eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.9هزار دنبال‌کننده
875 عکس
387 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۵۸ 🔸وقتی همسایه نداره؛ منم نمی‌خوام... |خسته و کوفته از منطقه برگشته بود. می‌خواستم با دو تا تخم‌مرغی که توی یخچال داشتیم، براش چیزی درست کنم که یهو دیدم در میزنن. رفتم و دیدم همسایه‌ست. می‌گفت: ببخشید! نصفِ شبه و مغازه‌ها تعطیل ؛ توی خونه تخم مرغ ندارید؟... چون تخم‌مرغ‌ها رو برا مسعود می‌خواستم؛ ازشون عذرخواهی کردم و بنده خدا هم رفت. اما مسعود که صدای همسایه رو شنیده بود؛ رفت سرِ یخچال. تخم‌مرغ‌ها رو دید و گفت: مادر! تخم مرغ که هست؛ چرا ندادی به همسایه؟ گفتم: اون دوتا رو گذاشتم برای تو چیزی درست کنم. گفت: وقتی همسایه تخم‌مرغ می‌خواد و نداره، من هم نمی‌خورم؛ ببرید و بهشون بدین... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید مسعود توکلی 📚منبع: خبرگزاری دفاع‌مقدس “بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع‌مقدس” 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸گره خوردنِ زندگیِ شهید با فاتح‌خیبر، امیرالمومنین علی علیه‌السلام... 🌼 |قبل از تولدِ سیدعلی آرزو داشتم خدا بچه‌ای بهم بده تا اسمش رو بذارم علی... الحمدلله خدا فرزندی شجاع و غیور بهم داد که وقتی بزرگ شد، خصلت‌های مولا و مقتدایش علی‌(ع) رو داشت. بدنیا که اومد، هر وقت می‌خواستم بهش شیر بدم، وضو می‌گرفتم؛ سیدعلی هیچوقت بدون وضو داشتنِ من شیر نخورد... 🌼 |چندتا بچه یتیم همسایه‌مون بودند. سیدعلی مدام نگرانِ زندگی‌شون بود و مرتب از اعضای خانواده‌ می‌پرسید: سراغی از بچه‌های یتیم گرفتید؟ آیا شامی برا خوردن دارند؟ دائماً هم توصیه می‌کرد که ازشون خبر بگیریم... یه روز هم تمام پس‌انداز خودش رو داد به مادرِ بچه‌هایِ یتیم... 🌼 |یادمه سیدعلی با بغض می‌گفت: زمانی می‌تونیم دین‌مون رو به انقلاب ادا کنیم که بجنگیم و قطعه قطعه بشیم... 🌼 |بی‌سیم‌چی‌اش میگه: شهید توکلی قبل از حضور توی عملیات لیله‌القدر بسیار خوشحال بود. علت رو که ازش پرسیدم، بهم گفت: می‌خوام به مهمونی برم. دیشب حضرت علی (ع) رو توی خواب دیدم که بهم فرمودند: شما سه روز دیگه مهمون ما هستی... همینطور هم شد و آقا سید علی ۲۱ ماه رمضان، در درگیری با کومله و منافقین به شهادت رسید و رفت به ملاقات امیرالمومنین علیه‌السلام... 👤خاطراتی از زندگی شهید سیدعلی توکلی 📚 منابع: خبرگزاری دفاع‌مقدس و انجمن راویان فتح رضوی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: