eitaa logo
مدرسه علوم انسانی سها
2.1هزار دنبال‌کننده
201 عکس
1 ویدیو
59 فایل
مدرسه سها: بنیادهای فلسفیِ اسلامیِ علوم اجتماعی • مدرسه آزاد علمی برمحوریت گفتمان فکری علامه طباطبایی و امام خمینی •از مقدمات تا اجتهاد؛ حوزه و دانشگاه کافی نیست 🌐 Www.msoha.ir ❖ فهرست محتوا: https://eitaa.com/msoha_ir/389 👥 ارتباط: @taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
مدرسه علوم انسانی سها
💡#منتشر_شد جلسه 14 و 15 مبانی فلسفی نظام سازی ظهور ابر انسان: نیچه و هایدگر؛ نظام سازانِ ضد نظام 🎙
🗒 خلاصه جلسه 15 نظام‌سازی (21 مرداد) تاریخ نظام‌سازی در فلسفه غرب (به عنوان مقدمه‌ای بر هایدگر) 📎مهم‌ترین سرفصل‌های این جلسه: ۱. مقدمه: نظام‌سازی بر پایه‌ی “ایده” و جایگاه هایدگر توضیح: در فلسفه غرب، هر نظام فکری بر پایه‌ی یک “ایده” اصلی و وحدت‌بخش شکل می‌گیرد. هایدگر به عنوان یکی از بزرگترین منتقدان این رویکرد، کل تاریخ نظام‌سازی غربی را به چالش می‌کشد. ۲. دوره اول: “طبیعت” به عنوان محور نظام در دوران پیشاسقراطی توضیح: در این دوره، “طبیعت” اصل وحدت‌بخش و نظم‌دهنده به همه چیز بود. خدایان، انسان و تمام پدیده‌ها جزئی از طبیعت بودند و هیچ امر فراتر از طبیعتی (ترانسندنتال) وجود نداشت. ۳. دوره دوم: “خدا” (تئو) به عنوان محور نظام پس از سقراط و در قرون وسطی توضیح: با ظهور ارسطو و پس از آن، “خدا” (تئو) به محور اصلی نظام تبدیل شد. خدا به عنوان علت و نظم‌دهنده‌ی همه چیز (طبیعت، انسان، اخلاق) شناخته می‌شد. در این نگاه، چون خدا خالق ذهن و جهان خارج است، مسئله‌ی شکاف بین آن دو مطرح نبود و فلسفه در خدمت الهیات (تئولوژی) قرار داشت. ۴. دوره سوم: “من” (سوژه) به عنوان محور نظام در دوران مدرن این دوره خود به چند مرحله تقسیم می‌شود: الف) دکارت و تأسیس “من” به مثابه “شک”: توضیح: با دکارت، محور نظام از خدا به “من” تغییر می‌کند. این “من” یک “جوهر شکاک” است که اساس وجودش همان شک کردن است. این “من” با شک کردن در همه چیز، خود را از طبیعت و بدن جدا می‌کند و به تنها نقطه‌ی یقینی تبدیل می‌شود که بقیه‌ی جهان بر اساس آن تعریف و اثبات می‌گردد. ب) کانت و نظام‌بخشی به شکاف میان “من” و “شیء فی نفسه”: توضیح: کانت راه دکارت را به یک نظام فلسفی منسجم تبدیل کرد. او به شکلی دقیق میان “شیء فی نفسه” (نومن) که در ذات خود برای ما ناشناختنی است و آنچه ذهن ما از آن درک می‌کند، تفکیک قائل شد. از نظر او، “من” با استفاده از ساختارهای ذهنی خود (مانند زمان، مکان و مقولات) به جهان نظم می‌دهد. در این سیستم، امور متعالی مانند خدا از طریق عقل نظری قابل شناخت نیستند و تنها در حوزه‌ی عمل (کنش) می‌توان به آن‌ها دست یافت. جمع‌بندی نهایی: هایدگر با هر سه دوره نظام‌سازی (طبیعت‌محور، خدامحور و من‌محور) و تاریخ تحول آن‌ها درگیر می‌شود تا بنیان‌های فلسفه غرب را نقد کند. ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــ ✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻 📮 کانال ایتا | وب سایت