🔴 هر حملهای به ایران، شتابدهنده نابودی صهیونیسم است
به نام خداوند قهار
آنچه رژیم صهیونیستی در بامداد امروز انجام داد، نه یک عملیات نظامی، بلکه اقدامی انتحاری از سوی ساختاری در حال فروپاشی بود. رژیمی که در داخل سرزمینهای اشغالی با بحران سیاسی، امنیتی و مشروعیت دستبهگریبان است، سعی دارد با ماجراجویی خارجی، خود را از غرق شدن نجات دهد. اما اشتباه کردهاند.
جمهوری اسلامی ایران به فضل الهی و در سایه هدایتهای رهبر معظم انقلاب (دامظله) امروز در جایگاهی ایستاده است که کوچکترین تعرضی به آن، آغاز سلسلهای از تحولات خواهد بود که قطعاً به سود دشمن نخواهد بود. ما امروز نه تنها ، تنها نیستیم، بلکه ملتهای منطقه و جبهه مقاومت بیدارند و منتظر یک اشارهاند.
■ حمله اخیر رژیم صهیونیستی
اگرچه تلخ بود، اما یک تلنگر به نخبگان ما نیز هست که دشمن، هر لحظه آماده توطئه است و اقتدار ملی ما باید در همه عرصهها – از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و امنیت – تقویت شود. ما از مسئولان انتظار داریم هوشیارتر، دقیقتر و یکپارچهتر عمل کنند، چرا که ملت ایران شایسته بهترین تدبیرهاست.
✅ امروز بیش از هر زمان، باید ایمان داشته باشیم که خون شهیدان ما، بیپاسخ نمیماند و پاسخ جمهوری اسلامی همانگونه که در بیانات صریح رهبر انقلاب آمد، پاسخ قاطع، محاسبهشده و بازدارنده خواهد بود.
✍ موسی آقایاری
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan
🔴 هر حملهای به ایران، شتابدهنده نابودی صهیونیسم است
به نام خداوند قهار
آنچه رژیم صهیونیستی در بامداد امروز انجام داد، نه یک عملیات نظامی، بلکه اقدامی انتحاری از سوی ساختاری در حال فروپاشی بود. رژیمی که در داخل سرزمینهای اشغالی با بحران سیاسی، امنیتی و مشروعیت دستبهگریبان است، سعی دارد با ماجراجویی خارجی، خود را از غرق شدن نجات دهد. اما اشتباه کردهاند.
جمهوری اسلامی ایران به فضل الهی و در سایه هدایتهای رهبر معظم انقلاب (دامظله) امروز در جایگاهی ایستاده است که کوچکترین تعرضی به آن، آغاز سلسلهای از تحولات خواهد بود که قطعاً به سود دشمن نخواهد بود. ما امروز نه تنها ، تنها نیستیم، بلکه ملتهای منطقه و جبهه مقاومت بیدارند و منتظر یک اشارهاند.
■ حمله اخیر رژیم صهیونیستی
اگرچه تلخ بود، اما یک تلنگر به نخبگان ما نیز هست که دشمن، هر لحظه آماده توطئه است و اقتدار ملی ما باید در همه عرصهها – از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و امنیت – تقویت شود. ما از مسئولان انتظار داریم هوشیارتر، دقیقتر و یکپارچهتر عمل کنند، چرا که ملت ایران شایسته بهترین تدبیرهاست.
✅ امروز بیش از هر زمان، باید ایمان داشته باشیم که خون شهیدان ما، بیپاسخ نمیماند و پاسخ جمهوری اسلامی همانگونه که در بیانات صریح رهبر انقلاب آمد، پاسخ قاطع، محاسبهشده و بازدارنده خواهد بود.
✍ موسی آقایاری
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan
🔴 حکمتهای جنگ تحمیلی صهیونیستها علیه ایران اسلامی
۱. اتحاد ملی : دشمن خواست تفرقه بیندازد، اما ملت ایران یکپارچهتر شد.
۲. خوداتکایی: تحریمها و تهدیدها، ایران را به قدرت علمی و نظامی بینیاز از دیگران تبدیل کرد.
۳. شهادتطلبی: رزمندگان ما ثابت کردند عشق به خدا بر ترس از مرگ پیروز است.
۴. افشای چهرهٔ صهیونیسم :جهان فهمید که رژیم کودککش، از هیچ جنایتی دریغ نمیکند.
۵. تقویت مقاومت: امروز ایران، قطب مبارزه با استکبار جهانی شده است. و باذنالله شاهد پیروزی لشگر اسلام بر کفر پوشالی خواهیم بود.
#جنگ_تحمیلی
#صهیونیست_جنایتکار
#ایران_قوی
✍ موسی آقایاری
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan
درسی از میدان
🔹استراتژی «دفاع پیشدستانه» ایران و حضور مستشاری در کشورهایی نظیر سوریه، لبنان، یمن و عراق به همراه حمایت از گروههای مقاومت مانند حزبالله، حماس و انصارالله یمن، بر پایه درک عمیقی از «تهدیدات منطقهای و جهانی» استوار است.
کسانی که این حضور و کمکها را به بهانه های مختلف زیر سؤال میبردند و بهنوعی خواهان محدود شدن فعالیتهای ایران به مرزهای جغرافیایی بودند، در حقیقت از پیچیدگیهای «جنگهای نیابتی» و اهمیت «عمق استراتژیک» غافل بودند.
🔹رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای، در تبیین این واقعیت فرمودهاند: اگر در خارج از مرزها نمیجنگیدیم، مجبور بودیم در داخل شهرها و مرزهای خودمان بجنگیم.(نقل به مضمون)
این سخن «راهبردی»، به وضوح نشاندهنده اهمیت حیاتی حضور ایران در خارج از مرزها برای تأمین امنیت داخلی است؛ نکتهای که بسیاری از تحلیلگران سطحینگر و کوتهبین، از درک آن عاجز بودند.
🔹دشمن با درک دقیق اهمیت این استراتژی، گام به گام در پی «تضعیف و حذف همپیمانان منطقهای ایران» برآمد تا «خط مقدم دفاعی» ایران را به درون مرزهای آن بکشاند و سپس خود ایران را هدف قرار دهد.
«حمله اسرائیل به ایران» خود گواه روشنی بر این واقعیت است که تهدیدات فراتر از مرزهای جغرافیایی هستند و نیاز به یک استراتژی دفاعی همهجانبه دارند. این رویداد بهوضوح نشان داد که بیتوجهی به تحولات پیرامونی و عدم مقابله با تهدیدات در خارج از مرزها، میتواند بهطور مستقیم به «امنیت ملی ایران» آسیب برساند.
🔹این رویدادها، بار دیگر بر این موضوع تأکید میکند که بدون داشتن «عمق استراتژیک» و توانایی پاسخگویی فرامرزی، «امنیت داخلی» نیز به خطر میافتد و کسانی که این استراتژی را زیر سؤال میبردند، در تحلیلهای خود به شدت دچار کوتهفکری و اشتباه بودهاند.
🔹اما دشمن در حمله به ایران دچار یک «خطای محاسباتی بزرگ» شده است. او توانمندیهای دفاعی و بازدارندگی ایران و همبستگی و اتحاد ملی مردم را دستکم گرفت و با تجاوز مستقیم به منافع حیاتی ایران، خود را در «گردابی سخت» و «نابودکننده» گرفتار کرد.
🔹ایران با پاسخ قاطع، مقتدرانه و به موقع خود، نشان داد که دوران بزندررو تمام شده و هرگونه تعدی، با پاسخی درخور و پشیمان کننده مواجه خواهد شد.
✍علی اسدی
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan
#ویراست
جنگتمام نشده
پدافند جنگ نظامی رو سفید شد
الان زمان فعال شدن پدافند جنگ شناختی است
دشمن شکست خورده در حال شلیک موشکهای رسانهای است
بسمت خودی شلیک نکنیم
راوی فتح جبهه حق باشیم
خطاهای گذشته را تکرار نکنیم
✍ مجیدنقیلو
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan
هستیشناسی اجتماعی «مهدکودک»
✍️علی اصغر اسلامی تنها
مهدکودک، به عنوان نهادی مدرن، تنها یک فضای فیزیکی برای نگهداری کودکان نیست؛ بلکه تجلیگاه تحولات عمیق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی عصر جدید است. افزون بر نگاه تاریخ اجتماعی، از منظر هستیشناسانه، مهدکودک همان «یتیمخانه مدرن» است؛ نه از آن رو که به جهت تبارشناختی از الگوی یتیم خانه ها ساخته شده و نه از آن رو که کودکان را از داشتن والدین محروم میکند، بلکه از این جهت که آنان را از «بودن» در کنار خانواده و «زیستن» در بستر طبیعی رشد جدا میسازد.
این نهاد، محصول ضروری انقلاب صنعتی و اقتصاد سرمایهداری است؛ نظامی که با بیرون کشاندن زن از خانه و تبدیل او به نیروی کار ارزان، نیازمند مکانی برای پر کردن خلأ مراقبت از کودک شد. بدین ترتیب، مهدکودک پاسخی بود به بحرانی که خودِ نظام مدرن پدید آورده بود.
اما تأثیر مهدکودک فراتر از پاسخ به یک نیاز عملی است. این نهاد، کودکی را به مثابهی یک مفهوم بازتعریف میکند. کودکی که زمانی در دل خانواده و جامعه شکل میگرفت، اکنون در فضایی استانداردشده، برنامهریزیشده و تحت نظارت متخصصان، ساخته میشود. مهدکودک به تولید «کودک استاندارد» میپردازد؛ کودکی که باید در سن معینی رنگها را بشناسد، در سن معینی اجتماعی شود و در چارچوب از پیش تعیینشدهای رشد کند.
این «یتیمخانه مدرن»، کودکان را از گوناگونی تجربیات زندگی واقعی محروم و آنان را در محیطی همگن و یکدست قرار میدهد. کودک به جای یادگیری از خلال تعاملات طبیعی با والدین، خواهر و برادرها، فامیل و همسایگان، در معرض آموزشهای رسمی و یکسان قرار میگیرد. عشق و محبت بیقید و شرط خانواده، جای خود را به تأیید و تشویق مشروط مربیان میسپارد.
از سوی دیگر، مهدکودک به بازتولید منطق سرمایهداری در «ذهن کودکان» میپردازد. برنامهریزی زمانی دقیق، تقسیم به گروههای سنی، سیستم پاداش و تنبیه، و عادت به زندگی در چارچوب قوانین اداری، همه و همه، کودک را برای ورود به دنیای کار و مصرف در آینده آماده میسازد.
نکته پارادوکسیکال اینجاست که جامعهای که مهدکودک را به عنوان «نماد پیشرفت و توسعه» میستاید، در همان حال شاهد تضعیف بنیانهای طبیعی خود است. خانواده، به عنوان هسته اولیه جامعه، کارکردهای اساسی خود را یکی پس از دیگری از دست میدهد و دولت و نهادهای خصوصی جایگزین آن میشوند.
آیا این همان پیشرفتی است که به دنبالش بودیم؟ پیشرفتی که بودن با کودک را قربانی داشتن موقعیت اجتماعی و اقتصادی میکند؟ شاید زمان آن رسیده که در مسیر به ظاهر مترقی گسترش مهدکودکها تامل کنیم و بار دیگر به ارزش بودن در کنار کودکانمان بیندیشیم؛ پیش از آنکه جامعهای از «یتیمانِ پدر و مادردار» بسازیم که در انزوای عاطفی، در جستجوی هویتی گمشده هستند.
@hamshenasi
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan
فاطمه و گریهکنان بیمسئولیت!
✍️امیرحسن اوصالی
📌اگر دلیل رنجهای فاطمه'س' و مرز میان اسلام سقیفهای و اسلام محمدی را نشناسیم، اشکهایمان نه تنها معرفتی نخواهد داشت، بلکه حجابی میشود میان ما و حقیقت؛ که روضهی فاطمیه را خصوصی میپنداریم و خود را نیز در زمرهی خواص میشماریم. و این سوگواریها و گریهکردنها جز ارضای احساسات و تحریک عواطف که صرفا ماستمالی وجدانمان است، بیثمر و بیرسالت خواهد بود. تاریخ را که بنگریم خواهیم دید که شیرازهی دین همیشه بهدست دیندارانی "کتوم" و بیخرد از هم فروپاشیده؛ آنان که بر مسند سلیقه نشسته و حقایق دین را کتمان کردهاند. باید دانست که بیدینی هیچگاه در برابر دین نمیایستد، و این جنسی غلط، ناصواب و دستکاری شده از دین است که در مقابلش قد علم میکند. همانگونه که امروز مسئلهی حجاب از بلاگرهای محجبهی مجازی آسیب میبیند نه از ضعیفالحجابها، در فاطمیه نیز از ناآگاهانی زخم میبینیم که صدیقهطاهره'س' را یک کنشگر سرمایهدار معرفی میکنند، نه اسوهای برای بشریت.
📌آیا فکر کردهایم که آن شورای شوم با کدام پشتوانهی "زور" و "زر" پایهی سقیفه را نهاد و بر خانهی وحی هجوم برد؟ مگر در مدینه لشکری ۳۰هزار نفری بود؟ پس مردم کجای این ماجرا بودند؟ چه شد جماعتی که دیروز در رکاب پیامبر'ص' و در بدرها، خیبرها، احدها و احزابها شمشیر زده بودند، امروز از حرکت بازماندند؟ چگونه لباس دینشان در این مدت کوتاه کهنه شد؟ مردمی که خطبهی غرّا و منطق گیرای فاطمه'س' را شنیدند، اما بهجای بیداری، گریستند و در خواب غفلت فرو رفتن؛ گریهکنانی بیمسئولیت که در برابر "سیاست" و "حاکمیت" سکوت کرده و به گفتهی قرآن[آل عمران_۱۴۴] انقلاب بر اعقاب خود کرده و به مشیِ عصر جاهلیت خود برگشتند. مردمی با نگاه سکولار که بر ابوسفیانها سواری میدادند و ککشان هم نمیگزید، اینبار با گشادی بیشتر مورد تحمیق و تحمیر سقیفه واقع شدند.
📌و سقیفه تکّهای ناقص و معیوب از دین بود. بیروح و گرفتار در مناسک خشک که امام را در احکام و قضاوتها خلاصه نمود و خود به حاکمیت سکولار و سلیقهای خود با پشتوانهی "مردم بیخیال" ادامه داد. و فلسفهی غلبهی لعنهای قومی بر فردی در زیارتعاشورا همینجاست که تابعین و سکوتکنندگان کمگناهتر از غاصبین و قاتلین نیستند. حال بهخود رجوع کنیم و بیاندیشیم که در کدام سمت تاریخ و جامعه ایستادهایم؟ آیا گریه میکنیم و باز پشت سقیفهایم؟:یا "آتش بهاختیار" رهنمودهای امام جامعه را پیاده میکنیم؟ کدامیک؟شاید اگر آن روز تنها چهل نفر به یاری علی(ع) میرفتند، تاریخ دیگرگونه رقم میخورد.
و امروز نیز اگر گریه بیمسئولیت بماند، تکرار همان تاریخ است؛ اما اگر اشک به تصمیم بدل شود، فاطمیه نه پایان غم، که آغاز قیام خواهد بود.
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan
وقتی باورهای مذهبی، سکوی انقلابات علمی شدند!
✍️جواد جعفری
یکی از وجههای شگفتانگیز تاریخ اندیشه بشر، این است که بسیاری از افرادی که امروز به عنوان بنیانگذار انقلابهای علمی و فکری شناخته میشوند، در دل باورهای مذهبی عمیق ریشه داشتهاند و برخی حتی کشیش، روحانی یا معتقد بودند. در نگاه اول، این موضوع ممکن است عجیب به نظر برسد؛ چطور کسانی که اکنون نماد آزادی، عقلانیت و تودهپذیری فکر هستند، روزی در باورهای دینیشان، به دنبال فهم عمیقتر و رهایی از مفروضات قدیمی بودهاند؟
لوتر، کوپرنیک، داروین و دیگر مبشران تاریخ علم، هر یک در دوران خود، در کنار اعتقاد به خدا و دین، شاهکارهایی را رقم زدند که دریچههای کاملاً نوینی بر روی شناخت آنان درباره جهان گشود. لوتر، اصلاحگر بزرگ مسیحیت، با آنکه به اصلاحات دینی و ماندن در چارچوب ایمان معتقد بود، در مسیر خود منجر به شکستن قالبهای کهن و راهاندازی روندی شد که در نهایت، باورهای دینی و علمی را به مسیرهای جداگانهتری کشاند.
کوپرنیک، کشیش و منجم دوران رنسانس، همچنان در دل کتابها و اعتقادات مذهبی، نظریهای طرح کرد که کشفِ حقیقت کیهان بود، و حتی در میانه تعصبات حاکم، مسیر روشن و شفافی برای درک بهتر جهان خلق کرد. او، که خود کشیش بود، در آن زمان، هیچ مخالفت آشکاری با دین نداشت، بلکه در دل باورهایش، کوشید تا حقیقت را بیابد و در نهایت، این حقیقت مسیرش را از باورهای نگهدارنده قرون وسطی جدا کرد.
و چه بسا، داروین، در دوران خودش، با اعتقاد به خدا و ایمان، در ادامه مسیر علمیش، نظریه تکامل را مطرح کرد، نظریهای که امروز یکی از پایههای اصلی زیستشناسی است. او هم همچنان معتقد بود که نقطه آغاز خلقت، دست قدرتی فراتر از دانش انسانی است. پس، آنها که نامشان امروز بر زبانها جاری است، قبل از هر چیز، انسانهایی بودند مسلح به ایمان و باورهای دینی، اما در مسیر تلاش بیوقفه برای فهم حقیقت.
جالبتر آنکه، تاریخ نشان میدهد که این افراد به عنوان مبنا و استناد روشنفکران و نوسازان اندیشه، مورد اتکا قرار میگرفتند. این یعنی، در نقطهای هماهنگی و همزیستی میان ایمان و علم، میان باور و حقیقت، وجود داشته است. بسیاری از وقایع و کشفیات، در بستری از باورهای مذهبی و اعتقادات انسانی شکل گرفت، و این موضوع نشان میدهد که کلیشههای «مذهبی بودن یعنی ضد علم» چندان درست نیست، بلکه هر دو در کنار هم، در مسیر توسعه و گسترش فهم بشر نقش داشتهاند.
این حقیقت، این نقطه عطف در تاریخ اندیشه است که نشان میدهد، انسانها، در جستوجوی حقیقت، گاهی در قالبهای باورهایشان پنهان میشدند، و هر قدمی که برداشتند، در کنار اعتقادهای دینی و ایمان، سوق پیدا میکردند به سوی روشنایی و دانش. و چه بسا، این همزیستی است که سبب شده است، فلسفه، علم و ایمان در تاریخ، در کنار هم، مسیر سنگلاخهای بشریت را هموار کنند هرچند گاهی به قیمتِ کشاکشها و درگیریهای خونبار تمام شده است.
@Javadjafaiy1414
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan
زنگ خطر هویت
✍️ اصغرزمانی
🔻خبر زیر را با دقت بخوانیم...
▪️روسری خبرنگار فونیکس چین منقش به نقاشی کهن و اشعار شاهنامه فردوسی مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفت!
🔻در پیچ و خمهای پرشتاب زندگی امروز، گاه پردهی زخیمی از غفلت بر دیدگانمان میافتد و ارزشهای گرانقدرمان را در هالهای از فراموشی فرو میبرد. حکایت روسری این بانوی چینی که با نقش و نگار اصیل ایرانی و ابیات شاهنامه فردوسی، در فضای مجازی جلوهگر شد و شور و تحسینی برانگیخت، تنها یک خبر نیست؛ آیينهای است تمامنما از حکایتی تلخ که از «خودباختگی فرهنگی» ما سخن میگوید.
🔻اینجا سخن از یک تکه پارچه نیست؛ سخن از هویتی است که با تار و پود تاریخمان درهم تنیده، از "روسری" که در فرهنگ ایرانی-اسلامی ما، نه تنها پوششی برای حجاب، که نمادی از عفت، وقار و اصالت بوده است. چگونه است که یک بانوی خبرنگار هوشمند و تمدن شناسِ دیار دوردست باید میراث کهن ما را بر سر کند و ما مبهوت و مسحور، از دور به تماشایش بنشینیم؟! گویی در این بازار مکاره جهانی، ما کالایی شدهایم که اصالتش را دیگری به نمایش میگذارد و ما خریدار دست دوم آن میشویم و مصداق " آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد" باشیم!
🔻این پدیده ضد فرهنگی، مانند رودی است که آهسته و بیصدا، از زیر پای درختان تنومند هویتمان میگذرد و ریشههایش را سست میکند. "هجمه هویتی-فرهنگی غرب"، نه با حمله مستقیم که با نفوذی نرم و دلفریب، چونان بادی که شنهای کویر را جابجا میکند، مشغول دگرگونی ذائقه و اندیشه ماست. وقتی نقش و نگار هزاران ساله خودمان، از دست دیگری به ما عرضه میشود و با نام و نشان غیرایرانی، "به روز" و "خاص" جلوه میکند، یعنی ما در برابر امواج سهمگین خودباختگی، لنگر برکندهایم و به هر سو که باد میوزد، تن میدهیم!
🔻این افسون زدگی و خواب شدگی را تا کی میخواهیم ادامه دهیم. امروز، بیش از هر زمان دیگری، ضرورت بازگشت به خویشتن خویش، به "هویت ایرانی-اسلامی"مان، از هر گوشهای فریاد میزند. باید به یاد آوریم که فردوسی، حافظ، سعدی و هزاران سرو بلند قامت این سرزمین، نه برای زینت بخشیدن به کالای غیر، که برای پروراندن روح و جان ملت ما شعر سرودند. حجاب، در مفهوم والایش، تنها یک چارچوب فقهی نیست، بلکه "نگینی است بر تارک فرهنگ ما که میتواند به زندگی امروزه ما زیبایی و معنا ببخشد، به شرط آنکه از چشمه اصالت خودمان سیراب شود و اسیر "فرهنگ برهنگی و لاابالی گری" غربی نشود.
🔻بیایید چشمانمان را بشوییم و جور دیگر ببینیم. ببینیم که گنجینه بیبدیل این سرزمین، در تار و پود قالیهایمان، در خشت به خشت بناهایمان، در واژه واژه دیوانهایمان و در قامت هر زن و مردی که از این خاک برمیخیزد، نهفته است. نگذاریم که "فینیکس"های بیگانه، سیمرغهای اساطیری ما را به پرواز درآورند، در حالی که ما خود، قفسنشین شدهایم. باید خود، حافظ و پاسدار این میراث باشیم و با دستهایمان، نه فقط روسریهایمان را، که هویتمان را دوباره نقش بزنیم، تا دیگران، از ما بیاموزند، نه ما از ایشان!
🔻این آگاهانه زیستن، آغاز راهی است برای رهایی از اسارت "خودباختگی" و پرواز در آسمان پر ستاره "هویت پر افتخار ایرانی_اسلامی" مان.
@avayemalakut
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan
امام جمعه مردمی طراز انقلاب اسلامی
✍️علی محمدی هوشیار
پس از انقلاب اسلامی، نقش امامجمعه دیگر محدود به خطبه و حضورهای نمادین نیست و این جایگاه مهم؛ مسئولیتی اجتماعی، فرهنگی و حتی مدیریتی دارد.
اگر پیش از انقلاب، امامجمعه را یک چهره مذهبی محدود به مصلی می دانستند، امروز از جایگاه امامت جمعه توقعات دیگری دارند.
امام جمعه انقلاب اسلامی باید مسأله شناس و مسأله یاب، همراه واقعی مردم و هدایتگر فرهنگی شهر باشد، نه صرفاً تولیدکننده تصاویر احساسی یا حرکات نمایشی!
گاهی شاهد اقدامات نمایشی و شعاری، هرچند با نیت خیر هستیم، که تمامی اینها در دراز مدت نتیجه برعکس میدهد. مثلا امامجمعهای عکس جوشکاری از خود منتشر میکند، یا دیگری روی ماشین تویوتا ایستاده و خطبه میخواند، یا حضورهای مشابه دیگری که تنها قاب متفاوت میسازند اما معنای عمیق اجتماعی ندارند.
اینجا مردم حق دارند بپرسند: «این کارهای نمایشی شما دقیقاً چه مشکلی از ما حل میکند؟»
تفاوت عصرها همینجاست.
امامجمعه طراز مردمی در انقلاب اسلامی، باید فراتر از قابها، با شناخت واقعی از دردها و مسائل شهر، با تحلیل دقیق و حضور مؤثر و مسئولانه، نقشآفرینی کند. اگر اینگونه شد؛ مردم در چنین امامجمعهای نه یک سلبریتی مذهبی، بلکه یک همراه آگاه، متفکر و پاسخگو را جستجو میکنند.
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan
در باب تصویر شهید «نیلوفر قلعهوند» در رسانهی رهبری
✍️امیرحسن اوصالی
▪️ایتا دارد به جای ترسناکی تبدیل میشود؛ جایی که عدهای با مغزهای کوچک و دهانهای بزرگ، در توهّم دینداری خود چنان منقبض میشوند که دایرهشان آنقدر تنگ میگردد که سرانجام نقطهی آن بیرون میزند! این تنگنظری تا آنجاست که «شهید» را نیز دیگر از جمع خود نمیدانند!
▪️فرض کنید آن عکس را سانسور میکردند یا مثلاً تصویری پرسنلی میگذاشتند؛ آیا میتوان حقیقت انسانها را هم سانسور کرد؟ میتوان یک عمر زندگی انسانی را صرفا با پوششی تصنعی بپوشانیم؟ صداقت ایثار را میتوان نادیده گرفت؟ نام او را میتوان از لیست شهدای جنگ ۱۲روزه خط زد؟ گویا عدهای جای خدا نشستهاند... .
▪️به باور من، انتشار تصویر شهید «نیلوفر قلعهوند» در رسانهی رهبری امتداد یک "اندیشهی راهبردی" است؛ چراکه اگر دشمن حمله کند، میان باحجاب و ضعیفالحجاب فرقی نمیگذارد.
بمب و موشکهای اسرائیل همه را نشانه میگیرند! و این، نشانهی حقیقتِ یک انقلاب است که از هر قشر و اندیشهای در مسیر اعتلای آرمان خود، شهید تقدیم کرده است.
▪️دامن زدن به یک امر درونی و خلق دوگانهی کاذب در شرایط فعلی، مارا ناخواسته به مسیری میکشاند که "اتحاد" و "همبستگی" را تحتالشعاع قرار میدهد.
اتحاد شکلگرفته شده در برابر دشمن را نباید فدای یک مسئلهی نا اولویت کرد. (البته ناگفته نماند که حجاب یک واجب دینی است و بیحجابی هم حرام شرعی و سیاسیست؛ اما کیفیت مواجههی رسانهی رهبری با شهید "قلعهوند" در موضع معرفی یک شهید و بزرگداشت فداکاری و شهادت یک ایرانی مسلمان در حملهی متجاوزانهی اسرائیل است نه تایید یک منکر و نفی وجوب حجاب.)
@paragraph_osali
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan
در جستجوی کعبه از مسیر اورشلیم!
نقد سهگانه یک تطبیق نادرست روششناختی (۱)
✍️علی اسدی
۱. طرح مساله
برای رسیدن به هر مقصدی، باید راه درست آن را شناخت و پیمود؛ نااگاهی نسبت به مسیر صحیح، انسان را به گمراهه و بیراهه میکشاند، تلاش ها را بی ثمر می کند و چه بسا انسان هرگز به مقصد نرسد و در ناکجاآباد سرگردان و نابود شود. سعدی چه زیبا گفته است:
ترسم به کعبه نرسی ای اعرابی،
این ره که تو میروی به ترکستان است.
باستانشناسی را تصور کنید که با دستگاههای پیشرفتهٔ تحلیل سنگهای آتشفشانی به سراغ یک بنای تاریخیِ آجری رفته و فریاد میزند: «این بنا ساختگی است! زیرا در مواد آن، هیچ اثری از کانیهای بازالت( یک سنگ سخت و سیاه آتشفشانی) یافت نمیشود!»
این تصویر، دقیقاً نشاندهندهٔ آن چیزی است که در موارد متعددی در برخی پژوهش ها و گفت وگو های علمی شاهد آنیم: تطبیق نادرست یک روش تخصصی، بر حوزهای که با آن ناسازگار است.
این روزها، برخی از سخنان آقای عبدالرحیم سلیمانی، پژوهشگر حوزهٔ ادیان ابراهیمی، به شکلی گسترده در فضای مجازی منتشر میشود. تخصص اصلی ایشان یهودیت و مسیحیت است و آثار علمی ارزشمندی نیز در این حوزه نگاشته است. وی با تکیه بر تخصص خود و آشنایی با جریان موسوم به «نقد کتاب مقدس»، برخی از باورهای تاریخی و کلامی شیعه را—که برای قرنها هویتساز و الهامبخش بودهاند—مورد حمله قرار میدهد. روش او در نگاه نخست، «علمی» و «انتقادی» به نظر میرسد؛ روشی که پژوهشگران کتاب مقدس برای واکاوی متون کهن مسیحی و یهودی به ویژه « کتاب مقدس» یا همان «عهدین» (عهد قدیم و جدید) به کار میبرند.
اما اینجا یک اشتباه مبناییِ خطرناک رخ داده است. گویا این منتقد، ابزارِ جراحیِ طراحیشده برای کالبد یک موجود زندهٔ خاص (کتاب مقدس) را برداشته، و بیتوجه به آناتومی، فیزیولوژی و حتی گونهٔ زیستیِ یک موجود کاملاً متفاوت (تاریخ و کلام شیعه)، آن را به کار بسته است. نتیجه، نه یک تشخیص علمی، بلکه آسیبی روششناختی است که به سه خطای بنیادین منجر شده است:
۱. خطای روششناختی (اشتباه در انتخاب ابزار): نادیده گرفتنِ نظامِ پیشرفته و ذاتیِ نقد متن که خودِ سنت شیعه، قرنها برای بررسی گزارشهایش ابداع کرده است.
۲.خطای هستیشناختی (اشتباه در تشخیص ماهیت موضوع): خلطِ فاحش بین «خودِ متن مقدس» (مثل تورات و انجیل کنونی) با «گزارشهایی دربارهٔ یک واقعهٔ مقدس».
۳.خطای معرفتشناختی (اشتباه در درک چگونگی شکلگیری دانش): تقلیل یک «شبکهٔ به همتنیده از شواهد تاریخی، عقلی، قرآنی و اجتماعی» به «یک سند منفردِ قابل خدشه».
این نوشتار، با واکاوی این سه خطا، نشان خواهد داد که چرا چنین نقدهایی، حتی اگر با ادعای علمیگری همراه باشند، از پایه سست و گمراهکننده هستند. این نه یک مناظرهٔ کلامی، بلکه یک هشدار روششناختی است: حقیقتیابی، نیازمند آن است که پیش از به کار بردن چاقو، بدانیم چه چیزی را میبُریم. ۱۴۰۴/۹/۱۲
ادامه دارد
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan