eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.6هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
632 ویدیو
209 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 کتاب؛ مسیر روشن آینده 🖇 به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی 🔸 انسان ذاتاً موجودی است کمال‌جو؛ انسان همواره در پی آن است که گمشده خود را در ساحت کمال بیابد و چه کمالی فراتر از علم؟ علم، کشش درونی انسان را به حرکت وامی‌دارد. او یا باید سالیان دراز را صرف تجربه شخصی کند، یا از گنجینه‌ی عظیم دانش گذشتگان بهره گیرد و خود نیز بر آن بیفزاید. 🔸 پرسش بنیادین اینجاست: دانش‌ها چگونه انتقال می‌یابند و چه ابزاری توانسته است این میراث عظیم بشری را از نسلی به نسل دیگر برساند؟ پاسخ روشن است؛ کتاب. 🔸 از نقوش بر دیواره غارها تا نخستین خطوط بر کاغذ، انسان همواره تجربه و اندیشه‌ی خویش را مکتوب کرده است. کتاب، کهن‌ترین و درعین‌حال کارآمدترین ابزار انتقال دانش و فرهنگ است. با کتاب، علم تکثیر می‌شود، ژرفا می‌یابد و راه پیشرفت گشوده می‌گردد. 💢 جامعه‌ای که صرفاً کتاب انباشته است ولی کتاب‌خوان ندارد، در ظاهر صاحب علم است، اما عالم ندارد. کتاب و کتاب‌خوانی دو بال‌اند که یکدیگر را کامل می‌کنند؛ بی‌وجود یکی، دیگری بی‌ثمر است. هرقدر که نویسندگان و کتاب‌خوانان در جامعه بیشتر باشند، همان‌قدر قدرت اثرگذاری و جهت‌دهی آن جامعه نیز افزایش می‌یابد. 🔸 از رهگذر کتاب است که می‌توان فرهنگ ساخت، نگرش‌ها را تغییر داد، اندیشه‌ها را تثبیت کرد یا باورها را زدود. به همین دلیل است که قدرت‌های بزرگ جهان، سرمایه‌گذاری‌های عظیمی بر روی کتاب و کتاب‌خوانی می‌کنند اما متأسفانه در کشور ما، با وجود تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب، جایگاه شایسته‌ی کتاب و فرهنگ مطالعه هنوز به‌درستی شناخته نشده است. 🔸 بی‌تردید ابزارهای رسانه‌ای متنوعی برای اثرگذاری بر فرهنگ عمومی وجود دارد، اما هیچ‌یک توان ماندگاری و عمق کتاب را ندارد. کتاب حتی بر ضمیر ناخودآگاه انسان نیز اثر می‌گذارد؛ اثری که انتخاب‌ها را آگاهانه می‌کند و آگاهی، پایه‌ی انتخابی استوار و پایدار است. 💢 کتاب همان علم است که در صفحاتی گردآوری شده و لازم است تا شخصی آن را بخواند و بفهمد. پس اگر قرار است فرهنگی تثبیت شود و حرکتی اجتماعی به نتیجه برسد، راهی جز کتاب و کتاب‌خوانی وجود ندارد. کتاب، همان چراغی است که می‌تواند مسیر آینده یک ملت را روشن سازد. ✍️ حجت الاسلام علی لرستانی 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
🔘از مصرف‌زدگی تا معنویت زیست:خوانشی تمدنی از سبک زندگی اسلامی ▫️اصلاح الگوی مصرف تنها رفتار فردی نیست؛ بلکه نشان‌دهندۀ فرهنگ و جهان‌بینی جامعه است. جامعه‌ای که مصرف را معیار منزلت بداند، گرفتار رقابت‌های پوچ می‌شود؛ اما جامعه‌ای که آن را بر پایه معنا، نیاز واقعی و مسئولیت اجتماعی سامان دهد، به‌سوی استقلال اقتصادی و فرهنگی می‌رود. از این منظر، سبک زندگی اسلامی راهبردی تمدنی برای عبور از ناترازی‌های امروز است. ▫️در نگاه اسلامی، مصرف با عدالت، قناعت و مسئولیت اجتماعی پیوند دارد و قرآن بر میانه‌روی تأکید کرده است. این دیدگاه در برابر الگوی غربی قرار می‌گیرد که با تحریک میل و تبلیغات، مصرف را به هویت فرهنگی و ابزار وابستگی تبدیل کرده است. ▫️سبک زندگی اسلامی می‌کوشد انسان را از این چرخه خارج کند. قناعت در آن محرومیت نیست، بلکه انتخابگری آگاهانه و تفکیک نیاز از خواسته است. در این نگرش، مصرف فردی به کنش اجتماعی تبدیل می‌شود و سیره پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) بر عدالت و جلوگیری از فقر ساختاری تأکید دارد. ▫️تحقق این سبک نیازمند فرهنگ‌سازی است. خانواده نخستین مدرسه مصرف است و رفتار والدین مهم‌ترین الگو برای فرزندان است. آموزش سواد مصرفی، مدیریت هزینه و پرهیز از اسراف باید تقویت شود. مدرسه نیز با آموزش مصرف مسئولانه و فعالیت‌هایی مانند بازیافت و حمایت از تولید محلی، نسل جدید را به شهروندانی آگاه تبدیل می‌کند. رسانه‌ها نیز باید به‌جای ترویج زندگی لوکس، ارزش خلاقیت، صرفه‌جویی و خدمت را برجسته سازند. ✍️سید‌علی‌خوش‌نظر @HOWZAVIAN_kerman
امامِ کتابخوان (نگاهی کوتاه به سیره‌ی کتابخوانی «امام خامنه‌ای» به مناسبت هفته‌ی کتاب و کتابخوانی) ✍️ عباس بابائی واقعاً حیرت‌انگیز است این میزان مطالعه از رهبری هشتاد و چند ساله با آن همه از مشغولیت‌های ملی و منطقه‌ای و جهانی و تمدنی! حیرت‌انگیزتر اما کیفیت مطالعات ایشان است که بخشی کوتاه از آن تقدیم‌تان: ۱) خوب‌خوانی؛ خواندن کتب ارزشمند و دست‌اول از نویسندگان زبردست در علوم مختلف از مهم‌ترین ویژگی‌های مطالعاتی «آقا»ست. ۲) به‌روزخوانی؛ دکتر موسی نجفی با تعجب از «آقا» پرسید: «شما کتاب «صلحی که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد» خوانده‌اید؟!» و این در حالی بود که کتاب تازه از چاپ بیرون آمده بود! «پنجره‌های تشنه» آقای قزلی ۱۶ اردیبهشت ۹۳ چاپ شد و «آقا» ۲۸ اردیبهشت ۹۳ بر آن تقریظ زدند! ۳) دقیق‌خوانی؛ گلعلی بابائی می‌گفت: «آقا» هر روز مطالعه‌ی دفاع مقدس دارند[تا جایی که] می‌فرمایند: «آن صفحه‌ی کتاب قابلیت فیلم دارد!» ۴) مداوم‌خوانی؛ «در منزل من همه‌ی افراد هرشب در حال مطالعه خواب‌شان می‌برد؛ خود من هم همین‌طورم!» ۵) متعددخوانی‌؛ شاید هیچ رشته‌ای از علوم پیدا نشود که «آقا» در آن مطالعه نداشته باشند! ۶) فعال‌خوانی؛ بیان ایرادات کتاب‌ها و نوشتن تقریظ بر بهترین‌ها، شیوه‌ی فعال و ثابت «آقا» در مطالعه است. ۷) جمع‌خوانی؛ «فرهنگ جبهه را تا آخر خواندم‌، دیدم کافی نیست؛ به خانواده گفتم همه بنشینید این کتاب را بخوانید.» «آقا» درمورد کتاب دیگری فرمودند: «در جمع خانواده جاهایی از کتاب را خود من بازکردم و خواندم!» ۸) کوتاه‌خوانی؛ «بنده دوره‌های بیست و چند جلدی کتاب‌ها را در همین فاصله‌های ده دقیقه، بیست دقیقه، یک‌ربع ساعت خوانده‌ام!» ۹) تندخوانی؛ قبل انقلاب «آقا» رمان‌های کرایه‌ای را یک‌شبه تمام می‌کرده‌اند! یعنی مهارت تندخوانی را از همان اوان جوانی فراگرفته‌اند! ۱۰) عمیق‌خوانی؛ سپردن مطالب فراوان کتاب‌ها به حافظه و یادآوری آنها در بزنگاه‌هایی که نیازمند آنانی، نتیجه‌ی عمیق‌خوانی است. همه‌ی اینها و غیراینها در حالی است که «آقا» از اصلی‌ترین مروجان «کتابخوانی»اند: «من اگر هر روز یک‌ساعت باید حرف بزنم و نتیجه‌اش این باشد که مردم کتابخوان بشوند، حاضرم روزی یک‌ساعت‌ونیم حرف بزنم.» در تاریخ چندهزارساله‌ی ایران بزرگ، رهبری اینچنین پیدا نمی‌شود که علی‌رغم سیره‌ی فوق‌العاده در کتابخوانی، تا این میزان دغدغه‌ی کتابخوان‌شدن امتش را داشته باشد. 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
🔺مبارزه با پهلوی ؛ انتقاد از جمهوری اسلامی! بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین ✍️ علی رضا احمدی ده‌بالایی ایلامی یکی از مراجع تقلید [جنجالی] شیعه در عصر حاضر، مرحوم آیت‌الله العظمیٰ حاج «سید حسن طباطبایی قمی» بود که در ۲۵ جمادی‌الاول ۱۴۲۸ (۲۱ خرداد ۱۳۸۶) در مشهد بدرود حیات گفت؛ آیت‌الله العظمیٰ «وحید خراسانی» بر پیکرش نماز خواند و در حرم مطهر رضوی علیه السلام به خاک سپرده شد. از نقاط برجسته‌ی زندگی وی می‌توان به مبارزات شجاعانه‌اش با حکومت استبدادی پهلوی، و پس از انقلاب، انتقادهای دلسوزانه[و البته بسیار تند]اش از جمهوری اسلامی اشاره کرد!!! --- دو موضعی که متضاد و مخالف می‌نماید. به دنبال تصویب لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱ ه‌ش، او هم‌پای دیگر علمای بلاد به تصویب آن اعتراض، و جشن نوروز سال ۴۲ را نیز حرام اعلام کرد. ۱۵ خرداد سال ۴۲ همزمان با دستگیری حضرت امام در قم، او نیز در مشهد دستگیر و به تهران منتقل شد که در زندان قصر و بعد از آن، انتقال به پادگان عشرت‌آباد با امام همراه بود! در طول سالیان پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور، آیت‌الله العظمیٰ قمی در مشهد به مبارزات خود ادامه داد و طی این مدت، بازداشت‌ها و اذیت‌ها و حتی تبعید به زاهدان و خاش را به جان خرید. با همه‌ی این‌ها، قمی نظر مساعدی نسبت به حضرت امام و شیوه‌ی مبارزاتی ایشان نداشت؛ امام به دنبال براندازی حکومت پهلوی و تأسیس حکومت اسلامی بود، در حالی که آیت‌الله قمی، [شاید] به مبارزه با انحرافات آن رژیم بسنده می‌کرد. اینها و دلایل دیگر باعث شد سال‌ها بین امام و قمی جدایی افتاد و حتی پس از بازگشت امام به میهن و پیروزی انقلاب اسلامی، به ملاقات معظم‌له نرفت!!! با اینهمه، سال ۵۸، به دنبال بروز عارضه‌ی قلبی برای حضرت امام و بستری شدنش در تهران، قمی تصمیم گرفت از رهبر انقلاب عیادت کند؛ که البته آن عیادت، نه‌تنها کمکی به نزدیک شدن وی به امام نکرد، بلکه حواشی و پیامدهایش باعث شد پایگاه‌ مردمی خود را در میان مردم انقلابی مشهد از دست داد! قمی در عیادت از امام، بدون ملاحظه‌ی حال جسمی ایشان، انتقادات بسیار تندی متوجه عملکرد بعضی دستگاه‌ها نمود که [به تعبیر امام] با صدای بلند بیان شد و به دعوا شبیه‌تر بود تا تذکرات سازنده؛ انتقاد از برخی بگیر و ببندها و مصادره‌ها، انتقاد از عملکرد حزب جمهوری اسلامی، انتقاد از شیوه‌ی گزینش و انتخاب حاکمان شرع، و ... از آن‌جمله بود. امام امت اما با کمال حوصله و خونسردی تمام، سخنان ایشان را گوش، و به برخی رجال بلندپایه‌ی نظام (از جمله مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی) منتقل، و از ایشان پیرامون اقدامات انجام‌شده، توضیح خواسته بود. آیت‌الله قمی ولی اشتباهی که مرتکب شد، این بود که در مصاحبه با برخی جراید مطرح آن روز، مشروح سخنانش در ملاقات با امام را رسانه‌ای کرده، موجبات ناراحتی مردم انقلابی را فراهم نمود؛ برخوردهای تند جریان انقلابی با ایشان و مواضعش (که صدالبته بدون در نظر گرفتن شرایط سیاسی اجتماعی نظام در داخل و عرصه‌ی بین‌الملل، و گاه با سادگی صورت می‌گرفت) از یک‌سو، و فاصله گرفتن نهادهای دولتی و حکومتی از بیت ایشان از سوی دیگر، سبب اتخاذ تدابیر امنیتی حول خودش و بیتش (حصر خانگی) شد که تا سال ۱۳۷۵ ه‌ش ادامه یافت!!! از سال ۷۵ به بعد، و با کم شدن حساسیت‌ها، بیت ایشان مجدداً به صورت محدود بازگشایی شد و در ایام مناسبت‌های مذهبی، مراسماتی را برگزار می‌کرد. آیات عظام و مراجع تقلید (همچون آیت‌الله وحید) نیز کم و بیش به ملاقات ایشان می‌رفتند. آیت‌الله العظمیٰ خامنه‌ای، در پیام تسلیت خود به مناسبت درگذشت آیت‌الله قمی، از او به عنوان عالم و فقیه مجاهد یاد کرد. والسلام علیکم ورحمت‌الله وبرکاته علی‌رضا احمدی دهبالایی (ایلامی) یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴ ؛ ۲۵ جمادی‌الاول ۱۴۴۷ . .https://eitaa.com/howzavian_ilam
🔴 چرا لباس روحانیت، امانت الهی است؟! ✍️ موسی آقایاری در روزگار ادبار مردم از دین، زمانی که ایمان نه سود دنیایی دارد و نه تشویق اجتماعی، ماندن در مسیر تبلیغ دین نشانهٔ خلوص، غیرت معنوی و شناخت عمیق نسبت به حقیقت است. ارزشِ یک مبلّغ در هنگامه‌ای آشکار می‌شود که فضا علیه اوست؛ وقتی سکوت، راحت‌تر و بی‌هزینه‌تر از سخن گفتن است؛ وقتی جبههٔ دین نیازمند چند نفر باقی‌ماندهٔ مؤمن است نه انبوه همراهان موسمی. اینجاست که طلبه می‌فهمد چرا لباس روحانیت را پوشیده؛ که تبلیغ، قبل از آنکه حرفه باشد، امانت الهی است و امانت وقتی معنا پیدا می‌کند که نگه‌داشتنش سخت شود. در زمان ادبار، مبلّغ دین اگر بایستد، مرزبان ایمان است. همین حقیقت را عاشورا روشن می‌کند. هنگام خروج از مکه، بسیاری همراه امام حسین(ع) بودند، چون گمان می‌کردند حکومت آینده در انتظار است. اما روز عاشورا، وقتی همهٔ نقاب‌ها افتاد و حقیقت روشن شد که این راه هیچ منفعت دنیایی ندارد، تنها آنان ماندند که برای حق آمده بودند نه برای نتیجهٔ مادی. ارزش همراهی آن روز، به خاطر هزینه و خطر و بی‌منفعته. بنابراین امروز هم هر طلبه‌ای که در دوران بی‌رونقی دین، در هیاهوی رسانه‌ها و بی‌تفاوتی جامعه بایستد، در حقیقت در صف همان یارانِ لحظهٔ آخر است؛ کسانی که نه برای تشویق مردم، بلکه برای رضای خدا و پاسداری از چراغ هدایت، دلیرانه ایستادند. 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
🔻توصیه‌ای خیرخواهانه به استادان فقه و فلسفه ✍️ احمدحسین شریفی باید از فضای کلاس درس و کتابخانه بیرون آمد؛ گاه‌گاهی باید از حلقه مریدان و شاگردان فاصله گرفت. باید با جهان بیرون و محیط خود بی‌واسطه ارتباط گرفت. باید در موضوعات محلی و ملی و بین‌المللی به کنشگری فعال تبدیل شد. در آن صورت می‌توان امیدوار بود که فقه و فلسفه به کار مدیریت جامعه و تحقق ارزش‌ها بیایند. در آن صورت می‌توان امیدوار بود که زمینه نظریه‌پردازی‌های جدید فراهم شود. در آن صورت می‌توان امیدوار بود که نگاه نقادانه به فقه و فلسفه رواج یابد. در آن صورت می‌توان امیدوار بود که فقه ما نظام‌ساز و جامعه‌پرداز شود و فلسفه ما امتداد اجتماعی و زیستی پیدا کند. 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
«انسان شناسی توحیدی علامه؛سنگ بنای انقلاب اسلامی» ✍یادداشت ابراهیم انجم‌شعاع در خبرگزاری تسنیم برای مطالعه متن کامل یادداشت کلیک کنید. 🔹https://tn.ai/3449693 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
🔰فقیه جریان ساز از جمله عالمان نستوه و مردم دار جهان تشیّع که در بین بزرگان عالم روحانیّت دارای موقعیت بسیار بالایی‌بوده است فقیه عالیقدر حضرت آیت الله حاج میر سید علی موسوی بهبهانی (ره) است. ✍🏻 یادداشتحجت‌الاسلام امین بهرامی به بهانه آئین نکوداشت پنجاهمین سالگرد ارتحال آن مرجع عالم متن کامل این نوشتار 👇 https://amalnews.ir/?p=6358 @howzavian_khuzestan
وقتی باورهای مذهبی، سکوی انقلابات علمی شدند! ✍️جواد جعفری یکی از وجه‌های شگفت‌انگیز تاریخ اندیشه بشر، این است که بسیاری از افرادی که امروز به عنوان بنیان‌گذار انقلاب‌های علمی و فکری شناخته می‌شوند، در دل باورهای مذهبی عمیق ریشه داشته‌اند و برخی حتی کشیش، روحانی یا معتقد بودند. در نگاه اول، این موضوع ممکن است عجیب به نظر برسد؛ چطور کسانی که اکنون نماد آزادی، عقلانیت و توده‌پذیری فکر هستند، روزی در باورهای دینی‌شان، به دنبال فهم عمیق‌تر و رهایی از مفروضات قدیمی بوده‌اند؟ لوتر، کوپرنیک، داروین و دیگر مبشران تاریخ علم، هر یک در دوران خود، در کنار اعتقاد به خدا و دین، شاهکارهایی را رقم زدند که دریچه‌های کاملاً نوینی بر روی شناخت آنان درباره جهان گشود. لوتر، اصلاح‌گر بزرگ مسیحیت، با آنکه به اصلاحات دینی و ماندن در چارچوب ایمان معتقد بود، در مسیر خود منجر به شکستن قالب‌های کهن و راه‌اندازی روندی شد که در نهایت، باورهای دینی و علمی را به مسیرهای جداگانه‌تری کشاند. کوپرنیک، کشیش و منجم دوران رنسانس، همچنان در دل کتاب‌ها و اعتقادات مذهبی، نظریه‌ای طرح کرد که کشفِ حقیقت کیهان بود، و حتی در میانه تعصبات حاکم، مسیر روشن و شفافی برای درک بهتر جهان خلق کرد. او، که خود کشیش بود، در آن زمان، هیچ مخالفت آشکاری با دین نداشت، بلکه در دل باورهایش، کوشید تا حقیقت را بیابد و در نهایت، این حقیقت مسیرش را از باورهای نگه‌دارنده قرون وسطی جدا کرد. و چه بسا، داروین، در دوران خودش، با اعتقاد به خدا و ایمان، در ادامه مسیر علمی‌ش، نظریه تکامل را مطرح کرد، نظریه‌ای که امروز یکی از پایه‌های اصلی زیست‌شناسی است. او هم همچنان معتقد بود که نقطه‌ آغاز خلقت، دست قدرتی فراتر از دانش انسانی است. پس، آن‌ها که نامشان امروز بر زبان‌ها جاری است، قبل از هر چیز، انسان‌هایی بودند مسلح به ایمان و باورهای دینی، اما در مسیر تلاش بی‌وقفه برای فهم حقیقت. جالب‌تر آنکه، تاریخ نشان می‌دهد که این افراد به عنوان مبنا و استناد روشن‌فکران و نوسازان اندیشه، مورد اتکا قرار می‌گرفتند. این یعنی، در نقطه‌ای هماهنگی و هم‌زیستی میان ایمان و علم، میان باور و حقیقت، وجود داشته است. بسیاری از وقایع و کشفیات، در بستری از باورهای مذهبی و اعتقادات انسانی شکل گرفت، و این موضوع نشان می‌دهد که کلیشه‌های «مذهبی بودن یعنی ضد علم» چندان درست نیست، بلکه هر دو در کنار هم، در مسیر توسعه و گسترش فهم بشر نقش داشته‌اند. این حقیقت، این نقطه عطف در تاریخ اندیشه است که نشان می‌دهد، انسان‌ها، در جست‌وجوی حقیقت، گاهی در قالب‌های باورهایشان پنهان می‌شدند، و هر قدمی که برداشتند، در کنار اعتقادهای دینی و ایمان، سوق پیدا می‌کردند به سوی روشنایی و دانش. و چه بسا، این همزیستی است که سبب شده است، فلسفه، علم و ایمان در تاریخ، در کنار هم، مسیر سنگلاخ‌های بشریت را هموار کنند هرچند گاهی به قیمتِ کشاکش‌ها و درگیری‌های خونبار تمام شده است. @Javadjafaiy1414 @howzavian_zanjan
4.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَ خاکریز جبهه ی پیروز ماستغیرت ما پشت این سنگر به زهرا می رسدبی حرم نه، این حرم‌ها مرقد پنهان اوستهر که آمد بین این معبر به زهرا می‌رسد @HOWZAVIAN_kerman
تقریظ؛ معماری نامرئی فرهنگ ✍ حسین انجدانی ▪️در هر تمدنی، لحظه‌هایی وجود دارد که «کلمه» بر جای سیاست می‌نشیند و «کتاب» نقش نهاد راهبری را ایفا می‌کند. تمدن اسلامی، بیش از هر تمدن دیگر، با کتاب بالیده و با قلم، قدرت ساخته است. ▪️اگر در تاریخ پرافتخار ایران، کتابخانه‌های آل‌بویه و دارالعلم‌های شیعی، شاکله‌ بالندگی علمی را رقم زدند، در روزگار ما، سنت تقریظ‌نویسی رهبر انقلاب، همان کارکرد تاریخی را در مقیاس جدید و با منطق حکمرانی فرهنگی بازآفرینی کرده است. ▪️اگر سیاست را، هنر «جهت‌دهی به اراده‌ها» بدانیم، سنت تقریظ‌نویسی رهبری، یکی از پیچیده‌ترین و دقیق‌ترین سازوکارهای معماری اراده فرهنگی در تاریخ معاصر ایران است؛ سنتی که در ظاهر، امضایی بر حاشیه یک کتاب است، اما در باطن، طراحی هندسه حرکت فرهنگ و مهندسی جریان تولید اندیشه است. ▪️تقریظ، صرفا «تحسین یک کتاب» نیست؛ «حکم راهبردی برای مسیر فرهنگ» است. تقریظ، اعلام «تشخیص» و «تعیین» است: تشخیص ظرفیت‌های مغفول‌مانده فرهنگی و تعیین مسیر آینده روایت‌سازی ملی. ▪️تقریظ، در ذات خود، یک «کنش تمدنی» است؛ زیرا کتاب را از حد یک کالای فرهنگی، به سطح «منبع قدرت نرم» ارتقا می‌دهد. هر کتابی که مورد توجه حکیم فرهمند انقلاب قرار می‌گیرد، از لحظه تقریظ، بخشی از حافظه راهبردی ملت می‌شود. این سنت، در حقیقت، نظام گزینش و جهت‌دهی معرفتی است: رهبری، کتابی را انتخاب می‌کنند که گرهی از تاریخ و هویت این ملت را بگشاید، زخمی از حافظه ملی را مرهم نهد، یا خلایی در جبهه فکر و فرهنگ را ترمیم کند. ▪️به همین علت، تقریظ‌ها در طول زمان، نقشه‌ای پنهان ولی منسجم را آشکار می‌کنند؛ نقشه‌ای که از تاریخ دفاع مقدس آغاز شده و اکنون تا ساحات هویت، خانواده، مقاومت و انسان‌سازی امتداد یافته است. در یک نگاه دقیق‌تر، سنت تقریظ، سه‌کارکرد همزمان دارد: ▫️نخست، «کشف استعداد»؛ زیرا رهبری با نگاه نافذ خود، از میان هزاران قلم، قلم‌هایی را شناسایی می‌کنند که ظرفیت جریان‌سازی دارند و بدون این تلنگر، ممکن بود در حاشیه بمانند. ▫️دوم، «تولید معیار و جهت دادن به ذائقه»؛ یعنی تعیین سطح، جهت و وزن ادبیات انقلاب. تقریظ، معیار کیفیت می‌سازد: معیار روایت صحیح، عمق، صداقت و اصالت. ▫️سوم، «تعیین مسیر نشر و تنظیم هویت ملی از مسیر روایت»؛ تقریظ، به نشر می‌گوید از چه موضوعاتی غفلت نکند و به نویسنده می‌گوید قلم خود را در کدام میدان به‌کار گیرد. ▪️این همان «هدایت نرم» است؛ این سه‌گانه، همان هندسه‌ راهبری فرهنگی است؛ هندسه‌ای که در آن، انتخاب یک کتاب، تعیین مسیر یک جریان است. ▪️اما در کنار فرصت‌ها، تهدیدهایی نیز از دل همین سنت برمی‌خیزد؛ بزرگ‌ترین تهدید آن است که این سرمایه عظیم، به‌جای تبدیل شدن به «جریان»، در حد «مراسم» تقلیل یابد. تجاری‌سازی تقریظ، سطحی‌سازی نشر یا محدودکردن آن به ژانرهای محدود، خطری واقعی است. ▪️تقریظ، قرار نبود به «برچسب پرفروش» بدل شود؛ قرار است «غایت‌نما» و «جهت‌دهنده» باشد. دومین تهدید، تبدیل تقریظ به عنصر تشریفاتی در صنعت نشر است؛ حال آنکه هر تقریظ باید «منشأ نهضت» باشد؛ نهضتی در خواندن، نوشتن، فهمیدن و روایت‌سازی. 🌐 ادامه مطلب را اینجا بخوانید. @howzavian_tehran
📝نامسالگی حوزه، همان مساله‌ی حوزه است! ✍ علی عسگری می‌خواستیم برای محتوای تقویمی آذرماه برنامه‌ریزی کنیم و میزان یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها را بسنجیم. چند رویداد مهم در آذرماه کافی بود تا پرونده‌ی یادداشت‌های سفارشی را تکمیل کند، اما علامت سوال‌ بزرگی ذهنم را اشغال کرد؟ "چرا هیچکدام از این موضوع‌ها مساله نیستند؟" نه شیخ مفید برایم مساله بود و نه شهید دستغیب! اصلا فکر نمی‌کردم که می‌توان این دو را، سوژه‌ی روز یادداشت‌ها و نشست‌ها قرار داد! به سادگی از کنار شخصیت، سلوک، آثار و گزارش‌های به جای مانده از شیخ مفید رد شدم، بی‌آنکه کوچکترین توجهی به نقش مهم او در عصر غیبت داشته باشم. فراموش کرده بودم، کتاب گناهان کبیره‌ی شهید محراب، فتح‌الفتوح دل‌های زندانی‌ است که آرمان‌شهر خود را جهان رنگین کمانی غرب قرار داده‌اند. ذهن من اما همچنان برای قرائت‌های مدرن از سالروز وحدت حوزه و دانشگاه حساب ویژه‌ای باز کرده بود! به راستی چه شده است که حوزه و ادبیات حوزه، نامساله‌ی ما طلبه‌ها شده است؟ از چه زمانی استفاده از ادبیات دانشگاهی معیار کارآمدی سخنان و اید‌ه‌های حجره‌نشینان گشته است؟ چه بسیار طلابی که چندصباحی دروس دانشگاه را خوانده‌اند، به گعده‌‌های اندیشه‌ورزانه روی می‌آورند و هم‌ژست‌های خودشان را دعوت به گفت و گو می‌کنند تا کنارهم از مسائلی حرف بزنند که فقط ذهن‌هایشان را ارضا کرده باشند؛ اما در عمل، میدان تشنه‌ی حقیقت را به حال ناگوارش رها می‌سازند تا همان‌ها را که نقد می‌کنند، حساب نان و آب و اندیشه‌ی مردم را بیش از پیش به دست گیرند. عجب تناقض تلخ و خنده‌داری! اینکه با ادبیات دانشگاهی، حوزه را طلب‌کنی و میدان را دوباره به علوم سکولار واگذارکنی، قصه‌ی آشنایی است که سال‌ها در گوشه و کنار اندیشه‌های جویای تحول، بازخوانی می‌شود و دوباره بازخوانی می‌شود و همین‌طور بازخوانی می‌شود، غافل از آنکه حوزه نه تنها به حل مساله نمی‌رسد که از آن دورتر نیز می‌شود. مراد ان‌قلت‌های حقیر، نقد آشنایی با ادبیات روشنفکران نیست؛ بلکه نگرانی از ویروس روشنفکرز‌دگی است. ویروسی که علم را حجاب اکبر عالمان می‌گرداند و تقوا را به افسانه‌ای دست‌نیافتنی مبدل می‌سازد. دور هم نشستن و خردورزی کردن، سنت حوزویان بوده و خواهد بود، اما چگونه سخن گفتن و از کجا نگریستن و چگونه شنیدن، همان حلقه‌ی گمشده‌‌ای است که این روز‌ها مساله‌ی حوزه را " نامسالگی" آن قرار داده است. ادبیات روشنفکری، با مردم، غریبه است و با اهل قدرت آناً فآناً معامله می‌کند. شایسته نیست طلبه را که همچون تاجران دنیاطلب، دین را حراج اعتبار علمی خود گرداند. نمی‌دانم چگونه می‌شود دانشگاهی اندیشید و حوزوی عمل کرد؟ اما آنان که شاگردان مکتب خمینی بودند و برای وصول به انقلاب اسلامی، مردم را اندیشه بخشیدند، حوزوی‌هایی بودند که علم را نه برای علم، که برای عمل می‌خواستند و به همین دلیل از ژست‌ها عبور کردند تا فطرت‌ها را بیدار سازند. عاقبت نیز به تیغ متحجران ژست‌پسند، شهید شدند! 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی