#خاکریزخاطرات ۱۱۸
🔸برخورد جالب شهید سیّاحطاهری با نوجوانی که به او توهین کرد...
#متن_خاطره|پیرمردِ فقیری نشسته بود سرِ مزارش و گریه میکرد. میگفت: تا حالا انسانی به شریفیِ ایشون ندیده بودم... ظاهراً یه روز حاجسعید با ماشین از جایی که آب بارون جمع شده بود، عبور میکرده و آبِ جمع شده میپاشه به سر تا پایِ پسرِ نوجوونِ این پیرمرد. پسر هم شروع میکنه به اهانت... اما حاجی جایِ دلخوری، سریع از ماشین پیاده میشه و بعد از عذرخواهی از پسر بچه؛ ایشون رو میرسونه خونهشون. اونجا میفهمه که وضعِ مالی خوبی ندارند. برا همین میره یه شلوار واسه نوجوون میخره؛ و فردای اون روز براش میبره... پیرمرد با گریه میگفت: وقتی شنیدم ایشون شهید شده، خیلی ناراحت شدم...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید حاج سعید سیّاح طاهری
📚 منبع: کتاب “به وقت عاشقی” ، صفحه ۱۶۲
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] باکیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_______________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_سیاحطاهری #حقالناس #اخلاق_نیکو #خاکریز_خاطرات #کظم_غیظ #کمک_به_فقرا #خوش_خلقی #شهدای_خوزستان
#چندخاطره
🔸بسیجی باید اینجوری زندگی کنه؛ مثل شهید محمدحسن غفاری...
🌼 #آراستگی|از نوجوونی مرتب بود و معطر. حتی توی مدرسه بین بچهها آوازهی بوی خوش و عطری که میزد، پیچیده بود. هر روز صبح هم موهای سرش رو با بخارِ سماور صاف و شونه میکرد...
🌼 #حقالناس| توی تظاهرات علیه شاه به اطرافیانش تاکید میکرد که به وسایل مردم آسیبی نزنن... یه بار رفیقش از مکانی که توی تظاهرات تخریب شده بود، وسایلی رو برداشته و سمت خونه میرفت. محمد حسن تا دید، توبیخش کرد و گفت: اینا وسایل مردمه؛ تظاهرات جای این کارا نیست...
🌼 #تفکر|کم حرف بود و اهل تفکر. همیشه هم یه قلم و کاغذ توی جیبش داشت و همه چی رو یادداشت می کرد... حرف دیگران رو خیلی خوب گوش میداد؛ معتقد بود هر چه بهتر گوش بدی، دقیقتر میتونی تصمیم بگیری...
🌼 #اخلاص|اهل خودنمایی نبود؛ توی جنگ هر وقت اطلاعات خوبی از دشمن پیدا میشد؛ اول دسته بندی، بعد تجزیه و تحلیل میکرد؛ و در نهایت مخلصانه میداد به فرماندهان ارشد تا استفاده کنن...
🌼 #دنیاگریزی|مغازههای بازارچه رو با شرایط خوبی میدادن بهشون. به حسن گفتم: تو هم برو یه مغازه بگیر... گفت: من شغل دارم؛ اونا سهم کسانیه که منبع درآمد ندارن...
🌼 #جلوتر_از_زمان|مجرد بود؛ ولی اونقدر پیرامون زندگی مشترک مطالعه کرده بود، که به متاهلها راهکار میداد برا شیرین شدن زندگیشون... جلوتر از زمان راه میرفت انگار...
📚منبع: کتاب "دریایِ چشمان تو"
🔸۴بهمن؛ سالروز شهادت سردار محمدحسن غفاری گرامیباد
___
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدغفاری #شهدای_گلستان #بسیج #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۱۵۶
🔸برخورد عجیب و جالب شهید با صاحبخونه......
#متن_خاطره|محمدرضا برای ادامه تحصیل رفت سبزوار و یه اتاق اجاره کرد... شبی برای دیدنش رفتم اتاقش. وقتی صاحبخونه خوابید، محمدرضا بدونِ معطلی بلند شد؛ اول لامپ رو خاموش، و بعد چراغ نفتی رو روشن کرد. بهشگفتم: چرا لامپ رو خاموش کردی؟!! گفت: از این لحظه به بعد که صاحبخونه خوابیده، من نمیخوام با روشناییِ لامپ، برا ایشون و خانوادهاش مزاحمت ایجاد کنم...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید محمدرضا شمسآبادی
📚 منبع: کتاب “ گامی به آسمان” ، صفحات ۱۳۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_شمسآبادی #حقالناس #تحصیل #همسایه #شهدای_خراسانرضوی