#آنسوی_خط ( ۶ )
دفاع مقدس به روایت دشمن
♦️ ژنرال «حمدانی و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
سپهبد راعد مجید رشید حمدانی در واحدهای زرهی مختلف ارتش عراق خدمت کرده، او یکی از افسران فعال ستادی ارتش عراق بود که فرماندهی واحدهای زرهی و شناسایی مختلفی را بر عهده داشت. حمدانی در سال [۱۹۸۲م (۱۳۶۱ش)] به گارد ریاست جمهوری عراق پیوست. همزمان با تجاوز آمریکا به عراق نیز به فرماندهی سپاه دوم گارد ریاست جمهوری عراق منصوب شد. ژنرال راعد مجید حمدانی فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق در حکومت صدام، برخی از مسائل مربوط به عملیاتهای ارتش عراق و عملیاتهای ایران در جنگ تحمیلی را تجزیه و تحلیل و نقاط قوت و ضعف آنها را بررسی کرده است.
♦️حمدانی بعضی از مسائل مربوط به عملیاتهای ارتش عراق و عملیات های ایران در جنگ هشت ساله را تجزیه و تحلیل کرده و نقاط قوت و ضعف دو طرف را مورد بررسی قرار داده است.
♦️یکی از دلایل اهمیت دیدگاههای راعد مجید حمدانی این است که او یک نظامی #قدیمی عراقی بوده که مدتی را در لشکر و سپس گارد ریاست جمهوری عراق، یعنی عالی ترین سطوح نظامی این کشور گذرانده و مدام به فکر پیروز شدن بر شیوه های جنگی رزمندگان ایرانی بوده است.
♦️به نظر ژنرال حمدانی عراقی ها هیچ طرح نبرد واقعی با اهداف عملیاتی یا حتی طرح هماهنگ تاکتیکی #نداشتند. ظاهراً صدام معتقد بود که تهاجم به ایران به سرعت به #سقوط حکومت اسلامی منجر می شود و به جای آن حکومتی قرار می گیرد که نواحی زیادی از جنوب غرب ایران را به عراق #واگذار میکند.
♦️آنگونه که ژنرال حمدانی مشخص نموده، تنها رویکرد عملیاتی که صدام دنبال میکرد تصرف و اشغال مکان و سپس دفاع از آن و الحاق آن به عراق بود.
حمدانی در پاسخ به یکی از سؤالات درباره شخصیت صدام، با اشاره به #دوگانگی شخصیت او میگوید: «صدام عمری با این #چندگانگی زندگی میکرد که در یک لحظه ممکن بود #تمام این شخصیت ها را بروز دهد. هر چه سن او بالاتر می رفت، #خشونت_و_ناشکیبایی او کمتر و #انزوای او بیشتر میشد. وقتی جوان بودم و در جلسهیی با او شرکت داشتم، نبض من ۱۵۰ بار در دقیقه میزد چون شما نمیدانستید باید منتظر چه چیزی باشید و چه موضوعی پیش می آید.
♦️در دسامبر [۱۹۸۶م) (آذر ۱۳۶۵ش)] ایرانیان تنها عملیات فریبی در منطقه مرزی میان دو سپاه [عراق] انجام دادند. این عملیات فقط یک روز طول کشید و دو سپاه عراقی بدون هیچ مشکل خاصی منطقه خود را حفظ کردند.
طالع الدوری و #ماهر رشید بیدرنگ شروع به #بزرگ نمایی تلفات احتمالی ایرانیان کرده هر یک به تدریج رقم بالاتری برای کشته های ایرانیان اعلام مینمودند تا #صدام را تحت تأثیر قرار دهند. اطلاعات ما نشان میداد ایرانیان قصد دارند به #بصره حمله کنند. اما با توجه به این تلفات #کاذبی که این دو تن اعلام کرده بودند، عاقلانه این بود که بپذیریم ایرانیان حمله به بصره را دست کم شش ماه به تأخیر می اندازند. به علت حجم بالایی که برای تلفات دشمن ادعا شده بود،
♦️صدام این نبرد را نبرد روز بزرگ - معركه #اليوم العظيم - نامید. با این احتمال که حمله ایرانیان شش ماه عقب افتاده، به نیروها راحت باش و مرخصی داده شد و آنها را برای سازماندهی مجدد و گذراندن آموزشهای بیشتر به مناطق پشت جبهه بردند. این برای همه فرماندهان و سربازان فرصتی برای استراحت بود.
♦️ممکن است فرماندهان سپاه ها به بغداد #دروغ گفته باشند اما آنچه مسلم است نیروهای خط مقدم و فرماندهان تیپهای مقدّم میدانستند که #۷۰۰۰ ایرانی را نکشته اند. بنابراین باید کسانی در بغداد از حقیقت ماجرا #مطلع می شدند.
♦️حمدانی: وقتی کسی واقعاً زیر فشار باشد و از #مرگ_بترسد به راحتی خودش را #گول می زند.
❓سؤال: آنها از واکنش صدام بیشتر از نیروهای دشمن می ترسیدند، درست است؟
♦️حمدانی: #بله! آنها با این کار یعنی بزرگ نمایی تلفات دشمن، صدام را خوشحال می کردند. در (۶ ژانویه ۱۹۸۷م ۱۶) (دی ۱۳۶۵ش) ژنرال نزار الخزرجی به جای ژنرال سعدالدین به ریاست ستاد مشترک ارتش عراق منصوب شد.
#آنسوی_خط
@seYed_Ekhlas🇮🇷
#آنسوی_خط (32 )
دفاع مقدس به روایت دشمن
♦️ نبرد شلمچه از زبان سرهنگ عراقی
خاطرات سرهنگ عراقی ثامر عبدالله
♦️بسیاری از فرماندهان دوران دفاع مقدس برای ثبت و ضبط تجربههای خود از هشت سال جنگ تحمیلی حکومت بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، خاطرات خود از حضور در #میادین_جنگ را بازگو کردهاند که ماحصل آن چاپ و انتشار کتابهای متعدد از این خاطرات است. ارزش این خاطرات که از آنها به عنوان #تاریخ_شفاهی جنگ هم یاد میشود،
♦️علاوه بر بازگویی جنبههای دینی و انسانی در رفتار رزمندگان، به منزله اسناد شفاهی ماندگاری است که تاریخ دوران دفاع مقدس را در قالب #خاطرات رزمندگان به نسلهای بعدی منتقل میکند. البته این مسئله #یک_روی سکه است و روی دیگر سکه به بازگویی واقعیتهای جنگ تحمیلی از زاویه مقابل، یعنی #سربازان و فرماندهان ارتش بعثی عراق بستگی دارد که آنها هم تجربهها و مشاهدات خود از هشت سال جنگ تحمیلی را بیان کنند.
♦️ این خاطرات باید چاپ و منتشر گردد تا تصویری روشن و تقریباً کاملی از واقعیتهای هشت سال #دفاع مقدس ملت مسلمان ایران در مقابل #تجاوز حکومت بعثی عراق برای آیندگان به یادگار گذاشته شود.
♦️در این زمینه شکی نیست که بسیاری از فرماندهان ارتش بعثی عراق از هشت سال جنگ تحمیلی این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران خاطرات بسیاری در سینه دارند که تنها بخشی از آنها که حکم اسناد با ارزش و تاریخی در این زمینه را دارند، تاکنون منتشر شده و بازگویی و مکتوب کردن بقیه خاطرات این افراد به تلاش و همت مراکز مطالعاتی در این زمینه بستگی دارد تا بخش قابل توجهی از این خاطرات یا همان #اسناد برای نسلهای بعدی منتقل شود. هر چند تاکنون کتابهای متعددی در این باره چاپ و منتشر شده است،
♦️اما ابعاد واقعه بزرگتر از آن است که بشود در قالب چند کتاب خاطره یا تحقیق و پژوهش به ثبت و ضبط همه آن پرداخت و مطمئن شد که وظیفه اصلی مسئولان مربوطه و محققان و پژوهشگران این حوزه تمام شده است و اسناد این رویداد #بزرگ قرن به شکل مطلوب به نسلهای بعدی انتقال یافته است.
♦️امروز آثاری که از سوی افسران و سربازان عراقی در کشورهای دیگر منتشر میشود، بیانگر این نکته است که عراقیها نیز مانند #آلمانیها صاحب ادبیات #ضد جنگ هستند؛
♦️زیرا هم #متجاوز بودهاند و هم #مغلوب. به همین خاطر متجاوز شکستخورده #نمیتواند #ادبیات.مقاومت خلق کند.
واما ادامه خاطرات سرهنک عراقی ثامرعبدالله👇
♦️«ادارهی محور به عهده لشکر شش زرهی به فرماندهی سرتیپ ستاد ثابت سلطان بود. تیپ ما به فرماندهی سرهنگ ستاد حازم الدلیمی به نیروهای لشکر شش...»
فصل دوم: تحلیل و خاطرات فرماندهان و اسرای عراقی از جنگ تحمیلی (۱۸۱)
♦️حرکت نیروهای تحت فرماندهی ثامر عبدالله به سمت محور شیب و به روزهای شدید درگیری در این محور و محورهای اطراف آن اشاره میکند. سرهنگ عراقی راوی خاطرات به #اعدام اسرای ایرانی اشاره میکند و میگوید: «حرکت کردیم، جنگ تن به تن ما و #نیروهای اسلامی (ایران)شروع شد... گروه زیادی از سربازان ایرانی را اسیر کردیم. تعدادشان به ۵۵ یا ۶۵ نفر بود.
♦️سرلشگر هشام صباح الفخری #دستوراعدامشان را صادر کرد و گفت: «از طرف #صدام حسین دستور رسیده که سربازان #خمینی را اعدام کنیم.» در ادامه به بیان خاطرات خود از محور شلمچه میپردازد: «شلمچه، سرزمین گستردهای است که لابهلای سنگرها قرار دارد. در این منطقه، سیستمهای دفاعی بینظیری ساخته شده است.
♦️این مواضع در یک منطقه بیابانی به مساحت ده تا سیزده کیلومتر مربع گسترده است؛ به این صورت که آن را #مینگذاری کرده، سپس آب بستند و بعد، سنگرهای خالی کوچکی کنار آب ساخته شد که در این سنگرها، مواضعی هم جهت انتقال نیرو و مواد غذایی ساخته شد. دیدبانها در اینجا فعال بودند و سلاحهای #سنگین آماده آتش هم مستقر شد. این #تصویری کلی از جغرافیای شلمچه است؛ منطقهای که لشکر یازدهم به فرماندهی آل رباط در آن عملیات موفقی انجام داده بود.»
♦️سرهنگ ثامر عبدالله همچنین تشریحی از موقعیت و شرایط نبردها در منطقه عمومی شلمچه ارائه میدهد: «تیپ ما به منطقه رسید. این منطقه با تهدیدی جدی روبهرو بود. به فرمانده گردان - عزّت القره غولی - گفتم: «فکر میکنی چه اتفاقی میافتد؟» گفت: «با نشانهای شجاعت از ما تقدیر خواهند کرد!» ♦️گفتم اما من فکر میکنم در این نبرد #کشته میشویم.» گفت: «نه! من از آینده خودم #باخبرم و میدانم که زندگیام طولانی است!» تیپ ما برای آمادهسازی گروهانهای خود در منطقهی الجباسی در نزدیکی شلمچه مستقر شد. در شب، تمام واحدها در این منطقه گرد آمدند؛ طوری که منطقه دچار کمبود مواد غذایی شد، چون یک سوم ارتش عراق در اینجا گرد آمده بودند.
#آنسوی_خط
کانال بچه های جبهه وجنگ
@seYed_Ekhlas🇮🇷