيَوْمَۖ لِلَّهِ ٱلْوَٰحِدِ ٱلْقَهَّارِ :۱۶؛ وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَٰدَیٰ كَمَا خَلَقْنَٰكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ :۹۴؛ وجود جلوه لیله قدر در فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نسبت بت همهٔ ائمه اطهار علیهم‌السلام؛ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها کعبه و قبله همه ائمه اطهار علیهم‌السلام است؛ تعارف نبودن توجه اهلبیت علیهم‌السلام به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها: قَالَ صلی‌الله علیه وآله وسلم قَدْ فَعَلَتْ فَدَاهَا أَبُوهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لابن شهرآشوب، ج۳ص۳۴۳؛ عدم در علیه‌السلام و فرمایش در در این باب؛ تعبیر «سیدتی و مولاتی» صلوات‌الله‌علیه نسبت به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها: وعن جعفر بن محمد عن آبائه عليهم السلام قال: لما حضرت فاطمة الوفاة بكت فقال لها أمير المؤمنين عليه السلام يا سيدتي ما يبكيك ؟ قالت: أبكي لما تلقى بعدي قال لها لا تبكي، فو الله إن ذلك لصغير عندي في ذات الله ج۴۳ص۲۱۸؛ سفارشات پیامبر به امیرالمؤمنین در شب عروسی با حضرت زهرا صلوات الله علیهم اجمعین؛ علت توسل به علیه‌السلام در آخر به اینکه او قدر خودش را فهمید که باید دست به دامن فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بزند؛ من تعلق بذیل من ذیولها نجاه الله من النار لیله قدر اولیا، نور نهار اصفیا صبح جمال او طلوع از افق علا کند بضعۀ سید بشر، ام ائمۀ غرر کیست جز او که همسری با شه لافتیٰ کند؟ وحی نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب قصه‌ای از مروتش سورهٔ «هل اتی» کند دامن کبریای او دسترس خیال نی پایهٔ قدر او بسی پایه به زیر پا کند در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان در نشأت کن فکان، حکم بما تشا کند دیوان السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله شمس دين تا كه نور گستر شد همه آفاق از او منور شد مكه شد رشك آسمان كه در او مولد دختر پيمبر شد زهره آمد كه بنگرد زهراء از خجالت خفيف و مضطر شد خود به خود گفت زهره با زهرا كى تواند كجا برابر شد تا كه اين غم ز دل كند بيرون رفت سرگرم چنگ و مزمر شد پايه دين حق از اين دختر گرچه بودى قوى قوى‌تر شد
شذرات المعارف
https://eitaa.com/akavan110
اصل ميزان حق شناسى را به دو كفه كشنده داور شد خواست بيند به كفه‌ئى كه على است كس برابر توان به حيدر شد ديد هم سنگ حيدر كرار كه نخواهد ديگر میسر شد كرد آنگاه خلقت زهراء آمد و با على برابر شد مرتضى را كجا بدى همسر گر نه زهراش جفت و همسر شد آن نيامد به رتبه چون زهرا مرد هم چون على ولى خدا بنشین در برم ای خانه نشین صورت فاطمه را سیر ببین زهرا جان زهرا جان شب که تاریک شود محفل من عوض شمع بسوزد دل من رشته زندگی‌ام پاره شده کودکانم همه آواره شده زهرا جان زهرا جان فاطمیه سال ۱۳۹۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110