#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دنیا به چشم گریهکنان تار میشود
تا روضه، روضهی در و دیوار میشود
زخم هزار سالهیمان تیر میکشد
تا صحبت از حرارت مسمار میشود
بی اختیار یاد غم محسنت کنیم
تا یک گلی به شعله گرفتار میشود
"دیوار میکند کمکش راه میرود"
وقتی جوان ز حادثهای زار میشود
با بغض و درد یاد مغیره کند دلم
تا بین خلق، صحبت کفتار میشود
زخمی که تیغ خندهی کفتار میزند
بدتر ز هر چه زخم شرربار میشود
یثرب چه شهری است که بعد از پیمبرش
زهرا فقط برای علی یار میشود
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
به میدان میرود جنگاوری گویا به پیکاری
به مسجد میرود زهرا امامش را دهد یاری
به مسجد میرود تا پایههایش را بلرزاند
که مسجد بی علی چیزی ندارد جز ستمکاری
که مسجد بی علی بتخانهی محض است ای مردم
علی اسلام و جز زهرای اطهر نیست دینداری
صلابت یعنی یکصد زخم خوردی و سر پایی
که ظالم را بکوبی و به مظلومان دهی یاری
آهای اهل مدینه! فاطمه سر خم نخواهد کرد
برای هیچ طاغوتی؛ برای هیچ جباری
زبان وا کرد تا نفرین کند، مسجد تنش لرزید
عجب شمشیر برانی! عجب زهرای کراری!
اگر بند طناب از دست حیدر وا نمیکردند
نمیماند از همان مسجد براشان غیر آواری
فدک را غصب کردند و ندانستند در واقع
علی سرمایهی زهراست؛ نه باغ و زمین، آری...
✍ #وحید_عظیم_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دود بود و دود بود و دودبود
گل ميان آتش نمرود بود
شعله میپيچيد بر گرد بهار
خون دل میخورد تيغ ذوالفقار
يک طرف گلبرگ اما بیسپر
يک طرف ديوار بود و ميخ در
ميخ ياد صحبت جبريل بود
شاهد هر رخصت جبريل بود
قلب آهن را محبت نرم كرد
ميخ از چشمان زينب شرم كرد
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
ميخ كمكم از خجالت سرخ شد
گفت با در رحم كن سويش مرو
غنچه دارد! سوی پهلويش مرو
حمله طوفان سوی دود شمع كرد
هرچه قوت داشت دشمن جمع كرد
روز رنگ تيرهی شب را گرفت
مجتبی چشمان زينب را گرفت
پای ليلی چشم مجنون میگريست
ميخ بر سر میزد و خون میگريست
جوی خون نه! تا به مسجد رود بود
دود بود و دود بود و دود بود
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
هزار بار شکستند رکن مولا را
یکی نگفت چرا میزنید زهرا را
همین که فاطمهاش بر روی زمین افتاد
سیاه دید علی روی آسمانها را
کسی که شیعه بود مادرش بود زهرا
خدا گواست که کشتند مادر ما را
فراق فاطمه بر کشتن علی بس بود
روا نبود ببندند دست مولا را
هزار مرتبه نفرین بر آن ستمگستر
که کشت حامی تنها امام تنها را
برای مادر سادات گریه منع شده
که بهر گریه گرفتهاست راه صحرا را
علی چگونه ببیند بر آن رخ نیلی
شرار تابش خورشید و سوز گرما را
کنار سایۀ نخلی در آفتاب گریست
شب از عناد بریدند نخل خرما را
رواست عالمیان جان دهند از این غصه
که جای پنجۀ دیو است روی حورا را
قسم به سورۀ یاسین و هلاتی میثم
که پیش چشم علی میزدند طاها را
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
(زبان حال جناب سلمان)
ناگهان پشت در شلوغ شدو
کفر آتش به جان دین افتاد
یک نفر با لگد به در زد و بعد
مادری پشت در زمین افتاد
من که سلمان اهلبیتم، پس
چشمهایم به دست مولا بود
من اجازه نداشتم آنروز
فقط این کار، کار زهرا بود
وسط خانه بودم و دیدم
داشت زخم علی نمک میخورد
دست مولا به ریسمان بود و
فاطمه پشت در کتک میخورد
یک طرف فاطمه که یاس علیست
یک طرف میخِ در که شعلهور است
کاش میشد مرا کتک بزنند
فاطمه دختر پیامبر است
وای از دست نامسلمانها
تازیانه زدند بر قرآن
گفتم ای وای یا رسول الله!
دخترت را زدند نامردان
بین آتش نفس نفس زد و گفت
گرچه من دست بر کمر دارم
محسنم هم اگر شهید شود
از علی دست بر نمیدارم
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
در لغت معنی شبح یعنی
سایهای در خیال میآید
یا به تعبیر دیگری انگار
ابر روی هلال میآید
سایهای مانده بود از مادر
وقت برخاستن نشست، نشست
عرق سرد روی پیشانی
اشک امانم نمیدهد که پر است
مو به مو قصه از پریشانی
شانه از دست مادرم افتاد
::
قصه آتش شد آن زمانی که
ریخت آوار شهر بر سر ما
همۀ شهر آمدند آن روز
طرف خانۀ محقر ما
هیزم آنقدر هم نیاز نبود..
مادر من خودش یدالله است
کارشان را پر از مخاطره کرد
دست انداخت دور شال پدر
کار را یک غریبه یکسره کرد
نام آن مرد را نمیگویم
::
روز آخر امیدوارم کرد
روز آخر بلند شد از جا
شستشو کرد، گردگیری کرد
سخت مشغول کار شد اما...
چادر از صورتش کنار نرفت
::
تا بگیرد امانت خود را
دست پیغمبر آمد از دل خاک
پدر خاک آب شد از شرم
رد شد آن شب سکوتش از افلاک
همه دلواپس پدر بودیم
غسل از زیر پیرهن سخت است
غرق در خون شود کفن سخت است
جان خود را به خاک دادن، بعد
دستها را به هم زدن سخت است
پدرم خویش را به خاک سپرد
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شب_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محاوره
دم میدم موقع سینه زنیه
روضهی فاطمه ناگفتنیه
بچهها بلند بلند گریه کنید
به خدا مادرمون رفتنیه
مرد میدونیم ولی گریه کنیم
همه بیمعطلی گریه کنیم
بیشتر از فاطمه این روزا باید
به حال و روز علی گریه کنیم
مردم مدینه اکثراً بدن
دست رد به سینهی علی زدن
بسکه بُردنِ علی دیدنی بود
خیلیا برا تماشا اومدن
من خودم فدای اشک چشماتون
خدا پشت و پناه مادراتون
بچه سیدا! منو حلال کنین
روضه ناموسی میخونم براتون
اومدن به هر دلیلی بزنن
گل یاسو رنگ نیلی بزنن
فکرشو بکن چهل تا بیحیا
توو کوچه زنت رو سیلی بزنن
تو برو بیا میزد فاطمه رو
خیلی بیهوا میزد فاطمه رو
علی حق داره بمیره به خدا
یه غلام سیاه میزد فاطمه رو
خیلی بی عاطفه هستن به خدا
راهشو توو کوچه بستن به خدا
توی لفافه میگم غیرتیا
بار شیشهشو شکستن به خدا
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#امیرالمومنین_ع_غربت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
راضی به هر قضایِ خدا میروی علی
چون نوح سمتِ موج بلا میروی علی
دارم به فتحِ خیبر تو فکر میکنم
با دستهای بسته کجا میروی علی؟!
ای سرشناس شهر! برای تو خوب نیست!
مسجد چرا بدون عبا میروی علی؟!
آیینهی شکستهی این کوچهها منم
از من شکستهتر تو چرا میروی علی؟!
بی رحمیِ مغیره عجب شمرگونه است!
داری چه زود کرببلا میروی علی!
این کوچه، آخرش ته گودال میرسد
داری میان حرملهها میروی علی
✍ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
از لالهزار توحید آتش زبانه میزد
گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه میزد
در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود
گر میگذاشت گلچین، آن گل جوانه میزد
من ایستاده بودم، دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه میزد
گاهی به پشت و پهلو، گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت، گاهی به شانه میزد
گردیده بود قنفذ، همدست با مغیره
او با غلاف شمشیر، این تازیانه میزد
وقتی که باغ میسوخت، صیاد بی مروت
مرغ شکستهپر را در آشیانه میزد
با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را
از نالهای که مادر در آستانه میزد
این روزها که میدید موی مرا پریشان
با اشک دیده میشست، با دست شانه میزد
هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم)
مانند خانهی ما آتش زبانه میزد
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
خانهای که ثمر از ساقی کوثر دارد
آنچنان سوخت که گفتند: مگر در دارد؟
با لگد باز مکن درب جنان را که گلش
در بغل شيشهای از یاس معطر دارد
آنچنان صاعقه افتاده به جان گل که
باغبان در بغلش غنچهی پرپر دارد
از بلندای تب شعلهی آتش پیدا است
نه فقط بغض احد، کینهی خیبر دارد
حسن از غصهی آن کوچه نپاشید اگر
دلخوشی داشت که این غمکده مادر دارد
پر زد از خاک غریبانه شبانه از بس
خاطری از همهی شهر مکدر دارد
مادری که به جهان منزلتی برتر از
ساره و آسیه و مریم و هاجر دارد
فاطمه حیدر و حیدر همهاش فاطمه است
کی دو این نور خدا معنی دیگر دارد؟!
فاطمه پای علی سوخت که ثابت بکند
مرتضی فاطمه و فاطمه حیدر دارد
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
حتی نسیم با ادب اینجا وزیده است
خورشید، نور تازه از این خانه چیده است
جایی که ابرهای جهان نیز با وضو
هر بار روی پنجرهی آن چکیده است
جایی که قلب کوچک دنیا تمام عمر
تنها به عشق خانۀ زهرا تپیده است
از عطر و بوی سفرهی زهراست بی گمان
نانی اگر به سفرهی انسان رسیده است
::
ای کینه! با لگد در این خانه را نزن
این خانه خنده بر لبمان آفریده است
از ترس، شعلهها در خانه شتابناک
خود را به سوی مادر هستی کشیده است
دارد برای فاطمه خون گریه میکند
میخی که آه سینهی او را شنیده است
آهستهتر قدم بزن ای کوه بر زمین
در ناکجای خاک، گلی آرمیده است
✍ #علی_گلی_حسین_آبادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_غربت
#شب_قدر
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
علی که رشتهی خلقت به دست قدرت
اوست
مقدرات جهان بسته بر نظارت اوست
مقام او به تصور نمیرسد که خیال
شکسته بالتر از اوج بی نهایت اوست
علی که هرچه که خوبیست توأمان دارد
علی که هر چه که پاکیست در طریقت اوست
علی که حج و نماز و دعا و صبر و رضاست
علی که آینهی کفر و دین، مودت اوست
علی که نقطهی باء است باء بسم الله
علی که شرط قبول عمل، ولایت اوست
غدیر فصل خطاب است بر کبیر و صغیر
که حرف اول و آخر، فقط محبت اوست
نهاده کیسهی خرما به دوش، در پی کیست؟!
شهی که تکهای از نان خشک قسمت اوست
لباس وصله بر اندام هیچ شاهی نیست
که همترازی با اهل فقر، عادت اوست
همان علی که به هنگامهی رکوع نماز
زکات، چشمه جوشندهی سخاوت اوست
همان علی که علمدار فتح خیبر شد
همان علی که ظفر وامدار رأیت اوست
همان که تیغ اگر خورد، پای پس نکشید
همان علی که اُحُد جلوهی اطاعت اوست
چنانکه در تب و تاب نبرد ثابت کرد
که ذوالفقار، برازندهی شجاعت اوست
دلاوری که چنان او نزاده مادر دهر
امیر مقتدری که کرم سجیت اوست
همان علی که به خندق خلوص ضربت او
نماد روشنی از قلهی عبادت اوست
"حماسه" واژهی گنگیست در نبرد علی
به وقت جنگ، زمین عرصهی قیامت اوست
اگرچه خفته جهان بود، خفت جای نبی
که ترس واژهی بی معنی هویت اوست
به کهکشان علی هر ستاره خورشیدیست
علی که نورتر از نور، واقعیت اوست
کمال هرچه کمال و جمال هرچه جمال
چکیده از سر انگشت با کرامت اوست
خدا که گنج نهان است رخ نموده در او
علی تجلی انسانی حقیقت اوست
::
حقیقتی که به خون غرقه گشت در #شب_قدر
حقیقتی که به دلها غم شهادت اوست
به فکر قاتل خود نیز بود و وا عجبا
از آن امیر دلیری که عدل، خصلت اوست
زن یهودی و خلخال و آهِ تلخ علی
دلیل تلخی این آهِ تلخ، غیرت اوست
نه از علی نتوان دید ظلم بر موری
از آن علی که جهان در کف کفایت اوست
عقیل، عدل علی را چشیده است و زمان
هنوز در عجب از جلوهی عدالت اوست
به غیر گوهر از آن لب نکرده بذل، علی
به گونهای که بیان قاصر از فصاحت اوست
علی که هر چه که گفتیم از فضایل او
به قدر سایهای از کاروان شوکت اوست
به جز کلام خدا، آیههای روشن وحی
کدام جمله سزاوار وصف و مدحت اوست
جهان ندیده چنان او امام مظلومی
هر آنچه مانده ز اسلام، رنج و محنت اوست
به شقشقیه قسم خار در میانهی چشم
چو استخوان به گلو بازگوی غربت اوست
چه غربتی که فقط چاه همدمش شده بود
چه غربتی که فقط مرگ، خواب راحت اوست
به پشت در که رسید اشک شد به گونه چکید
چو دید دختر یاسین پی حمایت اوست
گرفته قاطبهی کفر تازیانه به دست
به خون کشیدن آیات وحی، نیت اوست
کسی نبود بگوید مزن حرامی پست
که این کبوتر زخمی تمام عزت اوست
علی شکست در آن صبر ناگزیر که دید
تلاش دشمن غدار، هتک حرمت اوست
از این عریضهی غمبار و تلخ میگذرم
از این عریضه که مردن، سزای صحبت اوست
نباشد آنکه نبیند علی ولی خداست
بمیرد آنکه به دل در پی عداوت اوست
هزار شکر خدا را که شیعهایم و هنوز
هر آنچه لطف به ما میرسد به برکت اوست
به نام نامی زهرا قصیده خاتمه یافت
که نام فاطمه باب شروع رأفت اوست
✍ #حسن_شیرزاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e