eitaa logo
شهید عارف حاج اصغر عبداللهی
1هزار دنبال‌کننده
664 عکس
127 ویدیو
8 فایل
کانال نشر خاطرات و دلنوشته ها،عکس هاوفیلم های شهید جانباز حاج اصغر عبداللهی ارتباط بامدیرکانال @yamahdee11
مشاهده در ایتا
دانلود
رسم روضه ما مثل بقیه روضه ها این بود که چای خونه را آقایون اداره می‌کردند پارسال اما پیشنهاد دادیم ما کار را دست بگیریم 😎 موج مخالفت از همه جا بلند شد. کار سنگینی بود فقط پدرجون مخالفت نکردند .. پرسیدند: میتونید؟؟ گفتیم:سعیمونو میکنیم گفتند: چند شب امتحانی انجام بدید ببینید میتونید یا نه... باورمون نمیشد با قوت شروع کردیم. کار حیثیتی بود👌 مادر هم خیلی همراهی می‌کردند.. آقایونی که جاشون را گرفته بودیم ناراحت بودند حق داشتند و اعتراض می‌کردند: چای سبکه ،سنگینه،سرده، داغه ، دیر چای را میدید ،زود میدید...😑 اما پدرجون مثل کوه پشتمون بودند دیده بودند حالمون توی چای خونه بهتره.. هر شب روضه که تموم میشد دور پدرجون جمع می‌شدیم و با ذوق و شوق گزارش می‌دادیم پدرجون هم تشویق مون می‌کردند😍 کاری که قرار بود دو شب آزمایشی انجام بشه تا شب دهم ادامه پیدا کرد میدونم که سرزنش شدند برای اینکه کار سنگینی را به خانمها سپردند ولی مثل همیشه روی جوونها حساب باز کردند مثل همیشه به جوونها و خانمها اعتماد کردند💔 و این سنت حسنه را پایه گذاری کردند شاید میدونستند سال دیگه تنها هستیم 😭 امسال هم چایخونه روضه پره از دخترهای نوجوان و جوان... دختر ۵ ساله هم حتی استکان میشوره.. امسال و هر سال به برکت شهید عزیزمون باز داریم خادمی میکنیم با چشمان بارانی 😭 و نگاهی که همیشه باهامونه... پی نوشت: عکس مربوط به روضه های پارسال هست کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
دفتر پدر (شهید جانباز حاج اصغر عبداللهی ) ، دنیای عجیبی داره همون دفتری که یک طرفش اسامی شهدا و اموات را نوشته اند طرف دیگرش احادیث و نکته های ناب را یادداشت کردند عزیزی می گفت : اینا احادیثی هست که برای عمل کردن یادداشت کرده اند نه برای نقل کردن ❤️ جالب اینه که وقتی با نیت دفتر چه را باز میکنیم دقیقا چیزی که نیاز داریم میاد نمونه اش این حدیث زیبا: حضرت علی علیه السلام: « اذا کنتم بالنهار تحلفون و فی اللیل فی فراشکم تنامون و فی خلال ذلک عن آلاخره تغفلون فمتی تجهزون الزاد و تفکرون فی المعاد » وقتی در طول روز برای دنیا قسم میخورید و شبها در بستر تا صبح می‌خوابید و در خلال آن از آخرت غافلید پس کی به دنبال زاد و توشه می روید و کی به معاد فکر میکنید !! خدایا به برکت روح شهدا ما را و قلب ما را و دنیایمان را توشه آخرت قرار بده❤️ کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
پیامبر_خدا(ص): بر تو باد خاموشی بسیار! چرا که آن، موجب طرد شیطان است و در کار دینَت، یاور تو. شهید عبدالهی مصداق واقعی این حدیث بودند همیشه در سکوت 🌱 هنگام درد لب به شکایت یا ناله باز نمی‌کردند 🌱 وقت بحث و گفتگو با وجود علم زیاد اظهار نظر نمی‌کردند 🌱 هیچ وقت از لطفش در حق دیگران یا بدی دیگران در حق خودش صحبتی نمی‌کردند 🌱 از حالات معنوی و خوابها و کرامات شان هم حرفی نمی‌زند بطوریکه بعد از شهادت مقام ایشان برای همه روشن شد 🌱 وقت عصبانیت هم سکوت می کردند که شاید کلام بیجایی استفاده نکنند قرار شهدایی: شهید خاموش وگمنام ! دوست داریم مثل شما زندگی کنیم قرار عاشقانه ای با شما میگذاریم تلاش کنیم سکوت کنیم: وقت غم و شادی عصبانیت و آرامش دلخوری و رضایت کمکمان کنید تا شیطان را با سکوت دور کنیم❤️ کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
بسم رب الشهدا اول میخواستم از شهیدعبدالهی و ارادت خودم بهشون بگم چند وقتی بود که دلم یه تغییر اساسی در وجود خودم میخواست، مثل یه خودسازی اساسی اما همت و اراده شو نداشتم فقط یه ایده بود توی ذهنم از وقتی که از شهید شنیدم انگار یه احساس عجیبی نسبت بهشون داشتم بخاطر همین تا فهمیدم کتاب زندگی نامه شون وجود داره اولین فرصت تهیه کردم و شروع کردم به خوندم خیلی زود مطالعه کردم و تموم شد برنامه ریزی هامو کردم که خودسازی رو انجام بدم اما.... یهویی یه درد عجیب گرفتم بیماری که منو فلج کرد، افتادم گوشه‌ی خونه تک تک وقتایی که نمیتونستم تکون بخورم عجیب حضور شونو حس میکردم دلم که میگرفت یادشون ارومم میکرد. دلم لح لح میزد برم سر مزار شون و ای کاش میشد با خانواده شون ارتباطم بیشتر میشد کم کم حالم خوب شده بود که همکارم پیام دادن گفتن بریم اصفهان دنبال کاری، اومدم اصفهان و کلی شوق و ذوق داشتم که میرم سر مزار حاجی شب جمعه من اونجا بودم اما گویا حاجی همه چی رو خوب چیده بود اولین نفری که سر مزار شون باهاشون صحبت کردم همسر حاجی بودن و.... حاجی به من روسیاه همت و اراده داد، امید بخشید،زندگیش شد انگیزه راه و مسیرم... الانم بخاطر علاقه ای بهشون داریم توی یکی از مساجد استان البرز کتابخونه زندگی نامه شهدا اماده میکنیم کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
این بیت شعر یکی از اشعار مورد علاقه شهید بود....🌱 مادر تعریف میکنند: توی بیمارستان یکی از سخت ترین لحظات وقتی بود که چندین پرستار ساعت ها تلاش می کردند از دست و پای پدرجون برای سرم و ...رگ پیدا کنند بخاطر سالها بیماری رگ های پدرجون خیلی نازک شده بود گاهی بعد از چندین ساعت تلاش رگ پیدا می شد ولی دوباره پاره میشد و آه از نهاد مادر بلند... من هیچ وقت طاقت دیدن این صحنه را نداشتم 😭 اما مادر صبورم خون دل می خوردند و دم بر نمیاوردند دیدن زجر عزیزترین کس زندگیت سخت ترین شکنجه دنیاست🥺 یکبار هر دو طرف پدرجون چندین پرستار در حال رگ گیری بودند و پدرجون در حال درد دیگه کار به جایی رسید که خود پرستار ها خجالت زده و کلافه شدند از اینهمه درد و تحمل پدر پدرجون که متوجه آشفتگی پرستارها شده بودند به مادر گفته بودند گوشی منو بدید و آهنگ این شعر را برای پرستار ها گذاشته بودند که: غصه منو نخورید این شعر زیبا را گوش بدید حکم ازلی خدا اینه که برای من اینطور رقم بخوره خدا برام اینطور نوشته من صبوری میکنم 😭 شما وظیفه تون را انجام بدید اشک توی چشم پرستارها حلقه زده بود به‌ هم گفته بودند: همه جا ما باید بیمار را آروم کنیم اینجا بیمار به ما دلداری میده آروممون می‌کنه کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
این بیت شعر یکی از اشعار مورد علاقه شهید بود....🌱 مادر تعریف میکنند: توی بیمارستان یکی از سخت ترین لحظات وقتی بود که چندین پرستار ساعت ها تلاش می کردند از دست و پای پدرجون برای سرم و ...رگ پیدا کنند بخاطر سالها بیماری رگ های پدرجون خیلی نازک شده بود گاهی بعد از چندین ساعت تلاش رگ پیدا می شد ولی دوباره پاره میشد و آه از نهاد مادر بلند... من هیچ وقت طاقت دیدن این صحنه را نداشتم 😭 اما مادر صبورم خون دل می خوردند و دم بر نمیاوردند دیدن زجر عزیزترین کس زندگیت سخت ترین شکنجه دنیاست🥺 یکبار هر دو طرف پدرجون چندین پرستار در حال رگ گیری بودند و پدرجون در حال درد دیگه کار به جایی رسید که خود پرستار ها خجالت زده و کلافه شدند از اینهمه درد و تحمل پدرجون پدرجون که متوجه آشفتگی پرستارها شده بودند به مادر گفته بودند گوشی منو بدید و آهنگ این شعر را برای پرستار ها گذاشته بودند که: غصه منو نخورید این شعر زیبا را گوش بدید حکم ازلی خدا اینه که برای من اینطور رقم بخوره خدا برام اینطور نوشته من صبوری میکنم 😭 شما وظیفه تون را انجام بدید اشک توی چشم پرستارها حلقه زده بود به‌ هم گفته بودند: همه جا ما باید بیمار را آروم کنیم اینجا بیمار به ما دلداری میده آروممون می‌کنه کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
4.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه‌ی این هفته در منزل شهید عبداللهی🌱 همزمان با ایام سالگرد شهادت شهدای پروازِ اردیبهشت🕊 کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
بسم رب الشهدا ارسالی از یکی ازشاگردان قدیمی شهید جانباز حاج اصغر عبداللهی جناب آقای دکتر....👇 شهید حاج اصغر عبداللهی مردی بود که با اخلاق و برخورد لطیفش در دل همه جا باز کرده بود. او نه فقط مرد میدان جنگ بود، بلکه مرد میدان اخلاق، مرد میدان ادب و معرفت نیز بود. همیشه با متانت و لبخند، دیگران را به سمت خیر و نیکی راهنمایی می‌کرد. نگاهش آرام بود، اما در آن نگاه، حکمتی پنهان بود که هر کسی را نرم و بی‌هیاهو متأثر می‌کرد. از نوجوانی، من توفیق داشتم در مسجد ملک توفیق قرائت قرآن و دعاخوانی کنم. صدای خوشی داشتم و از شور و شوق عبادت، مکبری نمازها و خواندن دعاها را با صدای بلند و پرطنین انجام می‌دادم. تصورم این بود که این شور و صدا، خدمت به نماز جماعت و فضای مسجد است. اما یک روز، شهید عبداللهی بعد از نماز نگاهی به من انداخت و با همان آرامش همیشگی صدایم زد: "فلانی، یه لحظه بیا." نگاهش نه تند بود، نه سرد. چهره‌اش پر از لبخند و آرامش بود. با صدایی مهربان و دلنشین گفت: "ببین، صدای خوب داشتن و با صوت زیبا دعا خوندن خیلی خوبه، مستحب هم هست. ولی حواسمون باشه که اگر حتی یه نفر از این صدا اذیت بشه، دیگه نمی‌شه گفت عبادته. چون آزار رسوندن به دیگران حرامه." در لحظه‌ای کوتاه، با جمله‌ای ساده و بی‌سر و صدا، دریچه‌ای از فهم تازه را به رویم باز کرد. از آن روز به بعد، هر بار که پشت بلندگو می‌رفتم، قبل از شروع دعا و تکبیر، در دل از خدا می‌خواستم که صدام نه فقط شنیدنی، که شنودنی باشه؛ نه مزاحم، که مایه‌ی آرامش دیگران. این نوع تذکر دادن، این هنرِ نصیحت با محبت، خصلت ویژه شهید عبداللهی بود. با همان آرامش، با همان لبخند، کاری می‌کرد که آدم نه فقط اصلاح بشه، بلکه با جان و دل بخواد بهتر باشه. سال‌ها گذشت. مشغله‌های زندگی زیاد شد و از مسجد ملک فاصله گرفتم، مخصوصاً بعد از اینکه به منزل جدیدی رفتیم. توفیق شرکت در نمازهای جماعت و محافل دعا کمتر شد. اما حاج اصغر فراموشم نکرد. ماه رمضان که می‌رسید، سراغم را می‌گرفت. گاهی که در کوچه و خیابان می‌دیدم‌اش، با همان لبخند آشنا می‌گفت: "فلانی، ماه رمضونه‌ها... نمیای مسجد؟ دلمون برات تنگ شده." نه با سرزنش، نه با فشار. بلکه با یک جمله‌ی ساده که انگار دستی بر شانه‌ی دل آدم می‌کشید و دعوتی می‌کرد به خانه خدا. و اگر چند روزی غیبت می‌کردم، وقتی دوباره می‌دیدم‌اش، با چشمانی پر از محبت می‌گفت: "نیومدی... ما منتظرت بودیم." در آن جمله‌ی ساده "ما منتظرت بودیم"، چیزی بیش از دعوت به مسجد بود. آن جمله، یادآور این بود که آدم هر چقدر هم از عبادت و مسجد فاصله بگیره، هنوز یه نفر هست که دلتنگ بندگی‌اشه. هنوز یه کسی هست که دعا می‌کنه دوباره برگرده. حاج اصغر نه تنها دعوت‌گر به مسجد و نماز بود، که خودش مسجدِ مهربانی و ستون محبت بود. حالا که نیست، جایش خالی‌تر از آن است که بشود با کلمه‌ها پرش کرد. اما یادش، لبخندش، تذکرهای آرام و پدرانه‌اش، هنوز در گوش دلم زنده‌ است. خداوندا، حاج اصغر را با شهیدان راهت، با اهل بیتت، محشور فرما. و ما را اهل آن مسجدی کن که در دل بندگانت ساخته‌ای.. زندگی کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
بسم رب الشهدا دیدار سردار اشتری ( مشاور ارشد رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشور) با خانواده شهید جانباز حاج اصغر عبداللهی و ارسال سلام و هدیه مقام معظم رهبری به خانواده شهید گفتنی است مقام معظم رهبری بعد از مطالعه کتاب جان باز... یک جلد قرآن کریم همراه با دست خط مبارکشان به خانواده شهید عبداللهی هدیه نمودند کریم کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
بسم رب الشهدا ✅ارسالی یکی از ارادتمندان به شهید عبداللهی 👈اول میخواستم از شهیدعبدالهی و ارادت خودم بهشون بگم چند وقتی بود که دلم یه تغییر اساسی در وجود خودم میخواست، مثل یه خودسازی اساسی اما همت و اراده شو نداشتم فقط یه ایده بود توی ذهنم از وقتی که از شهید شنیدم انگار یه احساس عجیبی نسبت بهشون داشتم بخاطر همین تا فهمیدم کتاب زندگی نامه شون وجود داره اولین فرصت تهیه کردم و شروع کردم به خوندم خیلی زود مطالعه کردم و تموم شد برنامه ریزی هامو کردم که خودسازی رو انجام بدم اما.... یهویی یه درد عجیب گرفتم بیماری که منو فلج کرد، افتادم گوشه‌ی خونه تک تک وقتایی که نمیتونستم تکون بخورم عجیب حضور شونو حس میکردم دلم که میگرفت یادشون ارومم میکرد. دلم لح لح میزد برم سر مزار شون و ای کاش میشد با خانواده شون ارتباطم بیشتر میشد کم کم حالم خوب شده بود که همکارم پیام دادن گفتن بریم اصفهان دنبال کاری، اومدم اصفهان و کلی شوق و ذوق داشتم که میرم سر مزار حاجی شب جمعه من اونجا بودم اما گویا حاجی همه چی رو خوب چیده بود اولین نفری که سر مزار شون باهاشون صحبت کردم همسر حاجی بودن و.... حاجی به من روسیاه همت و اراده داد، امید بخشید،زندگیش شد انگیزه راه و مسیرم... الانم بخاطر علاقه ای بهشون داریم توی یکی از مساجد استان البرز کتابخونه زندگی نامه شهدا اماده میکنیم کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
بسم رب شهدا اتفاقی جالب در مورد شهید جانباز حاج اصغر عبداللهی دیشب ۱۲ محرم ۱۴۰۴ کنار مزار شهید نشسته بودیم یک وقت آقای محترمی آمد به قصد زیارت مزار شهید از ما سوال کرد شما با شهید نسبتی دارید بنده گفتم بله من خواهر شهید هستم در ادامه این شخص بزرگوار قضیه جالبی را درمورد خودش و شهیدعبدالهی بیان کرد گفت: مدتهابود خواب این شهید را می‌دیدم و به من امید و آرامش می‌داد وباهم مراوداتی داشتیم.... بدون اینکه نام وآدرس مزارش را بدانم و او رابشناسم تا اینکه به جهت بیماری وعمل جراحی که داشتم وارد اتاق دکتر ..... شدم وآنچه برایم عجیب بود اینکه عکس شهیدی را در اتاق آقای دکتر دیدم بله این عکس آشنابود همان شخصی که مدت هاست در خواب با او مانوس شده ام بازیرنویس: شهید حاج اصغر عبداللهی بله این عکس،تصویر همان شهیدی بود که تا الان بارها به خواب من می‌آمد و البته من این شهید را تا الان فقط به چهره در خواب دیده بودم ومی‌شناختم وقتی قضیه را برای آقای دکتر گفتم ایشان که خود از دوستان قدیمی شهیدبود از این شهیدعزیز برایم گفت وآدرس مزار شهید را به من داد و یک کتاب جان باز که در مورد این شهید عزیز می‌باشد را جهت مطالعه به بنده دادند براستی چه زیباخدای متعال در قرآن کریم می فرماید شهدازنده اند بل أحیاء عندربهم برزقون... هدیه به روح همه شهدا خصوصاً شهید جانباز حاج اصغر عبداللهی صلوات کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy