#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
اقرأ... بخوان هر آنچه که از او شنیدهای
مهتاب رو! بگو که از آن سو، چه دیدهای؟
افسانه بود قبل تو، رویای عاشقان
تو پای عشق را به حقیقت کشیدهای
«تبت یدا»... ابیلهبان شعله میکشند
تا «لا» به لب، به خرمن بتها رسیدهای
رويت سپيدهايیست، که شبهای مکه را...
خالت پرندهایست، رها در سپيدهای
اول خدا، دو چشم تو را آفريد و بعد
با چشمکی، ستاره و ماه آفريدهای
باران گيسوان تو، بر شانهات که ريخت
هر حلقه، يک غزل شد و هر چین، قصيدهای
راهب نگاه کرد... وَ آرام يک ترنج
افتاد از شگفتی دست بريدهای
مستند آیهها، عرق عقلِ اوّلند
یا از درخت معرفت، انگور چيدهای
آه ای نگار من! که به مکتب نرفتهای
ای جوهر یقین! که مُرکّب ندیدهای
بالاتر از بلندی روحالامین، امین!
تا خلوت خدا، تک و تنها پريدهای
حق با تو، با صدای علی حرف میزند
سبحان ربِّنا! چه صدایی شنیدهای؟
دستت به دست ساقی و جایی ندیدهام
توحید را، چنین که تو در خُم چشیدهای
بر شانهی تو رفت و کجا میتوان کِشد
عالم، چنین که بار امانت کشیدهای؟
دريای رحمتی و از امواج غصهها،
سهم تمام اهل زمين را خريدهای
حتی کنار اين غزلت هم نشستهای
خط، روی واژههای خطايم کشيدهای
گاهی هزار بیتِ نگفته، نهفته است
محبوب من! در اشک به دفتر چکیدهای
گفتند از جمال تو، اما خودت بگو
از آن محمدی که در آيينه ديدهای
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
شما زمان شروع من ابتدای منید
مسیر سبز نجاتِ در انتهای منید
اگر چه "اسهد" لحنم مرا بلال نکرد
ولی همیشه شما اشهد صدای منید
به شوق روی شما هست وقف محرابم
شما تهجدمید و شما دعای منید
شما برای خدایید و من برای خودم
نه من برای شما نه شما برای منید
شما بهار، شما آسمان، شما برکات
به خاندان شما اهل بیت حق #صلوات
بهشت را تو ظهور مصوّرش بودی
خدای آینهها را تو دلبرش بودی
تو حق محضی و در خلوت خداوندی
کسی نبود فقط تو، تو در برش بودی
برای آن که خدا ناظر خودش باشد
شبیه آیینهای در برابرش بودی
در آن زمان که درختی نبود و برگی هم
خدای بود و تو هم سیب نوبرش بودی
قرار نیست چهل سال بگذرد از تو
تو قبل از آمدنت هم پیمبرش بودی
مدینه تا که تو را داشت تا محمد داشت
خدا همیشه در آن شهر رفت و آمد داشت
فدائیان نگاهت شهید جانانند
ملازمان سر کوی تو بزرگانند
فراریان سر گیسویت پر از کفرند
اسیرهای سر زلفت اهل ایمانند
به عقل ناقص ما حق بده به تو نرسد
مگر عقول بشر از خدا چه میدانند؟!
نگاه خاک نشینان خانوادهی تو
به غمزه مسئلهآموز صد مسلمانند
نگاه روشنت آن روز صرف سلمان شد
عرب کنار تو بود و عجم مسلمان شد
تو آفتابی و انوار آفتاب، علیست
کتاب سرّی و اسرار این کتاب، علیست
قرار شد همه عقد برادری خوانند
برای سهم شما حُسن انتخاب علیست
اگر تو خضر رهی، مرتضاست موسایت
اگر تو آب بقایی، بقای آب علیست
اگر سؤال کنند از تو حضرت حق کیست،
قسم به ذات تو محکمترین جواب: علیست
برای فخر تو این بس یگانه دامادت
جناب حضرت حیدر ابوتراب علیست
«به ذره گر نظر لطف بو تراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند»
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
آیه آیه همهجا عطر جنان میآید
وقتی از حُسن تو صحبت به میان میآید
جبرئیلی که به آیات خدا مأنوس است
بشنود مدح تو را، با هیجان می آید
میرسی مثل مسيحا و به جسم کعبه
با نفسهای الهی تو جان میآید
بس که در هر نفست جاذبهی توحیدیست
ریگ هم در کف دستت به زبان میآید
هر چه بت بود به صورت روی خاک افتادهست
قبلهی عزت و ايمان به جهان میآيد..
با قدوم تو برای همهی اهل زمين
از سماوات خدا برگ امان میآيد
نور توحيدی تو در همهجا پيچيدهست
از فراسوی جهان عطر اذان میآيد
عرشِ معراج سماوات شده محرابت
ملکوتیست در این جلوهی عالمتابت
خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد
نور توحید به قلب بشر ارزانی شد
خواست حق، جلوه کند روشنی توحیدش
قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد
ذکر لبهای تو سرلوحهی تسبیحات است
عرش با نور نگاه تو چراغانی شد
قول و افعال و صفاتت همه نور محضاند
نورت آئينهی آئين مسلمانی شد
به سراپردهی اعجاز و بقا ره یابد
هر که در مذهب دلدادگیات فانی شد
خواستم در خور حُسن تو کلامی گویم
شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد
اي که مبهوت تو و وصف خطی از حُسنت
طبع صد مولوی و حافظ و خاقانی شد
«از ازل پرتو حُسنت ز تجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد»
جنتی از همهی عرش، فراتر داری
تو که در مصحف خود سورهی کوثر داري
دیدن فاطمهات دیدن وجه الله است
چه نیازیست که تا عرش قدم بر داری
جذبهی چشم تو تسخیر کند عالَم را
در قد و قامت خود جلوهی محشر داری
عالم از هيبت تو، شوکت تو سرشارست
اسداللهی چون حضرت حيدر داری
حَسنيناند روی دوش تو همچون خورشید
جلوهی نورٌ علي نور، مکرر داری
اهل بیت تو همه فاتح دلها هستند
روشنيبخش جهان، قبلهی دنيا هستند
اي که در هر دو سرا، صبح سعادت با توست
رحمت عالمي و نور هدايت با توست
چشم امید همه خلق و شکوه کرمت
پدر امتی و اذن شفاعت با توست
با تو بودن که فقط صرف مسلمانی نيست
آنکه دارد به دلش نور ولايت، با توست
بی ولای علی اين طايفه سرگردانند
دشمني با وصیات، عين عداوت با توست
بايد از باب ولای علی آيد هر کس
در هوای تو و در حسرت جنت با توست
ساليانیست دلم شوق زيارت دارد
يک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست
کاش میشد سحری طوف مدينه آنگاه
نجف و کرب و بلا و حرم ثارالله
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
از حرا آمد و آیینه و قرآن آورد
مژده آن جان جهان از بر جانان آورد
مژدۀ وحی و نبوت دل عالم را برد
هر که دل داشت به آن آینه ایمان آورد
همه دیدند که انفاس مسیحایی او
روح در کالبد خستۀ دوران آورد
دردمندان، طلبِ عافیت از او کردند
که طبیب از ره دور آمد و درمان آورد
در کویری که در اندیشه به جز خار نداشت
یاس و نسرین و گل و لاله و ریحان آورد
دشت را تشنۀ سرسبزی و بیداری دید
با زلال سخنش رحمت باران آورد
شب بیداد و ستم را شب تنهایی را
با فروغ سحر خویش به پایان آورد
سبب روشنی چشم خداجویان شد
بوی پیراهن یوسف که به کنعان آورد...
ناخدای سفر عشق به ایمان و امید
تا به ساحل همه را از دل طوفان آورد
رشک فردوس برین شد همهجا از قدمش
با خودش رایحۀ روضۀ رضوان آورد
داشت انگشتریاش خاتم پیغامبری
باغ در مقدم او فرش سلیمان آورد
بر لبش بود حدیث «وَ لَقَد کَرَّمنا»
مژدۀ عزت و آزادی انسان آورد
تا بسنجند عیار شرف و وجدان را
آیه معرفت و حکمت و میزان آورد
سایه پروردۀ این مهر جهانتاب علیست
که به این آینه پیش از همه ایمان آورد
عجب این نیست که سلمان شود از اهلُ البیت
مکتبش گوهر از این دست فراوان آورد
گرچه خاموش شد آتشکدۀ فارس ولی
پرتوش مشعل توحید به ایران آورد
جلوۀ روشن آن ماه شب چهاردهم
قرص خورشید شد و رو به خراسان آورد
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت
همای اوج سعادت به شانۀ خلقت
جهان نبود و خدا با تو گفتگو میکرد
به حُسن خاتمت از آستانۀ خلقت...
جهان و هرچه در آن پیش تار مویت هیچ!
چهگونه از تو بگویم بهانۀ خلقت؟!
برای از تو نوشتن اجازه با عشق است
همیشه حرف و مضامین تازه با عشق است...
::
بهار عطر تو را در گلابدان میریخت
زلال نام تو را در دل جهان میریخت
«بخوان به نام خدایت که خلق کرده تو را»
هزار مژده و معنا از آن «بخوان» میریخت
جهان چه داشت اگر روشنایی تو نبود؟
چگونه از سرِ گلدستهها اذان میریخت؟
به یُمن آمدنت سنگ، مهربان میشد
جهان پیر، پس از قرنها جوان میشد...
::
«ستارهای بدرخشید و...» آن ستاره تویی
ستارهای که به آن میشود اشاره تویی
ستارهها و زمین، دانههای تسبیحاند
و خیر اوّل و آخر در استخاره تویی
زمین کتاب خودش را دوباره میخواند
به هر کجا برسد مقصدش دوباره تویی
بدون نور تو راهی به سمت پایان نیست
بتاب بر سر دنیا که راه چاره تویی
بتاب آینهگردان آشناییها
بتاب روشنی هرچه روشناییها
::
دعای حضرت آدم قسم به نام تو بود
نجات نوح پیمبر، به احترام تو بود
عصای حضرت موسی به نامت آذین داشت
دم مسیح مسیحایی از سلام تو بود
خلیل، دوش به دوش تو رفت در آتش
که شعله «بَرد و سلام» از طنین گام تو بود
اگر عزیز جهان بود یوسف از خوبی
اسیر حُسن تو دلدادۀ کلام تو بود
بیا سری به درختان پیر باغ بزن
به روی شانهشان چارده چراغ بزن
::
علی پس از تو چراغ ولایت عشق است
کنار حضرت کوثر که آیت عشق است
دو چلچراغ، دو سرو جوان باغ بهشت
که راز خلقت آنها امامت عشق است
دوازده غزل سبز نامکرّر ناب
که هر کدام به نحوی روایت عشق است
کسی شبیه تو میآید از اهالی نور
کسی که آمدن او نهایت عشق است
نهایت همۀ خوابهای خوب تویی
چراغ روشن دنیا پس از غروب تویی
✍ #نغمه_مستشارنظامی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
ای لهجهات ز نغمۀ باران فصیحتر
لبخندت از تبسم گلها ملیحتر
بر موی تو نسیم بهشتی دخیل بست
یعنی ندیده از خم زلفت ضریحتر
ای با خدای عرش ز موسی کلیمتر
با ساکنان فرش ز عیسی مسیحتر
با دیدن تو عشق نمکگیر شد که دید
روی تو را ز چهرۀ یوسف ملیحتر
تو حُسن مطلع غزل سبز خلقتی
حسن ختام قصۀ ناب نبوتی
::
هفت آسمان و رحمت رنگینکمانیات
ذرات خاک و مرحمت آسمانیات
احساس شاخهها و نسیم نوازشت
شوق شکوفهها، وزش مهربانیات
تنها گل همیشه بهار جهان تویی
گلها معطر از نفس جاودانیات
لطف تو بوده شامل حال درختها
«حنّانه» بهرهمند شد از خطبهخوانیات
هر آفریدهای شده مدیون جود تو
بُرده نصیبی از برکات وجود تو
::
بر چهرۀ تو نقش تبسم همیشگی
در چشمهای تو غم مردم همیشگی
دریایی و نمایش آرامشی ولی
در پهنۀ دل تو تلاطم همیشگی
در وسعتی که عطر سکوت تو میوزد
بارانی از ترانه، ترنّم همیشگی
با حکمت ظریف تو ما بین عشق و عقل
سازش همیشگی و تفاهم همیشگی
خورشید جاودانۀ اشراق روی توست
سرچشمۀ «مکارمالاخلاق» خوی توست
::
تکرار نام تو شده آواز جبرئیل
آگاهی از مقام تو اعجاز جبرئیل
تا اوج عرش در شب معراج رفتهای
بالاتر از نهایت پرواز جبرئیل
مثل حریرِ روشنی از نور پهن شد
در مقدم «براق» پر باز جبرئیل
مداح آستان تو و دوستان توست
باید شنید وصف شما را ز جبرئیل
سرمست نام توست بزرگِ فرشتگان
پیرِ غلام توست بزرگ فرشتگان
::
در آسمان عرش تمام ستارهها
بر نور با شکوه تو دارند اشارهها
چشم تو آینهست نه آیینه چشم توست
باید عوض شود روش استعارهها
شصت و سه سال عمر سراسر زلال تو
دادهست آبرو به تمام هزارهها
همواره با نسیم مسیحایی اذان
نام تو جاری است بر اوج منارهها
گلواژهای برای همیشهست نام تو
«ثبت است بر جریدۀ عالم دوام تو»
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
حیّ علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست، نمازی به قامتش
جاری شدهست چشمۀ آیات در حجاز
گلها شکفتهاند به شوق تلاوتش
این نور از کجاست که همواره روشن است؟
این شعله چیست در دلمان جز محبتش؟
از آسمان کوه حرا، نور میرسید
نوری که داد مژده برای رسالتش
دستان اتحاد نباید جدا شوند
آری امید داشت به دستان امتش
حُسن ختام و نقطۀ آغاز دهر بود
حُسن ختام بود شروع نبوتش
✍ #عاطفه_جعفری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
صدای وحی میرسد به گوش احمد امین
صدا بلندتر شود برای بار دومین
زمان به شوق میدود، سکوت میکند زمین
بخوان به نام خالقت که هست رکن دین همین
بخوان و سرفراز کن قبیلهی قریش را
مژده بده سلسلهی جلیلهی قریش را
غار حرا منوّر از جمال کبریاییاش
امین وحی هم شده واله دلرباییاش
منتخب خدا شده شکوهِ مصطفاییاش
محور مهربانی است سینهی خداییاش
سلام میکند به او، خدا و جمله خلقتش
زبان گرفته آسمان، مبارک است بعثتش
شبهه جزیرهای شده مفتخر از کلام حق
کویر تشنهای شده لبالب از پیام حق
به دست مصطفی ببین سلسلهی زمام حق
مژده دهد نبی حق، به اولین امام حق
که ای شکوه نام تو جذبهی هر سخن علی!
منم رسول خاتم و تویی وصی من علی!
عبد مناف! فخر کن به آدم ابوالبشر
عبدمطلّب از شرف، تاج گذار روی سر
گشته یتیم مکه بر امت ماسوا پدر
کاش که بود آمنه کنار این پیامبر
به مادرش سلام حق؛ به همسرش سلام حق
خدیجهای که سر نزد لحظهای از کلام حق
خموش ای سخنوران! ناطق وحی آمده
فضل تمام انبیا از این جناب سر زده
آیهی "لا اله" را بخوان میان بتکده
مگر که نور حق دمد به قلبهای یخ زده
اگر چه از یهودیان به او عذاب میرسد
از آن وجود مهربان صبر و ثواب میرسد
خُلق عظیم او دهد پاسخ صد ابولهب
به جز خدا، به جز دعا، نیاوَرَد به روی لب
به صبح روزه گیرد و به شب کند نماز شب
به حیرتاند مشرکان از این وقار و این ادب
که در جواب آن همه بی ادبی به محضرش
کند عیادت از کسی که شعله ریخت بر سرش
مردم غم رسیده را، مرهم قلب و جان شود
به نور عقل و راستی، حامی دختران شود
مدعی برابری به مردم جهان شود
چشم کِشد بلال او که لحظهی اذان شود
صدای خشک و خستهای نوای عشق سر دهد
چو آفتاب جلوهای به چهرهی سحر دهد
بَردهی رنج دیده را به اوج آسمان بَرد
عقیدههای شوم را ز خاطر زمان بَرد
به هر کجا که میرود طراوت جنان بَرد
به گوشهی تبسمی دل از بهشتیان بَرد
معجزهی نگاه او به قلب مرده جان دهد
لحن سلامِ گرم او سرشت را تکان دهد
شیوهی جذبکردنش رسالتیست دیدنی
به کودکان کند سلام حالتیست دیدنی
رو به خدا که میکند عبادتیست دیدنی
او و خدیجه و علی، جماعتیست دیدنی
دو آفتاب و یک قمر نور دهد حجاز را
کعبه به خود ندیده است این چنین نماز را
ببین یگانهی بشر قامت خود دوتا کند
ببین علی نوجوان به دوست اقتدا کند
ببین خدیجه این دو را رهبر و مقتدا کند
بگو به دشمن نبی اقامهی عزا کند
از این سه نورِ متصل بقای دین داور است
مثلثی که محورش فاطمهی مطهر است
جان به فدای احمد و هجرت بی نظیر او
گشوده شد مسیر دین به سعی چشمگیر او
ببین به لیلة المبیت، کوشش وزیر او
علی که در مباهله بیان شده غدیر او
برای ختم الانبیا همیشه جان نثار شد
علیست جانشین او؛ نه آنکه یار غار شد
غدیر برکهای بُود ز چشمهسار بعثتش
مدینه قبله گاه شد از آفتاب هجرتش
ظهور مهدیاش شود ادامهی نبوتش
کوفه زمان مهدی است مرکز حکومتش
طلوع نور مهدی است آفتاب سرمدی
به دست او جهان شود مدینهی محمدی
✍ #سیدروح_الله_موید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
اسلام من آغاز شد با یا رسول الله
من بندهی ناچیزم و آقا، رسول الله
من از ازل تا روز آخر عبد درگاهم
از ابتدا تا انتها مولا، رسول الله
ما ذرهایم! از ذره، کاری بر نمیآید
میسازد از ما قطرهها دریا، رسول الله
وقت اذان دست مؤذن را که میگیرد،
الا خدا الا علی الا رسول الله؟!
نام علی را میبرم زیرا که میدانم
راضیست از ما با علی تنها، رسول الله
پیغام مبعث را که آوردی بمان جبریل
بگذار تا حیدر بگوید با رسول الله
نور علی، نور محمد بوده از اول
در صورت حیدر شود پیدا رسول الله
از کعبه و از مسجد الاقصی کجا میرفت؟
با مرتضی در لیلة الاسرا رسول الله
هرجا محمد بوده آنجا با علی بوده
با مرتضی بوده است در هر جا، رسول الله
وقتی منافقها فراری میشدند از جنگ
میماند در حصن علی، حتی رسول الله
من معتقد هستم به تأیید علی راحت،
پروندهام را میزند امضا رسول الله
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
امشب دلم لبریز شور و بیقراریست
سرشار از عطر دل انگیز بهاریست
صحن دل من از فروغ نور امید
همچون رواق صحنها آئینه کاریست
در موسم و فصل گل افشانی بعثت
یک چشمه اشک از آبشار دیده جاریست
در گلشن هستی شکوه دوست پیداست
در هر طرف گلنغمهی گرم قناریست
در بزم پرشور و نشاط مبعث ای دل
گفتم به طبع خود شب خدمتگزاریست
با موجی از شور و امید و شادمانی
گفتا مرا از لطف حق امیدواریست
بگذار اشک از دیدگان خود فشانم
تا نام سرسبز محمد را بخوانم
آن شب حرا آئینه ی نور خدا بود
آواز ذرات جهان یا ربنا بود
در خلوت اسرار و پشت پردهی غیب
تنها محمد بود و جبریل و خدا بود
بشنید «اقراءباسم ربک» یا محمد
مبهوت در آواز گرم آشنا بود
آمد به گوشش تا صدای «قُمْ فَأَنْذِرْ»
سرتا به پا غرق فروغ کبریا بود
وقتی نبی سجادهی گل پهن میکرد
سرشار از عطر مناجات و دعا بود
انوار یکتایی به رویش موج میزد
دیدار رویش آرزوی انبیا بود
اهل یقین با یاد او احرام بستند
آری محمد کعبهی اهل وفا بود
حبریل در بین زمین و آسمانها
با این سروش جانفزا غرق نوا بود
در چشم خود او چشمهی خورشید دارد
بر روی دستش پرچم توحید دارد
بعثت همان گلبانگ سبز آسمانیست
بعثت همان خورشید گرم و مهربانیست
بعثت غروب نور شمع ظلمت و غم
بعثت طلوع آفتاب زندگانیست
بعثت شکوفایی نخل استقامت
بعثت به باغ دین شروع باغبانیست
بعثت ستیغ نور شد در شام ظلمت
بعثت شکوه لحظههای ارغوانیست
بعثت رسالت بود بر دوش پیمبر
آن رأیت سبز همیشه جاودانیست
بعثت همان ابر پر از باران رحمت
بعثت همان خوان بزرگ میهمانیست
بعثت بشارت داشت برخلق دوعالم
بعثت همان پیک امید و شادمانیست
بعثت برای محرمان خلوت دوست
یک پرتوی از راز و اسرار نهانیست
بعثت شکوه و ارمغان ایزدی بود
آئینهای زیبا زنور احمدی بود
آمد نبی تا برهمه امید بخشد
بر سرد مهری زمان خورشید بخشد
آمد نبی با پرچم یکتا پرستی
بر کائنات انگیزه و امید بخشد
آمد نبی تا بر بلندای زمانه
با دست مهرش پرچم توحید بخشد
آمد نبی تا با یقین و عشق و ایمان
دل را رهائی از غم و تردید بخشد
آمد نبی تا بر عزا شادی بپوشد
با بعثت خود عاشقان را عید بخشد
آمد نبی تا با ندای حق پرستی
از بتپرستی خلق را تجرید بخشد
آمد نبی سوی تهیدستان خسته
تا آنچه از گلزار یزدان چید بخشد
آمد نبی با مذهب اسلام و توحید
تا مردمان را مرجع تقلید بخشد
سوی خلایق با پیام نور آمد
با آیههای روشن و پرنور آمد
او خطبههای عشق را ایراد میکرد
دلهای غم آلودگان را شاد میکرد
او جوهر اندیشهها را اوج میداد
چون آیههای نور را ایراد میکرد
ویرانی آوارهای ظلم و کین را
با دستهای عاطفت آباد میکرد
از دختران زنده در گور جهالت
با نغمههای مهربانی یاد میکرد
پیوسته از یکتاپرستی گفت و آنگه
بر بتپرستان جهان فریاد میکرد
وقتی که بتها را برون میریخت گویی
او کعبه را بار دگر بنیاد میکرد
او هر گرفتار ستم را ای «وفایی»
با شور آزادی خود آزاد میکرد
گرچه ز دست بت پرستان دید آزار
با خُلق نیکو خلق را ارشاد میکرد
تا بین مردم از نبوت از ولی گفت
اول رسول الله را مولا علی گفت
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#امیرالمومنین_ع_مدح
رسیده موسم رحمت به حرمت باران
وزیده در دل صحرا نسیم نافله خوان
شکفته در دل صحرای بی سر و سامان
گلی که داده جهان را به مهر خود سامان
نسیم از نفحاتش نفس کشید و نشست
به روی دوش بهار و گذشت فصل خزان
رسیده آیهی اعجاز و خوانده نون و قلم
به نامی نامی احمد خلیفةُ الرحمن
چه شاخهها که به مدحش شکوفه سر داده
چه چشمهها که گرفته به شوق او جریان
اشارتی ز کلیم و بشارت از عیسی
محمد عربی شد رسول جاویدان
زبان از عطر گلاب محمدی سرشار
همین که نام محمد رسد به صحن دهان
کسی که در پی وصفش جماد ناطق شد
کسی که در پی مدحش خِرَد شده حیران
به آن جمال جمیلش قسم که در لولاک
وجود بی بدلش شد دلیل خلق جهان
حدیث سرمدی او رسیده تا افلاک
قسم به آیهی کوثر، به هل اتی، به دخان
نشان به سورهی طاها، محمد و یاسین
که آیه آیه گل است و شکفته در قرآن
چنان که موج خروشان سیزده دریا
رسیده چشمه به چشمه به صحن آن دامان
و سر زد از گل رویش دوازده خورشید
دوازده گل خورشیدِ عالم امکان
دوازده گل خورشید منجلی از عشق
نخست فاطمه و آخرش امام زمان
پیمبری که خدایش نیافریده مگر
برای بذل محبت میان عالمیان
به جای ناله و نفرین، دعا و نافله خواند
برای طایفهای که شکست از او دندان
فقط نه یار شفیقش که دشمن او هم
به مدح صوت بلیغش گشوده مهر زبان
تمامی علما و تمام اهل عقول
به فهم بحر کلامش چو موج سرگردان
به جز جمال جمیلش که جلوهای زخداست
ندیده هیچ گلی را بدون خار انسان
فلک ندیده به چشمش به روز و شب هرگز
نه آفتاب و نه مهتاب اینچنین تابان
کسی که نور خدا هم طواف کرد اورا
چرا همیشه نگردد به دور او کیهان؟
یقین که تلخی کامم حلاوتش با اوست
خوشا تلاوت نامش به هر زمان و مکان
خوشا تلاوت نامش و بعد از آن نامی
که شیعه بعد خدا و رسول خود در اذان
خوشا تلاوت نامی که اسم اعظم اوست
کلید قفل تمام مقدّرات جهان
نبی برای علی و علی برای نبی
دو جسم بوده ولیکن دو جسم با یک جان
کسی که داشت به بدر و به خندق و احزاب
یلی چو حضرت حیدر سپاه بی پایان
علی عالی اعلا، علی ولی الله
که خارج است مقامش زهرچه فهم و بیان
قسم که قدر خدا را فقط علی دادند
شناخت قدر علی را فقط خود یزدان
قسم به بذر شکفته به عشق او در خاک
قسم به درِّ میان صدف شده پنهان
علیست آنکه حکومت برای او بوده
شبیه چکهی آبی ز بینی حیوان
شبیه آتش و آب است، جمع اضداد است
چگونهاش بنویسم نسیم یا طوفان؟
به غیر قامت حیدر نمیخورد هرگز
ردای حق خلافت به قامت دگران
گشوده کعبه برایش چو مادری آغوش
هم او که بسته از آغاز با خدا پیمان
به ذوالفقار چه حاجت که با ستیغ نگاه
گرفته جان یلان را چو شیر در میدان
قسیمِ نار علی و قسیمِ جنت علی
هو العلی و هوالحق، هوالعلی میزان
علیست باقی و باقی علیست وجه الجلال
به آن دمی که شود «كُلُّ مَن عَلَيهَا فَان»
نماد عدل و عدالت؛ شکوه رأفت و عشق
طلایهدار دو عالم به قلهی ایمان
ستارهای که درخشید روی شانهی ماه
و شام بتکدهها شد ز هیبتش ویران
ستارهای که درخشید و ماه مجلس شد
تمامآینهای حق نما و نور افشان
فدای چشم سیاهش سپیدی چشمم
به انتظار نگاهش سرودهام دیوان
به ذکر اشهد و انّ علی ولیُ الله
بلال باش و اذان گو و عاشقانه بخوان
بخوان تو نام علی را، الا بِذکرِ الله
بده قصیدهی دل را به دست نامهرسان
بگو که وسع من این است و عذر من هم این
اگر ز من نپذیری، دریغ و آه و فغان
نجف که قبلهی قلبم شدی! دعایی کن
قدوم شاعر خود را به صحن خود برسان
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
...ای آنکه قسم خورده به نام تو خدایت
بیدار شده شهر شب از بانگ رهایت
ای آنکه تبرک شده کعبه به عبایت
تا عرش خدا صف زده پژواک صدایت
این کیست که در نور تو پیدا شده آقا
آن روح چهسان در تن تو جا شده آقا
گفتم که از آن شب، شب فردا بنویسم
از غار حرا، لیلۀ اسرا بنویسم
از کعبه و از مسجدالاقصی بنویسم
آری منم آن قطره که دریا بنویسم
این کیست که چون اشک شب قدر زلال است
ما راه به آن «قدر» بیابیم؟ محال است
هان چهره بچرخان که زمین نور ببیند
برخیز که هر قدر به پایت بنشیند،
دنیا فقط از حُسن تو، توحید گزیند
از غنچۀ لبهای تو لبخند بچیند
ای گلشن رحمت که گلستان شده عالم
از نور خداوندی تو نیّر اعظم
در غار حرا پرده ز حُسن تو گشودند
با نور تو رنگ از شب تاریک زدودند
تو بودهای آن روز که این خلق نبودند
اِقرأ که به عشق تو لَکَ الحَمد سرودند
ای صادر اول که تویی مصدر دنیا
ای گمشدۀ حُسن تو موسی و مسیحا
لولاک... زمین خاک و زمان پیش و پسی بود
لولاک... کجا رخصت احیای کسی بود
کی بیتو به دستان کلیمی قبسی بود
کی در دم عیسی دم احیای کسی بود
تو آمدهای جان به تن خاک بباری
باران شوی و بر تَفِ این خاک بباری
جان در تن این خاک روان شد به هوایت
شب روز شد از همرهی عقدهگشایت
هر روز خدا تحفه فرستاد برایت
ما وَدَّعَکَ رَبّکَ خورشید ولایت!
ای آنکه ز توحید تو صد آینه توحید
زهرا شد و در قاب ولای تو درخشید
قم! شهرِ خدا چشم به راه است، فَاَنذِر!
صفهای جماعت همه برپاست، فَکَبِّر!
ای نور خدا در سکناتت متواتر
ای صادق و هادی، تقی و کاظم و باقر
تو کوثر محضی که در عالم شده تکثیر
نازل شده در شأن شما آیۀ تطهیر
در مدح تو اندیشه زمینگیر و زبان لال
جز جذبۀ قرآن تو نطق همگان لال
اقصای جهان لال، زمین لال، زمان لال
جز نفس خودت قاطبۀ کون و مکان لال
لب باز کن ای مرد، بگو کیست محمد؟
جز حیدر کرار کسی نیست محمد
ای پارهای از حُسن مثالی تو زهرا
ای حیدر کرار به توفیق تو مولا
حق است که وامانده در اوصاف تو دنیا
وقتی که علی عبد تو خواندهست خودش را
گفتیم و نشد در صف تو راه بجوییم
بگذار که از حیدر کرار بگوییم...
✍ #حامد_اهور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e