eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
8.8هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
: رحیمی در حالی‌که تنها 6 روز تا تولد 22 سالگی‌اش باقی مانده بود 🗓در ساعت 7:45 صبح ⏰ مورخه 1390/12/18 🗓 در مقابل پادگان🏰 دژ زمانی که مشغول هدایت اتوبوس کاروان راهیان نور دانشجویی استان لرستان به سمت یادمان عملیات والفجر 8 در منطقه اروند کنار آبادان  بود بر اثر برخورد یکی از اتوبوس‌های نور به وی😔 از ناحیه پهلو😟 مانند مادرش حضرت و کبود شدن صورت دعوت حق را گفت و به فوز نائل آمد😫 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
غیرت💪‌این‌ مثال‌زدنۍ است ..👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
حکایتی از توجه ویژه شهید❤️ به 💠 سال ۱۳۵۹ 🗓بود. برنامه تا نیمه شب ادامه یافت⏱ دو ساعت⏱ مانده به صبح کار بچه‌ها تمام شد. بچه‌ها را جمع کرد.👥 از خاطرات کردستان تعریف می‌کرد.🗣 خاطراتش هم جالب بود هم خنده‌دار. 😂 بچه‌ها را تا بیدار نگه داشت. بچه‌ها بعد از نماز به خانه‌هایشان رفتند. به مسئول بسیج گفت: اگر این بچه‌ها، همان ساعت می‌رفتند👤 معلوم نبود🧐 برای بیدار می‌شدند یا نه،‌ شما یا کار بسیج را زود تمام کنید😍 یا بچه ها را تا اذان صبح نگه دارید که نمازشان قضا نشود👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃هزار و چهارصد و اندی سال پیش، میثم ها را به تاوانِ عشق و محبت (ع) آویزِ نخل ها می‌کردند. امروز هم مقدر است میثمی متولد شود تا جُرمَش به علی(ع) و آلِ علی(ع) باشد!! 🍃بیست و سومین روزِ اردیبهشت ۶۳ سربازی از لشکرِ عاشورایی در آغوش چشم گشود...نامش را نهادند تا نمونه عینی میثمِ تَمّاری شود، کشته به عشقِ علی(ع)❤ 🍃برادر شهید بود و عاشق اهل بیت(ع) و دست پرورده مادری که با شیره جان، عشق (ع) را به کامِ شیر پسرش می‌داد🙂 🍃به واسطه پدر پایش به و و باز شد تا اینکه در سال ۸۰ لباسِ مقدس پاسداری را به تن کرد. زمزمه جسارت به (علیهم السلام) آرامش را از جانش ربود. 🍃بابایِ مهربان، فاطمه زهرا و فاطمه کوثر را به بانوی می‌سپرد و خود راهی دیار می‌شد. از (س) خواسته بود شرمنده حضرت سقّا (غیرت الله) نشود که نشد. 🍃بعد از مقاومت بسیار، حین برگرداندن همرزمش، خود نیز شهد شیرین را نوشید. تیری که سرِ میثم را به پای انداخت... 🍃روزی که در پیکرش را به آغوش برادرانش سپردند، دستی در بدن نداشت. میثم، بر نخلِ عشقش به علی(ع) آویز شد و میثم وار، نه زبان و دست که و دست هایش را در راه معشوقش فدا کرد😔 🍃وصیت کردی مزارت سنگ نشود و تنها "کلنا عباسک یا زینب"رویش نقش بزنند. حالا مزارت جاییست که حسِ "سرد نبودت" را به "گرمی حضورت" تبدیل می‌کند تا دخترها طعمِ شیرینِ داشتنت را به کام بکشند و دلگرم باشند به حضورِ آسمانی خود🌺 ♡ ،بابا میثمِ فاطمه ها♡ ✍تویسنده : 🍃به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴.حلب 📅تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار : قطعه ۲۹ بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃هزار و چهارصد و اندی سال پیش، میثم ها را به تاوانِ عشق و محبت (ع) آویزِ نخل ها می‌کردند. امروز هم مقدر است میثمی متولد شود تا جُرمَش به علی(ع) و آلِ علی(ع) باشد!! 🍃بیست و سومین روزِ اردیبهشت ۶۳ سربازی از لشکرِ عاشورایی در آغوش چشم گشود...نامش را نهادند تا نمونه عینی میثمِ تَمّاری شود، کشته به عشقِ علی(ع)❤ 🍃برادر شهید بود و عاشق اهل بیت(ع) و دست پرورده مادری که با شیره جان، عشق (ع) را به کامِ شیر پسرش می‌داد🙂 🍃به واسطه پدر پایش به و و باز شد تا اینکه در سال ۸۰ لباسِ مقدس پاسداری را به تن کرد. زمزمه جسارت به (علیهم السلام) آرامش را از جانش ربود. 🍃بابایِ مهربان، فاطمه زهرا و فاطمه کوثر را به بانوی می‌سپارد و خود راهی دیار می‌شد. از (س) خواسته بود شرمنده حضرت سقّا (غیرت الله) نشود که نشد. 🍃بعد از مقاومت بسیار، حین برگرداندن همرزمش، خود نیز شهد شیرین را نوشید. تیری که سرِ میثم را به پای انداخت... 🍃روزی که در پیکرش را به آغوش برادرانش سپردند، دستی در بدن نداشت. میثم، بر نخلِ عشقش به علی(ع) آویز شد و میثم وار، نه زبان و دست که و دست هایش را در راه معشوقش فدا کرد😔 🍃وصیت کردی مزارت سنگ نشود و تنها "کلنا عباسک یا زینب"رویش نقش بزنند. حالا مزارت جاییست که حسِ "سرد نبودت" را به "گرمی حضورت" تبدیل می‌کند تا دخترها طعمِ شیرینِ داشتنت را به کام بکشند و دلگرم باشند به حضورِ آسمانی خود🌺 ♡ ،بابا میثمِ فاطمه ها♡ ✍تویسنده : 🍃به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار : قطعه ۲۹ بهشت زهرا 🕊محل شهادت :حلب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
15.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موشن ب مثل بسیجی... بسیجی یعنی... هفته بسیج گرامی باد🌺 | عکس مذهبی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃نوزادی بهاری، متولد شده در قلبِ زمستان. محمد مهدی، متولد سرمایِ استخوان‌سوز دی‌ماه. پسری که تار و پودِ وجودش را با به و امام حسین_علیه‌السلام_ بافته بودند. 🍃عاشق و روضه ها و ؛ و همین عشق او را به دریایِ بی‌کران رساند. دست‌به دامانِ شهدا بود. در گروه ، پیکرها را از دلِ خاک به آغوشِ خانواده ها می‌رسانند و شاید همین اتصال ها، انقطاعِ او از دنیا را رقم می‌زد. 🍃آخرین انگیزه اش؛ نابودی رژیم غاصب صهیونیست بود. همانهایی سنگینی خونِ هزاران کودک را به دوش می‌کشند. برای پرواز مهدی، این انگیزه چیزِ کمی نبود! 🍃و سرانجام جانش را در این راه فدا کرد. آن هنگام که در "پایگاه هوایی تیفور سوریه" مورد حمله هوایی مستقیمِ هواپیماهایِ اسرائیلی قرار گرفت، با‌ شش تن از همرزمانِ همراهش به سمت آسمان بال گشودند🕊 🍃و این چنین محمدمهدی؛ نام گرفت. 🍃مقام معظم رهبری: "این جوان را من چندباری دیده بودم،جوانی پویا و سرزنده بودند و ارزش کار ایشان و شهدای در این است که برخلاف زمان جنگ تحمیلی که صدا و سیما و همه جامعه درباره جنگ صحبت می‌کردند، الان فضای جنگی در کشور حاکم نیست و صدای توپ ها شنیده نمی‌شود. ولی این شهید ، خانواده و فرزندان کوچکش را رها کرد و جان خود را فدای هدف و دفاع از حرم کرد." ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٨ دی ۱٣۶۱ 📅تاریخ شهادت : ٢۰ فروردین ۱٣٩٧ 🥀مزار شهید : گلزار شهیدان علی بن جعفر _قم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_نقی_نقی_دوست #سالروز_شهادت🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃 این روزها با دیدن تاریخ تولد شرمنده‌ی دلم می‌شوم، غبطه می‌خورم به حالشان و آهِ حسرت می‌کشم. این بار هم قهرمان قصه جوان دهه هفتادی💪 است که عاقبت بخیر شد. 🍃 به گفته‌ی مادرش دوران و نوجوانی‌اش پر از شور و نشاط بوده، در مسجد🕌 و محله قد کشیده و بزرگ شده است. 🍃 بعد از گرفتن دیپلم راهی و به خواندن درس مشغول شد و کم‌کم شخصیت شلوغ نقیِ نقی‌دوست آرام شد و تغییر کرد. پس از مدتی کبوتر از درس خواندن خسته شد، از پنجره‌های حجره پرواز کرد🕊 و راه خدمت به مردم را در پیش گرفت. 🍃 پس از پذیرفته شدن در آزمون ، لباس خدمت بر تن کرد و مردانه به وظیفه اش عمل کرد. سرانجام در درگیری با قاچاقچی‌ها مجروح💔 و پس از چندین روز به رسید. 🍃 از قصه‌ی ما، شجاعت و خدمت خالصانه✨ به یادگار مانده است. نقی‌ها، اوج می‌گیرند و کوچ می‌کنند به سرزمین عشق♥️ و ما بال‌سوختگان از آتش گناه در پروازیم. ✍نویسنده: 📅 تاریخ تولد: ۱۹ فروردین ۱۳۷۲ 📅 تاریخ شهادت: ۲۶ آبان ۱۳۹۵ 🕊 محل شهادت: پیرانشهر 🥀 مزار شهید: خوی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شهید دهه هشتادی #بسیجی شهید دهه هشتادی «حمیدرضا روحی» در اردوی جهادی مناطق محروم غرب کشور (۱۳۹۷ شهر
⭕️ در اعتراضات چند شب گذشته به عنوان معترض حضور داشته است 🔹خبر فوت حمیدرضا روحی در اغتشاشات شب گذشته تهران در حالی منتشر شد که برخی منابع او را عضو بسیج معرفی کردند. 🔹پیگیری‌های بعدی خبرنگار فارس نشان می‌دهد وی دارای سابقه عضویت عادی در بسیج بوده است اما در شب گذشته در شرکت کرده بود. عضویت در بسیج برای عموم مردم آزاد است. 🔹برخی شاهدان ماجرا که از اعضای بسیج حاضر در محل واقعه بودند به خبرنگار فارس گفتند: پیکر این فرد در حالی که با تیر جنگی هدف قرار گرفته بود، توسط روی زمین کشیده می‌شد که با حضور نیروهای بسیج از دست آن‌ها آزاد شد. 🔹با توجه به عدم استفاده از سلاح جنگی توسط ماموران و نیروهای ، این احتمال که نامبرده توسط تیمهای ترور برای کشته‌سازی به قتل رسیده باشد محتمل است. 🔹چندی قبل جان بولتون و برخی مقامات ضدایرانی اعلام کردند «معترضان» در ایران را مسلح کرده‌اند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰امام فرمود: لشکر مخلص💖 خداست و چه جالب که بسیجی بدون تابلو آثار ماندگار تاریخ📆 را رقم زده است. این است ارتباط با ♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 6⃣ #قسمت_ششم 📖دعای کمیلما
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 7⃣ 📖حرف ها شروع شد خودش را معرفی کرد کمی از انچه برای من گفته بود به اقاجون هم گفت. گفت: از هر راهی جبهه رفته است ، جهاد و هلال احمر حالا هم توی جهاد کار میکند. صحبت های مردانه که تمام شد اقاجون به مامان گاه کرد و سرش را تکان داد که یعنی راضی است✅ 📖تنها چیزی که مجروحیت ایوب را نشان میداد هایش بود. جانباز هایی که اقاجون و مامان دیده بودند یا روی ویلچر♿️ بودند یا دست و پایشان قطع شده بود. از ظاهرشان میشد فهمید زندگی با انها است اما از ظاهر ایوب نه❌ 📖مامانم با لبخند من را نگاه کرد😍 او هم پسندیده بود. سرم را پایین انداختم. مادر بزرگم در گوشم گفت: تو که نمیخواهی رد بدهی⁉️خوشگل نیست که هست، جوان نیست که هست. ان انگشتش هم که توی راه کمینی (خمینی) جانتان این طور شده. توکه دوست داری 📖توی دهانش نمیگشت اسم را درست بگوید. هیچ کس نمیدانست من قبلا بله را گفته ام☺️ سرم را اوردم بالا و به مامان نگاه کردم جوابم از معلوم بود 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 در کلام او جاری بود 🔸احمد به‌خلاف کودکان و نوجوانان دیگر که به‌رسم کودکی و در آرزوی‌های خود معمار آینده خود هستند و به‌ شوق و مهندس شدن به گذر عمر می‌پردازند، حیات معنوی خود را پای منبر و در مسجد🕌 و سیر و تقویت می‌کرد. 🔹یادم می‌آید به او گفتم: احمد، برنامه‌ات برای آینده چیست⁉️ گفت: محمد برنامه من برای آینده با دیگران فرق دارد، به‌زودی به تو می‌گویم چه می‌خواهم انجام دهم ولی بدان و منطق من این‌گونه نیست که به‌دنبال دنیا🌍 باشم. 🔸همین اصل و منطق را در وصیت‌‌نامه📜 خود و 50 روز قبل از بیان کرده است و می‌گوید: من رفتم تا ماندگار شوم، من برای شهادت آماده‌ام. 🔹یادم می‌آید حتی وقتی قصد رفتن داشت و پدر در ابتدا مخالف رفتن او بود🚷 خطاب به پدر گفت: پدر من راهم را پیدا کردم، بگذار شوم. 🎊 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh