eitaa logo
10.2هزار دنبال‌کننده
93 عکس
78 ویدیو
1 فایل
🥰کپی با ذکر منبع جایز است🌹 تبلیغات پذیرفته میشود آیدی بنده @sobbohsobboh110 کانال شخصی بنده👇 🔰کانال شیخ خوشنویس| شیخ حسین زاهدی @sheikh_khoshnevis
مشاهده در ایتا
دانلود
حجت_الاسلام_میرزامحمدی_مناجات_شب.mp3
4.92M
▪️اشک چشمم بدهید حال بکا آمده است ▪️بنده ی رانده شده سوی خدا آمده است ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️اشک چشمم بدهید حال بکا آمده است ▪️بنده ی رانده شده سوی خدا آمده است ▪️ماه من آجرک الله عزادار شدی ▪️ماه غم ماه حسین ماه عزا آمده است ▪️جمکرانی شده ام از تو بگیرم صدقه ▪️به در خانه ی ارباب گدا آمده است ▪️نوکر بی سر و پایی شدم ای شاه ببخش ▪️نوکرت نزد شما بی‌سر و پا آمده است ▪️دل من تنگ حسین است کمی روضه بخوان ▪️ گرچه این مستمعت وقت دعا آمده است ▪️شب دوم که رسید جار کشیدند همه جا ▪️حاجی فاطمه بر کرب و بلا آمده است ▪️کوفیان نیزه به دست منتظر او بودند ▪️ حال قربانی زینب به منا آمده است با آقامون بریم کربلا ببینیم چه خبره یابن الحسن... السلام علی شَهیدِ الشُّهداء السلام علی قَتیلِ الاَدعِیاء السلام علی غَریبِ الغُرَباء السلام علی ساکن کربلاء ▪️بخون روضه آقا بخون از حسین و بریده گلوش ▪️بخون روضه آقا بخون از اباالفضل که رفت آبروش فرمود یا جدّاه اگه روزگار منو به تاخیر انداخت نبودم کربلا یارت کنم اما لَاَندُبَنَّک َ صَباحَاً وَ مَساءَ صبح و شام برات ناله می‌زنم وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َبَدَلَ الدُّمُوعِ دَما برات خون گریه می‌کنم همه صدا بزنیم یا حسین.... بِأبی المُستضعف الغریب یا أبا عبدالله به محضر نورانی و ملکوتی حضرت ولی الله الاعظم ، ربیع الانام ، نظرة الایام ، صاحب عزای اصلی این ایام ، آقا و ولی نعمتمون امام زمانمون صلواتی هدیه کنیم ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
1401.05.09_1.mp3
21.7M
▪️اگر چو لاله دلی داغ دارم من ▪️ز سوز عشق تو بر جان شرار دارم من ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️اگر چو لاله دلی داغ دارم من ▪️ز سوز عشق تو بر جان شرار دارم من ▪️تویی بهشت منو تا تو با منی ای دوست ▪️دگر به روضه‌ی رضوان، چه کار دارم من ▪️به پیشگاه تو چون میخرند شرم حضور ▪️رُخی عرق زده و شرمسار دارم من ▪️اگر چه ننگ تو ام از گناه میدانی ▪️به بندگی درت ، افتخار دارم من روز دوم عزای ابی عبدالله است به صاحب عزا چی بگیم ▪️ز آستانه‌ ی لطفت، بگو نرانندم ▪️کجا روم؟ چه کنم؟ با تو کار دارم من... هر کی با امام زمانش کار داره آقاشو صدا بزنه یابن الحسن.... دهانت رو نورانی و خوشبو کن یابن الحسن.... السلام علی ساکن کربلاء السلام علی مَن هُتِکـَت حُرمَتُه السلام علی مَن أُریقَ بِالظُّلم دَمُه السلام علی مَن دَفَنَه أهلُ القُراء مثل امروزی رسید به کربلا این زمین رو از اهل کربلا و نینوا خریداری کرد یعنی این سرزمین رو وطن شیعه قرار داد از اهل این زمین قول گرفت که از این به بعد هر زائری به زیارت من آمد تا ۳ روز ازش پذیرایی کنید قول دومی که ابی عبدالله گرفت فرمود بدن های ما رو به خاک بسپارید نه تنها ساکن کربلا بود بلکه در حقیقت مالک کربلا بود اما از این سرزمین یه جرعه آب هم بهش ندادند این لشکر داره در معیت لشکر حُر ، در محاصره ی لشکر حُر ، به کربلا میرسه دل زن و بچه و عیال حسین به لرزه افتاد از وقتی که وارد این سرزمین شدند هزار سرباز مسلح ، این سپاه ابی عبدالله رو احاطه کردند دل زن و بچه رو به ترس و لرز در آوردند از همین امروز نگرانی خواهر و زن و بچه اش ، شروع شد صدا زد داداش ▪️این خاک پر غصه کجاست ، دلم پریشونه ▪️چشمای زینب رو ببین ، یه کاسه ی خونه ▪️ای وای دلشوره میگیرم از غصه می میرم از زندگی سیرم ▪️ای وای خیمه میشه غوغا بی تو میشم تنها در بین دشمن ها داداش اینجا بوی جدایی میاد ▪️اینجا با چشمام می بینم تو رو تک و تنها غروب عاشورا ▪️ای وای داغ علی اصغر میشه جدا از هم جسم علی اکبر کفّ العباسی ها ▪️ای وای پر پر میشه یاسم اینجا جدا میشه دستای عباسم حسین.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
1.mp3
34.22M
▪️بر درد تنهایی دچارم ای نگارم ▪️پایان ندارد انتظارم ای نگارم ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️بر درد تنهایی دچارم ای نگارم ▪️پایان ندارد انتظارم ای نگارم ▪️پاییزی ام، هجران امانم را بریده ▪️برگرد ای باغ و بهارم ای نگارم ▪️آواره ای بودم مرا نوکر نوشتی ▪️نوکر شدن شد افتخارم ای نگارم ▪️با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم ▪️منهای تو، بی اعتبارم ای نگارم ▪️این آبرو، این اشک، این مهر زهرا ▪️من هر چه دارم از تو دارم ای نگارم ▪️بخشید اگر ما را خدا، لطف تو بوده ▪️ای رحمت پروردگارم ای نگارم یابن الحسن.... أَلسَّلامُ عَلى ساکن کربلاء أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّـتُهُ أَلسَّلامُ عَلى مَن هُتِکـَت حُرمَتُه أَلسَّلامُ عَلى مَن اُریقَ بِالظُّلم دَمُه اگرچه روز دوم و شب سوم محرمه ، ولی بذار بگم أَلسَّلامُ عَلى المُغَسَّلِ بِدَمِ الجِراح حسین.... مثل امروز رسید کربلا خیمه‌هاش رو که به پا کرد اصحاب همه رفتند توی خیمه ها اهل بیت و بچه‌ها و برادراش ، همه رو جمع کرد فَجَمَعَ الحُسین وُلْدَه و إخوَتَهُ و أهلَ بَیتِه هیشکی نمی دونه ابی عبدالله می خواد چیکار کنه فَنَظَرَ إلَیهِم فَبَکیٰ ساعَةً همه رو که جمع کرد دیدند خیره خیره اره به اهل بیتش نگاه می‌کنه امام حسین داره گریه می‌کنه فرمود اللهم هٰولاء اَهلُ بَیتی اُخرِجنا وَ طُرِدنا مِن حَرَمِ جَدّنا مرحوم علامه شوشتری می فرماید این نگاه حسین ، چندتا معنا داشت معنای اول این بود از منزل ذوحُسَم که حُر این قافله رو محاصره کرد ، دل زن و بچه به لرزه افتاد ، حسین با این نگاهش داره اون‌ها رو آرام میکنه نترسید ، سایه بالا سر داریم معنای دوم ابی عبدالله همینطور که خیره خیره نگاه می‌کرد ، به دون دونشون که نظر می‌کرد و گریه میکرد ، یاد مصائبشون داره می افته ، به این دختر بچه‌ها که نگاه کرد ، یاد پابرهنه راه رفتن روی خارهای مغیلان کرد یاد سیلی خوردن و تازیانه خوردنشون افتاد ... حسین.... بِأبی المُستضعفُ الغَریب یا اباعبدالله ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
1_1132081961.mp3
27.08M
السلام علیک یا ابا عبدالله ▪️من از شراره ی این آفتاب می ترسم داداش ▪️من از تلظّی طفل رباب می ترسم ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
السلام علیک یا ابا عبدالله ▪️من از شراره ی این آفتاب می ترسم داداش ▪️من از تلظّی طفل رباب می ترسم ▪️تو از شهادت شش ماهه گفتی امّا من ▪️ز بند بسته به دست رباب می ترسم ▪️تو از فراق خودت کرده ای حکایت و من ▪️ز ترک جسم تو در آفتاب می ترسم ▪️بیا بزن به کنار فرات خیمه که من ▪️زمرگ ساقی و قحطی آب می ترسم نه، روضه روضه ی زینب کبراست باید حقشو ادا کنی ها، روضه ای که امام زمان براش خون گریه میکنه آنقده سفارش رسیده از حضرت برای توسل به عمه جانشون که قابل شمارش نیست، خیلی حضرت سفارش کردند به توسل به عمه جانشون، روز دوم، روز نگرانیه زینبه، کاری با ابا عبدالله کرد نوشتند فَبَکی الحُسین بکاءاً شدیداً کدوم خواهر رو آرام کنه، ام کلثومو آرام میکرد میدید زینب داره سیلی به صورت میزنه، خودش خواهر رو آورد به خیمه ی خودش، هنوز ابی عبدالله زنده ست قمر بنی هاشم زنده ست هنوز لشکر عمر سعد به کربلا نیومده یه هول و ولایی دل این زن و بچه رو فرا گرفته، کار حسین از همین لحظه ی ورود سخت شد خیمه ها رو زدند، بازم چشمی قدو قامت خواهرش رو ندید، فهمیدی چی گفتم؟ همه یک طرف پیاده شدن، بنی هاشم یک طرف، در بین بنی هاشم خواهرش با یه عظمتی پیاده شد که چشمی قدو قامتشو ندید خیمه ها که بر پا شد اصحاب رفتند تو خیمه، بنی هاشم هم رفتند توی خیمه، ابی عبدالله اومد این زن وبچه رو صدا زد وسط اینها قرار گرفت یه نگاه به اینها کرد فَنَظَرَ اِلَیهم ساعَةً فَبَکی الحُسین، خیره خیره به تک تکشون نگاه میکرد و گریه میکرد، فرمود أللّهُمَّ إنّا عِترَهٌ نَبِيِّكَ مُحَمّدٍ(ص) قَد طُرِدنا و اُزعِجنا عَن حَرَمِ جَدِّنا لحظه ی وداع هم که اومد خداحافظی کنه، همه دور حسین حلقه زدند همه یکصدا گفتند رُدَّنا إلی حَرَمِ جَدّنا، با دو بیت همه ی روضه رو جمع کنم گفت داداش ▪️از اینکه بعد تو با آستین پاره ی خود فهمیدی کجا بردمت ▪️از اینکه بعد تو با آستین پاره ی خود ▪️به روی چهره بگیرم حجاب می ترسم ساکت نباشی، ناله هاتو رها کن، ▪️تو غیرت الله و من عصمت اللَّهم جانا ▪️ز یاد کوچه و بزم شراب می ترسم حسیـــــــــن.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
1_1133259754.mp3
12.19M
پیغمبر اکرم مامور شد به صدیقه ی طاهره خبر شهادت ابی عبدالله رو بدهد دید فاطمه داره گهواره رو می چرخانه و زیر لب لالایی میخونه ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
پیغمبر اکرم مامور شد به صدیقه ی طاهره خبر شهادت ابی عبدالله رو بدهد دید فاطمه داره گهواره رو می چرخانه و زیر لب لالایی میخونه اونم لالایی ای که هیچ مادری برای بچش نخوانده دقت کرد دید فاطمه ی زهرا اینگونه لالایی می خوانه ▪️کربلا کربلا کربلا ▪️مٰا زِلتُ مِنهُ کـَربٌ وَ بلاء یعنی از کودکی، تو گهواره، نام این سرزمین رو ابی عبدالله شنیده بود تو صفین هم که با باباش امیرالمومنین اینجا رسید ، بازم شنید کودکی بیش نبود نام این سرزمین رو از دو لب جدش،پیغمبر شنیده بود، از دو لب مادرش، فاطمه شنیده بود تا رسید به دوران امام حسن، آمد کنار بدن برادر، دید حال برادر منقلبه، از همه بیشتر ابی عبدالله گریه کرد، امام حسن دست حسینش رو گرفت فرمود چرا گریه میکنی؟ فرمود اَبکِی لِما یَصنَعُ بِک گریم برا بلاییه که سرتو آوردند، فرمود داداش به من زهر دادند با همین زهر هم از دنیا میرم ولکن لایوم کیومک یا اباعبدلله یه بار دیگه از برادرش امام حسن شنید یعنی قریب ب ۵۶سال، نام این سرزمین در یاد ابی عبدالله نقش بسته بود مثل امروزی سوال کرد نام این سرزمین چیه؟ بعضیا گفتند چند تا مرکبش رو عوض کرد دید حرکت نمیکنه، تا گفتند این سرزمین کربلاست، فَبَکی الحُسین از مرکب پیاده شد با دست مبارک، خاک این سرزمین رو برداشت، اول بویید، بعد شروع کردگریه کردن، فرمود اینجا همون جاییه که خون مارو میریزند، از امروز دیگه وارد این مصیبت شدی، اینجا همون جاییکه بچه هامو ذبح میکنند اینجا همون جاییه که خیمه هامو آتش میزنند اینجا همون جاییه که اهل و عیالمو به اسیری میبرند دستور داد خیمه ها رو برپا کردند، با چه عزت و احترامی، مخدرات میخاند پیاده بشند، اصحاب یه طرف، همه بنی هاشم یه طرف، پیاده شدن عقیله ی بنی هاشمم یه طرف، یه جوری پیاده اش کردند حتی آفتاب سایه ش رو ندید با چه عزت و احترامی عقیله ی بنی هاشم پیاده شد رباب پیاده شد، ام کلثوم پیاده شد سکینه و رقیه و فاطمه پیاده شد ۶۱خیمه بنا شد، خیمه ی زینب کبرا رو کنار خیمه ی خودش، بنا کرد همه که رفتند تو خیمه هاشون، ابی عبدالله این زن و بچه و اهل و عیالش رو جمع کرد مثل نگین انگشتری وسط این زن و بچه ایستاد فَنَظَرَ إلَیهِم ساعةً خیره خیره بهشون نگاه کرد فَبَکی الحُسین، دونه دونه به این زن و بچه نگاه میکرد گریه میکرد فرمود أللّهُمَّ إنّا عِترَهٌ نَبِيِّكَ اینا اهل بیت پیغمبرند قَد طُرِدنا و اُزعِجنا مِن حَرَمِ جَدِّنا مارو از حرم پیغمبر بیرون کردند، خدایا شاهد باش، ابی عبدالله گریه کرد این زن و بچه گریه کردند همشون رو ساکت کرد هر کی رفت تو خیمه اش، اما دوتا خواهر هرگز آرام نشدند، اول ام کلثوم آمد داداش این سرزمین، چقدر هولناکه ، بوی جدایی میده دوم، زینب آمد دید ابی عبدالله داره زیر لب اشعاری رو زیر لب زمزمه میکنه گفت داداش هٰذا کلامُ مَن اَیقَنَ بِالقَتل این زبان حاله کسیه که میدونه میکنش فرمود آری خواهرم تا گفت خواهرم اینجا همون جاییه که بشارتش رو به من دادند فَلَطَمَت زَینَب علی وَجهِها جواز لطمه بر ابی عبدالله صادر شد جلو ابی عبدالله چنان سیلی بصورت زد فَخَرَّت مَغشِیةً عَلیها من نمیدونم چه شد اما یه لحظه ابی عبدالله دید خواهرش، جلو چشم حسین با صورت خورد زمین. امروز من روضه رو دو سویه بخوانم یه مصرع زبان حال امروز، یه مصرع زبان حال ده روز بعده ناله شم تو بزن گفت، داداش ▪️امروز محرمان حرم سایه ی سرم ▪️شام دهم زمان نفسهای آخرم ▪️امروز بین حلقه ی شیران هاشمی ▪️شام دهم به حلقه ی زنجیر پیکرم ▪️امروز دخترک سر دوش عمو ولی ▪️شام دهم به گریه که عمه گل سرم ▪️امروز گرد چادر من را تکانده ای ▪️شام دهم به خون تو آغشته معجرم ▪️امروز آمدی که قرار دلم شوی ▪️شام دهم به کنج تنوری برادرم ▪️امروز تکه خار ز پایم درآوری ▪️شام دهم ز جسم تو نیزه درآورم امروز ساربان با ابی عبدالله قرار گزاشته بود ابی عبدالله با او طی کرده بود اگه با شترانت منو کربلا رسوندی ، هزینه ات هر چقدر باشه میدم، امروز که رسیدن کربلا، بیشتر از اون قراری که ابی عبدالله بسته بود به ساربان داد ▪️امروز، هر چه خاست دلش ساربان گرفت اما داداش ▪️شام دهم کنار تو انگشتر آورد حسیـــــــــن.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
هدایت شده از روضه
✔️برای دسترسی آسانتر روی گزینه مورد نظر کلیک کنید. و با ضربه روی علامت👈 ^ به مطالب مرتبط که در پست های بالا است هدایت خواهید شد. ____ ____ ____ ____ خادم کانال: @sobbohsobboh110 ✍کانال متن روضه های میرزا @rozehayemirza_matn