eitaa logo
دوتا کافی نیست
48.7هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
36 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
برکت زندگی... در مورد اینکه یکی از دوستان تو کانالتون پرسیده بودند دو قلو باردارن و آیا ممکنه دو قلو دستگاه نره، در جوابشون بگم که من دو قلو دارم اما من دو قلو هام چون خیلی اورژانسی به دلیل نامعلوم ۳۲هفته طبیعی دنیا اومدن، دستگاه رفتن. من آمپول ریه هم هنوز نزده بودم. اما تو اطرافیانم هم چنتا دو قلو داشتیم که نیازی به دستگاه نشد. اگر وارد هفته ۳۶ بشوند به احتمال زیاد دستگاه نمیخواهند انشاالله در مورد مدیریت مالی حقیقت اینه که برکت خیلی مهمه، من با ورود بچه هام برکت رو احساس کردم نه فقط بخاطر وجود بچه ها برکت مال زیاد بشه بعد از به دنیا اومدشون رفت و اومد خونه مون بیشتر شده، خیلی صدقه می‌دهیم و هدیه هم به بچه های دیگه و یا عیدی هم زیاد می‌دهیم. غذا با اینکه خودم سختمه برا پختنش کمی که زیاد تر بپزم سعی میکنم با مثلا دختر عموی بچه هام که میاد بازی کنه بخوریم یا ببرم خونه مادر بزرگم که پیر هستن یا اینجور مسائل چون اوایل بچه داریم، خیلی احساس نیاز به کمک داشتم سعی میکنم هر کمکی از دستم بر بیاد بکنم. اگه جایی میرم دست خالی نرم یا هر توصیه دیگه ای که بشنوم توی اسلام شده، در کل اسراف نکردن و مخصوصا حتی اگه چیزی نداریم یه چیز ساده رو با یه بچه مهمونش کنیم و بخوریم سفره دار بودن فکر کنم مهمه. کلا قبل از بچه ها، با وجودی که صرفه جویی خیلی میکردم خیلی تعجب میکردم که چرا اون جور که من صرفه جویی میکنم اوضاع خوب نیست. ضمن اینکه ما خیلی کسی خونه مون نمیومد سالی یکی دوبار نهایت مهمان دعوت میکردیم. اینکه آدما همون غذای کم و ساده رو دور هم بخورن مهمه، برن خونه ی هم و سفره دار باشن خیلی برکت میاره. من خیلی دوست دارم اما قبلا اینجوری نمیشد خیلی، الانم خیلی نمیشه ها ولی بیشتر از قبل شده بنظرم یه موضوع دیگه ای هم که هست مدیریت پول و حساب نکردن روی همه ی درآمده، خرده خرید های خونه بیشتر با منه مایحتاج روزانه بجز مواقع خاص مهمانی.کادو برای اطرافیان پوشاک اینها همه با منه، خرید های کلی مثل گوشت و هزینه تعمیر وسایل و اینها با همسرم. به همسرم گفتم من نمیخوام اصلا بدونم شما ازین به بعد چقدر درامد دارین یه مقداریشو که نه، خیلی کم ولی معقولی که زیاد هم نیست به من ماهیانه بدهید من هزینه هامو و پس اندازمو اینجور تنظیم میکنم. البته ایشون اهل خرج کردن برای خودشون نیستن یا خرید چیزهای اضافه و مدت زیادی هم سر کار هستن، به هر حال اینجور مدیریت که فکر کنند مثلا بجای ده میلیون کلا هشت میلیون درآمد دارن و اون دو تومن بره یه حساب دیگه حالا من یا خودشون، اینجوری پس انداز خوبی پیدا میکنن. ضمن اینکه مثلا ده هزار تومن(یا بیشتر) از دو میلیون رو هم بذارن برای اموال خدا یعنی برای نیازمندان، اینجوری فکر میکنم آدم هم متوجه مخارج غیر ضروری و حذف اونا میشه، هم پس انداز برای مخارج مهم زندگیش پیدا میکنه و هم انشالله برکت مال پیدا میکنه. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ما وقتی ازدواج کردیم همسرم تازه رفته بودن سر کار، یعنی پس انداز صفر، با اینکه خواستگارانی داشتم که خونه و ماشین داشتن اما معیار های من و پدرم مادی نبود، (البته راستش معلوم بود همسرم آینده دار هستن) دین و ایمان، تقوا، تحصیلات و شغل خوبی داشتن با اینکه توی رفاه بزرگ شده بودم اما خیلی راحت گرفتیم و ساده شروع کردیم، راستش برام سخت بود چون سختی کشیده نبودم اما اصلا نشون نمی دادم، همون اول زندگی فهمیدم رفت و آمد با بعضی از فامیلهام رو باید کم کنم، چون خونه زندگی قشنگی داشتن و وقتی می رفتیم خونه شون متوجه شدم که همسرم تا چند روز توی فکر بود و تصور می کرد لابد من فکر می کنم چرا من همچین امکاناتی ندارم. ۱۰ ماه بعد ازدواج باردار شدم و همیشه به رحمت خداوند از ته دلم ایمان داشتم، چند سال اول زندگی واقعا قناعت کردیم، شاید مدتها بیرون غذا نمی خوردیم، حتی توی مصرف برق و گاز صرفه جویی کردیم، اکثر لباس‌های بچه هامو توی حراج ها بخصوص حراج های آخر فصل بعضی برندها خرید می کردم که هم کیفیت عالی بود و هم نصف قیمت می خریدم. لباس بچه های بزرگتر رو که براشون کوچیک می شد به کوچکتر ها می پوشوندم، لباس ها رو تعمیر و دوباره استفاده می کردم، همیشه مقید به پرداخت خمس بودیم، در حد توانمون کمک به فقرا رو حتما داشتیم، با کمی سلیقه به خرج دادن حالا خیاطی، بافندگی، کار چرم، یا هر هنری که بلدین، می تونین کمک خرج خوبی برای زندگی باشین، حداقل کار خودتون و بچه هاتون رو انجام میدین، من حتی خیلی از هدیه هایی که به دیگران می دادم بخصوص کادوی تولدشون هنر دست خودم بود. اوائل، هفته ای دو سه روز خونه ی پدر مادرها می رفتیم، طبیعتا هزینه ی خوراک هم کم می شد اما سعی می کردیم سر بار کسی نباشیم تا جایی که خودشون دوست داشتن می رفتیم خونه شون، خانواده ها حواسشون به ما بود و همیشه با دست پر از خونه شون می رفتیم خونه، ( خیلی خوبه خانواده ها هوای جوونها رو داشته باشن) همسرم خیلی سخت کوش و پر تلاش بودن حتی روزهای تعطیل کار می کردن هیچ وقت تنبلی ندیدم ازشون تا جایی که می گفتم کمی استراحت کن. ادب همسرم به پدر مادرش برای خودم تحسین برانگیز بود هر بار پدرشون وارد اتاق می شدن همسرم تمام قد به احترام پدرشون می ایستادن، همیشه هر دوی ما سعی کردیم بچه ی خوبی برای پدر مادر خودمون و همسرمون باشیم و حقیقتا خیلی وقتا ادب کردیم توی لحظه هایی که خیلیا تحمل سکوت کردن ندارن، اگه خیر دنیا و آخرت رو میخواین از هر راهی می تونین رضایت قلبی والدین رو جدی بگیرین، می شناسم آدم هایی که هرچی می دوون به جایی نمی رسن چون نارضايتي والدین رو دارن. حالا الان بعد از چند سال، ۳ تا فرزند داریم و خونه و ماشینی که روزهای اول زندگی فکرشم نمی کردم، هر چی داریم از برکت وجود بچه هاست، حالا همه ی اونایی که عروسی و خونه ی اول زندگی ما رو قبول نداشتن احترام دیگه ای برامون قائل هستن. جاری من رو حساب با سلیقه بودن خیلی هزینه می کرد برای یه تولد چند میلیون خرج می کرد اما من همیشه همه چیز رو ساده می گرفتم متوجه بودم که همه فکر می کنن اون خوش سلیقه تره اما من کاری که به نظرم درست بود انجام دادم الان مادر شوهرم میگه اگه اون یکی عروسم هم مثل این یکی کمتر خرج می کرد مثل این همچین خونه زندگی ای داشت. خلاصه که این زندگی نتیجه ی صبر و قناعته، خیلیا فقط امروزم رو می بینن اما هیچ کدوم خبر از روزهای سختی که بر من گذشت ندارن چون نذاشتم کسی بفهمه، حتی همون اوائل بر بعضی خصوصیات رفتاری همسرم صبری کردم که خودم می دونم و خدای خودم که الحمدلله الان واقعا هزار بار بهتر شدن، خدا هیچ وقت بندگان خودش رو رها نمی کنه ولی باید حسن ظن داشته باشین به خدا که همه چیز در ید قدرت اوست. ان شاءالله خدا فرزندان چهارم و پنجم هم قسمت ما کنه و هر کس فرزند می خواد خدا فرزند سالم و صالح نصیبش کنه به برکت صلوات بر محمد و آل محمد 🌹 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
در زمینه مدیریت اقتصادی و برکت زندگی خواستم نکاتی رو بگم. در مورد خوراکی ها اهل تنقلات نیستیم و سعی می‌کنیم، بجای چیپس و پفک و خوراکی های کارخانه ای حتی به میزان کم هم شده آجیل و عسل و خرمای خوب بخریم و مصرف کنیم. درآمد زیادی نداریم و مستاجریم در خانه ای ۵۰ متری اما باصفا. درباره ی خرید روغن و برنج و گوشت صرفه جویی نمی‌کنیم و از روغن حیوانی و برنج ایرانی و گوشت گوسفندی استفاده میکنیم چون هزینه کردن برای سلامتی خودش پس اندازه. میوه و سبزیجات رو از تره بار تهیه میکنیم صبح ها بار تازه میاد و هیچ فرقی با میوه و سبزیجات مغازه ها نداره اما قیمتش نصف میشه تقریباً... هروقت یادم باشه غذا رو نذر میکنم و با رضایت همسرم تقریبا هفته ای یکبار برای همسایه ای که بچه کوچیک داره هم میبرم و بعضی وقتا هم برای پیرزن مهربان همسایه. درباره ی لباس هم من هم خانم هستم و مثل همه ی خانما عاشق خریدن لباس جدید اما نمیشه واقعاً. لباس ارزون نمی‌خریم به هیچ وجه چون الان مواد اولیه به قدری گرونه که قطعاً لباس ارزون بی کیفیت هستش. لباس پلی استر اصلا نمی‌خریم. لباس کم می‌خریم اما با کیفیت و نخ پنبه چند سال هم کار می‌کنه. کفش گرون می‌خریم اما جنس با کیفیت که دو سال می‌پوشیم هم فصل سرد هم گرم البته این کفش روزمره. کفش مهمانی هم جنس خوب می‌خریم چندین سال استفاده میکنیم چون کمتر می‌پوشیم سالم میمونه. دو دست لباس مهمانی. لباس راحتی در حد نیاز فقط. شلوار های راحتی خودم و همسرم وقتی زانو میندازه شلوارک میکنم خیلی هم زیبا و راحته و یک سال دیگم می‌پوشیم. تیشرت هم از تیشرت های نخ پنبه ساده که به تیشرت های رنگین کمانی معروفه از بازار بزرگ اگه تهیه بشه قیمتش نصف مغازه میشه و نیم جین هم میدن که سه تاشو من بردارم سایز خودم سه تاشم سایز همسر جان... جوراب و لباس زیر هم دو سال یکبار به صورت جین از بازار بزرگ تهیه میشه که هم جنسش نه پنبه هست هم قیمتش با مغازه ها و تک فروشی زمین تا آسمونه و دوسال هم از خریدش راحت میشید. همیشه هم جوراب نو داری برای مهمانی😉 در آخر اینکه هرماه بعد از پشت سر گذاشتن غول کرایه خونه، اولویت بندی می‌کنیم برای خرید ها و مخارج ضروری. اولویت اول دندان پزشکیه و قبل از درد گرفتن میریم چکاپ چون اگه دیر بری هم هزینش بیشتره هم دردش😖 همسرم درآمد روزانه دارند و هر روز یه مقدار معین برای من کنار می‌ذارن که هزینه ی کتاب و لباس و اسباب بازی رو من از روی این پول میدم. لباس های بچه هارم از برند های با کیفیت ایرانی بخرید گرونه اما یکسال کار می‌کنه حتی گاهی بیشتر و واقعاً با بچه بزرگ میشه و دیگه مجبور نیستی چندماه یکبار لباس بخری بجاش لباس مهمونی بخرید براشون. درباره هدیه هم با اینکه شرایط مالی عالی نداریم اما همیشه هدیه هایی میگیریم که دوست داریم برای خودمون بیارند و خساست به خرج نمی‌دیم. قرض هم تا حد امکان نمی‌گیریم حتی از خانواده هامون. هم مکروهه، هم آرامش خانواده رو کم می‌کنه. اما قرض می‌دیم حتی شده به سختی پول رو جور کنیم. خداوند کریم هم جبران کرده... صدقه اول صبح فراموش نشه که معجزه ها می‌کنه و جلوی خیلی خرج های اضافه و غیر منتظره رو میگیره. صدقه ها رو هر ماه به حساب دو عزیز یتیم ریخته میشه که از صدقه سر همین دو کودک که در حد اسم و فامیل میشناسم شون خودم و خانوادم خیلی کم بیمار میشیم و هزینه دوا و دکتر خدارو شکر نمی‌دیم. انشاالله رزق مادی و معنوی همه فراوان باشه ❤️ "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۱۱۳۸ همسرم طلبه هستن. وقتی اومدن خواستگاریم، من بیست و دو سالم بود. و ایشون بیست و چهار سال. سال سوم حوزه درس می‌خوندم که باهاشون ازدواج کردم و بعد از شش ماه هم عروسی کردیم و وارد زندگی مشترک شدیم. بعد از ازدواج، شرایط ادامه تحصیل دیگه نداشتم. وقتی ایشون اومدن خواستگاریم جز یک میلیون شهریه طلبگیش هیچ درآمدی نداشت و تازه رفته بودن مغازه دایی شون سیم پیچی یاد گرفته بودن به همراه برادر کوچکترشون که ایشون هم طلبه اند و الان در شرف ازدواجند. من در منزل پدرم هرساله عید لباس تازه می‌خریدم. البته خیلی وقتا هم با مادرم لباس و روسریامونو وکیف وکفش هرچه که به اندازه مون می‌شد، عوض بدل می‌کردیم چون هم سایز بودیم. اومدم خونه همسرم دیدم شرایط اینو ندارن که هر موقع من دلم خواست لباس جدید برام بخرن و بیشتر این مدل خریدامون می گذاشتیم به نیت عیدی عید غدیر و چون سالگرد ازدواجمون روز ولادت حضرت زینب بود. هدیه روز تولدم و سالگرد ازدواجمون رو روز ولادت حضرت زینب برام می‌خریدن یا شام مهمون می‌کردن که اون شب از آشپزی و شستشوی ظروف معاف باشم. الان بچه ما هشت ماهشه و همسرم تازه یک ماهه رفتن سربازی. سال پیش دوره آموزشی شون رو گذروند درحالی که من سه ماهه باردار بودم و من رفتم شهرستان بیست روز کنار مادرشوهرم موندم تا دوران آموزشی شون بگذره. من سختی ای جز دوری همسرم احساس نکردم، مادر همسرمم مادرانه بهم رسیدگی می‌کردن، مدام خوردنی های که خانم باردار هوس می‌کنه رو برام فراهم می‌کردن. درسته از زمان ازدواجم سه ساله که در منزل پدرشوهرم زندگی می‌کنیم و دغدغه مسکن نداریم و همیشه بعد از خدای بزرگ اونها پشت و پناهمون بودن. ولی تصمیم داریم در آینده ان شاء الله اگه خدا بخواد بریم شهر قم زندگی کنیم. مسئله دوم اینکه من سه ساله ازدواج کردم تو هیچ مسئله مادی همسرم رو تحت فشار نگذاشتم مثلا باید هر سه ماه یکبار برای منو بچم لباس مناسب فصل بخرن. همیشه قناعت کردم چون آقا امیرالمومنین فرموده قناعت بهترین گنجه. پدر خودمم روحانی هستن و من کاملا با زندگی طلبگی آشنایی دارم. بعضی اوقات پدر مادرم یا پدرومادر همسرم یا برادر شوهرام یا برادر خودم برای بچم لباسی هدیه میخرن از همونا استفاده کردم و یا از سیسمونی ای که مادرم تهیه کردن و تو این هشت ماه پسرم به اندازه کافی لباس داشته خودمم همیشه سعی کردم مرتب و تمیز لباس بپوشم و در عین حال ساده و با قناعت زندگی کنم. در حال حاضر من از زمان عروسیم تا حالا به جز ظروفی که مادرم یا اقوام برای خونه دیدن سوغاتی و... برام هدیه آوردن من یک نمکدان بگم به جهیزیه ام اضافه نکردم چون اعتقادم این بود تا این وسایلای از بین نرفتن کارایی دارن هیچی نخرم. خونه مون هم کوچکه گنجایش اضافه کردن وسیله اضافی نداره. شاید براتون خنده دار یا عجیب باشه ولی من بعد از سه سال هنوز نمیدونم درآمد شوهرم دقیق چقدره. شوهرم میگه ما تلاشمون رو برای کسب رزق حلال می‌کنیم، مقدرات و رزق و روزی مون دست خداست و نگاهمون به آسمونه و راضیم به رضای خودش. پسرمم اسمش محمد حسن هستش. دعا کنید برای عاقبت به خیری مون "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist