eitaa logo
ارتباط موثر
1.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
447 ویدیو
8 فایل
مسیری برای یادآوری و تداوم مطالعه و آموختن مهارت‌های توسعه فردی به خصوص مهارت‌های ارتباطی مربوط به دوره‌های ارتباط موثرِ حجة الاسلام مخدوم این‌کانال با هدف تامل و به کارگیری مهارت‌ها، در هفته به طور متوسط با سه مطلب کاربردی به روز رسانی می‌شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
📄 یک داستان، یک درس زندگی چند وقت پیش یک سفر کاری داشتم و من همیشه عادت دارم زود وارد ایستگاه قطار میشم تا بتونم سریع‌تر وارد قطار بشم و برم تخت‌های بالا جا بگیرم. برعکس اون روز دیرتر وارد ایستگاه شدم، و وقتی رفتم داخل کوپه دو تا خانم جوان تخت‌های بالا جا گرفته بودند قسمت پایین یه خانم با پسر حدودا ۹ ساله‌ای و یک خانم میانسال نشسته بودن منم بناچار همون پایین نشستم. از همون ابتدا مشغول کتاب خواندن شدم، و بعد از گذشت یکی دو ساعت، متوجه شدم خانمی که پسر بچه‌ی همراهش بود گریه میکنه و خانم مسنِ روبروش داره باهاش صحبت میکنه... ناخودآگاه به سخنان این دو بانو گوش کردم. گویا ، مادر شوهر و خواهر شوهر این بانو در کوپه بغلی بودند و او فرزندش را به کوپه‌ی بغل فرستاده بود و گفته بود: ببین در مورد من چه می‌گویند؟؟؟ پسر معصوم پس از برگشت، هر چه شنیده بود برای مادرش تعریف کرده بود و ظاهرا مامان بزرگ و عمه، حرفه‌های خوشایندی نزده بودند. 🔶 خانم مسن که زنی با کمالات بود به این مادر گفت : «تا زمانی که اعتیاد به رنج کشیدنت را ترک نکنی ، اوضاع همین است! » برایم جالب بود ، مگر ما انسانها معتاد به رنج کشیدن می شویم؟ اون روز من هم در کوپه در یک کارگاه عملی شرکت کردم بودم. با حضور مادری معتاد به رنج و استادی که آماده بود تا راهنمایی کند. من هم سر تا پا شوق آموختن. 🔹 استاد رو به خانم رنجیده و گریان کرد و گفت ، از کی معتاد شدی؟؟ خانم گریان گفت : من اصلا معتاد نیستم، من هیچی مصرف نمی‌کنم! استاد گفت : چرا تو رنج کشیدن عادت روزانه‌ات شده مگر تو امروز مسافر نیستی ؟؟ خانم با گریه گفت :چرا داریم میریم سفر. استاد گفت : تو امروز بخاطر دغدغه‌ات برای سفر ، رنج مصرف نکرده بودی، اما... تا اینکه خیالت از مقدمات سفر راحت شد و در کوپه نشستی، فرزندت را فرستادی تا از کوپه کناری برایت مواد تهیه کند. و او هم سخنان زهرآگین را برایت آورد. و تو هم مصرف کردی و اکنون هم مشغول رنج کشیدن و گریه.کردن هستی. خانم که گویی مثل من با دیدگاه جدیدی روبرو شده بود. گریه‌اش متوقف شد و گفت: ولی اونا خیلی بد هستن ، با من بدی می کنن و بد رفتار می‌کنن، چرا باید پشت سرم حرف بزنند؟ استاد گفت: شغل مواد فروش ، فروش مواده، تو چرا مواد آنها را می خری؟ تا زمانی‌که تو بهایی نپردازی هیچکس به زور، هیچ موادی به تو نمی‌دهد. و ادامه داد در این دنیا همه فروشنده هستند تو مشخص کن خریدار چه چیزی(چه فکری و بعد چه وضعیتی) هستی؟ ❓خریدار آرامشی، خریدار شادی هستی یا خریدار رنج و اندوه؟ ✅استاد ادامه داد: در طول روز از خودت بپرس؟ امروز می‌خواهم چه چیزی(چه فکری و بعد چه وضعیتی) را بخرم که برای زندگی‌ام مفید باشد؟ و مراقب باش، بابت اجناس بنجل کم ارزش پولی ندی. بحث آن روز دیدگاه جدیدی را در من بوجود آورد. 👌👌واقعا امروز من و شما خریدار چه چیزی هستیم؟ تنبلی و بطالت ، رنج و اندوه ، شادی آرامش و یا یک هدف و رضایت؟ ما انسانها همیشه حق انتخاب داریم. امروز وقت‌مان را می‌دهیم و چه چیزی را می‌خریم؟ روزتان سرشار از خریدهای مفید @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹یک داستان کوتاه بین لیست خرید برای همسرم نوشته بودم: یک و نیم کیلو سبزی خوردن. همسرم آمد. بدوبدو خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز می‌کردم سبزی‌ها را دیدم. یک و نیم کیلو نبود. از این بسته های کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمی داد. حسابی جا خوردم! چرا این‌طوری گرفته خب؟! بعد با خودم حرف زدم که بی خیال کمتر می‌گذارم سر سفره. سلفون رویش را که باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد. بعله. تره ها پلاسیده بود و آب زردش از سوراخ سلفون نایلون خرید را هم خیس کرده بود. در بهت و عصبانیت ماندم. از دست همسری که همه خریدهایش این‌طوری است. به جای یک و نیم کیلو ، سبزی سوپری می‌خرد و حتی بوی پلاسیدگی‌اش را که نمی‌فهمد، از شکل سبزی ها هم متوجه نمی شود!! یک لحظه خواستم همان جا گوشی تلفن را بردارم زنگ بزنم به همسر که حالا وسط این کارها من از کجا بروم سبزی خوردن بخرم؟!ویک دعوای بزرگ راه بیاندازم. . بعد بی خیال شدم. توی ذهنم کمی جیغ و داد کردم و بعد همان طور که با خودم همه نمونه های خریدهای مشابه این را مرور میکردم ، فکر کردم: شب که آمد یک تذکر درست وحسابی می‌دهم. بعد به خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدی! شب که آمد هم نرم تر صحبت کن. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده. ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. ارزش ندارد غرغر کنم. ارزش ندارد درباره‌اش صحبت کنم مگر چه شده؟! یک خرید اشتباهی. همین. دم غروب، همین منی که می‌خواست گوشی تلفن را بردارد و آسمان و زمین را به هم بریزد که چرا سبزی پلاسیده خریدی؟ آرام گفتم : راستی، سبزی هاش پلاسیده بود. یادمون باشه از این به بعد خواستیم سبزی سوپری بخریم فقط تاریخ اون روز باشه. تمام. همسرم هم در ادامه گفت: بله عزیزم می‌خواستم از سبزی فروشی بخرم، بعد گفتم تو امروز خیلی کار داری وخسته می‌شوی، دیگه لازم نباشد سبزی هم پاک کنی... آن شب سر سفره سبزی خوردن نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد. مکث و تامل را تمرین کردم....وﺑﻪ همسرم عاشقانه تر نگاه می‌کردم.وفهمیدم اگر همان موقع زنگ می‌زدم امکان داشت روزقشنگم تبدیل بشه به یک هفته قهر و ناراحتی های دیگر... ربطی ندارد متاهل هستید یا مجرد مکث و سکوت را تمرین کنید. گاهی زندگی سخت است و گاهی ما آنرا سخت تر می‌کنیم . . . گاهی آرامش داریم، و خود خرابش می‌کنیم . . . گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو خیال نداشته‌هامون می شویم . . . گاهی حالمان خوبه اما با نگرانی فردا خرابش می‌کنیم . . . گاهی می شود بخشید اما با انتقام ... گاهی می شود ادامه داد اما با اشتیاق انصراف می دهیم. گاهی باید انصراف داد اما با ندانم‌کاری ادامه می‌دهیم . . . و گاهی . . . گاهی . . . گاهی . . . تمام عمر اشتباه می‌کنیم و نمی دانیم یا نمی‌خواهیم... بدانیم. . . . کاش بیشتر مراقب خودمان، تصمیماتمان وگاهی های زندگیمان باشیم . . . کاش یادمون نره که فقط یک بار زنده ایم و زندگی می‌کنیم فقط یکبار... @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویری از خداحافظی اسرای اسرائیلی با مجاهدان گردان‌های القسام ارتباط خوب و اخلاقی، می تواند دل دشمن را هم با انسان نرم کند. گاهی می‌تواند به قدر ساعت‌ها دلیل و بحث و جدل، مخاطب را متقاعد سازد. @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ارتباط موثر
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت شعر: حسن بیاتانی @ertebatmoaserdini
هدایت شده از ارتباط موثر
@ertebatmoaserdiniزهرا در آتش بود، حیدر داشت می سوخت.mp3
زمان: حجم: 11.43M
دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت... (روضه) ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت شعر: حسین بیاتانی با نوای: میثم مطیعی @ertebatmoaserdini
⚪️برای صاف کردن دل... و گفت: دل صافی نتوان کرد الّا به تصحیح نیت باخدای و تن را صفا نتوان داد الّا به خدمت اولیاء. کتاب: تذکرة الاولیاء عطار @ertebatmoaserdini .
🔘تحول را دریابید... آیت‌الله خامنه‌ای در تاریخ هشتم آذر ۱۳۸۶ در دیدار با جمعی از اساتید،‌ فضلا،‌ مبلغان و پژوهشگران حوزه‌های علمیه‌ی سراسر کشور چنین می‌فرمایند: یک مسئله این است که تحول را مدیریت کنید. ببینید آقایان و خواهران عزیز! تحول اجتناب‌ناپذیر است. تحول، طبیعت و سنت آفرینش الهی است؛ این را بارها من مطرح کرده‌ام، گفته‌ام. تحول رخ خواهد داد. خوب، حالا یک واحدی را، یک موجودی را فرض کنیم که تن به تحول ندهد؛ از یکی از دو حال خارج نیست: یا خواهد مُرد یا منزوی خواهد شد. یا در غوغای اوضاعِ تحول یافته مجال زندگی پیدا نمیکند، زیر دست و پا له میشود، از بین میرود؛ یا اگر زنده بماند، منزوی خواهد شد. مثل همان انسان جنگلی که در روزنامه‌ی امروز یا دیروز - این یکی دو روزها - خواندیم؛ یک آدمی است چهل سال پیش، رفته در جنگل مازندران و یک ارتباط خیلی ضعیفی دارد با محیط بیرون خودش؛ منزوی میشود. میشود رفت، میشود از تحول دوری گزید، اما با انزوا. اگر حوزه بخواهد از تحول بگریزد، منزوی خواهد شد؛ اگر نمیرد، اگر زنده بماند. البته مایه‌ی دین مانع مردن می‌شود، اما منزوی خواهد شد؛ روزبه‌روز منزوی‌تر خواهد شد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌در شانزدهمین سالگرد این بیانات، تحول را چقدر دریافته ایم؟ @ertebatmoaserdini .
🔸برای تامل: آغاز اصلاح و تغییر امکان خطا و اشتباه برای انسان عادی (غیر معصوم) امری طبیعی است. بعضی انسان ها به عللی پر اشتباه تر اند. و برخی با صراحت بیان می کنند که: «من همینم که هستم...» با این جمله میزان مقاومت خود را نسبت به نغییر و اصلاح بیان می کنند. همه ما بسیاری از این آدم ها را دیده ایم که حاضر به اندک تغییری در الگوهای فکری و رفتاری خود نیستند و با انواع غرور و لجاجت و تعصب از آن الگو ها دفاع می کنند و مانع تغییر خود می شوند. بعضی آدم ها سعی دارند برای دیگران تغییر ایجاد کنند و با توصیه و یا حتی دستور و گاهی تند تر از آن قصد دارند به نوعی دیگران را کنترل کنند. باید باور کنیم که برای بهتر شدن نباید منتظر تغییر دیگران و یا شاخص های بیرون از اختیار خود باشیم. تصور کنید راننده ای هر روز از مسیری خاص تردد می کند که آن مسیر پر ترافیک و شلوغ است. او هر روز ممکن است به مسببان این مشکل بد بگوید و یا هر روز آرزو کند که اتفاقی بیافتد تا یا خوردروهای کمتری عبور کنند و یا راهی برای اصلاح گره ترافیک فراهم شود. راه های از این دست و مشابه آنها راه هایی است که بیرون از همت و اختیار انسانی او است و منتظر آن ماندن تغییری ایجاد نمی کند. در حالی که شاید این راننده بتواند مسیری خلوت و یا حجم ترافیک کمتر بیابد... و با تغییر مسیر خود این مشکل را برطرف کند. إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. سوره رعد/آیه ۱۱ تغییر از خود ما آغاز می شود. و اصلاح و تغییر به واسطه تغییر در الگوهای فکری و رفتاری ما حاصل می شود. تا زمانی که برای بهتر شدن شرایط خود در بند تغییر امری بیرون از وجود خویش باشیم، راه را به خطا رفته و شاید جز زحمت خود نیافزاییم. @ertebatmoaserdini .