eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.7هزار دنبال‌کننده
849 عکس
339 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸اگه مربی یا معلّم هستی؛ اینگونه باش 🌼 |از اینکه آقاهادی معلم شده بود، خوشحال بودیم؛ خوشحالی‌مون وقتی دوچندان شد که شنیدیم به قید قرعه، محل تدریسش افتاده توی روستایی نزدیک بخش کوه‌سرخ کاشمر. اما بعد از چند روز متوجه شدیم هادی برا تدریس رفته یه روستای محروم دیگه که نه امکانات داشت، نه جاده. علت رو ازش پرسیدیم، اما چیزی نگفت. بعدها فهمیدیم خانم معلمی برا رفتن به اون روستای محروم دچار مشکل بوده، هادی هم جاشو با ایشون عوض کرده، تا اون خانوم به زحمت نیفته. 🌼 |وقتی توی یکی از روستاهای کاشمر مشغول به معلمی شد، براش مقداری وسایل زندگی فرستادم. اما توی تعطیلات تابستون فهمیدم خبری از اون وسایل نیست. ازش پرسیدم: مادر! وسایلت کو؟ خندید و گفت: دادم به یه تازه عروس و داماد. سال بعد دوباره براش وسایل خریدیم؛ اما تابستون بعدی باز فهمیدیم اون وسایل‌ها رو هم داده به خدمتکار مدرسه. 🌼 |مقید بود به برگزاری دعا توی مدرسه. یه عده ایام امتحانات که شد مخالفت کردند و گفتند: دیگه دعاخوندن بسه. ایام امتحانات دعا رو حذف کنین. هادی گفت: چطور موقع امتحانات ورزش باشه، بازی باشه، تفریح باشه؛ اما دعا نباشه؟ هادی دانش‌آموزها رو به اردو می‌برد و اونجا مراسم دعا برگزار می‌کرد، اما نذاشت تعطیل بشه. 🌼 |توی وصیتش نوشته بود: باید مدارسمون رو به سنگر تعلیم و تعلّم تبدیل کنیم. دانش‌آموزان باید سربازان همیشه آماده‌ی لشکر امام‌زمان عج باشند. 👤خاطراتی از زندگی شهیدهادی شهابیان 📚منبع: کتاب"بالابلندان" @khakriz1_ir