eitaa logo
نویسندگان حوزوی
5هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
632 ویدیو
209 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
تهدید تو خالی ⁉️ حماس را تهدید می کنند که اگر سلاح هایش را تحویل ندهید حمله نظامی می کنیم! 🔻مگر تا الان چیکار می کردید ؟! 🔻چون از لحاظ نظامی نتوانستید وارد فاز آتش بس شدید.این تهدید ها هم برای جبران شکست است. ✍ @howzavian_khuzestan
💠استمرار در کارها ✍️ جواد محدثی 🔘امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: 🔰إنّی لاُحِبُّ اَن اُداوِمَ عَلَی العَمَلِ وَ اِن قَلَّ 🔹من دوست دارم که کار را هر چند اندک باشد، ادامه و استمرار دهم. 📗کافی، ج۲، ص ۸۲ 🔻شرح حدیث 🔸این مفهوم در روایات متعدد آمده است که «کار اندک، اما مستمر بهتر از کار بسیاری است که ملال آور باشد.» حدیث امام سجاد علیه السّلام نیز همین نکته را بیان می کند. 🔸به یک مثال دقت کنید: گاهی رگبار تند باران، با سر وصدای زیاد می بارد، همه چیز را در هم می نوردد، سیل راه می افتد و گاهی آسیبهایی به خانه ها، مزرعه ها و جاده ها وارد می شود. اما نم نم باران، اگر چند روز هم پیاپی بیاید، زمینها سیراب می شوند، خسارتی در کار نیست، هوا لطیف می شود، درختان و گیاهان تشنه به حدّ کافی بهره می برند. 🔸در کارهای ما نیز، کار کم، ولی پیوسته و ادامه دار، بهتر از کار پر حجم و سنگینی است که تداوم نداشته باشد. در عبادات هم همین طور است. 🔸بعضی چند روزی به شدت به مستحبات و نوافل و ذکر و قرآن و دعا روی می آورند، ولی خسته می شوند و آن را به کلی ترک می کنند. 🔸بعضی هم مثلاً روزی یک صفحه قرآن می خوانند، یا فقط یک نافله می خوانند، ولی آن را به طور مستمر انجام می دهند. این ثمربخش تر و بهتر است. 🔸در دعای کمیل می خوانیم: «والدَّوامَ فی الإتّصال بِخدمَتک...»و از خدا می طلبیم که پیوستگی و استمرار در خدمت خدا بودن و الهی زیستن و دعا و مناجات را به ما قسمت کند. درس خواندن، قرآن و حدیث حفظ کردن، صدقه دادن، عبادت کردن، اگر دوام داشته باشد، هر چند اندک، محبوب تر است و ثمربخش تر. @howzavian_khuzestan
❇️ سقف فهم‌شان همین دنیاست بدبخت‌ترین آدم‌ها آنانی‌اند که خدا را از نگاهشان تبعید کرده‌اند؛ نه در زندگی‌شان ردّی از او هست، نه در تحلیل‌هایشان نوری از او می‌تابد. تمام فهمشان در حصار دنیا اسیر است، و سقف اندیشه‌شان، همین خاک و نان و عدد است. ﴿ذَٰلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ﴾ این است نهایت دانش‌شان؛ مرزی که از آن فراتر نمی‌روند، چرا که چشم دلشان کور است، و عقلشان بی‌ربّ. ✍صالحی @howzavian_khuzestan
اگر ننویسیم، چه می‌ماند؟ صبح است و الحمدلله که پروردگارم، شنبه‌ی دیگری روزیم کرد. خانه در سکوتی غرق است؛ گاهی با صدای پرندگان بیرون، این سکوت می‌شکند، یا با آهی که از درونم برمی‌خیزد. لیوان چای میان دستانم گرم است، اما ذهنم در جست‌وجوی سوژه‌ای تازه، سرد و سرگردان. دنبال راهی می‌گردم برای آغاز نوشتن... از کمبود دانسته‌هایم رنج می‌برم، و از اینکه خاطره‌نویسی در میان ما رنگ باخته، دلگیرم. چه شخصیت‌های بزرگی داشتیم و داریم، اما از زندگی بسیاری‌شان نشانی در کتابی، سطری یا یادداشتی نیست. این فراموشی تقصیر من است، تویی، و شمایی که قلم دارید اما نمی‌نویسید. ما ساده از کنار روایت‌نویسی گذشتیم، در حالی‌که روایت، جانِ تاریخ است. رهبر بارها اهل قلم را فراخوانده‌اند که بنویسید، ثبت کنید، بازگو کنید. اما هنوز بسیاری از ما، با وجود شناخت از بزرگان، قدمی برنمی‌داریم. شاید گمان می‌کنیم کار ما نیست، یا واژه‌هایمان کوچک‌تر از آن‌اند که تاریخ‌ساز شوند. اما باور کن، هر قلمی سهمی در نجات حقیقت دارد. نوشتن، تنها ثبت خاطره نیست؛ احیای روح انسان‌هایی است که روزی زیسته‌اند، رنج کشیده‌اند و در سکوت رفته‌اند. اگر ما ننویسیم، فردا کسی از آنان نخواهد گفت، و آن‌گاه تاریخ ناقص خواهد ماند. پس باید بنویسیم؛ حتی اگر واژه‌هایمان ساده باشند. از مادربزرگ‌ها، از معلم‌ها، از شهدا، از آدم‌های معمولی با قلب‌های بزرگ. زیرا قلم، اگر روایت نکند، تاریخ خاموش می‌ماند. @howzavian_khuzestan
تحلیل دو‌قطبی‌سازی رسانه‌ایِ «مردم و قانون حجاب» در ایران در مواجهه با پدیده‌ی دوقطبی‌سازی رسانه‌ای پیرامون قانون حجاب، آنچه در واقع رخ می‌دهد نه یک اختلاف صرفاً اجتماعی، بلکه یک جنگ شناختی سازمان‌یافته علیه بنیان فقه تقنینی و مشروعیت دینی در عرصه‌ی عمومی است. این جریان با بهره‌گیری از روش‌های روانی و تبلیغاتی، می‌کوشد قانون الهی را به مثابه «امر تحمیلی حکومتی» تصویر کند و میان مردم و دین تفرقه‌افکنی نماید. تحلیل حاضر با رویکرد فقهی ـ جامعه‌شناختی، ضمن تبیین ماهیت این سیاست شناختی، به بررسی اهداف، ابزارها و تبعات این راهبرد در ساختار ادراک عمومی می‌پردازد و راهکار پاسخ عقلانی و اقناعیِ متناسب با شأن فقه اسلامی را ارائه می‌کند. در این یادداشت می‌خوانید: ۱. ماهیت سیاست دو‌قطبی‌سازی و هدف آن ۲. روش رسانه‌ای و روانی مخالفان: سه‌گام عملیات شناختی ۳. تحلیل فقهی و معرفتی: مشروعیت الزامات اجتماعی ۴. بُعد جامعه‌شناسی سیاسی: سلب سرمایه‌ی نمادین ۵. راهبرد فقهی و سیاسی مقابله: حرکت در مدار حکمت و عدالت متن کامل یادداشت در پیوند زیر: https://gharibreza.com/?p=3383 @howzavian_khuzestan
1.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به روایت دوربین مداربسته ببینید: هجوم نظامیان شهرک نشین صهیونیست به دامداری فلسطینیان در حاشیه شهر الخلیل جنوب کرانه باختری فلسطین اشغالی یادم هست که جوانان عزیز در ابتدای طوفان الاقصی حماس را مقصر شعله‌ور شدن دوباره آتش درگیری میان فلسطینیان و صهیونیست‌ها میدانستند آن زمان من پاسخ فلسطینیان را برایشان بازگو میکردم که مرگ دفعی بهتر از مرگ تدریجی همراه با زجر و خفت است امروز کرانه باختری که دیگر غزه نیست اما ببینید صهیونیستها چگونه به حیوان زبان بسته نیز رحم نمیکنند سالهاست که فلسطینیان هر روز شاهد ویرانی، تحقیر، اسارت و کشتار را هستند و ٧ اکتبر سرریز شدن طاقت بر صبرشان بود خدا از سر تقصیراتمان بگذرد ________________ 📚 @howzavian_khuzestan
. «به یاد حاج سید طیب» سال‌های ۶۴،۶۳،۶۲ شاید هم ۶۵ بود. دقیق یادم نیست. موقعی که نوجوان ۱۴،۱۳ ساله‌ای بودم، توی کوچه‌های پرپیچ و خم شوشتر در مسجد «دو خواهران»، سید جلیل القدری امامت مسجد را بعهده گرفت که از پیر وجوان همه او را دوست داشتنند. با اینکه مسجد در کوچه پس کوچه بود و چندان بزرگ و سرراست نبود، اما از تمام اطراف شهر جوانان و میانسالان با دوچرخه و موتورسیکلت برای نماز پشت سر سید جمع می شدند. طوریکه اگر دیر می رسیدی جا گیرت نمی آمد. نمازش ساده اما طولانی بود. میگفت اینکه گفته‌اند در نماز جماعت باید حال افراد سالخورده را مد نظر داشته باشید یعنی چنان رکوع و سجودتان آرام باشد که این افراد دچار مشکل نشوند. ماه رمضان میگفت :« من از نمازم‌نمی زنم، اگر تحمل ندارید جماعت را بعداز افطار قرار بدهیم.» همه موافق قبل از افطار بودند و با اینکه نمازشان از بقیه مساجد بیشتر طول میکشید ولی نمازها همچنان بسیار شلوغ و پر ازدحام بود. یک شب بعداز اولین نماز مغرب دعای "یا علی و یا عظیم" ماه رمضان را خودشان خواندند و چنان همه به گریه افتادند که هنوز خاطره‌اش در ذهنم‌مانده است. خلاصه با حضور ایشان، این مسجد، محل توجه و رفت وآمد همشهریان عزیزمان شده بود. الان که فکرش را میکنم منبرهای ایشان هم عجیب و بسیار شلوغ بود. برای سخنرانی معمولاً فقط یک حدیث میخواند و ترجمه آن را بیان میکرد و توضیح مختصر و کوتاهی میداد، با این حال چنان گریه‌ای از حضار بلند میشد که مایه‌ی تعجب و شگفتی بود. راستش را بخواهید نه آنچنان خوش صدا چون مداحان بود و نه سخنور قهاری بود، فقط با خواندن همین احادیث آنهم از روی کتاب، چنان همه را منقلب میکرد که خیلی عجیب بود. مگر خواندن این احادیث آنهم از روی کتاب چقدر کشش داشت که اینگونه تأثیر گذار بود؟ بنظرم این، حاصل چیزی جز صفای باطن، عامل بودن و ایمان قلبی داشتن به این احادیث نبود. بعداز خروجشان از شوشتر هم با انتخاب منطقه‌ی حصیرآباد اهواز برای سکونت و احداث حوزه علمیه نشان دادند که همچنان حشر ونشر با مردم عادی و کم درآمد شهر را به خیلی از موقعیت‌ها ترجیح میدهند. حضور ایشان در چادرهای گردان مالک شوشتر در زمان جنگ در سال ۶۴ در خاطرم نقش بسته است. مدام به جلوگیری از افراط و تفریط توصیه می‌کردند که باید همچنان آویزه گوشمان باید باشد. امروز که به مراسم خاکسپاری ایشان رفتم، خیلی از بچه‌های محله‌ی دوخواهران را دیدم که از شوشتر آمده بودند. چیزی جز صفای باطن مردی که در دلها جا داشت، آنها را به اینجا نکشانده بود. سید بزرگوار یادت گرامی و با برادر شهیدت و اجداد طاهرینت محشور باشی انشاالله ۱۱_آبان_۱۴۰۴ 📚 @howzavian_khuzestan
بانوی جهادگر ✍زهرا گندمکار حضرت زهرا ( س ) طلوع درخشانی است که از گریبان او ، خورشید امامت و ولایت و نبوت درخشیده است ؛ آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن ، ستاره های فروزان ولایت قرار گرفته است . خدای متعال بی جهت و بدون دلیل به کسی امتیار نمیدهد بلکه او را امتحان می‌کند و بعد امتیاز می‌دهد. اراده قوی ، عزم راسخ ، گذشت و فداکاری فاطمه زهرا (س) در همان دوران کوتاه باعث شد خدا او را انتخاب کند، خیر کثیری که خداوند متعال در سوره مبارکه کوثر مژده آن را به پیامبر داد و فرمود : ( اِنا اَعطَیناکَ الکوثَر ) تأویل آن فاطمه زهرا است . خیلی ها سعی کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند اما نتوانستند. و او توانست بشریت را نجات دهد. فاطمه زهرا فرشته نجات انسانها در طول تاریخ است و بخاطر همین ائمه ( ع ) برای آن بزرگوار حرمت قائل هستند و نسبت به او اظهار خشوع می‌کنند. دختری که لذت های دنیا،تشریفات و تجملات به خود راه نمیدهد ،اگر چه عمر کوتاهی داشت اما یک جهاد گر به تمام معنا و خستگی نا پذیر در دفاع از اسلام ، امامت و ولایت و حمایت از پیامبر و علی ( ع ) است و تا آخرین لحظه با وجود شکنجه های دشمنان در دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامی پایبند بود و در همین راه به شهادت رسید. او در حالی که می‌تواند در عرصه جهاد رهبر و الگویی برای همه بشریت باشد ، در مادری. همسرداری، کد بانویی و تربیت فرزند اوج قله تصور است. ما باید احساس محبت به فاطمه زهرا را در زندگی خود پیاده کنیم و در پی محبت او ،باید اطاعت و پیروی از او را در سه لوحه زندگی خود قرار دهیم . خدا را شکرگزاریم به برکت وجود انقلاب اسلامی هر ساله مراسم عزاداری حضرت فاطمه زهرا ، در دو دهه فاطمیه برگزار می‌شود و رهبر فرزانه انقلاب بر روی این مراسمات تاکید دارد ،تا ذکر مصائب و فضائل این بانوی بزرگوار هر ساله تکرار شود و سرمشق و الگویی برای ما بشریت شود. @howzavian_khuzestan
«آهِ در سوخته» ✍🏻سیده الهام موسوی چند روزی از فاطمیه‌ی اول می‌گذرد و در دلم آشوبیست که تنها چاره‌اش، اشک است. قلم به دست می‌گیرم و خود را به کوچه‌های پرغربتِ مدینه می‌سپارم، اما مگر می‌شود جلوتر رفت؟ هر بار که خواسته‌ام بنویسم، تا سرِ کوچه‌ی خانه‌ی علی(ع) پیش رفته‌ام و نتوانسته‌ام قدمی جلوتر بردارم. مگر می‌شود «درِ سوخته» را دید و بی‌تفاوت ماند؟ امان از دلِ علی(ع) و فرزندانش! امشب قلبم پر از درد است؛ خسته‌جان و بال‌شکسته‌ام. دریافته‌ام که حقِ ورود به این خانه، دل‌بریدن از دنیاست. پاهای بی‌رمقم را هرطور که شده به حرکت درمی‌آورم؛ نزدیکِ درِ سوخته، با میخ‌های بزرگِ بیرون زده، روبه‌رو می‌شوم. بی‌اختیار دمِ در می‌افتم؛ روحم حاضر است، اما جسمم نیست. وای مادر! پشتِ آن در چه کشیدی؟ به گمان مادر پشتِ همان در، تمامِ قصه‌ی شهادتِ دوازده امام را دیده است. محرابِ پرخون، تشتِ جگرهای تکه‌تکه، خیمه‌های در آتش، پیکر بی‌سر زیرِ سُمِّ اسب. مگر می‌شود حتی از این در گذشت؟ گوشه‌گوشه‌اش بوی داغ و مصیبت می‌دهد. اما در میان این همه اندوه، دلم راهی دیگر می‌جوید؛ به یاد آن فرزندی می‌افتم که هنوز هر سحر برای مادرش می‌گرید؛ او که هر فاطمیه، داغِ تازهٔ کوچه‌های مدینه را در دل دارد. یا صاحب‌الزمان(عج)، می‌دانم هنوز ناله‌ی مادرت را پس از قرن‌ها می‌شنوی و هنوز «درِ سوخته» را با اشک مرور می‌کنی. کاش آن روز که برای انتقامِ مادر قیام می‌کنی، ما نیز از یاورانت باشیم تا دلِ داغ‌دارِ زهرا(س) آرام گیرد و کوچه‌های مدینه دوباره بوی حضور تو را بگیرد. @howzavian_khuzestan
🔰فقیه جریان ساز از جمله عالمان نستوه و مردم دار جهان تشیّع که در بین بزرگان عالم روحانیّت دارای موقعیت بسیار بالایی‌بوده است فقیه عالیقدر حضرت آیت الله حاج میر سید علی موسوی بهبهانی (ره) است. ✍🏻 یادداشتحجت‌الاسلام امین بهرامی به بهانه آئین نکوداشت پنجاهمین سالگرد ارتحال آن مرجع عالم متن کامل این نوشتار 👇 https://amalnews.ir/?p=6358 @howzavian_khuzestan
«دست پر و امتحان سنگین» ✍ سیده الهام موسوی دیروز، مثل همیشه، برای نماز مغرب و عشا به مسجد رفتم. هنوز وارد نشده بودم که در آستانه‌ی در، با خانمی روبه‌رو شدم. آشفتگی و اضطراب در چهره‌اش موج می‌زد. نگاهش کوتاه و گریزان بود، انگار در دلش آشوبی جریان داشت. نماز که اقامه شد، او به آخرِ صف رفت و نمازش را فرادا خواند. وقتی دید نگاهم از او دور شده، دست‌ها را روی سینه جمع کرد و همان لحظه فهمیدم اهل‌سنت است. در دل خوشحال شدم که در میان ما احساس امنیت کرده، اما این‌که نمی‌خواست هویتش آشکار شود، برایم عجیب بود؛ خصوصاً وقتی دیدم بیشتر خانم‌های مسجد او را می‌شناسند و با او سلام و احوالپرسی می‌کنند. بعد از نماز، کنار یکی از خانم‌ها که با او صمیمی‌تر بود نشست و از برنامه‌های مسجد پرسید. ناگهان با همان چهره‌ی ناآرام رو به من کرد و گفت: «گوشیت رو می‌دی به مادرم زنگ بزنم؟» اعتراف می‌کنم اول دلم نخواست بدهم، اما گوشی را در اختیارش گذاشتم. شماره را با دست‌هایی لرزان گرفت. مشخص بود چیزی ذهنش را می‌خورد. دو بار شماره گرفت، اما هر دو بار گوشی را به سمت من گرفت و گفت: «نمی‌گیره.» نگاهش سنگین بود؛ گاه مستقیم به چشم‌هایم دوخته می‌شد و گاه بی‌هدف روی زمین می‌لغزید. برای رهایی از آن سنگینی در دل آیه‌الکرسی خواندم و با خودم گفتم: «حالا که امام جماعت روضه شروع کنه، می‌مونه یا میره؟» آن خانوم که با او صمیمی بود کنارم بود ازش پرسید: «نماز عشات رو خوندی؟» معلوم بود دارد سر به سرش میگذارد. با جدیت جواب داد: «نه. من نماز عشا رو همیشه ساعت ده می‌خونم.» تبسمی کرد. گفت: «خوش به حالت! کاش منم می‌تونستم این‌جوری نمازمو بخونم.» از این حرف جا خوردم؛ چرا باید آدم مذهب خودش را پایین‌تر از مذهب دیگران بداند؟ زن اهل سنت ناگهان بلند شد، خداحافظی کرد و از مسجد بیرون رفت. با خودم گفتم: «مسجد خانه امن بندگان خداست؛ شاید آمده بود از آشوبی که در دلش بود، به خانه خدا پناه ببرد.» زن بغل دستم دوباره گفت: «خوش به حالشون... چه نمازی دارن اینا؛ نه دروغ دارن، نه کلک...» پوزخندی زدم و گفتم: «خوبه اینو می‌دونی که اصل دین، یعنی ولایت، دست ماست.» برای تأیید خودش ادامه داد: «خب من بعضی وقت‌ها ناخواسته دروغ می‌گم… غیبت می‌کنم…» از این‌که مذهب او را برتر می‌دید، ناراحت شدم و گفتم: «این دلیل نمی‌شه بگی مذهب اونا بهتره. مشکل از ماست. این‌همه راهکار برای مراقبه و دوری از گناه به ما دادن؛ باید سعی کنیم!» با تردید گفت: «خب سؤال من همینه. چرا اونا کمتر گرفتار دروغ و غیبت و این چیزا نیستن، ولی ما هستیم؟» دیدم اگر ادامه بدهم، دنبال تأیید حرف خودش است. یاد کلیپی از استاد عالی افتادم که می‌گفت: «در آیه‌ی ۱۶ سوره‌ی اعراف، شیطان به خدا می‌گوید: چون تو مرا گمراه کردی، من هم بندگانت را از راه راست گمراه می‌کنم. بعد استاد توضیح داد که از امام صادق(ع) پرسیدند چرا شیطان بیشتر سراغ شیعیان می‌آید؟ حضرت فرمودند: چون شیعیان ولایت دارند و دستانشان پر است.» این کلیپ را که نشانش دادم دیگر سکوت اختیار کرد. @howzavian_khuzestan
🕌 مسجد نقطۀ پایان جدایی دین از دنیا 👥 ادیان دیگر، عبادت را به گوشه‌ای از زندگی و به معابدِ جداافتاده از متن جامعه تبعید کردند اما اسلام، را از حاشیه به قلب زندگی کشاند و آن را به کانونِ سیاست، عدالت، اجتماع، آموزش و عبادت تبدیل کرد. ✍🏻 استاد سعید دسمی @howzavian_khuzestan