#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
مرحوم محدث قمی رضوان الله تعالی علیه در أنوار البَهِیَّه اشاره می کنن
بدن امام رضا رو هم شبانه دفن کردن
این نو عروسان نوقان داشتن میرفتن خونه ی بخت
دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن تشیع میکنند ...
همین که فهمیدن این بدن جگر گوشه ی پیغمبره
به شوهراشون گفتن مهریه هامون حلال و آزاد
هر چی هدیه براشون آوردن نذر امام رضا کردن ....
بدن امام رضا رو گل بارون کردن ....
هر چی عطر و گلاب برا نو عروسان نوقان آورده بودن رو بدن امام رضا ریختن ....
درستشم همینه
این بدن پسر فاطمه ست ...
این بدن عزیز زهراست
احترام داره ....
آخ
لایوم کیومک یا اباعبدالله ......
به به ....
روضه ی آخر و از همه التماس دعا ...
فرج امام زمان یادت نره
فرمود هر کسی وسط روضه ی جدم برا فرج منه مهدی دعا کنه من همونجا دعاش می کنم .....
آقامونم با ما گریه کنه به روضه ی جد غریبش ....
کربلا هم زن های بنی اسد اومدن از فرات آب ببرند
دیدن یه عده بدن بی سر
قطعه قطعه ...
اربا اربا ....رو زمین افتاده ....
الله اکبر ....
یا بقیه الله اجرک الله فی مصیبت جدک ....
اینجا هم زن ها واسطه شدن
بنی اسد آمدن
میخوان این بدن ها رو شناسایی کنن
به کمک زین العابدین بدن ها رو شناسایی کردن ....
رسیدن کنار گودال ....
دیدن یه بدنی اربا اربا ....
اصلا قابل شناسایی نیست ....
یاللعجب چه کنن؟!!
زین العابدین فرمود : تَنَهُّوا عَنِّی ...
از من فاصله بگیرید
من خودم این بدن رو به کمک پیغمبر دفن می کنم ....
این بدن متلاشی شده رو جمع کرد
چه جوری این بدن رو آورد کنار خانه ی قبر ،بماند
بدن اربا اربای بابا رو گذاشت رو خاکا ....
همین که خواست این وجه الله رو به زمین بزاره
بابا سر نداره
این رگ های بریده رو ، رو خاک گذاشت
همه صدا بزنیم یاحسین ......
بِأبِی المُسْتَضْعَف الغریب یا غریب الغُرَبا یا عزیز الزهرا یا قتیل الله یا اباعبدالله ...
به علی ابن موسی الرضا و به ابی عبدالله الحسین سلام الله علیهما یا الله .....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
هدایت شده از روضه
✔️برای دسترسی آسانتر روی گزینه مورد نظر کلیک کنید.
و با ضربه روی علامت👈 ^ به مطالب مرتبط که در پست های بالا است هدایت خواهید شد.
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
____
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_اطفال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
#روضه_ورود_به_شام
#روضه_ورود_به_مجلس_یزید
#روضه_ورود_به_مجلس_عبیدالله
#مناجات_و_روضه
#روضه_گودال
#روضه_مجلس_شام
#شب_عاشورا
#شام_غریبان
#اربعین
#شب_اول_محرم
#شب_دوم_محرم
#شب_سوم_محرم
#شب_چهارم_محرم
#شب_پنجم_محرم
#شب_ششم_محرم
#شب_هفتم_محرم
#شب_هشتم_محرم
#شب_نهم_محرم
#شب_دهم_محرم
#شب_یازدهم_محرم
#شب_دوازدهم_محرم
#شب_سیزدهم_محرم
____
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#روضه_امام_علی_علیه_السلام
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_امام_باقر_علیه_السلام
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#روضه_امام_جواد_علیه_السلام
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
____
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
____
#روضه_حضرت_حر
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#شب_بیست_یکم_رمضان
#شب_بیست_سوم_رمضان
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
#گریز_به_کربلا
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا
#نیمه_شعبان
#محرم
#استقبال_محرم
#دعای_توسل
#حدیث_کساء
#عرفه
خادم کانال:
@sobbohsobboh110
✍کانال متن روضه های میرزا
@rozehayemirza_matn
روضه امام حسن عسکری علیه السلام.mp3
3.06M
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
روضه اول
▪️تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن
▪️زود بود، از بهر تو، داغ پدر یابن الحسن
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
مرثیه امام حسن عسگری علیه السلام ۹۶.mp3
6.09M
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
روضه ی دوم
▪️یابن الحسن فدای تو دیده ی ترت
▪️خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت
▪️داغی نشسته بر جگر داغدار تو
▪️در خون نشسته است دل دردپرورت
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
روضه امام عسکری (ع)97.08.25.mp3
11.22M
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا
روضه ی سوم
▪️سامرا ، باز با صفا شده ای
▪️درحریمت برو بیا داری
▪️اربعین پا به پایِ کرب و بلا
▪️زائر و دسته ی عزا،داری
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
#مناجات_با_خدا
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
این تویی
حالا اینم منم
کنتُ بِئسَ العَبد وَ اَنتَ نِعمَ الرَّب
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
بخدا اگه همین یه فراز رو بفهمم، دیگه از در خونه ات جایی نمیرم
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
یعنی همیشه دو دستی به بنده ات عطا میکنی
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
به حجة بن الحسن
الهی العفو....
◾️آمدم یا رب گدای روسیاهت را ببخش
◾️سائل آلوده و پراشتباهت را ببخش
◾️حضرت غفار، عبد پرگناهت را ببخش
◾️این گدای بی حیا و بی پناهت را ببخش
◾️بر در لطف تو اشک چشم و آه اورده ام
◾️هرچه هستم باز سوی تو پناه آورده ام
◾️ای خدا من سینه ام را غرق ظلمت کرده ام
◾️توبه کردم، توبه بشکستم خیانت کرده ام
امشب
به خاطر مادر سادات یه نگاه به دلم کن
حالم خیلی خرابه
◾️جای خلوت باتو، با غیرتو خلوت کرده ام
◾️من به عصیان و گناه خویش عادت کرده ام
◾️میکنم اقرار یا رب که تو خوب و من بدم
◾️باامیدی بر سر ابن سفره امشب امدم
◾️نیست این گر حال اشک و حال گریه حال من
◾️سنگ عصیان بارها زخمی نموده بال من
◾️غرق غفلت ها گذشته روز و ماه و سال من
◾️یا کریم الصفح ، رحمی تو بر احوال من
◾️این شب جمعه بگیر از لطف دست این گدا
◾️عفو کن یا رب به حق چادر زهرا مرا
اومد خونه
همینکه فهمید تو خونه چیزی برا خوردن نیست،
چقدر علی خجالت کشید
اما مگه تا فاطمه زنده هست میزاره علی خجالت بکشه،
علی جان چادرم رو ببر نزد زید یهودی گرو بزار،
اصلا تصورشم برا ما محاله،
علی چادر خانمش رو آورد،
زید یهودی یه نگاه کرد،
دید دوازده تا وصله داره،
اما تا فرمود این چادر فاطمه است،
آنچه که میخواست زید یهودی بهش گرو داد،
سه کیلو جو گرفت اومد خونه،
خانومش آرد کرد، نان پخت،
آخر شب زید یهودی چادر گرو گرفته از علی رو برد خونه،
چیزی نگذشت خانومش دید خونه اش نورانی شده
چیه تو این صندوق ...
علی چادر خانومش رو گرو گذاشته،
نوشتن همون شب هشتاد یهودی مسلمان شدند،
اومدن در خونه امیرالمومنین شهادتین رو بر زبان جاری کردند (۱)
به نور چادر وصله دار فاطمه هشتاد یهودی مسلمان شدند
◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد
فرمود
یه سرچادر توی بهشت دست فاطمه ی منه
یه سر چادر هم روی صراط پهنه،
ندا میاد :
یٰا اَیُّهَا المُحِبُّون لِفٰاطِمَة،
تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ (۲)
◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد
من نمیدونم چجوری فریاد زد :
خَلُّوا عَن اِبن عَمِّی (۳)
خانمی که نفس به سختی میکشید
برا علی داد میزد رها کنید علی رو
تا حالا یه نامحرم صدای این خانم رو نشنیده،
بخدا یه نامحرم هم صدای زینبش رو نشنیده بود
اما کربلا کار به جایی رسید دیدن داره داد میزنه
هی میگه
واحُسَینٰاه
📚منابع:
۱. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 537 – 538
۲. بحار الأنوار ج ۱۷، ص ۲۳۹
۳. همان، ج ۲۸، ص ۲۰۶
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
▪️میان خون، پسرش داشت دست و پا میزد
کیو داره میگه
▪️میان خون، پسرش داشت دست و پا میزد
▪️که ناله از ته دل بین شعلهها میزد
اول فکر کردی گوداله هان...
کدوم پسرش
همون محسن رو میگه
▪️نیاز داشت در آن لحظه مادرش باشد
▪️که جای مادر خود فضه را صدا میزد
مرحبا به تو گریه کن
▪️به صورتی که چشیدهاست هُرم آتش را
دیگه بازش نمی کنم
▪️به صورتی که چشیدهاست هُرم آتش را
▪️عدو دوباره بر آن سیلی از جفا میزد
یه مرتبه
صورت زهرا
توی کوچه های بنی هاشم سیلی خورد
یه بار هم پشت در....
▪️صدای یا ابتایش مدینه را لرزاند
▪️چه آتشی به دل خَتمالانبیا میزد؟
آیه نازل شد
لَا تَجْعَلُوا دُعَآءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَآءِ بَعْضِكُمْ بَعْضا
اونجوری که همدیگر رو به اسم صدا میزنید،
پیغمبر رو به اسم صدا نزنید
حیا کرد به پیغمبر بگه بابا
سه مرتبه گفت یا رسول الله
پیغمبر جواب نداد
فرمود دخترم
این آیه در مورد تو و بچه های تو نازل نشده
فَقولِی یا أَبَه
تو که می خواهی منو صدا بزنی
فقط بگو بابا...
همیشه هر وقت می گفت «یا أَبَتاه » ، پیغمبر خوشحال میشد
غیر از اون « یا أبَتاهی » که بین در و دیوار گفت
▪️صدای یا ابتایش مدینه را لرزاند
▪️چه آتشی به دل خَتمالانبیا میزد؟
▪️به قول حضرت صادق :به کوچه هرکس بود
▪️به هر چه داشت به ناموس کبریا میزد
حالا صبر کن
▪️مغیره از نفس افتاد ، غلاف سنگین بود
▪️یکی نگفت که این بیحیا چرا میزد
▪️دوباره در وسط کوچه ها زمین می خورد
▪️گریز روضه ی خود را به کربلا میزد....
کجا گریز زد؟
▪️بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین افتاد
▪️نهاد سر به روی خاک و نالهها میزد
▪️یکی به پهلوی او نیزه از جفا میزد
▪️یکی برآن تن مجروح با عصا میزد
▪️صدای شیون زهرا به گوش می آمد
▪️میان خون ، پسرش داشت دست و پا میزد
آخرین ساعتای عمر فاطمه است
بذار اونایی که توی خواب به سر می برند بفهمند امشب چه خبره
▪️به نیزه هم که سرش رفت، چشم او وا بود
چرا؟
▪️گمان کنم که دلش شور خیمه را میزد
▪️هنوز خشک نشد خون حنجرش، دشمن
▪️شراره بر حرم آل مصطفی میزد
همه شهدا فیض ببرند
▪️یکی به نیت غارت سکینه را میزد (۲)
▪️به قصد کشت یکی هم رقیه را میزد
یا حسین.....
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
تو هم خوب میدونی
دیگه این استغفار
شده لقلقه ی زبانمون
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
شب جمعه است
شب زیارتی ابی عبدالله
▪️بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
▪️مادری گفت حسین جان ، همه را بخشیدی
بِالحُسَین الهی العفو
▪️میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
امام صادق علیه السلام فرمود
تعداد اونایی که به خاطر گناهانشون می میرند ، از اونایی که به اَجَل معقولی و حتمی می میرند ، به مراتب بیشتره (۱)
▪️میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
▪️هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
▪️بس که تن دادم به عصیان و خطا این روزها
▪️دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
▪️احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
▪️میکِشَد آتش مرا ، این سوز و آهم بیشتر
▪️معصیت می آورم، آب و غذایم میدهی
خدا رحمت کنه آیت الله العظمی بهجت رو
می فرمود
اینقدر نافرمانیش رو میکنیم
ولی در عوض اینقدر به ما احسان می کنه
اگه بندگیش رو کنیم چه میکنه با بنده اش
▪️معصیت می آورم، آب و غذایم میدهی
▪️میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
▪️کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
▪️باز هم این بار ، از تو عذرخواهم بیشتر
▪️زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
▪️یک نگاه فاطمه شد تکیه گاهم بیشتر
▪️دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
▪️شرمسار از روی تو ،رویِ سیاهم بیشتر
▪️چند وقتی میشود آواره بودم...
از کِی
از ماه صفر
▪️چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
▪️چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
کدوم چادر
همونی که تا سلمان نگاهش افتاد ، گریه کرد
گفت ، دختر پادشاهان قیصر روم ، چجوری لباس می پوشیدند...
دختر پیغمبر اکرم ، عجب چادری داره که فقط دوازده وصله داشت... [۲]
همین چادری که امیرالمومنین گذاشت نزد زِید یهودی
به عنوان رهن و گِرو
گذاشت نزد زِید
مقداری ازش جُو گرفت
بیاره خونه، خانمش نان درست کنه
شب که شد دید در می زنند
اومد دید زِید با هشتاد یهودی اومده در خونه ی علی
با نور چادر فاطمه ، هشتاد یهودی مسلمان شدند [۳]
اون وقت این چادر میدونی این روزا چه بلایی سرش اومد....
▪️آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف
▪️چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
مادر...
▪️هر چه این جا هست چشمان ما را خون کرده است
▪️رنگ این دیوارِ خانه یک طرف، در یک طرف
ها
زبانِ حال زینب کبراست
▪️گاه دل خون توایم و گاه دل خون پدر
▪️«وای بابا» یک طرف«ای وای مادر» یک طرف
مادر ...
این روزا رفت و آمد بابا رو من رصد می کنم
▪️از کنار تو که می آید به خانه ناگهان
▪️بر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف
حالا ببین چجوری داره با مادر درد دل میکنه
▪️من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم...
دیگه روزاییِ که داره وصیت هاش رو میکنه
▪️من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم
▪️غُصه ی تو یک طرف داغِ برادر یک طرف
ساکت نباشی ها....
▪️مثل آن روزی که افتادی ، می افتد بر زمین...
رفت کربلا
▪️مثل آن روزی که افتادی ، می افتد بر زمین
▪️پیکر من یک طرف، او یک طرف، سر یک طرف.....
مادر...
▪️من دو بوسه می زنم،جای تو و جای خودم۲
▪️زیر گردن یک طرف، رگهای حنجر یک طرف
آی حسین....
▪️وای از آن لحظه که باید بنگرم
▪️سر ز روی نیزه افتاده ، پیکر یک طرف
الآن مادرش داره می بینه مجالس ما رو
هیشکی هم نبینه
ارباب ما داره از یمین عرش به ما نظر می کنه
این یه بیت هم مالِ خود ابی عبدالله
▪️وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها
▪️گوشواره یک طرف، خلخال و معجر یک طرف
حسین.....
📚منابع:
۱. مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ، وَ مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَارِ (أمالی شیخ طوسی ج ۱، ص ۳۰۵
۲. فرهنگ سخنان فاطمه زهرا ص 219 و 220
۳. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 537 – 538
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السَّلَامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَة
التَّقِیَّةُ النَّقِیَّة
الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّة
الْمَغْصُوبَةِ حَقَُهَا
الْمَقْتُولُ وَلَدُهَا
الْمَظْلُومُ بَعْلُهَا
المَکسورَةُ ضِلعُهٰا
یعنی سلام بر اون بانوی پهلو شکسته
از همه بیشتر دل زهرا شکسته بود
من زنده باشم و علی رو اینجوری ببرند
اِستَحقَرُوا أَبَالحَسَن
▪️گل بر من و جوانی من گریه می کند
▪️بلبل به هم زبانی من گریه می کند
▪️من گریه مخفیانه نمودم ولی علی
▪️بر گریه ی نهانی من گریه می کند
می خوای بدونی چه بلایی سر بی بی آوردند
▪️از درد شانه ، شانه نشد موی زینبم
▪️آخ دختر به ناتوانی من گریه می کند
آخ بمیرم
یه حسرت به دلم مونده علی
دارم میرم
▪️دیگر حسین را نتوانم بغل کنم
معلومه که نمی توانی بی بی جان
با سینه ی شکسته و بازوی ورم کرده،
اصلا دستت بالا نمی اومد...
میدونی کی بغلش کرد حسینش رو
اون وقتی علی داره بندای کفن رو می بنده
امیرالمومنین صدا زد
هَلُمُّوا تَزَوَّدوا مِن اُمّکُم
یعنی حَسنینم بیایید از مادرتون توشه بردارید
حسنین اومدند ... خودشونو روی سینه ی مادر انداختند ... ناله میزنند ... کَلِّمینی مادر ...
علی مرتضی میفرماید ، خدارو شاهد میگیرم ، فاطمه مهربانی کرد ، دستاشو از کفن بیرون آورد ... حسنین رو در آغوش گرفت ...
چه منظره ای شد نمیدونم...
همین قدر بگم هاتفی ندا داد
یاعلی بردار حَسنین را ...
ملائکه ی آسمان طاقت ندارند این منظره رو ببینند ...
حسین .....
بگیم ملائکه ... شما نتوانستید ببینید حسین روی سینه ی مادر افتاده ... چه حالی پیدا کردید کربلا ... لحظه ای که دیدید ... الشِمرُ جاٰلِسٌ عَلیٰ صَدرِه ...
حسین....
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
اللهم صل علی موسی بن جعفر الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ، ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاِسْتِخْفَافِ
همه ی روضه امام کاظم علیه السلام ، در همین عبارت ، سه چهار خطی آمده
مطموره به جایی می گند که مثل چاه مدوَّر باشه
هم تاریکه
هم گوده
هم به گونه ایه که حتی نمی تونی پاهات رو دراز کنی
فهمیدی چی گفتم
چهارتا زندان بان داشت موسی بن جعفر،
هر چهار زندان بان توبه کردند ،
توی زندان اونا ،
موسی بن جعفر ،
شکر خدا رو به جا می آورد
خدایا ممنونتم یه جای خلوت به من دادی باهات مناجات کنم
اما از وقتی که زندان بان آقا ، سِندی بن شاهِک شد ،
لحن مناجات های حضرت عوض شد،
وضو گرفت
۴ رکعت نماز خواند
بعد از نماز
دیدند هی صدا میزنه
يَا سَيِّدِي
نَجِّنِي مِنْ حَبْسِ هَارُونَ
وَ خَلِّصْنِي مِنْ يَدِهِ [۱]
چجوری خَلاصش کردند
یه وقت دیدند در زندان باز شد
یه بدنی رو روی تخته پاره ای دارند میارند
هی میگند
هٰذا امامُ الرَّفَضَة [۲]
اینجا چند نفر بدن بی جان موسی بن جعفر رو تشییع کردند
کربلا هم بدن ابی عبدالله رو چند نفر تشییع کردند
اما تشییعشون این بود
این بدن رو زیر سُم اسب قرار دادند
حسین وای.....
منابع:
۱. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 93-94
۲. بحار الأنوار، ج 48، ص 227
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
هر کجا مرغ اسیرى است، ز خود شاد کنید
تا نمرده است، ز کنج قفس آزاد کنید
مُرد اگر کنج قفس، طایر بشکسته پرى
یاد از مُردنِ زندانى بغداد کنید
چون به زندان، به ملاقاتى محبوس روید
از عزیز دل زهرا و على یاد کنید
همه شنیده اید که نگهبان زندان امام ، سِندیِ بنِ شاهِک یهودی بود ،
هارون سفارش کرده بود هر چه می توانی این آقا را آزار و اذیت کن ،
مولا روزها روزه می گرفتند ،
شبها هنگام افطار با تازیانه آقا را پذیرایی می کرد
(رحمت خدا بر این ناله ها ، یاد امام ، شهداء ، اموات فیض ببرند )
ندارد یوسف صدّیق زندانی که من دارم
ندارد هیچ زندانی نگهبانی که من دارم
به جنت مادرم زهرا پریشان کرده گیسو را
پریشان گشته از حال پریشانی که من دارم
امام رضا آمد بغداد گوشه زندان سر بابا رو به دامن گرفت [ ۱ ]،
آخه هر پدری آرزو داره اون لحظه ی آخر، میوۀ دلش رو ببینه
اما قربان آن حسینی که در گودی قتلگاه افتاده بود کسی نبود سر عزیز فاطمه را به دامن بگیرد .
یک وقت عزیز فاطمه احساس سنگینی کرد روی سینه مبارک ، تا چشم باز کرد، دید
وَ الشِّمرُ جالِسٌ علیٰ صَدره....
ناله بزن یا حسین....
منبع:
۱. منتهی الآمال، ص 946 – 945
====================
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
ای باب حوائجِ الی الله
در ملک خدا امام آگاه
سلطان اُمم امام قرآن
سر تا به قدم تمام قرآن
قبر تو چراغ اهل بینش
صحن تو بهشت آفرینش
کعبه است هماره زیر دِینَت
تعظیم کند به کاظمِینَت
در حبس، به نُه سپهر ناظم
مشهورتر از همه به کاظم
زندان تو اشک طور ایمن
موسی است به کف گرفته دامن
عیسی به فراز چرخ چارُم
بر روی تو می زند تبسّم
خصم ار چه به گردنت غل انداخت
سجّاده زگریه ات گُل انداخت
زنجیر تو کائنات را دِین
حبس تو مقام قاب قوسین
در حبس تو را یکی روز و شب...
به علم امامت تشخیص میداد شب و روز رو
مطموره ، مدور ، تاریک....
در حبس تو را یکی روز و شب
اندام کبود و ساق مرضوض
ای روح لطیف رنج دیده
هر صبح و مسا شکنجه دیده
چون جدّ غریب خود به گودال
پرپر زده در دل سیه چال
آثار شکنجه در تنت بود
زنجیرِ ستم به گردنت بود
ای شسته به اشک، تربت تو
تشییع تو شرح غربت تو
تشییع تو بود مثل مادر...
کنایه فهم ها
تشییع تو بود مثل مادر
(چهار نفر....)
تابوت تو گشت تخته ی در
هر چند زگوشه ی سیه چال
تشییع تو شد به چار حمّال
آخر بدنت به اوج غربت
تشییع شد ای غریب عترت
کردند ز پیکر تو تجلیل
می رفت به عرش بانگ تهلیل
بس نوحه که در غمت سرودند
زنجیر ز گردنت گشودند
با آن همه زخم حلقه ی غُل
گردید نثار پیکرت ، گُل
دیگر نزدند بر تنت سنگ...
اونقدر این مسیر رو گلباران کردند
هنوز هم توی بغداد ،
این منطقه معرفه به « سوق الرَّیاحِین »
اونقدر بدن رو گلباران کردند ، درستش هم همینه
دیگر نزدند بر تنت سنگ...
از خون جبین نشد رخت، رنگ
دیگر به سرت نخورد شمشیر
دیگر به دلت کسی نزد تیر
فَوَقَعَ فی قَلبِ الحُسین
وقت گذشته
من روضه ام رو توی شعر می خونم
دیگر نبرید کـَس سرت را
در خون نکشید پیکرت را
دیگر سر تو نرفت بر نِی
در طشت طلا و مجلس مِی
امشب هم با نازدانه اش تموم کنیم
بردند به دوش پیکرت را
دیگر نزدند دخترت را
سلیمان جعفر ، دید یه بدنی رو غریبانه دارند می برند سمت مَقابر(قبرستان) قریش،
با خودش گفت اگه قریشی نیست کجا دارند می برندش
اگه قریشیه، چرا اینقدر غریبانه دارند می برند
اومد جلو دید بدن موسی بن جعفرِ
گفت بدن رو برگردونید
یه کفن قیمتی آماده کرد
نوشته اند، همه ی قرآن روی کفنش نوشته شده بود
دوهزار و پانصد دینار ، خرج گل و گلاب کرد،
نه تا دختر داشت ، گفت این آقا دختر زیاد داشته ، اما یه دونه اش هم توی بغداد نیست،
شماها لباس سیاه بپوشید
یه جوری عزاداری کنید که مردم فکر کنند دختران موسی بن جعفرید
دختر ، گریه کنه باباس
هیچ جا توی عالم ، جلوی گریه ی هیچ دختری رو نگرفتند ،
الا کربلا
یه بیت تمام
گفت بابا
یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود
هرکه می گفت حسین،پاسخ او سیلی بود
دل من گریه بر احوال سکینه می کرد
عمه ام زیر کتک ، یاد مدینه می کرد
این یه بیت هم مالِ خود آقا
دعاتون کنم
یاد آن روز که ایثار تماشایی بود
عمه ام در دل بازار تماشایی بود
حسین....
این هم مالِ سردار سلیمانی ، همه مدافعین حرم فیض ببرند
نوشته اند سر بریده ، چند جا ، چشماش رو بست
یه جا دم دروازه ی شام
گفت داداش تو دیگه چشمات رو نبند
اونایی که باید چشماشون رو ببندند ، دارند خیره خیره به من نگاه می کنند
یه جا توی تشت طلا
خدا رحمت کنه
مرحوم آیت الله سیبویه می فرمود
چشماش رو بست ، اما دیدند ، اشکش هم جاریه
سومیشم هم توی بغل رقیه بود
یه لحظه دید بابا چشمهاش رو می بنده
السلام علیک یا اباعبدالله
وجه تشبیه سر من با سر تو این بُود
هر دو صورت سوخته ، موها پر از خاکستر است...
به حضرت معصومه و به حضرت رقیه سلام الله علیهما
به چشم انتظاری این دو دختر تورا وی خوانیم
یا الله.....
====================
🆔 @rozehayemirza_matn