#چند_خاطره
🔸بُرشهایی از اوجِ بخشنده بودنِ سردار شهید محمدحسن کسائی
🌼 #ولایت|علاقه شدیدی به امام و ولایتفقیه داشت و راجع به هر مسئلهای میگفت: مراجعه کنید به ولایتفقیه، هر چه نظر مبارک ایشون بود، همان است و لاغیر.
🌼 #بخشیدن_فرش|یه روز اومد و گفت: تصمیم دارم فرشمون رو به خانوادهای که از نظر مادی ضعیف هستند، ببخشم. من هم موافقت کردم. فرش رو جمع کردیم و بردیم توی حیاط برای شستن... چون میخواست خالصانه باشه، بهم گفت: کسی از این موضوع با خبر نشه. ساعت ۲۴ توی یکی از شبهای قدر، فرش رو به دوش گرفت و برد برا خانوادهی نیازمند. بندهخداها هر چه اصرار میکنند که: شما چه کسی هستید؟ ؛ محمدحسن خودش رو معرفی نمیکنه.
🌼 #حقوق|هم من کارمند بودم، هم محمدحسن. کل حقوقمون با هم میشد ۱۰ الی ۱۲هزار تومن. اما ۲ تا ۳هزار تومن بیشتر برا مخارجمون برنمیداشتیم؛ و بقیهش رو میدادیم به نیازمندان.
🌼 #وصیت|یه بار بعنوان وصیت بهم گفت: هر چی از من باقی موند، بصورت قرضالحسنه بده به اونایی که نیازمند هستند؛ یک سومش رو هم بلاعوض ببخش.
🌼 #توصیه_به_همسر|همیشه توصیهاش به من این بود که: مبادا خودت رو با خانوادههایی مقایسه کنی که زندگی عادی [توی رفاه] دارند. مبادا به اونا نگاه کنی و بگی چرا من چنین زندگی ندارم، که اون موقع ضرر میکنی. میگفت: توصیه شده توی مسایل دنیوی به پایینتر از خود؛ و توی امور معنوی به بالاتر از خود بنگرید، تا رشد کنید.
📚منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان شرقی
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_کسائی #کمک_به_فقرا #شهدای_آذربایجانشرقی #مزار_گلزارمرند