eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
8.9هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣0⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷 🔰علیرضا دبستان را در #مدرسه عصر انقلاب عصر پهلوی آن زمان گذراند. بسیار #تیز
⚜♥️⚜♥️⚜♥️⚜ 🔆وقتی گرفت و خدمت سربازی‌اش را گذراند,دانشگاه هم قبول شد. اما نرفت و با برادرش محمدقاسم به عضویت یگان درآمدند. 🔆در دوره قاسم یک خطایی می‌کند و برای تنیبه به او می‌گویند: از بالای این بلندی به پایین غلت بزن، برادرش قاسم می‌گوید همینطور که می‌زدم وقتی به پایین رسیدم پشت من خورد به پشت یک پاسدار دیگری، بلند شدم تا ببینم چه کسی است که او را کرده اند، 🔆 یکدفعه برگشتم دیدم است گفتم مگر تو را هم تنبیه کردند⁉️ گفت: نه من را تنبیه نکردند دیدم تو را تنبیه کردند نیاوردم من هم با تو غلت زدم. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
4⃣7⃣1⃣ به یاد #شهید_وحیدرضا_رسولی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
3⃣1⃣3⃣1⃣🌷 🔰در محل بسیار از خود گذشته بودند و بسیاری از مواقع به صورت داوطلبانه به جای بقیه همکاران انجام ‌وظیفه می‌کردند. از بردن سربازان وظیفه در ماموریت‌های اجتناب می‌کردند و علت آن را این مسئله عنوان می‌کرد که سربازان به صورت امانت نزد ما هستند و پدر و مادرشان چشم انتظارند. 🔰شجاعت و ایشان زبانزد تمامی ‌همکاران ایشان است. ایشان در پلیس مخدر سراوان جانشین فرمانده بودند با این حال با تمامی‌ همکاران با برخورد می‌کردند. 🔰شهید و رسولی در سال 1391📆 در رسته آگاهی نیروی انتظامی‌ استخدام شد. مدت یک سال آموزش را در نیروی انتظامی‌ تهران گذراند. در سال 1395 برای گذراندن دوره به منطقه سراوان در استان سیستان و بلوچستان منتقل شد. ✔️ 🔰و پس از نزدیک به سال دفاع از مردم مسلمان کشورش سرانجام در و چهارم مرداد ماه سال 1396 هنگام درگیری با اشرار و مواد مخدر منطقه سراوان به فیض 🕊 نائل شد. پیکر مطهر در زادگاهش به خاک سپرده شد.⚡️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱 🏝این روزها خوب می شود با حرف های #شهید آوینی زندگی کرد. انگار حرکت کاروان #اباعبدالله(ع) و
0⃣2⃣3⃣1⃣🌷 ♨️علاقه مند و عاشق ❣ بود. زندگی نامه شهداء را مرتب مطالعه می‌کرد، سیره زندگی سید حسین مهدوی و دائی شهیدش رضا کرمی در شکل گیری اجتماعی او بسیار موثر بود. آن زمان قسمتی با نام «دارالشاهد» را در کانون تعریف کرده بودند که عهده دار آن شد. 🔱 در اجرای یادواره ها و مربوط به شهداء همیشه پیش قدم بود. مربی قرآن 📖و گروه بود. کانون فرهنگی هنری مسجد🕌 را اداره می کرد. در و برنامه های فرهنگی مجری می شد. هیأتی بود، از فاصله میان برخی با انقلاب و برخی حزب اللهی ها با هیئات مذهبی رنج می برد. معتقد بود دین و نظام ما از هم جدا نیستند. ♨️به مسائل روز آشنا و یک جوان جنگ نرم بود. سال ۸۱ در کنکور سراسری شرکت کرد، استعداد خوب علمی‌ و توان شدن در دانشگاه‌های مطرح را داشت اما پاسداری از انقلاب و در دانشکده افسری دانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب و دوره‌های کاردانی، کارشناسی و دوره عالی را با موفقیت طی کرد. 🔱 محسن در نظامی‌ متخصص توپخانه و بعد وارد سازمان رزم  لشکر۸ نجف اشرف شد. با اینکه دوره‌های مختلفی طی کرده بود احساس کرد برای تکمیل آموخته هایش نیاز به کار بیشتر است پس با برنامه ریزی به صورت آزاد، در کلاس‌های صنعتی اصفهان که در تخصصش کاربرد داشت شرکت می‌کرد. شد یک ، یک افسر و کارشناس توپخانه☄ به تمام معنا. ♨️ به تحصیل در افسری اکتفا نکرد و در کنار همه مشغله هایش در دانشگاه ثبت نام کرد. با توجه به علاقه ای که در مسائل اجتماعی و تربیتی داشت رشته علوم تربیتی را انتخاب و تا مقطع کارشناسی پیش رفت. به طوری که چند سال بعد از هر دو دانشگاه التحصیل شد. مسائل حفاظتی را رعایت می کرد. وقتی از نوع کارش سوال می‌شد با بذله گویی جواب و چیزی لو نمی داد، مثلا گاهی با می‌گفت ما کفشهای👞 رزمنده ها را واکس می‌زنیم. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عکس_ماندگار #حاج_قاسم 🌿 عاشق #پدر و مادر... 💠احترام به #پدر ومادرِ سردار زبانزد خاص و عا
🌱✨ ✍یک ماه قبل از حاج‌قــاســم رفتم سپاه قدس که خدمت این بزرگوار برسم. وقتی که رفتم صورت گذاشته بود بر روی تمثال یک شهید و گریه می‌کرد‌. 💢سلیمانی یک روز باید می‌رفت اما اگر مرگ ایشان چیزی به غیر از شهادت بود در ظلم شده بود.راه قاسم ادامه دارد رویش‌های خون حاج قاسم شمایی هستند که در و حوزه علمیه و ….. هستید. 💢همرزم سلیمانی در پایان خطاب به مردم خاطرنشان کرد: شما را به خون حاج قاسم قسم کنید تا من به زودی زود با به حاج قاسم بپیوندم. 📚راوی: سردار عوض شهابی فر 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
⚜♥️⚜♥️⚜♥️⚜ 🔆وقتی گرفت و خدمت سربازی‌اش را گذراند,دانشگاه هم قبول شد. اما نرفت و با برادرش محمدقاسم به عضویت یگان درآمدند. 🔆در دوره قاسم یک خطایی می‌کند و برای تنیبه به او می‌گویند: از بالای این بلندی به پایین غلت بزن، برادرش قاسم می‌گوید همینطور که می‌زدم وقتی به پایین رسیدم پشت من خورد به پشت یک پاسدار دیگری، بلند شدم تا ببینم چه کسی است که او را کرده اند، 🔆 یکدفعه برگشتم دیدم است گفتم مگر تو را هم تنبیه کردند⁉️ گفت: نه من را تنبیه نکردند دیدم تو را تنبیه کردند نیاوردم من هم با تو غلت زدم. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
: برای من هدیہ امام رضا بود .😍 همسری ڪه امام بہ آدم هدیہ بدهد و امام حسین (ع) او را بگیرد وصف نشدنی است . من عروس🧖‍♀چنین بودم . با بچہ های👩‍🎓رفتہ بودیم 😍 ، اونجا برای نخستین بار برای دعا ڪردم گفتم : یا امام رضا اگر مردی متدین و اهل بہ خواستگاری ام بیاد قبول می ڪنم .❤️ یڪ ماه بعد از اینڪه از مشهد برگشتم روح الله اومد ام ... و شدم عروس امام رضا (ع) 😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود. 🍃 آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار .‌ گذشت از و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش .. 🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت. 🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم و آرامش آنجا. داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر کجا. روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم و کل عرض کربلا شود... ✍️نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب 📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۹۴ سوریه، حلب 📅تاریخ انتشار : ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت‌زهرا قطعه ۵۳ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود. 🍃 آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار .‌ گذشت از و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش .. 🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت. 🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم و آرامش آنجا. داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر کجا. روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم و کل عرض کربلا شود... ✍️نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز (هجری قمری) 📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب 📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ۱۳۹۴( ۲۱ محرم ۱۴۳۷ هجری قمری) 📅تاریخ انتشار : ۸ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت‌زهرا قطعه ۵۳ 🕊محل شهادت : سوریه، حلب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃شرطش برای این بود که همسرش حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد .بیشتر دنبال بود تا همسر ، از روزی که امام گفته بود جنگ در اولویت است درس و را رها کرده و خود را به جبهه رسانده بود. 🍃با خطبه ای که امام خواند شد هم رزمش تا او به نهایت آرزویش که بود برسد. چند روز بعد از عقد، راهی جبهه شد. به قول دوستانش گاهی از تلفن زدن به همسرش امتناع می کرد و عقیده داشت باید فکر و ذهنش به طور کامل در اختیار جنگ و جبهه باشد و به مردم خدمت کند. 🍃از زلزله طبس گرفته تا روزهای جنگ، همه وجودش را صرف خدمت کرده بود. در کارنامه اش سمت ، مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه،مسئول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و ۵ به چشم می خورد. با فروتنی خاصی که داشت خیلی ها نفهمیدند او فرمانده است یا رزمنده معمولی... 🍃۶ سال روزهایش در جبهه شب شد و شب هایش شاهد و دعا برای رسیدن به کاروان دوستان شهیدش بود . سرانجام با اصابت گلوله ای که به سرش خورد مجروح شد و پس از گذشت ۲۱ روز در بیمارستان و به دور از جبهه، به خیل شهدا پیوست. 🍃از او دختری به نام به یادگار مانده که مونس مادر است. اندکی تفکر لازم است تا بدانیم چه اندازه مدیونیم به سردار چراغچی ها و خانواده هایشان. کاش به جای زخم زدن، مدیون بودن را یاد بگیریم و مسئول قطره قطره خونشان باشیم💔 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱٣٣٧ 📅تاریخ شهادت : ۱٨ فروردین ۱٣۶٣ 📅تاریخ انتشار : ۱ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت رضا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود. 🍃 آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار .‌ گذشت از و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش .. 🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت. 🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم و آرامش آنجا. داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر کجا. روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم و کل عرض کربلا شود... ✍️نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب 📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ۱۳۹۴( ۲۱ محرم ۱۴۳۷ هجری قمری) 📅تاریخ انتشار : ۱٢ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت‌زهرا قطعه ۵۳ 🕊محل شهادت : سوریه، حلب 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
"بسم الله الرحمن الرحیم" سلام بر تو . 🍃تویی که مردانه، جان به این مسیر نهادی و را ، به جامه ی عشق زینت دادی. در ره حق. . 🍃عشق به ساکنان این گربه ی آرام، اما پاینده، که برخی ثباتش را تاب نمی آورند و بر آنها(شما بخوانید لعنت بر آنها !) . 🍃مردمانی که مظلوم اند به جهت تشیعِ شان و در جهان شهره اند به تحملِ شان. . 🍃تحملی که در پی جور شاهان بی عیار، از آغاز تاریخ خونینِ مان شکل گرفته و تا به امروز نهادینه گشته است. . 🍃سلام بر تویی که آرمانت،دستیابی به این مردم بود. . 🍃تویی که در این مدار ، خونت نوش خیابان های سرد شد اما، برخی دوست نمایان راه بر هجو گویان گشودند و بود که در نگه یاران می گشت و اغیار، تبسم می کردند. . 🍃سلام بر تویی که اسوه ای گشته ای، برای جنگاوران کارزار علم و به یقین در بر یار از بهر کامیابیِ مان، خواهی می کنی. . بر تو!🌹 . ✍نویسنده : . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاربخ تولد: ۳ شهریور ۱۳۳۸ . 📅تاریخ شهادت :۲۲ دی ۱۳۸۸ . 📅تاریخ انتشار طرح: ۲۱ دی ۱۳۹۹ . 🥀محل دفن :تهران.امام زاده علی اکبر چیذر .
🍃شرطش برای این بود که همسرش حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد .بیشتر دنبال بود تا همسر ، از روزی که امام گفته بود جنگ در اولویت است درس و را رها کرده و خود را به جبهه رسانده بود. 🍃با خطبه ای که امام خواند شد هم رزمش تا او به نهایت آرزویش که بود برسد. چند روز بعد از عقد، راهی جبهه شد. به قول دوستانش گاهی از تلفن زدن به همسرش امتناع می کرد و عقیده داشت باید فکر و ذهنش به طور کامل در اختیار جنگ و جبهه باشد و به مردم خدمت کند. 🍃از زلزله طبس گرفته تا روزهای جنگ، همه وجودش را صرف خدمت کرده بود. در کارنامه اش سمت ، مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه،مسئول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و ۵ به چشم می خورد. با فروتنی خاصی که داشت خیلی ها نفهمیدند او فرمانده است یا رزمنده معمولی... 🍃۶ سال روزهایش در جبهه شب شد و شب هایش شاهد و دعا برای رسیدن به کاروان دوستان شهیدش بود . سرانجام با اصابت گلوله ای که به سرش خورد مجروح شد و پس از گذشت ۲۱ روز در بیمارستان و به دور از جبهه، به خیل شهدا پیوست. 🍃از او دختری به نام به یادگار مانده که مونس مادر است. اندکی تفکر لازم است تا بدانیم چه اندازه مدیونیم به سردار چراغچی ها و خانواده هایشان. کاش به جای زخم زدن، مدیون بودن را یاد بگیریم و مسئول قطره قطره خونشان باشیم💔 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱٣٣٧ 📅تاریخ شهادت : ۱٨ فروردین ۱٣۶٣ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت رضا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh