eitaa logo
10.2هزار دنبال‌کننده
100 عکس
82 ویدیو
2 فایل
🥰کپی با ذکر منبع جایز است🌹 تبلیغات پذیرفته میشود آیدی بنده @sobbohsobboh110 کانال شخصی بنده👇 🔰کانال شیخ خوشنویس| شیخ حسین زاهدی @sheikh_khoshnevis
مشاهده در ایتا
دانلود
آمد محضر ابی عبدالله بعضیا نوشتند چکمه های جنگیشو دور گردنش انداخت بعضیا هم گفتند سپرش رو برعکس گرفت یعنی من برا امان اومدم در خونه ات، اول اعتراف کرد ... چقدر خوبه، ما تو این شبا به بهانه ی حر ،تو این تاریکی جلسه با آقامون حرف بزنیم گفت : اللّهمّ اِنّی اَرعَبُ قُلوبَ اولیائِک من بودم دل اینها رو لرزوندم من بودم راه رو بر حسین و بچه هاش بستم من بودم اجازه ندادم اینها حرکت کنند. آیا راه توبه ای هست یا نه؟ با خدا حرف زد ،نه با ابی عبدالله، میگفت اللّهمّ اِنّی اَرعَبُ قُلوبَ اولیائِک اما جوابش رو حسین داد یعنی حسین، لسانُ اللهِ النّاطِقه وقتی گفت هَل لِی مِن تَوبَة ابی عبدالله فرمود نَعَم یَتوبُ اللهُ عَلیک معلومه که توبه ات قبوله به بعضی نقل‌ها فرمود اِرفَع رَأسَک حالا که در خونه ی ما اومدی ، سرتو بلند کن گفت آقا اجازه بده بی معطلی برم میدان، ابی عبدالله هم بی معطلی اجازه داد خطبه ای خونده که محتشم از همینجا گرفته و شعر کرده اومد وسط میدان، گفت من نامه ننوشتم شما بهش نامه نوشتید و زیر قول و قرارتون زدید اما نانجیبا آبی که یَشرَبُه الکِلاب وَ الخَناضیر ▪️بودند دیو و دد همه سیراب ... آبی که حیوانات وحشیم اجازه دارند بنوشند ، شما این آب رو از این آقا منع کردید. اینجا بود همه سنگ بارونش کردند تیربارونش کردند پاهای مرکبش رو بریدند با صورت خورد زمین ، تا زخمی شد به اشاره‌ ی ابی عبدالله برش گرداندند ابی عبدالله اومد بالا سرش، اول گرد و خاکها رو از صورت حُر پاک کرد ، بعد فرمود اَنتَ الحُر، تو هم در دنیا حُری، هم قیامت از آتش جهنم آزادی میدونم دلاتون کجا رفت آقایی که بالا سر اینها اومد با زیارت امام ، اینها جون دادند، لحظه ی جون دادنش کی بالا سرش اومد، چشماش جایی رو نمی‌دید یه وقت دید سینه ی مبارک سنگین شد چشمای مبارکش رو باز کرد دید وَ الشّمر جٰالسٌ عَلی صَدرِه حسین.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
Shab4_Moharam95_Mirzamohamadi_d.mp3
2.97M
هَل مِن ذَابّ ٍ یَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسولِ الله عجب استغاثه ای کرد از این استغاثه معلومه، ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
هَل مِن ذَابّ ٍ یَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسولِ الله عجب استغاثه ای کرد از این استغاثه معلومه، امام داره غیرتهای دینیشون رو تکون میده، یعنی کیه که از حرم پیغمبر دفاع کنه، تا استغاثه تمام شد بدن حر شروع کرد به لرزیدن، اومد پیش عمر سعد ملعون، امیر، نقشه ات چیه با حسین ؟ گفت همینقدر برات بگم بنامون همینه سرشو جدا کنیم ، بدنش رو مُثلِه مُثلِه کنیم الله اکبر حر، نامه ننوشته بود به ابی عبدالله، تا یقین کرد اینها بناشون، کشتن حسینه، به بهانه ی آب دادن مرکبش، ازلشکر، جدا شد، مخفیانه آمد سمت خیمه ها، بعضیا حتی گفتند، چکمه های جنگیش رو بیرون آورد، دور گردنش انداخت، خاکها رو برداشت رو سرو روش ریخت آمد محضر ابی عبدالله، اول اعتراف کرد آقاجان، من همونیم که راه تو و زن و بچت رو بستم، من همونیم که دل بچه هاتو به لرزه درآوردم هَل لِی مِن تَوبَة آیا توبه ی من قبوله یا نه؟ امام دیگه عطف به ما سبق نکرد ، شناسنامش رو لو نداد، اولین جمله ای که فرمود این بود، اِرفَع رَأسَک، سرتو بلند کن یعنی هر کی در خونه ی حسین بیاد دیگه سربه زیر نیست، این شبا من و تو هم میتونیم به بهانه ی ابی عبدالله، بگیم هَل لِی مِن تَوبَة هر کی در خونش بیاد دیگه خجالت زده نیست از اینجا به بعد دیگه مدیریت جلسه با خود حسینه، آخه امام صادق فرمود لَیَنظُرُ إلی مَن یَبکیه خود ابی عبدالله به گریه کنان نظر میکنه، یعنی الان منظر چشم حسین قرار گرفتی ، نظر حسینم اثرش اینه فَیَستَغفِرُ لَه یعنی بلافاصله بر گریه کنش استغفار میکنه ، دست گداییت رو بیار بالا، بزار همه بدخواهان امامت همه دشمنان علی و اولاد علی که توسلات ما رو متهم به شرک می‌کنند بشنوند و ببینند و بدانند ما به واسطه ائمه با خدا آشتی می‌کنیم دسته گداییت رو بیار بالا بالحسین الهی العفو... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
1_1662708754.mp3
18.63M
▪️غصه و غم ،اشک و ماتم را به من دادی حسین ▪️بهترينهاى دو عالم را به من دادى حسين ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
السلام علیک یا اباعبدالله امروز همه روضه خون بشند، روز چهارم محرم روز ما گرفتارا و گنهکاراست با توسل به این شهید کربلا، اسم مارو هم بنویسند و سر این سفره، ببرند. این حسینش رو همه زمزمه کنند ▪️غصه و غم ،اشک و ماتم را به من دادی حسین ▪️بهترينهاى دو عالم را به من دادى حسين ▪️يازده ماه است کارم را معطل کرده اند ▪️خوب شد ماه محرم را به من دادى حسين ▪️هر زمان دم مي دهم يعنى ز تو دم مي زنم ▪️نيستم عيسا ولى دم را به من دادى حسين ▪️خانه زاد کربلایم خانه ات آباد باد!... خیلی تشکر کن آقا ممنونیم که روز دوم اومدی کربلا رو خریداری کردی ، کردی خونه همه محبین و شیعیان ▪️خانه زاد کربلایم خانه ات آباد باد! ▪️خانه ام آباد شد، غم را به من دادى حسين متن روایت امام صادق هم همینه ▪️پيش ختم الانبياء و پيش ختم الاوصياء ▪️همنشينى دو خاتم را به من دادى حسين ▪️من محرم تا محرم فطرس اين خانه ام ▪️بال من افتاد، بالم را به من دادى حسين این لباس احرامی که به تن میکنی ببین از تو چی درست میکنه ▪️من حسينيه شدم رخت سياهم پرچمم(۲) ▪️اى به قربانت که پرچم را به من دادى حسين ▪️ريزه خواران محرم سفره دار عالمند ▪️سفره هاى چند حاتم را به من دادى حسين ▪️من کنار سفره هاى روضه ات آدم شدم ببین اینجوریه یا نه؟ با چه کسی با خدا آشتی کردی برگرد به بچگی کجا بردنت پدر مادرا به کی سپردنت ▪️من کنار سفره هاى روضه ات آدم شدم ▪️توبه ی مقبولِ آدم را به من دادى حسين دلاتون آماده ست. شما دیگه مقدمه نمیخاید هر کدوم از اصحابش که رو زمین افتادند، ابی عبدالله سراسیمه خودشو میرسوند بالا سرشون، بالا سر مسلم، بالا سر سعید بن عبدالله حنفی، بالا سر حر بالا سر غلام سیاه،جون، سر اونها رو به بالین گرفت تا اونها تو آغوش امام جون بدند، حسين میدونه اگه دیر برسه، زنده زنده سر اونها رو جدا میکنند، رسید بالا سرشون ، این معیت رو تمام کنه و اجازه نده اونها تو بالین دشمن جون بدند، میدونی چی میخام بگم، آقایی که سر همه رو به بالین میگیره حتی تو روایت داره سر گریه کنش هم تو بغل میگیره دم احتضار سر خودشو کی بغل گرفت ؟ نه گودال نمخام ببرمت.. سرشو کیا بغل گرفتند، سه تا شو من میگم و التماس دعا اول کسی که سر بریده شو بغل گرفت مادرش ، فاطمه بود اومد کنار تنور خانه ی خولی، سر سوخته اش رو از تو تنور بیرون آورد، گذاشت رو سینه اش... دومین کسی که سرش رو بغل گرفت خانمش ربابه، توی مجلس ابن زیاد، وقتی دید زینب کبری رو به گریه وادار کرد هی داره نیش میزنه به زینب، رباب آمد سر حسین رو از تو تشت بغل کرد ، اما سومین کسی که سر ابی عبدالله رو بغل گرفت، جوری بغل گرفت که دیگه قالب تهی کرد، نازدانه ی سه ساله اش، رقیه ای که گوشه ی خرابه ی شام، جا ماند، همینکه سر بریده رو بغل گرفت، اول چشماش جایی رو نمی دید نیمه شب بود، با لمس دستاش شروع کرد موهای بابا رو نوازش کردن، گره های سوخته ی موها رو باز کرد رسید به زخم پیشانی، رسید به خون چشم، رسید به گونه های خاکی، تازه رسید به لب و دندان، همینجوری نوازش کرد، رسید به محاسن غرق خون.... حالا دیگه آخرین زیارته، دست برد رسید به این رگهای نا مرتب.... گفت بابا مَنِ الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَک ... حسین.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
1_1137706091.mp3
6.58M
إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي یعنی خدایا گناه، نا فرمانی ومعصیت، با من کاری کرد که لباس ضلت و خاری به تنم کرد و اون لباس تقوا رو از تنم بیرون کرد وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنَايَتِي این گناهان من که در برابر تو جنایت و خیانتِ کاری کرد که باعث شد دل من بمیره حالا احیای این دل مرده به چیه؟ فَأَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ علیه شب چهارمی اومدم توبه کنم مثل حُری که اومد در خانه ابی‌عبدلله توبه کرد یه نسخه‌اش رو هم امام رضا فرمود فرمود اونایی که تو مجلس ما اهل بیت شرکت میکنند لَم يَمُتْ قلبُهُ يَومَ تَموتُ القلوبُ روزی که همه دلها بمیره ، دل این مستمعین و شرکت کنندگان توی مجلس ما نمیمیره دست گداییتون رو بیارید بالا شب رحمته شب مغفرته شب آمرزیده شدن گناهانمونه يَا سَرِيعَ الرِّضا ، اغْفِرْ لِمَنْ لَايَمْلِكُ إِلّا الدُّعاءَ . . من چیزی ندارم در خونه ات بیارم فقط اومدم صدات بزنم با سلاح بُکاء اومدم در خونه ات بالحسین الهی العفو... با همون شور و حالی که نام ابی‌عبدلله رو به زبونت جاری میکنی استغفار کن الهی العفو... حالا که تو مجلس ابی‌عبدلله، اونم شب جمعه، استغفار کردی وجودت طیب و طاهر شد حالا بریم کربلا ببین ابی‌عبدلله چه میکنه فقط کافیه چشمش کسی رو بگیره، اونایی که سالها زیارتش کردند یاریش نکردند، اما شخصیتی مثل حُر که تا ظهر عاشورا، توی جهنمی‌ها و لشکر دشمن به سر میبرد یه لحظه به خودش آمد، چیکار داری میکنی حُر؟ اونایی که نامه نوشته بودند یاریش نکردند اونایی که وعده داده بودند عمل نکردند به وعده‌هاشون حُر نامه ننوشته بود تازه راه رو بر ابی‌عبدلله و زن و بچه‌اش بسته بود همین که فهمید حرف از محاصره گذشته میخوان خون پسر فاطمه رو بریزن از لشکر جدا شد بدنش داره میلرزه به بهانه آب دادن مرکبش خودش رو رسوند محضر ابی‌عبدلله اول اعتراف کرد من همونیم که دل تو و زن و بچه‌ات رو لرزوندم حسین جان تو میدونی ما شب چهارم برا آلودگی خودمون با تو اومدیم میتونیم جای دیگه بریم اما تو دهه یه شب هم برا ما گناهکاراست ماها با گناهانمون دل تو رو آزردیم لیالی قدر به تو قول دادیم آقا اما زیرش زدیم عرفه به تو قول دادیم اما زیرش زدیم تو حرم تو، اربعین به تو قول دادم اما بازم زیرش زدم ممنونم از اینکه چراغا رو خاموش کردید، از این تاریکی استفاده کن کسی نمیشناستت باهاش حرف بزن ▪️تو که بر دشمنان نظر داری ▪️دوستان را کجا کنی محروم همین که حر اعتراف کرد، نوشتند بدنش می‌لرزید، چکمه‌های جنگی رو دور گردنش انداخته بود، فرمانده لشگر اگر چنین کنه اوج ذلتِ خواری‌ها مقداری خودش رو خاک مالی کرد یعنی من دیگه تشخّصی ندارم، سرش رو پایین انداخت، تا گفت هَل لي مِن توبة؟ ابی‌عبدلله اصلا به روش نیاورد فرمود إرفَع رَأسَک... یعنی هرکی در خونه‌ی ما بیاد دیگه سر به زیر نیست آره ولله... حالا که اشکت جاری شد سرت رو بلند کن به نص روایات ما، ابی‌عبدلله از سمت راست عرش داره به تک تکتون نظر میکنه تو هم سرت رو بالا بیار به آقای سربریدن نظر کن ▪️ارباب باوفا منو نگاه کن ▪️از عرش خدا منو صدا کن الان داره برا دونه‌دونتون استغفار میکنه آقاجان ازت ممنونیم هنوز اعتراف نکرده داری برامون استغفار میکنی از پدر مهربانتره از مادر به بچه‌ی شیرخوارش مهربانتره ابی‌عبدلله بغلش کرد اون لرزش حر تو آغوش ابی‌عبدلله از بین رفت بعضیا نوشتن گفت آقاجان اجازه میدی برم سمت خیمه‌ی زینب؟ آخه من اولین کسی ام که دل اونا رو شکستم اجازه بده از اونا حلالیت بطلبم آماده‌اید یا نه؟ آمد بیرون خیمه خاکساری کرد رو خاکها نشست هنوز حرفی نزده بود عقیله بنی هاشم از خیمه صدا زد حُر مادرم ازت راضیه... امشب منو تو هم بگیم یا زهرا شب چهارمی ، از ما راضی شدی یا نه با چه غروری از ابی‌عبدلله جدا شد اومد وسط میدان خطبه خواند توبه‌اش رو تمام کرد یه جمله از خطبه‌اش رو بگم و بنشینم و استفاده کنم صدا زد ای لشکر آبی رو به روی حسین بن علی بستید که قَد یَشْرَبُهُ الْکِلاب و الخَنازیر اینو دیگه ترجمه نمیکنم و قَد یَشْرَبُهُ الیَهود و النَصاری حسین... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
4_5818974992888499218.mp3
10.65M
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ تو دیگه روتو از ما برنگردون إِذَا نَاجَيْتُكَ چرا؟ آخه فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ ما همون عبد فراری در خانه‌ی خودتیم، امروز به سوی تو داریم فرار میکنیم مگه تو قرآن نفرمودی فَفِرّوا إلَی اللّه بنده‌ی فراریت اومده در خونت وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ چجوری اومدم؟ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ دارم ضجّه میزنم در خونت، دست خالی اومدم، اما رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي هرگز از تو نا امید نیستم با امید تمام اومدم در خونه ات، مثل حُر که از وسط لشکر دشمن فاصله گرفت منم از وسط منجلاب گناه میام به سمت تو، توام دیگه روتو از ما برنگردون دست گداییمون رو بالا بیاریم خدایا به این دلهایی که تا خبردار شدن حر محاصرشون کرده شکست، چقدر ترسیدن به دل زینب کبری، به ناله‌ها و نگرانی بچه‌های اباعبدالله تو را میخوانیم الهی العفو... الهی العفو... الهی العفو.. مرحبا به شما ع ادارات ابی‌عبدلله اینها رو مقدمه قرار میدیم برای آشتی با خدا اومد پیش عمرسعد گفت امیر نکنه میخوای با حسین بجنگی؟ به ما گفتند فقط محاصرش کن گفت حر چی داری میگی کار از محاصره گذشته با او میخوام جنگی کنم که سرها از بدن جدا بشه، اعضا وجوارحش رو قطعه قطعه کنیم تازه فهمید کجا ایستاده خوشبحال اونا که وسط روضه‌ی اباعبدالله بفهمن کجا هستن آیا با امامند یا نقطه مقابل امام؟ بدنش شروع کرد به لرزیدند همینجا یه گریز بزنم، تو فقط شنیدی میخواند حسین رو «مُقَطَّعُ الاَعضاء» کنند بدنت شروع کرد به لرزیدن پس ببین اون دختری که دید بدن بابا ، ارباً ارباست، اون خواهری که دید ابی‌عبدلله دیگه قابل شناسایی نیست چه حالی پیدا کرد نه عبا داره نه عمامه داره نه لباس داره نه دست داره نه انگشت داره هان ساکت نباش ناله‌هات دیگه باید عاشورایی باشه به بهانه‌ی آب دادن به مرکبش از لشکر جدا شد حُر ، همینجا من ازت یه سوال دارم چجوریه که آب به روی مرکب‌هاتون بازه اما همین آب فرات به رو ابی‌عبدلله وزن و بچش بسته هست ننگ برتو ای فرات حرکت کرد، اومد سمت اباعبدلله بدنش داره میلرزه فرماندهی که زبانزد خاص و عامه دو دستش رو روی سرش گذاشت، بعضیها نوشتند چکمه‌های جنگیش رو هم حمایل گردنش کرد، که دلالت بر ذلت او میکنه هنوز به ابی‌عبدلله نرسیده بود شروع کرده مناجات کردند اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَنَبْتُ فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِک خدایا منو بخر من بودم که دل ابی‌عبدلله و زن و بچش رو ترسوندم من بودم که دل اینا رو لرزوندم... بعد رسید محضر ابی‌عبدلله گفت هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ امام بی معطلی فرمود نَعَمْ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْکَ إرْفَعْ رَأسَک خدا توبه‌ات روقبول کرده پیاده شو از خجالت پیاده نشد آقاجان اجازه بده هنوز عرق توبه‌ام خشک نشده خونم رو تقدیمت کنم آمد وسط لشکر، خطبه خواند، موعظه کرد فایده نداشت؛ تیر بارونش کردند برگشت نزد ابی‌عبدلله، حضرت فرمود إنْزِل من اینجوری میفهمم. شاید امام به او میخواست بگه، خسته شدی قدری استراحت کن بازم پیاده نشد تا خونم رو در راهت ندم رو زمین قرار نمیگیرم وقتی خورد زمین خود ابی‌عبدلله یارانش رو فرستاد الله‌اکبر فرمود برید حُر رو بیارید سمت خیمه‌ها آوردنش سمت خیمه‌ها، تنها شهیدی که سر از تنش جدا نشده حُر هست قربونت برم آقاجان هزینه‌ی همه رو پرداخت کردی حتی نخواست سر تو از تنش جدا بشه فهمیدی چی گفتم؟ آقا اومد بالا سرش اولین کاری که کرد، گردوخاکها رو از سر و روی حُر کنار زد قربونت برم که حتی راضی نشدی گرد و خاک رو صورت اصحاب بشینه أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ اما وقتی خودت رو زمین افتادی، جوری خاک مالیت کردند به همین اکتفا نکردند با لگد به سینه و صورتت زدند بدنت رو برگردوندند اسب بر این بدن تازوندند حسین... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
rozeye_mirza mohamady_97_4~1.mp3
17.42M
کربلا نمایشگاهی از عاقبت به خیری و عاقبت به شری دشمن هست ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
کربلا نمایشگاهی از عاقبت به خیری و عاقبت به شری دشمن هست که دوتا نمونه ابی‌عبدلله اینجا رو کرده منهای اون سی تا نمونه سی نفر از لشکر دشمن تو ساعات پایانی عمر ابی‌عبدلله اومدن ملحق شدن به ابی‌عبدلله، یعنی عاقبت بخیر شدن که حالا کمتر بهش پرداخته میشه و عجیبه تو حائرحسینی دفن هستن و جزو شهدای کربلا اما دونفر سمبل هستن، یکی زهیر، یکی حُر هرگزم امام حسین شناسنامه‌شون رو به روشون نیاوردن که بگه زهیر تو یه عمر عثمانی بودی حالا برو مثلا مرکبهای ما رو نگهدار نه، از زهیر فرمانده درست کرده برین بخونین لشکر رو به سه قسمت تقسیم کرده قلب، میمنه، میسره قلب لشکر خودش، میمنه رو داد به حبیب، میسره رو داد به زهیر یعنی اگه چشم حسین تو رو بگیره از تو فرمانده درست میکنه فهمیدی چی گفتم فک نکن تو دستگاه امام حسین بیکاری‌ها اینجا هیشکی بیکار نمیمونه، اشتغال زایی تو دستگاه ابی‌عبدلله موج میزنه فک نکن بیکاری، آقا سریع مشغول میکنه آمد خدمت امام، اسلم بن عمرو، غلام ترک، قبلا هم گفتیم می‌ارزه هزار بار بگیم گفت آقا ما که در معیت شما اومدیم هر روز داره به لشکر دشمن اضافه میشه و گویا اینا میخوان با تو بجنگن گفت بله آقا من که اصلا جنگ بلد نیستم من صلاح جنگی دست نگرفتم که امام نفرمود حالا که جنگ بلد نیستی برو بیرون از کربلا حضرت سکوت کردن تا خودش برا خودش تو دربار ابی‌عبدلله اشتغال‌زایی کنه چند دقیقه گذشت، گفت آقا من یه چیز رو خوب بلدم چیه؟ گفت آقا من قصه‌گویی خوب بلدم گوش بده جوان اجازه میدی از همین روز دوم که وارد کربلا شدم شبا برم به بچه‌ها تو خیمه قصه بگم الله‌اکبر.. ارباب ما یه قصه‌گویی رو هم از چشمش ننداخته خب سهم قصه‌گویی چقدر؟ هرگز مثل سهم حبیب نیست اگه به ما بگن نمره بده نه صلاح جنگی.. افتاد رو زمین، اصلا باور نمیکرد ابی‌عبدلله بیاد امام اومد بالا سرش خب بالا سر جون هم رفته، هفده تا غلام سیاه ارباب ما با خودش برده دیگه خودتو از غلام سیاه ارباب کمتر ندون که قربونت برم بالاسر جُون هم آمد، اما اون غلامی که نوشتن  وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ، جُون نبود، اسلم بن عمرو هست یعنی چی یعنی همون کاری که با علی اکبرش کرد با این غلام ترکش کرد تو دستگاه امام حسین هرگز ابی‌عبدلله مدیون کسی نمیشه داری میای، یه مهری برمیداری، چهارتا زباله ریخته شده برمیداری، حسین جان ما مجلس تو رو تمیز کردیم آقا، تو هم قلب ما رو تمیز کن حسین جان یه گوشه مجلست وایسادم همه تماشا میکردن من گفتم بزار رونقی باشم سینه زدم، آقا این سینه‌ام رو به آتش حرام کن، این چشمی که برات گریه کردم دیگه نزار نامحرم نگاه کنه، اصلا لذتش رو حرام کن برام آقا روم نمیشه این چشما رو برا تو تحویل بدم فردا بگی خجالت نکشیدی هم برا من گریه کردی هم به حرام نگاه کردی حسین جان این گوشم رو دهه‌ی اول آوردم معارف قرآن و اهل‌بیت شنیدم قول بهت میدم دیگه با این گوش حرام نشنوم با این زبان خیلیا رو رنجوندم اما تو دهه اومدم همش ذکر تو رو گفتم حسین جان این زبونی رو که برا تو میچرخه نزار برا غیر تو هم بچرخه ما با این زبون قیامت کار داریم اون ساعتی که با بدن بی‌سر میاد، ما میخوایم به اون آقا سلام بدیم نشه قیامت به ما هم بگن اِخسَؤا فِیها، یعنی لال بشید منِ خدا بدم میاد شما حرف بزنید نه ما میخوایم برا آقامون روضه بخوانیم حسین جان کمک بکن این اعضا و جوارحم خرج خودت بشه، نه تو دهه تا دم مرگ، این اعضا و جوارحی که خرج تو کردم خرج گناه نکنم ان شاء الله روز ما گنهکارا هست دیگه هرکی خودش رو گنهکارا نمیدونه بره من خودمو معرفی بکنم تو راحت باش من همونی هستم که لیلة القدر به تو قول دادم اما زیرقولم زدم امیدوارم کردن هرکی لیلة‌القدر، ماه رمضان جا بمونه، روز عیدفطر و شب عید فطر می‌بخشنش من از شب عید فطر هم جاموندم، بعد گفتن کسی که ماه رمضان بخشیده نشه شقی و بدبخت هست یه آب باریکه به نام عرفه برام گذاشتن من همونیم که عرفه هم آدم نشدم میخوای منو بخری؟ که خودتم آقا میدونی ▪️مارا کسی نمیخرد به غیر از تو یاحسین.. السلام علیک یا رحمةَ اللهِ الواسِعَه رحمت خدا بر نفس هاتون، امروز اینجوری باید سلام بدید دیگه و یا بابَ نَجاةِ الاُمَّة و یا کهفَ المُستَجیرین ▪️ما به این در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم ▪️از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم آبرو می‌رود ای ابر خطا پوش ببار میخوای آبروت نره به چشمات التماس کن ▪️من خطا کارم، جفا کردم به تو، اما ببخش من از زبان حُر میخونم تو هم زبان حال خودت قراربده ▪️من خطا کارم، جفا کردم به تو، اما ببخش ▪️گرچه بد کردم، پشیمانم مرا حالا ببخش میخوای تو مناجات شریک باشی، ببخشش رو تو بگو ▪️راه بستم بر تو و ترسید از من دخترت ▪️علت دلشوره‌ی زینب شدم، من را ببخش ▪️دل اگر سوزاندم از اهل حرم در آتشم
هدایت شده از روضه
✔️برای دسترسی آسانتر روی گزینه مورد نظر کلیک کنید. و با ضربه روی علامت👈 ^ به مطالب مرتبط که در پست های بالا است هدایت خواهید شد. ____ ____ ____ ____ خادم کانال: @sobbohsobboh110 ✍کانال متن روضه های میرزا @rozehayemirza_matn