eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.6هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
632 ویدیو
209 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
گمشده‌ای به نام وحدت حوزه و دانشگاه ✍️طاهره قادری در نظام اسلامی علم و دین پا به پا باید حرکت کند. وحدت حوزه و دانشگاه معنایش این است که حتما باید تخصص های حوزه یی در دانشگاه و تخصص های دانشگاه در حوزه دنبال شود (امام خامنه ای ۲۹/۶/۱۳۶۸) وحدت حوزه و دانشگاه عبارت از این است که ما این دو کانون علمی، این دو مرکز تعلیم و تعلم را از لحاظ اخلاقی حاکم بر آنها از لحاظ سیستم و سازماندهی حاکم بر آنها و از لحاظ برخی از محتواها به هم نزدیک کنیم.(امام خامنه ای ۲۶/۹/۱۳۶۴) هدف مهم و ضروری از وحدت حوزه و دانشگاه، رسیدن به جامعه اسلامی است. حوزه و دانشگاه به مانند دوبال پرواز برای فرهنگ و علم کشور هستند که عمل کردن آنها در یک طریق ، ایران را در مسیر رشد و تعالی قرارمی دهد. شهید مفتح بنیانگذار مجمع علمی اسلام شناسی نیز بر این باور بود که اگر چه حوزه و دانشگاه هر یک اهداف، برنامه‌ها و کارکردهای خود را دارند اما می‌توانند با نگرشی همراه با احترام و اعتماد متقابل، با یکدیگر ارتباط داشته باشند. این دو نظام آموزشی اگر به جای نفی و طرد همدیگر به درک و تقویت متقابل با باطنی از اعتماد و اطمینان بپردازند، هر دو می‌توانند برای رشد علم و فرهنگ کشور تقویت کننده و تکمیل کننده ی همدیگر باشند. کاربردی کردن این وحدت نیازمند اجرای چند موضوع مهم است؛ ۱) نیاز به داشتن طرح جامع و ارتباط و تبادل متقابل علمی و فرهنگی و ایجاد هیأت های اندیشه ورز فعال برای رفع معضلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و از همه مهمتر ارتقا روح سیاست اسلامی در حوزه و دانشگاه. ۲) نیاز به حضور اساتید مذهبی به جهت ضرورت پاسخدهی به ذهن کنجکاو و تشنه دانشجو در دانشگاه تا آنها را از ژرفای علوم نافعه اسلامی و انسانی سیراب کرده تا دچار کج فهمی و بد فهمی دینی نگردند. که البته ما باید درین بخش مهم و ضروری به فهمی مشترک از دین میان حوزه و دانشگاه رسیده باشیم. ۳) نیاز به ایجاد فضاهای دوستی و محبت بین حوزه و دانشگاه، بین طلبه و دانشجو، که خود در جهت تحکیم روابط بسیار موثر خواهد بود. ۴)نگاه هوشمندانه و آمادگی برای مبارزه با تفکرات تفرقه ساز دشمنانِ حوزه و دانشگاه برای جدا سازی این دو کانون مهم تعلیم و تعلم. به نظر میرسد پیدا کردن این گمشده تنها توسط ذهن های بیدار و تکلیف محورِ عرصه علم و فرهنگ جامعه اسلامی هم در حوزه و هم در دانشگاه صورت می پذیرد. 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
شعری در شکوه شهیدانه‌ی دانشمند شهید فخری زاده بازنشر محتوای کانال شاعران حوزوی در فارس تعاملی https://farsnews.ir/howzavian_fars/1764568957165166258 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
▫️ | مدرس در برابر استبداد توسعه‌طلب پس از مشروطه، در حالی‌که گفتمان غرب‌محور بر فضای اجتماعی ایران چیره شد، شهید آیت‌الله مدرس پرچم مبارزه با استعمار را برافراشت و با دفاع از هویت دینی و ملی، مانع استحاله فرهنگی و وابستگی شد. 🔗 متن کامل یادداشت 🔘@tasnimhowzeh | تسنیم
نویسندگان حوزوی
#بانک_صفحات_نویسندگان_حوزوی (۲) ۱۹۱. علی حیدری ۱۹۲. سجاد انجم شعاع ۱۹۳. سیدمحمد طباطبائی ۱۹۴. مرتض
. ✔️ بانک صفحات نویسندگان حوزوی 👆بروزرسانی شد 🔅شناسایی 267 کنشگر حوزوی در شبکه پیام رسان ایتا 🌻نخبگان، استادان و دوستان‌تان را به دعوت کنید.👇 https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🔴 قمار بر سر فرهنگ! ✔️ احسان توکلیان فرد، نویسنده حوزوی نوشت: اگر جنگ کوتاه بود، شاید این "عقب‌نشینی فرهنگی" توجیه‌پذیر بود. اما در یک نبرد طولانی، آنچه حرف اول را می‌زند "استقامت" و "پایداری مبتنی بر باور" است. 🔗 متن کامل در صفحه نویسندگان حوزوی درخبرگزاری فارس https://farsnews.ir/howzavian_fars/1764597665640539785 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
. صنعت بازی در انتظار فقه فعال https://farsnews.ir/howzavian_fars/1764699274808366889 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
💠 دو درس از جلال ✍️حجت الاسلام عبداله جلالی جلال آل‌احمد نه فقط نویسنده و منتقدی تیزبین بود، که صدایی شد برای آنانی که باور داشتند تسلیم ــ چه در برابر ایدئولوژی‌ها و چه در برابر قدرت‌مندانی که فضای عمومی را تعیین می‌کنند ــ آخرِ راه نیست. جلالِ آل‌احمد، در میانِ موجِ تحلیل‌ها و گزاره‌های زمانه‌اش، بارها و بارها بر امکانِ ایستادن در برابر زورگویان تأکید کرد. واین دعوتی‌ست اخلاقی و سیاسی برای نه گفتن روشنفکران عصر حاضر به استعمارِ فکری که در لباسِ روشنفکریِ محافظه‌کار یا تسلیم‌پندار رخ می‌نماید. او به ما می‌آموزد که تسلیم‌پنداریِ جمعی ــ آن توهم که «با این‌ها نمیشود درافتاد» ــ محصولِ ارزیابی‌های نادرست و شتاب‌زده است. جلال نشان می‌دهد که تسلیمِ فردی و اجتماعی اغلب راهی است که قدرت‌مندان برای عادی‌سازی وضع موجود برمی‌گزینند؛ راهی که نهایتاً منجر به فروخفتن توانِ مطالبگی و کاهشِ امیدِ جمعی می‌شود. از همین‌رو کلام او همواره پُر از فراخوان به شهامتِ فکری و مقاومتِ سازمان‌یافته بوده است. در مقامِ روزنامه‌نگاری و رسانه‌ای، بازخوانی نصایحِ جلال دو کارکرد مهم دارد: نخست، تشویق نخبگانِ فرهنگی و رسانه‌ای به نفیِ خودسانسوری و تقابلِ نقدآمیز با ناهمواری‌های قدرت های جهانی؛ دوم، ترغیبِ عامه جهان به بازپس‌گیریِ حسِ مؤثرِ حضور در عرصه بین الملل — اینکه اعتراض و ایستادگی در مقابل ظلمه تاریخ صرفِ یک آرمانِ دورافتاده نیست، بلکه ابزارِ تغییرِ ممکن است. یادآوریِ این نکته نیز ضروری است که مبارزه با «گردن‌کلفت‌های عالم» راهبرد تقابلی با آنانی است که به‌نامِ روشنفکری، سازِ سازش می‌زنند یا ناامیدی را ترویج می‌کنند؛ اینان بی‌آنکه بدانند، به حفظ وضع موجود ظالمان جهانی کمک می‌کنند. 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
🕌 مسجد نقطۀ پایان جدایی دین از دنیا 👥 ادیان دیگر، عبادت را به گوشه‌ای از زندگی و به معابدِ جداافتاده از متن جامعه تبعید کردند اما اسلام، را از حاشیه به قلب زندگی کشاند و آن را به کانونِ سیاست، عدالت، اجتماع، آموزش و عبادت تبدیل کرد. ✍🏻 استاد سعید دسمی @howzavian_khuzestan
🔺خر برفت و خر برفت! ✍️ قمرالملوک اکابرزاده نمی‌خواهم این را به همه تعمیم بدهم؛ اما یک دردی افتاده به جان ادبیات، یک چیزی بدتر از مافیای کنکور، کلاس، جزوه و آزمون‌های تست‌زنی‌اش. معلوم نیست توطئه استکبار جهانی است یا چه؟ این‌طور است که چهار پنج نفر به هر دلیلی مثلاً استعداد یا در آوردن چشم خواهرشوهر نفهم و یا حتی از مد افتادن مدرک دکتری که الان دیگر همه چندتاچندتایش را دارند، راه می‌افتند می‌روند خدمت نویسنده عزیزی که کتاب پرفروشی داشته، زانوی تلمذ می‌کوبند زمین و حتی چند باری زانویشان را خدمت اساتید دیگر هم محکم‌تر می‌کوبند زمین. جوری که خاک صحنه نویسندگی حتماً تمام حلقشان را پوشش بدهد. بعد می‌روند سراغ چاپ کتاب. استادشان می‌داند از حق‌التألیف کتاب هرچند پرفروشی که به چاپ دوم و سوم با تیراژ پانصد تا هم نمی‌رسد، چیزی در نمی‌آید؛ برای نشان‌دادن لول استادی‌اش و ثمره کارگاهش فارغ از استعداد شاگردانش سخت پیگیر می‌شود که پا تُنبکی‌هایش کتاب چاپ کنند و تابلو و دکان دستک نویسندگی استاد معظمٌ‌له را ببرند بالاتر و شاگردان دیگری جذب کنند و منتوری کنند. گاهی حتی انتشاراتی هم می‌زند که لازم نباشد التماس این ناشر و آن ناشر را بکنند و ناشرها به ثمره کلاس‌هایشان ایراد بگیرند. اگر بودجه دولتی هم پشت انتشارات باشد یا اصلاً بتوانند چمبره بزنند روی یک نشر پروپیمان، وابسته به بودجه‌های کلان و بعدش کار تشکیلاتی در راه آرمان‌های امام و انقلاب و شهدا و قس‌علی‌هذا، فرت‌وفرت کتاب شاگردهایش را چاپ می‌کند و می‌گوید شاگردانش به ثمر رسیده‌اند‌. اگر داور جشنواره‌ای هم بشود به کتاب شاگردش که در انتشارات خودش به چاپ رسیده جایزه می‌دهد و تقدیر می‌کنند هی برای هم استوری می‌زنند و قربان‌صدقه هم می‌روند. بماند که چطور خودشان را به درودیوار می‌کوبند تا تقریظ رهبری بگیرند. هرچقدر هم خودمان را شرحه، شرحه کنیم، گوش شنوایی نیست که یادداشت رهبری درباره عظمت شخصیت آن شهید یا اطرافیانش بوده و تقریظ رهبری آن قسمت فنی و تکنیک داستان و روایت عرق‌ریزان روحی که محمدحسن شهسواری گفته است را پوشش نمی‌دهد. بعد شاگردهای این اساتید هم به اعتبار اینکه شاگرد استاد فلانی بوده‌اند؛ کلاس و کارگاه می‌زنند و شاگردهای آنها هم و شاگردهای اینها هم... و این‌طور شده که این‌قدر که نویسنده داریم مخاطب کتاب‌خوان نداریم. تنها کسانی می‌توانند در سلسله جلیله این اساتید حضور داشته باشند که مجیزگوی آنها باشند جزئی از پازلشان اگر نویسنده‌ای استعداد داشته باشد ولی نخواهد باج و شیتیل را بدهد در حلقه ایشان راهی ندارد و خارج از این ماجراست. البته که این رویه آن‌هایی را که اهل‌قلم‌اند و دغدغه آرمان امام و انقلاب نیستند هم شامل می‌شود؛ اما باید از دوستان انقلابی پرسید این بود آرمان‌های امام؟ 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
در جستجوی کعبه از مسیر اورشلیم! نقد سه‌گانه یک تطبیق نادرست روش‌شناختی (۱) ✍️علی اسدی ۱. طرح مساله برای رسیدن به هر مقصدی، باید راه درست آن را شناخت و پیمود؛ نااگاهی نسبت به مسیر صحیح، انسان را به گمراهه و بیراهه می‌کشاند، تلاش ها را بی ثمر می کند و چه بسا انسان هرگز به مقصد نرسد و در ناکجاآباد سرگردان و نابود شود. سعدی چه زیبا گفته است: ترسم به کعبه نرسی ای اعرابی، این ره که تو می‌روی به ترکستان است. باستان‌شناسی را تصور کنید که با دستگاه‌های پیشرفتهٔ تحلیل سنگ‌های آتشفشانی به سراغ یک بنای تاریخیِ آجری رفته و فریاد می‌زند: «این بنا ساختگی است! زیرا در مواد آن، هیچ اثری از کانی‌های بازالت( یک سنگ سخت و سیاه آتشفشانی) یافت نمی‌شود!» این تصویر، دقیقاً نشان‌دهندهٔ آن چیزی است که در موارد متعددی در برخی پژوهش ها و گفت وگو های علمی شاهد آنیم: تطبیق نادرست یک روش تخصصی، بر حوزه‌ای که با آن ناسازگار است. این روزها، برخی از سخنان آقای عبدالرحیم سلیمانی، پژوهشگر حوزهٔ ادیان ابراهیمی، به شکلی گسترده در فضای مجازی منتشر می‌شود. تخصص اصلی ایشان یهودیت و مسیحیت است و آثار علمی ارزشمندی نیز در این حوزه نگاشته است. وی با تکیه بر تخصص خود و آشنایی با جریان موسوم به «نقد کتاب مقدس»، برخی از باورهای تاریخی و کلامی شیعه را—که برای قرن‌ها هویت‌ساز و الهام‌بخش بوده‌اند—مورد حمله قرار می‌دهد. روش او در نگاه نخست، «علمی» و «انتقادی» به نظر می‌رسد؛ روشی که پژوهشگران کتاب مقدس برای واکاوی متون کهن مسیحی و یهودی به ویژه « کتاب مقدس» یا همان «عهدین» (عهد قدیم و جدید) به کار می‌برند. اما اینجا یک اشتباه مبناییِ خطرناک رخ داده است. گویا این منتقد، ابزارِ جراحیِ طراحی‌شده برای کالبد یک موجود زندهٔ خاص (کتاب مقدس) را برداشته، و بی‌توجه به آناتومی، فیزیولوژی و حتی گونهٔ زیستیِ یک موجود کاملاً متفاوت (تاریخ و کلام شیعه)، آن را به کار بسته است. نتیجه، نه یک تشخیص علمی، بلکه آسیبی روش‌شناختی است که به سه خطای بنیادین منجر شده است: ۱. خطای روش‌شناختی (اشتباه در انتخاب ابزار): نادیده گرفتنِ نظامِ پیشرفته و ذاتیِ نقد متن که خودِ سنت شیعه، قرن‌ها برای بررسی گزارش‌هایش ابداع کرده است. ۲.خطای هستی‌شناختی (اشتباه در تشخیص ماهیت موضوع): خلطِ فاحش بین «خودِ متن مقدس» (مثل تورات و انجیل کنونی) با «گزارش‌هایی دربارهٔ یک واقعهٔ مقدس». ۳.خطای معرفت‌شناختی (اشتباه در درک چگونگی شکل‌گیری دانش): تقلیل یک «شبکهٔ به هم‌تنیده از شواهد تاریخی، عقلی، قرآنی و اجتماعی» به «یک سند منفردِ قابل خدشه». این نوشتار، با واکاوی این سه خطا، نشان خواهد داد که چرا چنین نقدهایی، حتی اگر با ادعای علمی‌گری همراه باشند، از پایه سست و گمراه‌کننده هستند. این نه یک مناظرهٔ کلامی، بلکه یک هشدار روش‌شناختی است: حقیقت‌یابی، نیازمند آن است که پیش از به کار بردن چاقو، بدانیم چه چیزی را می‌بُریم. ۱۴۰۴/۹/۱۲ ادامه دارد @howzavian_zanjan
🔶واحد پژوهش مدرسه مدینه العلم برگزار می کند؛ 🔶جشنواره یادداشت نویسی نویسندگان حوزوی ✅در محور های زیر👇👇 ۱. ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام ۲. شهادت امام علی النقی الهادی علیه السلام ۳. شب لیلة الرغائب ۴. میلاد حضرت عیسی علیه السلام ۵. تشکیل نهضت سوادآموزی توسط امام خمینی(ره) ۶. بزرگداشت علامه مصباح یزدی ۷. ولادت حضرت امام محمد تقی علیه السلام ۸. روز علوم انسانی اسلامی ۹. ولادت حضرت امام علی علیه السلام ۱۰. پیام تاریخی امام به گورباچوف ۱۱. شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی ۱۲. تغییر قبله مسلمین از بین المقدس به کعبه ۱۳. ارتحال حضرت زینب سلام الله علیها ۱۴. اجرای طرح استعماری حذف حجاب توسط رضا خان ۱۵. قیام خونین مردم قم ۱۶. شهادت میرزا تقی خان امیرکبیر ۱۷. فتح خیبر توسط امیرالمومنین علیه السلام ۱۸. وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ۱۹. مبعث رسول اکرم (ص) ۲۰. شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام ۲۱. فرار شاه معدوم ۲۲. روز غزه یادداشتهای خود را به نشانی: @mm_kn84 ارسال کنید. 🔺مهلت ارسال آثار: تا ۲۰ دی ماه 🔺هر یادداشت حداقل ۲۰۰ و حداکثر ۸۰۰ واژه باشد. 🔺از آثار برتر تقدیر و منتشر میشوند. 🔶زمان و مکان برگزاری اختتامیه جشنواره: ۳۰ دی ماه، سالن مراسمات مدرسه 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
. 🔸فحاشی و غیرت دینی ✍️ علی اصغر بسطامی ناسزاگویی، در هر شکل و شرایطی، بر خلاف اخلاق اسلامی و روح دیانت است. در سنت اسلامی، برخی رفتارها به‌عنوان واکنش‌های استثنایی پذیرفته شده‌اند، مانند تکبر در برابر متکبر یا غیبتِ آشکارِ فاسق. اما دشنام، به‌ویژه ناسزای ناموسی، هیچ‌گاه در دایره جواز قرار نگرفته است. این ممنوعیت، نشانه‌ای از پیوند عمیق دین با کرامت انسانی و عقلانیت اخلاقی است. در ماجرای مناظره اخیر پیرامون شهادت فاطمه زهرا(س) که بین حامد کاشانی و سلیمانی اردستانی انجام شد، اردستانی سخنانی موهن و بی اساس را با بی پروایی و عدم ملاحظه عقلایی به زبان آورد، و در بخشی از صحبتهایش هم صراحتا به ساحت امام جواد (ع) مرتکب جسارت شد، در واکنش به این سخنان سخیف، برخی از مداحان در مجالس عمومی از سر غیرت دینی، با فحاشی و ناسزای ناموسی ایشان را مورد خطاب قرار دادند، در واقع، به توجیه غیرت دینی، مرتکب رفتاری غیر اخلاقی شدند. در سیره پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) چنین رفتارهایی منع و نکوهش شده است امام على عليه السلام وقتی كه شنيد در جنگ صفین گروهى از يارانش به شاميان ناسزا مى گويند فرمود : إنّي أكرَهُ لَكُم أن تَكُونُوا سَبّابِينَ ، من خوش ندارم كه شما ناسزا گو باشيد روشن است که دوستداران اهل بیت (علیهم‌السلام) جسارت به آن بزرگواران را بر نمی تابند، ناراحت می شوند و دلشان به غیظ و غضب می افتد، اما تربیت دینی اقتضا می کند که این خشم به رفتار غیر اخلاقی منجر نشود، در این ماجرا، روش درست همان بود که از حجت الاسلام حامد کاشانی در مناظره دیدیم، متین و محکم و مستدل، و در کمال ادب، بی اساس بودن ادعاهای طرف مقابل را آشکار کرد، شیوه اهل بیت (ع) در مواجهه با مخالفان فکری و اعتقادی هم همین بوده است، نمونه‌اش منش امام صادق(ع)، "ابن ابی العوجأ " یکی از ملحدان زمان امام صادق (ع) بود ، روزی با یکی از شاگردان امام وارد بحث شد ، در میانه بحث، آن شاگرد نتوانست خشم خود را از سخنان او کنترل کند و شروع کرد به توهین و بد و بیراه گفتن ، ابن ابی العوجأ گفت: «ای مرد، اگر تو از یاران جعفر بن محمد صادق هستی، او خود با ما چنین سخن نمی‌گوید و این گونه با ما مناظره نمی‌كند. او از سخنان ما بیش از آنچه تو شنیدی بارها شنیده ولی دشنام نداده است و در بحث بین ما و او از حد و ادب بیرون نرفته است، او آرام و بردبار و متین و خردمند است و هرگز خشم و سفاهت بر او چیره نمی‌شود، سخنان و دلائل ما را می‌شنود تا آنكه هر چه در دل داریم بر زبان می‌آوریم، آنگونه که گمان می‌كنیم بر او پیروز شده‌ ایم، آنگاه با كمترین سخن دلائل ما را باطل می‌سازد و با كوتاهترین كلام، حجت را بر ما تمام می‌كند چنانكه نمی‌توانیم پاسخ دهیم، اینك اگر تو از پیروان او هستی، چنانكه شایسته اوست، با ما سخن بگو». غیرت دینی اگر تکیه بر عقل و اخلاق نداشته باشد، به آسانی به بی اخلاقی و بی‌ادبی بدل می‌گردد و حقیقت دین را وارونه نشان می‌دهد. آنچه از سیره پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) فهمیده می شود، غیرتی است که با حلم و بردباری همراه است، غیرتی که خالی از هر گونه تحقیر و ناسزاست . https://eitaa.com/bastamia . https://eitaa.com/howzavian_ilam .