eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.9هزار دنبال‌کننده
877 عکس
389 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
2.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برا این کلیپ بسیار زیبا عنوانی پیدا نکردم🥲 ایام شهادت حضرت‌زهرا(س) برا شفای مادرِ این شهید ۱۶ساله دعا کنید ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نوید‌صفری؛ شهیدی که تضمین داده دست‌تون رو می‌گیرم... چند روایتِ جالب از زندگی شهیدِ زیارت‌عاشوراییِ بهشت‌زهرا ▫️۱۸آبان؛ سالروز شهادت نوید صفری گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 من که از امام‌رضا علیه‌السلام شفا نخواستم... |عوارض شیمیایی‌اش عود کرده بود. همراه با همسرش رفت حرم امام رضا(ع)؛ شب تا صبح توی حرم موند و گریه کرد. همسرش به خیال اینکه محمدجعفر شفایش رو از امام رضا (ع) طلب کرده، ازش پرسید: ان‌شاءالله شفایت رو از امام رضا (ع) گرفتی؟! محمدجعفر در حالیکه لبخندی به لب داشت، گفت: من که شفا نخواستم! همسرش با تعجب پرسید: پس چه خواستی؟ محمدجعفر که خنده‌اش قطع نمی‌شد، جواب داد: من از خدا شهادت خواستم و امام‌رضا (ع) را شفیع قرار دادم... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید محمدجعفر نصراصفهانی 📚 منبع: خبرگزاری ایسنا ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطرات جالب و بسیار زیبایِ حاج‌مهدی رسولی؛ از پدر شهیدش... ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸بُرش‌های نابی از زندگی شهید سیدرسول اشرف 🌼 |بچه که بود، افتاد توی یه چاه عمیقِ حدوداً ۲۶متری، اما بطور معجزه‌آسایی نجات پیدا کرد. وقتی ازش پرسیدند: چطور نجات پیدا كردی؟ گفت: یهو زیرپام خالی شد و افتادم توی چاه، اما خانمی دست منو گرفت و از چاه آورد بیرون... انگار قرار بود ذخیره بمونه برا شهادت. 🌼 |یازده سال بیشتر نداشت که همراهِ برادرش روزهای تعطیل می‌رفتند بنایی؛ تا از این طریق پول توجیبی، هزینه تحصیل و پول بنزین موتور خودش رو تأمین كنه، و به اقتصاد خانواده‌ کمک کرده باشه. 🌼 |هنوز ازدواج نکرده بود که به مادرش گفت: وقتی فرزندم شش ماهه بود، شهید میشم... ۱۸ساله بود که ازدواج کرد و حاصلش شد یه فرزند پسر؛ که هنگام شهادت پدرش، شش ماه داشت. 🌼 |همسرش میگه: بابام كمی توی قبول ازدواجم با سید تردید داشت، اما من خواب دیدم كه لباس عروسی بر تن دارم و برادرم- كه شهید شده بود- اومد و پیشانی‌ام رو بوسید و بعد از تبریک، گفت: تو عروس حضرت زهرا (س) شدی، خوش به سعادتت، عاقبت‌به خیر شدی... وقتی از خواب بیدار شدم،‌ به این ازدواج رضایت دادم. 🌼 |وقتی با ماشین به منطقه عملیاتی می‌رفت، به دوستاش می‌گفت: حدیث یا روایتی بگید؛ و یا آیه‌ای بخونیم... از فرصتاش اینطوری استفاده می‌كرد. 🌼 |انگار بهش الهام شده بود كه شهید میشه، حتی محل دفن خودش رو به یكی از اقوام نشون داده و گفته بود: اینجا جای منه... جالبه که بعد از شهادت دقیقا همونجا دفن شد. 📚منبع: نویدشاهد @khakriz1_ir