eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۲۲۳ «نهج البلاغه»، چه راهکاری برای بیداری از خواب غفلت و رهایی از گناهان ارائه می دهد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۲۲۳ مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الاِْنْسَانُ، مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ، وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ، وَ مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ؟». (اى انسان! چه چيز تو را بر جسور ساخته؟ و چه چيز تو را در مقابل پروردگارت مغرور كرده؟ و چه چيز تو را بر هلاكت خويش علاقه مند نموده است؟). اشاره به اينكه غريزه حبّ ذات در انسان نيرومندترين غرائز است؛ انسان به طور طبيعى خود را بيش از هر كس دوست دارد و هرگاه ببينيم كسى خنجر برداشته، بر سينه و بازو و پهلوى خود مى زند وحشت مى كنيم و با خود مى گوييم آيا گرفتار جنون شده است. مگر ممكن است انسان عاقل، علاقمند هلاكت خويش شود؟ 🔹اگر انسان كمترين علاقه اى به هلاكت خويش ندارد، پس چرا و كه مايه اوست را پذيرا مى شود؟! در ادامه سخن مى افزايد: «آيا درد تو درمان ندارد، يا از اين بيدارى ای نيست؟ چرا آن گونه كه به ديگران رحم مى كنى به خودت رحم نمى كنى؟!». سپس با ذكر مثالى اين حقيقت را روشن تر مى سازد و مى فرمايد: «چه بسا كسى را در دل آفتاب سوزان مى بينى، و در برابر حرارت آفتاب بر او سايه مى افكنى، يا بيمارى را مشاهده مى كنى كه درد جانكاهى بدن او را سخت آزرده، و از روى ترحّم بر او مى گريى [پس چرا درباره خود بى تفاوت هستى] چه چيز تو را بر اين بيمارى‌ات شكيبا ساخته، و بر مصائب خود صبور كرده و از گريه‌ بر خويشتن باز داشته است، در حالى كه هيچ چيز براى تو عزيزتر از نيست». 🔹اشاره به اينكه چرا انسان هايى را مى بينيم كه گرفتار تناقض در عمل و دوگانگى در قضاوت هستند، در برابر ناراحتى ديگران و بيمارى بيماران، سخت عكس العمل نشان مى دهند، و گاه سيلاب اشكشان فرو مى ريزد، در حالى كه سخت‌تر و مصائبشان سنگين تر است و هيچگونه عكس العملى در برابر آن نشان نمى دهند. (عليه السلام) مى خواهد اين ، و اين را با اين بيان منطقى و گويا از بيدار كند و به سرنوشت خطرناكى كه در پيش رو دارد متوجّه سازد، شايد كنند و به سوى خدا بازگردند. 🔹در ادامه سخن مى افزايد: «وَ كَيْفَ لا يُوقِظُكَ خَوْفُ بَيَاتِ نِقْمَة، وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ! فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِی قَلْبِكَ بِعَزِيمَة، وَ مِنْ كَرَى الْغَفْلَةِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَة». (چگونه ترس از بلاها و عذاب هاى شبانه تو را بيدار نكرده، در حالى كه بر اثر هر روز، خود را به مرحله بالاترى از خشم خدا مى افكنى! حال كه چنين است بيمارى‌ سستى‌ دل خود را با داروى تصميم و مداوا كن، و اين كه چشمت را فرو گرفته با بيدارى برطرف ساز). می‌دانيم براى نجات و رهايى از خطر دو چيز لازم است: بيدارى و هوشيارى از يكسو و تصميم و عزم راسخ از سوى ديگر؛ 🔹و (عليه السلام) در اين عبارت كوتاه به هر دو اشاره فرموده است، و بى‌خبران را هشدار مى دهد كه از برخيزند و براى نجات خويش از چنگال ، كه آتش خشم و را بر مى افروزد، تا وقت نگذشته است تصميم بگيرند. تعبير به «بَيَاتِ نِقْمَة» (عذاب شبانه) براى اين است كه بلاهايى كه در شب نازل مى شود، قربانى زيادترى مى گيرد؛ زلزله ها، سيلاب ها و طوفان هايى كه در شب رخ مى دهد، هنگامى كه مردم در خوابند و هيچ گونه دفاعى از خود ندارند. 🔹 مى فرمايد: «أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَ هُمْ نَائِمُونَ - أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَ هُمْ يَلْعَبُونَ». [۱] (آيا اهل شهرها و آبادی‌ها از اين ايمنند كه عذاب ما شبانه به سراغ آنها بيايد، در حالى كه در خواب باشند؟ - آيا اهل شهرها و آبادی‌ها از اين ايمنند كه عذاب ما هنگامه روز به سراغشان بيايد در حالى كه سرگرم بازى هستند؟). سپس در پايان اين فقره می‌فرمايد: «وَ كُنْ للهِ مُطِيعاً، وَ بِذِكْرِهِ آنِساً». ([بنابراين بيدار باش] و مطيع خداوند شو و با ياد او انس گير). پی نوشت: [۱] سوره اعراف، آيات ۹۷ و ۹۸ 📕پيام امام اميرالمومنين (عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، ج ۸، ص۳۷۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، درباره «شوخی های بی محتوا» چه هشداری داده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ ، خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) مى فرمايد: «إِيَّاكَ أَنْ تَذْكُرَ مِنَ الْكَلَامِ مَا يَكُونُ مُضْحِكاً، وَ إِنْ حَكَيْتَ ذَلِكَ عَنْ غَيْرِكَ». (از گفتن سخنان خنده آور [و بى محتوا] بپرهيز، هر چند آن را از ديگرى نقل كنى). زيرا اين گونه سخنان از يكسو هيبت و را برباد مى دهد، و از سويى ديگر غالباً همراه با غيبت يا استهزاء فرد آبرومندى است؛ بنابراين هم مايه نقص انسان در دنيا و هم در آخرت است. خواه اين سخن از خودش باشد يا به نقل از ديگرى. چه تفاوت مى كند كه غيبت يا سُخريه، ابداعِ خود انسان باشد يا حكايت از ديگرى. 🔹البتّه اين سخن به آن معنا نيست كه انسان از شوخى و بپرهيزد و خشك و عَبُوس در مجالس بنشيند؛ زيرا مى دانيم شخص (صلى الله عليه و آله) و (عليهم السلام) و اين گونه شوخى و مزاحِ مشروع را داشته اند؛ حتى توصيه شده در سفرها براى از بين بردن فشار مشكلاتِ سفر، بيشتر كنيد. مرحوم علّامه بحر العلوم در اشعار فقهى خود مى گويد: وَ اَكْثِرِ الْمِزاحَ فِى السَّفَرِ إذا - لَمْ يَسْخَطِ الرَّبَ وَ لَمْ يَجْلِبْ أذىً «در سفرها مزاح بيشتر كن مشروط بر اينكه موجب خشم خدا و آزار شنوندگان نباشد». 🔹اين سخن برگرفته از حديث پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) است كه فرمود: «وَ أَمَّا الَّتِي فِي السَّفَرِ فَبَذْلُ الزَّادِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ الْمِزَاحُ فِي غَيْرِ الْمَعَاصِی». [۱] (مروّت در سفر آن است كه انسان از زاد و توشه خود به ديگران ببخشد و داشته باشد و خالى از معصيت كند). كوتاه سخن اينكه اين امور در حد اعتدالش نيكوست، و اگر از حد اعتدال بگذرد، يا موجب وهن شخصيت انسان مى شود و مردم همچون دلقكى به او نگاه مى كنند، و يا اينكه وارد گناهانى مى شود كه خشم خدا را برمى انگيزد. پی نوشت: [۱] الخصال‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق، غفارى، على اكبر، انتشارات اسلامى‏، قم، ۱۳۶۲، چاپ اول‏‏، ج ‏۱، ص ۳۲۴ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چاپ اول‏، ج ۹، ص ۶۸۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ 🔹 ⭕️پیشگویی امام على (عليه السلام) از وضع مردم در زمان حکومت «ظالمان» چگونه است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۰۸ پس از پیشگویی از آینده و حاکم شدن و ظالم در آخرین فراز این خطبه به قسمت هاى مهمّى از آثار شوم اين حكومتها، و وضع اخلاقى و اجتماعى و اقتصادى مردم در چنين حكومتهايى اشاره ميفرمايد. نخست میفرمايد: «فَإِذَا كَانَ ذلِكَ كَانَ الْوَلَدُ غَيْظاً، وَ الْمَطَرُ قَيْظاً، وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً، وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً». (در آن هنگام، سبب خشم [پدران و مادران] میشوند و ، گرمى مى افزايد؛ همه جا را پر ميكنند و ، كمياب میشوند!). 🔹سپس در ادامه اين سخن ميفرمايد: «وَ كَانَ أَهْلُ ذلِكَ الزَّمَانِ ذِئَاباً، وَ سَلَاطِينُهُ سِبَاعاً، وَ أَوْسَاطُهُ أُكَّالاً، وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً». ( آن زمان همچون گرگان، و آنها همچون درندگان، و طبقه متوسّط، طعمه آنها، و مستمندان، همچون مردگان خواهند بود!). در آخرين قسمت اين خطبه، به هفت‌ پديده‌ شوم در چنين جوامعى كه سرچشمه تمام میشود، اشاره کرده و میفرماید: «وَ غَارَ الصِّدْقُ، وَ فَاضَ الْكِذبُ، وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ، وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ، وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً، وَ الْعَفَافُ عَجَباً، وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً». (در آن زمان، از ميان میرود و فراوان میشود؛ مردم با زبان اظهار دوستى ميكنند، و با دل، دشمنى؛ به و آلودگى افتخار ميكنند و از و در شگفتى فرو ميروند و اسلام همچون پوستينى وارونه پوشيده میشود!). 🔹آنچه را امام (عليه السلام) در سه بخش از اين خطبه درباره «حوادث آينده جامعه اسلامى» به عنوان پيشگویی بيان فرموده، ترسيم بسيار دقيق و حساب شده اى از تمام حكومت های جبّار خودكامه در طول تاريخ است. هنگامى كه آنها پايه هاى خود را محكم ميكنند تمام و را از صحنه اجتماع كنار میزنند و مديران و دستياران خود را از افراد بى‌بندوبار و بى‌ايمان و نوكر مآب كه به جاى كلاه، سر مى آورند، برمى‌گزينند. را تحت فشار قرار میدهند و را به جهل و نادانى و بى خبرى سوق مى دهند. همه جا را فرا میگيرد و و راستى برچيده میشود. 🔹 بر مقدّرات مردم مسلّط میشوند و بسيارى از مردم به حكم «أَلنَّاسُ عَلَى دِينِ مُلوُكِهِمْ» از آن حكّام و سلاطين درنده خو پيروى ميكنند. نظام‌ ارزشی‌ جامعه به كلّى دگرگون ميشود و فى المَثَل: و ناپاكى مايه افتخار و از اسباب سرافكندگى به حساب مى آيد. اينگونه حكومتها در محيط هاى مذهبى با مذهب نمى جنگند، بلكه سعى ميكنند را از درون تهى سازند و آن را تحريف كنند و به اين طريق از احساسات مذهبى مردم به نفع مقاصد شوم خود استفاده كنند. خرافات را در ميان مردم ترويج می‌دهند و به بعضى از ظواهر مذهبى اهميّت داده، عمق و باطن آن را از ميان مى برند. 🔹هرگاه با اين معيارهاى دقيقى كه (عليه السلام) در اين خطبه بيان كرده به جوامع‌ دنياى‌ امروز - مخصوصاً بسيارى از كشورهاى اسلامى - بنگريم، مى بينيم چقدر قابل تطبيق است. گويى حضرت از آن روز تمام حوادثى را كه امروز در جوامع میگذرد با چشم مى ديده و همچون نقّاش چيره دستى آنها را با نوك قلم ترسيم نموده، تصويرى كه از هر نظر برابر با اصل است. آنچه امام (عليه السلام) در اين خطبه پيش بينى فرموده است شباهت به رواياتى دارد كه از (صلى الله عليه و آله) در اين زمينه نقل شده است. 🔹از جمله در حديثى مى خوانيم: «زمانى بر مردم فرا میرسد كه صورت هاى آنها، صورت هاى انسانى است و دلهاى آنها ! مانند گرگان درنده اند؛ و پيوسته خونريزى میكنند؛ و هيچگاه [با تذّكر و ارشاد] از منكراتى كه انجام میدهند، باز نمیگردند! اگر با آنها همراهى كنى تو را متّهم ميكنند و اگر سخنى بگويى، تكذيبت ميكنند و اگراز آنها پنهان شوى غيبت ميكنند. [سنّت معصومين] در ميان آنها بدعت است، و در ميان آنها سنّت! در نظر آنها كسى است كه فريبكار و پيمان شكن باشد، و و پيمان شكن در ميان آنها عاقل و هوشيار محسوب میشود. در ميان آنها مستضعف، و در ميان آنها مشرّف و گرامى است ... در اين هنگام، خداوند آنها را از بارانِ به موقع، محروم می‌سازد و باران هاى بى موقع [كه مايه فساد و تباهى است] بر آنها نازل میكند و بر آنها مسلّط مى شوند». [۱] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، چ۱ ج۴ ص۵۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فرهنگ «شهادت» در میان ارزش های اسلامی از چه جایگاهی برخوردار است؟ 🔹در فرهنگ اسلامى به عنوان يكى از «والاترين ارزش ها»، و از بلند مرتبه ترين انسانها هستند و مردان خدا همان گونه كه (عليه السلام) در خطبه ۱۲۳ بيان مى فرمايد: «همواره آرزوى در سر مى پرورانند و از مرگ طبيعى در بستر بیزار بودند، و را هزار بار از آن برتر مى دانستند، و حاضر بودند، ضربات زيادى بر پيكرشان وارد شود و بنوشند ولى در بستر نميرند، چرا كه بزرگترين هديه الهى است و چه بهتر كه اين نثار راه او شود، نه اين كه در بستر مرگ به هدر رود». 🔹همچنین (عليه السلام) با اشاره به این نكته مهم و پر ارزش، می فرماید: «إنَّ أَكْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ! وَالَّذِي نَفْسُ ابْنِ أَبِي طَالِب بِيَدِهِ، لاَلْفُ ضَرْبَة بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ مِيتَةعَلَى الْفِرَاشِ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللهِ». (به يقين بهترين مرگ در است؛ سوگند به آن كس كه جان فرزند ابوطالب در دست اوست هزار ضربه شمشير بر من آسانتر است تا مرگ‌ در بستر، در غير طاعت خدا!). اين تعبير حكايت از عظمت و امر مى كند تا آنجا كه (عليه السلام) حاضر است هزار ضربه شمشير را به جان بخرد ولى در بستر، به مرگ طبيعى نميرد و اين زبان قال يا حال همه و و پاك باختگان راه حق است. 🔹البته معناى اين سخن آن نيست كه احساس درد و رنج ضربات شمشير را نمى كنم ـ آن گونه كه بعضى از شارحان «نهج البلاغه» پنداشته اند ـ بلكه، منظور اين است از نظر و سزاوار است كه انسان به استقبال ضربات شمشيرها برود و در بستر، به نميرد زيرا افتخار شهادت، انسان را آماده تحمّل رنجها مى كند. البتّه اگر انسان در بميرد و در باشد ـ از روايات اسلامى استفاده مى شود ـ كه را دارد و اين همان چيزى است كه در آخر عبارت، (عليه السلام) به آن اشاره كرده است. 🔹در ، همين بس كه در حديثى از (صلی الله علیه و آله) مى خوانيم که ایشان مشاهده كرد كسى دعا مى كند و عرض مى كند: «اللَّهُمَّ إنِّي أسْأَلُكَ خَيْرَ مَا تُسْئَلُ فَاَعْطِني أفْضَلَ مَا تُعْطِي» (خداوندا من بهترين چيزى كه بندگانت از تو مى خواهند را از تو مى طلبم، پس بهترين عطايت را به من ارزانى دار)؛ (صلى الله عليه و آله) فرمود: «إنْ استُجيْبَ لَكَ اُهْرِيْقَ دَمَكَ فِي سَبِيْلِ اللهِ» [۱] (هرگاه دعاى تو مستجاب شود در راه خدا خواهى شد). 🔹در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «ما مِنْ أحَد يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَيَتَمَنّى أنْ يَخْرُجَ مِنْهَا إلاّ الشَّهِيْدُ فَإنَّهُ يَتَمَنّى أَنْ يَرْجِعَ فَيُقْتَلُ عَشْرَ مَرّات مِمّا يَرى مِنْ كَرامَةِ اللهِ» [۲] (هيچ كس وارد نمى شود كه آرزو كند از آن خارج شود، مگر كه آرزو مى كند باز گردد و دوباره در شهيد شود، به خاطر اين كه را نسبت به خود بسيار زياد مى بيند). 🔹آرى ، در فرهنگ فوق العاده زياد است و همانها بودند كه در هنگام خطر، را بيمه كردند، و اگر فداكاري هاى شهدايى همچون شهداى و يا نبود، شايد امروز خبرى از اسلام نبود. امروز نيز بيشترين وحشت را از و شهادت طلبى دارند؛ اين در حالى است كه آنها توان مقابله به مثل، نسبت به فرهنگ را ندارند و سلاحى كه بتوان از آن در برابر اين فرهنگ دفاع كرد در خود نمى بينند. پی نوشت‌ها؛ [۱] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، مؤسسة آل البيت، قم،‏ ‏۱۴۰۸ق، چ اول، ج ۱۱، ص ۱۳ [۲] همان 📕پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۵، ص ۲۴۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) با مقداری تلخیص @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مراحل نفوذ «شیطان» در انسان در کلام «امام علی» (علیه السلام) چگونه بیان شده است؟ 🔹در خطبه هفتم چگونگی در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و (علیه السلام) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ویژه خود در لابه‌لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح میدهد، به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمیشود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره ميفرمايد که: در وجود هر انسانى «اختیارى» است، نه اجبارى. این انسانها هستند که به او «چراغ سبز» نشان میدهند، و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر ميکنند. 🔹حضرت ميفرمايد: «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً» ([این زشت سیرتان] را ملاک و اساس کار خود قرار دادند). این همان چیزى است که در به روشنى به آن اشاره شده؛ ميفرمايد: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»؛ [نحل، ۹۹و۱۰۰] (او بر کسانى که دارند و بر پروردگارشان مى کنند تسلّطى ندارد؛ تسلّط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و کسانى که به وسیله او شرک می ورزند و به فرمانهایش به جاى فرمان خدا گردن مى نهند). 🔹در مرحله دوّم ميفرمايد: «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً» ([بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام میشود، نیز انتخابى میکند و آن این که] آنها را به عنوان [یا شریکان] خویش برگزیده است). سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، ميفرمايد: «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ». (او در درون‌ سینه‌ هاى‌ آنها کرد، سپس آن را مبدّل به نمود). در این تشبیه جالب (عليه السلام)، «سینه‌ هاى شیطان صفتان» را و «محل تخم‌گذاری» او معرفى میکند و به دنبال آن مى افزاید: 🔹«وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ» (این جوجه‌هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت). سپس به بیان مرحله سوّم این پرداخته، ميفرمايد: «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ» (کارشان به جایى رسید که با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت). یعنى سرانجام این که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به میشود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها میکند، بطورى که «صاحب شخصیت دوگانه‌اى» مى شوند. 🔹از یک نظر و از یک نظر ؛ ظاهرشان شبیه انسان هاست، امّا شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان است و طبیعى است که همه چیز را به مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است. در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این «سیر انحرافى تدریجى» پرداخته، ميفرمايد: هنگامى که به اینجا رسیدند: «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل» (شیطان آنها را بر و سوار کرد، [مرکبى که آنها را به سوى انواع و کفر و ضلالت مى کشاند] و و هزل و باطل را در نظر آنان زینت بخشید).  🔹این سخن شبیه همان چیزى است که (عليه السلام) در کلام نورانى دیگرى ميفرمايد: «آگاه باشید و خطاها همچون مرکبهاى سرکش و لجام گسیخته اند که ، بر آن سوار میشوند!». [نهج‌البلاغه، خ۱۶] در پنجمین و آخرین مرحله، ميفرمايد: «اعمال آنها اعمال کسى است که او را در شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است». اشاره باینکه آنها بخوبى گواهى میدهد که در آنها کرده و به راهى که میخواهد مى برد. سخنانشان و نگاه هاى آنها ، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان بخوبى دیده میشود، 🔹و در واقع (عليه السلام) میخواهد در این مرحله، طریق شناخت اینگونه اشخاص را که همان است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم میدانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، منحصر به و لشکر پنهانى او نیستند، بلکه گروهى از نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «اینچنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین و قرار دادیم که بطور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند». [ترجمه آیه۱۱۲ سوره انعام] باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.  📕پيام امام اميرالمومنين، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷س، ج۱ ص۴۶۰ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «غیرت دینی» چیست؟ 🔹منظور از این است که انسان در برابر که از مسیر حق و عدالت و احکام الهى مى شود، خاموش ننشیند و از کنار آنها نگذرد، بلکه تخلّف هر چه شدیدتر باشد جوش‌ و خروش او بیشتر گردد. کسانى که خونسرد و بى رمق از مقابل این امور مى گذرند فاقد هستند. «قرآن مجید» درباره بعضى از جنگجویان با ایمان که فاقد وسائل لازم براى شرکت در میدان جنگ بودند مى فرماید: 🔹«وَ لا عَلَى الَّذینَ اِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاّ یَجِدُوا مایُنْفِقُونَ». [۱] (و نیز بر کسانی که هنگامی که نزد تو آمدند تا آنان را [برای رفتن به سوی نبرد] سوار مرکبی کنی، گفتی: [به سبب نبود امکانات] بر مرکبی دسترسی ندارم تا شما را به جهاد برم، هیچ مؤاخذه و سرزنشی نیست؛ [از نزد تو] بازگشتند در حالی که به خاطر غصه و اندوه از دیدگانشان اشک می ریخت که چرا چیزی نمی یابند تا [در نبرد با دشمنان] هزینه کنند). 🔹این چه عاملى است که فردى را که ابزار و وسایل جهاد را نمى یابد، چنان منقلب مى کند که بى اختیار مانند ابر بهار، اشک بریزد؟ توجه داشته باشید در اینجا به معناى «فرو ریختن فراوان» است، آن چیزى جز نیست. در خطبه ۲۷ نیز به یکى از مظاهر آن ـ که در بالاترین حدّ قرار دارد ـ اشاره شده است. حضرت مى فرماید: «اگر مسلمانى، به خاطر این حادثه [بسیار دردناک] [۲] از شدّت تأسّف بمیرد، جاى سرزنش ندارد، بلکه به نظر من سزاوار است». عامل بسیار مهمّى براى دفاع از حریم و احیاى معروف و از میان بردن منکر است. 🔹جالب این که در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده است که خداوند، دو فرشته را براى عذاب قومى مأمور کرد؛ هنگامى که آنها به سراغ این مأموریت خود رفتند، مردى به ظاهر نورانى را که آثار پارسایى و صلاح از او آشکار بود دیدند که در حال تضرّع و زارى به درگاه خداست؛ یکى از آن دو، به دیگرى گفت: «این مرد دعا کننده را دیدى؟» دیگرى گفت: آرى، ولى من مأموریتم را انجام مى دهم»؛ 🔹دومى گفت: من هیچ کارى نمى کنم، تا به پیشگاه خدا، پروردگارم باز گردم [و دستور جدیدى بگیرم]؛ هنگامى که به پیشگاه خداوند عرضه داشت که «پروردگارا! من به آن شهر که رسیدم، یکى از بندگان تو را دیدم که در حال دعا و تضرّع است» دستور آمد که برو و مأموریت خود را انجام ده [و شهر را زیر و رو کنید]؛ «فأِنَّ ذلِکَ رجُلٌ لَمْ یَتَغیَّرْ وَجْهُهُ غَضَباً لى قَطُّ». (او مردى است که هرگز، چهره‌اش از خشم در راه من متغیّر و برافروخته نشده است [و ذره اى نداشته]). [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره توبه، آیه ۹۲ [۲] منظور غارت زیور آلات یک زن مسلمان و یک زن غیر مسلمانِ در پناه اسلام در حمله سپاه معاویه به شهر انبار است. [۳] بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۸۹، ح ۶۰ 📕پيام امام امير المومنين عليه السلام‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۵ش‏، ج ۲، ص ۱۵۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در حکمت ۲۱۱ «نهج البلاغه»، در تبیین خطرات تبعيت از هواپرستی چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۲۱۱ مى فرمايد: «وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ». (چه بسا عقل‌ها كه در چنگالِ و هاى حاكم بر آنها اسيرند). به یقین خداوند دو نيرو به انسان بخشيده است: يكى نيروى «عقل» كه خوب و بد را با آن تشخيص مى دهد و راه و چاه را مى شناسد، و ديگرى «انگيزه‌ هاى‌ مختلف‌ نفسانى» است، كه آن هم در حد اعتدال براى بقاى انسان ضرورى است؛ خواه علائق جنسى باشد يا علاقه به مال و ثروت و مقام و قدرت؛ 🔹اما هنگامى كه اين انگيزه ها كنند و به صورت هوا و درآيند، را در چنگال اسارت خود مى گيرند، به گونه اى كه گاه از تشخيص واضح ترين مسائل باز مى ماند و گاه دست به كارهايى مى زند كه يك عمر بايد جريمه و كفاره آن را بپردازد. به همين دليل در «آيات قرآن» و «روايات اسلامى» هشدار زيادى به اين موضوع داده شده است. 🔹 مى فرمايد: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ». [۱] (آيا ديدى كسى را كه معبود خود را خويش قرار داده و خداوند، او را با آگاهى [بر اين كه شايسته هدايت نيست] گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است؟! با اين حال، غير از خدا چه كسى مى تواند او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمى شويد؟!). 🔹در حديثى از (عليه السلام) در غررالحكم مى خوانيم: «غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّينُ وَ الْعَقْلَ». [۲] (غلبه ، هم دين انسان را فاسد مى كند و هم عقل او را). همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «حَرَامٌ عَلَى كُلِّ عَقْلِ مَغْلُولٍ بِالشَّهْوَةِ أنْ يَنْتَفِعَ بِالْحِكْمَةِ». [۳] (بر تمام عقل هايى كه در چنگال ، اسيرند حرام است كه از علم و دانش بهره مند شوند). 🔹به يقين متفاوت اند؛ بعضى به اندازه اى نيرومندند كه هيچ انگيزه اى از نمى تواند بر آن چيره شود، و گاه چنان ضعيف است كه با مختصر طغيانِ شهوت از كار مى افتد؛ همین گونه نيز درجات و مراتب مختلفى دارد و بدترين نوع آن، گرفتاری اندیشه های حاكمان يك جامعه در اسارت هوای نفس‌شان است؛ آنان جامعه را به سوى بدبختى پيش برده و دين و دنياى مردم را ملعبه هوای نفس سازند. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره جاثیه، آيه ۲۳ [۱] تصنيف غررالحكم و دررالكلم‏، دفتر تبليغات‏، قم‏، چ ۱، ص ۶۴ [۲] غررالحكم و دررالكلم‏، دارالكتاب الإسلامی، قم، چ ۲، ص ۳۵۰، قصار ۳۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ ۱، ج ۱۳، ص ۶۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) چگونه مردم را به برقراری رابطه دوستی و محبت و دوری از قطع رابطه توصیه می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۴۷ (وصیتنامه حضرت) مى فرمايد: «وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ».(و بر شما لازم است و محبّت و بذل و بخشش را فراموش نكنيد). سپس مى افزايد: «وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ» (و بر حذر باشيد از اينكه به يكديگر پشت كنيد و خود را با هم قطع نماييد). از ريشه «وصل»، هرگونه ارتباط و پيوند معنوى و مادى و عقلانى و عاطفى را شامل مى شود، 🔹و از ريشه «بذل»، از قبيل ذكر خاص بعد از عام است؛ زيرا يكى از طرق پيوند افراد جامعه با يكديگر بذل كمك هاى مادى به افرادى است كه به هر دليل نيازمند شده اند. از ريشه «دبر» (بر وزن عبد) به معناى پشت كردن به هم و قهر كردن و دشمنى با يكديگر نمودن و به معناى هرگونه قطع رابطه است، و اين دو واژه به عكس دو واژه اوّل از قبيل ذكر خاص بعد از عام است؛ زيرا به معناى جدايى كامل است و هر نوع قطع پيوند را شامل مى شود. مسأله و محبّت كه گاه با زبان، و از طريق ملاقات و امثال آن انجام مى شود، در بسيار مهم است؛ 🔹همانگونه كه بى محبتى ها و جدايى ها و قطع پيوندها منفور است. احاديث بسيارى در نكوهش هجران و جدايى در منابع معتبر روايى ما آمده كه گاه پشت انسان را مى لرزاند. در حديثى كه مرحوم كلينى در كتاب كافى از امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نقل كرده است مى خوانيم: «هرگاه دو از هم قهر كنند و سه روز بگذرد و آشتى نكنند، اگر در آن حال از دنيا بروند خارج از اسلام خواهند بود، و ولايت و پيوند اخوت اسلامى در ميان آنها قطع مى شود و به هنگام آشتى كردن، هر كدام پيشى گيرد او در قيامت براى رفتن به بهشت پيشى خواهد گرفت». [۱] 🔹همچنین امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «هنگامى كه دو مسلمان از هم كنند، پيوسته شادى مى كند؛ ولى هنگامى كه با هم كنند زانوهاى خود را به هم مى كوبد و پيوندهاى جسمى او [گويا] از هم جدا مى شود و فرياد مى زند: واى بر من از اين مصيبتى كه دامنم را گرفت». [۲] حتى در آنجا نيز كه كسى خودش را مظلوم، و طرف مقابل را ظالم بداند، بايد براى برقرارى آشتى و از ميان رفتن مظالم تلاش كند؛ 🔹چنانكه در حديث ديگرى در كتاب كافى آمده است كه امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر گاه دو نفر با هم كنند، يكى از آن دو مستحق لعن است، و اى بسا هر دو مستحق باشند؛ راوى از امام (عليه السلام) سؤال مى كند: فدايت شوم ظالم بايد مستحق لعن باشد، مظلوم چرا؟ فرمود: به سبب آن است كه برادرش را به آشتى [معقولانه] دعوت نمى كند». [۳] اشاره به اينكه بايد به صورت منطقى و مشكل خود را با يكديگر حل كنند. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ۲، ص ۳۴۵ [۲] همان، ص ۳۴۶ [۳] همان، ص ۳۴۴ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۱۰، ص ۲۸۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۷۳ «نهج البلاغه» درباره ناپايداری دنیا و غفلت از آخرت چه هشداری می دهد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۷۳ «نهج البلاغه» به ناپايدارى و بى قرارى آن اشاره مى كند و به همگان هشدار مى دهد كه زرق و برق آن را نخورند؛ (علیه السلام) مى فرمايد: «أَلا وَ إِنَّ هذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا، وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ، لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ، وَ لَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ». (آگاه باشيد! اين كه شما پيوسته آن را آرزو مى كنيد و به آن عشق می ورزيد، و آن نيز گاه شما را خشمگين و گاه خشنود مى سازد، خانه و شما نيست كه براى آن آفريده شده و به سوى آن دعوت گرديده ايد). 🔹اين تعبير اشاره به همان چيزى است كه بارها در بيان شده و نيز در بعضى از آيات به آن اشاره مى كند كه سراى جاويدان و جايگاه اصلى ما نيست، بلكه است كه در سفر خود به سوى آخرت در آن مسكن گزيده ايم تا زاد و برگيريم و به سلامت از اين راه پر خوف و خطر بگذريم و به دار كه به فرموده قرآن «لَهِيَ الحَيَوانُ»؛ [۱] ( در آن است» نايل شويم. سپس براى تأكيد بيشتر مى افزايد: «أَلَا وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَة لَكُمْ وَ لا تَبْقُونَ عَلَيْهَا». (آگاه باشيد! نه براى شما باقى مى ماند و نه سلطه شما بر آن باقى خواهد ماند، [بلکه هر دو رو به زوال و پايان پذير است]). 🔹و در ادامه اين سخن در پاسخ كسانى كه را همواره فريبنده معرفى مى كنند، مى افزايد: «وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا. فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا، وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا». (اين گرچه از جهتى شما را داده، ولى از جهتى ديگر شما را از بر حذر داشته است؛ پس به دليل از فريبندگى هايش چشم بپوشيد و مظاهر را به جهت جنبه هاى هشدار دهنده اش رها سازيد). درست است كه بسيارى از زرق و برق هاى فريبنده و غافل كننده است، ولى در كنار آن، صحنه هايى به ما نشان مى دهد كه هر غافلى را از بيدار مى كند. 🔹درست در همان لحظه اى كه شخصى بر اريكه قدرت مى نشيند، ديگرى از تخت سقوط مى كند؛ در همان زمانى كه شخصى وارث آلاف و الوف مى شود، جنازه صاحب اصلى آن اموال بر دوش انسانها روانه گورستان مى گردد؛ در همان زمان كه نوزادى متولّد مى شود و پدر و مادر خندان مى شوند، در گوشه ديگرى جمعى را مى بينيم كه براى از دست دادن عزيزان، ناله و شيون سر داده اند! چرا ما تنها بخش اوّل را مى بينيم و از بخش دوّم ؟ 🔹اين نكته مهمى است كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) با عبارات پرمعناى ياد شده، همگان را به آن توجّه مى دهد و در كلمات قصار و عبارات ديگر «نهج البلاغه» نيز بر آن تأكيد شده است. در ادامه اين سخن و در نتيجه گيرى مى فرمايد: «وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا، وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا». ([بنابراين] و در اين جهان به سوى سرايى كه به آن دعوت شده ايد سبقت جوييد و با جان و دل از روى بگردانيد». پی نوشت: [۱] سوره عنکبوت، آیه ۶۴ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۵۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چاره نگرانی‌ های‌ مردم در «نهج البلاغه» 🔹همه پريشانند و در فكر علاج، لكن چاره را نمى دانند، تنها رهاننده‌ی بشر از پريشانی، به دقّت خواندن و عمل به‌ فرمايش های اميرالمؤمنين‌ (عليه السلام) در است كه همه نگرانی‌ ها را برطرف نموده و مردم را به راه سيادت و سعادت سوق می‌دهد. دنيای امروز را تبهكاری، ستمگری، دورویی، خودخواهی و بدبختی به جایی رسانده، كه زندگی افراد آن تيره و تار شده است؛ آسايش، دادگری، يگانگی، آشتی، نيك‌بختی در جهان برقرار نمی‌ گردد، مگر به پيروی جهانيان از گفتار و كردار (عليه السلام)، 🔹كه نمونه‌ای از آن ‌را سيّد شريف‌ رضی در كتاب مقدّس گرد آورده و چون در همين مختصر، از جميع شئون زندگی چيزی فروگزار نشده، سيادت و سعادت و عمل كننده را ضامن است؛ زيرا اين كتاب نتيجه گفتار همه پيغمبران و راهنمای درك معانی و حقایق قرآن‌ كريم و نجات‌ دهنده‌ گمراهان و گرفتاران است. هر كه طالب خير و نيكویی و آسايش و خوشی است، بايستی را [كه پس از قرآن‌ كريم و سخنان پيغمبر اكرم در جهان مانند ندارد] مورد مطالعه و و دستور زندگانی خويش قرار دهد. 🔹بنابراين بايد: «پادشاهان‌» و و بخوانند تا استقلال و تماميّت كشور را حفظ نموده و به ‌وظایف خود و طرز سلوك با رعيّت پی ‌برند. بخوانند تا از بدعت (احداث چيزی در دين كه از دين نبوده) دوری گزيده به‌ دستور دين رفتار نمايند؛ و هر شهر بخوانند تا رفاه و آسايش خود و كسانی را كه به آنان سپرده شده فراهم سازند؛ و افسران‌ و بخوانند تا آماده حفظ حدود و ثُغُور كشور بوده و در كارزار هميشه فتح و فيروزی را دريابند؛ 🔹 و بخوانند تا كيفر ستم و پاداش شكيبایی را دانسته عبرت گيرند؛ و بخوانند تا كبر و سرفرازی و رشك و پستی را از خود دور سازند؛ و بخوانند تا از همه دانش‌ها بهره‌مند گردند؛ بخوانند تا راه استنباط احكام الهی را بياموزند؛ و «تربيت‌ كنندگان‌ مردم‌ عوام» بخوانند تا دين را به ‌دنيا نفروخته، رضا حق را بدست آورده، سعادتمند شوند؛ و «گويندگان» بخوانند تا طريقه وعظ و خطابه را آموخته، وقت خود و شنونده را با سخنان بيهوده و ژاژ تلف نكنند؛ 🔹 و بخوانند تا مهمل نبافند و عفّت قلم را حفظ نموده مطالبی بنويسند كه خود و اعقابشان به‌ آن فخر نمايند؛ و و و بخوانند تا از خرمن فصاحت و بلاغت و شيرينی كلام آن خوشه‌ها بردارند؛ و و بخوانند تا در داد و ستد و طبابت، خدا را در نظر داشته سود حلال بدست آرند كه نزد خدا و خلق شرمنده نباشد؛ و و «صاحبان محاضر رسمی» بخوانند تا در دادرسی‌ها و معاملات، برای چند مقداری پول، حكم به ‌ناحقّ ندهند و خلافی ننويسند و از عاقبت آن بپرهيزند؛ 🔹 و بخوانند تا از شاخه‌ های درخت دانش ميوه چيده، غولان و نادانان و گمراهان و گمراه ‌كنندگان را در هر لباس بشناسند؛ بخوانند تا طراوت جوانيشان را در راه‌ های بيهوده از دست ندهند؛ و «رنجبران» و «بيابان‌ گردان» و «رانندگان» (كه كمتر وسيله و وقت كسب اطلّاع دارند) بخوانند تا از خواندن آن همه چيز بدست آورند؛ و و بخوانند تا از تاريكی هايی كه به‌ آن گرفتارند، رهايی يافته، به‌ مبدا و معاد آشنا گردند؛ و و بخوانند تا راه سعادت را در آن ديده با كتاب‌ های خود مطابقه كرده، حقّ و حقيقت را دريابند؛ 🔹 بخوانند تا از بدعاقبتی و رسوایی ترسيده، بيش از اين در اغفال ساده ‌لوحان سعی ننمايند؛ بخوانند تا از راه كجی كه آنان را به‌ آن سوق داده‌اند بازگشته گردند و هواپرست نگردند؛ و بخوانند تا زهد و تقوای‌ حقیقی را در روش پيشوای متّقيان ديده و به‌ راه‌ های كج پا ننهند و از رنج خود نتيجه بگيرند؛ برای‌ بيسوادان بخوانند تا آن‌ را به‌ تحصيل دانش و بردن لذّت سواد و اطّلاع به‌ وظایف دين و دنيا آگاه سازند؛ خلاصه بايد بخوانند تا سعادت‌ هميشگی و ترقّی دنيا و آخرت را از آن بيابند. نویسنده: مرحوم‌ فيض‌ الاسلام (شارح نهج‌ البلاغه) ص۱۳۰۸ منبع: وبسایت‌ اندیشه‌ قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه اهدافی را برای بعثت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بيان می کند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۸۵ به برنامه هاى مختلف و اهداف‌ (صلی الله علیه و آله) پرداخته، چنين مى فرمايد: «أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ، وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ، وَ إِيضَاحِ الْمَنْهَجِ». (او را براى بيان حجت هاى لازم و پيروزى آشكار [حق بر باطل] و روشن ساختن راه حقّ فرستاد). به اين ترتيب در جمله هاى سه گانه بالا، را كه اتمام حجت و پيروزى حق بر باطل، و روشن ساختن راه سعادت می‌باشد بيان فرموده است. 🔹آنگاه به برنامه هاى عملى (صلی الله علیه و آله) پرداخته، چنين مى فرمايد: «فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا، وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ دالّاً عَلَيْهَا، وَ أَقَامَ أَعْلَامَ الْاِهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّيَاءِ، وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الْاِسْلَامِ مَتِينَةً، وَ عُرَا الْاِيمَانِ وَثِيقَةً».او خود را آشكارا كرد، و را بر مسير حقّ قرار داد؛ در حالى كه راه پيشرفت را به آنها نشان داده بود، را برافراشت و نشانه هاى روشن را برپا ساخت، ريسمان هاى [خيمه] را محكم نمود و دستگيره هاى ايمان را استوار ساخت». 🔹در آغاز، سخن از پرداختن به ابلاغ به طور كلى به ميان آمده است، همانگونه كه در قرآن مجيد مى فرمايد: «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ». [۱] (آنچه را مأموريت دارى آشكار ساز و از مشركان روى گردان). سپس از جزئيات اين برنامه سخن مى گويد كه (صلی الله علیه و آله) را از بيراهه به جاده اصلى دعوت كرد و دلايل و نشانه ها را براى پيمودن اين راه به آنها گوشزد نمود و بر سر هر راه نهاد، تا به هنگام تاريكى نيز از ادامه مسير باز نايستند، و سرانجام با بيانات كافى و تدبيرهاى سازنده رشته‌ های‌ را محكم ساخت و دستگيره هاى را استحكام بخشيد. 🔹كمتر كلامى را مى توان پيدا كرد كه در عين كوتاهى و فشردگى، اين همه مطلب را درباره اهداف و برنامه هاى (صلی الله علیه و آله) بيان كند. جمله «جَعَلَ أَمْرَاسَ الْاِسْلَامِ مَتِينَةً»، گويا را به خيمه اى تشبيه مى كند كه ريسمان هاى محكمى از هر سو، آن را به زمين هاى اطراف متّصل كرده است، تا تندبادها نتواند آن را از جا بر كَند. اين ريسمان ها امورى مانند جمعه و جماعات و حجّ و زكات و جهاد و امر به معروف و نهى از منكر است كه هميشه حوزه را حفظ كرده و از آن دفاع مى نمايد؛ هر جا اين پياده شود، «اسلام» بيمه مى شود، و هرگاه ضعيف گردد دشمنان بر مسلمين چيره خواهند شد. 🔹جمله «وَ عُرَى الْاِيمَانِ وَثِيقَةً»، را تشبيه به طنابى كرده كه دستگيره هاى مختلفى در آن است و براى نجات از قعر چاه، يا نجات در پرتگاه ها بايد به اين دستگيره ها چسبيد. بديهى است اگر اين دستگيره ها سست و ضعيف باشند، نه تنها انسان نجات نمى يابد، بلكه گرفتار سقوط خطرناكى مى شود. اين دستگيره ها همان فروع و تعليمات اسلام در برنامه هاى مختلف عبادى و اجتماعى است كه در احاديث نيز به آن اشاره شده است. 🔹از جمله در روایات نقل شده كه (صلی الله علیه و آله) روزى از اصحابشان پرسیدند: «أَىُّ عُرَى الْإِيمَانِ أَوْثَقُ؟». (كدام يك از دستگيره هاى محكم‌تر است؟»؛ جمعى گفتند: خدا و پيامبرش آگاهترند؟ و بعضى از نماز يا زكات و... نام بردند. (صلی الله علیه و) فرمود: آنچه گفتيد داراى فضيلت است، ولى پاسخ اصلى نيست؛ «محكم ترين دستگيره هاى ايمان، دوست داشتن براى خدا و دشمن داشتن براى خداست، و محبّت اولياى الهى و بيزارى از دشمنان الهى است». [۲] البتّه مفاهيم اخلاقى همچون توكّل، تفويض، تسليم، رضا، صبر، يقين و... كه در روايات به آن اشاره شده نيز مى تواند به عنوان «دستگيره هاى ايمان» معرفى شود و هيچ كدام با يكديگر منافاتى ندارند. پی نوشت‌ها: [۱] سوره حجر، آیه ۹۴ [۲] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، ‏۱۴۰۷ ق، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۱۲۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۱۵۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در «خطبه ۱۹۴ نهج البلاغه»، چه مشكلاتی را از دوران رسالت «پیامبر اكرم» (صلی الله علیه و آله) یاد نموده است؟ (بخش اول) 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۴ مى فرمايد: «وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللهِ كُلَّ غَمْرَةٍ، وَ تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ». (و گواهى مى دهيم كه بنده و فرستاده اوست، همان كسى كه در راه رضاى خدا در درياى مشكلات غوطه ور شد، و جام هر مصيبتى را جرعه جرعه نوشيد). اين دو وصفى كه امام (عليه السلام) درباره (صلی الله علیه و آله) بيان فرموده، جامع همه اوصاف خير است؛ ايستادن در برابر و تحمّل در برابر ؛ تا آن مقاومت و تحمّل نباشد، هيچ كار مهمى به سامان نمى رسد. 🔹جمله «تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ»، نشان مى دهد كه حوادث گلوگير در برابر (صلی الله علیه و آله) يكى دو تا نبود، بلكه او جرعه جرعه از جام مصائب مى نوشيد و تحمّل مى كرد؛ جمعى از بهترين يارانش را از او گرفتند صبر كرد، انواع مشكلات و موانع را بر سر راه او ايجاد كردند، ولى از همه آنها عبور نمود و اين در واقع درسى است براى همه كسانى كه مى خواهند با طاغوت ها مبارزه كنند و به اصلاح جامعه خويش بپردازند. 🔹سپس (عليه السلام) بخشى از مشكلات عظيم (صلی الله علیه و آله) در دوران رسالتش را در چند جمله كوتاه و پرمعنا بيان کرده و میفرمايد: «وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ، وَ تَأَلَّبَ عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ، وَ خَلَعَتْ إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا، وَ ضَرَبَتْ إِلى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا، حَتَّى أَنْزَلَتْ بِسَاحَتِهِ عَدَاوَتَها، مِنْ أَبْعَدِ الدَّارِ، وَ أَسْحَقِ الْمَزَارِ». (تا آنجا كه نزديكان او رنگ دگرگون كردند، و دوران بر ضد او گرد آمدند. عرب‌ها تا بر او تازند مهارها از سرها برگرفتند و براى تاختن بر او بر شكم مركبها تازيانه زدند تا از دورترين اقامتگاه هاى خود كينه توزى خود را در محل و مأواى او فرود آوردند). 🔹جمله «تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ» اشاره به اين است كه جمعى از بستگان نزديك (صلی الله علیه و آله) مانند عباس كه تمايل به حمايت از او داشتند، در كار خود ثابت قدم نبودند. جمله «تَأَلَّبَ عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ» اشاره به شاخه هاى دورتر قبيله قريش است كه دست به دست هم دادند و قبايل ديگر را نيز تحريك كردند تا در برابر (صلی الله علیه و آله) بايستند، و در چنين شرايطى كه نه جرأت حمايت شجاعانه اى داشته باشند و نه (دشمنان)، در عداوت و دشمنى كوتاهى كنند، پيدا مى شود كه ايستادگى در برابر آن بسيار سخت است. 🔹جمله «خَلَعَتْ إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا، وَ ضَرَبَتْ إِلى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا» اشاره به سرعت و شتاب شديد در عداوت و با آن حضرت است؛ زيرا هنگامى كه بخواهند مَركب به سرعت پيش برود، افسار آن را سست مى كنند و با شلّاق بر پهلوها و شكم آن مى زنند. ... 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۶۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel