🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_مرتضی_حسین_پور 🌷 فرمانده ای که اگر #تدابیرش در منطقه نبود یک شهید حججی که نه، 170شهید حججی مظ
💠 پارتی بازی به سبک شهدا
🌷بعد از #دانشکده هنگام تقسیم نیرو، مرتضی را به قسمت #اداری، مأمور کرده بودند.
🌷مرتضی خیلی #ناراحت بود.دوست داشت کارهای سخت تر و عملیاتی انجام دهد؛ به #آشنایان سپرده بود برایش سفارش کنند که در جای سخت و #عملیاتی بکارگیری شود!
🌷اسم یک منطقه ای رو میآورد و دنبال این بود که به آنجا #مأمور شود.
🌷من به #شوخی گفتم:«حتما میخوای بری اونجا برعکس از یک طنابی آویزان بشی، یا از جایی بری بالا و یا یک بلایی سر خودت بیاری »
🌷با خنده جواب داد:«پس چی؟!بشینم پشت میز؟» آخر هم با اصرار و #پارتی بازی کارش را درست کرد و رفت برای کارهای #عملیاتی!
#شهید_مرتضی_حسین_پور❣
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸بهش گفتم #حاجی عکس بچه📸 تو زدی جلوی چشمت سنگینت میکنه نمیزاره راحت بپّری 🕊 دلتـ❤️ #دنیایی میشه...
7⃣0⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔺احمدرضا بیضائی
🔻برای حاج مرتضی
🔰گاهی بعضی #انسان ها را یک یا دو بار، یا یک روز، یا حتی یک ساعت🕰 یا دمی بیشتر نمی بینی 💥اما #عمق تأثیری که از دیدار آنها در تو ایجاد می شود آنقدر زیاد است که با هیچ #تأثیر دیگری نمی توانی مقایسه اش کنی❌
🔰مثل تأثیری است که زمین خشک و تشنه #کویر از باران🌧 می گیرد و تأثیری که جسم مرده از #دم_مسیح(ع) شهید #حاج_مرتضی مسیب زاده🌷 از این آدمها بود.
🔰من #سه_بار بیشتر او را ندیده بودم اما در هر سه بار، خاطره دیدارش آنقدر در من ماندگار💝 شد که حرارت♨️ یادآوری آن را همیشه بعد از #شهادتش در سینه ام احساس کرده ام
🔰چه در دیداری که با او در دانشکده #افسری، وقتی سال ۸۳ 🗓به دیدار #محمودرضا رفته بودم داشتم و چه وقتی بعد از شهادت محمودرضا🌷 یکی دوبار به #تبریز آمد. حاج مرتضی بعد از شهادت محمودرضا مثل تنور آتش🔥 می سوخت.
🔰در #چهلم شهادت محمودرضا وقتی آمد و بالای #مزار محمودرضا رسید گر گرفته بود. نشست، سرش را پایین انداخت و های های گریه کرد😭 من پشت سرش ایستاده بودم👤 شانه های #مرتضی جوری تکان می خورد که من احساس می کردم الان تعادلش بهم می خورد و نقش زمین می شود.
🔰هر چه کردم آنجا #حرفی_بزند، مطلبی بگوید، نکته ای یا #خاطره ای از محمودرضا یا دیگر شهدا🌷 بگوید چیزی نگفت و سکوت کرد🔇 اما سکوتش طولی نکشید که شکست⚡️ #مرتضی یکهو منفجــ💥ــر شد.
🔰سرش را رو به آسمان گرفت و فریاد زد: #خداااااا، سر مزارش آمدم آرام نشدم، کوثر را بغل کردم💞 آرام نشدم... حالا درد #جا_ماندن را تحمل کنم یا درد فراق را⁉️ مرتضی آنجا مثل آدمهای مجنون و بیقرار دور خودش می چرخید و گریه می کرد😭
🔰هیچکس را بعد از #شهادت محمودرضا مثل حاج مرتضی ندیدم🚫 اشک و آه حاج مرتضی، اشک و #آه_غم و اشک روضه نبود؛ #تمنای_شهادت بود و چقدر هم زود به آن رسید🕊
🔰یادم نمی رود که وقتی در #دانشکده افسری خواستیم با جمع بچه ها عکس📸 یادگاری بگیریم #مرتضی یکهو از جمع جدا شد👤 و مثل اینکه چیزی یادش افتاده باشد گفت: #شش_گوشه... شش گوشه و رفت و پوستر بزرگی از ضریح امام حسین(ع)🕌 را آورد و گرفت جلوی سینه اش و به عکاس گفت: #حالا_بگیر!
🔰حاج مرتضی در "۱۴ خرداد ۱۳۹۵" مظلومانه در #سوریه به شهادت رسید🌷 و به یارانش پیوست🕊 یکی از لباسهای ورزشی #محمودرضا را از من خواسته بود، قول داده بودم آنرا از #کوثر محمودرضا بگیرم و به دستش برسانم ⚡️اما مرتضی سبکبار بود و خیلی زود #رفت پیش محمودرضا💞 ما ماندیم و عهد وفا نشده مان😔
#شهید_مرتضی_مسیب_زاده
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚 #رمان_شهدایی 🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز ↶° به روایت: همسرشهید 2⃣ #قسمت_دوم 📝آن زمان مدرسه ها خیل
📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
3⃣ #قسمت_سوم
📝# من باز هم با چادر و روسری می رفتم دانشگاه، ولی سر #کلاس چادرم را
برمی داشتم. هرکس هرکه دلش💓 می خواست می پوشید. کاری به کار هم نداشتند. ولی همین که من
با بقیه فرق داشتم، خیلی سخت بود.
📝 پیش خودم
گفتم «اگه نتونستم #تحمل کنم، دیگه #دانشگاه نمی رم.»
ولی رفتم. سرم گرم #درس📚 شد.همه ی این چهارسال شاگرد اول شدم.
آن موقع از ما شهریه می گرفتند. شهریه اش هم برای آن زمان #سنگین بود; سالی #هزار تومان.
📝برای بعضی ها مشکل بود که این پول را یک باره بدهند. سال اول برای #خانواده ی خودم هم سخت بود.
رفتم فرمی پر کردم که این #مبلغ💴 را وام بگیرم تا بعد از تمام شدن درسم، پس بدهم.
📝قانونی هم بود که اگر معدلمان بالا بود، از #پرداخت شهریه معاف بوديم. من هم فقط سال اول وام گرفتم، چون هر ترم #معدلم بالا بود.
📝توی #دانشکده دختری بود که حجابش از همه ی ما کامل تر بود"زهرا زندی زاده"
من و #بچه های دیگر روسری و لباس معمولی ای که کمی هم راحت بود، می پوشیدیم، ولی #زهرا برای خودش مانتوی گشادی دوخته بود و همیشه مانتو شلوار می پوشید. روسری اش را هم محکم گره می زد. آن موقع ها مانتوی گشاد، مثل حالا که همه راحت و عادی می پوشند، مد نبود.
📝زهرا بعدها شهید شد. اوایل انقلاب منافق ها شهیدش کردند. الآن هم در اصفهان یک مدرسه به نامش هست. توی #دانشگاه هميشه به
او نگاه میکردم.برایم الگو بود.
📝تا قبل از دانشگاه، خیلی از سیاست و رژیم و این حرف ها سر در نمی آوردم. حواسم به درس بود. یکبار در# مسجد🕌 امام اصفهان (مسجد شاه آن موقع) نمایشگاه عکسی زده بودند که همه اش #عکس شاه بود؛ شاه کنار #ضریح امام رضا، شاه در حال نماز خواندن، شاه در حال احرام کنار کعبه و این طور عکس ها
آن وقت ها فکر میکردم چرا می گویند شاه بد است. این که مکه رفته و# نماز هم می خواند، اما وقتی رفتم دانشگاه کم کم از سیاست چیزهایی فهمیدم. البته فقط از #دانشگاه نبود.
📝حسن آقا رب پرست، پسرِ خاله بتول هم که خودش ارتشی بود، برایمان حرف میزد. مستقیم مخالفت نمی کرد، ولی حرفهایش کمی بودار بود.
📝خاله بتول همیشه توی خانه شان جلسه ی #تفسیر قرآن و روضه😭 داشت. توی همین #جلسه ها حسن برای ما دخترخاله ها و پسرخاله ها حرف میزد. تقریبا #معلممان بود.
📝برای زهرا هم مانند بقیه ی دختر های در این سن وسال#خواستگار می آمد، بعضیشان هم#نظامی بودند، اما او همیشه
می گفت «با هر کس #ازدواج کنم، با نظامی جماعت ازدواج نمی کنم. نظامی ها اگر شاه دوست باشند، که من خوشم نمی آد، اگه هم با شاه مخالف باشند، که همیشه جونشون در خطره»
#ادامه_دارد
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱 🏝این روزها خوب می شود با حرف های #شهید آوینی زندگی کرد. انگار حرکت کاروان #اباعبدالله(ع) و
0⃣2⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
♨️علاقه مند و عاشق ❣#شهداء بود. زندگی نامه شهداء را مرتب مطالعه میکرد، سیره زندگی #شهید سید حسین مهدوی و دائی شهیدش رضا کرمی در شکل گیری #شخصیت اجتماعی او بسیار موثر بود. آن زمان قسمتی با نام «دارالشاهد» را در کانون #بسیج تعریف کرده بودند که #محسن عهده دار آن شد.
🔱 در اجرای یادواره ها و #برنامههای مربوط به شهداء همیشه پیش قدم بود. مربی قرآن 📖و گروه #تواشیح بود. کانون فرهنگی هنری مسجد🕌 را اداره می کرد. در #جلسات و برنامه های فرهنگی مجری می شد. هیأتی بود، از فاصله میان برخی #هیئات با انقلاب و برخی حزب اللهی ها با هیئات مذهبی رنج می برد. معتقد بود دین و نظام ما از هم جدا نیستند.
♨️به مسائل روز آشنا و یک #افسر جوان جنگ نرم بود. سال ۸۱ در کنکور سراسری شرکت کرد، استعداد خوب علمی و توان #پذیرفته شدن در دانشگاههای مطرح را داشت اما پاسداری از انقلاب و #تحصیل در دانشکده افسری دانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب و دورههای کاردانی، کارشناسی و دوره عالی را با موفقیت طی کرد.
🔱 محسن در #رشته نظامی متخصص توپخانه و بعد وارد سازمان رزم لشکر۸ نجف اشرف شد. با اینکه دورههای مختلفی طی کرده بود احساس کرد برای تکمیل آموخته هایش نیاز به کار بیشتر است پس با برنامه ریزی به صورت آزاد، در کلاسهای #دانشگاه صنعتی اصفهان که در تخصصش کاربرد داشت شرکت میکرد. شد یک #متخصص، یک افسر و کارشناس توپخانه☄ به تمام معنا.
♨️ به تحصیل در #دانشکده افسری اکتفا نکرد و در کنار همه مشغله هایش در دانشگاه ثبت نام کرد. با توجه به علاقه ای که در #زمینه مسائل اجتماعی و تربیتی داشت رشته علوم تربیتی را انتخاب و تا مقطع کارشناسی پیش رفت. به طوری که چند سال بعد #همزمان از هر دو دانشگاه #فارق التحصیل شد. مسائل حفاظتی را رعایت می کرد. وقتی از نوع کارش سوال میشد با بذله گویی جواب و چیزی لو نمی داد، مثلا گاهی با #شوخی میگفت ما کفشهای👞 رزمنده ها را واکس میزنیم.
#شهید_محسن_حیدری🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
انالله و انا الیه راجعون🖤
🍂روحِ بلند #جانبازِ سرافرازِ اسلام "محمدجعفر نصر اصفهانی" به ملکوت اعلی و خیلِ عظیم شهدا پیوست🕊
🍂زمان در همین لحظه متوقف میشود و بازمیگردم به گذشته ها به دیماه سال ۳۹ که سرما، استخوان را میسوزاند اما #تولد او، کانون خانواده را گرم کرد. پسری اهل "منارجنبانِ اصفهان" که دل به حضرت روحالله_رحمتهاللهعلیه_ داد و با شروع قیامهای مردمی اعلامیه پخش میکرد.
🍂صورِ #جنگ که زده شد، داوطلبانه به #جبهه رفت و #دفاع کرد از خاک کشورش. در سال ۶۱ ، به توصیه شهید "صیادشیرازی" خدمت در ارتش را به عنوان شغل دائم برگزید و وارد #دانشکده شد.
🍃جوانی کاردان، باهوش و با #اخلاق که در کنار مجروحیتهایش، در سال ۶۷ با تک شیمیایی #دشمن، آلودگی شیمیایی نیز پیدا کرد و امروز، با وخامتِ مجروحیت گذشته و تحمل درد و رنج فراوان، به خیلِ عظیم یارانِ شهیدش پیوست.
#شهادتت_مبارک فرمانده✨
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمدجعفر_نصراصفهانی
📅تاریخ تولد : ۱۰ شهریور ۱٣٣٩
📅تاریخ شهادت : ۱٩ آبان ۱٣۷۵
📅تاریخ انتشار : ۱٩ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : نامعلوم
🥀مزار شهید : گلزار شهدای اصفهان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh