💡مجموعه مقالات و پژوهشهای #استراتژیک در حوزهی #سایبرنتیک، #رسانه و #هوش_مصنوعی
💢✍🏻 #سهیل_سلیمی
بازخوانی اخلاقی "مدیاسایبرنتیک و کاربردهای هوش مصنوعی در رسانه " ارائه شده در سومین کنفرانس بینالمللی فضای سایبر (آبان ۱۴۰۳)
مفاهیمی چون پشیمانی، وجدان، تردید یا مسئولیتپذیری، از جمله ویژگیهای زیسته انسانیاند که در تصمیمگیریهای اخلاقی نقش تعیینکننده دارند. این عناصر، برآمده از حافظه عاطفی، آگاهی تاریخی و خویشتننگری هستند.در مقابل، ماشینها فقط قادر به بازشمارش خطا یا اصلاح براساس الگوریتمهای بهروزرسانی هستند. به همین دلیل، حتی وقتی یک الگوریتم تصمیمی به ظاهر اخلاقی اتخاذ میکند، این تصمیم در خلأ اخلاقی و بدون ادراک تجربه انسانی شکل گرفته است.در واقع این «شکاف میان ادراک و شبیهسازی» است.
مدیاسایبرنتیک: قدرتِ تلقین
مقالهی حاضر، نسخهی تکمیلشده و توسعهیافتهی ارائهای است که پیشتر در قالب کارگاه تخصصی «مدیاسایبرنتیک و قدرتِ تلقین» در دومین دوره کنفرانس بینالمللی فضای سایبر (آبان ۱۴۰۲) ارائه شده است.
چالشهای رسانههای پساانسانی | شناخت، توهمات انسانوارگی و هوش مصنوعی
هوش مصنوعی شناختی Cognitive Artificial Intelligence | CAI) با وعده تقلید یا حتی بازسازی فرآیندهای شناختی انسان (انسانیگونه | Human-like، مرز جدیدی در تعامل انسان-ماشین گشوده است. این مقاله با نگاهی عمیقاً انتقادی و آیندهپژوهانه، به تحلیل پیامدهای ظهور CAI، بهویژه در قالب رسانههای پساانسانی| Posthuman Media، میپردازد. استدلال میکنیم که تمرکز غالب فعلی بر "انسانوارگی" سطحی توهم انسانوارگی | Illusion of Anthropomorphism، نهتنها فهم عمیق شناخت انسان را منحرف میکند، بلکه خطرات هستیشناسی | Ontology معرفتشناسی | Epistemology جدیدی در عصر رسانههای پساانسانی ایجاد مینماید. با اتکا به چارچوبهای نظری علوم شناختی کلاسیک علوم شناختی | Cognitive Science، فلسفه ذهن فلسفه ذهن| Philosophy of Mind، و نظریه نظریه پساانسانی | Posthumanist Theory، نشان میدهیم که مسیر واقعاً نوآورانه برای CAI نه در تقلید صرف، بلکه در کشف اشکال بدیع و رادیکال "شناخت" است که ماهیتاً غیرانسانی | Non-human بوده و از محدودیتهای زیستی-تکاملی ما فراتر میروند. این گذار، مستلزم بازاندیشی بنیادین در اخلاق اخلاق| Ethics، عاملیت عاملیت | Agency، و خود مفهوم "رسانه" در بستر سیال و پرتلاطم عصر پساانسانگرایی | Posthumanism است.
هوش قلبی | مغز قلب | Heart Intelligence | HARTBRAIN
هوش قلبی (Heart Intelligence) یکی از مفاهیم نوپدید در حوزه نوروساینس، روانشناسی فیزیولوژیک و علم آگاهی است که برخلاف تصور سنتی از قلب بهعنوان صرفاً یک پمپ مکانیکی، نقش آن را در تنظیم هیجانات، پردازش اطلاعات، و حتی درک شناختی بررسی میکند. این مقاله با تکیه بر یافتههای علمی از دهه ۱۹۷۰ تا امروز، به بررسی ساختار عصبی قلب، ارتباط آن با مغز، نظریه انسجام قلبی، کاربستهای روانشناختی و همچنین امکان تبدیل هوش قلبی به یک فناوری شناختی میپردازد. آیندهی این حوزه میتواند با فناوریهای نوین گره بخورد و به توسعه سامانههایی بیانجامد که نهفقط «هوشمند»، بلکه «احساسمند» (Emotionally Intelligent) باشند.
هوش مصنوعی، و محدودیتهای یک سلطه تکنیکی
پدیدهای که میتوان آن را تضاد سختافزار و نرمافزار نامید، یکی از کلیدیترین عوامل محدودیت نفوذ همگن هوش مصنوعی در تمامی حوزههاست. فناوریهایی مثل مدلهای زبانی مولد Generative Language Models یا ابزارهای خلق تصویر و موسیقی با کمک هوش مصنوعی، بر بستر گوشیهای هوشمند و رایانههای شخصی اجرا میشوند؛ درحالیکه خودروهای خودران یا تجهیزات هوشپزشکی نیازمند سختافزارهایی پیچیده، گرانقیمت، با سطح بالایی از اطمینان و مسئولیتپذیری هستند.
متن کامل ده ها مقاله استراتژیک در:
🌐 soheilsalimi.blogsky.com
📍Join 🆔 @SOHEILSALIMI